الجارود بن منذر: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
جز (جایگزینی متن - 'رده:مدخل اصحاب امام حسن مجتبی' به 'رده:اصحاب امام حسن') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[الجارود بن منذر در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[الجارود بن منذر در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
در منابع رجالی، از چهار نفر با نام "الجارود بن المنذر" نام برده شده است: | در منابع رجالی، از چهار نفر با نام "الجارود بن المنذر" نام برده شده است: | ||
===نخست: الجارود بن المنذر<ref>المنذر، به ضم میم و نون ساکن خوانده شود. (تنقیح المقال فی علم الرجال (رحلی)، مامقانی، ج۱، ص۴۴).</ref>=== | === نخست: الجارود بن المنذر<ref>المنذر، به ضم میم و نون ساکن خوانده شود. (تنقیح المقال فی علم الرجال (رحلی)، مامقانی، ج۱، ص۴۴).</ref>=== | ||
[[شیخ طوسی]] او را از [[اصحاب امام حسن مجتبی]]{{ع}} برشمرده است<ref>رجال الطوسی، طوسی، ص۹۳.</ref> و در منابع [[شیعی]] و نیز [[اهل سنت]] مطلب چندانی درباره او یافت نشد؛ | [[شیخ طوسی]] او را از [[اصحاب امام حسن مجتبی]] {{ع}} برشمرده است<ref>رجال الطوسی، طوسی، ص۹۳.</ref> و در منابع [[شیعی]] و نیز [[اهل سنت]] مطلب چندانی درباره او یافت نشد؛ | ||
===دوم: [[جارود بن المنذر کندی نخّاس]]=== | === دوم: [[جارود بن المنذر کندی نخّاس]] === | ||
کنیهاش "ابوالمنذر"<ref>رجال النجاشی، نجاشی، ص۱۳۰؛ رجال الطوسی، طوسی، ص۱۲۹؛ رجال البرقی، برقی، ص۱۵.</ref> و لقبش، "الکندی"<ref>رجال النجاشی، نجاشی، ص۱۳۰؛ رجال الطوسی، طوسی، ص۱۷۹؛ رجال البرقی، برقی، ص۴۲.</ref><ref>الکندی، به کسر کاف و نون ساکن خوانده شود. (تنقیح المقال فی علم الرجال(رحلی)، ج۱، ص۳۳).</ref>، "النخاس"<ref>رجال النجاشی، نجاشی، ص۱۳۰.</ref><ref>النخاس، به فتح نون و خاء و تشدید خاء خوانده شود. (تنقیح المقال فی علم الرجال(رحلی)، ج۱، ص۲).</ref> و [[کوفی]]<ref>رجال النجاشی، نجاشی، ص۱۳۰؛ رجال البرقی، برقی، ص۴۲.</ref> است و از [[اصحاب امام باقر]]<ref>رجال الطوسی، طوسی، ص۱۲۹؛ رجال البرقی، برقی، ص۱۵.</ref> و [[امام صادق]]{{عم}}<ref>رجال النجاشی، نجاشی، ص۱۳۰؛ رجال الطوسی، طوسی، ص۱۷۹؛ رجال البرقی، برقی، ص۴۲.</ref> به شمار رفته است. [[نجاشی]] او را [[ثقه]] دانسته است<ref>رجال النجاشی، نجاشی، ص۱۳۰.</ref> و [[ابن داود]] و [[علامه حلی]] از او در قسمت اول کتابشان یاد کردهاند<ref>رجال ابن داود، ابن داود، ص۸۰ و ۳۸۲؛ الخلاصه، علامه حلی، ص۷.</ref>. | کنیهاش "ابوالمنذر"<ref>رجال النجاشی، نجاشی، ص۱۳۰؛ رجال الطوسی، طوسی، ص۱۲۹؛ رجال البرقی، برقی، ص۱۵.</ref> و لقبش، "الکندی"<ref>رجال النجاشی، نجاشی، ص۱۳۰؛ رجال الطوسی، طوسی، ص۱۷۹؛ رجال البرقی، برقی، ص۴۲.</ref><ref>الکندی، به کسر کاف و نون ساکن خوانده شود. (تنقیح المقال فی علم الرجال(رحلی)، ج۱، ص۳۳).</ref>، "النخاس"<ref>رجال النجاشی، نجاشی، ص۱۳۰.</ref><ref>النخاس، به فتح نون و خاء و تشدید خاء خوانده شود. (تنقیح المقال فی علم الرجال(رحلی)، ج۱، ص۲).</ref> و [[کوفی]]<ref>رجال النجاشی، نجاشی، ص۱۳۰؛ رجال البرقی، برقی، ص۴۲.</ref> است و از [[اصحاب امام باقر]]<ref>رجال الطوسی، طوسی، ص۱۲۹؛ رجال البرقی، برقی، ص۱۵.</ref> و [[امام صادق]] {{عم}}<ref>رجال النجاشی، نجاشی، ص۱۳۰؛ رجال الطوسی، طوسی، ص۱۷۹؛ رجال البرقی، برقی، ص۴۲.</ref> به شمار رفته است. [[نجاشی]] او را [[ثقه]] دانسته است<ref>رجال النجاشی، نجاشی، ص۱۳۰.</ref> و [[ابن داود]] و [[علامه حلی]] از او در قسمت اول کتابشان یاد کردهاند<ref>رجال ابن داود، ابن داود، ص۸۰ و ۳۸۲؛ الخلاصه، علامه حلی، ص۷.</ref>. | ||
صاحب [[منتهی المقال]]، [[محمد بن اسماعیل مازندرانی حائری]] درباره او در کتابش گفته است: اینکه گفته شود، با توجه به اینکه [[شیخ طوسی]] [[جارود بن منذر]] را از [[اصحاب امام حسن]]، [[امام باقر]] و [[امام صادق]]{{عم}} برشمرده، بنابراین، او دوران پنج [[امام]] را [[درک]] کرده است، بعید به نظر میرسد، زیرا با توجه به اینکه [[نجاشی]] او را فقط از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}} برشمرده است و [[شیخ طوسی]] او را از [[اصحاب امام حسین]] و [[امام سجاد]]{{عم}} ندانسته است<ref>منتهی المقال فی أحوال الرجال، اسماعیل مازندرانی، ج۲، ص۲۲۱.</ref>، بنابراین، نمیتوان گفت که او دوران پنج [[امام]] را [[درک]] کرده است. | صاحب [[منتهی المقال]]، [[محمد بن اسماعیل مازندرانی حائری]] درباره او در کتابش گفته است: اینکه گفته شود، با توجه به اینکه [[شیخ طوسی]] [[جارود بن منذر]] را از [[اصحاب امام حسن]]، [[امام باقر]] و [[امام صادق]] {{عم}} برشمرده، بنابراین، او دوران پنج [[امام]] را [[درک]] کرده است، بعید به نظر میرسد، زیرا با توجه به اینکه [[نجاشی]] او را فقط از [[اصحاب امام صادق]] {{ع}} برشمرده است و [[شیخ طوسی]] او را از [[اصحاب امام حسین]] و [[امام سجاد]] {{عم}} ندانسته است<ref>منتهی المقال فی أحوال الرجال، اسماعیل مازندرانی، ج۲، ص۲۲۱.</ref>، بنابراین، نمیتوان گفت که او دوران پنج [[امام]] را [[درک]] کرده است. | ||
[[علامه شوشتری]] نیز علاوه بر اشاره به اشکال بُعد طبقه، چنین گفته است: با توجه به اختلافاتی که درباره [[کنیه]] و [[وصف]] او در ذیل [[اصحاب امام باقر]] و [[امام صادق]]{{عم}} [[نقل]] شده و نیز قول [[نجاشی]] که او فقط از [[امام صادق]]{{ع}} [[نقل]] کرده و نیز قول برقی که او را از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}} برشمرده است، در نتیجه، جارود بن المنذری که از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}} شمرده شده، غیر از آن کسی است که از [[اصحاب امام باقر]]{{ع}} بوده است <ref>قاموس الرجال، شوشتری، ج۲، ص۵۵۶.