امام حسین در زمان ابوبکر در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
جز (جایگزینی متن - 'سلسله' به 'سلسله') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==در دوران [[ابوبکر]]== | == در دوران [[ابوبکر]] == | ||
[[اهل بیت]]{{عم}} از جمله [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} در فاجعه غمانگیز [[رحلت نبی اکرم]]{{صل}} میسوختند و [[غم]] و [[اندوه]] این [[مصیبت]] جانکاه بر دلهایشان سایه افکن شده و به [[تجهیز]] پیکر [[پاک]] برجستهترین [[پیامبری]] که [[تاریخ]] [[بشر]] سراغ داشت، مشغول بودند که حادثه دیگری متوجه آنان شد و بر درد و رنجشان افزود و [[امید]] و آرزوهایی را که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} در [[دل]] آنان و [[امت]] کاشته بود، بر باد داد و آن ماجرای به یغما بردن [[خلافت]] و کنار نهادن [[امام علی]]{{ع}} از عرصه [[رهبری]] و [[مصادره]] [[مقام]] و منصبی تلقی میشد که [[رسول اکرم]]{{صل}} به [[فرمان]] [[خدای متعال]] وی را برای احراز آن تعیین کرده بود. | [[اهل بیت]] {{عم}} از جمله [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}} در فاجعه غمانگیز [[رحلت نبی اکرم]] {{صل}} میسوختند و [[غم]] و [[اندوه]] این [[مصیبت]] جانکاه بر دلهایشان سایه افکن شده و به [[تجهیز]] پیکر [[پاک]] برجستهترین [[پیامبری]] که [[تاریخ]] [[بشر]] سراغ داشت، مشغول بودند که حادثه دیگری متوجه آنان شد و بر درد و رنجشان افزود و [[امید]] و آرزوهایی را که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در [[دل]] آنان و [[امت]] کاشته بود، بر باد داد و آن ماجرای به یغما بردن [[خلافت]] و کنار نهادن [[امام علی]] {{ع}} از عرصه [[رهبری]] و [[مصادره]] [[مقام]] و منصبی تلقی میشد که [[رسول اکرم]] {{صل}} به [[فرمان]] [[خدای متعال]] وی را برای احراز آن تعیین کرده بود. | ||
این ضربه سهمگین، حلقه آغازین سلسله حرکتهای دردسرآفرین و اضطرابآمیزی بود که خط [[حاکم]]، آن را پس از [[رحلت رسول اکرم]]{{صل}} در جهت به [[انزوا]] کشیدن و کنار نهادن کامل اهل بیت از جایگاه رهبری بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} بر آن بزرگواران [[تحمیل]] نمود.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۸۳.</ref> | این ضربه سهمگین، حلقه آغازین سلسله حرکتهای دردسرآفرین و اضطرابآمیزی بود که خط [[حاکم]]، آن را پس از [[رحلت رسول اکرم]] {{صل}} در جهت به [[انزوا]] کشیدن و کنار نهادن کامل اهل بیت از جایگاه رهبری بعد از [[رسول خدا]] {{صل}} بر آن بزرگواران [[تحمیل]] نمود.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۸۳.</ref> | ||
==شهادت جانسوز حضرت زهرا{{س}}== | == شهادت جانسوز حضرت زهرا {{س}}== | ||
{{اصلی|شهادت حضرت فاطمه}} | {{اصلی|شهادت حضرت فاطمه}} | ||
[[رحلت غمبار رسول اکرم]]{{صل}} تأثیری دردناک در [[روح]] پاک امام حسین{{ع}} که کمتر از هشت [[بهار]] از [[عمر]] [[شریف]] وی سپری شده بود، برجای نهاد. | [[رحلت غمبار رسول اکرم]] {{صل}} تأثیری دردناک در [[روح]] پاک امام حسین {{ع}} که کمتر از هشت [[بهار]] از [[عمر]] [[شریف]] وی سپری شده بود، برجای نهاد. | ||
دیری نپایید که [[حسین]]{{ع}} به مصیبت جانکاه شهادت [[مادر]] گرامیاش [[فاطمه]] دخت رسول خدا{{صل}} با آن شکل فجیع و دردآور که از [[جور]] و [[ستم]] و [[بیداد]] و [[غصب]] حقوقش طی مدت زندگیاش پس از [[پدر]]، در [[رنج]] بود، دست به گریبان شد. رنجهای مادر در روح لطیف امام حسین{{ع}} تأثیری بسزا داشت؛ زیرا هرگاه آن [[حضرت]] پس از [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} به مادر مهربانش مینگریست او را گریان و [[اندوهگین]] و دل شکسته مییافت. | دیری نپایید که [[حسین]] {{ع}} به مصیبت جانکاه شهادت [[مادر]] گرامیاش [[فاطمه]] دخت رسول خدا {{صل}} با آن شکل فجیع و دردآور که از [[جور]] و [[ستم]] و [[بیداد]] و [[غصب]] حقوقش طی مدت زندگیاش پس از [[پدر]]، در [[رنج]] بود، دست به گریبان شد. رنجهای مادر در روح لطیف امام حسین {{ع}} تأثیری بسزا داشت؛ زیرا هرگاه آن [[حضرت]] پس از [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} به مادر مهربانش مینگریست او را گریان و [[اندوهگین]] و دل شکسته مییافت. | ||
[[روایت]] شده که حضرت زهرا{{س}} پس از رحلت پدر بزرگوارش همواره سر مبارکش با پارچهای بسته، پیکرش [[ضعیف]] و [[ناتوان]] و از پا افتاده، گریان و سوخته دل بود. لحظه به لحظه از هوش میرفت و به فرزندانش میفرمود: [[پدر]] بزرگوارتان که پیوسته به شما [[ارج]] و [[احترام]] مینهاد و یکی بعد از دیگری شما را در آغوش میگرفت کجاست؟ آن پدر [[بزرگواری]] که بیش از همه نسبت به شما [[مهربان]] بود، و اجازه نمیداد شما روی [[زمین]] راه بروید، کجاست؟ از این پس هیچگاه نخواهم دید او این در را باز کند و شما را بر شانه خود سوار کند، چنانکه همواره این کار را با شما انجام میداد<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۸۱.</ref>. | [[روایت]] شده که حضرت زهرا {{س}} پس از رحلت پدر بزرگوارش همواره سر مبارکش با پارچهای بسته، پیکرش [[ضعیف]] و [[ناتوان]] و از پا افتاده، گریان و سوخته دل بود. لحظه به لحظه از هوش میرفت و به فرزندانش میفرمود: [[پدر]] بزرگوارتان که پیوسته به شما [[ارج]] و [[احترام]] مینهاد و یکی بعد از دیگری شما را در آغوش میگرفت کجاست؟ آن پدر [[بزرگواری]] که بیش از همه نسبت به شما [[مهربان]] بود، و اجازه نمیداد شما روی [[زمین]] راه بروید، کجاست؟ از این پس هیچگاه نخواهم دید او این در را باز کند و شما را بر شانه خود سوار کند، چنانکه همواره این کار را با شما انجام میداد<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۸۱.</ref>. | ||
نقل شده که [[فاطمه زهرا]]{{س}} پس از [[رحلت]] پدر ارجمندش، [[امام حسن]] و [[حسین]]{{عم}} را با خود به [[بقیع]] میبرد و تا شب پیوسته [[گریه]] میکرد و سپس [[امیر مؤمنان]] بدانجا میآمد و آنان را به [[خانه]] باز میگرداند. | نقل شده که [[فاطمه زهرا]] {{س}} پس از [[رحلت]] پدر ارجمندش، [[امام حسن]] و [[حسین]] {{عم}} را با خود به [[بقیع]] میبرد و تا شب پیوسته [[گریه]] میکرد و سپس [[امیر مؤمنان]] بدانجا میآمد و آنان را به [[خانه]] باز میگرداند. | ||
[[راویان]] به نقل از [[اسماء بنت عمیس]] مشروح سرگذشت [[شهادت]] آن مخّدره را یادآور شدهاند: در بیان این ماجرا آمده است که امام حسن و [[امام حسین]]{{عم}} لحظاتی پس از [[وفات]] مادرشان وارد خانه شدند [و [[مادر]] را خوابیده دیدند] پرسیدند: ای [[اسماء]]! مادرمان هیچگاه در این [[ساعت]] نمیخوابید. | [[راویان]] به نقل از [[اسماء بنت عمیس]] مشروح سرگذشت [[شهادت]] آن مخّدره را یادآور شدهاند: در بیان این ماجرا آمده است که امام حسن و [[امام حسین]] {{عم}} لحظاتی پس از [[وفات]] مادرشان وارد خانه شدند [و [[مادر]] را خوابیده دیدند] پرسیدند: ای [[اسماء]]! مادرمان هیچگاه در این [[ساعت]] نمیخوابید. | ||
اسماء گفت: [[فرزندان رسول خدا]]! مادرتان [[خواب]] نیست، او [[دنیا]] را [[وداع]] گفته است. [با شنیدن این جمله] امام حسن{{ع}} خود را روی [[بدن]] مادر افکند و گاهی او را میبوسید و میگفت: مادر! پیش از آنکه [[روح]] از بدنم جدا شود با من سخن بگو. | اسماء گفت: [[فرزندان رسول خدا]]! مادرتان [[خواب]] نیست، او [[دنیا]] را [[وداع]] گفته است. [با شنیدن این جمله] امام حسن {{ع}} خود را روی [[بدن]] مادر افکند و گاهی او را میبوسید و میگفت: مادر! پیش از آنکه [[روح]] از بدنم جدا شود با من سخن بگو. | ||
اسماء میگوید: حسین جلو آمد و پاهای مادر را بوسه زد و گفت: مادر! من فرزندت حسینم، پیش از آنکه قلبم متلاشی شود و [[جان]] دهم با من سخن بگو. | اسماء میگوید: حسین جلو آمد و پاهای مادر را بوسه زد و گفت: مادر! من فرزندت حسینم، پیش از آنکه قلبم متلاشی شود و [[جان]] دهم با من سخن بگو. | ||
اسماء به آنان گفت: فرزندان رسول خدا! نزد پدرتان بشتابید و او را در جریان رحلت مادرتان قرار دهید. آن دو بزرگوار [به سرعت] بیرون رفتند به [[مسجد]] که نزدیک شدند صدای خود را به گریه بلند کردند. همه [[اصحاب]] و [[یاران]]، خود را شتابان به آندو رسانده و پرسیدند: فرزندان رسول خدا! سبب گریه شما چیست؟ [[خدا]] چشمانتان را نگریاند<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۸۶.</ref>. | اسماء به آنان گفت: فرزندان رسول خدا! نزد پدرتان بشتابید و او را در جریان رحلت مادرتان قرار دهید. آن دو بزرگوار [به سرعت] بیرون رفتند به [[مسجد]] که نزدیک شدند صدای خود را به گریه بلند کردند. همه [[اصحاب]] و [[یاران]]، خود را شتابان به آندو رسانده و پرسیدند: فرزندان رسول خدا! سبب گریه شما چیست؟ [[خدا]] چشمانتان را نگریاند<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۸۶.</ref>. | ||
در روایتی دیگر آمده است پس از آنکه [[امیر مؤمنان]] از [[غسل]] دادن زهرا{{س}} [[فراغت]] یافت صدا زد: [[امّ کلثوم]]! [[زینب]]! [[سکینه]]! فضّه! [[حسن]]! [[حسین]]! بیایید و از مادرتان توشه برگیرید، اینک لحظه جدایی شما از مادرتان فرارسیده و [[وعده]] دیدارتان در [[بهشت]] خواهد بود». | در روایتی دیگر آمده است پس از آنکه [[امیر مؤمنان]] از [[غسل]] دادن زهرا {{س}} [[فراغت]] یافت صدا زد: [[امّ کلثوم]]! [[زینب]]! [[سکینه]]! فضّه! [[حسن]]! [[حسین]]! بیایید و از مادرتان توشه برگیرید، اینک لحظه جدایی شما از مادرتان فرارسیده و [[وعده]] دیدارتان در [[بهشت]] خواهد بود». | ||
[[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} جلو آمده و فریاد میزدند: چه [[حزن]] و اندوهی! که پس از [[رحلت]] و فقدان جدّمان [[رسول خدا]] و مادرمان [[فاطمه]] پایانی ندارد. | [[امام حسن]] و [[امام حسین]] {{عم}} جلو آمده و فریاد میزدند: چه [[حزن]] و اندوهی! که پس از [[رحلت]] و فقدان جدّمان [[رسول خدا]] و مادرمان [[فاطمه]] پایانی ندارد. | ||
امیر مؤمنان{{ع}} فرمود: | امیر مؤمنان {{ع}} فرمود: | ||
[[خدا]] را [[گواه]] میگیرم [وقتی [[حسنین]] خود را روی [[بدن]] [[مادر]] افکنده بودند] زهرا{{س}} نالهای کرد و دستهایش را از [[کفن]] بیرون آورد و آندو را در آغوش گرفت که ناگهان هاتفی از [[آسمان]] فریاد زد: ای [[ابو الحسن]]{{ع}}! حسن و حسین را از روی بدن مادر بلند کن به خدا [[سوگند]]! که آندو، [[فرشتگان]] آسمان را به [[گریه]] انداختند<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۷۹.</ref>. | [[خدا]] را [[گواه]] میگیرم [وقتی [[حسنین]] خود را روی [[بدن]] [[مادر]] افکنده بودند] زهرا {{س}} نالهای کرد و دستهایش را از [[کفن]] بیرون آورد و آندو را در آغوش گرفت که ناگهان هاتفی از [[آسمان]] فریاد زد: ای [[ابو الحسن]] {{ع}}! حسن و حسین را از روی بدن مادر بلند کن به خدا [[سوگند]]! که آندو، [[فرشتگان]] آسمان را به [[گریه]] انداختند<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۷۹.</ref>. | ||
به نقل بیشتر [[روایات امام حسن]] و امام حسین در [[مراسم]] [[نماز خواندن]] بر جنازه مادرشان حضور یافتند و انجام غسل و کفن آن مخدره را امیر مؤمنان{{ع}} عهدهدار شد و شبانگاه به اتفاق حسن و حسین [[جسم]] [[شریف]] [[زهرا]] را از [[خانه]] بیرون برده و بر پیکر نازنینش [[نماز]] گزاردند...<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۱۲.</ref>. | به نقل بیشتر [[روایات امام حسن]] و امام حسین در [[مراسم]] [[نماز خواندن]] بر جنازه مادرشان حضور یافتند و انجام غسل و کفن آن مخدره را امیر مؤمنان {{ع}} عهدهدار شد و شبانگاه به اتفاق حسن و حسین [[جسم]] [[شریف]] [[زهرا]] را از [[خانه]] بیرون برده و بر پیکر نازنینش [[نماز]] گزاردند...<ref>بحار الانوار، ج۴۳، ص۲۱۲.</ref>. | ||
در [[حقیقت]]، امام حسین{{ع}} در مدت کوتاهی به دو رخداد بزرگ و دردناک [[مبتلا]] گردید، نخست رحلت [[غم]] افزای جد بزرگوارش رسول خدا{{صل}} و دوم، [[شهادت]] جانکاه مادر گرامیاش فاطمه{{س}}، دخت [[نبی اکرم]]{{صل}}، پس از آن همه [[رنج]] و [[محنت]] و [[جور]] و جفایی که بر او، رخ داد. | در [[حقیقت]]، امام حسین {{ع}} در مدت کوتاهی به دو رخداد بزرگ و دردناک [[مبتلا]] گردید، نخست رحلت [[غم]] افزای جد بزرگوارش رسول خدا {{صل}} و دوم، [[شهادت]] جانکاه مادر گرامیاش فاطمه {{س}}، دخت [[نبی اکرم]] {{صل}}، پس از آن همه [[رنج]] و [[محنت]] و [[جور]] و جفایی که بر او، رخ داد. | ||
اگر رنج و [[اندوه]] [[غصب]] [[حقوق]] [[پدر]] ارجمندش امیر مؤمنان{{ع}} و فاجعه غمانگیز کنار نهادنش از عرصه [[سیاسی]] را که به [[خانهنشینی]] وی انجامید، بر آن [[مصیبتها]] بیفزاییم، شدت رنج و مصائبی که حسین را در سنّ [[کودکی]] در بر گرفته بود، به خوبی برایمان روشن میگردد. | اگر رنج و [[اندوه]] [[غصب]] [[حقوق]] [[پدر]] ارجمندش امیر مؤمنان {{ع}} و فاجعه غمانگیز کنار نهادنش از عرصه [[سیاسی]] را که به [[خانهنشینی]] وی انجامید، بر آن [[مصیبتها]] بیفزاییم، شدت رنج و مصائبی که حسین را در سنّ [[کودکی]] در بر گرفته بود، به خوبی برایمان روشن میگردد. | ||
[[واقعیت]] این است انواع تنگناهایی که از ناحیه خط [[حکومت]] وقت، به آن دسته از [[یاران]] [[رسول اکرم]]{{صل}} که پای بند روش [[الهی]] او بودند به ویژه بر [[علی بن ابی طالب]] [[امیر مؤمنان]]{{ع}} [[تحمیل]] میشد، سبب عمیقتر شدن [[مصیبتهای امام حسین]] گشت، نظیر جلوگیری از رسیدن [[خمس]] و سایر [[حقوق]] به آن [[حضرت]]، چنانکه این [[حقیقت]] در ماجرای ملّی کردن «[[فدک]]» که یکی از اهداف [[دشمن]]، ایجاد فشار [[مالی]] دیگری بر [[اهل بیت پیامبر]] و [[فرزندان]] امیر مؤمنان{{ع}} بود، به خوبی روشن است.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۸۴.</ref> | [[واقعیت]] این است انواع تنگناهایی که از ناحیه خط [[حکومت]] وقت، به آن دسته از [[یاران]] [[رسول اکرم]] {{صل}} که پای بند روش [[الهی]] او بودند به ویژه بر [[علی بن ابی طالب]] [[امیر مؤمنان]] {{ع}} [[تحمیل]] میشد، سبب عمیقتر شدن [[مصیبتهای امام حسین]] گشت، نظیر جلوگیری از رسیدن [[خمس]] و سایر [[حقوق]] به آن [[حضرت]]، چنانکه این [[حقیقت]] در ماجرای ملّی کردن «[[فدک]]» که یکی از اهداف [[دشمن]]، ایجاد فشار [[مالی]] دیگری بر [[اهل بیت پیامبر]] و [[فرزندان]] امیر مؤمنان {{ع}} بود، به خوبی روشن است.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۸۴.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |