جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
(←پانویس) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
== نتیجه گیری == | == نتیجه گیری == | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
در [[قرآن کریم]] به صراحت دربارۀ [[عصمت پیامبران]] سخنی گفته نشده است، اما به صورت التزامی از طریق [[آیات قرآن]] میتوان [[عصمت]] آنان را ثابت کرد: | در [[قرآن کریم]] به صراحت دربارۀ [[عصمت پیامبران]] سخنی گفته نشده است، اما به صورت التزامی از طریق [[آیات قرآن]] میتوان [[عصمت]] آنان را ثابت کرد: | ||
# در [[قرآن کریم]] از [[عصمت]] و [[امانتداری]] [[فرشتۀ وحی]] [[سخن]] گفته شده است به نحوی که [[خداوند]] دربارۀ آنان فرموده است: {{متن قرآن|لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ}}<ref>«در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند» سوره انبیاء، آیه ۲۷.</ref>، بنابراین اگر حاملِ اول [[وحی]] یعنی [[فرشتگان]] از جمله [[جبرئیل]] دارای [[عصمت]] باشد، حامل دیگر آن یعنی [[پیامبر]] هم چنین صفتی باید داشته باشد، زیرا نداشتن [[عصمت]] همانطور که [[نقض]] [[امانتداری]] [[فرشته وحی]] محسوب میشود، [[نقض]] [[امانتداری]] [[پیامبران]] هم خواهد بود<ref>ر.ک: [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص ۲۱۹ - ۲۲۱. </ref>. | # در [[قرآن کریم]] از [[عصمت]] و [[امانتداری]] [[فرشتۀ وحی]] [[سخن]] گفته شده است به نحوی که [[خداوند]] دربارۀ آنان فرموده است: {{متن قرآن|لَا يَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ يَعْمَلُونَ}}<ref>«در گفتار بر او پیشی نمیجویند و آنان به فرمان وی کار میکنند» سوره انبیاء، آیه ۲۷.</ref>، بنابراین اگر حاملِ اول [[وحی]] یعنی [[فرشتگان]] از جمله [[جبرئیل]] دارای [[عصمت]] باشد، حامل دیگر آن یعنی [[پیامبر]] هم چنین صفتی باید داشته باشد، زیرا نداشتن [[عصمت]] همانطور که [[نقض]] [[امانتداری]] [[فرشته وحی]] محسوب میشود، [[نقض]] [[امانتداری]] [[پیامبران]] هم خواهد بود<ref>ر. ک: [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص ۲۱۹ - ۲۲۱. </ref>. | ||
# در [[قرآن کریم]] آیاتی وجود دارد که در آن [[شیطان]] قسم یاد میکند تمام [[بندگان]] [[خداوند]] را [[گمراه]] میکند مگر [[بندگان]] [[مخلص]] [[خداوند]] را: {{متن قرآن|فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲ ـ ۸۳</ref>، {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ بمَِا أَغْوَيْتَنىِ لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فىِ الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنهَُّمْ أَجْمَعِين إِلَّا عِبَادَكَ مِنهُْمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>سوره حجر، آیه: ۳۹-۴۰ </ref>، [[پیامبران]] چون مصداق اصلی [[بندگان]] [[مخلص]] [[خداوند]] هستند، [[وسوسه]] [[شیطان]] نمیتواند در آنان اثری کند و این معنایی غیر از [[عصمت پیامبران]] نخواهد داشت<ref>ر.ک: [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص ۲۳۸-۲۴۰. </ref>. | # در [[قرآن کریم]] آیاتی وجود دارد که در آن [[شیطان]] قسم یاد میکند تمام [[بندگان]] [[خداوند]] را [[گمراه]] میکند مگر [[بندگان]] [[مخلص]] [[خداوند]] را: {{متن قرآن|فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲ ـ ۸۳</ref>، {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ بمَِا أَغْوَيْتَنىِ لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فىِ الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنهَُّمْ أَجْمَعِين إِلَّا عِبَادَكَ مِنهُْمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>سوره حجر، آیه: ۳۹-۴۰ </ref>، [[پیامبران]] چون مصداق اصلی [[بندگان]] [[مخلص]] [[خداوند]] هستند، [[وسوسه]] [[شیطان]] نمیتواند در آنان اثری کند و این معنایی غیر از [[عصمت پیامبران]] نخواهد داشت<ref>ر. ک: [[رحمتالله احمدی|احمدی، رحمتالله]]، [[پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی (کتاب)|پدیده وحی از دیدگاه علامه طباطبایی]]، ص ۲۳۸-۲۴۰. </ref>. | ||
# همچنین [[آیات]] دیگری وجود دارد که در آن [[پیامبر]]، [[امید]] و آرزوی [[هدایت]] [[انسانها]] را دارد، ولی [[شیطان]] برخلاف این [[آرزو]] [[انسانها]] را [[وسوسه]] میکند و یا اینکه [[شیطان]] در [[تلاوت قرآن]] توسط [[پیامبر]]، القائاتی را انجام میدهد اما [[خداوند]] تمام این القائات و آرزوهایی [[شیطانی]] را از بین میبرد: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ما پيش از تو هيچ رسول يا نبيى را نفرستاديم مگر آنكه چون به خواندن آيات مشغول شد شيطان در سخن او چيزى افكند. و خدا آنچه را كه شيطان افكنده بود نسخ كرد، سپس آيات خويش را استوارى بخشيد. و خدا دانا و حكيم است.» سوره حج، آیه ۵۲.</ref>. برخی این [[آیات]] در جهت [[اثبات عصمت وحی]] [[الهی]] از صدور [[وحی]] تا [[ابلاغ]] آن است و وقتی این مطلب یعنی [[عصمت وحی]] از مرحله صدور تا مرحلۀ وصول ثابت شد، لازمهاش اثبات عصمت پیامبر هم خواهد بود، چراکه [[مسئولیت]] [[ابلاغ]] و وصول [[وحی]] بر عهدۀ [[پیامبران]] است<ref>ر.ک: [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۸۰-۱۸۱. </ref>. | # همچنین [[آیات]] دیگری وجود دارد که در آن [[پیامبر]]، [[امید]] و آرزوی [[هدایت]] [[انسانها]] را دارد، ولی [[شیطان]] برخلاف این [[آرزو]] [[انسانها]] را [[وسوسه]] میکند و یا اینکه [[شیطان]] در [[تلاوت قرآن]] توسط [[پیامبر]]، القائاتی را انجام میدهد اما [[خداوند]] تمام این القائات و آرزوهایی [[شیطانی]] را از بین میبرد: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ مِنْ رَسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنْسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«ما پيش از تو هيچ رسول يا نبيى را نفرستاديم مگر آنكه چون به خواندن آيات مشغول شد شيطان در سخن او چيزى افكند. و خدا آنچه را كه شيطان افكنده بود نسخ كرد، سپس آيات خويش را استوارى بخشيد. و خدا دانا و حكيم است.» سوره حج، آیه ۵۲.</ref>. برخی این [[آیات]] در جهت [[اثبات عصمت وحی]] [[الهی]] از صدور [[وحی]] تا [[ابلاغ]] آن است و وقتی این مطلب یعنی [[عصمت وحی]] از مرحله صدور تا مرحلۀ وصول ثابت شد، لازمهاش اثبات عصمت پیامبر هم خواهد بود، چراکه [[مسئولیت]] [[ابلاغ]] و وصول [[وحی]] بر عهدۀ [[پیامبران]] است<ref>ر. ک: [[حسین علوی مهر|علوی مهر، حسین]]، [[مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن (کتاب)|مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن]]، ص ۱۸۰-۱۸۱. </ref>. | ||
== قرآن و عصمت پیامبران == | == قرآن و عصمت پیامبران == | ||
خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
پیامبران به طور مطلق [[هدایت]] شده و [[راه]] یافته هستند، [[گناهکار]] [[گمراه]] است، پس پیامبران هیچ گاه [[گناه]] نمیکنند قرآن میفرماید: {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ * وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ * وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ * أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را راهنمایی کردیم- نوح را پیشتر راهنمایی کرده بودیم- و داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را که از فرزندزادگان وی بودند (نیز راهنمایی کردیم)؛ و این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم * و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را (نیز)؛ آنان همه از شایستگان بودند * و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم * و (نیز) برخی از پدران و فرزندزادگان و برادران ایشان را؛ و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم * آنان کسانی هستند که خداوند رهنماییشان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمیخواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست» سوره انعام، آیه ۸۴-۹۰.</ref>. | پیامبران به طور مطلق [[هدایت]] شده و [[راه]] یافته هستند، [[گناهکار]] [[گمراه]] است، پس پیامبران هیچ گاه [[گناه]] نمیکنند قرآن میفرماید: {{متن قرآن|وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ * وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَى وَعِيسَى وَإِلْيَاسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ * وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ * وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ * أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«و به او اسحاق و یعقوب را بخشیدیم و همه را راهنمایی کردیم- نوح را پیشتر راهنمایی کرده بودیم- و داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را که از فرزندزادگان وی بودند (نیز راهنمایی کردیم)؛ و این چنین نیکوکاران را پاداش میدهیم * و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را (نیز)؛ آنان همه از شایستگان بودند * و اسماعیل و الیسع و یونس و لوط را (نیز راهنمایی کردیم) و همه را بر جهانیان برتری دادیم * و (نیز) برخی از پدران و فرزندزادگان و برادران ایشان را؛ و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم * آنان کسانی هستند که خداوند رهنماییشان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن! بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمیخواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست» سوره انعام، آیه ۸۴-۹۰.</ref>. | ||
اینکه [[خدا]] به طور مطلق امر میکند که از [[هدایت]] [[پیامبران]] [[پیروی]] کنیم، دلیلی است بر این مطلب که هر کار میکنند مطابق [[رضای خدا]] است. و از آنجا که [[ارتکاب گناه]] مورد رضای خدا نیست، پس پیامبران [[گناه]] نمیکنند. و در برخی [[آیات قرآن]] از [[عصیان]] و گناه به [[ضلالت]] تعبیر میشود. پس هرکه گناه کند هدایت نشده است: [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ * وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ * وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ}}<ref>«ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟ * و اینکه مرا بپرستید که این راهی است راست؟* و به راستی گروهی فراوان از شما را بیراه کرد پس آیا خرد نمیورزیدید؟» سوره یس، آیه ۶۰-۶۲.</ref>. [[بدیهی]] است که مراد از ضلالت به وسیله [[شیطان]] وادار نمودن [[مردم]] به گناه و [[نافرمانی خدا]] است. | اینکه [[خدا]] به طور مطلق امر میکند که از [[هدایت]] [[پیامبران]] [[پیروی]] کنیم، دلیلی است بر این مطلب که هر کار میکنند مطابق [[رضای خدا]] است. و از آنجا که [[ارتکاب گناه]] مورد رضای خدا نیست، پس پیامبران [[گناه]] نمیکنند. و در برخی [[آیات قرآن]] از [[عصیان]] و گناه به [[ضلالت]] تعبیر میشود. پس هرکه گناه کند هدایت نشده است: [[قرآن]] میفرماید: {{متن قرآن|أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ * وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ * وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ}}<ref>«ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟ * و اینکه مرا بپرستید که این راهی است راست؟ * و به راستی گروهی فراوان از شما را بیراه کرد پس آیا خرد نمیورزیدید؟» سوره یس، آیه ۶۰-۶۲.</ref>. [[بدیهی]] است که مراد از ضلالت به وسیله [[شیطان]] وادار نمودن [[مردم]] به گناه و [[نافرمانی خدا]] است. | ||
حاصل آنکه [[انبیا]] به هدایت خاصّ [[الهی]] هدایت شدهاند، طوری که هرگز گناهی نمیتواند در ساخت قدسی آنان [[راه]] یابد. | حاصل آنکه [[انبیا]] به هدایت خاصّ [[الهی]] هدایت شدهاند، طوری که هرگز گناهی نمیتواند در ساخت قدسی آنان [[راه]] یابد. | ||
خط ۵۵: | خط ۵۵: | ||
'''[[مخلَصین]]''': دستهای از [[آیات قرآن کریم]]، گروهی از [[بندگان]] [[خداوند]] را بهعنوان "مخلَصین" معرفی میکنند. این [[آیات]] جزو صریحترین و متقّنترین آیاتی هستند که [[عصمت انبیا]] را [[اثبات]] مینمایند. برای [[تبیین]] دلالت این آیات بر [[عصمت]]، نخست توضیحی درباره واژه [[مخلَص]] داده، سپس خصوصیات مخلَصین در [[قرآن]] را بیان میکنیم. | '''[[مخلَصین]]''': دستهای از [[آیات قرآن کریم]]، گروهی از [[بندگان]] [[خداوند]] را بهعنوان "مخلَصین" معرفی میکنند. این [[آیات]] جزو صریحترین و متقّنترین آیاتی هستند که [[عصمت انبیا]] را [[اثبات]] مینمایند. برای [[تبیین]] دلالت این آیات بر [[عصمت]]، نخست توضیحی درباره واژه [[مخلَص]] داده، سپس خصوصیات مخلَصین در [[قرآن]] را بیان میکنیم. | ||
[[قرآن کریم]]، بعضی از [[انسانها]] را مُخلِص - به صیغه اسم فاعل - خوانده است<ref>ر.ک: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ}} «اوست که شما را در خشکی و دریا میگرداند تا چون در کشتیها باشید و آنها سرنشینان خود را با بادی سازگار پیش برند و (سرنشینان) بدان شادمان شوند (ناگهان) بادی تند بر آن کشتیها وزد و موج از هر جا به ایشان رسد و دریابند که از هر سو گرفتار شدهاند، خداوند را با پرستش خالصانه بخوانند که اگر ما را از این غرقاب برهانی از سپاسگزاران خواهیم بود» سوره یونس، آیه ۲۲؛ {{متن قرآن|قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ}} «بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است و در هر نمازگاهی روی خود را (به سوی او) راست گردانید و او را در حالی که دین را برای وی ناب میسازید بخوانید؛ چنان که شما را در آغاز آفرید (به سوی او) باز میگردید» سوره اعراف، آیه ۲۹؛ {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ}} «ما این کتاب را به حقّ به سوی تو فرو فرستادهایم، از این روی خداوند را در حالی که دین (خود) را برای او ناب میداری بپرست. ترجمه قرآن ۴۹۸» سوره زمر، آیه ۲؛ {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ}} «بگو: من فرمان یافتهام که خداوند را در حالی که دین (خویش) را برای او ناب میدارم بپرستم» سوره زمر، آیه ۱۱؛ {{متن قرآن|قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي}} «بگو: خداوند را در حالی که دینم را برای او ناب میدارم، میپرستم» سوره زمر، آیه ۱۴.</ref> و برخی دیگر را با عنوان "[[مخلَص]]" - به صیغه اسم مفعول - مورد [[مدح]] و [[ستایش]] قرار میدهد. | [[قرآن کریم]]، بعضی از [[انسانها]] را مُخلِص - به صیغه اسم فاعل - خوانده است<ref>ر. ک: {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي يُسَيِّرُكُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ حَتَّى إِذَا كُنْتُمْ فِي الْفُلْكِ وَجَرَيْنَ بِهِمْ بِرِيحٍ طَيِّبَةٍ وَفَرِحُوا بِهَا جَاءَتْهَا رِيحٌ عَاصِفٌ وَجَاءَهُمُ الْمَوْجُ مِنْ كُلِّ مَكَانٍ وَظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ لَئِنْ أَنْجَيْتَنَا مِنْ هَذِهِ لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَّاكِرِينَ}} «اوست که شما را در خشکی و دریا میگرداند تا چون در کشتیها باشید و آنها سرنشینان خود را با بادی سازگار پیش برند و (سرنشینان) بدان شادمان شوند (ناگهان) بادی تند بر آن کشتیها وزد و موج از هر جا به ایشان رسد و دریابند که از هر سو گرفتار شدهاند، خداوند را با پرستش خالصانه بخوانند که اگر ما را از این غرقاب برهانی از سپاسگزاران خواهیم بود» سوره یونس، آیه ۲۲؛ {{متن قرآن|قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ وَأَقِيمُوا وُجُوهَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ وَادْعُوهُ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ كَمَا بَدَأَكُمْ تَعُودُونَ}} «بگو: پروردگارم به دادگری فرمان داده است و در هر نمازگاهی روی خود را (به سوی او) راست گردانید و او را در حالی که دین را برای وی ناب میسازید بخوانید؛ چنان که شما را در آغاز آفرید (به سوی او) باز میگردید» سوره اعراف، آیه ۲۹؛ {{متن قرآن|إِنَّا أَنْزَلْنَا إِلَيْكَ الْكِتَابَ بِالْحَقِّ فَاعْبُدِ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ}} «ما این کتاب را به حقّ به سوی تو فرو فرستادهایم، از این روی خداوند را در حالی که دین (خود) را برای او ناب میداری بپرست. ترجمه قرآن ۴۹۸» سوره زمر، آیه ۲؛ {{متن قرآن|قُلْ إِنِّي أُمِرْتُ أَنْ أَعْبُدَ اللَّهَ مُخْلِصًا لَهُ الدِّينَ}} «بگو: من فرمان یافتهام که خداوند را در حالی که دین (خویش) را برای او ناب میدارم بپرستم» سوره زمر، آیه ۱۱؛ {{متن قرآن|قُلِ اللَّهَ أَعْبُدُ مُخْلِصًا لَهُ دِينِي}} «بگو: خداوند را در حالی که دینم را برای او ناب میدارم، میپرستم» سوره زمر، آیه ۱۴.</ref> و برخی دیگر را با عنوان "[[مخلَص]]" - به صیغه اسم مفعول - مورد [[مدح]] و [[ستایش]] قرار میدهد. | ||
"مخلِصین" انسانهای والایی هستند که کارهایشان را برای [[خداوند]] و در پر تو [[تبعیت]] از [[فرامین]] او انجام داده و هر شائبه غیر [[الهی]] را از دامن [[زندگی]] خویش زدودهاند؛ به طوری که [[عبودیت]] [[حق تعالی]] در همه حرکات و سکنات آنها تجسّم یافته است. اما "[[مخلَصین]]" به معنی "[[خالص]] شدهها" است؛ انسانهایی که خداوند آنها را خالص کرده و خودش [[پاکی]] و [[خلوص]] آنها را ضمانت نموده است<ref>الکشاف، ج۲، ص۴۵۸؛ ج۳، ص۲۲؛ روحالمعانی، ج۲۳، ص۲۲۸. </ref>. این مرتبه و موقعیت والای [[معنوی]]، بسیار بالاتر از [[مقام]] مخلِصین میباشد و هر کسی [[شایستگی]] بهرهمندی از آن را ندارد. میتوان گفت که از دیدگاه [[اسلام]]، عالیترین و والاترین مرتبه کمال [[آدمی]] همین مرتبه است. به نظر میرسد که اصطلاح "مخلَص" در [[قرآن کریم]] تقریباً معادل همان اصطلاح "[[معصوم]]" میباشد<ref>الکشاف، ج۲، ص۴۵۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۱۴۲؛ رسالة فیالسیر و السلوک، ص۲۷؛ راهنماشناسی، ص۱۰۷؛ جزوه راه و راهنماشناسی، ص۶۴۵؛ امامشناسی، ج۱، ص۴۹. </ref>. برای آشنایی بیشتر با این [[مقام معنوی]] و اوصاف بهرهمندان از این [[عنایت الهی]]، به طور خلاصه به بیان ویژگیهای آنها در قرآن کریم میپردازیم. در [[آیات قرآن]] مجموعاً سه<ref>برخی با تمسک به آیه ۱۲۸ زمر ویژگی چهارمی نیز برای مخلَصین ذکر نمودهاند و آن عبارت است از اینکه «از محاسبه محشر آفاقی و حضور در آن عرصه معاف و فارغاند». ر.ک: رسالة فی السیر والسلوک، ص۲۷.</ref> ویژگی برای [[مخلَصین]]، ذکر شده است: | "مخلِصین" انسانهای والایی هستند که کارهایشان را برای [[خداوند]] و در پر تو [[تبعیت]] از [[فرامین]] او انجام داده و هر شائبه غیر [[الهی]] را از دامن [[زندگی]] خویش زدودهاند؛ به طوری که [[عبودیت]] [[حق تعالی]] در همه حرکات و سکنات آنها تجسّم یافته است. اما "[[مخلَصین]]" به معنی "[[خالص]] شدهها" است؛ انسانهایی که خداوند آنها را خالص کرده و خودش [[پاکی]] و [[خلوص]] آنها را ضمانت نموده است<ref>الکشاف، ج۲، ص۴۵۸؛ ج۳، ص۲۲؛ روحالمعانی، ج۲۳، ص۲۲۸. </ref>. این مرتبه و موقعیت والای [[معنوی]]، بسیار بالاتر از [[مقام]] مخلِصین میباشد و هر کسی [[شایستگی]] بهرهمندی از آن را ندارد. میتوان گفت که از دیدگاه [[اسلام]]، عالیترین و والاترین مرتبه کمال [[آدمی]] همین مرتبه است. به نظر میرسد که اصطلاح "مخلَص" در [[قرآن کریم]] تقریباً معادل همان اصطلاح "[[معصوم]]" میباشد<ref>الکشاف، ج۲، ص۴۵۸؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۳، ص۱۴۲؛ رسالة فیالسیر و السلوک، ص۲۷؛ راهنماشناسی، ص۱۰۷؛ جزوه راه و راهنماشناسی، ص۶۴۵؛ امامشناسی، ج۱، ص۴۹. </ref>. برای آشنایی بیشتر با این [[مقام معنوی]] و اوصاف بهرهمندان از این [[عنایت الهی]]، به طور خلاصه به بیان ویژگیهای آنها در قرآن کریم میپردازیم. در [[آیات قرآن]] مجموعاً سه<ref>برخی با تمسک به آیه ۱۲۸ زمر ویژگی چهارمی نیز برای مخلَصین ذکر نمودهاند و آن عبارت است از اینکه «از محاسبه محشر آفاقی و حضور در آن عرصه معاف و فارغاند». ر. ک: رسالة فی السیر والسلوک، ص۲۷.</ref> ویژگی برای [[مخلَصین]]، ذکر شده است: | ||
# '''[[مصونیت]] از اغرائات و تسویلات [[شیطانی]]''': {{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد * بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.</ref>. | # '''[[مصونیت]] از اغرائات و تسویلات [[شیطانی]]''': {{متن قرآن|قَالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ * إِلَّا عِبَادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«گفت: به ارجمندی تو سوگند که همگی آنان را گمراه خواهم کرد * بجز از میان آنان بندگان نابت را» سوره ص، آیه ۸۲-۸۳.</ref>. | ||
# '''برخورداری از [[رحمت]] غیر متناهی [[خداوند]]''': {{متن قرآن|وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ * إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«و جز (برای) آنچه کردهاید کیفر نمیبینید * مگر بندگان ناب خداوند» سوره صافات، آیه ۳۹-۴۰.</ref>. | # '''برخورداری از [[رحمت]] غیر متناهی [[خداوند]]''': {{متن قرآن|وَمَا تُجْزَوْنَ إِلَّا مَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ * إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«و جز (برای) آنچه کردهاید کیفر نمیبینید * مگر بندگان ناب خداوند» سوره صافات، آیه ۳۹-۴۰.</ref>. | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
'''ثانیاً''': [[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]]، عدهای از [[انبیا]] را نام برده و آنها را به صفت والای "[[مخلَص]]" توصیف کرده است، مثلاً: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ * إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ * وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و از بندگان توانمند و روشنبین ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب، یاد کن * و ما آنان را به ویژگییی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم * و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۵-۴۷.</ref>. {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب از موسی یاد کن که ناب و فرستادهای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۱.</ref>. {{متن قرآن|وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«و بیگمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمیدید آهنگ او میکرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>. | '''ثانیاً''': [[خداوند متعال]] در [[قرآن کریم]]، عدهای از [[انبیا]] را نام برده و آنها را به صفت والای "[[مخلَص]]" توصیف کرده است، مثلاً: {{متن قرآن|وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ أُولِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ * إِنَّا أَخْلَصْنَاهُمْ بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ * وَإِنَّهُمْ عِنْدَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ}}<ref>«و از بندگان توانمند و روشنبین ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب، یاد کن * و ما آنان را به ویژگییی که یادکرد رستخیز است، ویژه ساختیم * و آنان نزد ما از گزیدگان نیکان بودند» سوره ص، آیه ۴۵-۴۷.</ref>. {{متن قرآن|وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَبِيًّا}}<ref>«و در این کتاب از موسی یاد کن که ناب و فرستادهای پیامبر بود» سوره مریم، آیه ۵۱.</ref>. {{متن قرآن|وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«و بیگمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمیدید آهنگ او میکرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۴.</ref>. | ||
در این [[آیه شریفه]]، [[دلیل]] اعطای [[الطاف]] خاص [[الهی]] به [[حضرت یوسف]] مخلَص بودن ایشان دانسته شده است<ref>ر.ک: المیزان، ج۱۱، ص۱۲۹-۱۳۰. </ref>. یعنی، از آنجا که [[یوسف]] از [[بندگان]] [[مخلَص]] [[خداوند]] بود، توانست از آن شرایط استثنایی [[پاک]] و [[طاهر]] بیرون آید و حتی برای یک لحظه هم [[فکر گناه]] را در سر نپروراند. پس "[[مخلَصین]]" - که [[قدر]] [[متقین]] از آنها انبیای عظامند - افرادی هستند که خداوند آنها را برای خود پاک و [[پاکیزه]] گردانیده است؛ از این رو، [[شیطان]] هیچگونه تسلّطی در [[گمراه]] ساختن آنان ندارد. | در این [[آیه شریفه]]، [[دلیل]] اعطای [[الطاف]] خاص [[الهی]] به [[حضرت یوسف]] مخلَص بودن ایشان دانسته شده است<ref>ر. ک: المیزان، ج۱۱، ص۱۲۹-۱۳۰. </ref>. یعنی، از آنجا که [[یوسف]] از [[بندگان]] [[مخلَص]] [[خداوند]] بود، توانست از آن شرایط استثنایی [[پاک]] و [[طاهر]] بیرون آید و حتی برای یک لحظه هم [[فکر گناه]] را در سر نپروراند. پس "[[مخلَصین]]" - که [[قدر]] [[متقین]] از آنها انبیای عظامند - افرادی هستند که خداوند آنها را برای خود پاک و [[پاکیزه]] گردانیده است؛ از این رو، [[شیطان]] هیچگونه تسلّطی در [[گمراه]] ساختن آنان ندارد. | ||
'''مطهَّرین''': دستهای دیگر از [[آیات قرآنی]] که بر [[عصمت عملی]] [[انبیا]] دلالت دارند، آیاتی هستند که گروهی از [[انسانها]] را بهعنوان "[[مطهرین]]" معرفی کرده و ویژگیهایی برای آنان بیان نمودهاند. از جمله اینکه مطهرین افرادی هستند که با [[حقیقت]] و [[روح]] [[قرآن]] در تماس و با [[لوح محفوظ]] در ارتباطند: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ}}<ref>«که این قرآنی ارجمند است * در نوشتهای فرو پوشیده * که جز پاکان را به آن دسترس نیست» سوره واقعه، آیه ۷۷-۷۹.</ref>. [[قرآن کریم]]، [[حضرت مریم]]{{س}} را به این صفت ستوده، میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref> | '''مطهَّرین''': دستهای دیگر از [[آیات قرآنی]] که بر [[عصمت عملی]] [[انبیا]] دلالت دارند، آیاتی هستند که گروهی از [[انسانها]] را بهعنوان "[[مطهرین]]" معرفی کرده و ویژگیهایی برای آنان بیان نمودهاند. از جمله اینکه مطهرین افرادی هستند که با [[حقیقت]] و [[روح]] [[قرآن]] در تماس و با [[لوح محفوظ]] در ارتباطند: {{متن قرآن|إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ * فِي كِتَابٍ مَكْنُونٍ * لَا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ}}<ref>«که این قرآنی ارجمند است * در نوشتهای فرو پوشیده * که جز پاکان را به آن دسترس نیست» سوره واقعه، آیه ۷۷-۷۹.</ref>. [[قرآن کریم]]، [[حضرت مریم]]{{س}} را به این صفت ستوده، میفرماید: {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَى نِسَاءِ الْعَالَمِينَ}}<ref>«و آنگاه فرشتگان گفتند: ای مریم! خداوند تو را برگزید و پاکیزه داشت و بر زنان جهان برتری داد» سوره آل عمران، آیه ۴۲.</ref> | ||
خط ۸۸: | خط ۸۸: | ||
# همچنان که پیشتر یادآور شدیم، منظور از "عهد الهی" منصبها و سمتهایی است که از [[ناحیه]] خداوند برای اغراض خاصی به پارهای از [[بندگان]] [[شایسته]] عطا میشود. بنابراین، عهد الهی یک عنوان کلی و فراگیر است که دامنهای فراتر از نبوت و [[امامت]] دارد؛ هر چند [[قدر]] متّیقن از آن، [[مقام]] [[پیامبری]] و [[جانشینی پیامبر]] است. | # همچنان که پیشتر یادآور شدیم، منظور از "عهد الهی" منصبها و سمتهایی است که از [[ناحیه]] خداوند برای اغراض خاصی به پارهای از [[بندگان]] [[شایسته]] عطا میشود. بنابراین، عهد الهی یک عنوان کلی و فراگیر است که دامنهای فراتر از نبوت و [[امامت]] دارد؛ هر چند [[قدر]] متّیقن از آن، [[مقام]] [[پیامبری]] و [[جانشینی پیامبر]] است. | ||
# استعمال قرآنیِ واژه "[[ظلم]]" و مشتقات آن به مراتب گستردهتر از کاربرد عرفی و لغوی آن میباشد. این لغت در کاربردهای عرفی، بیشتر در مواردی که شخصی به حقوقِ انسانهای دیگر و یا حیوانات [[تجاوز]] نماید، استعمال میشود. امّا در استعمالات [[قرآنی]]، هم در مورد [[ظلم به خویشتن]] و و هم در مورد [[ظلم]] به [[حقوق]] دیگران و هم در مورد [[ظلم به خداوند]] - که [[شرک]] بارزترین مصداق آن میباشد- به کار رفته است<ref>برای نمونه ر.ک: {{متن قرآن|وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ}} «و (یاد کنید) آنگاه را که با موسی چهل شب وعده نهادیم سپس در نبودن او گوساله را (به پرستش) گرفتید در حالی که ستمکار بودید» سوره بقره، آیه ۵۱؛ {{متن قرآن|تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «ای مؤمنان! از آنچه روزی شما کردهایم، هزینه کنید پیش از آنکه روزی در رسد که در آن نه سودا است و نه دوستی و نه میانجیگری و کافرانند که ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۵۴؛ {{متن قرآن|فَمَنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «پس کسانی که بعد از آن بر خداوند دروغ بندند ستمکارند» سوره آل عمران، آیه ۹۴؛ {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَإِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا وَيُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا}} «خداوند همسنگ ذرّهای ستم نمیورزد و اگر (آن ذرّه) کاری نیک باشد آن را دو چندان میکند و از سوی خود پاداشی سترگ میدهد» سوره نساء، آیه ۴۰؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}} «از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش میگیرند، میپرسند: در چه حال بودهاید؟ میگویند: ما ناتوان شمردهشدگان روی زمین بودهایم. میگویند: آیا زمین خداوند (آنقدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانهای است» سوره نساء، آیه ۹۷؛ {{متن قرآن|قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}} «گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بیگمان از زیانکاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۲۳؛ {{متن قرآن|قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ}} «گفت: پناه بر خداوند که جز آن کس را بگیریم که کالای خویش را نزد او یافتهایم زیرا آنگاه ستمگر خواهیم بود» سوره یوسف، آیه ۷۹.</ref>. بهطور کلی میتوان معنای این واژه را در [[قرآن]]، مساوی با "[[عصیان]]" و "[[ارتکاب گناه]]" دانست. از این رو "[[ظالم]]" در اصطلاح و کاربرد قرآن به معنای "[[گناهکار]]" است<ref>راهنماشناسی، ص۱۱۳-۱۱۴. </ref>. | # استعمال قرآنیِ واژه "[[ظلم]]" و مشتقات آن به مراتب گستردهتر از کاربرد عرفی و لغوی آن میباشد. این لغت در کاربردهای عرفی، بیشتر در مواردی که شخصی به حقوقِ انسانهای دیگر و یا حیوانات [[تجاوز]] نماید، استعمال میشود. امّا در استعمالات [[قرآنی]]، هم در مورد [[ظلم به خویشتن]] و و هم در مورد [[ظلم]] به [[حقوق]] دیگران و هم در مورد [[ظلم به خداوند]] - که [[شرک]] بارزترین مصداق آن میباشد- به کار رفته است<ref>برای نمونه ر. ک: {{متن قرآن|وَإِذْ وَاعَدْنَا مُوسَى أَرْبَعِينَ لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَنْتُمْ ظَالِمُونَ}} «و (یاد کنید) آنگاه را که با موسی چهل شب وعده نهادیم سپس در نبودن او گوساله را (به پرستش) گرفتید در حالی که ستمکار بودید» سوره بقره، آیه ۵۱؛ {{متن قرآن|تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا وَمَنْ يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «اینها احکام خداوند است از آنها تجاوز نکنید و آنان که از حدود خداوند تجاوز کنند ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۲۹؛ {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لَا بَيْعٌ فِيهِ وَلَا خُلَّةٌ وَلَا شَفَاعَةٌ وَالْكَافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «ای مؤمنان! از آنچه روزی شما کردهایم، هزینه کنید پیش از آنکه روزی در رسد که در آن نه سودا است و نه دوستی و نه میانجیگری و کافرانند که ستمگرند» سوره بقره، آیه ۲۵۴؛ {{متن قرآن|فَمَنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ الْكَذِبَ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ}} «پس کسانی که بعد از آن بر خداوند دروغ بندند ستمکارند» سوره آل عمران، آیه ۹۴؛ {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَظْلِمُ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ وَإِنْ تَكُ حَسَنَةً يُضَاعِفْهَا وَيُؤْتِ مِنْ لَدُنْهُ أَجْرًا عَظِيمًا}} «خداوند همسنگ ذرّهای ستم نمیورزد و اگر (آن ذرّه) کاری نیک باشد آن را دو چندان میکند و از سوی خود پاداشی سترگ میدهد» سوره نساء، آیه ۴۰؛ {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ قَالُوا فِيمَ كُنْتُمْ قَالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفِينَ فِي الْأَرْضِ قَالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ وَاسِعَةً فَتُهَاجِرُوا فِيهَا فَأُولَئِكَ مَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}} «از کسانی که فرشتگان جانشان را در حال ستم به خویش میگیرند، میپرسند: در چه حال بودهاید؟ میگویند: ما ناتوان شمردهشدگان روی زمین بودهایم. میگویند: آیا زمین خداوند (آنقدر) فراخ نبود که در آن هجرت کنید؟ بنابراین، سرای (پایانی) اینان دوزخ است و بد پایانهای است» سوره نساء، آیه ۹۷؛ {{متن قرآن|قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ}} «گفتند: پروردگارا! ما به خویش ستم کردیم و اگر ما را نیامرزی و بر ما نبخشایی بیگمان از زیانکاران خواهیم بود» سوره اعراف، آیه ۲۳؛ {{متن قرآن|قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ أَنْ نَأْخُذَ إِلَّا مَنْ وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِنْدَهُ إِنَّا إِذًا لَظَالِمُونَ}} «گفت: پناه بر خداوند که جز آن کس را بگیریم که کالای خویش را نزد او یافتهایم زیرا آنگاه ستمگر خواهیم بود» سوره یوسف، آیه ۷۹.</ref>. بهطور کلی میتوان معنای این واژه را در [[قرآن]]، مساوی با "[[عصیان]]" و "[[ارتکاب گناه]]" دانست. از این رو "[[ظالم]]" در اصطلاح و کاربرد قرآن به معنای "[[گناهکار]]" است<ref>راهنماشناسی، ص۱۱۳-۱۱۴. </ref>. | ||
# با توجه به مطالبی که در فصل پیشین درباره "مشتقات" گذشت، روشن میشود که "ظالم" منحصر در کسی که فعلاً گنهکار باشد، نیست؛ بلکه اگر کسی - هر چند در یک لحظه از [[عمر]] خویش - به گناهی [[آلوده]] شده باشد، عنوان ظالم او را نیز شامل میگردد. | # با توجه به مطالبی که در فصل پیشین درباره "مشتقات" گذشت، روشن میشود که "ظالم" منحصر در کسی که فعلاً گنهکار باشد، نیست؛ بلکه اگر کسی - هر چند در یک لحظه از [[عمر]] خویش - به گناهی [[آلوده]] شده باشد، عنوان ظالم او را نیز شامل میگردد. | ||
خط ۹۵: | خط ۹۵: | ||
'''[[اطاعت]] و [[عصمت]]''': [[قرآن مجید]] [[هدف]] از [[برانگیختن]] پیامبران را [[فرمانبرداری]] [[مردم]] از آنان میداند: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref> | '''[[اطاعت]] و [[عصمت]]''': [[قرآن مجید]] [[هدف]] از [[برانگیختن]] پیامبران را [[فرمانبرداری]] [[مردم]] از آنان میداند: {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref> | ||
از این [[آیه]] - که اطاعت مطلق از پیامبران را بر مردم لازم میشمارد - بسیاری از [[مراتب عصمت]] [[انبیا]] استفاده میشود. پیشتر چگونگی دلالت آیه را بر عصمت در [[مقام]] تلقی و [[ابلاغ]] باز گفتیم. اینک نحوه دلالت آن را بر عصمت از [[معاصی]] با ذکر چند مقدمه، بیان میکنیم<ref>ر.ک: المیزان، ج۲، ص۱۳۷؛ ج۴، ص۴۰۴؛ امامشناسی، ج۱، ص۱۰۴-۱۰۵؛ راهنماشناسی، ص۱۱۱-۱۱۲. </ref>: | از این [[آیه]] - که اطاعت مطلق از پیامبران را بر مردم لازم میشمارد - بسیاری از [[مراتب عصمت]] [[انبیا]] استفاده میشود. پیشتر چگونگی دلالت آیه را بر عصمت در [[مقام]] تلقی و [[ابلاغ]] باز گفتیم. اینک نحوه دلالت آن را بر عصمت از [[معاصی]] با ذکر چند مقدمه، بیان میکنیم<ref>ر. ک: المیزان، ج۲، ص۱۳۷؛ ج۴، ص۴۰۴؛ امامشناسی، ج۱، ص۱۰۴-۱۰۵؛ راهنماشناسی، ص۱۱۱-۱۱۲. </ref>: | ||
# [[کردار]] و گفتار، هر دو وسیله رسانیدن [[پیام]] و ارائه [[اندیشه]] و [[افکار]] [[انسان]] میباشند؛ بلکه تأثیر کردار در [[تبلیغ]] یک اندیشه به مراتب بیشتر از گفتار میباشد. بنابراین، همچنان که سخن و گفتار شخص، [[شایستگی]] آن را دارد که مورد [[اطاعت]] و [[پیروی]] قرار گیرد، عمل او نیز چنین است. | # [[کردار]] و گفتار، هر دو وسیله رسانیدن [[پیام]] و ارائه [[اندیشه]] و [[افکار]] [[انسان]] میباشند؛ بلکه تأثیر کردار در [[تبلیغ]] یک اندیشه به مراتب بیشتر از گفتار میباشد. بنابراین، همچنان که سخن و گفتار شخص، [[شایستگی]] آن را دارد که مورد [[اطاعت]] و [[پیروی]] قرار گیرد، عمل او نیز چنین است. | ||
# هرگونه [[معصیت]] و [[نافرمانی]] از [[دستورات]] [[خداوند]]، خلاف [[حق]] و رضای خداوند است؛ ازاینرو، مورد [[اذن]] و [[اراده تشریعی]] [[الهی]] نیست؛ زیرا اذن<ref>برای آگاهی از معنا و حقیقت «اذن الهی» ر.ک: معارف قرآن، ص۱۹۵-۱۹۹. </ref> و [[اراده خداوند]] به [[باطل]] تعلق نمیگیرد. | # هرگونه [[معصیت]] و [[نافرمانی]] از [[دستورات]] [[خداوند]]، خلاف [[حق]] و رضای خداوند است؛ ازاینرو، مورد [[اذن]] و [[اراده تشریعی]] [[الهی]] نیست؛ زیرا اذن<ref>برای آگاهی از معنا و حقیقت «اذن الهی» ر. ک: معارف قرآن، ص۱۹۵-۱۹۹. </ref> و [[اراده خداوند]] به [[باطل]] تعلق نمیگیرد. | ||
# به دلالت صریح [[آیه]]، اذن و اراده تشریعی خداوند به اطاعت و پیروی بیچون و چرا و [[تبعیت]] مطلق از تمامی گفتار و کردار [[انبیا]] تعلق گرفته است؛ به عبارت دیگر، [[اطاعت از پیامبران]] مقیّد و مشروط به هیچ قید و شرطی نشده است. | # به دلالت صریح [[آیه]]، اذن و اراده تشریعی خداوند به اطاعت و پیروی بیچون و چرا و [[تبعیت]] مطلق از تمامی گفتار و کردار [[انبیا]] تعلق گرفته است؛ به عبارت دیگر، [[اطاعت از پیامبران]] مقیّد و مشروط به هیچ قید و شرطی نشده است. | ||
نتیجه آن میشود که انبیا هیچگونه معصیتی را اعم از [[کبیره]] و [[صغیره]]، مرتکب نمیشوند؛ که اگر جز این باشد اراده خداوند به باطل تعلق گرفته است! افزون بر آن، اگر از [[پیامبران]] گناهی سرزند، لازم میآید که هم در مورد [[بغض]] و [[نهی]] خداوند باشد و هم در مورد [[حبّ]] و امر او؛ زیرا به دلالت آیه، [[اذن خداوند]] به آن تعلق گرفته است، پس باید مورد حبّ و امر او باشد. و از طرف دیگر، [[ارتکاب گناه]] و معصیت موجب بغض و مورد [[نهی الهی]] است. یعنی [[اجتماع]] [[امر و نهی]]، و حبّ و بغض در شیء واحد و از جهت واحد، لازم میآید؛ که از محالات است. | نتیجه آن میشود که انبیا هیچگونه معصیتی را اعم از [[کبیره]] و [[صغیره]]، مرتکب نمیشوند؛ که اگر جز این باشد اراده خداوند به باطل تعلق گرفته است! افزون بر آن، اگر از [[پیامبران]] گناهی سرزند، لازم میآید که هم در مورد [[بغض]] و [[نهی]] خداوند باشد و هم در مورد [[حبّ]] و امر او؛ زیرا به دلالت آیه، [[اذن خداوند]] به آن تعلق گرفته است، پس باید مورد حبّ و امر او باشد. و از طرف دیگر، [[ارتکاب گناه]] و معصیت موجب بغض و مورد [[نهی الهی]] است. یعنی [[اجتماع]] [[امر و نهی]]، و حبّ و بغض در شیء واحد و از جهت واحد، لازم میآید؛ که از محالات است. | ||
[[آیات]] دیگری نیز وجود دارند که تبعیت مطلق از [[پیامبر گرامی اسلام]] را، بهعنوان [[اسوه حسنه]]، [[واجب]] دانسته است. با توجه به این آیات، [[عصمت]] پیامبر گرامی اسلام را میتوان بهآسانی [[اثبات]] کرد. عصمت سایر انبیا را هم میتوان از آنها استفاده نمود. چون روشن است که [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} خصوصیتی در این، زمینه نداشته، سایر [[انبیا]] در این ویژگی با او شریکند. به چند نمونه از این [[آیات]]<ref>هر چند هر یک از این آیات، خود دلیلی جداگانه بر عصمت پیامبر میباشند (همچنان که برخی، آنها را بهعنوان دلایل مستقل ذکر کردهاند. ر.ک: بحثی مبسوط در آموزش عقاید، ج۲، ص۸۴-۸۵؛ تفسیر فخر رازی، ج۳، ص۴۶۳) امّا از آنجا که همه آنها دارای مضمونی قریب به یکدیگرند. ما همه آنها را تحت یک عنوان بررسی مینماییم.</ref>، اشاره میکنیم: | [[آیات]] دیگری نیز وجود دارند که تبعیت مطلق از [[پیامبر گرامی اسلام]] را، بهعنوان [[اسوه حسنه]]، [[واجب]] دانسته است. با توجه به این آیات، [[عصمت]] پیامبر گرامی اسلام را میتوان بهآسانی [[اثبات]] کرد. عصمت سایر انبیا را هم میتوان از آنها استفاده نمود. چون روشن است که [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} خصوصیتی در این، زمینه نداشته، سایر [[انبیا]] در این ویژگی با او شریکند. به چند نمونه از این [[آیات]]<ref>هر چند هر یک از این آیات، خود دلیلی جداگانه بر عصمت پیامبر میباشند (همچنان که برخی، آنها را بهعنوان دلایل مستقل ذکر کردهاند. ر. ک: بحثی مبسوط در آموزش عقاید، ج۲، ص۸۴-۸۵؛ تفسیر فخر رازی، ج۳، ص۴۶۳) امّا از آنجا که همه آنها دارای مضمونی قریب به یکدیگرند. ما همه آنها را تحت یک عنوان بررسی مینماییم.</ref>، اشاره میکنیم: | ||
# {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«بیگمان فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد میکند» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>. این [[آیه]]، مهر [[تأیید]] بر تمامی [[افکار]] و [[اعمال]] و [[گفتار پیامبر]] زده، او را بهعنوان نمونه اعلا و الگوی کامل [[انسانیت]] معرفی مینماید. به عبارت دیگر، [[تأسی]] و [[تبعیت]] از [[کردار]] و گفتار او را، از لوازم [[رسالت]] آن [[حضرت]] میداند. | # {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثِيرًا}}<ref>«بیگمان فرستاده خداوند برای شما نمونهای نیکوست، برای آن کس (از شما) که به خداوند و به روز بازپسین امید دارد و خداوند را بسیار یاد میکند» سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref>. این [[آیه]]، مهر [[تأیید]] بر تمامی [[افکار]] و [[اعمال]] و [[گفتار پیامبر]] زده، او را بهعنوان نمونه اعلا و الگوی کامل [[انسانیت]] معرفی مینماید. به عبارت دیگر، [[تأسی]] و [[تبعیت]] از [[کردار]] و گفتار او را، از لوازم [[رسالت]] آن [[حضرت]] میداند. | ||
# {{متن قرآن|قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ * قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است * بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بیگمان خداوند کافران را دوست نمیدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۱-۳۲.</ref>. در این آیه، شرط [[رضایتمندی]] و [[محبت]] [[خداوند]]، تبعیت و [[فرمانبرداری]] مطلق از [[پیامبر]] قلمداد شده است. | # {{متن قرآن|قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ * قُلْ أَطِيعُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْكَافِرِينَ}}<ref>«بگو اگر خداوند را دوست میدارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزندهای بخشاینده است * بگو از خداوند و پیامبر فرمان برید و اگر پشت کردند (بدانند که) بیگمان خداوند کافران را دوست نمیدارد» سوره آل عمران، آیه ۳۱-۳۲.</ref>. در این آیه، شرط [[رضایتمندی]] و [[محبت]] [[خداوند]]، تبعیت و [[فرمانبرداری]] مطلق از [[پیامبر]] قلمداد شده است. | ||
# در آیهای دیگر، سرانجام سخت و دردناکِ کسانی را که از پیامبر [[پیروی]] نکردهاند، باز چنین میگوید: {{متن قرآن|وَمَنْ يُشَاقِقِ<ref>لغت «مشاقه» از ریشه «شقّ» گرفته شده است که قسمت جدا شده از یک چیز را میگویند، بنابراین «مشاقّه» و «شقاق» با کسی، یعنی در مسیری غیر او واقع شدن. و این، کنایه از مخالفت و تبعیت نکردن از او میباشد. پس «مشاقة الرسول» یعنی مخالفت با پیامبر. ر.ک: المیزان، ج۵، ص۸۲. </ref> الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامینهیم و وی را به دوزخ میافکنیم و این بد پایانهای است!» سوره نساء، آیه ۱۱۵.</ref> | # در آیهای دیگر، سرانجام سخت و دردناکِ کسانی را که از پیامبر [[پیروی]] نکردهاند، باز چنین میگوید: {{متن قرآن|وَمَنْ يُشَاقِقِ<ref>لغت «مشاقه» از ریشه «شقّ» گرفته شده است که قسمت جدا شده از یک چیز را میگویند، بنابراین «مشاقّه» و «شقاق» با کسی، یعنی در مسیری غیر او واقع شدن. و این، کنایه از مخالفت و تبعیت نکردن از او میباشد. پس «مشاقة الرسول» یعنی مخالفت با پیامبر. ر. ک: المیزان، ج۵، ص۸۲. </ref> الرَّسُولَ مِنْ بَعْدِ مَا تَبَيَّنَ لَهُ الْهُدَى وَيَتَّبِعْ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ نُوَلِّهِ مَا تَوَلَّى وَنُصْلِهِ جَهَنَّمَ وَسَاءَتْ مَصِيرًا}}<ref>«و هر کس پس از آنکه به روشنی رهنمود یافت با پیامبر مخالفت ورزد و از راهی جز راه مؤمنان پیروی کند وی را با آنچه بدان روی آورده است وامینهیم و وی را به دوزخ میافکنیم و این بد پایانهای است!» سوره نساء، آیه ۱۱۵.</ref> | ||
# {{متن قرآن|مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا}}<ref>«هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بیگمان از خداوند فرمان برده است و هر که رو گرداند (بگو بگرداند) ما تو را مراقب آنان نفرستادهایم» سوره نساء، آیه ۸۰.</ref>. در [[آیه شریفه]]، [[اطاعت خداوند]] در [[اطاعت از پیامبر]] دانسته شده است؛ چنانکه خود [[حضرت]] -طبق روایتی در [[الدرالمنثور]] - به این [[آیه]] اشاره کرده و بر [[وجوب اطاعت]] از خود و [[امامان]]، چنین [[احتجاج]] نمودند: {{متن حدیث|فَقَالَ: يَا هَؤُلَاءِ ألستم تعلمُونَ أَنِّي رَسُول الله إِلَيْكُم قَالُوا: بلَى قَالَ: ألستم تعلمُونَ أَن الله أنزل فِي كِتَابه أَنه من أَطَاعَنِي فقد أطَاع الله قَالُوا: بلَى نشْهد أَنه من أطاعك فقد أطَاع الله وَإِن من طَاعَته طَاعَتك قَالَ: فَإِن من طَاعَة الله أَن تطيعوني وَإِن من طَاعَتي أَن تطيعوا أئمتكم وَإِن صلوا قعُودا فصلوا قعُودا أَجْمَعِينَ}}<ref>المیزان، ج۵، ص۱۷-۱۸. </ref>؛ | # {{متن قرآن|مَنْ يُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ وَمَنْ تَوَلَّى فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا}}<ref>«هر که از پیامبر فرمانبرداری کند بیگمان از خداوند فرمان برده است و هر که رو گرداند (بگو بگرداند) ما تو را مراقب آنان نفرستادهایم» سوره نساء، آیه ۸۰.</ref>. در [[آیه شریفه]]، [[اطاعت خداوند]] در [[اطاعت از پیامبر]] دانسته شده است؛ چنانکه خود [[حضرت]] -طبق روایتی در [[الدرالمنثور]] - به این [[آیه]] اشاره کرده و بر [[وجوب اطاعت]] از خود و [[امامان]]، چنین [[احتجاج]] نمودند: {{متن حدیث|فَقَالَ: يَا هَؤُلَاءِ ألستم تعلمُونَ أَنِّي رَسُول الله إِلَيْكُم قَالُوا: بلَى قَالَ: ألستم تعلمُونَ أَن الله أنزل فِي كِتَابه أَنه من أَطَاعَنِي فقد أطَاع الله قَالُوا: بلَى نشْهد أَنه من أطاعك فقد أطَاع الله وَإِن من طَاعَته طَاعَتك قَالَ: فَإِن من طَاعَة الله أَن تطيعوني وَإِن من طَاعَتي أَن تطيعوا أئمتكم وَإِن صلوا قعُودا فصلوا قعُودا أَجْمَعِينَ}}<ref>المیزان، ج۵، ص۱۷-۱۸. </ref>؛ | ||
خط ۱۱۲: | خط ۱۱۲: | ||
مرحوم [[علامه طباطبایی]] پس از [[نقل روایت]] میفرمایند: این [[سخن پیامبر]] که "اگر نشسته نماز خواندند..." کنایه از این است که باید [[تبعیت]] کامل از آنها داشته باشید<ref>المیزان، ج۵، ص۱۸. </ref>. | مرحوم [[علامه طباطبایی]] پس از [[نقل روایت]] میفرمایند: این [[سخن پیامبر]] که "اگر نشسته نماز خواندند..." کنایه از این است که باید [[تبعیت]] کامل از آنها داشته باشید<ref>المیزان، ج۵، ص۱۸. </ref>. | ||
'''[[هدایت]] و [[عصمت]]''': پارهای از بزرگان با پیوست آیاتی چند از [[قرآن]]، برآنند که هدایتیافتگی [[انبیا]] را [[دلیل عصمت]] آنان شمارند<ref>ر.ک: المیزان، ج۲، ص۱۳۵-۱۳۶؛ الالهیات، ج۳، ص۱۷۸-۱۷۹؛ امامشناسی، ج۱، ۶۷-۶۸. </ref>. به این بیان که: [[خداوند متعال]] در [[سوره انعام]] بعد از آنکه نام هجده تن از انبیا را ذکر میکند، آنان را بهعنوان بهرهمندان از [[هدایت الهی]]، مورد [[مدح]] و [[ستایش]] قرار داده، میفرماید: {{متن قرآن|ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ...}}<ref>«این رهنمود خداوند است که هر یک از بندگان خود را بخواهد با آن رهنمون میشود» سوره انعام، آیه ۸۸.</ref>. | '''[[هدایت]] و [[عصمت]]''': پارهای از بزرگان با پیوست آیاتی چند از [[قرآن]]، برآنند که هدایتیافتگی [[انبیا]] را [[دلیل عصمت]] آنان شمارند<ref>ر. ک: المیزان، ج۲، ص۱۳۵-۱۳۶؛ الالهیات، ج۳، ص۱۷۸-۱۷۹؛ امامشناسی، ج۱، ۶۷-۶۸. </ref>. به این بیان که: [[خداوند متعال]] در [[سوره انعام]] بعد از آنکه نام هجده تن از انبیا را ذکر میکند، آنان را بهعنوان بهرهمندان از [[هدایت الهی]]، مورد [[مدح]] و [[ستایش]] قرار داده، میفرماید: {{متن قرآن|ذَلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ...}}<ref>«این رهنمود خداوند است که هر یک از بندگان خود را بخواهد با آن رهنمون میشود» سوره انعام، آیه ۸۸.</ref>. | ||
سپس [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را مورد خطاب قرار داده، میفرماید: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ}}<ref>«آنان کسانی هستند که خداوند رهنماییشان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن!» سوره انعام، آیه ۹۰.</ref> | سپس [[پیامبر اکرم]]{{صل}} را مورد خطاب قرار داده، میفرماید: {{متن قرآن|أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَى اللَّهُ فَبِهُدَاهُمُ اقْتَدِهْ}}<ref>«آنان کسانی هستند که خداوند رهنماییشان کرده است پس، از رهنمود آنان پیروی کن!» سوره انعام، آیه ۹۰.</ref> | ||
خط ۱۲۴: | خط ۱۲۴: | ||
از انضمام این [[آیات]] به یکدیگر چنین برمیآید که چون [[پیامبران]] راهیافتگان به [[هدایت]] الهیاند، هیچ موجودی [[قادر]] به [[گمراه کردن]] آنان نیست، قهراً هیچگونه معصیتی، چه [[کبیره]] و چه [[صغیره]]، از ایشان سر نمیزند<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۱۹۲-۲۰۳.</ref>. | از انضمام این [[آیات]] به یکدیگر چنین برمیآید که چون [[پیامبران]] راهیافتگان به [[هدایت]] الهیاند، هیچ موجودی [[قادر]] به [[گمراه کردن]] آنان نیست، قهراً هیچگونه معصیتی، چه [[کبیره]] و چه [[صغیره]]، از ایشان سر نمیزند<ref>[[احمد حسین شریفی|شریفی، احمد حسین]]، [[حسن یوسفیان|یوسفیان، حسن]]، [[پژوهشی در عصمت معصومان (کتاب)|پژوهشی در عصمت معصومان]] ص ۱۹۲-۲۰۳.</ref>. | ||
==دلیلهای [[نقلی]] [[عصمت]] ([[آیات قرآن]])== | == دلیلهای [[نقلی]] [[عصمت]] ([[آیات قرآن]])== | ||
علاوه بر [[دلیلهای عقلی]]، دلیلهایی دیگر از آیات قرآن و [[روایات]] مبنی بر [[لزوم عصمت]] حجتهای الاهی اقامه شده است که در این بخش به بررسی آیات قرآن، و پس از آن به روایات در این باره میپردازیم. | علاوه بر [[دلیلهای عقلی]]، دلیلهایی دیگر از آیات قرآن و [[روایات]] مبنی بر [[لزوم عصمت]] حجتهای الاهی اقامه شده است که در این بخش به بررسی آیات قرآن، و پس از آن به روایات در این باره میپردازیم. | ||
===[[آیات]] [[عصمت انبیاء]]=== | === [[آیات]] [[عصمت انبیاء]] === | ||
این دسته از آیات خود بر چند گونهاند که هر کدام به طور جداگانه بررسی میشود. | این دسته از آیات خود بر چند گونهاند که هر کدام به طور جداگانه بررسی میشود. | ||
====آیاتی که به [[حقیقت عصمت]] دلالت دارند==== | ==== آیاتی که به [[حقیقت عصمت]] دلالت دارند ==== | ||
در اینگونه از آیات، [[سلطه]] [[شیطان]] بر [[بندگان]] [[برگزیده]] الاهی [[نفی]] شده است. | در اینگونه از آیات، [[سلطه]] [[شیطان]] بر [[بندگان]] [[برگزیده]] الاهی [[نفی]] شده است. | ||
[[خدای تعالی]] خطاب به شیطان میفرماید: | [[خدای تعالی]] خطاب به شیطان میفرماید: | ||
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
در این آیه نیز تسلط شیطان بر بندگان [[واقعی]] خداوند نفی شده است، در نتیجه این دو آیه بر [[حقیقت عصمت]] دلالت دارند.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۷۴.</ref> | در این آیه نیز تسلط شیطان بر بندگان [[واقعی]] خداوند نفی شده است، در نتیجه این دو آیه بر [[حقیقت عصمت]] دلالت دارند.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۷۴.</ref> | ||
====آیاتی که بر اصطفای [[انبیاء]] دلالت میکنند==== | ==== آیاتی که بر اصطفای [[انبیاء]] دلالت میکنند ==== | ||
بر اساس برخی [[آیات]]، [[خداوند متعال]] تعدادی از بندگان را از میان [[خلق]] [[گزینش]] میکند و آنها را برای خود [[خالص]] میگرداند. گزینش و خالص گردانیدن خداوند به روشنی بر [[عصمت]] و [[پاکی]] این بندگان دلالت دارد. خدای تعالی در [[سوره انعام]]، از فضل و [[برتری]] [[پیامبران]] سخن گفته و در مورد ایشان میفرماید: | بر اساس برخی [[آیات]]، [[خداوند متعال]] تعدادی از بندگان را از میان [[خلق]] [[گزینش]] میکند و آنها را برای خود [[خالص]] میگرداند. گزینش و خالص گردانیدن خداوند به روشنی بر [[عصمت]] و [[پاکی]] این بندگان دلالت دارد. خدای تعالی در [[سوره انعام]]، از فضل و [[برتری]] [[پیامبران]] سخن گفته و در مورد ایشان میفرماید: | ||
{{متن قرآن|وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و (نیز) برخی از پدران و فرزندزادگان و برادران ایشان را؛ و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم» سوره انعام، آیه ۸۷.</ref>. | {{متن قرآن|وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و (نیز) برخی از پدران و فرزندزادگان و برادران ایشان را؛ و آنان را برگزیدیم و به راهی راست رهنمون شدیم» سوره انعام، آیه ۸۷.</ref>. | ||
خط ۱۶۵: | خط ۱۶۵: | ||
حاصل آنکه بر اساس این گروه از [[آیات]]، [[پیامبران]] را [[خدا]] [[گزینش]] میکند و آنها را به خود نسبت داده و تنها [[بنده]] خویش میداند. این [[بندگان]] را [[خالص]] میگرداند و آنان را از [[بدی]] و [[فحشا]] و اغوای [[شیطان]] [[محافظت]] میکند و این همان معنای [[عصمت]] است؛ یعنی [[خداوند]] هر گونه [[سهو]] و [[نسیان]]، [[خطا]] و [[معصیت]] را از بندگان [[برگزیده]] و خالص شده خود [[نفی]] میکند<ref>نکته دیگری که از این آیه به دست میآید، برگردانیدن و انصراف سوء از پیامبران است که خود نیز قرینهای بر تأیید نظریه ما در معنای «عصمت» است. همان طور که در بحث معنای «عصمت» گذشت، از نظر ما، معنای «مسک» برای واژه «عصم» مناسبتر از «منع» است و مؤید این سخن همین آیات است.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۷۶.</ref> | حاصل آنکه بر اساس این گروه از [[آیات]]، [[پیامبران]] را [[خدا]] [[گزینش]] میکند و آنها را به خود نسبت داده و تنها [[بنده]] خویش میداند. این [[بندگان]] را [[خالص]] میگرداند و آنان را از [[بدی]] و [[فحشا]] و اغوای [[شیطان]] [[محافظت]] میکند و این همان معنای [[عصمت]] است؛ یعنی [[خداوند]] هر گونه [[سهو]] و [[نسیان]]، [[خطا]] و [[معصیت]] را از بندگان [[برگزیده]] و خالص شده خود [[نفی]] میکند<ref>نکته دیگری که از این آیه به دست میآید، برگردانیدن و انصراف سوء از پیامبران است که خود نیز قرینهای بر تأیید نظریه ما در معنای «عصمت» است. همان طور که در بحث معنای «عصمت» گذشت، از نظر ما، معنای «مسک» برای واژه «عصم» مناسبتر از «منع» است و مؤید این سخن همین آیات است.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۷۶.</ref> | ||
====آیهای که بر [[وجوب اطاعت]] از [[رسولان]] دلالت میکند==== | ==== آیهای که بر [[وجوب اطاعت]] از [[رسولان]] دلالت میکند ==== | ||
[[خدای تعالی]] میفرماید: | [[خدای تعالی]] میفرماید: | ||
{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>. | {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ}}<ref>«و ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه به اذن خداوند از او فرمانبرداری کنند» سوره نساء، آیه ۶۴.</ref>. | ||
خط ۱۷۶: | خط ۱۷۶: | ||
البته فخر رازی تنها [[عصمت از معصیت]] را مطرح میکند؛ اما برای [[وجوب اطاعت]] مطلق، [[عصمت]] از [[سهو]] و [[نسیان]] و [[خطا]] نیز لازم است؛ زیرا فرقی نمیکند که [[معصیت]] شخص [[واجب الاطاعه]] ما را از مسیر [[منحرف]] سازد، یا سهو و نسیان و خطای وی؛ در هر صورت نتیجه واحد است. پس لازم است که شخص [[واجب]] الإطاعه علاوه بر معصیت، از خطا و سهو و نسیان نیز [[معصوم]] باشد.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۷۹.</ref> | البته فخر رازی تنها [[عصمت از معصیت]] را مطرح میکند؛ اما برای [[وجوب اطاعت]] مطلق، [[عصمت]] از [[سهو]] و [[نسیان]] و [[خطا]] نیز لازم است؛ زیرا فرقی نمیکند که [[معصیت]] شخص [[واجب الاطاعه]] ما را از مسیر [[منحرف]] سازد، یا سهو و نسیان و خطای وی؛ در هر صورت نتیجه واحد است. پس لازم است که شخص [[واجب]] الإطاعه علاوه بر معصیت، از خطا و سهو و نسیان نیز [[معصوم]] باشد.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۷۹.</ref> | ||
====[[آیات]] تأسّی به [[انبیاء]]==== | ==== [[آیات]] تأسّی به [[انبیاء]] ==== | ||
[[خدای تعالی]] میفرماید: | [[خدای تعالی]] میفرماید: | ||
{{متن قرآن|قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ}}<ref>«بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند» سوره ممتحنه، آیه ۴.</ref>. | {{متن قرآن|قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْرَاهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ}}<ref>«بیگمان برای شما ابراهیم و همراهان وی نمونهای نیکویند» سوره ممتحنه، آیه ۴.</ref>. | ||
خط ۱۸۳: | خط ۱۸۳: | ||
در این دو [[آیه]]، [[اسوه]] بودن [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} به صورت مطلق بیان شده است. اسوه بودن به نحو اطلاق همانند [[وجوب اطاعت]] مطلق نیاز به عصمت دارد.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۸۰.</ref> | در این دو [[آیه]]، [[اسوه]] بودن [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و [[پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} به صورت مطلق بیان شده است. اسوه بودن به نحو اطلاق همانند [[وجوب اطاعت]] مطلق نیاز به عصمت دارد.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۸۰.</ref> | ||
====آیاتی که بر [[حجیّت]] [[پیامبران]] دلالت میکنند==== | ==== آیاتی که بر [[حجیّت]] [[پیامبران]] دلالت میکنند ==== | ||
[[خداوند سبحان]] در [[سوره نساء]]، از پیامبران خود یاد میکند و خطاب به [[رسول خدا]]{{صل}} میفرماید: | [[خداوند سبحان]] در [[سوره نساء]]، از پیامبران خود یاد میکند و خطاب به [[رسول خدا]]{{صل}} میفرماید: | ||
{{متن قرآن|رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵.</ref>. | {{متن قرآن|رُسُلًا مُبَشِّرِينَ وَمُنْذِرِينَ لِئَلَّا يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُلِ وَكَانَ اللَّهُ عَزِيزًا حَكِيمًا}}<ref>«پیامبرانی نویدبخش و هشدار دهنده تا پس از این پیامبران برای مردم بر خداوند حجتی نباشد و خداوند پیروزمندی فرزانه است» سوره نساء، آیه ۱۶۵.</ref>. | ||
خط ۱۹۴: | خط ۱۹۴: | ||
همچنین اگر خداوند رسولی بفرستد که به اشتباه و یا از سر نسیان و سهو و معصیت مردم را به [[گناه]] فراخواند، هرگز نمیتواند [[بندگان]] را به خاطر ارتکاب به آن گناه عذاب کند؛ زیرا سهو، نسیان، خطا و یا معصیت فرستاده او مانع از بیان معصیت بودن و [[عقاب]] داشتن عمل شده است و چنانچه [[بنده]] به واسطه ارتکاب آن عمل عذاب شود، عقاب بلا بیان خواهد بود.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۸۱.</ref> | همچنین اگر خداوند رسولی بفرستد که به اشتباه و یا از سر نسیان و سهو و معصیت مردم را به [[گناه]] فراخواند، هرگز نمیتواند [[بندگان]] را به خاطر ارتکاب به آن گناه عذاب کند؛ زیرا سهو، نسیان، خطا و یا معصیت فرستاده او مانع از بیان معصیت بودن و [[عقاب]] داشتن عمل شده است و چنانچه [[بنده]] به واسطه ارتکاب آن عمل عذاب شود، عقاب بلا بیان خواهد بود.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۸۱.</ref> | ||
====آیاتی که بر [[هدایت]]، [[تعلیم و تزکیه]] از سوی [[انبیاء]] دلالت میکنند==== | ==== آیاتی که بر [[هدایت]]، [[تعلیم و تزکیه]] از سوی [[انبیاء]] دلالت میکنند ==== | ||
بر اساس این گروه از [[آیات]]، [[پیامبران]] و فرستادگان الاهی [[تربیت]] شدگان پروردگارند و از سوی او [[هدایت یافته]] و تحت [[تعلیم]] قرار گرفتهاند؛ چراکه پیامبران تربیت، [[تزکیه]] و هدایت [[جامعه]] را بر عهده دارند؛ از اینرو لازم است خود ایشان در بالاترین درجه هدایت و تعلیم و تزکیه باشند. | بر اساس این گروه از [[آیات]]، [[پیامبران]] و فرستادگان الاهی [[تربیت]] شدگان پروردگارند و از سوی او [[هدایت یافته]] و تحت [[تعلیم]] قرار گرفتهاند؛ چراکه پیامبران تربیت، [[تزکیه]] و هدایت [[جامعه]] را بر عهده دارند؛ از اینرو لازم است خود ایشان در بالاترین درجه هدایت و تعلیم و تزکیه باشند. | ||
[[خدای تعالی]] میفرماید: | [[خدای تعالی]] میفرماید: |