پرش به محتوا

ابوجندل عامری: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۳: خط ۳:


== مقدمه ==
== مقدمه ==
برخی، [[ابوجندل]] را با برادرش [[عبدالله]] که از [[بدریّون]] است، [[اشتباه]] گرفته‌اند.<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۸۸؛ الطبقات، ابن‌خیاط، ص ۶۳.</ref> او در [[مکّه]] [[اسلام]] آورد و به وسیله پدرش [[زندانی]] شد.<ref> الطبقات، ج ۷، ص ۲۸۴.</ref> با شنیدن خبر ورود [[پیامبر]]{{صل}} به حدیبیّه در [[سال ششم هجری]]، با [[غل و زنجیر]] از [[زندان]] گریخت و به [[مسلمانان]] پیوست. در این [[زمان]]، [[قرارداد صلح]] بین پیامبر و [[سهیل بن عمرو عامری|سهیل‌ بن عمرو]] ([[پدر]] ابوجندل) به [[نمایندگی]] از [[مشرکان]]، به تازگی بسته شده <ref>سیره ابن‌هشام، ج ۳، ص ۳۱۸؛ انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۱۰.</ref> یا به مراحل پایانی‌اش رسیده بود<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۰۸؛ الاصابه، ج ۷، ص ۵۹.</ref> و [[سهیل]]، طبق یکی‌از بندهای آن (بازگرداندن تازه مسلمانان مکّی) بازگرداندن ابوجندل را‌ طلبید و به [[نقلی]]، کامل شدن [[قرارداد]] را مشروط به آن دانست.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۰۸؛ الاصابه، ج ۷، ص ۵۹.</ref> پیامبر{{صل}} به ابوجندل فرمود: [[شکیبا]] باش و پاداشت را از [[خدا]] بخواه. [[خداوند]] به زودی برای تو و همراهانت [[گشایش]] خواهد کرد. ما با این [[قوم]]، قرارداد صلح بسته‌ایم.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۰۸؛ سیره ابن‌هشام، ج ۳، ص ۳۱۸.</ref> [[عمر]] ابوجندل را به کشتن پدرش [[تشویق]] کرد. ابوجندل پرسید: چرا تو او را نمی‌کشی؟ گفت: پیامبر مرا از کشتن او و غیر او [[نهی]] کرده است. وی با ردّ پیشنهاد [[عمر]] گفت: تو برای [[اطاعت رسول]] خدا شایسته‌تر از من نیستی.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۶۰۹.</ref>
برخی، [[ابوجندل]] را با برادرش [[عبدالله]] که از [[بدریّون]] است، [[اشتباه]] گرفته‌اند.<ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۸۸؛ الطبقات، ابن‌خیاط، ص ۶۳.</ref> او در [[مکّه]] [[اسلام]] آورد و به وسیله پدرش [[زندانی]] شد.<ref> الطبقات، ج ۷، ص ۲۸۴.</ref> با شنیدن خبر ورود [[پیامبر]] {{صل}} به حدیبیّه در [[سال ششم هجری]]، با [[غل و زنجیر]] از [[زندان]] گریخت و به [[مسلمانان]] پیوست. در این [[زمان]]، [[قرارداد صلح]] بین پیامبر و [[سهیل بن عمرو عامری|سهیل‌ بن عمرو]] ([[پدر]] ابوجندل) به [[نمایندگی]] از [[مشرکان]]، به تازگی بسته شده <ref>سیره ابن‌هشام، ج ۳، ص ۳۱۸؛ انساب الاشراف، ج ۱۱، ص ۱۰.</ref> یا به مراحل پایانی‌اش رسیده بود<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۰۸؛ الاصابه، ج ۷، ص ۵۹.</ref> و [[سهیل]]، طبق یکی‌از بندهای آن (بازگرداندن تازه مسلمانان مکّی) بازگرداندن ابوجندل را‌ طلبید و به [[نقلی]]، کامل شدن [[قرارداد]] را مشروط به آن دانست.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۰۸؛ الاصابه، ج ۷، ص ۵۹.</ref> پیامبر {{صل}} به ابوجندل فرمود: [[شکیبا]] باش و پاداشت را از [[خدا]] بخواه. [[خداوند]] به زودی برای تو و همراهانت [[گشایش]] خواهد کرد. ما با این [[قوم]]، قرارداد صلح بسته‌ایم.<ref> المغازی، ج ۲، ص ۶۰۸؛ سیره ابن‌هشام، ج ۳، ص ۳۱۸.</ref> [[عمر]] ابوجندل را به کشتن پدرش [[تشویق]] کرد. ابوجندل پرسید: چرا تو او را نمی‌کشی؟ گفت: پیامبر مرا از کشتن او و غیر او [[نهی]] کرده است. وی با ردّ پیشنهاد [[عمر]] گفت: تو برای [[اطاعت رسول]] خدا شایسته‌تر از من نیستی.<ref>المغازی، ج ۲، ص ۶۰۹.</ref>


[[وعده]] پیامبر به زودی محقّق شد و ابوجندل دوباره از زندان گریخت و به [[ابوبصیر]] و دیگر مسلمانان مکّی پیوست که از [[شکنجه]] مشرکان مکّه به عیص (منطقه‌ای در اطراف [[مدینه]]) رفته بودند و با [[ناامن]] کردن راه کاروان‌های تجاری [[قریش]]، آنان را به [[لغو]] آن بند واداشتند؛<ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۱۲۵؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۸۸.</ref> سپس ابوجندل به مدینه آمد و در تمام [[جنگ‌های پیامبر]]{{صل}} شرکت کرد.<ref>الطبقات، ج ۷، ص ۲۸۴؛ تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص ۳۰۰.</ref>
[[وعده]] پیامبر به زودی محقّق شد و ابوجندل دوباره از زندان گریخت و به [[ابوبصیر]] و دیگر مسلمانان مکّی پیوست که از [[شکنجه]] مشرکان مکّه به عیص (منطقه‌ای در اطراف [[مدینه]]) رفته بودند و با [[ناامن]] کردن راه کاروان‌های تجاری [[قریش]]، آنان را به [[لغو]] آن بند واداشتند؛<ref> تاریخ طبری، ج ۲، ص ۱۲۵؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۸۸.</ref> سپس ابوجندل به مدینه آمد و در تمام [[جنگ‌های پیامبر]] {{صل}} شرکت کرد.<ref>الطبقات، ج ۷، ص ۲۸۴؛ تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص ۳۰۰.</ref>


پس از [[رحلت پیامبر]]، از نخستین مجاهدانی بود که به [[شام]] رفت <ref> الطبقات، ج ۷، ص ۲۸۴.</ref> و در فتح ‌یرموک <ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۳۳۹.</ref> (منطقه‌ای نزدیک شام) و مَرْجُ الصُّفر <ref>الطبقات، ج ۴، ص ۷۴.</ref> (محلی نزدیک [[دمشق]]) شرکت جست. [[ابوجندل]]، با وجود پیشینه [[نیکو]]، در اواخر [[عمر]] دچار [[لغزش]] شد و به همراه دو تن دیگر از مجاهدانِ [[جبهه]] شام، شراب خورد و برای توجیه عملش، [[آیه]] {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُوا إِذَا مَا اتَّقَوْا وَآمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَآمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَأَحْسَنُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند در آنچه خورده‌اند تا هنگامی که پرهیزگاری ورزند و ایمان آورند و کارهای شایسته کنند سپس پرهیزگاری ورزند و ایمان آورند آنگاه پرهیزگار باشند و نیکی ورزند گناهی بر آنان نیست و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۹۳.</ref><ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۸۸.</ref> یا {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ}}<ref>«شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست می‌کشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.</ref> را [[تأویل]] کرد. به [[دستور]] عمر، بر او حدّ جاری و پس از آن، دچار [[بحران]] [[روحی]] شد.<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۰۷ ـ ۵۰۸؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۸۸.</ref> عمر در نامه‌ای خطاب به وی، آیه {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا}}<ref>«بی‌گمان خداوند این را که بدو شرک ورزند نمی‌آمرزد؛ و (گناه) پایین‌تر از آن را برای هر کس که بخواهد می‌بخشاید و هر کس برای خداوند شریک بتراشد گناهی سترگ را بربافته است» سوره نساء، آیه ۴۸.</ref> و {{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}}<ref>«بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.</ref> را (در موضوع [[توبه]]) [[یادآوری]] کرد که منجر به توبه <ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۰۷ ـ ۵۰۸.</ref> او انجامید و سرانجام در [[سال ۱۸ هجری]]، در [[طاعون]] عمواس (منطقه‌ای نزدیک بیت‌المقدّس) که بسیاری از [[سربازان]] [[اسلام]] را به کام [[مرگ]] فرو برد، از [[دنیا]] رفت. از او [[فرزندی]] باقی نمانده است<ref> الطبقات، ج ۷، ص ۲۸۴؛ تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص ۲۹۹.</ref><ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده، سید عبدالرسول]]، [[ابوجندل عامری (مقاله)|مقاله «ابوجندل عامری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
پس از [[رحلت پیامبر]]، از نخستین مجاهدانی بود که به [[شام]] رفت <ref> الطبقات، ج ۷، ص ۲۸۴.</ref> و در فتح ‌یرموک <ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۳۳۹.</ref> (منطقه‌ای نزدیک شام) و مَرْجُ الصُّفر <ref>الطبقات، ج ۴، ص ۷۴.</ref> (محلی نزدیک [[دمشق]]) شرکت جست. [[ابوجندل]]، با وجود پیشینه [[نیکو]]، در اواخر [[عمر]] دچار [[لغزش]] شد و به همراه دو تن دیگر از مجاهدانِ [[جبهه]] شام، شراب خورد و برای توجیه عملش، [[آیه]] {{متن قرآن|لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُوا إِذَا مَا اتَّقَوْا وَآمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ ثُمَّ اتَّقَوْا وَآمَنُوا ثُمَّ اتَّقَوْا وَأَحْسَنُوا وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«آنان که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند در آنچه خورده‌اند تا هنگامی که پرهیزگاری ورزند و ایمان آورند و کارهای شایسته کنند سپس پرهیزگاری ورزند و ایمان آورند آنگاه پرهیزگار باشند و نیکی ورزند گناهی بر آنان نیست و خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۹۳.</ref><ref>الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۸۸.</ref> یا {{متن قرآن|إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ}}<ref>«شیطان، تنها بر آن است تا با شراب و قمار میان شما دشمنی و کینه افکند و از یاد خداوند و از نماز بازتان دارد؛ اکنون آیا دست می‌کشید؟» سوره مائده، آیه ۹۱.</ref> را [[تأویل]] کرد. به [[دستور]] عمر، بر او حدّ جاری و پس از آن، دچار [[بحران]] [[روحی]] شد.<ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۰۷ ـ ۵۰۸؛ الاستیعاب، ج ۴، ص ۱۸۸.</ref> عمر در نامه‌ای خطاب به وی، آیه {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَغْفِرُ أَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَيَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ وَمَنْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْمًا عَظِيمًا}}<ref>«بی‌گمان خداوند این را که بدو شرک ورزند نمی‌آمرزد؛ و (گناه) پایین‌تر از آن را برای هر کس که بخواهد می‌بخشاید و هر کس برای خداوند شریک بتراشد گناهی سترگ را بربافته است» سوره نساء، آیه ۴۸.</ref> و {{متن قرآن|قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَى أَنْفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ}}<ref>«بگو: ای بندگان من که با خویش گزافکاری کرده‌اید! از بخشایش خداوند ناامید نباشید که خداوند همه گناهان را می‌آمرزد؛ بی‌گمان اوست که آمرزنده بخشاینده است» سوره زمر، آیه ۵۳.</ref> را (در موضوع [[توبه]]) [[یادآوری]] کرد که منجر به توبه <ref>تاریخ طبری، ج ۲، ص ۵۰۷ ـ ۵۰۸.</ref> او انجامید و سرانجام در [[سال ۱۸ هجری]]، در [[طاعون]] عمواس (منطقه‌ای نزدیک بیت‌المقدّس) که بسیاری از [[سربازان]] [[اسلام]] را به کام [[مرگ]] فرو برد، از [[دنیا]] رفت. از او [[فرزندی]] باقی نمانده است<ref> الطبقات، ج ۷، ص ۲۸۴؛ تاریخ دمشق، ج ۲۵، ص ۲۹۹.</ref><ref>[[سید عبدالرسول حسینی‌زاده|حسینی‌زاده، سید عبدالرسول]]، [[ابوجندل عامری (مقاله)|مقاله «ابوجندل عامری»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱.</ref>
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش