احدیت: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵
جز (جایگزینی متن - 'خداوند متعالی' به 'خداوند متعال') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
#«احد» [[نفی]] عموم میکند؛ درحالی که واحد، فقط یک تَن را نفی مینماید؛ مثلاً وقتی گفته میشود: {{عربی|"لایقاومه أحد"}}، مقصود این است که هیچکس توان [[مقاومت]] در برابر او را ندارد؛ امّا زمانی که {{عربی|"لایقاومه واحد"}} بهکار رود، منظور این است که یک تن توان مقاومت در برابر او را ندارد؛ امّا دو تن یا بیشتر میتوانند مقاومت کنند. <ref>مفردات، ص۶۷، «أحد»؛ التفسیرالکبیر، ج۳۲، ص۱۷۸؛مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۶۰.</ref> | #«احد» [[نفی]] عموم میکند؛ درحالی که واحد، فقط یک تَن را نفی مینماید؛ مثلاً وقتی گفته میشود: {{عربی|"لایقاومه أحد"}}، مقصود این است که هیچکس توان [[مقاومت]] در برابر او را ندارد؛ امّا زمانی که {{عربی|"لایقاومه واحد"}} بهکار رود، منظور این است که یک تن توان مقاومت در برابر او را ندارد؛ امّا دو تن یا بیشتر میتوانند مقاومت کنند. <ref>مفردات، ص۶۷، «أحد»؛ التفسیرالکبیر، ج۳۲، ص۱۷۸؛مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۶۰.</ref> | ||
#«احد» اعم از «واحد» است؛ بدین معنا که هرگاه «احد» متحقق شود، «واحد» نیز در ضمن آن وجود خواهد داشت. <ref>التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۱۷۸.</ref> | #«احد» اعم از «واحد» است؛ بدین معنا که هرگاه «احد» متحقق شود، «واحد» نیز در ضمن آن وجود خواهد داشت. <ref>التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۱۷۸.</ref> | ||
#لفظ «واحد» برای هر چیزی [[وصف]] قرار میگیرد؛ مانند [[رجل]] واحد، و ثوبٌ واحد؛ به خلاف «احد» که وقتی در جمله اثباتی قرار میگیرد، فقط وصف «[[اللّه]]» واقع میشود و در جمله نفی، برای غیر [[حقتعالی]] نیز صفت قرار میگیرد؛ مانند {{عربی|"ما رأیت احداً"}}؛<ref>مفردات، ص۶۷، «أحد»؛ تاجالعروس، ج۹، ص۲۶۹، «وحد»؛ مفاهیم القرآن، ج۶، ص۱۲۲ـ۱۲۳.</ref> بنابراین «[[احد]]» و واحد مانند [[رحمان]] و [[رحیم]] است که رحمان [[وصف]] ویژه [[خداوند]] است ولی رحیم، وصف غیر خداوند نیز واقع میشود. <ref>تسنیم، ج۱، ص۳۱۷.</ref> برخی، «احد» همراه با الف و لام (الأحد) را وصف مخصوص [[خدا]] میدانند؛<ref>التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۱۷۸.</ref> ولی [[فخر رازی]] این احتمال را مطرح کرده که چون احد فقط برای خداوند وصف آورده میشود، الف و لام معرفه از آن حذف، و ویژه [[حقتعالی]] شد. <ref>شرح اسماء اللّه الحسنی، ص۲۹۹؛ مفاهیمالقرآن، ج۶، ص۲۹۱؛ مفردات، ص۶۷، «أحد».</ref> عدهای این دو را مترادف دانسته و به یک معنا گرفتهاند؛ حتی برخی اصل «احد» را «واحد» دانسته و گفتهاند: چون بعد از [[قلب]] واو به همزه، [[اجتماع]] دو همزه در زبان [[عرب]] سنگین است، یکی از دو همزه به جهت [[تخفیف]] حذف شد. <ref> روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷.</ref> این [[رأی]] درست نیست؛ زیرا در این صورت جمع هر دو باید «[[آحاد]]» میبود؛ حال آنکه «آحاد» فقط جمع واحد است؛ مانند اشهاد و [[شاهد]]، و «احد» جمع ندارد؛ همانطور که ازهری گفته: از [[احمد بن یحیی]] درباره «آحاد» پرسیده شد که آیا جمع «احد» است؟ در پاسخ گفت: [[معاذ]] [[اللّه]] که «احد» جمع داشته باشد. <ref>تاج العروس، ج۹، ص۲۶۴؛ شرح اسماء اللّه الحسنی، ص۲۹۹.</ref> بعضی گفتهاند: وجه ترادف این دو واژه این است که «احد» در شمارش اعداد میتواند به جای واحد قرار گیرد؛<ref>التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۱۷۸.</ref> امّا برخی چنین جایگزینی را جایز و روا نداشته و شمارش «احد» و «اثنان» را درست نمیدانند<ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷.</ref><ref>[[رضا رمضانی|رمضانی]]، [[علی نصیری|نصیری]]، [[احد (مقاله)|مقاله «احد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> | # لفظ «واحد» برای هر چیزی [[وصف]] قرار میگیرد؛ مانند [[رجل]] واحد، و ثوبٌ واحد؛ به خلاف «احد» که وقتی در جمله اثباتی قرار میگیرد، فقط وصف «[[اللّه]]» واقع میشود و در جمله نفی، برای غیر [[حقتعالی]] نیز صفت قرار میگیرد؛ مانند {{عربی|"ما رأیت احداً"}}؛<ref>مفردات، ص۶۷، «أحد»؛ تاجالعروس، ج۹، ص۲۶۹، «وحد»؛ مفاهیم القرآن، ج۶، ص۱۲۲ـ۱۲۳.</ref> بنابراین «[[احد]]» و واحد مانند [[رحمان]] و [[رحیم]] است که رحمان [[وصف]] ویژه [[خداوند]] است ولی رحیم، وصف غیر خداوند نیز واقع میشود. <ref>تسنیم، ج۱، ص۳۱۷.</ref> برخی، «احد» همراه با الف و لام (الأحد) را وصف مخصوص [[خدا]] میدانند؛<ref>التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۱۷۸.</ref> ولی [[فخر رازی]] این احتمال را مطرح کرده که چون احد فقط برای خداوند وصف آورده میشود، الف و لام معرفه از آن حذف، و ویژه [[حقتعالی]] شد. <ref>شرح اسماء اللّه الحسنی، ص۲۹۹؛ مفاهیمالقرآن، ج۶، ص۲۹۱؛ مفردات، ص۶۷، «أحد».</ref> عدهای این دو را مترادف دانسته و به یک معنا گرفتهاند؛ حتی برخی اصل «احد» را «واحد» دانسته و گفتهاند: چون بعد از [[قلب]] واو به همزه، [[اجتماع]] دو همزه در زبان [[عرب]] سنگین است، یکی از دو همزه به جهت [[تخفیف]] حذف شد. <ref> روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷.</ref> این [[رأی]] درست نیست؛ زیرا در این صورت جمع هر دو باید «[[آحاد]]» میبود؛ حال آنکه «آحاد» فقط جمع واحد است؛ مانند اشهاد و [[شاهد]]، و «احد» جمع ندارد؛ همانطور که ازهری گفته: از [[احمد بن یحیی]] درباره «آحاد» پرسیده شد که آیا جمع «احد» است؟ در پاسخ گفت: [[معاذ]] [[اللّه]] که «احد» جمع داشته باشد. <ref>تاج العروس، ج۹، ص۲۶۴؛ شرح اسماء اللّه الحسنی، ص۲۹۹.</ref> بعضی گفتهاند: وجه ترادف این دو واژه این است که «احد» در شمارش اعداد میتواند به جای واحد قرار گیرد؛<ref>التفسیر الکبیر، ج۳۲، ص۱۷۸.</ref> امّا برخی چنین جایگزینی را جایز و روا نداشته و شمارش «احد» و «اثنان» را درست نمیدانند<ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷.</ref><ref>[[رضا رمضانی|رمضانی]]، [[علی نصیری|نصیری]]، [[احد (مقاله)|مقاله «احد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> | ||
== احد در [[قرآن کریم]] == | == احد در [[قرآن کریم]] == | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
#«احد» بر موجودی اطلاق میشود که هیچ نوع کثرتی ([[ذهنی]]، خارجی،<ref>المیزان، ج۲۰، ص۳۸۷.</ref> عددی و مقداری) <ref>بیانالسعاده، ج۴، ص۲۸۲.</ref> را نمیپذیرد؛ از اینرو در اصطلاح [[عارفان]]، «[[احد]]» اسم [[مقام]] [[غیب]] است که کثرت و لحاظ کثرت در آن راه ندارد و این مقام، اسم و رسم و صفت نداشته، به هیچ وجه از آن نمیتوان خبر داد؛ ازاینرو [[آیه]] نخست [[سوره توحید]] به [[نفی]] هر نوع تجزیه و ترکیب در [[ذات الهی]] ناظر بوده <ref>مفاهیمالقرآن، ج۱، ص۲۹۳.</ref> و [[خداوند]] را از هر چیزی مانند جنس و فصل، مادّه و صورت، [[اعراض]]، اجزا، اعضا، اشکال، الوان <ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۸.</ref> و هر نوع ترکیب و کثرتی <ref>شرحالاسماء، ص۳۶۷؛ شرحالمنظومه، ج۳، ص۵۳۶.</ref> که [[شایسته]] [[ذات باری تعالی]] نیست؛ منزّه و مبرّا دانسته است؛ همانطور که در [[شأن نزول]] آن آمده: گروهی از [[مشرکان]]،<ref>جامعالبیان، مج۱۵، ج۳۰، ص۴۴۶ـ۴۴۷.</ref> دو تن،<ref>مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۵۹.</ref> یا گروهی از [[یهود]]،<ref>جامعالبیان، مج۱۵، ج۳۰، ص۴۴۷؛ کشفالاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۵۹.</ref> هیأتی از [[نصارای نجران]] <ref>کشفالاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> یا رهبران احزاب ۵ گانه [[مادّی]]، مشرکان، ثنویه یهود و [[نصارا]] <ref>الفرقان، ج۳۰، ص۵۱۰.</ref> نزد [[پیامبراکرم]]{{صل}} آمدند و گفتند: [[خدا]] را برای ما [[وصف]] کن و به ما بگو که خدا چه چیز و از چه جنسی است؟<ref>جامعالبیان، مج۱۵، ج۳۰، ص۴۴۷؛ کشفالاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> آیا از طلا، نقره، آهن، چوب است <ref>مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۵۹.</ref> و آیا میخورد و میآشامد؟<ref>کشفالاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> خداوند در پاسخ آنها، [[سوره توحید]] را درحالی که ۷۰ هزار [[فرشته]] آن را [[همراهی]] میکردند،<ref>جامعالبیان، مج۱۵، ج۳۰، ص۴۴۷؛ کشف الاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> بر [[پیامبر]]{{صل}} فرود آورد <ref>جامعالبیان، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۴۷؛ کشفالاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> و احتمال هرگونه ترکیب یا آنچه را به ترکیب بینجامد، مانند جسمانیت، از خداوند سلب کرد. | #«احد» بر موجودی اطلاق میشود که هیچ نوع کثرتی ([[ذهنی]]، خارجی،<ref>المیزان، ج۲۰، ص۳۸۷.</ref> عددی و مقداری) <ref>بیانالسعاده، ج۴، ص۲۸۲.</ref> را نمیپذیرد؛ از اینرو در اصطلاح [[عارفان]]، «[[احد]]» اسم [[مقام]] [[غیب]] است که کثرت و لحاظ کثرت در آن راه ندارد و این مقام، اسم و رسم و صفت نداشته، به هیچ وجه از آن نمیتوان خبر داد؛ ازاینرو [[آیه]] نخست [[سوره توحید]] به [[نفی]] هر نوع تجزیه و ترکیب در [[ذات الهی]] ناظر بوده <ref>مفاهیمالقرآن، ج۱، ص۲۹۳.</ref> و [[خداوند]] را از هر چیزی مانند جنس و فصل، مادّه و صورت، [[اعراض]]، اجزا، اعضا، اشکال، الوان <ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۸.</ref> و هر نوع ترکیب و کثرتی <ref>شرحالاسماء، ص۳۶۷؛ شرحالمنظومه، ج۳، ص۵۳۶.</ref> که [[شایسته]] [[ذات باری تعالی]] نیست؛ منزّه و مبرّا دانسته است؛ همانطور که در [[شأن نزول]] آن آمده: گروهی از [[مشرکان]]،<ref>جامعالبیان، مج۱۵، ج۳۰، ص۴۴۶ـ۴۴۷.</ref> دو تن،<ref>مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۵۹.</ref> یا گروهی از [[یهود]]،<ref>جامعالبیان، مج۱۵، ج۳۰، ص۴۴۷؛ کشفالاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۵۹.</ref> هیأتی از [[نصارای نجران]] <ref>کشفالاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> یا رهبران احزاب ۵ گانه [[مادّی]]، مشرکان، ثنویه یهود و [[نصارا]] <ref>الفرقان، ج۳۰، ص۵۱۰.</ref> نزد [[پیامبراکرم]]{{صل}} آمدند و گفتند: [[خدا]] را برای ما [[وصف]] کن و به ما بگو که خدا چه چیز و از چه جنسی است؟<ref>جامعالبیان، مج۱۵، ج۳۰، ص۴۴۷؛ کشفالاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> آیا از طلا، نقره، آهن، چوب است <ref>مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۵۹.</ref> و آیا میخورد و میآشامد؟<ref>کشفالاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> خداوند در پاسخ آنها، [[سوره توحید]] را درحالی که ۷۰ هزار [[فرشته]] آن را [[همراهی]] میکردند،<ref>جامعالبیان، مج۱۵، ج۳۰، ص۴۴۷؛ کشف الاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> بر [[پیامبر]]{{صل}} فرود آورد <ref>جامعالبیان، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۴۷؛ کشفالاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> و احتمال هرگونه ترکیب یا آنچه را به ترکیب بینجامد، مانند جسمانیت، از خداوند سلب کرد. | ||
#«احد» جامع [[صفات سلبی]] است؛ زیرا معنای احدیّت این است که خداوند، در ذات خود از هر ترکیبی منزّه است؛ چراکه هر مرکّبی به اجزای خود نیازمند و هریک از اجزای مرکّب غیر از مرکّب است؛ بنابراین هر مرکّبی، به غیر خود نیازمند بوده، ذاتاً ممکن خواهد بود و چون امکان در [[حقتعالی]] راه ندارد، ترکیب نیز محال خواهد بود؛ لذا با [[اثبات]] احدیّت بهمعنای [[نفی]] ترکیب ذاتی، [[صفات سلبی]] نیز چون مکان داشتن، [[حلول]]، [[تغییر]] و... از [[خداوند]] نفی میشود؛ به این جهت گفته میشود که «[[احد]]» جامع صفات سلبیاست. <ref>التفسیرالکبیر، ج۳۲، ص۱۸۰؛ روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۸.</ref> | #«احد» جامع [[صفات سلبی]] است؛ زیرا معنای احدیّت این است که خداوند، در ذات خود از هر ترکیبی منزّه است؛ چراکه هر مرکّبی به اجزای خود نیازمند و هریک از اجزای مرکّب غیر از مرکّب است؛ بنابراین هر مرکّبی، به غیر خود نیازمند بوده، ذاتاً ممکن خواهد بود و چون امکان در [[حقتعالی]] راه ندارد، ترکیب نیز محال خواهد بود؛ لذا با [[اثبات]] احدیّت بهمعنای [[نفی]] ترکیب ذاتی، [[صفات سلبی]] نیز چون مکان داشتن، [[حلول]]، [[تغییر]] و... از [[خداوند]] نفی میشود؛ به این جهت گفته میشود که «[[احد]]» جامع صفات سلبیاست. <ref>التفسیرالکبیر، ج۳۲، ص۱۸۰؛ روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۸.</ref> | ||
#خداوند در داشتن [[صفات ذات]]، یگانه است؛ به این معنا که صفاتی چون وجود، [[علم]]، [[قدرت]] و [[حیات]] فقط برای او ضروریاست و برای غیر [[خدا]] [[واجب]] و ضروری نیست. <ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۸؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۵۹.</ref> | # خداوند در داشتن [[صفات ذات]]، یگانه است؛ به این معنا که صفاتی چون وجود، [[علم]]، [[قدرت]] و [[حیات]] فقط برای او ضروریاست و برای غیر [[خدا]] [[واجب]] و ضروری نیست. <ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۸؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۵۹.</ref> | ||
#خداوند در [[افعال]]، یگانه است؛ زیرا دیگران کارهای خود را بر اساس جلب [[منفعت]] و دفع [[مفسده]] انجام میدهند؛ درحالی که خدای متعالی کارهای خویش را فقط برای [[نیکی]] به [[آفریدگان]] انجام میدهد. <ref>تاجالعروس، ج۹، ص۲۷۵؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۶۰؛ نورالثقلین، ج۵، ص۷۰۹.</ref> | # خداوند در [[افعال]]، یگانه است؛ زیرا دیگران کارهای خود را بر اساس جلب [[منفعت]] و دفع [[مفسده]] انجام میدهند؛ درحالی که خدای متعالی کارهای خویش را فقط برای [[نیکی]] به [[آفریدگان]] انجام میدهد. <ref>تاجالعروس، ج۹، ص۲۷۵؛ مجمعالبیان، ج۱۰، ص۸۶۰؛ نورالثقلین، ج۵، ص۷۰۹.</ref> | ||
#خدای متعالی «احد» است؛ بدین معنا که در به وجود آوردن و اظهار اشیا [[یکتا]] و یگانه است. <ref>کشف الاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> | # خدای متعالی «احد» است؛ بدین معنا که در به وجود آوردن و اظهار اشیا [[یکتا]] و یگانه است. <ref>کشف الاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> | ||
#«احد» بهمعنای اوّل است؛ زیرا خداوند آغاز هر چیزی و پیشی گیرنده بر همه است. <ref>کشف الاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> | #«احد» بهمعنای اوّل است؛ زیرا خداوند آغاز هر چیزی و پیشی گیرنده بر همه است. <ref>کشف الاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> | ||
#خدا در [[الوهیت]] و [[ربوبیت]]، یکتا و یگانه است. <ref>روح المعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۸.</ref> | # خدا در [[الوهیت]] و [[ربوبیت]]، یکتا و یگانه است. <ref>روح المعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۸.</ref> | ||
#خداوند در ذات، فاعلیّت، صفات، سرمدیّت و [[معبود]] بودن یگانه است. <ref>المیزان، ج۲۰، ص۳۸۷؛ الفرقان، ج۳۰، ص۵۱۸؛ روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۸.</ref> | # خداوند در ذات، فاعلیّت، صفات، سرمدیّت و [[معبود]] بودن یگانه است. <ref>المیزان، ج۲۰، ص۳۸۷؛ الفرقان، ج۳۰، ص۵۱۸؛ روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۸.</ref> | ||
#«احد» از یکتایی در ذات، و «واحد» از یگانه بودن در [[صفات]]حقتعالی حکایت میکند. <ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷.</ref> | #«احد» از یکتایی در ذات، و «واحد» از یگانه بودن در [[صفات]]حقتعالی حکایت میکند. <ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷.</ref> | ||
#«احد» از یگانه بودن حقتعالی در صفات و واحد از یکتایی در ذات خبر میدهد. <ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷.</ref> | #«احد» از یگانه بودن حقتعالی در صفات و واحد از یکتایی در ذات خبر میدهد. <ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷.</ref> | ||
#«احد» یعنی خداوند بسیط است و هیچگونه جزئی ندارد، و واحد یعنی [[شریک]] و نظیر ندارد. <ref>شرح الاسماء، ص۳۶۷؛ شرح المنظومه، ج۳، ص۵۳۶.</ref> | #«احد» یعنی خداوند بسیط است و هیچگونه جزئی ندارد، و واحد یعنی [[شریک]] و نظیر ندارد. <ref>شرح الاسماء، ص۳۶۷؛ شرح المنظومه، ج۳، ص۵۳۶.</ref> | ||
#برخی «احد» و «واحد» را مترادف دانسته و در معنای آن گفتهاند: این دو، صفت خدایی است که به هیچ وجه [[شریک]] و نظیری ندارد؛ همانطور که در نقل از قرائت [[عبدالله بن مسعود]] وارد شده: او [[آیه]] نخست [[سوره توحید]] را {{عربی|"قل هو اللّه واحد"}} قرائت کرد <ref>کشفالاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> و با توجّه به اینکه او در قرائت به جای برخی کلمات، مترادف آن را که روشنی بیشتری داشته، بهکار میبرده است، میتوان بهدست آورد که «واحد» در نظر او مترادف با «[[احد]]» بوده است. این قرائت از اعمشی نیز نقل شده <ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷.</ref> و از [[امام باقر]]{{ع}} در روایتی «احد» و «واحد» به یک معنا آمده است. <ref>التوحید، ص۹۰؛ نورالثقلین، ج۵، ص۷۰۸.</ref> در روایتی از [[امام علی]]{{ع}} که بهمعنای «واحد» اشاره داشته، در یک معنای درست آن برای [[خداوند متعال]]، واحد را بهمعنای احدیّ المعنی که در وجود و [[عقل]] و [[قوه خیال]] قابل تجزیه و تقسیم نیست، [[تفسیر]] کرده است. <ref>التوحید، ص۸۳ـ۸۴.</ref> برخی نیز نتیجه دو صفت «الواحد القهّار» به شکل ترکیبی در آیه {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref>«بگو خداوند آفریننده هر چیز است و اوست که یگانه دادفرماست» سوره رعد، آیه ۱۶.</ref> را صفت احدیّت [[باریتعالی]] دانستهاند <ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۷۶ و ۳۲۶.</ref><ref>[[رضا رمضانی|رمضانی]]، [[علی نصیری|نصیری]]، [[احد (مقاله)|مقاله «احد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> | # برخی «احد» و «واحد» را مترادف دانسته و در معنای آن گفتهاند: این دو، صفت خدایی است که به هیچ وجه [[شریک]] و نظیری ندارد؛ همانطور که در نقل از قرائت [[عبدالله بن مسعود]] وارد شده: او [[آیه]] نخست [[سوره توحید]] را {{عربی|"قل هو اللّه واحد"}} قرائت کرد <ref>کشفالاسرار، ج۱۰، ص۶۶۲.</ref> و با توجّه به اینکه او در قرائت به جای برخی کلمات، مترادف آن را که روشنی بیشتری داشته، بهکار میبرده است، میتوان بهدست آورد که «واحد» در نظر او مترادف با «[[احد]]» بوده است. این قرائت از اعمشی نیز نقل شده <ref>روحالمعانی، مج۱۶، ج۳۰، ص۴۸۷.</ref> و از [[امام باقر]]{{ع}} در روایتی «احد» و «واحد» به یک معنا آمده است. <ref>التوحید، ص۹۰؛ نورالثقلین، ج۵، ص۷۰۸.</ref> در روایتی از [[امام علی]]{{ع}} که بهمعنای «واحد» اشاره داشته، در یک معنای درست آن برای [[خداوند متعال]]، واحد را بهمعنای احدیّ المعنی که در وجود و [[عقل]] و [[قوه خیال]] قابل تجزیه و تقسیم نیست، [[تفسیر]] کرده است. <ref>التوحید، ص۸۳ـ۸۴.</ref> برخی نیز نتیجه دو صفت «الواحد القهّار» به شکل ترکیبی در آیه {{متن قرآن|قُلِ اللَّهُ خَالِقُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ}}<ref>«بگو خداوند آفریننده هر چیز است و اوست که یگانه دادفرماست» سوره رعد، آیه ۱۶.</ref> را صفت احدیّت [[باریتعالی]] دانستهاند <ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۷۶ و ۳۲۶.</ref><ref>[[رضا رمضانی|رمضانی]]، [[علی نصیری|نصیری]]، [[احد (مقاله)|مقاله «احد»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |