اسیفع جهنی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[اسیفع جهنی در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
چنان که از نامش پیداست، وی از شاخه [[جهینه]] از [[قبیله]] [[قضاعه]]<ref>سمعانی، ج۲، ص۱۳۴.</ref>، از [[قبایل]] بزرگ [[قحطان]] است<ref>کحاله، ج۱، ص۲۱۴.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۳۴۳.</ref> او را در قسم سوم کتاب خود (مخضرمین) آورده که تنها [[زمان رسول خدا]]{{صل}} را [[درک]] کرده، ولی آن [[حضرت]] را ندیده است. و دیگر صحابهنگاران نیز به [[صحابی]] بودن وی اشاره نکردهاند. درباره او نقل شده است که بارهای [[حاجیان]] را میخرید و زودتر از آنان راه میافتاد، و آنها را در مکانهای مناسب به فروش میرساند. در یکی از این [[معاملات]] خود، ورشکست شد. [[شکایت]] او را پیش [[عمر بن خطاب]] آوردند تا [[قضاوت]] کند<ref>ابن حجر، ج۱، ص۳۴۳؛ رافعی، ج۱۰، ص۲۷۳.</ref>؛ عمر در جمع [[مردم]] گفت: [[آگاه]] باشید که اسیفع جهنی از [[دین]] و [[امانتداری]] خود [[راضی]] است، اکنون مفلس و ورشکست شده است. هر کس از او [[طلب]] دارد، بیاید تا [[اموال]] او را میان آنان تقسیم کنم. سپس در [[مقام]] [[نصیحت]] به مردم توصیه کرد که زیر بار دین نروند<ref>مالک، ج۲، ص۷۷؛ ابن شبه، ج۲، ص۷۶۶؛ نوری، ج۱۳، ص۲۶۹.</ref><ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «اسیفع جهنی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۸۵-۸۶.</ref> | چنان که از نامش پیداست، وی از شاخه [[جهینه]] از [[قبیله]] [[قضاعه]]<ref>سمعانی، ج۲، ص۱۳۴.</ref>، از [[قبایل]] بزرگ [[قحطان]] است<ref>کحاله، ج۱، ص۲۱۴.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۳۴۳.</ref> او را در قسم سوم کتاب خود (مخضرمین) آورده که تنها [[زمان رسول خدا]] {{صل}} را [[درک]] کرده، ولی آن [[حضرت]] را ندیده است. و دیگر صحابهنگاران نیز به [[صحابی]] بودن وی اشاره نکردهاند. درباره او نقل شده است که بارهای [[حاجیان]] را میخرید و زودتر از آنان راه میافتاد، و آنها را در مکانهای مناسب به فروش میرساند. در یکی از این [[معاملات]] خود، ورشکست شد. [[شکایت]] او را پیش [[عمر بن خطاب]] آوردند تا [[قضاوت]] کند<ref>ابن حجر، ج۱، ص۳۴۳؛ رافعی، ج۱۰، ص۲۷۳.</ref>؛ عمر در جمع [[مردم]] گفت: [[آگاه]] باشید که اسیفع جهنی از [[دین]] و [[امانتداری]] خود [[راضی]] است، اکنون مفلس و ورشکست شده است. هر کس از او [[طلب]] دارد، بیاید تا [[اموال]] او را میان آنان تقسیم کنم. سپس در [[مقام]] [[نصیحت]] به مردم توصیه کرد که زیر بار دین نروند<ref>مالک، ج۲، ص۷۷؛ ابن شبه، ج۲، ص۷۶۶؛ نوری، ج۱۳، ص۲۶۹.</ref><ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «اسیفع جهنی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۸۵-۸۶.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |