پرش به محتوا

احتضار در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۱۲: خط ۱۲:
کلمه احتضار (به‌معنای حضور مرگ) در [[قرآن]] نیامده؛ امّا با تعابیر دیگری، از حاضر شدن مرگ {{متن قرآن|وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>«و توبه آن کسان که کارهای زشت می‌کنند تا هنگامی که مرگ هر یک از ایشان فرا رسد، می‌گوید: اکنون توبه کردم و نیز توبه آنان که در کفر می‌میرند پذیرفته نیست؛ برای آنها عذابی دردناک فراهم ساخته‌ایم» سوره نساء، آیه ۱۸.</ref> آمدن سکرات مرگ {{متن قرآن|وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ}}<ref>«و مستی مرگ، حقیقت را (پیش چشم) می‌آورد؛ این همان است که از آن کناره می‌کردی» سوره ق، آیه ۱۹.</ref> قرار‌ گرفتن در غمرات مرگ {{متن قرآن| وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلائِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ }}<ref>«ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغی بندد کیست یا گوید به من وحی شده است در حالی که هیچ‌چیز به او وحی نشده است و (یا) آن کس که گوید: به زودی مانند آنچه خداوند فرو فرستاده است، فرو خواهم فرستاد؛ و کاش هنگامی را می‌دیدی که ستمگران در سختی‌های مرگند و فرشتگان دست گشوده‌اند که: جان‌هایتان را بسپارید! امروز به سبب آنچه ناحق درباره خداوند می‌گفتید و از آیات او سر برمی‌تافتید با عذاب خوارساز کیفر داده می‌شوید» سوره انعام، آیه ۹۳.</ref> آمدن‌ مرگ {{متن قرآن|وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ}}<ref>«و او بر بندگان خویش چیره است و بر شما نگهبانانی می‌فرستد تا چون مرگ هر یک از شما در رسد فرشتگان ما جان او را بستانند و آنان کوتاهی نمی‌ورزند» سوره انعام، آیه ۶۱.</ref> رسیدن جان به گلو {{متن قرآن|فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ}}<ref>«پس هنگامی که جان به گلو (ی یکی از شما) رسد» سوره واقعه، آیه ۸۳.</ref> توفّی به‌معنای گرفتن و نگه‌داری [[روح]] {{متن قرآن|الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«همان کسانی که در حال پاکی، فرشتگان جانشان را می‌گیرند؛ (و به آنان) می‌گویند: درود بر شما! برای کارهایی که می‌کردید به بهشت درآیید!» سوره نحل، آیه ۳۲.</ref><ref>المیزان، ج‌۱۶، ص‌۲۵۱ و ج‌۳، ص‌۲۰۶.</ref> و نظایر آن سخن رفته است. در آیه‌ {{متن قرآن|إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ}}<ref>«در این روز، گسیل به سوی پروردگار توست» سوره قیامه، آیه ۳۰.</ref> با واژه {{متن قرآن|الْمَسَاقُ}} به قطع تعلق روح از [[بدن]] اشاره شده است. مساق، مصدر میمی به‌معنای «سَوق» و معنای [[آیه]] این است که [[انسان]] در حال [[احتضار]]، به‌سوی [[خداوند]] سوق داده می‌شود. از تعبیر «مساق» استفاده می‌شود که انسان در پیمودن این راه، هیچ‌گونه اختیاری ندارد <ref> [[المیزان]]، ج۲۰، ص‌۱۱۳.</ref> و کاربرد لفظ سوق در این‌گونه [[آیات]] به [[کراهت]] [[توده]] [[انسان‌ها]] از پدیده [[مرگ]] صعوبت آن و مراحل پس از آن اشاره‌دارد.
کلمه احتضار (به‌معنای حضور مرگ) در [[قرآن]] نیامده؛ امّا با تعابیر دیگری، از حاضر شدن مرگ {{متن قرآن|وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>«و توبه آن کسان که کارهای زشت می‌کنند تا هنگامی که مرگ هر یک از ایشان فرا رسد، می‌گوید: اکنون توبه کردم و نیز توبه آنان که در کفر می‌میرند پذیرفته نیست؛ برای آنها عذابی دردناک فراهم ساخته‌ایم» سوره نساء، آیه ۱۸.</ref> آمدن سکرات مرگ {{متن قرآن|وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ}}<ref>«و مستی مرگ، حقیقت را (پیش چشم) می‌آورد؛ این همان است که از آن کناره می‌کردی» سوره ق، آیه ۱۹.</ref> قرار‌ گرفتن در غمرات مرگ {{متن قرآن| وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلائِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ }}<ref>«ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغی بندد کیست یا گوید به من وحی شده است در حالی که هیچ‌چیز به او وحی نشده است و (یا) آن کس که گوید: به زودی مانند آنچه خداوند فرو فرستاده است، فرو خواهم فرستاد؛ و کاش هنگامی را می‌دیدی که ستمگران در سختی‌های مرگند و فرشتگان دست گشوده‌اند که: جان‌هایتان را بسپارید! امروز به سبب آنچه ناحق درباره خداوند می‌گفتید و از آیات او سر برمی‌تافتید با عذاب خوارساز کیفر داده می‌شوید» سوره انعام، آیه ۹۳.</ref> آمدن‌ مرگ {{متن قرآن|وَهُوَ الْقَاهِرُ فَوْقَ عِبَادِهِ وَيُرْسِلُ عَلَيْكُمْ حَفَظَةً حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ تَوَفَّتْهُ رُسُلُنَا وَهُمْ لَا يُفَرِّطُونَ}}<ref>«و او بر بندگان خویش چیره است و بر شما نگهبانانی می‌فرستد تا چون مرگ هر یک از شما در رسد فرشتگان ما جان او را بستانند و آنان کوتاهی نمی‌ورزند» سوره انعام، آیه ۶۱.</ref> رسیدن جان به گلو {{متن قرآن|فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ}}<ref>«پس هنگامی که جان به گلو (ی یکی از شما) رسد» سوره واقعه، آیه ۸۳.</ref> توفّی به‌معنای گرفتن و نگه‌داری [[روح]] {{متن قرآن|الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«همان کسانی که در حال پاکی، فرشتگان جانشان را می‌گیرند؛ (و به آنان) می‌گویند: درود بر شما! برای کارهایی که می‌کردید به بهشت درآیید!» سوره نحل، آیه ۳۲.</ref><ref>المیزان، ج‌۱۶، ص‌۲۵۱ و ج‌۳، ص‌۲۰۶.</ref> و نظایر آن سخن رفته است. در آیه‌ {{متن قرآن|إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ}}<ref>«در این روز، گسیل به سوی پروردگار توست» سوره قیامه، آیه ۳۰.</ref> با واژه {{متن قرآن|الْمَسَاقُ}} به قطع تعلق روح از [[بدن]] اشاره شده است. مساق، مصدر میمی به‌معنای «سَوق» و معنای [[آیه]] این است که [[انسان]] در حال [[احتضار]]، به‌سوی [[خداوند]] سوق داده می‌شود. از تعبیر «مساق» استفاده می‌شود که انسان در پیمودن این راه، هیچ‌گونه اختیاری ندارد <ref> [[المیزان]]، ج۲۰، ص‌۱۱۳.</ref> و کاربرد لفظ سوق در این‌گونه [[آیات]] به [[کراهت]] [[توده]] [[انسان‌ها]] از پدیده [[مرگ]] صعوبت آن و مراحل پس از آن اشاره‌دارد.


گفته شده در دو آیه {{متن قرآن|وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا}}<ref>«سوگند به بیرون کشندگان (جان کافران) به سختی» سوره نازعات، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطًا}}<ref>«و به گیرندگان (جان مؤمنان) به آرامی» سوره نازعات، آیه ۲.</ref> خداوند به فرشتگانی که [[مأمور]] گرفتن [[جان]] انسان‌ها هستند [[سوگند]] یاد‌کرده و مراد از نَزْع، گرفتن [[روح]] [[کافران]] با [[سختی]] یا گرفتن روح انسان‌ها است و مراد از نَشْط، گرفتن روح [[مؤمنان]] یا گرفتن روح کافران یا گرفتن روح انسان‌ها است؛ ولی برخی [[مفسران]] این آرا را نپذیرفته و گفته‌اند: [[سیاق آیات]] هیچ‌گونه دلالتی بر این معانی ندارد. <ref>المیزان، ج‌۲۰، ص‌۱۷۹‌ـ‌۱۸۱.</ref> شایان ذکر است که از مصدر احتضار، فقط واژه محتضر در [[قرآن]] به‌کار رفته که دارای معنایی غیرمرتبط با مرگ است {{متن قرآن|وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ}}<ref>«و آنان را آگاه کن که آب را میان آنان (و شتر ماده) بخش کرده‌اند، هر یک در بهره آب خود حضور یابد» سوره قمر، آیه ۲۸.</ref> و در آیاتی نیز تعبیر حضور مرگ آمده؛ ولی مراد از آن، [[زمان]] احتضار نیست؛ بلکه منظور، فرا رسیدن برخی از اسباب غیر [[قطعی]] مرگ مانند [[بیماری]] و [[پیری]] است؛<ref>مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۱۸۰؛ [[تفسیر]] [[قرطبی]]، ج‌۲، ص‌۹۳.</ref> نظیر آیه‌ {{متن قرآن|أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref>«مگر هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید گواه بودید، آنگاه که از پسران خود پرسید: پس از من چه می‌پرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را می‌پرستیم که خدایی یگانه است و ما فرمانبردار اوییم» سوره بقره، آیه ۱۳۳.</ref> که به [[وصیت]] [[یعقوب]]{{ع}} اشاره دارد و آیه‌ {{متن قرآن|كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ}}<ref>«بر شما مقرر شده است که هرگاه مرگ یکی از شما فرا رسد، اگر مالی بر جای نهد برای پدر و مادر و خویشان وصیّت شایسته کند؛ بنا به حقّی بر گردن پرهیزگاران» سوره بقره، آیه ۱۸۰.</ref> که [[حکم]] وصیت مؤمنان در [[زمان مرگ]] را بیان کرده است. این‌گونه آیات از بحث ما خارجند.
گفته شده در دو آیه {{متن قرآن|وَالنَّازِعَاتِ غَرْقًا}}<ref>«سوگند به بیرون کشندگان (جان کافران) به سختی» سوره نازعات، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|وَالنَّاشِطَاتِ نَشْطًا}}<ref>«و به گیرندگان (جان مؤمنان) به آرامی» سوره نازعات، آیه ۲.</ref> خداوند به فرشتگانی که [[مأمور]] گرفتن [[جان]] انسان‌ها هستند [[سوگند]] یاد‌کرده و مراد از نَزْع، گرفتن [[روح]] [[کافران]] با [[سختی]] یا گرفتن روح انسان‌ها است و مراد از نَشْط، گرفتن روح [[مؤمنان]] یا گرفتن روح کافران یا گرفتن روح انسان‌ها است؛ ولی برخی [[مفسران]] این آرا را نپذیرفته و گفته‌اند: [[سیاق آیات]] هیچ‌گونه دلالتی بر این معانی ندارد. <ref>المیزان، ج‌۲۰، ص‌۱۷۹‌ـ‌۱۸۱.</ref> شایان ذکر است که از مصدر احتضار، فقط واژه محتضر در [[قرآن]] به‌کار رفته که دارای معنایی غیرمرتبط با مرگ است {{متن قرآن|وَنَبِّئْهُمْ أَنَّ الْمَاءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ مُحْتَضَرٌ}}<ref>«و آنان را آگاه کن که آب را میان آنان (و شتر ماده) بخش کرده‌اند، هر یک در بهره آب خود حضور یابد» سوره قمر، آیه ۲۸.</ref> و در آیاتی نیز تعبیر حضور مرگ آمده؛ ولی مراد از آن، [[زمان]] احتضار نیست؛ بلکه منظور، فرا رسیدن برخی از اسباب غیر [[قطعی]] مرگ مانند [[بیماری]] و [[پیری]] است؛<ref>مجمع‌البیان، ج‌۱، ص‌۱۸۰؛ [[تفسیر]] [[قرطبی]]، ج‌۲، ص‌۹۳.</ref> نظیر آیه‌ {{متن قرآن|أَمْ كُنْتُمْ شُهَدَاءَ إِذْ حَضَرَ يَعْقُوبَ الْمَوْتُ إِذْ قَالَ لِبَنِيهِ مَا تَعْبُدُونَ مِنْ بَعْدِي قَالُوا نَعْبُدُ إِلَهَكَ وَإِلَهَ آبَائِكَ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَاقَ إِلَهًا وَاحِدًا وَنَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ}}<ref>«مگر هنگامی که مرگ یعقوب فرا رسید گواه بودید، آنگاه که از پسران خود پرسید: پس از من چه می‌پرستید؟ گفتند: خدای تو و خدای پدرانت ابراهیم و اسماعیل و اسحاق را می‌پرستیم که خدایی یگانه است و ما فرمانبردار اوییم» سوره بقره، آیه ۱۳۳.</ref> که به [[وصیت]] [[یعقوب]] {{ع}} اشاره دارد و آیه‌ {{متن قرآن|كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ}}<ref>«بر شما مقرر شده است که هرگاه مرگ یکی از شما فرا رسد، اگر مالی بر جای نهد برای پدر و مادر و خویشان وصیّت شایسته کند؛ بنا به حقّی بر گردن پرهیزگاران» سوره بقره، آیه ۱۸۰.</ref> که [[حکم]] وصیت مؤمنان در [[زمان مرگ]] را بیان کرده است. این‌گونه آیات از بحث ما خارجند.


قرآن در آیات متعددی، از [[ظهور]] علایم قطعی مرگ و تدریجی بودن این پدیده سخن گفته؛ تدریجی که به قطع تعلّق روح از [[بدن]] در لحظه نهایی منتهی می‌گردد {{متن قرآن| كَلاَّ إِذَا بَلَغَتْ التَّرَاقِيَ وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ }}<ref>«هرگز! چون (جان) به چنبره‌های گردن رسد، و گفته شود، افسونگری (درمانگر) کیست؟ و بداند که این (هنگام) جدایی است، و ساق در ساق، پیچد، در این روز، گسیل به سوی پروردگار توست» سوره قیامه، آیه ۲۶-۳۰.</ref> و نیز با ذکر ابعاد و حالات مربوط به احتضار، توجّه انسان‌ها را به آن لحظه حسّاس جلب و آنان را به [[پرهیز]] از باورهای [[باطل]] و [[گناهان]]، [[دعوت]] کرده است: {{متن قرآن| وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلائِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ }}<ref>«ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغی بندد کیست یا گوید به من وحی شده است در حالی که هیچ‌چیز به او وحی نشده است و (یا) آن کس که گوید: به زودی مانند آنچه خداوند فرو فرستاده است، فرو خواهم فرستاد؛ و کاش هنگامی را می‌دیدی که ستمگران در سختی‌های مرگند و فرشتگان دست گشوده‌اند که: جان‌هایتان را بسپارید! امروز به سبب آنچه ناحق درباره خداوند می‌گفتید و از آیات او سر برمی‌تافتید با عذاب خوارساز کیفر داده می‌شوید» سوره انعام، آیه ۹۳.</ref>، {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ}}<ref>«این از آن روست که آنان به کسانی که فرو فرستاده‌های خداوند را نمی‌پسندیدند، می‌گفتند: در برخی کارها از شما فرمان خواهیم برد و خداوند پنهانکاری آنان را می‌داند» سوره محمد، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ}}<ref>«پس هنگامی که فرشتگان جانشان را می‌گیرند در حالی که به چهره و پشتشان می‌کوبند، حالشان چگونه خواهد بود؟» سوره محمد، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَكَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ}}<ref>«این از آن روست که آنان از آنچه خداوند را به خشم می‌آورد پیروی کردند و خشنودی او را نپسندیدند و (خداوند) کردارهایشان را از میان برد» سوره محمد، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن| أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ فَلَوْلا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَكِن لّا تُبْصِرُونَ فَلَوْلا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}<ref>«پس آیا این گفتار را سرسری می‌گیرید؟ و (سپاسگزاری برای) روزی و بهره خود را (از این قرآن) همین قرار داده‌اید که (نعمت‌های خداوند را) دروغ می‌شمارید؟ پس هنگامی که جان به گلو (ی یکی از شما) رسد، و شما در آن هنگام می‌نگرید، و ما به او از شما نزدیک‌تریم اما شما نمی‌بینید اگر شما کیفر شدنی نیستید، چرا آن جان را- اگر راست می‌گویید- (به بدن او) باز نمی‌گردانید؟» سوره واقعه، آیه ۸۱-۸۷.</ref>
قرآن در آیات متعددی، از [[ظهور]] علایم قطعی مرگ و تدریجی بودن این پدیده سخن گفته؛ تدریجی که به قطع تعلّق روح از [[بدن]] در لحظه نهایی منتهی می‌گردد {{متن قرآن| كَلاَّ إِذَا بَلَغَتْ التَّرَاقِيَ وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ }}<ref>«هرگز! چون (جان) به چنبره‌های گردن رسد، و گفته شود، افسونگری (درمانگر) کیست؟ و بداند که این (هنگام) جدایی است، و ساق در ساق، پیچد، در این روز، گسیل به سوی پروردگار توست» سوره قیامه، آیه ۲۶-۳۰.</ref> و نیز با ذکر ابعاد و حالات مربوط به احتضار، توجّه انسان‌ها را به آن لحظه حسّاس جلب و آنان را به [[پرهیز]] از باورهای [[باطل]] و [[گناهان]]، [[دعوت]] کرده است: {{متن قرآن| وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلائِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ }}<ref>«ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغی بندد کیست یا گوید به من وحی شده است در حالی که هیچ‌چیز به او وحی نشده است و (یا) آن کس که گوید: به زودی مانند آنچه خداوند فرو فرستاده است، فرو خواهم فرستاد؛ و کاش هنگامی را می‌دیدی که ستمگران در سختی‌های مرگند و فرشتگان دست گشوده‌اند که: جان‌هایتان را بسپارید! امروز به سبب آنچه ناحق درباره خداوند می‌گفتید و از آیات او سر برمی‌تافتید با عذاب خوارساز کیفر داده می‌شوید» سوره انعام، آیه ۹۳.</ref>، {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا لِلَّذِينَ كَرِهُوا مَا نَزَّلَ اللَّهُ سَنُطِيعُكُمْ فِي بَعْضِ الْأَمْرِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ إِسْرَارَهُمْ}}<ref>«این از آن روست که آنان به کسانی که فرو فرستاده‌های خداوند را نمی‌پسندیدند، می‌گفتند: در برخی کارها از شما فرمان خواهیم برد و خداوند پنهانکاری آنان را می‌داند» سوره محمد، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ}}<ref>«پس هنگامی که فرشتگان جانشان را می‌گیرند در حالی که به چهره و پشتشان می‌کوبند، حالشان چگونه خواهد بود؟» سوره محمد، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|ذَلِكَ بِأَنَّهُمُ اتَّبَعُوا مَا أَسْخَطَ اللَّهَ وَكَرِهُوا رِضْوَانَهُ فَأَحْبَطَ أَعْمَالَهُمْ}}<ref>«این از آن روست که آنان از آنچه خداوند را به خشم می‌آورد پیروی کردند و خشنودی او را نپسندیدند و (خداوند) کردارهایشان را از میان برد» سوره محمد، آیه ۲۸.</ref>، {{متن قرآن| أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ فَلَوْلا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَكِن لّا تُبْصِرُونَ فَلَوْلا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}<ref>«پس آیا این گفتار را سرسری می‌گیرید؟ و (سپاسگزاری برای) روزی و بهره خود را (از این قرآن) همین قرار داده‌اید که (نعمت‌های خداوند را) دروغ می‌شمارید؟ پس هنگامی که جان به گلو (ی یکی از شما) رسد، و شما در آن هنگام می‌نگرید، و ما به او از شما نزدیک‌تریم اما شما نمی‌بینید اگر شما کیفر شدنی نیستید، چرا آن جان را- اگر راست می‌گویید- (به بدن او) باز نمی‌گردانید؟» سوره واقعه، آیه ۸۱-۸۷.</ref>
خط ۲۹: خط ۲۹:
در [[آیات]] {{متن قرآن|فَلَوْلا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَكِن لّا تُبْصِرُونَ فَلَوْلا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}<ref>«پس هنگامی که جان به گلو (ی یکی از شما) رسد، و شما در آن هنگام می‌نگرید، و ما به او از شما نزدیک‌تریم اما شما نمی‌بینید، اگر شما کیفر شدنی نیستید، چرا آن جان را- اگر راست می‌گویید- (به بدن او) باز نمی‌گردانید؟» سوره واقعه، آیه ۸۳-۸۷.</ref> رسیدن [[جان]] به گلو، دلیلی بر [[قدرت الهی]] و [[عجز]]انسان‌ها از [[رویارویی]] با پدیده‌های گوناگون و از‌جمله [[مرگ]] دانسته شده. گفته شده: مراد از آیه‌ {{متن قرآن|تَرْجِعُونَهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«چرا آن جان را- اگر راست می‌گویید- (به بدن او) باز نمی‌گردانید؟» سوره واقعه، آیه ۸۷.</ref> این است که اگر در ادّعای خود صادقید، چرا [[روح]] محتضر را از هر طریقی که می‌توانید (مانند [[تدابیر]] طبّی، تعویذهای کاهنانه و طلسم‌های نجومی) حتی به‌صورت نادر و اتفاقی باز‌نمی‌گردانید. <ref>تفسیر [[صدرالمتألهین]]، ج‌۷، ص‌۱۲۱.</ref> در آیات پیشین، افزون بر اشاره به نگاه‌های آکنده از دل‌سوزی و آمیخته با [[رعب]] اطرافیان محتضر به او که با زبان قال یا حال از اطرافیان کمک می‌طلبد،<ref>الفرقان، ج‌۲۷، ص‌۱۰۹.</ref> به نزدیک‌تر بودن خداوند از اطرافیان به محتضر نیز اشاره شده است تا هم قدرت الهی و عجز انسان‌ها و هم [[رحمت خداوند]] به محتضر تبیین گردد.<ref>[[ابوالفضل خوش منش|خوش منش، ابوالفضل]]، [[احتضار (مقاله)|مقاله «احتضار»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
در [[آیات]] {{متن قرآن|فَلَوْلا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَكِن لّا تُبْصِرُونَ فَلَوْلا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}<ref>«پس هنگامی که جان به گلو (ی یکی از شما) رسد، و شما در آن هنگام می‌نگرید، و ما به او از شما نزدیک‌تریم اما شما نمی‌بینید، اگر شما کیفر شدنی نیستید، چرا آن جان را- اگر راست می‌گویید- (به بدن او) باز نمی‌گردانید؟» سوره واقعه، آیه ۸۳-۸۷.</ref> رسیدن [[جان]] به گلو، دلیلی بر [[قدرت الهی]] و [[عجز]]انسان‌ها از [[رویارویی]] با پدیده‌های گوناگون و از‌جمله [[مرگ]] دانسته شده. گفته شده: مراد از آیه‌ {{متن قرآن|تَرْجِعُونَهَا إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«چرا آن جان را- اگر راست می‌گویید- (به بدن او) باز نمی‌گردانید؟» سوره واقعه، آیه ۸۷.</ref> این است که اگر در ادّعای خود صادقید، چرا [[روح]] محتضر را از هر طریقی که می‌توانید (مانند [[تدابیر]] طبّی، تعویذهای کاهنانه و طلسم‌های نجومی) حتی به‌صورت نادر و اتفاقی باز‌نمی‌گردانید. <ref>تفسیر [[صدرالمتألهین]]، ج‌۷، ص‌۱۲۱.</ref> در آیات پیشین، افزون بر اشاره به نگاه‌های آکنده از دل‌سوزی و آمیخته با [[رعب]] اطرافیان محتضر به او که با زبان قال یا حال از اطرافیان کمک می‌طلبد،<ref>الفرقان، ج‌۲۷، ص‌۱۰۹.</ref> به نزدیک‌تر بودن خداوند از اطرافیان به محتضر نیز اشاره شده است تا هم قدرت الهی و عجز انسان‌ها و هم [[رحمت خداوند]] به محتضر تبیین گردد.<ref>[[ابوالفضل خوش منش|خوش منش، ابوالفضل]]، [[احتضار (مقاله)|مقاله «احتضار»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
=== [[ناامیدی]] از شفای محتضر ===
=== [[ناامیدی]] از شفای محتضر ===
در [[زمان]] [[احتضار]]، [[خویشاوندان]] و [[دوستان]] محتضر که در اطراف وی هستند، از روی ناامیدی می‌گویند: چه کسی می‌تواند او را [[شفا]] دهد؟ {{متن قرآن|وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ}}<ref>«و گفته شود، افسونگری (درمانگر) کیست؟» سوره قیامه، آیه ۲۷.</ref><ref>تفسیر [[قرطبی]]، ج‌۱۹، ص‌۷۳.</ref> براساس روایتی از [[امام باقر]]{{ع}} گوینده این سخن {{متن قرآن|مَنْ رَاقٍ}} خود محتضر است. <ref>نورالثقلین، ج‌۵، ص‌۴۶۵.</ref> برخی گفته‌اند: {{متن قرآن|رَاقٍ}} به‌معنای بالابرنده است نه شفا‌دهنده و گوینده این سخن، فرشتگانند که می‌پرسند: چه کسی روح او را بالا می‌برد: [[فرشتگان]] [[رحمت]] یا [[فرشتگان]] [[عذاب]]؟<ref>جامع‌البیان، مج۱۴، ج۲۹، ص۲۴۲؛ التبیان، ج‌۱۰، ص‌۲۰۰؛ [[الدر المنثور]]، ج‌۸‌، ص‌۳۶۱.</ref> و نیز [[روایت]] شده که فرشتگان، از نزدیک شدن به [[کافر]] [[کراهت]] دارند و ملک‌الموت می‌گوید: چه کسی [[روح]] این کافر را بالا خواهد برد؟<ref>تفسیر [[قرطبی]]، ج‌۱۹، ص‌۷۳.</ref><ref>[[ابوالفضل خوش منش|خوش منش، ابوالفضل]]، [[احتضار (مقاله)|مقاله «احتضار»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
در [[زمان]] [[احتضار]]، [[خویشاوندان]] و [[دوستان]] محتضر که در اطراف وی هستند، از روی ناامیدی می‌گویند: چه کسی می‌تواند او را [[شفا]] دهد؟ {{متن قرآن|وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ}}<ref>«و گفته شود، افسونگری (درمانگر) کیست؟» سوره قیامه، آیه ۲۷.</ref><ref>تفسیر [[قرطبی]]، ج‌۱۹، ص‌۷۳.</ref> براساس روایتی از [[امام باقر]] {{ع}} گوینده این سخن {{متن قرآن|مَنْ رَاقٍ}} خود محتضر است. <ref>نورالثقلین، ج‌۵، ص‌۴۶۵.</ref> برخی گفته‌اند: {{متن قرآن|رَاقٍ}} به‌معنای بالابرنده است نه شفا‌دهنده و گوینده این سخن، فرشتگانند که می‌پرسند: چه کسی روح او را بالا می‌برد: [[فرشتگان]] [[رحمت]] یا [[فرشتگان]] [[عذاب]]؟<ref>جامع‌البیان، مج۱۴، ج۲۹، ص۲۴۲؛ التبیان، ج‌۱۰، ص‌۲۰۰؛ [[الدر المنثور]]، ج‌۸‌، ص‌۳۶۱.</ref> و نیز [[روایت]] شده که فرشتگان، از نزدیک شدن به [[کافر]] [[کراهت]] دارند و ملک‌الموت می‌گوید: چه کسی [[روح]] این کافر را بالا خواهد برد؟<ref>تفسیر [[قرطبی]]، ج‌۱۹، ص‌۷۳.</ref><ref>[[ابوالفضل خوش منش|خوش منش، ابوالفضل]]، [[احتضار (مقاله)|مقاله «احتضار»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>


=== [[یقین]] محتضر به جدایی ===
=== [[یقین]] محتضر به جدایی ===
خط ۴۵: خط ۴۵:
در آیه‌ {{متن قرآن|الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلَى إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«کسانی که در حال ستم بر خویش، فرشتگان جانشان را می‌گیرند، از در سازگاری وارد می‌شوند (و می‌گویند:) ما هیچ کار زشتی نمی‌کردیم؛ چرا، (می‌کردید) بی‌گمان خداوند به آنچه انجام می‌دادید داناست» سوره نحل، آیه ۲۸.</ref> به شدّتِ احتضار ستم‌گران و [[خواری]] آنها در آن زمان اشاره شده. و در چند آیه بعد، از احتضار [[پاکان]] همراه با [[درود]] و [[بشارت]] [[سخن]] رفته است: {{متن قرآن|الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«همان کسانی که در حال پاکی، فرشتگان جانشان را می‌گیرند؛ (و به آنان) می‌گویند: درود بر شما! برای کارهایی که می‌کردید به بهشت درآیید!» سوره نحل، آیه ۳۲.</ref> فرشتگان، جان ستم‌گران را با [[سختی]] ستانده و دست‌های خویش را برای [[عذاب]] آنها <ref>الدر المنثور، ج۳، ص‌۳۲۲.</ref> یا گرفتن جان‌هایشان <ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۵۱۹.</ref> می‌گشایند: {{متن قرآن| وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلائِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ }}<ref>«ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغی بندد کیست یا گوید به من وحی شده است در حالی که هیچ‌چیز به او وحی نشده است و (یا) آن کس که گوید: به زودی مانند آنچه خداوند فرو فرستاده است، فرو خواهم فرستاد؛ و کاش هنگامی را می‌دیدی که ستمگران در سختی‌های مرگند و فرشتگان دست گشوده‌اند که: جان‌هایتان را بسپارید! امروز به سبب آنچه ناحق درباره خداوند می‌گفتید و از آیات او سر برمی‌تافتید با عذاب خوارساز کیفر داده می‌شوید» سوره انعام، آیه ۹۳.</ref> [[فرمان]] [[فرشتگان]] به ستم‌کاران ({{متن قرآن|أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ}} = جان‌هایتان را خارج کنید)، امری [[تکوینی]] و به‌معنای قطع تعلّق جان‌های آنان از بدن‌هایشان است؛ زیرا [[مرگ]] و [[زندگی]] به‌دست [[انسان]] نیست. <ref>المیزان، ج‌۷، ص‌۲۸۵.</ref> در بیان مراد از این فرمان، وجوه دیگری نیز‌گفته شده است. <ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۳، ص‌۸۵‌. </ref> فرشتگان هنگام گرفتن [[جان]] [[منافقان]] و [[کافران]]، بر صورت‌ها و پشت‌های آنان می‌زنند: {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ}}<ref>«پس هنگامی که فرشتگان جانشان را می‌گیرند در حالی که به چهره و پشتشان می‌کوبند، حالشان چگونه خواهد بود؟» سوره محمد، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«و کاش می‌دیدی هنگامی را که فرشتگان جان کافران را می‌گیرند به چهره و پشت آنان می‌کوبند و (می‌گویند) عذاب (آتش) سوزان را بچشید!» سوره انفال، آیه ۵۰.</ref>. گفته شده: فرشتگان به این دلیل بر صورت‌های این اشخاص می‌زنند که از عالمی که روبه آن دارند، محجوب و رویگردان و به [[کبر]] و [[عجب]] متّصف هستند و بر پشت‌هایشان به این دلیل می‌زنند که به عالمی که پشت به آن دارند ([[عالم طبیعت]]) میل شدید داشته، به [[حرص]] و [[شهوت]] متّصف‌اند. <ref>تفسیر [[ابن‌عربی]]، ج‌۱، ص‌۴۸۱ و ج‌۲، ص‌۵۰۱.</ref>
در آیه‌ {{متن قرآن|الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ ظَالِمِي أَنْفُسِهِمْ فَأَلْقَوُا السَّلَمَ مَا كُنَّا نَعْمَلُ مِنْ سُوءٍ بَلَى إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«کسانی که در حال ستم بر خویش، فرشتگان جانشان را می‌گیرند، از در سازگاری وارد می‌شوند (و می‌گویند:) ما هیچ کار زشتی نمی‌کردیم؛ چرا، (می‌کردید) بی‌گمان خداوند به آنچه انجام می‌دادید داناست» سوره نحل، آیه ۲۸.</ref> به شدّتِ احتضار ستم‌گران و [[خواری]] آنها در آن زمان اشاره شده. و در چند آیه بعد، از احتضار [[پاکان]] همراه با [[درود]] و [[بشارت]] [[سخن]] رفته است: {{متن قرآن|الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلَائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلَامٌ عَلَيْكُمُ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}}<ref>«همان کسانی که در حال پاکی، فرشتگان جانشان را می‌گیرند؛ (و به آنان) می‌گویند: درود بر شما! برای کارهایی که می‌کردید به بهشت درآیید!» سوره نحل، آیه ۳۲.</ref> فرشتگان، جان ستم‌گران را با [[سختی]] ستانده و دست‌های خویش را برای [[عذاب]] آنها <ref>الدر المنثور، ج۳، ص‌۳۲۲.</ref> یا گرفتن جان‌هایشان <ref>مجمع‌البیان، ج‌۴، ص‌۵۱۹.</ref> می‌گشایند: {{متن قرآن| وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلائِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ }}<ref>«ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغی بندد کیست یا گوید به من وحی شده است در حالی که هیچ‌چیز به او وحی نشده است و (یا) آن کس که گوید: به زودی مانند آنچه خداوند فرو فرستاده است، فرو خواهم فرستاد؛ و کاش هنگامی را می‌دیدی که ستمگران در سختی‌های مرگند و فرشتگان دست گشوده‌اند که: جان‌هایتان را بسپارید! امروز به سبب آنچه ناحق درباره خداوند می‌گفتید و از آیات او سر برمی‌تافتید با عذاب خوارساز کیفر داده می‌شوید» سوره انعام، آیه ۹۳.</ref> [[فرمان]] [[فرشتگان]] به ستم‌کاران ({{متن قرآن|أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ}} = جان‌هایتان را خارج کنید)، امری [[تکوینی]] و به‌معنای قطع تعلّق جان‌های آنان از بدن‌هایشان است؛ زیرا [[مرگ]] و [[زندگی]] به‌دست [[انسان]] نیست. <ref>المیزان، ج‌۷، ص‌۲۸۵.</ref> در بیان مراد از این فرمان، وجوه دیگری نیز‌گفته شده است. <ref>التفسیر الکبیر، ج‌۱۳، ص‌۸۵‌. </ref> فرشتگان هنگام گرفتن [[جان]] [[منافقان]] و [[کافران]]، بر صورت‌ها و پشت‌های آنان می‌زنند: {{متن قرآن|فَكَيْفَ إِذَا تَوَفَّتْهُمُ الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ}}<ref>«پس هنگامی که فرشتگان جانشان را می‌گیرند در حالی که به چهره و پشتشان می‌کوبند، حالشان چگونه خواهد بود؟» سوره محمد، آیه ۲۷.</ref>، {{متن قرآن|وَلَوْ تَرَى إِذْ يَتَوَفَّى الَّذِينَ كَفَرُوا الْمَلَائِكَةُ يَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَأَدْبَارَهُمْ وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِيقِ}}<ref>«و کاش می‌دیدی هنگامی را که فرشتگان جان کافران را می‌گیرند به چهره و پشت آنان می‌کوبند و (می‌گویند) عذاب (آتش) سوزان را بچشید!» سوره انفال، آیه ۵۰.</ref>. گفته شده: فرشتگان به این دلیل بر صورت‌های این اشخاص می‌زنند که از عالمی که روبه آن دارند، محجوب و رویگردان و به [[کبر]] و [[عجب]] متّصف هستند و بر پشت‌هایشان به این دلیل می‌زنند که به عالمی که پشت به آن دارند ([[عالم طبیعت]]) میل شدید داشته، به [[حرص]] و [[شهوت]] متّصف‌اند. <ref>تفسیر [[ابن‌عربی]]، ج‌۱، ص‌۴۸۱ و ج‌۲، ص‌۵۰۱.</ref>


براساس روایتی از [[امام باقر]]{{ع}}، [[فرشته مرگ]]، هنگام گرفتن [[روح]] گنه‌کاران، چهره‌ای متناسب با [[اعمال]] و صفات آنان داشته، با قیافه‌ای خشم‌ناک و وحشت‌آور به همراه فرشتگانی که در دستانشان تازیانه‌های آتشین است، به آنان نزدیک شده، جرعه‌ای از شراب [[دوزخ]] در گلویشان می‌ریزد. <ref>لقاء [[الله]]، ص‌۲۰۵‌ـ‌۲۰۶.</ref> فرشتگان جان [[اهل]] [[ایمان]] را با [[ملاطفت]] و [[بشارت]] آنان به [[از بین رفتن ترس]] و [[غم]] می‌ستانند؛ بدین‌گونه که از [[عذاب]] [[خدا]] ترسان و برای [[ثواب]] او [[غمگین]] مباشید، یا از امور [[آخرت]] که در پیش دارید، مترسید و درباره آن‌چه مانند [[زن]] و فرزند، به‌جا نهاده‌اید محزون نباشید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ}}<ref>«فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود می‌آیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده می‌دادند مژده باد!» سوره فصلت، آیه ۳۰.</ref><ref>مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۱۷.</ref> بنابر روایتی از [[امام‌ صادق]]{{ع}} نیز [[آیه]] پیشین به [[نزول فرشتگان]] در حالت [[احتضار]] اشاره دارد <ref>مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۱۷.</ref> به نظر برخی، عبارت {{متن قرآن|كُنْتُمْ تُوعَدُونَ}} که به‌صورت ماضی استمراری است بر [[تنزّل]] [[فرشتگان]] مزبور، پس از [[مرگ]] دلالت‌می‌کند. <ref>المیزان، ج‌۱۷، ص‌۳۹۰.</ref> [[خداوند]] در آیه‌ {{متن قرآن|لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«در زندگی این جهان و در جهان واپسین نوید آنان راست. هیچ دگرگونی در کلمات خداوند نیست، این است که رستگاری سترگ است» سوره یونس، آیه ۶۴.</ref> به [[مؤمنان]] [[پارسا]]، [[بشارت]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] را [[وعده]] می‌دهد. در [[حدیثی]] از رسول‌اکرم{{صل}} آمده: بشارت در دنیا رؤیاهای نیکویی است که [[مؤمن]] می‌بیند و [[بشارت]] در آخرت، بشارت در [[زمان مرگ]] است. <ref>من لا‌یحضره الفقیه، ج‌۱، ص‌۱۵۰.</ref>
براساس روایتی از [[امام باقر]] {{ع}}، [[فرشته مرگ]]، هنگام گرفتن [[روح]] گنه‌کاران، چهره‌ای متناسب با [[اعمال]] و صفات آنان داشته، با قیافه‌ای خشم‌ناک و وحشت‌آور به همراه فرشتگانی که در دستانشان تازیانه‌های آتشین است، به آنان نزدیک شده، جرعه‌ای از شراب [[دوزخ]] در گلویشان می‌ریزد. <ref>لقاء [[الله]]، ص‌۲۰۵‌ـ‌۲۰۶.</ref> فرشتگان جان [[اهل]] [[ایمان]] را با [[ملاطفت]] و [[بشارت]] آنان به [[از بین رفتن ترس]] و [[غم]] می‌ستانند؛ بدین‌گونه که از [[عذاب]] [[خدا]] ترسان و برای [[ثواب]] او [[غمگین]] مباشید، یا از امور [[آخرت]] که در پیش دارید، مترسید و درباره آن‌چه مانند [[زن]] و فرزند، به‌جا نهاده‌اید محزون نباشید: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَيْهِمُ الْمَلَائِكَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِي كُنْتُمْ تُوعَدُونَ}}<ref>«فرشتگان بر آنان که گفتند: پروردگار ما خداوند است سپس پایداری کردند، فرود می‌آیند که نهراسید و اندوهناک نباشید و شما را به بهشتی که وعده می‌دادند مژده باد!» سوره فصلت، آیه ۳۰.</ref><ref>مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۱۷.</ref> بنابر روایتی از [[امام‌ صادق]] {{ع}} نیز [[آیه]] پیشین به [[نزول فرشتگان]] در حالت [[احتضار]] اشاره دارد <ref>مجمع‌البیان، ج‌۹، ص‌۱۷.</ref> به نظر برخی، عبارت {{متن قرآن|كُنْتُمْ تُوعَدُونَ}} که به‌صورت ماضی استمراری است بر [[تنزّل]] [[فرشتگان]] مزبور، پس از [[مرگ]] دلالت‌می‌کند. <ref>المیزان، ج‌۱۷، ص‌۳۹۰.</ref> [[خداوند]] در آیه‌ {{متن قرآن|لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ لَا تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ}}<ref>«در زندگی این جهان و در جهان واپسین نوید آنان راست. هیچ دگرگونی در کلمات خداوند نیست، این است که رستگاری سترگ است» سوره یونس، آیه ۶۴.</ref> به [[مؤمنان]] [[پارسا]]، [[بشارت]] در [[دنیا]] و [[آخرت]] را [[وعده]] می‌دهد. در [[حدیثی]] از رسول‌اکرم {{صل}} آمده: بشارت در دنیا رؤیاهای نیکویی است که [[مؤمن]] می‌بیند و [[بشارت]] در آخرت، بشارت در [[زمان مرگ]] است. <ref>من لا‌یحضره الفقیه، ج‌۱، ص‌۱۵۰.</ref>


براساس روایتی از [[امام صادق]]{{ع}}، ملک‌الموت به مؤمن در حالت [[احتضار]] می‌گوید: آن‌چه [[امید]] داشتی، به تو داده شد و از آن‌چه می‌ترسیدی، [[ایمنی]] یافتی؛ آن‌گاه برای وی دری را به‌سوی منزل‌گاهش در [[بهشت]] گشوده، به وی گفته می‌شود: به [[سکونت‌گاه]] خویش در بهشت نظر کن و اینان [[رسول خدا]]، [[علی]]، [[حسن]] و [[حسین]]{{ع}} هستند. <ref>تفسیر [[عیاشی]]، ج‌۲، ص‌۱۲۴ و ۱۲۵.</ref> بنا بر حدیثی [[نبوی]]، [[ملک الموت]] و کمک‌کنندگانش (فرشتگان دیگر) برای [[قبض روح]] مؤمن به وی نزدیک نمی‌شوند؛ مگر پس از [[سلام]] بر او و بشارت او به بهشت. <ref>من لا‌یحضره الفقیه، ج‌۱، ص‌۱۵۲.</ref> [[فقیهان]] برای مؤمنان، درباره [[مسلمان]] در حال احتضار، احکامی اعمّ از [[واجب]]، [[مستحب]] و [[مکروه]] ذکر کرده‌اند<ref>جواهر الکلام، ج‌۴، ص‌۶‌ـ‌۳۰.</ref><ref>[[ابوالفضل خوش منش|خوش منش، ابوالفضل]]، [[احتضار (مقاله)|مقاله «احتضار»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
براساس روایتی از [[امام صادق]] {{ع}}، ملک‌الموت به مؤمن در حالت [[احتضار]] می‌گوید: آن‌چه [[امید]] داشتی، به تو داده شد و از آن‌چه می‌ترسیدی، [[ایمنی]] یافتی؛ آن‌گاه برای وی دری را به‌سوی منزل‌گاهش در [[بهشت]] گشوده، به وی گفته می‌شود: به [[سکونت‌گاه]] خویش در بهشت نظر کن و اینان [[رسول خدا]]، [[علی]]، [[حسن]] و [[حسین]] {{ع}} هستند. <ref>تفسیر [[عیاشی]]، ج‌۲، ص‌۱۲۴ و ۱۲۵.</ref> بنا بر حدیثی [[نبوی]]، [[ملک الموت]] و کمک‌کنندگانش (فرشتگان دیگر) برای [[قبض روح]] مؤمن به وی نزدیک نمی‌شوند؛ مگر پس از [[سلام]] بر او و بشارت او به بهشت. <ref>من لا‌یحضره الفقیه، ج‌۱، ص‌۱۵۲.</ref> [[فقیهان]] برای مؤمنان، درباره [[مسلمان]] در حال احتضار، احکامی اعمّ از [[واجب]]، [[مستحب]] و [[مکروه]] ذکر کرده‌اند<ref>جواهر الکلام، ج‌۴، ص‌۶‌ـ‌۳۰.</ref><ref>[[ابوالفضل خوش منش|خوش منش، ابوالفضل]]، [[احتضار (مقاله)|مقاله «احتضار»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>


== [[شداید]] احتضار ==
== [[شداید]] احتضار ==
از آیاتی مانند: {{متن قرآن| كَلاَّ إِذَا بَلَغَتْ التَّرَاقِيَ وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ }}<ref>«هرگز! چون (جان) به چنبره‌های گردن رسد، و گفته شود، افسونگری (درمانگر) کیست؟ و بداند که این (هنگام) جدایی است، و ساق در ساق، پیچد، در این روز، گسیل به سوی پروردگار توست» سوره قیامه، آیه ۲۶-۳۰.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلائِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ }}<ref>«ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغی بندد کیست یا گوید به من وحی شده است در حالی که هیچ‌چیز به او وحی نشده است و (یا) آن کس که گوید: به زودی مانند آنچه خداوند فرو فرستاده است، فرو خواهم فرستاد؛ و کاش هنگامی را می‌دیدی که ستمگران در سختی‌های مرگند و فرشتگان دست گشوده‌اند که: جان‌هایتان را بسپارید! امروز به سبب آنچه ناحق درباره خداوند می‌گفتید و از آیات او سر برمی‌تافتید با عذاب خوارساز کیفر داده می‌شوید» سوره انعام، آیه ۹۳.</ref>، {{متن قرآن|فَلَوْلا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَكِن لّا تُبْصِرُونَ فَلَوْلا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}<ref>«پس هنگامی که جان به گلو (ی یکی از شما) رسد، و شما در آن هنگام می‌نگرید، و ما به او از شما نزدیک‌تریم اما شما نمی‌بینید، اگر شما کیفر شدنی نیستید، چرا آن جان را- اگر راست می‌گویید- (به بدن او) باز نمی‌گردانید؟» سوره واقعه، آیه ۸۳-۸۷.</ref> و تعبیر تزهق از ریشه زُهوق به‌معنای خروج چیزی با [[سختی]] {{متن قرآن|فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ}}<ref>«و دارایی‌ها و فرزندان آنان تو را به شگفتی نیفکند، جز این نیست که خداوند می‌خواهد آنان را در زندگی این جهان به عذاب افکند و در حالی که کافرند جانشان (از تن) بیرون رود» سوره توبه، آیه ۵۵.</ref><ref>مفردات، ص‌۳۸۴؛ [[المیزان]]، ج‌۹، ص‌۳۰۸.</ref> و تعبیر آمدن سکرات مرگ و اشاره به قصد [[گریز]] [[انسان]] از آن: {{متن قرآن|وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ}}<ref>«و مستی مرگ، حقیقت را (پیش چشم) می‌آورد؛ این همان است که از آن کناره می‌کردی» سوره ق، آیه ۱۹.</ref> می‌توان به شداید احتضار پی برد. {{متن قرآن|سَكْرَةُ}} به‌معنای مستی و مقصود از سکره مرگ، حالتی است که هنگام [[جان]] کندن بر انسان عارض می‌شود و همانند مستی که نمی‌داند چه می‌گوید و با او چه گفته می‌شود، به خویشتن مشغول و از [[مردم]] منقطع می‌گردد.
از آیاتی مانند: {{متن قرآن| كَلاَّ إِذَا بَلَغَتْ التَّرَاقِيَ وَقِيلَ مَنْ رَاقٍ وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِرَاقُ وَالْتَفَّتِ السَّاقُ بِالسَّاقِ إِلَى رَبِّكَ يَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ }}<ref>«هرگز! چون (جان) به چنبره‌های گردن رسد، و گفته شود، افسونگری (درمانگر) کیست؟ و بداند که این (هنگام) جدایی است، و ساق در ساق، پیچد، در این روز، گسیل به سوی پروردگار توست» سوره قیامه، آیه ۲۶-۳۰.</ref>، {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَوْ قَالَ أُوحِيَ إِلَيَّ وَلَمْ يُوحَ إِلَيْهِ شَيْءٌ وَمَن قَالَ سَأُنزِلُ مِثْلَ مَا أَنزَلَ اللَّهُ وَلَوْ تَرَى إِذِ الظَّالِمُونَ فِي غَمَرَاتِ الْمَوْتِ وَالْمَلائِكَةُ بَاسِطُواْ أَيْدِيهِمْ أَخْرِجُواْ أَنفُسَكُمُ الْيَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذَابَ الْهُونِ بِمَا كُنتُمْ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ غَيْرَ الْحَقِّ وَكُنتُمْ عَنْ آيَاتِهِ تَسْتَكْبِرُونَ }}<ref>«ستمگرتر از کسی که بر خداوند دروغی بندد کیست یا گوید به من وحی شده است در حالی که هیچ‌چیز به او وحی نشده است و (یا) آن کس که گوید: به زودی مانند آنچه خداوند فرو فرستاده است، فرو خواهم فرستاد؛ و کاش هنگامی را می‌دیدی که ستمگران در سختی‌های مرگند و فرشتگان دست گشوده‌اند که: جان‌هایتان را بسپارید! امروز به سبب آنچه ناحق درباره خداوند می‌گفتید و از آیات او سر برمی‌تافتید با عذاب خوارساز کیفر داده می‌شوید» سوره انعام، آیه ۹۳.</ref>، {{متن قرآن|فَلَوْلا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَكِن لّا تُبْصِرُونَ فَلَوْلا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ }}<ref>«پس هنگامی که جان به گلو (ی یکی از شما) رسد، و شما در آن هنگام می‌نگرید، و ما به او از شما نزدیک‌تریم اما شما نمی‌بینید، اگر شما کیفر شدنی نیستید، چرا آن جان را- اگر راست می‌گویید- (به بدن او) باز نمی‌گردانید؟» سوره واقعه، آیه ۸۳-۸۷.</ref> و تعبیر تزهق از ریشه زُهوق به‌معنای خروج چیزی با [[سختی]] {{متن قرآن|فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنْفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ}}<ref>«و دارایی‌ها و فرزندان آنان تو را به شگفتی نیفکند، جز این نیست که خداوند می‌خواهد آنان را در زندگی این جهان به عذاب افکند و در حالی که کافرند جانشان (از تن) بیرون رود» سوره توبه، آیه ۵۵.</ref><ref>مفردات، ص‌۳۸۴؛ [[المیزان]]، ج‌۹، ص‌۳۰۸.</ref> و تعبیر آمدن سکرات مرگ و اشاره به قصد [[گریز]] [[انسان]] از آن: {{متن قرآن|وَجَاءَتْ سَكْرَةُ الْمَوْتِ بِالْحَقِّ ذَلِكَ مَا كُنْتَ مِنْهُ تَحِيدُ}}<ref>«و مستی مرگ، حقیقت را (پیش چشم) می‌آورد؛ این همان است که از آن کناره می‌کردی» سوره ق، آیه ۱۹.</ref> می‌توان به شداید احتضار پی برد. {{متن قرآن|سَكْرَةُ}} به‌معنای مستی و مقصود از سکره مرگ، حالتی است که هنگام [[جان]] کندن بر انسان عارض می‌شود و همانند مستی که نمی‌داند چه می‌گوید و با او چه گفته می‌شود، به خویشتن مشغول و از [[مردم]] منقطع می‌گردد.


تعبیر {{متن قرآن|بِالْحَقِّ}} در [[آیه]] اخیر اشاره دارد به اینکه وجود پدیده [[مرگ]] بر اساس [[قضای الهی]] بوده، در [[نظام هستی]] ضروری است. <ref>المیزان، ج‌۱۸، ص‌۳۴۸.</ref> در [[تفسیر]] این تعبیر آرای دیگری نیز ارائه شده است. <ref>الکشّاف، ج‌۴، ص‌۳۸۶؛ [[التفسیر الکبیر]]، ج‌۲۸، ص‌۱۶۴.</ref> طبق روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} مرگ، برای برخی [[کافران]]، از نیش زدن مار و عقرب و بریدن بدنشان با ارّه و قیچی و چرخاندن سنگ آسیاب در چشمانشان سخت‌تر‌است<ref>معانی الاخبار، ج‌۲، ص‌۱۹۲‌ـ‌۱۹۳.</ref><ref>[[ابوالفضل خوش منش|خوش منش، ابوالفضل]]، [[احتضار (مقاله)|مقاله «احتضار»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
تعبیر {{متن قرآن|بِالْحَقِّ}} در [[آیه]] اخیر اشاره دارد به اینکه وجود پدیده [[مرگ]] بر اساس [[قضای الهی]] بوده، در [[نظام هستی]] ضروری است. <ref>المیزان، ج‌۱۸، ص‌۳۴۸.</ref> در [[تفسیر]] این تعبیر آرای دیگری نیز ارائه شده است. <ref>الکشّاف، ج‌۴، ص‌۳۸۶؛ [[التفسیر الکبیر]]، ج‌۲۸، ص‌۱۶۴.</ref> طبق روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} مرگ، برای برخی [[کافران]]، از نیش زدن مار و عقرب و بریدن بدنشان با ارّه و قیچی و چرخاندن سنگ آسیاب در چشمانشان سخت‌تر‌است<ref>معانی الاخبار، ج‌۲، ص‌۱۹۲‌ـ‌۱۹۳.</ref><ref>[[ابوالفضل خوش منش|خوش منش، ابوالفضل]]، [[احتضار (مقاله)|مقاله «احتضار»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>


== [[احتضار]] پایان مهلت [[پذیرش توبه]] ==
== [[احتضار]] پایان مهلت [[پذیرش توبه]] ==
[[انسان]] تا قبل از [[زمان]] احتضار، [[فرصت]] [[توبه]] دارد؛ ولی با فرا‌رسیدن حالت احتضار و ظاهر شدن علایم [[قطعی]] مرگ، دیگر توبه او پذیرفته نشده،<ref>التبیان، ج‌۳، ص‌۱۴۷.</ref> هیچ سودی برای وی نخواهد داشت: {{متن قرآن|وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>«و توبه آن کسان که کارهای زشت می‌کنند تا هنگامی که مرگ هر یک از ایشان فرا رسد، می‌گوید: اکنون توبه کردم و نیز توبه آنان که در کفر می‌میرند پذیرفته نیست؛ برای آنها عذابی دردناک فراهم ساخته‌ایم» سوره نساء، آیه ۱۸.</ref> گفته شده: مراد از گنه‌کاران {{متن قرآن|لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ}} در این آیه مسلمانانند؛ زیرا در ادامه آیه به عدم پذیرش توبه کافران تصریح شده است. <ref>جامع البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۴۰۲.</ref> در لحظه احتضار، [[حقایق]] برای انسان آشکار می‌شود؛ ولی اثری بر آن مترتّب نمی‌گردد؛ زیرا نمی‌توان [[ایمان]] آورد. <ref>تفسیر موضوعی، ج۴، ص۱۷۳‌ـ‌۱۷۴.</ref> [[فرعون]] هنگام [[گرفتاری]] در غرقاب نابودی توبه و [[اظهار ایمان]] کرد؛ ولی از وی پذیرفته نشد: {{متن قرآن|وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ آلآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم و فرعون و سپاهش از ستم و دشمنی، سر در پی آنان نهادند تا آنگاه که آب از سرش گذشت؛ گفت: ایمان آوردم که هیچ خدایی نیست جز همان که بنی اسرائیل بدان ایمان دارند و من از گردن نهادگانم» سوره یونس، آیه ۹۰-۹۱.</ref> در برخی [[روایات]] وارد شده که توبه حتی در زمان احتضار نیز پذیرفته می‌شود <ref>الکشاف، ج‌۱، ص‌۴۸۹.</ref> و در [[حدیثی]] از [[امام صادق]]{{ع}} آمده است: در زمان احتضار، امکان توبه برای انسان [[جاهل]] وجود دارد؛ ولی این راه برای عالم مسدود است<ref>تفسیر [[عیاشی]]، ج‌۱، ص‌۲۲۸.</ref><ref>[[ابوالفضل خوش منش|خوش منش، ابوالفضل]]، [[احتضار (مقاله)|مقاله «احتضار»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
[[انسان]] تا قبل از [[زمان]] احتضار، [[فرصت]] [[توبه]] دارد؛ ولی با فرا‌رسیدن حالت احتضار و ظاهر شدن علایم [[قطعی]] مرگ، دیگر توبه او پذیرفته نشده،<ref>التبیان، ج‌۳، ص‌۱۴۷.</ref> هیچ سودی برای وی نخواهد داشت: {{متن قرآن|وَلَيْسَتِ التَّوْبَةُ لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ حَتَّى إِذَا حَضَرَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ إِنِّي تُبْتُ الْآنَ وَلَا الَّذِينَ يَمُوتُونَ وَهُمْ كُفَّارٌ أُولَئِكَ أَعْتَدْنَا لَهُمْ عَذَابًا أَلِيمًا}}<ref>«و توبه آن کسان که کارهای زشت می‌کنند تا هنگامی که مرگ هر یک از ایشان فرا رسد، می‌گوید: اکنون توبه کردم و نیز توبه آنان که در کفر می‌میرند پذیرفته نیست؛ برای آنها عذابی دردناک فراهم ساخته‌ایم» سوره نساء، آیه ۱۸.</ref> گفته شده: مراد از گنه‌کاران {{متن قرآن|لِلَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ}} در این آیه مسلمانانند؛ زیرا در ادامه آیه به عدم پذیرش توبه کافران تصریح شده است. <ref>جامع البیان، مج‌۳، ج‌۴، ص‌۴۰۲.</ref> در لحظه احتضار، [[حقایق]] برای انسان آشکار می‌شود؛ ولی اثری بر آن مترتّب نمی‌گردد؛ زیرا نمی‌توان [[ایمان]] آورد. <ref>تفسیر موضوعی، ج۴، ص۱۷۳‌ـ‌۱۷۴.</ref> [[فرعون]] هنگام [[گرفتاری]] در غرقاب نابودی توبه و [[اظهار ایمان]] کرد؛ ولی از وی پذیرفته نشد: {{متن قرآن|وَجَاوَزْنَا بِبَنِي إِسْرَائِيلَ الْبَحْرَ فَأَتْبَعَهُمْ فِرْعَوْنُ وَجُنُودُهُ بَغْيًا وَعَدْوًا حَتَّى إِذَا أَدْرَكَهُ الْغَرَقُ قَالَ آمَنْتُ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا الَّذِي آمَنَتْ بِهِ بَنُو إِسْرَائِيلَ وَأَنَا مِنَ الْمُسْلِمِينَ آلآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و بنی اسرائیل را از دریا گذراندیم و فرعون و سپاهش از ستم و دشمنی، سر در پی آنان نهادند تا آنگاه که آب از سرش گذشت؛ گفت: ایمان آوردم که هیچ خدایی نیست جز همان که بنی اسرائیل بدان ایمان دارند و من از گردن نهادگانم» سوره یونس، آیه ۹۰-۹۱.</ref> در برخی [[روایات]] وارد شده که توبه حتی در زمان احتضار نیز پذیرفته می‌شود <ref>الکشاف، ج‌۱، ص‌۴۸۹.</ref> و در [[حدیثی]] از [[امام صادق]] {{ع}} آمده است: در زمان احتضار، امکان توبه برای انسان [[جاهل]] وجود دارد؛ ولی این راه برای عالم مسدود است<ref>تفسیر [[عیاشی]]، ج‌۱، ص‌۲۲۸.</ref><ref>[[ابوالفضل خوش منش|خوش منش، ابوالفضل]]، [[احتضار (مقاله)|مقاله «احتضار»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>


== درخواست تأخیر مرگ و بازگشت به [[دنیا]] ==
== درخواست تأخیر مرگ و بازگشت به [[دنیا]] ==
بسیاری از [[انسان‌ها]] در [[زندگی دنیا]] دچار [[غفلت]] بوده، برای [[هجرت]] از دنیا [[آمادگی]] ندارند؛ به همین دلیل، هنگام [[رویارویی]] با [[مرگ]]، با [[استغاثه]] فراوان درخواست تأخیر مرگ و بازگشت به [[دنیا]] را دارند. [[قرآن کریم]] از ابراز چنین تقاضایی چه هنگام فرا رسیدن مرگ بر اثر فرود آمدن [[عذاب الهی]] بر اقوامی خاص {{متن قرآن|وَأَنْذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ مَا لَكُمْ مِنْ زَوَالٍ}}<ref>«و مردم را از روزی بیم ده که به آنان عذاب می‌رسد آنگاه آنان که ستم کرده‌اند می‌گویند: پروردگارا! (مرگ) ما را تا زمانی نزدیک پس افکن تا فراخوان تو را پاسخ دهیم و از پیامبران (تو) پیروی کنیم؛ آیا پیش‌تر سوگند نمی‌خوردید که بی‌زوالید؟» سوره ابراهیم، آیه ۴۴.</ref> و چه هنگام فرا رسیدن مرگ به‌معنای عام خبر داده است: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ}}<ref>«هنگامی که مرگ هر یک از آنان فرا رسد می‌گوید: پروردگارا! مرا باز گردانید!» سوره مؤمنون، آیه ۹۹.</ref>، {{متن قرآن|لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref>«شاید من در آنچه وا نهاده‌ام، (بتوانم) کاری نیکو انجام دهم؛ هرگز! این سخنی است که او گوینده آن است و پیشاروی آنان تا روزی که برانگیخته گردند برزخی خواهد بود» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۰.</ref> طبق این [[آیه]]، [[مشرکان]] همواره به [[خدا]] [[شرک]] ورزیده، خدا را به آن‌چه از آن منزه است، [[وصف]] می‌کنند و به [[اموال]] و فرزندانی که به آنها داده شده، مغرورند تا زمانی که مرگ یکی از ایشان فرا رسد <ref>المیزان، ج‌۱۵، ص‌۶۷.</ref> و [[غفلت]] و [[لجاجت]] را در وی از بین ببرد. در این هنگام، از روی [[ندامت]] و [[حسرت]] بر کوتاهی‌های خویش درخواست می‌کند که به دنیا بازگردد <ref>کشف‌الاسرار، ج‌۶، ص‌۴۶۷.</ref> که البته چنین درخواستی پذیرفته نمی‌شود. در [[حدیثی]] از رسول‌اکرم{{صل}} درباره این آیه آمده است: هنگامی که [[مرگ انسان]] فرا می‌رسد، هر آن‌چه گرد آورده و از [[ادای حق]] آن خودداری کرده، در برابرش جمع می‌شوند و در آن هنگام است که می‌گوید: {{متن قرآن|رَبِّ ارْجِعُونِ }}<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۳، ص‌۱۱۹.</ref> بر اساس [[روایت]] دیگری از آن [[حضرت]]، جمله{متن قرآن|رَبِّ ارْجِعُونِ }} در [[آیات]] ۹۹‌ـ‌۱۰۰ مؤمنون / ۲۳ به [[کافر]] اختصاص دارد؛ امّا [[مؤمن]] هنگامی که [[ملائکه]] را می‌بیند و آنان از وی درباره بازگشت به دنیا می‌پرسند، [[دنیا]] را [[خانه]] غم‌ها خوانده، [[اشتیاق]] خود را برای رفتن به‌سوی خدا اعلام می‌دارد. <ref>الکشاف، ج‌۳، ص‌۲۰۳؛ الدر‌المنثور، ج‌۶، ص‌۱۱۴‌ـ‌۱۱۵.</ref> در عین حال، آیاتی دیگر به درخواست تأخیر [[اجل]] از سوی [[مؤمنان]] اشاره دارد؛ مانند آیاتی که در آنها به مؤمنان[[امر]] شده از [[یاد خدا]] [[غافل]] نشوند و از آن‌چه روزیشان شده [[انفاق]] کنند؛ زیرا در غیر این صورت، هنگامی که مرگ یکی از آنها فرا رسد، از [[خداوند]] می‌خواهد [[مرگ]] او را به تأخیر اندازد تا بتواند از [[اموال]] خویش [[انفاق]] کند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! مبادا دارایی‌ها و فرزندانتان شما را از یاد خداوند باز دارد و آنان که چنین کنند زیانکارند» سوره منافقون، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِي إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و از آنچه روزیتان کرده‌ایم (در راه خداوند) هزینه کنید پیش از آنکه مرگ هر یک از شما در رسد آنگاه بگوید: پروردگارا! چرا (مرگ) مرا تا زمانی نزدیک پس نیفکندی تا صدقه بدهم و از شایستگان باشم» سوره منافقون، آیه ۱۰.</ref>، {{متن قرآن|وَلَنْ يُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْسًا إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«و خداوند (مرگ) هیچ کس را چون اجلش در رسد پس نمی‌افکند و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره منافقون، آیه ۱۱.</ref> وجه جمع این [[آیات]] با روایاتی که بر عدم رغبت [[مؤمن]] برای بازگشت به [[دنیا]] دلالت می‌کنند، می‌تواند این باشد که درخواست تأخیر [[اجل]]، مربوط به [[مؤمنان]] متوسط و گنه‌کار، و [[اشتیاق]] برای رفتن به‌سوی [[خدا]]، مربوط به دارندگان [[درجات عالی]] [[ایمان]] است. در روایتی نیز آمده است که چون [[جان]] مؤمن به گلوی وی رسد، جایگاهش در [[بهشت]] به او نشان داده می‌شود؛ آن‌گاه می‌گوید: مرا به دنیا باز‌گردانید تا [[خویشان]] خود را از آن‌چه می‌بینم [[آگاه]] سازم که به وی گفته می‌شود راهی به‌سوی این کار نیست. <ref>من لا‌یحضره الفقیه، ج ۱، ص‌۱۵۲.</ref> چنان‌که [[قرآن]]، شبیه چنین مطلبی را از مؤمنی [[راستین]] نقل می‌کند: {{متن قرآن|قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ}}<ref>«گفته شد: به بهشت درآی! (و او) گفت: کاش قوم من (این را) می‌دانستند،» سوره یس، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ}}<ref>«که پروردگارم مرا آمرزید و مرا از گرامی‌داشتگان گردانید» سوره یس، آیه ۲۷.</ref><ref>[[ابوالفضل خوش منش|خوش منش، ابوالفضل]]، [[احتضار (مقاله)|مقاله «احتضار»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>
بسیاری از [[انسان‌ها]] در [[زندگی دنیا]] دچار [[غفلت]] بوده، برای [[هجرت]] از دنیا [[آمادگی]] ندارند؛ به همین دلیل، هنگام [[رویارویی]] با [[مرگ]]، با [[استغاثه]] فراوان درخواست تأخیر مرگ و بازگشت به [[دنیا]] را دارند. [[قرآن کریم]] از ابراز چنین تقاضایی چه هنگام فرا رسیدن مرگ بر اثر فرود آمدن [[عذاب الهی]] بر اقوامی خاص {{متن قرآن|وَأَنْذِرِ النَّاسَ يَوْمَ يَأْتِيهِمُ الْعَذَابُ فَيَقُولُ الَّذِينَ ظَلَمُوا رَبَّنَا أَخِّرْنَا إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ نُجِبْ دَعْوَتَكَ وَنَتَّبِعِ الرُّسُلَ أَوَلَمْ تَكُونُوا أَقْسَمْتُمْ مِنْ قَبْلُ مَا لَكُمْ مِنْ زَوَالٍ}}<ref>«و مردم را از روزی بیم ده که به آنان عذاب می‌رسد آنگاه آنان که ستم کرده‌اند می‌گویند: پروردگارا! (مرگ) ما را تا زمانی نزدیک پس افکن تا فراخوان تو را پاسخ دهیم و از پیامبران (تو) پیروی کنیم؛ آیا پیش‌تر سوگند نمی‌خوردید که بی‌زوالید؟» سوره ابراهیم، آیه ۴۴.</ref> و چه هنگام فرا رسیدن مرگ به‌معنای عام خبر داده است: {{متن قرآن|حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ}}<ref>«هنگامی که مرگ هر یک از آنان فرا رسد می‌گوید: پروردگارا! مرا باز گردانید!» سوره مؤمنون، آیه ۹۹.</ref>، {{متن قرآن|لَعَلِّي أَعْمَلُ صَالِحًا فِيمَا تَرَكْتُ كَلَّا إِنَّهَا كَلِمَةٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ}}<ref>«شاید من در آنچه وا نهاده‌ام، (بتوانم) کاری نیکو انجام دهم؛ هرگز! این سخنی است که او گوینده آن است و پیشاروی آنان تا روزی که برانگیخته گردند برزخی خواهد بود» سوره مؤمنون، آیه ۱۰۰.</ref> طبق این [[آیه]]، [[مشرکان]] همواره به [[خدا]] [[شرک]] ورزیده، خدا را به آن‌چه از آن منزه است، [[وصف]] می‌کنند و به [[اموال]] و فرزندانی که به آنها داده شده، مغرورند تا زمانی که مرگ یکی از ایشان فرا رسد <ref>المیزان، ج‌۱۵، ص‌۶۷.</ref> و [[غفلت]] و [[لجاجت]] را در وی از بین ببرد. در این هنگام، از روی [[ندامت]] و [[حسرت]] بر کوتاهی‌های خویش درخواست می‌کند که به دنیا بازگردد <ref>کشف‌الاسرار، ج‌۶، ص‌۴۶۷.</ref> که البته چنین درخواستی پذیرفته نمی‌شود. در [[حدیثی]] از رسول‌اکرم {{صل}} درباره این آیه آمده است: هنگامی که [[مرگ انسان]] فرا می‌رسد، هر آن‌چه گرد آورده و از [[ادای حق]] آن خودداری کرده، در برابرش جمع می‌شوند و در آن هنگام است که می‌گوید: {{متن قرآن|رَبِّ ارْجِعُونِ }}<ref>التفسیر الکبیر، ج‌۲۳، ص‌۱۱۹.</ref> بر اساس [[روایت]] دیگری از آن [[حضرت]]، جمله{متن قرآن|رَبِّ ارْجِعُونِ }} در [[آیات]] ۹۹‌ـ‌۱۰۰ مؤمنون / ۲۳ به [[کافر]] اختصاص دارد؛ امّا [[مؤمن]] هنگامی که [[ملائکه]] را می‌بیند و آنان از وی درباره بازگشت به دنیا می‌پرسند، [[دنیا]] را [[خانه]] غم‌ها خوانده، [[اشتیاق]] خود را برای رفتن به‌سوی خدا اعلام می‌دارد. <ref>الکشاف، ج‌۳، ص‌۲۰۳؛ الدر‌المنثور، ج‌۶، ص‌۱۱۴‌ـ‌۱۱۵.</ref> در عین حال، آیاتی دیگر به درخواست تأخیر [[اجل]] از سوی [[مؤمنان]] اشاره دارد؛ مانند آیاتی که در آنها به مؤمنان[[امر]] شده از [[یاد خدا]] [[غافل]] نشوند و از آن‌چه روزیشان شده [[انفاق]] کنند؛ زیرا در غیر این صورت، هنگامی که مرگ یکی از آنها فرا رسد، از [[خداوند]] می‌خواهد [[مرگ]] او را به تأخیر اندازد تا بتواند از [[اموال]] خویش [[انفاق]] کند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تُلْهِكُمْ أَمْوَالُكُمْ وَلَا أَوْلَادُكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَأُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! مبادا دارایی‌ها و فرزندانتان شما را از یاد خداوند باز دارد و آنان که چنین کنند زیانکارند» سوره منافقون، آیه ۹.</ref>، {{متن قرآن|وَأَنْفِقُوا مِنْ مَا رَزَقْنَاكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ فَيَقُولَ رَبِّ لَوْلَا أَخَّرْتَنِي إِلَى أَجَلٍ قَرِيبٍ فَأَصَّدَّقَ وَأَكُنْ مِنَ الصَّالِحِينَ}}<ref>«و از آنچه روزیتان کرده‌ایم (در راه خداوند) هزینه کنید پیش از آنکه مرگ هر یک از شما در رسد آنگاه بگوید: پروردگارا! چرا (مرگ) مرا تا زمانی نزدیک پس نیفکندی تا صدقه بدهم و از شایستگان باشم» سوره منافقون، آیه ۱۰.</ref>، {{متن قرآن|وَلَنْ يُؤَخِّرَ اللَّهُ نَفْسًا إِذَا جَاءَ أَجَلُهَا وَاللَّهُ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ}}<ref>«و خداوند (مرگ) هیچ کس را چون اجلش در رسد پس نمی‌افکند و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره منافقون، آیه ۱۱.</ref> وجه جمع این [[آیات]] با روایاتی که بر عدم رغبت [[مؤمن]] برای بازگشت به [[دنیا]] دلالت می‌کنند، می‌تواند این باشد که درخواست تأخیر [[اجل]]، مربوط به [[مؤمنان]] متوسط و گنه‌کار، و [[اشتیاق]] برای رفتن به‌سوی [[خدا]]، مربوط به دارندگان [[درجات عالی]] [[ایمان]] است. در روایتی نیز آمده است که چون [[جان]] مؤمن به گلوی وی رسد، جایگاهش در [[بهشت]] به او نشان داده می‌شود؛ آن‌گاه می‌گوید: مرا به دنیا باز‌گردانید تا [[خویشان]] خود را از آن‌چه می‌بینم [[آگاه]] سازم که به وی گفته می‌شود راهی به‌سوی این کار نیست. <ref>من لا‌یحضره الفقیه، ج ۱، ص‌۱۵۲.</ref> چنان‌که [[قرآن]]، شبیه چنین مطلبی را از مؤمنی [[راستین]] نقل می‌کند: {{متن قرآن|قِيلَ ادْخُلِ الْجَنَّةَ قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ}}<ref>«گفته شد: به بهشت درآی! (و او) گفت: کاش قوم من (این را) می‌دانستند،» سوره یس، آیه ۲۶.</ref>، {{متن قرآن|بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ}}<ref>«که پروردگارم مرا آمرزید و مرا از گرامی‌داشتگان گردانید» سوره یس، آیه ۲۷.</ref><ref>[[ابوالفضل خوش منش|خوش منش، ابوالفضل]]، [[احتضار (مقاله)|مقاله «احتضار»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۲.</ref>


== اعتراف [[ستمگران]] بر [[ضد]] خویشتن ==
== اعتراف [[ستمگران]] بر [[ضد]] خویشتن ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش