ابوهریره دوسی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
یکی از [[صحابه]] و همراهان [[رسول خدا]]{{صل}} ابوهریره دوسی از [[قبیله]] اشعریها است که به [[نقل حدیث]] فراوان از [[پیامبر]]{{صل}} مشهور میباشد<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۶۷، ص۳۱۲.</ref>. او در [[نقل حدیث]]، حتی [[احادیث]] ساختگی، به حدّی [[زیادهروی]] میکرد که [[عمر بن خطاب]] او را از [[نقل حدیث]] [[ممنوع]] ساخت<ref>البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج۸، ص۱۰۶.</ref> و [[عایشه]] و [[عثمان]] و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} نیز به او [[اعتراض]] کردند<ref>شیخ المضیره، محمود أبوریه، ص۱۳۳.</ref>. | یکی از [[صحابه]] و همراهان [[رسول خدا]] {{صل}} ابوهریره دوسی از [[قبیله]] اشعریها است که به [[نقل حدیث]] فراوان از [[پیامبر]] {{صل}} مشهور میباشد<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۶۷، ص۳۱۲.</ref>. او در [[نقل حدیث]]، حتی [[احادیث]] ساختگی، به حدّی [[زیادهروی]] میکرد که [[عمر بن خطاب]] او را از [[نقل حدیث]] [[ممنوع]] ساخت<ref>البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج۸، ص۱۰۶.</ref> و [[عایشه]] و [[عثمان]] و [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} نیز به او [[اعتراض]] کردند<ref>شیخ المضیره، محمود أبوریه، ص۱۳۳.</ref>. | ||
درباره نام [[ابوهریره]] و نام پدرش به اندازهای [[اختلاف]] است که در نام هیچ یک از [[صحابه رسول خدا]]{{صل}} چنین اختلافی وجود ندارد، زیرا درباره نام وی بیست احتمال ذکر شده است؛ مانند "عبدشمس"، "عبدتیم"، "عبدغنم"، "عبدالعزی"، "عبید"، "سکین"، "عمرو"، "عمیر"، "بربر"، "یزید"، "سعد"، "سعید" و... همچنین درباره نام پدرش پانزده اسم گفته شده است، مانند: "عائذ"، "عامر"، "عمرو"، "عمیر"، "غنم"، "دوقه"، "هانی"، "مل" و...<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۷۶۸؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۶۷، ص۳۱۲؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج۸، ص۱۰۳.</ref> [[نقل]] شده اسم [[ابوهریره]] در [[دوران جاهلیت]]، [[عبد]] [[شمس]] یا [[عبد]] عمرو و کنیهاش [[ابوالاسود]] بود که در هنگام [[مسلمان]] شدن به [[عبدالرحمن]] و [[عبدالله]] [[تغییر]] یافت<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۷۰.</ref>. البته چون [[پیامبر]]{{صل}} [[اسامی]] [[دوران جاهلیت]] را [[تغییر]] میداد، اسم [[ابوهریره]] را "عبدالله" و کنیهاش را "ابوهریره" نامید<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۶۷، ص۲۹۸-۳۰۵.</ref>. | درباره نام [[ابوهریره]] و نام پدرش به اندازهای [[اختلاف]] است که در نام هیچ یک از [[صحابه رسول خدا]] {{صل}} چنین اختلافی وجود ندارد، زیرا درباره نام وی بیست احتمال ذکر شده است؛ مانند "عبدشمس"، "عبدتیم"، "عبدغنم"، "عبدالعزی"، "عبید"، "سکین"، "عمرو"، "عمیر"، "بربر"، "یزید"، "سعد"، "سعید" و... همچنین درباره نام پدرش پانزده اسم گفته شده است، مانند: "عائذ"، "عامر"، "عمرو"، "عمیر"، "غنم"، "دوقه"، "هانی"، "مل" و...<ref>الاستیعاب، ابن عبد البر، ج۴، ص۱۷۶۸؛ تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۶۷، ص۳۱۲؛ البدایة و النهایة، ابن کثیر، ج۸، ص۱۰۳.</ref> [[نقل]] شده اسم [[ابوهریره]] در [[دوران جاهلیت]]، [[عبد]] [[شمس]] یا [[عبد]] عمرو و کنیهاش [[ابوالاسود]] بود که در هنگام [[مسلمان]] شدن به [[عبدالرحمن]] و [[عبدالله]] [[تغییر]] یافت<ref>الاستیعاب، ابن عبدالبر، ج۴، ص۱۷۷۰.</ref>. البته چون [[پیامبر]] {{صل}} [[اسامی]] [[دوران جاهلیت]] را [[تغییر]] میداد، اسم [[ابوهریره]] را "عبدالله" و کنیهاش را "ابوهریره" نامید<ref>تاریخ مدینة دمشق، ابن عساکر، ج۶۷، ص۲۹۸-۳۰۵.</ref>. | ||
میگویند وقتی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} دید که وی بچه گربهای را در آستین کرده، به او فرمود: "یا ابا هریره" (ای [[پدر]] بچه گربه) و به این جهت به این [[کنیه]] مشهور گردید<ref>اسد الغابة، ابن اثیر، ج۵، ص۳۱۹.</ref>. | میگویند وقتی [[پیامبر اکرم]] {{صل}} دید که وی بچه گربهای را در آستین کرده، به او فرمود: "یا ابا هریره" (ای [[پدر]] بچه گربه) و به این جهت به این [[کنیه]] مشهور گردید<ref>اسد الغابة، ابن اثیر، ج۵، ص۳۱۹.</ref>. | ||
[[عبدالله بن رافع]] میگوید: "به [[ابوهریره]] گفتم: چرا به تو [[ابوهریره]] میگویند؟ او گفت: "من چوپان گوسفندان بودم و بچه گربهای داشتم، شبها آن را بالای درخت میگذاشتم و روزها آن را همراه خود میبردم؛ پس به این اسم، مشهور شدم""<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۳۱۹.</ref><ref>[[جعفر جوان هوشیار|جوان هوشیار، جعفر]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۶.</ref>. | [[عبدالله بن رافع]] میگوید: "به [[ابوهریره]] گفتم: چرا به تو [[ابوهریره]] میگویند؟ او گفت: "من چوپان گوسفندان بودم و بچه گربهای داشتم، شبها آن را بالای درخت میگذاشتم و روزها آن را همراه خود میبردم؛ پس به این اسم، مشهور شدم""<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۵، ص۳۱۹.</ref><ref>[[جعفر جوان هوشیار|جوان هوشیار، جعفر]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۳ (کتاب)|دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ص ۲۲۶.</ref>. | ||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
== علت دیر [[مسلمان]] شدن [[ابوهریره]] == | == علت دیر [[مسلمان]] شدن [[ابوهریره]] == | ||
== [[ابوهریره]] و [[دعای پیامبر]]{{صل}}== | == [[ابوهریره]] و [[دعای پیامبر]] {{صل}} == | ||
== نقش ابوهریره در جعل حدیث == | == نقش ابوهریره در جعل حدیث == | ||
از برجستهترین صحابیانی که معاویه برای رسیدن به اهداف [[سیاسی]] خویش از او بهره گرفت، [[صحابی]] پرحدیث، [[ابوهریره]] بود. [[معاویه]] از [[سادهلوحی]] و [[ضعف]] [[شخصیت]] او استفاده کرد و تا آنجا که [[هوا و هوس]] و [[طمع]] [[سیاسی]] او ایجاب میکرد، به دست ابوهریره احادیثی را به [[رسول خدا]]{{صل}} بست. | از برجستهترین صحابیانی که معاویه برای رسیدن به اهداف [[سیاسی]] خویش از او بهره گرفت، [[صحابی]] پرحدیث، [[ابوهریره]] بود. [[معاویه]] از [[سادهلوحی]] و [[ضعف]] [[شخصیت]] او استفاده کرد و تا آنجا که [[هوا و هوس]] و [[طمع]] [[سیاسی]] او ایجاب میکرد، به دست ابوهریره احادیثی را به [[رسول خدا]] {{صل}} بست. | ||
معاویه [[اموال]] و [[مناصب]] [[حکومتی]] را به پای ابوهریره ریخت، چندان که نیاز او به اموال، [[قدرت]] و [[دنیا]] را برطرف کرد. [[ابوجعفر اسکافی]] میگوید: [[اعمش]] [[روایت]] کرده، میگوید: هنگامی که در عام الجماعه<ref>همان سالی که امام حسن{{ع}} بهر جلوگیری از بر زمین ریختن خون مسلمانان به نفع معاویه از حکومت کنار رفت. سال ۴۱ ه. ق که آن را عام الجماعه نامیدند.</ref>، ابوهریره با معاویه به [[عراق]] آمد، وارد [[مسجد کوفه]] شد دید [[مردم]] بسیاری به استقبال او آمدهاند، بر زانوان خویش نشست و چند بار بر سر طاس خود کوبید و گفت: | معاویه [[اموال]] و [[مناصب]] [[حکومتی]] را به پای ابوهریره ریخت، چندان که نیاز او به اموال، [[قدرت]] و [[دنیا]] را برطرف کرد. [[ابوجعفر اسکافی]] میگوید: [[اعمش]] [[روایت]] کرده، میگوید: هنگامی که در عام الجماعه<ref>همان سالی که امام حسن {{ع}} بهر جلوگیری از بر زمین ریختن خون مسلمانان به نفع معاویه از حکومت کنار رفت. سال ۴۱ ه. ق که آن را عام الجماعه نامیدند.</ref>، ابوهریره با معاویه به [[عراق]] آمد، وارد [[مسجد کوفه]] شد دید [[مردم]] بسیاری به استقبال او آمدهاند، بر زانوان خویش نشست و چند بار بر سر طاس خود کوبید و گفت: | ||
ای عراقیان! آیا میپندارید من بر [[خدا]] و [[رسول]] او [[دروغ]] میبندم و خود را به [[آتش دوزخ]] میسوزانم؟ از رسول خدا{{صل}} شنیدم که میفرمود: همانا هر [[پیامبری]] را حرمی است و [[حرم]] من [[مدینه]] مابین عَیر تا ثور است. پس هر که در آن حادثه آفرینی کند، [[لعنت خدا]]، [[فرشتگان]] و تمام مردم بر او. من خدا را [[گواه]] میگیرم که علی در آن حادثه آفرینی کرد. چون خبر این سخنان ابوهریره به معاویه رسید، او را [[پاداش]] داد و [[گرامی داشت]] و [[حکمرانی]] مدینه را به وی سپرد<ref>ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۷.</ref>. | ای عراقیان! آیا میپندارید من بر [[خدا]] و [[رسول]] او [[دروغ]] میبندم و خود را به [[آتش دوزخ]] میسوزانم؟ از رسول خدا {{صل}} شنیدم که میفرمود: همانا هر [[پیامبری]] را حرمی است و [[حرم]] من [[مدینه]] مابین عَیر تا ثور است. پس هر که در آن حادثه آفرینی کند، [[لعنت خدا]]، [[فرشتگان]] و تمام مردم بر او. من خدا را [[گواه]] میگیرم که علی در آن حادثه آفرینی کرد. چون خبر این سخنان ابوهریره به معاویه رسید، او را [[پاداش]] داد و [[گرامی داشت]] و [[حکمرانی]] مدینه را به وی سپرد<ref>ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۷.</ref>. | ||
اگر ابوهریره [[دین]] خود را ارزان به معاویه فروخت و در مسجد کوفه نشست تا برای مردم احادیثی را در [[نکوهش]] علی{{ع}} روایت کند تا معاویه را [[خرسند]] سازد، لیک [[زمین]] از مردانی [[استوار]] که [[حق]] را آشکار میکردند و بر پیشانی ابوهریره میکوبیدند، تهی نبود، اگرچه [[تاریخ]] اسم و رسم آنان را برای ما بازگو نکرده است. | اگر ابوهریره [[دین]] خود را ارزان به معاویه فروخت و در مسجد کوفه نشست تا برای مردم احادیثی را در [[نکوهش]] علی {{ع}} روایت کند تا معاویه را [[خرسند]] سازد، لیک [[زمین]] از مردانی [[استوار]] که [[حق]] را آشکار میکردند و بر پیشانی ابوهریره میکوبیدند، تهی نبود، اگرچه [[تاریخ]] اسم و رسم آنان را برای ما بازگو نکرده است. | ||
سفیان [[ثوری]] روایت میکند: «هنگامی که ابوهریره همراه معاویه به [[کوفه]] آمد، عصرها در کنار دروازه کنده مینشست و [[مردم]] گرد او را میگرفتند، پس [[جوانی]] [[کوفی]] آمد و پیش او نشست و گفت: | سفیان [[ثوری]] روایت میکند: «هنگامی که ابوهریره همراه معاویه به [[کوفه]] آمد، عصرها در کنار دروازه کنده مینشست و [[مردم]] گرد او را میگرفتند، پس [[جوانی]] [[کوفی]] آمد و پیش او نشست و گفت: | ||
«ای [[ابوهریره]]! تو را به [[خدا]] [[سوگند]] میدهم آیا از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدی که به [[علی بن ابی طالب]] میفرمود: «بار الها! [[دوست]] او را دوست و [[دشمن]] او را دشمن بدار»؟ ابوهریره گفت: آری. [[جوان]] گفت: من خدا را [[گواه]] میگیرم که تو دشمن علی را دوست گرفتی و دوست او را دشمن! سپس از نزد او برخاست»<ref>ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۸.</ref>.<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[بر آستان عاشورا ج۱ (کتاب)|بر آستان عاشورا]]، ج۱، ص ۱۰۴.</ref> | «ای [[ابوهریره]]! تو را به [[خدا]] [[سوگند]] میدهم آیا از [[رسول خدا]] {{صل}} شنیدی که به [[علی بن ابی طالب]] میفرمود: «بار الها! [[دوست]] او را دوست و [[دشمن]] او را دشمن بدار»؟ ابوهریره گفت: آری. [[جوان]] گفت: من خدا را [[گواه]] میگیرم که تو دشمن علی را دوست گرفتی و دوست او را دشمن! سپس از نزد او برخاست»<ref>ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، ج۴، ص۶۸.</ref>.<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[بر آستان عاشورا ج۱ (کتاب)|بر آستان عاشورا]]، ج۱، ص ۱۰۴.</ref> | ||
== روش [[ابوهریره]] در [[جعل حدیث]] == | == روش [[ابوهریره]] در [[جعل حدیث]] == | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
== [[ابوهریره]] و [[عثمان]] == | == [[ابوهریره]] و [[عثمان]] == | ||
== [[ابوهریره]] و [[امیرالمؤمنین]]{{ع}}== | == [[ابوهریره]] و [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} == | ||
== [[ابوهریره]] و [[معاویه]] == | == [[ابوهریره]] و [[معاویه]] == |