اخلاق در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
== [[اخلاق]] و [[تربیت]] == | == [[اخلاق]] و [[تربیت]] == | ||
[[امام]]{{ع}} به تربیت [[جامعه]] [[عنایت]] خاصی داشت و کوشید تا [[انحرافات]] ریشه دار و ژرف [[اخلاقی]] [[انسانها]] را بهبود بخشد. ازاینرو، آن بزرگوار بر [[بیماری]] اصلی انگشت نهاد و فرمود: {{متن حدیث|أَلَا وَ إِنَّ حُبَّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ}}؛ [[آگاه]] باشید، علاقهمندی به [[دنیا]] سرلوحه هر [[گناه]] است. | [[امام]] {{ع}} به تربیت [[جامعه]] [[عنایت]] خاصی داشت و کوشید تا [[انحرافات]] ریشه دار و ژرف [[اخلاقی]] [[انسانها]] را بهبود بخشد. ازاینرو، آن بزرگوار بر [[بیماری]] اصلی انگشت نهاد و فرمود: {{متن حدیث|أَلَا وَ إِنَّ حُبَّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ}}؛ [[آگاه]] باشید، علاقهمندی به [[دنیا]] سرلوحه هر [[گناه]] است. | ||
آنگاه سبب اصلی علاقمندی به دنیا را- آن زمانی که از علل و اسباب نهفته در آن سوی [[توطئه]] بر [[ضد]] طرحهای [[نبی اکرم]]{{صل}} در مورد [[خلافت]] پرده برداشت و [[راز]] و رمز به یغما بردن [[حکومت]] را از خود، با وجود [[روایات متواتر]] و فراوانی که در این زمینه از [[رسول خدا]]{{صل}} رسیده و بر [[مسلمانان]] [[اتمام حجت]] شده بود به روشنی بیان کرد- چنین اعلام نمود: آری، آن را خوب شنیده بودند و به خاطر داشتند، ولی زرق و برق دنیا چشمان را [[خیره]] ساخت و زر و زیورش آنان را فریفت. | آنگاه سبب اصلی علاقمندی به دنیا را- آن زمانی که از علل و اسباب نهفته در آن سوی [[توطئه]] بر [[ضد]] طرحهای [[نبی اکرم]] {{صل}} در مورد [[خلافت]] پرده برداشت و [[راز]] و رمز به یغما بردن [[حکومت]] را از خود، با وجود [[روایات متواتر]] و فراوانی که در این زمینه از [[رسول خدا]] {{صل}} رسیده و بر [[مسلمانان]] [[اتمام حجت]] شده بود به روشنی بیان کرد- چنین اعلام نمود: آری، آن را خوب شنیده بودند و به خاطر داشتند، ولی زرق و برق دنیا چشمان را [[خیره]] ساخت و زر و زیورش آنان را فریفت. | ||
از جمله امور مترتب بر [[دوستی]] و علاقهمندی زیاد به دنیا، این است که [[انسان]] برای رسیدن به آنچه دیگران در آرزوی رسیدن به آن هستند، ابزار مختلفی را به کار میگیرد؛ زیرا وقتی علاقه [[آدمی]] به چیزی تعلق گرفت او را کر و [[کور]] میکند. به همین دلیل [[خلفا]] برای توجیه بر تن کردن ردای خلافت، به بهانهها و دستآویزهای گوناگونی [[متوسل]] شدند که دلائل و [[براهین]] [[دندان]] شکن امام{{ع}} بر آنها خط بطلان کشید ولی آنان بر سرسختی موضعی که امام{{ع}} آن را محکوم ساخت، همچنان باقی ماندند. | از جمله امور مترتب بر [[دوستی]] و علاقهمندی زیاد به دنیا، این است که [[انسان]] برای رسیدن به آنچه دیگران در آرزوی رسیدن به آن هستند، ابزار مختلفی را به کار میگیرد؛ زیرا وقتی علاقه [[آدمی]] به چیزی تعلق گرفت او را کر و [[کور]] میکند. به همین دلیل [[خلفا]] برای توجیه بر تن کردن ردای خلافت، به بهانهها و دستآویزهای گوناگونی [[متوسل]] شدند که دلائل و [[براهین]] [[دندان]] شکن امام {{ع}} بر آنها خط بطلان کشید ولی آنان بر سرسختی موضعی که امام {{ع}} آن را محکوم ساخت، همچنان باقی ماندند. | ||
و هرگاه از امام{{ع}} داروی سودمند و [[شفابخشی]] برای مداوای سبب و عللی، که [[انحراف]] را افزایش داده، درخواست کنیم [[حضرت]] آن را به گونهای دقیق در [[خطبه]] معروف به همّام به [[وصف]] میکشد و از رازی که [[تقواپیشگان]] را به این مرتبه از کمال رسانده و در [[تقوا]] و [[پرهیزکاری]] تجسم یافته، پرده برداشته و میفرماید: | و هرگاه از امام {{ع}} داروی سودمند و [[شفابخشی]] برای مداوای سبب و عللی، که [[انحراف]] را افزایش داده، درخواست کنیم [[حضرت]] آن را به گونهای دقیق در [[خطبه]] معروف به همّام به [[وصف]] میکشد و از رازی که [[تقواپیشگان]] را به این مرتبه از کمال رسانده و در [[تقوا]] و [[پرهیزکاری]] تجسم یافته، پرده برداشته و میفرماید: | ||
{{متن حدیث|لقد عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فی أعینهم}}؛ [[آفریدگار]]، در [[روح]] و جانشان بزرگ جلوه کرد (به همین دلیل) غیر [[خدا]] در نظرشان کوچک است. ازاینرو، [[شناخت واقعی خداوند]] بزرگ، سبب [[پستی]] و [[حقارت]] [[دنیا]] در چشم [[بندگان]] [[تقوا]] پیشهاش میگردد و اگر دنیا در چشم آنها کوچک جلوه کند، در تلاش و [[کوشش]] خود، دنیا را به دیده [[هدف]] نمینگرند و در پی به دست آوردن آن خود را به آب و [[آتش]] نزده، بلکه همانند [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} بدان علاقهای نشان نمیدهند؛ زیرا [[امام]]{{ع}} آن هنگام که [[قریش]] از سر [[جور]] و [[ستم]] به زمام [[خلافت]] رسیدند، از [[حق]] خویش گذشت و فرمود: عدّهای بر این [[مقام]] [[بخل]] ورزیده (بدون [[شایستگی]] آن را تصاحب کردند) و گروهی دیگر (ما) با [[سخاوت]] از آن صرفنظر کردند، [[حاکم]] و داور، [[خداوند]] است و در [[قیامت]] بازگشت همه به سوی اوست. | {{متن حدیث|لقد عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فی أعینهم}}؛ [[آفریدگار]]، در [[روح]] و جانشان بزرگ جلوه کرد (به همین دلیل) غیر [[خدا]] در نظرشان کوچک است. ازاینرو، [[شناخت واقعی خداوند]] بزرگ، سبب [[پستی]] و [[حقارت]] [[دنیا]] در چشم [[بندگان]] [[تقوا]] پیشهاش میگردد و اگر دنیا در چشم آنها کوچک جلوه کند، در تلاش و [[کوشش]] خود، دنیا را به دیده [[هدف]] نمینگرند و در پی به دست آوردن آن خود را به آب و [[آتش]] نزده، بلکه همانند [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} بدان علاقهای نشان نمیدهند؛ زیرا [[امام]] {{ع}} آن هنگام که [[قریش]] از سر [[جور]] و [[ستم]] به زمام [[خلافت]] رسیدند، از [[حق]] خویش گذشت و فرمود: عدّهای بر این [[مقام]] [[بخل]] ورزیده (بدون [[شایستگی]] آن را تصاحب کردند) و گروهی دیگر (ما) با [[سخاوت]] از آن صرفنظر کردند، [[حاکم]] و داور، [[خداوند]] است و در [[قیامت]] بازگشت همه به سوی اوست. | ||
از همینجا در [[جامعه اسلامی]] دو نوع [[اخلاق]] متفاوت شکل گرفت، یکی اخلاق نمونه و بیمانند علی{{ع}} که بر [[سیاست]] (هدف وسیله را توجیه میکند) خط بطلان میکشید، دیگری اخلاق [[خلفا]] که رسیدن به [[حکومت]] را به هر وسیله ممکن، [[مشروع]] و قانونی میدانستند به همین دلیل علی{{ع}} نسبت به حکومت، رغبت نشان نداد ولی دیگران برای دستیابی به آن، از هیچ تلاشی فرو نگذاردند<ref>معجم موضوعی نهج البلاغه، ص۲۸۲- ۳۵۶ و ۱۹۴- ۲۱۴ و ۱۵۲- ۱۶۹ و ۳۷۴- ۳۷۹؛ تصنیف غرر الحکم بخش اخلاقی، ص۲۰۵- ۳۲۳ و ۱۲۷- ۱۴۷.</ref><ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۳۳۹.</ref> | از همینجا در [[جامعه اسلامی]] دو نوع [[اخلاق]] متفاوت شکل گرفت، یکی اخلاق نمونه و بیمانند علی {{ع}} که بر [[سیاست]] (هدف وسیله را توجیه میکند) خط بطلان میکشید، دیگری اخلاق [[خلفا]] که رسیدن به [[حکومت]] را به هر وسیله ممکن، [[مشروع]] و قانونی میدانستند به همین دلیل علی {{ع}} نسبت به حکومت، رغبت نشان نداد ولی دیگران برای دستیابی به آن، از هیچ تلاشی فرو نگذاردند<ref>معجم موضوعی نهج البلاغه، ص۲۸۲- ۳۵۶ و ۱۹۴- ۲۱۴ و ۱۵۲- ۱۶۹ و ۳۷۴- ۳۷۹؛ تصنیف غرر الحکم بخش اخلاقی، ص۲۰۵- ۳۲۳ و ۱۲۷- ۱۴۷.</ref><ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۳۳۹.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |