آفات نظام اداری: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
نظام اداری، توانی است که همه [[انسانها]] آن را دارند ولی وقتی تناسب [[مسؤولیت]] با [[توانایی]] از نظر [[تعهد]] و [[علم]] بههم خورد، ناگزیر زمینه [[رشد]] آفتهای نظام اداری فراهم میگردد در اینجا اهم [[آفات نظام اداری]] را به طور اختصار مورد بررسی قرار میدهیم: | نظام اداری، توانی است که همه [[انسانها]] آن را دارند ولی وقتی تناسب [[مسؤولیت]] با [[توانایی]] از نظر [[تعهد]] و [[علم]] بههم خورد، ناگزیر زمینه [[رشد]] آفتهای نظام اداری فراهم میگردد در اینجا اهم [[آفات نظام اداری]] را به طور اختصار مورد بررسی قرار میدهیم: | ||
#'''[[سستی]] [[ایمان]]''': ایمان دارای سلسله مراتب متفاوتی است. [[رسول اکرم]]{{صل}} میفرماید: {{متن حدیث|الایمان قول و عمل یزید و ینقص}} هر گاه آفت سستی ایمان در نظام اداری ظاهر گردد نه تنها صلاحیت چنین مدیری مورد تردید قرار میگیرد اصولاً از آنجا که انگیزههای عسل [[انسان]] [[بیایمان]] یا [[سست ایمان]] با انگیزههای عمل انسان با ایمان یا [[قوی]] الایمان متفاوت است و از نظر کمی و کیفی در نفس عمل اثرات متفاوتی دارند و نیز در [[میزان]] توانایی مدیر اثر مستقیم دارد، ناگزیر نظام اداری اسلامی باید با آن به عنوان یک آفت [[مبارزه]] کرده و به همین دلیل است که اسلام بر [[جهاد اکبر]] و [[خودسازی]] و [[تربیت معنوی]] و ارتقاء ایمان تأکید نموده است. داخل نمودن برنامههای [[تربیتی]] در کل [[برنامهریزی]] [[سازمان]] ضرورتی است که سازمان را در برابر این آفت آسیب ناپذیر میکند. | # '''[[سستی]] [[ایمان]]''': ایمان دارای سلسله مراتب متفاوتی است. [[رسول اکرم]] {{صل}} میفرماید: {{متن حدیث|الایمان قول و عمل یزید و ینقص}} هر گاه آفت سستی ایمان در نظام اداری ظاهر گردد نه تنها صلاحیت چنین مدیری مورد تردید قرار میگیرد اصولاً از آنجا که انگیزههای عسل [[انسان]] [[بیایمان]] یا [[سست ایمان]] با انگیزههای عمل انسان با ایمان یا [[قوی]] الایمان متفاوت است و از نظر کمی و کیفی در نفس عمل اثرات متفاوتی دارند و نیز در [[میزان]] توانایی مدیر اثر مستقیم دارد، ناگزیر نظام اداری اسلامی باید با آن به عنوان یک آفت [[مبارزه]] کرده و به همین دلیل است که اسلام بر [[جهاد اکبر]] و [[خودسازی]] و [[تربیت معنوی]] و ارتقاء ایمان تأکید نموده است. داخل نمودن برنامههای [[تربیتی]] در کل [[برنامهریزی]] [[سازمان]] ضرورتی است که سازمان را در برابر این آفت آسیب ناپذیر میکند. | ||
#'''ضعف [[بینش علمی]]''': [[مدیریت]] هر سازمان به تناسب گستردگی و پیچیدگی سازمان خود باید به میزان علم و تخصص و تجربه بیافزاید و [[غفلت]] از این معیار اسلامی در [[گزینش]] مدیران موجب خسارتهای جبران ناپذیر خواهد بود ولی حتی اگر در ابتدا [[انتخاب]] مدیر بر اساس صلاحیت [[علمی]] در کنار [[تعهد]] [[ایمانی]] صورت گرفته باشد، نباید از آفت [[ضعف]] [[بینش علمی]] [[غافل]] بود؛ زیرا ممکن است به دلیل تحولات بعدی و گستردهتر شدن [[سازمان]] و پیچیدهتر شدن [[مدیریت]] و سازمان، توان علمی و تخصصی مدیر با شرایط کنونی که پس از [[گزینش]] او بهوجود آمده است، وفق ندهد و از اینرو ضعف بیشتر موجب [[انحراف]] در [[تصمیمگیری]] در عملیات میگردد {{متن حدیث|لِلْجَاهِلِ فِي كُلِ حَالَةٍ خُسْرَانٌ}}<ref>ر. ک: غررالحکم، ج۵، ص۲۸۰.</ref>. | # '''ضعف [[بینش علمی]]''': [[مدیریت]] هر سازمان به تناسب گستردگی و پیچیدگی سازمان خود باید به میزان علم و تخصص و تجربه بیافزاید و [[غفلت]] از این معیار اسلامی در [[گزینش]] مدیران موجب خسارتهای جبران ناپذیر خواهد بود ولی حتی اگر در ابتدا [[انتخاب]] مدیر بر اساس صلاحیت [[علمی]] در کنار [[تعهد]] [[ایمانی]] صورت گرفته باشد، نباید از آفت [[ضعف]] [[بینش علمی]] [[غافل]] بود؛ زیرا ممکن است به دلیل تحولات بعدی و گستردهتر شدن [[سازمان]] و پیچیدهتر شدن [[مدیریت]] و سازمان، توان علمی و تخصصی مدیر با شرایط کنونی که پس از [[گزینش]] او بهوجود آمده است، وفق ندهد و از اینرو ضعف بیشتر موجب [[انحراف]] در [[تصمیمگیری]] در عملیات میگردد {{متن حدیث|لِلْجَاهِلِ فِي كُلِ حَالَةٍ خُسْرَانٌ}}<ref>ر. ک: غررالحکم، ج۵، ص۲۸۰.</ref>. | ||
#'''عدم [[برنامهریزی]]''': [[علی]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|قِفْ عِنْدَ كُلِّ أَمْرٍ حَتَّى تَعْرِفَ مَدْخَلَهُ مِنْ مَخْرَجِهِ}}<ref>ر. ک: الحیاة، ج۱، ص۳۰۴.</ref>؛ در هرکاری نخست درنگ کن و [[فکر]] کن و ورود و خروج و برنامه کار را بشناس آنگاه عمل را آغاز کن. تقدیر که در [[قرآن]] بارها به [[خداوند]] و [[آفرینش]] [[خدا]] نسبت داده شده؛ به معنی اندازهگیری و برنامهریزی در آفرینش است که از معیارهای [[الهی]] آفرینش و [[حاکم]] بر [[خلقت جهان]] و [[انسان]] میباشد، بیبرنامگی مدیریت را از صلاحیت خارج میکند و سازمان را تباه و نیروها و امکانات را نابود میسازد. | # '''عدم [[برنامهریزی]]''': [[علی]] {{ع}} فرمود: {{متن حدیث|قِفْ عِنْدَ كُلِّ أَمْرٍ حَتَّى تَعْرِفَ مَدْخَلَهُ مِنْ مَخْرَجِهِ}}<ref>ر. ک: الحیاة، ج۱، ص۳۰۴.</ref>؛ در هرکاری نخست درنگ کن و [[فکر]] کن و ورود و خروج و برنامه کار را بشناس آنگاه عمل را آغاز کن. تقدیر که در [[قرآن]] بارها به [[خداوند]] و [[آفرینش]] [[خدا]] نسبت داده شده؛ به معنی اندازهگیری و برنامهریزی در آفرینش است که از معیارهای [[الهی]] آفرینش و [[حاکم]] بر [[خلقت جهان]] و [[انسان]] میباشد، بیبرنامگی مدیریت را از صلاحیت خارج میکند و سازمان را تباه و نیروها و امکانات را نابود میسازد. | ||
#'''[[یکسونگری]]''': یکسونگری مدیر را از وسعت نظر باز میدارد و او را در تصمیمگیری و عمل دچار [[اشتباه]] میسازد. علی{{ع}}فرمود: {{متن حدیث|مَنْ جَهِلَ وُجُوهَ الْآرَاءِ أَعْيَتْهُ الْحِيَلُ}}<ref>ر. ک. الحیاة، ج۵، ص۶۲.</ref>. کسی که به آراء و اندیشههای گوناگون نا آشنا باشد و فقط به یک نظر تکیه کند و نتواند جوانب کار را خوب بشناسد دچار حیلهها میگردد. [[راه]] حل این آفت، بازنگری در آراء [[مخالف]] و نقطه نظرهای مختلف میباشد. | # '''[[یکسونگری]]''': یکسونگری مدیر را از وسعت نظر باز میدارد و او را در تصمیمگیری و عمل دچار [[اشتباه]] میسازد. علی {{ع}}فرمود: {{متن حدیث|مَنْ جَهِلَ وُجُوهَ الْآرَاءِ أَعْيَتْهُ الْحِيَلُ}}<ref>ر. ک. الحیاة، ج۵، ص۶۲.</ref>. کسی که به آراء و اندیشههای گوناگون نا آشنا باشد و فقط به یک نظر تکیه کند و نتواند جوانب کار را خوب بشناسد دچار حیلهها میگردد. [[راه]] حل این آفت، بازنگری در آراء [[مخالف]] و نقطه نظرهای مختلف میباشد. | ||
#'''[[سستی]] [[اراده]]''': اراده مدیران، حرکت ماشین سازمان است و آفت [[شناخت]] سرانجام، سستی اراده میآفریند {{متن حدیث|عَلَى قَدْرِ الرَّأْيِ تَكُونُ الْعَزِيمَةُ}}<ref>ر. ک: الحیاة، ج۴، ص۳۱۰.</ref>. سستی اراده موجب تأخیر و [[سهل]] انگاری در انجام [[وظایف]] میگردد و سرانجام به تضییع [[حقوق]] میانجامد. {{متن حدیث|مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ}}. [[قاطعیت]] [[لازمه ایمان]] است و [[تقویت ایمان]] راه علاج آفت سستی اراده است. | # '''[[سستی]] [[اراده]]''': اراده مدیران، حرکت ماشین سازمان است و آفت [[شناخت]] سرانجام، سستی اراده میآفریند {{متن حدیث|عَلَى قَدْرِ الرَّأْيِ تَكُونُ الْعَزِيمَةُ}}<ref>ر. ک: الحیاة، ج۴، ص۳۱۰.</ref>. سستی اراده موجب تأخیر و [[سهل]] انگاری در انجام [[وظایف]] میگردد و سرانجام به تضییع [[حقوق]] میانجامد. {{متن حدیث|مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ}}. [[قاطعیت]] [[لازمه ایمان]] است و [[تقویت ایمان]] راه علاج آفت سستی اراده است. | ||
#'''[[خودمحوری]]''': خود محوری آفت سهمگینی است که نه تنها اختلال در [[تصمیمگیری]] بهوجود میآورد اصولاً پی آمدهای آن [[سازمان]] را به [[تباهی]] میکشاند {{متن حدیث|مَنِ اسْتَغْنَى بِعَقْلِهِ زَلَّ}}<ref>ر. ک: کلینی، کافی، ج۸، ص۱۹.</ref>. [[خودمحوری]] نوعی [[استکبار]] درونی است که آثار شوم آن در عملکرد سازمانی به مثابه استکبار در عمل [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] [[جامعه]] است اصولاً خودمحوری به تباهی میانجامد. {{متن حدیث|لَا رَأْيَ لِمَنِ انْفَرَدَ بِرَأْيِهِ}}<ref>ر. ک: مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۰۵.</ref>. | # '''[[خودمحوری]]''': خود محوری آفت سهمگینی است که نه تنها اختلال در [[تصمیمگیری]] بهوجود میآورد اصولاً پی آمدهای آن [[سازمان]] را به [[تباهی]] میکشاند {{متن حدیث|مَنِ اسْتَغْنَى بِعَقْلِهِ زَلَّ}}<ref>ر. ک: کلینی، کافی، ج۸، ص۱۹.</ref>. [[خودمحوری]] نوعی [[استکبار]] درونی است که آثار شوم آن در عملکرد سازمانی به مثابه استکبار در عمل [[سیاسی]] و [[اقتصادی]] [[جامعه]] است اصولاً خودمحوری به تباهی میانجامد. {{متن حدیث|لَا رَأْيَ لِمَنِ انْفَرَدَ بِرَأْيِهِ}}<ref>ر. ک: مجلسی، بحارالانوار، ج۷۵، ص۱۰۵.</ref>. | ||
#'''[[خشونت]]''': آفت خشونت خنثی کننده نقش [[مدیریت]] است؛ زیرا نیروها را از [[انسجام]] و [[یکپارچگی]] به دور و [[ارتباط]] آنها را با مدیریت قطع میکند و این درست برخلاف جهتی است که مدیریت باید در آن تلاشی مداوم داشته باشد. {{متن قرآن|وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>. | # '''[[خشونت]]''': آفت خشونت خنثی کننده نقش [[مدیریت]] است؛ زیرا نیروها را از [[انسجام]] و [[یکپارچگی]] به دور و [[ارتباط]] آنها را با مدیریت قطع میکند و این درست برخلاف جهتی است که مدیریت باید در آن تلاشی مداوم داشته باشد. {{متن قرآن|وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ}}<ref>«پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل میبودی از دورت میپراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref>. | ||
#'''[[دخالت مستقیم در کارها]]''': [[مراقبت]] و [[نظارت]] و اطلاع یافتن از [[مجاری امور]] در سازمان، نباید مدیریت را به دخالت مستقیم در مسئولیتهای سازمان بکشاند؛ زیرا این عمل [[اعتماد]] نیروها را از میان میبرد و [[میزان]] [[کارایی]] آنها را کاهش میدهد و آنها را به سردی و [[بیتفاوتی]] و [[سرخوردگی]] وا میدارد. | # '''[[دخالت مستقیم در کارها]]''': [[مراقبت]] و [[نظارت]] و اطلاع یافتن از [[مجاری امور]] در سازمان، نباید مدیریت را به دخالت مستقیم در مسئولیتهای سازمان بکشاند؛ زیرا این عمل [[اعتماد]] نیروها را از میان میبرد و [[میزان]] [[کارایی]] آنها را کاهش میدهد و آنها را به سردی و [[بیتفاوتی]] و [[سرخوردگی]] وا میدارد. | ||
#'''[[استتار]] و [[حاجت]] گرفتن''': جدایی مدیریت از ارباب حاجت و استتار نسبت به نیروهای سازمان تحت [[مدیریتی]]، مدیر را از واقعیتها دور میسازد و [[ارتباطات]] سازمان را مختل میکند و نظارت وی را [[ضعیف]] میگرداند {{متن حدیث|وَ اجْعَلْ لِذَوِي الْحَاجَاتِ مِنْكَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِيهِ شَخْصَكَ وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامَّاً}}<ref>ر. ک: نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. در [[عهدنامه مالک اشتر]]، [[امام]]{{ع}} حاجت و [[دربان]] گرفتن مدیران را مورد [[نکوهش]] قرار داده و آن را موجب بروز تنگناها شمرده است {{متن حدیث|فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلَاةِ عَنِ الرَّعِيَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّيقِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. | # '''[[استتار]] و [[حاجت]] گرفتن''': جدایی مدیریت از ارباب حاجت و استتار نسبت به نیروهای سازمان تحت [[مدیریتی]]، مدیر را از واقعیتها دور میسازد و [[ارتباطات]] سازمان را مختل میکند و نظارت وی را [[ضعیف]] میگرداند {{متن حدیث|وَ اجْعَلْ لِذَوِي الْحَاجَاتِ مِنْكَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِيهِ شَخْصَكَ وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامَّاً}}<ref>ر. ک: نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. در [[عهدنامه مالک اشتر]]، [[امام]] {{ع}} حاجت و [[دربان]] گرفتن مدیران را مورد [[نکوهش]] قرار داده و آن را موجب بروز تنگناها شمرده است {{متن حدیث|فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلَاةِ عَنِ الرَّعِيَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّيقِ}}<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۳.</ref>. | ||
#'''[[ناسپاسی]]''': ناسپاسی و کفور بودن [[خصلت]] [[نکوهیده]] برای هر [[انسان]] است ولی در مدیریت میتواند در حد یک آفت زیان بخش مورد توجه قرار گیرد {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ}}<ref>«به راستی آدمی ناسپاس است» سوره حج، آیه ۶۶.</ref>. | # '''[[ناسپاسی]]''': ناسپاسی و کفور بودن [[خصلت]] [[نکوهیده]] برای هر [[انسان]] است ولی در مدیریت میتواند در حد یک آفت زیان بخش مورد توجه قرار گیرد {{متن قرآن|إِنَّ الْإِنْسَانَ لَكَفُورٌ}}<ref>«به راستی آدمی ناسپاس است» سوره حج، آیه ۶۶.</ref>. | ||
#'''[[تکبر]] و طغیانگری''': هر [[انسانی]] ممکن است به تکبر و طغیانگری دچار گردد {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى}}<ref>«حاشا؛ انسان سرکشی میورزد * چون خود را بینیاز بیند» سوره علق، آیه ۶.</ref> ولی خطر وقتی صد چندان میشود که این آفت به [[مدیریت]] سرایت کند. | # '''[[تکبر]] و طغیانگری''': هر [[انسانی]] ممکن است به تکبر و طغیانگری دچار گردد {{متن قرآن|كَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَيَطْغَى * أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى}}<ref>«حاشا؛ انسان سرکشی میورزد * چون خود را بینیاز بیند» سوره علق، آیه ۶.</ref> ولی خطر وقتی صد چندان میشود که این آفت به [[مدیریت]] سرایت کند. | ||
#'''[[شتابزدگی]]''': [[قرآن]] [[انسان]] را بالطبع، [[عجول]] و [[شتاب]] زده معرفی کرده است {{متن قرآن|وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا}}<ref>«و آدمی شتابگر است» سوره اسراء، آیه ۱۱.</ref> ولی به عنوان یک [[خصلت]] [[نکوهیده]] و خطرناک در مدیریت خطر شتابزدگی بیش از [[میزان]] خطری است که انسان در کارهای فردی و عادی خود با شتابزدگی به استقبال آن میشتابد. | # '''[[شتابزدگی]]''': [[قرآن]] [[انسان]] را بالطبع، [[عجول]] و [[شتاب]] زده معرفی کرده است {{متن قرآن|وَكَانَ الْإِنْسَانُ عَجُولًا}}<ref>«و آدمی شتابگر است» سوره اسراء، آیه ۱۱.</ref> ولی به عنوان یک [[خصلت]] [[نکوهیده]] و خطرناک در مدیریت خطر شتابزدگی بیش از [[میزان]] خطری است که انسان در کارهای فردی و عادی خود با شتابزدگی به استقبال آن میشتابد. | ||
#'''[[لجاجت]] و خشکسری''': منطقی بودن و هیچ سخنی را بدون دلیل نپذیرفتن و در برابر [[باطل]] ایستادن، غیر از الجاجت و خشک سری است. این خصلت در انسان موجب [[تباهی]] [[نظام اداری]] نیز هست. مدیر [[شایسته]] باید با [[حسن نیت]] و [[اعتماد]] به [[منطق]] و [[استدلال]] و [[احترام]] به آراء دیگران این خصلت را در خود بمیراند، زیرا که {{متن قرآن|وَكَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا}}<ref>«و آدمی از هر چیزی پرخاشگرتر است» سوره کهف، آیه ۵۴.</ref>. | # '''[[لجاجت]] و خشکسری''': منطقی بودن و هیچ سخنی را بدون دلیل نپذیرفتن و در برابر [[باطل]] ایستادن، غیر از الجاجت و خشک سری است. این خصلت در انسان موجب [[تباهی]] [[نظام اداری]] نیز هست. مدیر [[شایسته]] باید با [[حسن نیت]] و [[اعتماد]] به [[منطق]] و [[استدلال]] و [[احترام]] به آراء دیگران این خصلت را در خود بمیراند، زیرا که {{متن قرآن|وَكَانَ الْإِنْسَانُ أَكْثَرَ شَيْءٍ جَدَلًا}}<ref>«و آدمی از هر چیزی پرخاشگرتر است» سوره کهف، آیه ۵۴.</ref>. | ||
#'''[[فخرفروشی]] و [[امتیازطلبی]]''': از خود [[راضی]] بودن و به دیگران [[فخر]] فروختن و خود را از دیگران ممتاز شمردن آفتی است که میتواند تمامی تلاشهای یک مدیر کاردان و لایق را خنثی و [[موفقیت]] او را ناچیز گرداند. انسان اگر به حال خود رها شود دچار این آفت نکبت بار میشود {{متن قرآن|إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ}}<ref>«که او سخت شادمان و خویشتنستای است» سوره هود، آیه ۱۰.</ref>[[تواضع]] در مدیران میتواند در متوقف کردن [[رشد]] این خصلت منفی در درون [[آدمی]] و ریشه کن نمودن آن مؤثر باشد. | # '''[[فخرفروشی]] و [[امتیازطلبی]]''': از خود [[راضی]] بودن و به دیگران [[فخر]] فروختن و خود را از دیگران ممتاز شمردن آفتی است که میتواند تمامی تلاشهای یک مدیر کاردان و لایق را خنثی و [[موفقیت]] او را ناچیز گرداند. انسان اگر به حال خود رها شود دچار این آفت نکبت بار میشود {{متن قرآن|إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ}}<ref>«که او سخت شادمان و خویشتنستای است» سوره هود، آیه ۱۰.</ref>[[تواضع]] در مدیران میتواند در متوقف کردن [[رشد]] این خصلت منفی در درون [[آدمی]] و ریشه کن نمودن آن مؤثر باشد. | ||
#'''عدم [[پویایی]]''': حرکت، خصیصه هر موجود زنده است. یک [[سازمان]] و مدیریت آن وقتی زنده است که پویا و پیشرو باشد، ایستایی در مدیریت و ایجاد وقفه در روند [[سازمان]] به معنی [[مرگ]] [[نظام اداری]] است {{متن حدیث|مَنِ اسْتَوَى يَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ}}. | # '''عدم [[پویایی]]''': حرکت، خصیصه هر موجود زنده است. یک [[سازمان]] و مدیریت آن وقتی زنده است که پویا و پیشرو باشد، ایستایی در مدیریت و ایجاد وقفه در روند [[سازمان]] به معنی [[مرگ]] [[نظام اداری]] است {{متن حدیث|مَنِ اسْتَوَى يَوْمَاهُ فَهُوَ مَغْبُونٌ}}. | ||
#'''[[تسویف]]''': کار امروز به فردا واگذار کردن (تسویف) نمودار فرار مدیر از [[مشکلات]] روزمره است و اگر این کار تکرار شود، آفت خطرناکی، نظام اداری را به [[تباهی]] میکشاند. [[امام صادق]]{{ع}} آن را به دریایی [[تشبیه]] کرده که غریق را به کام خویش میگیرد {{متن حدیث|إِيَّاكَ وَ التَّسْوِيفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ يَغْرَقُ فِيهِ الْهَلْكَى}}.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی]] و [[ابراهیم موسیزاده|موسیزاده]]، [[بایستههای فقه سیاسی (کتاب)|بایستههای فقه سیاسی]]، ص ۸۰.</ref> | # '''[[تسویف]]''': کار امروز به فردا واگذار کردن (تسویف) نمودار فرار مدیر از [[مشکلات]] روزمره است و اگر این کار تکرار شود، آفت خطرناکی، نظام اداری را به [[تباهی]] میکشاند. [[امام صادق]] {{ع}} آن را به دریایی [[تشبیه]] کرده که غریق را به کام خویش میگیرد {{متن حدیث|إِيَّاكَ وَ التَّسْوِيفَ فَإِنَّهُ بَحْرٌ يَغْرَقُ فِيهِ الْهَلْكَى}}.<ref>[[عباس علی عمید زنجانی|عمید زنجانی]] و [[ابراهیم موسیزاده|موسیزاده]]، [[بایستههای فقه سیاسی (کتاب)|بایستههای فقه سیاسی]]، ص ۸۰.</ref> | ||
== پرسش مستقیم == | == پرسش مستقیم == |