آفرینش انسان در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== دو نوع [[آفرینش انسان]] == | == دو نوع [[آفرینش انسان]] == | ||
براساس نظر [[اسلام]] [[انسان]] دو گونۀ [[آفرینش]] داشته است: یکی [[آفرینش]] از [[گِل]] و بدون [[پدر]] و [[مادر]]؛ این گونه [[آفرینش]] ویژۀ [[آدم]]{{ع}} و [[حوا]] است که [[خداوند]] آنان را از [[گِل]] آفرید. دوم [[آفرینش]] از یک [[پدر]] و یک [[مادر]] که [[نسل]] [[انسان]] پس از [[آدم]]{{ع}} و [[حوا]] را شامل میشود. گونۀ نخست [[آفرینش]]، تنها یک بار رخ داده است. در [[قرآن کریم]] از عنصر نخستین [[آفرینش انسان]] با تعبیر {{متن قرآن|ْ طين}} به معنای [[گِل]]، و گاه {{متن قرآن|تُرَابٍ}} به معنای [[خاک]]<ref>{{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ}}«و از نشانههای او این است که شما را از خاک آفرید آنگاه شما آدمیانی (روی زمین) پراکنده میشوید» سوره روم، آیه ۲۰.</ref> و گاه {{متن قرآن|حَمَإٍ مَسْنُونٍ}} به معنای [[گِل]] بدبو و نیز {{متن قرآن|صَلْصَالٍ}} به معنای [[گِل]] خشکیده<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ}}«و به راستی ما آدمی را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک، آفریدیم» سوره حجر، آیه ۲۶؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ}}«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: من بر آنم بشری از گلی خشک برآمده از لایی بویناک، بیافرینم؛» سوره حجر، آیه ۲۸؛ {{متن قرآن|قَالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ}}«گفت: سر آن ندارم که برای بشری فروتنی کنم که او را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک آفریدهای» سوره حجر، آیه ۳۳.</ref> یاد میشود و تناقضی میان این تعابیر نیست بدین معنا که [[خداوند]]، [[خاک]] را برای [[آفرینش انسان]] برگزید و سپس آن را به [[گِل]] مبدل ساخت و آنگاه [[گِل]] بدبو و سیاه و سپس خشک شد و از آن [[انسان]] را آفرید<ref>ر. ک: مجمع البیان، ج۶، ص۱۱۴. </ref>. [[خداوند]] از [[روح]] خویش در کالبدش دمید و به [[فرشتگان]] [[فرمان]] داد بر او [[سجده]] کنند<ref>{{متن قرآن|فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ}}«پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.</ref><ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۲.</ref> اما گونۀ دوم همواره ادامه دارد و یکی از نشانههای [[نعمتهای الهی]] و از پایههای [[تکامل]] [[بشر]] است. بنابراین، اصل [[انسان]] از [[گِل]] و [[نسل]] او از [[آب]] است. | براساس نظر [[اسلام]] [[انسان]] دو گونۀ [[آفرینش]] داشته است: یکی [[آفرینش]] از [[گِل]] و بدون [[پدر]] و [[مادر]]؛ این گونه [[آفرینش]] ویژۀ [[آدم]] {{ع}} و [[حوا]] است که [[خداوند]] آنان را از [[گِل]] آفرید. دوم [[آفرینش]] از یک [[پدر]] و یک [[مادر]] که [[نسل]] [[انسان]] پس از [[آدم]] {{ع}} و [[حوا]] را شامل میشود. گونۀ نخست [[آفرینش]]، تنها یک بار رخ داده است. در [[قرآن کریم]] از عنصر نخستین [[آفرینش انسان]] با تعبیر {{متن قرآن|ْ طين}} به معنای [[گِل]]، و گاه {{متن قرآن|تُرَابٍ}} به معنای [[خاک]]<ref>{{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَكُمْ مِنْ تُرَابٍ ثُمَّ إِذَا أَنْتُمْ بَشَرٌ تَنْتَشِرُونَ}}«و از نشانههای او این است که شما را از خاک آفرید آنگاه شما آدمیانی (روی زمین) پراکنده میشوید» سوره روم، آیه ۲۰.</ref> و گاه {{متن قرآن|حَمَإٍ مَسْنُونٍ}} به معنای [[گِل]] بدبو و نیز {{متن قرآن|صَلْصَالٍ}} به معنای [[گِل]] خشکیده<ref>{{متن قرآن|وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ}}«و به راستی ما آدمی را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک، آفریدیم» سوره حجر، آیه ۲۶؛ {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ}}«و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: من بر آنم بشری از گلی خشک برآمده از لایی بویناک، بیافرینم؛» سوره حجر، آیه ۲۸؛ {{متن قرآن|قَالَ لَمْ أَكُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصَالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ}}«گفت: سر آن ندارم که برای بشری فروتنی کنم که او را از گلی خشک برآمده از لایی بویناک آفریدهای» سوره حجر، آیه ۳۳.</ref> یاد میشود و تناقضی میان این تعابیر نیست بدین معنا که [[خداوند]]، [[خاک]] را برای [[آفرینش انسان]] برگزید و سپس آن را به [[گِل]] مبدل ساخت و آنگاه [[گِل]] بدبو و سیاه و سپس خشک شد و از آن [[انسان]] را آفرید<ref>ر. ک: مجمع البیان، ج۶، ص۱۱۴. </ref>. [[خداوند]] از [[روح]] خویش در کالبدش دمید و به [[فرشتگان]] [[فرمان]] داد بر او [[سجده]] کنند<ref>{{متن قرآن|فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ}}«پس هنگامی که او را باندام برآوردم و در او از روان خویش دمیدم، برای او به فروتنی در افتید!» سوره حجر، آیه ۲۹.</ref><ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۲.</ref> اما گونۀ دوم همواره ادامه دارد و یکی از نشانههای [[نعمتهای الهی]] و از پایههای [[تکامل]] [[بشر]] است. بنابراین، اصل [[انسان]] از [[گِل]] و [[نسل]] او از [[آب]] است. | ||
== [[آفرینش]] [[انسان در قرآن]] == | == [[آفرینش]] [[انسان در قرآن]] == | ||
خط ۱۵: | خط ۱۵: | ||
== [[آفرینش انسان]] در [[نهج البلاغه]] == | == [[آفرینش انسان]] در [[نهج البلاغه]] == | ||
در فرمایشان [[امام علی]]{{ع}} [[خلقت انسان]] افزون بر بیان [[عظمت]] آفریننده، نقش تنبه و [[بیداری]] در وجود انسانی دارد که دارای قوۀ [[تعقل]] و [[تفکر]] است: «ای آفریدۀ موزون و پدیدآمده در تاریکیِ زهدان و پرده های سنگین و تودرتو، تو همانی که از گِلِ فشرده پدید [[آمدی]] و در جایگاهی مطمئن تا روز معلوم و [[عمر]] معیّن نشستهای تو به صورت "جنین" در شکم مادرت موج میزدی و شنا میکردی نه آوازی میشنیدی و نه [[توان]] پاسخ گفتن به دعوتگری داشتی آنگاه از جایگاهت به خانهای که ندیده بودی و راههای [[منافع]] آن را نمیشناختی، بیرون رانده شدی. [[راستی]] چه کسی به تو آموخت که شیر از پستان [[مادر]] بنوشی و هنگام نیاز، بدانجا که باید، روی آوری»<ref>{{متن حدیث|أَیُّهَا الْمَخْلُوقُ السَّوِیُّ وَ الْمَنْشَأُ الْمَرْعِیُّ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ وَ مُضَاعَفَاتِ الْأَسْتَارِ. بُدِئْتَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ وَ وُضِعْتَ فِی قَرارٍ مَکِینٍ إِلی قَدَرٍ مَعْلُومٍ وَ أَجَلٍ مَقْسُومٍ تَمُورُ فِی بَطْنِ أُمِّکَ جَنِیناً لَا تُحِیرُ دُعَاءً وَ لَا تَسْمَعُ نِدَاءً ثُمَّ أُخْرِجْتَ مِنْ مَقَرِّکَ إِلَی دَارٍ لَمْ تَشْهَدْهَا وَ لَمْ تَعْرِفْ سُبُلَ مَنَافِعِهَا فَمَنْ هَدَاکَ لِاجْتِرَارِ الْغِذَاءِ مِنْ ثَدْیِ أُمِّکَ وَ عَرَّفَکَ عِنْدَ الْحَاجَةِ مَوَاضِعَ طَلَبِکَ وَ إِرَادَتِک}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ۸۲.</ref>. اشارۀ [[امام]] به [[آفرینش انسان]] از آبی بیارزش، نکتهای است افزون بر بیان [[قدرت پروردگار]] در [[آفرینش انسان]]، به نقطۀ آغازین حضور [[انسان]] در پهنۀ هستی دارد که او را متوجه آغاز خود میکند و از [[غرور]] پرهیز میدهد؛ چنانکه فرمودند: «[[پسر آدم]] را با ناز چه کار، آغازش نطفه بوده است و پایانش مردار. آیا شما را از [[آفرینش]] [[آدمی]] [[آگاه]] سازم، آنکه خداوندش در [[ظلمت]] زهدانها و درون غلافها و پردهها پدید آورد، نطفهای بود جهنده و خونی لختهشده، بیهیچ صورتی و جنینی و شیرخوارهای و از شیر بازگرفتهای، سپس [[جوانی]] شد بالیده و رسیده، [[خداوند]] او را دلی داده فراگیرنده و زبانی سخنگوی و دیدهای [[بینا]]»<ref>{{متن حدیث|أَمْ هَذَا الَّذِی أَنْشَأَهُ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ وَ شُغُفِ الْأَسْتَارِ نُطْفَةً دِهَاقاً وَ عَلَقَةً مِحَاقاً وَ جَنِیناً وَ رَاضِعاً وَ وَلِیداً وَ یَافِعاً ثُمَّ مَنَحَهُ قَلْباً حَافِظاً وَ لِسَاناً لَافِظاً وَ بَصَراً لَاحِظاً}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۸۲.</ref>. در فرازی دیگر در بیان شگفتیهای [[آفرینش]] [[آدمی]] فرمودند: «شگفتا از این [[انسان]] که با اندکی پیه بیند و با تکّه گوشتی گوید و با قطعه استخوانی شنود و از دریچهای تنفّس کند»<ref>{{متن حدیث|اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ یَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ یَتَکَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ یَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ یَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۷.</ref><ref>ر. ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۴.</ref> | در فرمایشان [[امام علی]] {{ع}} [[خلقت انسان]] افزون بر بیان [[عظمت]] آفریننده، نقش تنبه و [[بیداری]] در وجود انسانی دارد که دارای قوۀ [[تعقل]] و [[تفکر]] است: «ای آفریدۀ موزون و پدیدآمده در تاریکیِ زهدان و پرده های سنگین و تودرتو، تو همانی که از گِلِ فشرده پدید [[آمدی]] و در جایگاهی مطمئن تا روز معلوم و [[عمر]] معیّن نشستهای تو به صورت "جنین" در شکم مادرت موج میزدی و شنا میکردی نه آوازی میشنیدی و نه [[توان]] پاسخ گفتن به دعوتگری داشتی آنگاه از جایگاهت به خانهای که ندیده بودی و راههای [[منافع]] آن را نمیشناختی، بیرون رانده شدی. [[راستی]] چه کسی به تو آموخت که شیر از پستان [[مادر]] بنوشی و هنگام نیاز، بدانجا که باید، روی آوری»<ref>{{متن حدیث|أَیُّهَا الْمَخْلُوقُ السَّوِیُّ وَ الْمَنْشَأُ الْمَرْعِیُّ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ وَ مُضَاعَفَاتِ الْأَسْتَارِ. بُدِئْتَ مِنْ سُلالَةٍ مِنْ طِینٍ وَ وُضِعْتَ فِی قَرارٍ مَکِینٍ إِلی قَدَرٍ مَعْلُومٍ وَ أَجَلٍ مَقْسُومٍ تَمُورُ فِی بَطْنِ أُمِّکَ جَنِیناً لَا تُحِیرُ دُعَاءً وَ لَا تَسْمَعُ نِدَاءً ثُمَّ أُخْرِجْتَ مِنْ مَقَرِّکَ إِلَی دَارٍ لَمْ تَشْهَدْهَا وَ لَمْ تَعْرِفْ سُبُلَ مَنَافِعِهَا فَمَنْ هَدَاکَ لِاجْتِرَارِ الْغِذَاءِ مِنْ ثَدْیِ أُمِّکَ وَ عَرَّفَکَ عِنْدَ الْحَاجَةِ مَوَاضِعَ طَلَبِکَ وَ إِرَادَتِک}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ۸۲.</ref>. اشارۀ [[امام]] به [[آفرینش انسان]] از آبی بیارزش، نکتهای است افزون بر بیان [[قدرت پروردگار]] در [[آفرینش انسان]]، به نقطۀ آغازین حضور [[انسان]] در پهنۀ هستی دارد که او را متوجه آغاز خود میکند و از [[غرور]] پرهیز میدهد؛ چنانکه فرمودند: «[[پسر آدم]] را با ناز چه کار، آغازش نطفه بوده است و پایانش مردار. آیا شما را از [[آفرینش]] [[آدمی]] [[آگاه]] سازم، آنکه خداوندش در [[ظلمت]] زهدانها و درون غلافها و پردهها پدید آورد، نطفهای بود جهنده و خونی لختهشده، بیهیچ صورتی و جنینی و شیرخوارهای و از شیر بازگرفتهای، سپس [[جوانی]] شد بالیده و رسیده، [[خداوند]] او را دلی داده فراگیرنده و زبانی سخنگوی و دیدهای [[بینا]]»<ref>{{متن حدیث|أَمْ هَذَا الَّذِی أَنْشَأَهُ فِی ظُلُمَاتِ الْأَرْحَامِ وَ شُغُفِ الْأَسْتَارِ نُطْفَةً دِهَاقاً وَ عَلَقَةً مِحَاقاً وَ جَنِیناً وَ رَاضِعاً وَ وَلِیداً وَ یَافِعاً ثُمَّ مَنَحَهُ قَلْباً حَافِظاً وَ لِسَاناً لَافِظاً وَ بَصَراً لَاحِظاً}}؛ نهج البلاغه، خطبۀ ۸۲.</ref>. در فرازی دیگر در بیان شگفتیهای [[آفرینش]] [[آدمی]] فرمودند: «شگفتا از این [[انسان]] که با اندکی پیه بیند و با تکّه گوشتی گوید و با قطعه استخوانی شنود و از دریچهای تنفّس کند»<ref>{{متن حدیث|اعْجَبُوا لِهَذَا الْإِنْسَانِ یَنْظُرُ بِشَحْمٍ وَ یَتَکَلَّمُ بِلَحْمٍ وَ یَسْمَعُ بِعَظْمٍ وَ یَتَنَفَّسُ مِنْ خَرْمٍ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۷.</ref><ref>ر. ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۴.</ref> | ||
== [[قلب روحانی]] عامل تفاوت [[انسان]] با موجودات == | == [[قلب روحانی]] عامل تفاوت [[انسان]] با موجودات == | ||
از ویژگیهای [[آدمی]] و یکی از [[دلایل]] تفاوت او با دیگر موجودات، وجود [[قلب روحانی]] در [[آدمی]] است که [[حیات]] او را معنا میبخشد و راه [[سعادت]] و خوشبختی را به او مینمایاند. [[خداوند سبحان]] در [[قرآن کریم]] [[دلیل]] [[تدبر]] نکردن در [[آیات الهی]] را قفل بر [[دلها]] ([[قلب روحانی]]) بیان میکند<ref>{{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}«آیا در قرآن نیک نمیاندیشند یا بر دلها، کلون زدهاند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref>. [[قلب روحانی]] تعلقی به [[بدن]] مادی ندارد و حقیقتی [[معنوی]] و [[الهی]] است هر چند آثار حالات گوناگون این [[حقیقت]] [[روحانی]] بیشترین تأثیر را در همین [[قلب]] درون سینه دارد. به همین [[دلیل]] [[انسانها]] در [[افعال خیر]] یا [[شر]] خود در [[قلب]] مادی خویش احساس رنجش یا [[شادمانی]] میکنند. [[امام علی]]{{ع}} بر این عنصر تأکید کرده و آن را بیان داشتهاند: «پارهگوشتی به رگ [[حیات]] [[انسان]] آویخته است که از شگفت انگیزترین اعضای او، یعنی [[قلب]] است که زمینههایی از [[حکمت]] و نیز ضدّ آن را در خود جا میدهد»<ref>{{متن حدیث|لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ وَ [هُوَ] ذَلِکَ الْقَلْبُ وَ ذَلِکَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۰۵.</ref><ref>ر. ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۴.</ref> | از ویژگیهای [[آدمی]] و یکی از [[دلایل]] تفاوت او با دیگر موجودات، وجود [[قلب روحانی]] در [[آدمی]] است که [[حیات]] او را معنا میبخشد و راه [[سعادت]] و خوشبختی را به او مینمایاند. [[خداوند سبحان]] در [[قرآن کریم]] [[دلیل]] [[تدبر]] نکردن در [[آیات الهی]] را قفل بر [[دلها]] ([[قلب روحانی]]) بیان میکند<ref>{{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}«آیا در قرآن نیک نمیاندیشند یا بر دلها، کلون زدهاند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref>. [[قلب روحانی]] تعلقی به [[بدن]] مادی ندارد و حقیقتی [[معنوی]] و [[الهی]] است هر چند آثار حالات گوناگون این [[حقیقت]] [[روحانی]] بیشترین تأثیر را در همین [[قلب]] درون سینه دارد. به همین [[دلیل]] [[انسانها]] در [[افعال خیر]] یا [[شر]] خود در [[قلب]] مادی خویش احساس رنجش یا [[شادمانی]] میکنند. [[امام علی]] {{ع}} بر این عنصر تأکید کرده و آن را بیان داشتهاند: «پارهگوشتی به رگ [[حیات]] [[انسان]] آویخته است که از شگفت انگیزترین اعضای او، یعنی [[قلب]] است که زمینههایی از [[حکمت]] و نیز ضدّ آن را در خود جا میدهد»<ref>{{متن حدیث|لَقَدْ عُلِّقَ بِنِیَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِیَ أَعْجَبُ مَا فِیهِ وَ [هُوَ] ذَلِکَ الْقَلْبُ وَ ذَلِکَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ الْحِکْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۰۵.</ref><ref>ر. ک: [[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ص ۵۴.</ref> | ||
== [[تقرب به خداوند]] عامل [[ارزشمندی]] [[انسان]] == | == [[تقرب به خداوند]] عامل [[ارزشمندی]] [[انسان]] == | ||
خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
== رد نظریه تطور در [[خلقت انسان]] == | == رد نظریه تطور در [[خلقت انسان]] == | ||
در نظر [[اسلام]] همۀ [[انسانها]] از [[نسل]] [[آدم]]{{ع}} و حوایند که بر اثر [[ازدواج]] یک مرد و یک [[زن]] پدید آمدهاند<ref>ر. ک: المیزان، ج۱۶، ص۲۶۰ـ ۲۵۵؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۱ـ۴۲.</ref> و [[اسلام]] نظریۀ تطور که [[نسل]] [[انسان]] را به نوعی حیوان شبیه میمون میدانند که در قرنهای متمادی تطور و [[تکامل]] یافته و به [[انسان]] امروزی رسیده است را مردود میشمارد<ref>ر. ک: عقاید داروین، ص ۱۲۶ـ ۱۱۱.</ref>. برای بقای [[نسل]] [[آدم]]{{ع}} [[خداوند]]، [[فرشتگان]] یا جنیانی را به [[ازدواج]] [[فرزندان آدم]] درآورده و یا [[فرزندان آدم]]{{ع}} و [[حوا]] با یکدیگر [[ازدواج]] کردهاند. [[حرمت]] [[ازدواج]] [[برادر]] با [[خواهر]] از [[احکام]] [[تشریعی]] است و [[حکم]] [[تشریعی]] هم تغییرپذیر است و این گونه [[احکام]] پیرو [[مصالح]] و مفاسدند. اما [[حکم]] [[تکوینی]] به هیچ روی تغییر نمیپذیرد از این رو [[ازدواج]] [[برادر]] با [[خواهر]] در زمان [[حضرت آدم]]{{ع}} مفسده نداشته و بلکه برای بقای [[نسل]] [[آدم]]{{ع}} [[مصلحت]] نیز داشته است. در زمان [[شرایع]] بعدی بود که چنین ازدواجی با مفسده مواجه شد و [[حرام]] گشت<ref>ر. ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۱۱، ص ۲۴۹ـ ۲۱۸؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۲، ص۴۴.</ref><ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۳.</ref> | در نظر [[اسلام]] همۀ [[انسانها]] از [[نسل]] [[آدم]] {{ع}} و حوایند که بر اثر [[ازدواج]] یک مرد و یک [[زن]] پدید آمدهاند<ref>ر. ک: المیزان، ج۱۶، ص۲۶۰ـ ۲۵۵؛ [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۱ـ۴۲.</ref> و [[اسلام]] نظریۀ تطور که [[نسل]] [[انسان]] را به نوعی حیوان شبیه میمون میدانند که در قرنهای متمادی تطور و [[تکامل]] یافته و به [[انسان]] امروزی رسیده است را مردود میشمارد<ref>ر. ک: عقاید داروین، ص ۱۲۶ـ ۱۱۱.</ref>. برای بقای [[نسل]] [[آدم]] {{ع}} [[خداوند]]، [[فرشتگان]] یا جنیانی را به [[ازدواج]] [[فرزندان آدم]] درآورده و یا [[فرزندان آدم]] {{ع}} و [[حوا]] با یکدیگر [[ازدواج]] کردهاند. [[حرمت]] [[ازدواج]] [[برادر]] با [[خواهر]] از [[احکام]] [[تشریعی]] است و [[حکم]] [[تشریعی]] هم تغییرپذیر است و این گونه [[احکام]] پیرو [[مصالح]] و مفاسدند. اما [[حکم]] [[تکوینی]] به هیچ روی تغییر نمیپذیرد از این رو [[ازدواج]] [[برادر]] با [[خواهر]] در زمان [[حضرت آدم]] {{ع}} مفسده نداشته و بلکه برای بقای [[نسل]] [[آدم]] {{ع}} [[مصلحت]] نیز داشته است. در زمان [[شرایع]] بعدی بود که چنین ازدواجی با مفسده مواجه شد و [[حرام]] گشت<ref>ر. ک: مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج۱۱، ص ۲۴۹ـ ۲۱۸؛ الاحتجاج، طبرسی، ج۲، ص۴۴.</ref><ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۴۳.</ref> | ||
== [[تاریخ]] [[آفرینش بشر]] == | == [[تاریخ]] [[آفرینش بشر]] == |