پرش به محتوا

احسان در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==معناشناسی==
== معناشناسی ==
احسان، مصدر باب [[افعال]] از ریشه "ح س ن" است. "حُسن" (مصدر و اسم مصدر) در مقابل "سُوء" و "سَوء"<ref>کتاب العین، ج۳، ص۱۴۳؛ معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۵۸.</ref> ([[بدی]] و بد شدن) به کار رفته و متناسب با موارد کاربرد در معنای اسم مصدر آن، مفهوم [[زیبایی]]، خوبی، [[نیکی]]، [[شایستگی]]، مورد پسند و...<ref>القاموس المحیط، ج۲، ص۱۵۶۳؛ تاج العروس، ج۱۸، ص۱۴۰؛ أقرب الموارد، ج۱، ص۶۳۹.</ref> را می‌رساند.  
احسان، مصدر باب [[افعال]] از ریشه "ح س ن" است. "حُسن" (مصدر و اسم مصدر) در مقابل "سُوء" و "سَوء"<ref>کتاب العین، ج۳، ص۱۴۳؛ معجم مقاییس اللغة، ج۲، ص۵۸.</ref> ([[بدی]] و بد شدن) به کار رفته و متناسب با موارد کاربرد در معنای اسم مصدر آن، مفهوم [[زیبایی]]، خوبی، [[نیکی]]، [[شایستگی]]، مورد پسند و...<ref>القاموس المحیط، ج۲، ص۱۵۶۳؛ تاج العروس، ج۱۸، ص۱۴۰؛ أقرب الموارد، ج۱، ص۶۳۹.</ref> را می‌رساند.  


خط ۱۳: خط ۱۳:
[[قرابت]] معنایی این واژه با اِنعام، [[لطف]]، غفران، [[رحمت]]، نفع و [[عدالت]]، واژه‌پژوهان<ref>المفردات، ص۱۱۴، ۲۳۶، ۸۱۵؛ معجم الفروق اللغویة، ص۲۳، ۵۴۸؛ الکلیات، ص۵۳.</ref> را بر آن داشته است تا به بیان [[روابط]] و تفاوت‌های آنها بپردازند. [[احسان]]، اعم از انعام است. لطف فقط به “لام” متعدی می‌شود، به خلاف احسان که به “الی” و “باء” نیز متعدی می‌شود. رحمت، اعم از لطف است. انعام، ایصال احسان به غیر خود است به شرط اینکه [[ناطق]] باشد. پس نمی‌گویند: به اسبش انعام کرد. احسان در [[دنیا]] و [[آخرت]] است، ولی غفران فقط در آخرت است<ref>الکلیات، ص۵۳، ۶۶۷؛ معجم الفروق اللغویة، ص۲۳.</ref>. احسان حتماً همراه قصد است، ولی نفع گاهی بدون قصد انجام می‌شود، چنان که می‌گویند [[دشمن]] با کارش به ما سود می‌رساند، در حالی که می‌خواست به ما ضرر بزند. اما این جمله را درباره احسان نمی‌گویند<ref>معجم الفروق اللغویة، ص۵۴۸.</ref>. احسان [[برتر]] از عدالت است، زیرا عدالت آن است که [[انسان]] آنچه را بر عهده اوست بدهد و آنچه را سهم اوست بگیرد، ولی احسان این است که بیش از آنچه [[وظیفه]] اوست انجام دهد و کمتر از آنچه [[حق]] اوست بگیرد<ref>المفردات، ص۱۱۸.</ref><ref>[[ابوالفضل یغمایی|یغمایی، ابوالفضل]]، [[احسان - یغمایی (مقاله)|مقاله «احسان»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۶۳۸.</ref>
[[قرابت]] معنایی این واژه با اِنعام، [[لطف]]، غفران، [[رحمت]]، نفع و [[عدالت]]، واژه‌پژوهان<ref>المفردات، ص۱۱۴، ۲۳۶، ۸۱۵؛ معجم الفروق اللغویة، ص۲۳، ۵۴۸؛ الکلیات، ص۵۳.</ref> را بر آن داشته است تا به بیان [[روابط]] و تفاوت‌های آنها بپردازند. [[احسان]]، اعم از انعام است. لطف فقط به “لام” متعدی می‌شود، به خلاف احسان که به “الی” و “باء” نیز متعدی می‌شود. رحمت، اعم از لطف است. انعام، ایصال احسان به غیر خود است به شرط اینکه [[ناطق]] باشد. پس نمی‌گویند: به اسبش انعام کرد. احسان در [[دنیا]] و [[آخرت]] است، ولی غفران فقط در آخرت است<ref>الکلیات، ص۵۳، ۶۶۷؛ معجم الفروق اللغویة، ص۲۳.</ref>. احسان حتماً همراه قصد است، ولی نفع گاهی بدون قصد انجام می‌شود، چنان که می‌گویند [[دشمن]] با کارش به ما سود می‌رساند، در حالی که می‌خواست به ما ضرر بزند. اما این جمله را درباره احسان نمی‌گویند<ref>معجم الفروق اللغویة، ص۵۴۸.</ref>. احسان [[برتر]] از عدالت است، زیرا عدالت آن است که [[انسان]] آنچه را بر عهده اوست بدهد و آنچه را سهم اوست بگیرد، ولی احسان این است که بیش از آنچه [[وظیفه]] اوست انجام دهد و کمتر از آنچه [[حق]] اوست بگیرد<ref>المفردات، ص۱۱۸.</ref><ref>[[ابوالفضل یغمایی|یغمایی، ابوالفضل]]، [[احسان - یغمایی (مقاله)|مقاله «احسان»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۶۳۸.</ref>


==معنای جامع احسان==
== معنای جامع احسان ==
احسان با مشتقاتش در بسیاری از [[آیات]] دیده می‌شود. مطالعه و [[تأمل]] در آیات بیانگر آن است که احسان، مفهومی انتزاعی و جامع هر گونه خیر و [[نیکی]] است<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۵۸۶.</ref>، تعریف‌های متعددی از احسان شده است. رساندن نفع نیکو و شایسته [[ستایش]] به دیگری<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۵۳.</ref>، کاری که از سر [[آگاهی]] و به شکل شایسته انجام پذیرد<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۲۴۸.</ref>، انجام کاری به شکل نیکو و با [[انگیزه]] خدایی و رساندن خیر یا سودی به دیگری بدون [[چشم‌داشت]] هر گونه [[پاداش]] و جبران کردنی<ref>المیزان، ج۴، ص۲۰.</ref>، از آن جمله است. این تعریف‌ها به سبب گستردگی مصادیق [[احسان]] و نیز عدم تفکیک بین کاربردهای سه‌گانه آن [[جامعیت]] لازم را ندارند. احسان متناسب با چگونگی کاربرد آن در سه معنای “انجام کار نیک”<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ}} «و (یاد کنید) آنگاه را که گفتیم: بدین شهر در آیید و از (نعمت‌های) آن از هر جا که خواستید فراوان بخورید و با فروتنی از دروازه وارد شوید و بگویید: از لغزش ما بگذر! تا از لغزش‌های شما درگذریم، و به زودی (پاداش) نکوکاران را می‌افزاییم» سوره بقره، آیه ۵۸.</ref>، “نیکی کردن به دیگری”<ref>{{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا...}} «خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر... نکویی ورزید.».. سوره نساء، آیه ۳۶.</ref> و “انجام کاری به شکل کامل و [[بهترین]] شکل آن”<ref>{{متن قرآن|... إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ}} «... او پرورنده من است، جایگاه مرا نیکو داشته است، بی‌گمان ستمکاران رستگار نمی‌گردند» سوره یوسف، آیه ۲۳.</ref> به کار رفته است. از مجموع [[آیات]] و [[روایات]] به ویژه سخنان منقول از [[امام رضا]]{{ع}} به دست می‌آید که مؤلفه‌های مهمی چون [[ایمان]]، [[انگیزه]] [[الهی]]، [[نیک]] بودن ذاتی یک کار ([[حسن فعلی]])، شکل [[شایسته]] انجام دادن (هیأت صدور) و رساندن [[خیر و خوبی]] به دیگری، در مفاهیم سه گانه احسان دخالت دارند. ذکر احسان به [[قرآن]] محدود نمی‌شود، بلکه گستره آن بخشی از [[احادیث شیعه]]<ref>الکافی، ج۲، ص۱۰۷؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۲۷۲- ۲۷۳.</ref> و [[سنی]]<ref>صحیح البخاری، ج۱، ص۲۲؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۳۴.</ref> و نیز مباحثی از [[فقه]]<ref>المبسوط، طوسی، ج۷، ص۵۶.</ref> و [[اخلاق]]<ref>جامع السعادات، ج۳، ص۷۳.</ref> و [[عرفان]]<ref>مصباح الأنس، ص۲۲؛ شرح فصوص الحکم، قیصری، ص۶۱۵.</ref> را تشکیل می‌دهد. [[فقهای اهل سنت]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج۵، ص۴۷؛ المغنی، ابن‌قدامه، ج۷، ص۴۳۳.</ref> و [[شیعه]]<ref>شرائع الإسلام، ج۲، ص۱۴؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۲۹۱.</ref> به [[آیات]] و [[روایات]] مربوط به [[احسان]] برای [[استنباط احکام]] [[فقهی]] در ابواب گوناگون استناد کرده‌اند. احسان در [[نظام اخلاق اسلامی]] در بخش [[فضائل اخلاقی]] قرار دارد<ref>[[ابوالفضل یغمایی|یغمایی، ابوالفضل]]، [[احسان - یغمایی (مقاله)|مقاله «احسان»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۶۳۸.</ref>.
احسان با مشتقاتش در بسیاری از [[آیات]] دیده می‌شود. مطالعه و [[تأمل]] در آیات بیانگر آن است که احسان، مفهومی انتزاعی و جامع هر گونه خیر و [[نیکی]] است<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۵۸۶.</ref>، تعریف‌های متعددی از احسان شده است. رساندن نفع نیکو و شایسته [[ستایش]] به دیگری<ref>التبیان فی تفسیر القرآن، ج۲، ص۱۵۳.</ref>، کاری که از سر [[آگاهی]] و به شکل شایسته انجام پذیرد<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۲۴۸.</ref>، انجام کاری به شکل نیکو و با [[انگیزه]] خدایی و رساندن خیر یا سودی به دیگری بدون [[چشم‌داشت]] هر گونه [[پاداش]] و جبران کردنی<ref>المیزان، ج۴، ص۲۰.</ref>، از آن جمله است. این تعریف‌ها به سبب گستردگی مصادیق [[احسان]] و نیز عدم تفکیک بین کاربردهای سه‌گانه آن [[جامعیت]] لازم را ندارند. احسان متناسب با چگونگی کاربرد آن در سه معنای “انجام کار نیک”<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ}} «و (یاد کنید) آنگاه را که گفتیم: بدین شهر در آیید و از (نعمت‌های) آن از هر جا که خواستید فراوان بخورید و با فروتنی از دروازه وارد شوید و بگویید: از لغزش ما بگذر! تا از لغزش‌های شما درگذریم، و به زودی (پاداش) نکوکاران را می‌افزاییم» سوره بقره، آیه ۵۸.</ref>، “نیکی کردن به دیگری”<ref>{{متن قرآن|وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا...}} «خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر... نکویی ورزید.».. سوره نساء، آیه ۳۶.</ref> و “انجام کاری به شکل کامل و [[بهترین]] شکل آن”<ref>{{متن قرآن|... إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ}} «... او پرورنده من است، جایگاه مرا نیکو داشته است، بی‌گمان ستمکاران رستگار نمی‌گردند» سوره یوسف، آیه ۲۳.</ref> به کار رفته است. از مجموع [[آیات]] و [[روایات]] به ویژه سخنان منقول از [[امام رضا]]{{ع}} به دست می‌آید که مؤلفه‌های مهمی چون [[ایمان]]، [[انگیزه]] [[الهی]]، [[نیک]] بودن ذاتی یک کار ([[حسن فعلی]])، شکل [[شایسته]] انجام دادن (هیأت صدور) و رساندن [[خیر و خوبی]] به دیگری، در مفاهیم سه گانه احسان دخالت دارند. ذکر احسان به [[قرآن]] محدود نمی‌شود، بلکه گستره آن بخشی از [[احادیث شیعه]]<ref>الکافی، ج۲، ص۱۰۷؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۲۷۲- ۲۷۳.</ref> و [[سنی]]<ref>صحیح البخاری، ج۱، ص۲۲؛ صحیح مسلم، ج۳، ص۳۴.</ref> و نیز مباحثی از [[فقه]]<ref>المبسوط، طوسی، ج۷، ص۵۶.</ref> و [[اخلاق]]<ref>جامع السعادات، ج۳، ص۷۳.</ref> و [[عرفان]]<ref>مصباح الأنس، ص۲۲؛ شرح فصوص الحکم، قیصری، ص۶۱۵.</ref> را تشکیل می‌دهد. [[فقهای اهل سنت]]<ref>المبسوط، سرخسی، ج۵، ص۴۷؛ المغنی، ابن‌قدامه، ج۷، ص۴۳۳.</ref> و [[شیعه]]<ref>شرائع الإسلام، ج۲، ص۱۴؛ جواهر الکلام، ج۲۰، ص۲۹۱.</ref> به [[آیات]] و [[روایات]] مربوط به [[احسان]] برای [[استنباط احکام]] [[فقهی]] در ابواب گوناگون استناد کرده‌اند. احسان در [[نظام اخلاق اسلامی]] در بخش [[فضائل اخلاقی]] قرار دارد<ref>[[ابوالفضل یغمایی|یغمایی، ابوالفضل]]، [[احسان - یغمایی (مقاله)|مقاله «احسان»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۶۳۸.</ref>.


==[[احسان]] در [[روایات]] [[امام رضا]] {{ع}}==
== [[احسان]] در [[روایات]] [[امام رضا]] {{ع}}==
در سخنان منقول از [[امام رضا]]{{ع}} احسان به معنای [[نیکی]] کردن به دیگری کاربرد بیشتری دارد. آنگاه که [[مأمون]] خلاصه‌ای از برنامه‌های [[دینی]] را از [[امام]] می‌طلبد، آن حضرت در کنار [[پارسایی]] و [[پاکدامنی]] و [[راستی]] و [[شایستگی]]، احسان را مطرح می‌کند<ref>تحف العقول، ص۴۱۶.</ref>. به استناد قول [[خداوند]] در [[قرآن]]، [[احسان به والدین]] را حتی اگر [[مشرک]] باشند توصیه می‌کند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۳۹۲.</ref> و می‌افزاید: "مگر اینکه تو را وادار به [[گناه]] کنند که در این صورت اطاعتشان [[واجب]] نیست"<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۳۹۲؛ تحف العقول، ص۴۲۰.</ref>. نیز فرموده است: "هر کس [[اعمال زشت]] [[دشمن]] خویش را با [[عفو]] و احسان از خود دفع نکند، انعام و [[بخشش]] یا [[بردباری]] را از [[مقام]] بالاتری نیاموخته است"<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۴۰۳.</ref>. مراد حضرت از مقام بالا قرآن است که فرموده: {{متن قرآن|ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ...}}<ref>«بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.</ref> به فرموده حضرت، به هر کس می‌توان احسان نمود مگر مواردی خاص که منع شده‌اند، مثل [[اهل]] [[جبر]] و [[تشبیه]]. حضرت فرموده است: هر کس به آنان احسان کند به [[ائمه]]{{عم}} [[بدی]] کرده و هر کس به آنان بدی کند به ائمه{{عم}} احسان نموده است<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۳۲۲.</ref>. توصیه امام درباره احسان، منحصر به [[خویشان]]<ref>تحف العقول، ص۷۸۳.</ref> و [[نزدیکان]] نیست، بلکه گستره آن غیر اهلش را نیز در بر می‌گیرد. اگر گیرنده، اهل باشد احسان بجاست و اگر نااهل باشد، [[محسن]] خود اهلیت احسان را داراست<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۲۴.</ref>. امام حتی احسان به [[خادم]] را توصیه می‌کند و آن را از [[ثروت]] شخص به حساب می‌آورد<ref>بحار الأنوار، ج۷۶، ص۳۰۳.</ref>. حضرت می‌فرماید: "این روش خداوند محسن است که به همه [[احسان]] می‌کند"<ref>بحار الأنوار، ج۱۱، ص۹۹.</ref>. [[خداوند]] [[منتظر]] نمی‌ماند تا [[گنهکار]] از گناهش پشیمان شود و سپس به او احسان کند. [[بنده]] [[اطاعت]] بکند و [[شاکر]] باشد یا نباشد، [[احسان خداوند]] فیضان دارد<ref>بحار الأنوار، ج۹۱، ص۳۲۰.</ref>. [[مؤمن]] [[محسن]] از [[خدا]] [[الگو]] می‌پذیرد.
در سخنان منقول از [[امام رضا]]{{ع}} احسان به معنای [[نیکی]] کردن به دیگری کاربرد بیشتری دارد. آنگاه که [[مأمون]] خلاصه‌ای از برنامه‌های [[دینی]] را از [[امام]] می‌طلبد، آن حضرت در کنار [[پارسایی]] و [[پاکدامنی]] و [[راستی]] و [[شایستگی]]، احسان را مطرح می‌کند<ref>تحف العقول، ص۴۱۶.</ref>. به استناد قول [[خداوند]] در [[قرآن]]، [[احسان به والدین]] را حتی اگر [[مشرک]] باشند توصیه می‌کند<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۳۹۲.</ref> و می‌افزاید: "مگر اینکه تو را وادار به [[گناه]] کنند که در این صورت اطاعتشان [[واجب]] نیست"<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۳۹۲؛ تحف العقول، ص۴۲۰.</ref>. نیز فرموده است: "هر کس [[اعمال زشت]] [[دشمن]] خویش را با [[عفو]] و احسان از خود دفع نکند، انعام و [[بخشش]] یا [[بردباری]] را از [[مقام]] بالاتری نیاموخته است"<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۴۰۳.</ref>. مراد حضرت از مقام بالا قرآن است که فرموده: {{متن قرآن|ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ...}}<ref>«بدی را با روشی که نیکوتر است دور کن» سوره مؤمنون، آیه ۹۶.</ref> به فرموده حضرت، به هر کس می‌توان احسان نمود مگر مواردی خاص که منع شده‌اند، مثل [[اهل]] [[جبر]] و [[تشبیه]]. حضرت فرموده است: هر کس به آنان احسان کند به [[ائمه]]{{عم}} [[بدی]] کرده و هر کس به آنان بدی کند به ائمه{{عم}} احسان نموده است<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۳۲۲.</ref>. توصیه امام درباره احسان، منحصر به [[خویشان]]<ref>تحف العقول، ص۷۸۳.</ref> و [[نزدیکان]] نیست، بلکه گستره آن غیر اهلش را نیز در بر می‌گیرد. اگر گیرنده، اهل باشد احسان بجاست و اگر نااهل باشد، [[محسن]] خود اهلیت احسان را داراست<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۱۲۴.</ref>. امام حتی احسان به [[خادم]] را توصیه می‌کند و آن را از [[ثروت]] شخص به حساب می‌آورد<ref>بحار الأنوار، ج۷۶، ص۳۰۳.</ref>. حضرت می‌فرماید: "این روش خداوند محسن است که به همه [[احسان]] می‌کند"<ref>بحار الأنوار، ج۱۱، ص۹۹.</ref>. [[خداوند]] [[منتظر]] نمی‌ماند تا [[گنهکار]] از گناهش پشیمان شود و سپس به او احسان کند. [[بنده]] [[اطاعت]] بکند و [[شاکر]] باشد یا نباشد، [[احسان خداوند]] فیضان دارد<ref>بحار الأنوار، ج۹۱، ص۳۲۰.</ref>. [[مؤمن]] [[محسن]] از [[خدا]] [[الگو]] می‌پذیرد.


۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش