ابووجزه سعدی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
== مقدمه == | == مقدمه == | ||
[[سعدی]] به چند تیره منسوب است: "سعد بن بکر بن هوازن"، "سعد تمیم"، "سعد جذام"، "سعد انصار"، "سعد تجیب، سعد خولان" و "سعد هذیم بن قضاعه"<ref>ر. ک: سمعانی، ج۳، ص۲۵۵.</ref> و معین نشده که ابووجزه، به کدام یک از این موارد [[نسب]] میبرد. البته [[حاکم نیشابوری]]<ref>حاکم نیشابوری، ص۱۶۷</ref> به هوازنی بودن نوه ابو وجزه، یعنی [[یزید بن عبید مدنی]] شاعر (کنیهاش ابو وجزه و از [[مشایخ]] [[هشام بن عروه]] و [[ابن اسحاق]]) تصریح کرده است. نقل [[وفد]] هوازن نزد [[رسول خدا]]{{صل}} و دیگر [[اخبار]] هوازن به [[روایت]] نوه ابووجزه <ref>ر. ک: ابن عساکر، ج۵۶، ص۴۸۱؛ ابن هشام، ج۴، ص۹۲۶.</ref> شاهدی بر هوازنی بودن این [[خانواده]] است. مبرد، یزید بن عبید را [[سلمی]] الاصل میداند که به دلیل سکونت در [[بنی سعد]]، او را سعدی گفتهاند<ref>ابن حجر، ج۶، ص۵۶۳؛ نیز ر. ک: زرکلی، ج۸، ص۱۸۵.</ref>. | [[سعدی]] به چند تیره منسوب است: "سعد بن بکر بن هوازن"، "سعد تمیم"، "سعد جذام"، "سعد انصار"، "سعد تجیب، سعد خولان" و "سعد هذیم بن قضاعه"<ref>ر. ک: سمعانی، ج۳، ص۲۵۵.</ref> و معین نشده که ابووجزه، به کدام یک از این موارد [[نسب]] میبرد. البته [[حاکم نیشابوری]]<ref>حاکم نیشابوری، ص۱۶۷</ref> به هوازنی بودن نوه ابو وجزه، یعنی [[یزید بن عبید مدنی]] شاعر (کنیهاش ابو وجزه و از [[مشایخ]] [[هشام بن عروه]] و [[ابن اسحاق]]) تصریح کرده است. نقل [[وفد]] هوازن نزد [[رسول خدا]] {{صل}} و دیگر [[اخبار]] هوازن به [[روایت]] نوه ابووجزه <ref>ر. ک: ابن عساکر، ج۵۶، ص۴۸۱؛ ابن هشام، ج۴، ص۹۲۶.</ref> شاهدی بر هوازنی بودن این [[خانواده]] است. مبرد، یزید بن عبید را [[سلمی]] الاصل میداند که به دلیل سکونت در [[بنی سعد]]، او را سعدی گفتهاند<ref>ابن حجر، ج۶، ص۵۶۳؛ نیز ر. ک: زرکلی، ج۸، ص۱۸۵.</ref>. | ||
ابووجزه از مخضرمین است که رسول خدا{{صل}} را ندید و از این رو، [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۳۷۶.</ref> او را در بخش سوم کتابش (مخضرمین) قرار داده است. اشتراک فرد مورد بحث با یزید بن عبید در [[کنیه]] و نیز مخضرم بودن هر دو، و اینکه عبید، [[پدر]] ابووجزه در [[جاهلیت]] [[اسیر]] و در سوق [[ذی المجاز]] به [[وهب بن خالد]] فروخته شد. احتمال یکی بودنشان را سخت تقویت میکند؛ به ویژه که ابن شاهین - هر چند به [[اشتباه]] - ابو وجزه یزید بن عبید را [[صحابی]] شمرده است؛ در حالی که وی [[تابعی]] مدنی است و تابعی بودن هر دو نیز، شاهدی بر اتحادشان است، نه اینکه یکی جد و دیگری نواده باشد. | ابووجزه از مخضرمین است که رسول خدا {{صل}} را ندید و از این رو، [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۳۷۶.</ref> او را در بخش سوم کتابش (مخضرمین) قرار داده است. اشتراک فرد مورد بحث با یزید بن عبید در [[کنیه]] و نیز مخضرم بودن هر دو، و اینکه عبید، [[پدر]] ابووجزه در [[جاهلیت]] [[اسیر]] و در سوق [[ذی المجاز]] به [[وهب بن خالد]] فروخته شد. احتمال یکی بودنشان را سخت تقویت میکند؛ به ویژه که ابن شاهین - هر چند به [[اشتباه]] - ابو وجزه یزید بن عبید را [[صحابی]] شمرده است؛ در حالی که وی [[تابعی]] مدنی است و تابعی بودن هر دو نیز، شاهدی بر اتحادشان است، نه اینکه یکی جد و دیگری نواده باشد. | ||
[[ابن عساکر]]<ref>ابن عساکر، ج۶۷، ص۲۸۱-۲۹۲.</ref> میگوید: هنگامی که [[عمر]] وارد [[شام]] شد، از [[ستایش]] [[خالد بن ولید]] [[نهی]] کرد، ولی ابو وجزه که همراه عمر وارد شام شد، وقتی خالد را نزد عمر دید از او [[تمجید]] کرد. عمر آن وقت چیزی نگفت، ولی بعدها او را در [[مدینه]] [[سرزنش]] کرد و گفت: مگر نگفته بودم کسی [[حق]] ندارد نزد من از [[خالد]] [[ستایش]] کند؟! ابو وجزه گفت: هر کس به ما [[بخشش]] کند، او را میستاییم و آنکه [[امتناع]] ورزد، سرزنشش میکنیم؛ آنگونه که [[غلام]]، [[سرور]] و آقای خود را [[دشنام]] دهد. [[عمر]] گفت: چگونه چنین میشود؟ گفت: ای [[امیرالمؤمنین]]! آن گونه که نداند و نشنود (یعنی پشت سر او حرف سرزنشآمیز میزنیم). | [[ابن عساکر]]<ref>ابن عساکر، ج۶۷، ص۲۸۱-۲۹۲.</ref> میگوید: هنگامی که [[عمر]] وارد [[شام]] شد، از [[ستایش]] [[خالد بن ولید]] [[نهی]] کرد، ولی ابو وجزه که همراه عمر وارد شام شد، وقتی خالد را نزد عمر دید از او [[تمجید]] کرد. عمر آن وقت چیزی نگفت، ولی بعدها او را در [[مدینه]] [[سرزنش]] کرد و گفت: مگر نگفته بودم کسی [[حق]] ندارد نزد من از [[خالد]] [[ستایش]] کند؟! ابو وجزه گفت: هر کس به ما [[بخشش]] کند، او را میستاییم و آنکه [[امتناع]] ورزد، سرزنشش میکنیم؛ آنگونه که [[غلام]]، [[سرور]] و آقای خود را [[دشنام]] دهد. [[عمر]] گفت: چگونه چنین میشود؟ گفت: ای [[امیرالمؤمنین]]! آن گونه که نداند و نشنود (یعنی پشت سر او حرف سرزنشآمیز میزنیم). |