</ref>. | [[علامه شوشتری]] نیز علاوه بر اشاره به اشکال بُعد طبقه، چنین گفته است: با توجه به اختلافاتی که درباره [[کنیه]] و [[وصف]] او در ذیل [[اصحاب امام باقر]] و [[امام صادق]] {{عم}} [[نقل]] شده و نیز قول [[نجاشی]] که او فقط از [[امام صادق]] {{ع}} [[نقل]] کرده و نیز قول برقی که او را از [[اصحاب امام صادق]] {{ع}} برشمرده است، در نتیجه، جارود بن المنذری که از [[اصحاب امام صادق]] {{ع}} شمرده شده، غیر از آن کسی است که از [[اصحاب امام باقر]] {{ع}} بوده است <ref>قاموس الرجال، شوشتری، ج۲، ص۵۵۶.</ref>. | ||
[[علامه مامقانی]] نیز اشکال منتهی المقال را مطرح کرده و در جواب چنین گفته است: هیچ بعید نیست؛ چون [[شهادت امام حسن مجتبی]]{{ع}} در سال ۴۹ [[هجری]] اتفاق افتاده و آغاز [[امامت امام صادق]]{{ع}} [[سال]] ۱۱۷ بوده است؛ بنابراین بین [[شهادت]] [[امام مجتبی]]{{ع}} و به [[امامت]] رسیدن [[امام صادق]]{{ع}} ۶۸ سال فاصله است و اگر فرض کنیم که او حدود ۲۰ سالگی [[امام مجتبی]]{{ع}} [[درک]] کرده باشد، سن او در زمان [[درک]] دوران [[امام صادق]]{{ع}} کمتر از [[صد]] سال بوده است، این، نیست، و امر محالی علاوه بر او روات زیادی نیز چنین بودهاند. اما اینکه [[نجاشی]] او را فقط از [[اصحاب امام صادق]]{{ع}} برشمرده و نیز [[شیخ طوسی]] او را ذیل [[اصحاب امام حسین]] و [[امام سجاد]]{{عم}} نیاورده است، مشکلی ندارد؛ زیرا [[نجاشی]] در [[روایات]] او دقت کرده و دیده است که او فقط از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] [[نقل]] کرده است و [[شیخ طوسی]] نیز وقتی دیده که او روایاتی را از [[امام مجتبی]]{{ع}} [[نقل]] کرده، نام او را ذیل [[اصحاب]] [[امام مجتبی]]{{ع}} درج آورده است؛ بنابراین، [[شیخ طوسی]] روایتی از او پیدا نکرده است که او از [[امام حسین]] و [[امام سجاد]]{{عم}} [[نقل]] کرده باشد؛ لذا نام او را ذیل [[اصحاب]] آن دو [[امام]] نیاورده است و ظاهراً مراد از [[اصحاب]]، کسانی هستند که روایاتی را از یک [[امام]] [[نقل]] کنند و دوران آن [[امام]] را به صورت مطلق [[درک]] کرده باشند<ref>تنقیح المقال فی علم الرجال(رحلی)، مامقانی، ج۱، ص۲۰۶.</ref>. | [[علامه مامقانی]] نیز اشکال منتهی المقال را مطرح کرده و در جواب چنین گفته است: هیچ بعید نیست؛ چون [[شهادت امام حسن مجتبی]] {{ع}} در سال ۴۹ [[هجری]] اتفاق افتاده و آغاز [[امامت امام صادق]] {{ع}} [[سال]] ۱۱۷ بوده است؛ بنابراین بین [[شهادت]] [[امام مجتبی]] {{ع}} و به [[امامت]] رسیدن [[امام صادق]] {{ع}} ۶۸ سال فاصله است و اگر فرض کنیم که او حدود ۲۰ سالگی [[امام مجتبی]] {{ع}} [[درک]] کرده باشد، سن او در زمان [[درک]] دوران [[امام صادق]] {{ع}} کمتر از [[صد]] سال بوده است، این، نیست، و امر محالی علاوه بر او روات زیادی نیز چنین بودهاند. اما اینکه [[نجاشی]] او را فقط از [[اصحاب امام صادق]] {{ع}} برشمرده و نیز [[شیخ طوسی]] او را ذیل [[اصحاب امام حسین]] و [[امام سجاد]] {{عم}} نیاورده است، مشکلی ندارد؛ زیرا [[نجاشی]] در [[روایات]] او دقت کرده و دیده است که او فقط از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] [[نقل]] کرده است و [[شیخ طوسی]] نیز وقتی دیده که او روایاتی را از [[امام مجتبی]] {{ع}} [[نقل]] کرده، نام او را ذیل [[اصحاب]] [[امام مجتبی]] {{ع}} درج آورده است؛ بنابراین، [[شیخ طوسی]] روایتی از او پیدا نکرده است که او از [[امام حسین]] و [[امام سجاد]] {{عم}} [[نقل]] کرده باشد؛ لذا نام او را ذیل [[اصحاب]] آن دو [[امام]] نیاورده است و ظاهراً مراد از [[اصحاب]]، کسانی هستند که روایاتی را از یک [[امام]] [[نقل]] کنند و دوران آن [[امام]] را به صورت مطلق [[درک]] کرده باشند<ref>تنقیح المقال فی علم الرجال(رحلی)، مامقانی، ج۱، ص۲۰۶.</ref>. | ||
===سوم: [[جارود بن المنذر المعلی العبدی]]=== | === سوم: [[جارود بن المنذر المعلی العبدی]] === | ||
کنیهاش ابومنذر، و خود، ساکن [[بحرین]] و [[مسیحی]] بود و بعدها ساکن [[بصره]] شد<ref>رجال الطوسی، طوسی، ص۳۴.</ref>. گفته شده که نام او [[بشر بن حنش]]<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۵۵۲.</ref> یا [[بشر بن عمر بن حنش]]<ref>الانساب، سمعانی، ج۴، ص۱۳۵؛ الثقات، ابن حبان، ج۳، ص۵۹.</ref> بوده است و در سال [[حدیبیه]] ([[ششم هجری]]) و یا [[سال دهم هجری]] به [[اسلام]] گروید و در سال ۲۱ [[هجری]] در زمان [[خلیفه دوم]] در [[جنگ]] [[نهاوند]] و یا [[سرزمین]] [[فارس]] از [[دنیا]] رفت<ref>التاریخ الکبیر، بخاری، ج۲، ص۲۳۶؛ مشاهیر علماء الأمصار، ابن حبان، ص۷۰؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۶۱.</ref>؛ برخی نیز گفتهاند، او تا دوران [[خلافت عثمان]] زنده بوده است<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۵۵۲؛ مستدرکات علم الرجال، غازی شاهرودی، ج۲، ص۱۱۱.</ref>. | کنیهاش ابومنذر، و خود، ساکن [[بحرین]] و [[مسیحی]] بود و بعدها ساکن [[بصره]] شد<ref>رجال الطوسی، طوسی، ص۳۴.</ref>. گفته شده که نام او [[بشر بن حنش]]<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۵۵۲.</ref> یا [[بشر بن عمر بن حنش]]<ref>الانساب، سمعانی، ج۴، ص۱۳۵؛ الثقات، ابن حبان، ج۳، ص۵۹.</ref> بوده است و در سال [[حدیبیه]] ([[ششم هجری]]) و یا [[سال دهم هجری]] به [[اسلام]] گروید و در سال ۲۱ [[هجری]] در زمان [[خلیفه دوم]] در [[جنگ]] [[نهاوند]] و یا [[سرزمین]] [[فارس]] از [[دنیا]] رفت<ref>التاریخ الکبیر، بخاری، ج۲، ص۲۳۶؛ مشاهیر علماء الأمصار، ابن حبان، ص۷۰؛ اسدالغابه، ابن اثیر، ج۱، ص۲۶۱.</ref>؛ برخی نیز گفتهاند، او تا دوران [[خلافت عثمان]] زنده بوده است<ref>الاصابه، ابن حجر، ج۱، ص۵۵۲؛ مستدرکات علم الرجال، غازی شاهرودی، ج۲، ص۱۱۱.</ref>. | ||
درباره [[اعتقاد]] و [[مذهب]] او به [[نقل روایت]] زیر اکتفا میکنیم: | درباره [[اعتقاد]] و [[مذهب]] او به [[نقل روایت]] زیر اکتفا میکنیم: | ||
[[کراچکی]] در [[کنز الفوائد (کتاب)|کنز الفوائد]] مینویسد: [[جارود بن منذر عبدی]]، [[نصرانی]] بود و در جریان [[حدیبیه]] [[مسلمان]] شد و اسلامش بسیار [[نیکو]] بود. او مردی بود که به کتابهای آسمانی و [[تأویل]] آنها و [[مردم]] زمان خود و گذشتگان و همچنین به [[فلسفه]] و طب آشنا بود و آرای او [[استواری]] داشت. روزی در ایام [[عمر بن خطاب]] برای ما گفت: "روزی به همراه گروهی از مردان [[قبیله]] [[عبد قیس]] و شخصیتهای بزرگ و سخاوتمند و سخنور و فهمیده و صاحب [[استدلال]] به حضور [[پیامبر]]{{صل}} رفتیم؛ همین که چشم آنها به [[پیامبر اکرم]] افتاد، از دیدن ایشان لرزه بر تن آنها افتاد و از سخن باز ماندند؛ مثل اینکه تب کرده بودند؛ پس [[رهبر]] آنها به من گفت: "خودت با [[پیامبر]] صحبت کن، ما یارای [[سخن گفتن]] نداریم". پس من پیش رفته، مقابل [[پیامبر اکرم]] ایستادم و گفتم: [[سلام]] علیک یا [[رسول الله]]! [[پدر]] و مادرم فدایت! از سفری طولانی آمدهام و درباره [[رنج]] [[سفر]] گفتم؛ سپس [[پیامبر اکرم]] که صورتش در درخشش چنان مانند برق به نظر میآمد، رو به [[حق]] کرد و فرمود: "جارود دیر آمدی"؛ من [[وعده]] داده بودم یک سال جلوتر از این زمان با [[قوم]] خود [[خدمت]] [[پیامبر]] برسم ولی در سال [[حدیبیه]] آمده بودم؛ گفتم: فدایت شوم یا [[رسول الله]]! علت تأخیر من این بود که بیشتر [[قبیله]] من از آمدن خودداری میکردند تا اینکه بالاخره برکتی که باید نصیب آنها میشد، ایشان را به جانب شما کشید و هر که نیامده است از بهره [[دیدار]] شما [[محروم]] شده است و این، خود، بزرگترین [[اندوه]] و گرفتاری است و اگر تو را دیده بودند، از خدمتت دست بر نمیداشتند. در [[خدمت]] [[پیامبر اکرم]] مردی بود که او را نمیشناختم، پس گفتم: این شخص کیست؟ | [[کراچکی]] در [[کنز الفوائد (کتاب)|کنز الفوائد]] مینویسد: [[جارود بن منذر عبدی]]، [[نصرانی]] بود و در جریان [[حدیبیه]] [[مسلمان]] شد و اسلامش بسیار [[نیکو]] بود. او مردی بود که به کتابهای آسمانی و [[تأویل]] آنها و [[مردم]] زمان خود و گذشتگان و همچنین به [[فلسفه]] و طب آشنا بود و آرای او [[استواری]] داشت. روزی در ایام [[عمر بن خطاب]] برای ما گفت: "روزی به همراه گروهی از مردان [[قبیله]] [[عبد قیس]] و شخصیتهای بزرگ و سخاوتمند و سخنور و فهمیده و صاحب [[استدلال]] به حضور [[پیامبر]] {{صل}} رفتیم؛ همین که چشم آنها به [[پیامبر اکرم]] افتاد، از دیدن ایشان لرزه بر تن آنها افتاد و از سخن باز ماندند؛ مثل اینکه تب کرده بودند؛ پس [[رهبر]] آنها به من گفت: "خودت با [[پیامبر]] صحبت کن، ما یارای [[سخن گفتن]] نداریم". پس من پیش رفته، مقابل [[پیامبر اکرم]] ایستادم و گفتم: [[سلام]] علیک یا [[رسول الله]]! [[پدر]] و مادرم فدایت! از سفری طولانی آمدهام و درباره [[رنج]] [[سفر]] گفتم؛ سپس [[پیامبر اکرم]] که صورتش در درخشش چنان مانند برق به نظر میآمد، رو به [[حق]] کرد و فرمود: "جارود دیر آمدی"؛ من [[وعده]] داده بودم یک سال جلوتر از این زمان با [[قوم]] خود [[خدمت]] [[پیامبر]] برسم ولی در سال [[حدیبیه]] آمده بودم؛ گفتم: فدایت شوم یا [[رسول الله]]! علت تأخیر من این بود که بیشتر [[قبیله]] من از آمدن خودداری میکردند تا اینکه بالاخره برکتی که باید نصیب آنها میشد، ایشان را به جانب شما کشید و هر که نیامده است از بهره [[دیدار]] شما [[محروم]] شده است و این، خود، بزرگترین [[اندوه]] و گرفتاری است و اگر تو را دیده بودند، از خدمتت دست بر نمیداشتند. در [[خدمت]] [[پیامبر اکرم]] مردی بود که او را نمیشناختم، پس گفتم: این شخص کیست؟ | ||
گفتند: "[[سلمان فارسی]] که مردی دانشمند و با [[شخصیت]] است"؛ پس [[سلمان فارسی]] گفت: چگونه [[پیامبر]] را قبل از دیدن ایشان شناختی؟ | گفتند: "[[سلمان فارسی]] که مردی دانشمند و با [[شخصیت]] است"؛ پس [[سلمان فارسی]] گفت: چگونه [[پیامبر]] را قبل از دیدن ایشان شناختی؟ | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
[[سلمان فارسی]] گفت: "ما را نیز مطلع کن!" و من به [[سخن گفتن]] پرداخته، در حالی که اطرافیان گوش میدادند و مطالب را با دقت به خاطر میسپردند؛ [[پیامبر اکرم]] نیز میشنید <ref>کنز الفوائد، أبوالفتح کراجکی، ج۲، ص۱۳۶؛ مقتضب الأثر فی النص علی الأئمة الاثنی عشر، ابن عیاشی، ص۳۲؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۵، ص۲۴۱ (ترجمه بحارالانوار، بخش امامت)، ج۴، ص۲۲۵- ۲۲۶.</ref>. | [[سلمان فارسی]] گفت: "ما را نیز مطلع کن!" و من به [[سخن گفتن]] پرداخته، در حالی که اطرافیان گوش میدادند و مطالب را با دقت به خاطر میسپردند؛ [[پیامبر اکرم]] نیز میشنید <ref>کنز الفوائد، أبوالفتح کراجکی، ج۲، ص۱۳۶؛ مقتضب الأثر فی النص علی الأئمة الاثنی عشر، ابن عیاشی، ص۳۲؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۱۵، ص۲۴۱ (ترجمه بحارالانوار، بخش امامت)، ج۴، ص۲۲۵- ۲۲۶.</ref>. | ||
===چهارم: [[الجارود بن المنذر العبدی]]=== | === چهارم: [[الجارود بن المنذر العبدی]] === | ||
[[بخاری]] در کتاب الوحدان بین او و بین الجارود بن المنذر (المعلی) فرق گذاشته است و عامل این کار، [[راوی]] از او یعنی [[ابن سیرین]] است<ref>الاصابه، ابن حجر، ص۵۵۴.</ref><ref>[[ابوالحسن اسماعیلی|اسماعیلی، ابوالحسن]]، [[الجارود بن منذر (مقاله)|مقاله «الجارود بن منذر»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۲۴۷-۲۵۱.</ref>. | [[بخاری]] در کتاب الوحدان بین او و بین الجارود بن المنذر (المعلی) فرق گذاشته است و عامل این کار، [[راوی]] از او یعنی [[ابن سیرین]] است<ref>الاصابه، ابن حجر، ص۵۵۴.</ref><ref>[[ابوالحسن اسماعیلی|اسماعیلی، ابوالحسن]]، [[الجارود بن منذر (مقاله)|مقاله «الجارود بن منذر»]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۲۴۷-۲۵۱.</ref>. | ||