پرش به محتوا

ام‌جمیل دختر حرب بن امیه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ام‌جمیل دختر حرب بن امیه در قرآن]] - [[ام‌جمیل دختر حرب بن امیه در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[ام‌جمیل دختر حرب بن امیه در قرآن]] - [[ام‌جمیل دختر حرب بن امیه در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}


==مقدمه==
== مقدمه ==
وی [[عوراء]] <ref>التعریف والاعلام، ص ۳۹۸.</ref> دختر [[حرب بن امیه]]،<ref> انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۳۸.</ref> [[خواهر]] [[ابوسفیان]] و همسر [[ابولهب]]،<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۳۵۵؛ مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۸۵۲.</ref> از [[دشمنان]] سرسخت [[پیامبر]]{{صل}} <ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۷۱.</ref> بود.
وی [[عوراء]] <ref>التعریف والاعلام، ص ۳۹۸.</ref> دختر [[حرب بن امیه]]،<ref> انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۳۸.</ref> [[خواهر]] [[ابوسفیان]] و همسر [[ابولهب]]،<ref>السیرة النبویه، ج ۱، ص ۳۵۵؛ مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۸۵۲.</ref> از [[دشمنان]] سرسخت [[پیامبر]] {{صل}} <ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۷۱.</ref> بود.


او در پی [[دشمنی]] با [[بنی‌هاشم]] و همچون دیگر افراد [[بنی‌امیه]] و نیز به [[پیروی]] از [[ابولهب]] ـ که در [[رقابت]] با تیره خویش برای دستیابی به [[ریاست]] [[کعبه]] و [[مکه]] بود ـ به [[ستیز]] و [[کینه‌توزی]] با پیامبر{{صل}} پرداخت و سرسختانه آن [[حضرت]] را می‌آزرد. گفته‌اند که برای [[آزار رسول خدا]]{{صل}} و باز داشتن او از رفتن به [[نماز]]، خار و خاشاک بر سر [[راه]] وی می‌ریخت.<ref> مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۵۲.</ref> در پی این کینه‌توزی، [[خداوند]] در بخشی از [[سوره مسد]] که در [[لعن]] و [[نفرین]] همسرش ابولهب است، بی‌آنکه از او نامی ببرد، از او با [[وصف]] هیزم‌کش [[دوزخ]] یاد کرده است.
او در پی [[دشمنی]] با [[بنی‌هاشم]] و همچون دیگر افراد [[بنی‌امیه]] و نیز به [[پیروی]] از [[ابولهب]] ـ که در [[رقابت]] با تیره خویش برای دستیابی به [[ریاست]] [[کعبه]] و [[مکه]] بود ـ به [[ستیز]] و [[کینه‌توزی]] با پیامبر {{صل}} پرداخت و سرسختانه آن [[حضرت]] را می‌آزرد. گفته‌اند که برای [[آزار رسول خدا]] {{صل}} و باز داشتن او از رفتن به [[نماز]]، خار و خاشاک بر سر [[راه]] وی می‌ریخت.<ref> مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۸۵۲.</ref> در پی این کینه‌توزی، [[خداوند]] در بخشی از [[سوره مسد]] که در [[لعن]] و [[نفرین]] همسرش ابولهب است، بی‌آنکه از او نامی ببرد، از او با [[وصف]] هیزم‌کش [[دوزخ]] یاد کرده است.


خداوند در این [[سوره]]، پس از سه [[آیه]] درباره ابولهب، امّ‌جمیل را به دو وصف می‌شناساند که هم [[جایگاه اجتماعی]] وی در [[دنیا]] و هم [[بدفرجامی]] آخرتی‌اش را می‌نمایاند: {{متن قرآن| وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ}}<ref>«و (نیز) همسرش در حالی که هیزم‌کش (دوزخ) است، ریسمانی از پوست تافته درخت خرما بر گردن اوست» سوره مسد، آیه ۴-۵.</ref> در اینکه معنای این دو ویژگی چیست سخنان بسیاری آمده است. در معنای {{متن قرآن|حَمَّالَةَ الْحَطَبِ}} وجوهی ذکر شده است:
خداوند در این [[سوره]]، پس از سه [[آیه]] درباره ابولهب، امّ‌جمیل را به دو وصف می‌شناساند که هم [[جایگاه اجتماعی]] وی در [[دنیا]] و هم [[بدفرجامی]] آخرتی‌اش را می‌نمایاند: {{متن قرآن| وَامْرَأَتُهُ حَمَّالَةَ الْحَطَبِ فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِّن مَّسَدٍ}}<ref>«و (نیز) همسرش در حالی که هیزم‌کش (دوزخ) است، ریسمانی از پوست تافته درخت خرما بر گردن اوست» سوره مسد، آیه ۴-۵.</ref> در اینکه معنای این دو ویژگی چیست سخنان بسیاری آمده است. در معنای {{متن قرآن|حَمَّالَةَ الْحَطَبِ}} وجوهی ذکر شده است:
#برخی برآن‌اند که چون وی خار و خاشاک را شبانه جمع می‌کرد و آن را بر سر راه پیامبر{{صل}} می‌ریخت ازاین‌رو {{متن قرآن|حَمَّالَةَ الْحَطَبِ}} خوانده شده است.<ref> السیرة النبویه، ج ۱، ص ۳۵۵؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۳۸؛ التفسیرالکبیر، ج ۳۲، ص ۱۷۱.</ref>
# برخی برآن‌اند که چون وی خار و خاشاک را شبانه جمع می‌کرد و آن را بر سر راه پیامبر {{صل}} می‌ریخت ازاین‌رو {{متن قرآن|حَمَّالَةَ الْحَطَبِ}} خوانده شده است.<ref> السیرة النبویه، ج ۱، ص ۳۵۵؛ انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۳۸؛ التفسیرالکبیر، ج ۳۲، ص ۱۷۱.</ref>
#برخی دیگر "حَطَب" (هیزم) را کنایه از سخنان [[فتنه‌انگیز]] و آتش‌افروز دانسته‌اند و چون امّ‌جمیل با [[سخن‌چینی]] میان [[مردم]]، [[آتش]] دشمنی با پیامبر را می‌افروخت، همچون کسی دانسته شده که با جمع کردن چوب آتش برمی‌افروزد.<ref>جامع‌البیان، مج۱۵، ج۳۰، ص۴۴۲؛ تفسیرسمرقندی، ج ۳، ص ۵۲۳.</ref>
# برخی دیگر "حَطَب" (هیزم) را کنایه از سخنان [[فتنه‌انگیز]] و آتش‌افروز دانسته‌اند و چون امّ‌جمیل با [[سخن‌چینی]] میان [[مردم]]، [[آتش]] دشمنی با پیامبر را می‌افروخت، همچون کسی دانسته شده که با جمع کردن چوب آتش برمی‌افروزد.<ref>جامع‌البیان، مج۱۵، ج۳۰، ص۴۴۲؛ تفسیرسمرقندی، ج ۳، ص ۵۲۳.</ref>
#مراد آن است که او [[گناهان]] خویش را در [[دشمنی]] با [[رسول خدا]] بر دوش می‌کشید. [[فخر رازی]] این معنا را از ابومسلم و [[سعید بن جبیر]] [[نقل]] می‌کند،<ref> التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۷۲.</ref> به هرروی همه معانی بیان شده، از دشمنی و [[کینه‌توزی]] امّ‌جمیل با [[پیامبر]] حکایت دارد.
# مراد آن است که او [[گناهان]] خویش را در [[دشمنی]] با [[رسول خدا]] بر دوش می‌کشید. [[فخر رازی]] این معنا را از ابومسلم و [[سعید بن جبیر]] [[نقل]] می‌کند،<ref> التفسیر الکبیر، ج ۳۲، ص ۱۷۲.</ref> به هرروی همه معانی بیان شده، از دشمنی و [[کینه‌توزی]] امّ‌جمیل با [[پیامبر]] حکایت دارد.


در [[تفسیر]] {{متن قرآن|فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ}}<ref>«ریسمانی از پوست تافته درخت خرما بر گردن اوست» سوره مسد، آیه ۵.</ref> نیز مطالبی آمده است.
در [[تفسیر]] {{متن قرآن|فِي جِيدِهَا حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ}}<ref>«ریسمانی از پوست تافته درخت خرما بر گردن اوست» سوره مسد، آیه ۵.</ref> نیز مطالبی آمده است.


برخی [[آیه]] را حاکی از وضعیت [[ام‌جمیل]] در [[آخرت]] می‌دانند؛ یعنی وی در آنجا، زنجیری از آهن به گردن دارد و در زیر و بالای او [[آتش]] است.<ref> تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۵۲۳.</ref> از [[مجاهد]] نقل است که مراد از {{متن قرآن|مَسَدٍ}} آهن است.<ref>جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۴۴۴.</ref> [[عروة بن زبیر]] می‌گوید: مراد زنجیری است که ۷۰ ذرع طول دارد و بر گردنش خواهد بود.<ref> مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۸۵۲.</ref> ماوردی برای این [[وصف]]، ۷ وجه ذکر می‌کند:  
برخی [[آیه]] را حاکی از وضعیت [[ام‌جمیل]] در [[آخرت]] می‌دانند؛ یعنی وی در آنجا، زنجیری از آهن به گردن دارد و در زیر و بالای او [[آتش]] است.<ref> تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۵۲۳.</ref> از [[مجاهد]] نقل است که مراد از {{متن قرآن|مَسَدٍ}} آهن است.<ref>جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۴۴۴.</ref> [[عروة بن زبیر]] می‌گوید: مراد زنجیری است که ۷۰ ذرع طول دارد و بر گردنش خواهد بود.<ref> مجمع‌البیان، ج ۱۰، ص ۸۵۲.</ref> ماوردی برای این [[وصف]]، ۷ وجه ذکر می‌کند:  
#از [[عُرْوَة بن زبیر]] که مراد زنجیری از آهن است. [[زنجیر]] را مسد می‌گویند چون پیچیده شده است.
# از [[عُرْوَة بن زبیر]] که مراد زنجیری از آهن است. [[زنجیر]] را مسد می‌گویند چون پیچیده شده است.
#لیف خرمای بافته شده را مسد گویند.
# لیف خرمای بافته شده را مسد گویند.
#از [[حسن]] نقل است که آن ریسمانی رنگارنگ، (قرمز و زرد) است که برای [[زیبایی]] به گردنش می‌انداخت و از باب [[سرزنش]] بدان خوانده شد.
# از [[حسن]] نقل است که آن ریسمانی رنگارنگ، (قرمز و زرد) است که برای [[زیبایی]] به گردنش می‌انداخت و از باب [[سرزنش]] بدان خوانده شد.
#از [[قتاده]] نقل است که مراد از آن گردنبندی از گوش ماهی دریایی است که به داشتن آن سرزنش شده است.
# از [[قتاده]] نقل است که مراد از آن گردنبندی از گوش ماهی دریایی است که به داشتن آن سرزنش شده است.
#مراد گردنبندی از گوهر گران‌بها بود که خود می‌گفت: آن را در دشمنی با [[محمّد]] صرف می‌کنم. آن گردنبند در [[قیامت]] عذابی به گردنش خواهد بود.
# مراد گردنبندی از گوهر گران‌بها بود که خود می‌گفت: آن را در دشمنی با [[محمّد]] صرف می‌کنم. آن گردنبند در [[قیامت]] عذابی به گردنش خواهد بود.
#این وصف اشاره به [[خواری]] او دارد؛ یعنی وی چنان به [[شقاوت]] و [[پستی]] پیشین خود گره خورده و از [[ایمان]] [[بریده]] که گویی به گردنش ریسمانی گره خورده است.
# این وصف اشاره به [[خواری]] او دارد؛ یعنی وی چنان به [[شقاوت]] و [[پستی]] پیشین خود گره خورده و از [[ایمان]] [[بریده]] که گویی به گردنش ریسمانی گره خورده است.
#چون او وبال [[کفر]] خویش را بر دوش می‌کشد به مانند آن است که آتش گیره [[عذاب]] خود را حمل می‌کند<ref>تفسیر ماوردی، ج ۶، ص ۳۶۷ ـ ۳۶۸.</ref>
# چون او وبال [[کفر]] خویش را بر دوش می‌کشد به مانند آن است که آتش گیره [[عذاب]] خود را حمل می‌کند<ref>تفسیر ماوردی، ج ۶، ص ۳۶۷ ـ ۳۶۸.</ref>


به هر حال [[ام‌جمیل]] وقتی از [[نزول آیات]] در [[مذمت]] خود خبر یافت، سنگی برداشت و به سراغ [[پیامبر]]{{صل}} رفت، تا او را از پای درآورد؛<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۳۹.</ref> اما چون نزد آن [[حضرت]] رفت، [[خداوند]] میان وی و پیامبر{{صل}} پرده‌ای افکند که نتوانست آن حضرت را ببیند؛<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۵۲۴.</ref> گویا پس از این قضایا، [[ام‌جمیل]] برای [[انتقام]] از [[رسول خدا]] و آزردن او، از دو فرزندش عُتْبه و مُعتَّب خواست تا [[دختران]] آن حضرت را که به همسری داشتند، [[طلاق]] دهند، و آنان نیز چنین کردند.<ref> انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۳۹.</ref>.
به هر حال [[ام‌جمیل]] وقتی از [[نزول آیات]] در [[مذمت]] خود خبر یافت، سنگی برداشت و به سراغ [[پیامبر]] {{صل}} رفت، تا او را از پای درآورد؛<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۳۹.</ref> اما چون نزد آن [[حضرت]] رفت، [[خداوند]] میان وی و پیامبر {{صل}} پرده‌ای افکند که نتوانست آن حضرت را ببیند؛<ref>تفسیر سمرقندی، ج ۳، ص ۵۲۴.</ref> گویا پس از این قضایا، [[ام‌جمیل]] برای [[انتقام]] از [[رسول خدا]] و آزردن او، از دو فرزندش عُتْبه و مُعتَّب خواست تا [[دختران]] آن حضرت را که به همسری داشتند، [[طلاق]] دهند، و آنان نیز چنین کردند.<ref> انساب الاشراف، ج ۱، ص ۱۳۹.</ref>.


[[طبری]] بر پایه روایتی بر آن است که وقتی او [[آیه]] را شنید، گفت: به چه چیزی [[هجوم]] می‌کند؟ آیا تاکنون مرا دیده‌اید که چوبی حمل کنم، در حالی که در گردنم ریسمانی از پوسته [[نخل]] باشد، آن‌گونه که [[محمّد]] می‌گوید؟ سپس نزد پیامبر{{صل}} آمد و گفت: {{عربی|"إِنّ ربّك قلاك و ودّعك"}} خداوند در پاسخ به او [[آیات]] {{متن قرآن|وَالضُّحَى وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى}}<ref>«سوگند به روشنایی روز، و سوگند به شب چون آرام گیرد که پروردگارت تو را رها نکرده و (از تو) آزرده نشده است» سوره ضحی، آیه ۱-۳.</ref> را فرو فرستاد.<ref>جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۴۴۳.</ref>
[[طبری]] بر پایه روایتی بر آن است که وقتی او [[آیه]] را شنید، گفت: به چه چیزی [[هجوم]] می‌کند؟ آیا تاکنون مرا دیده‌اید که چوبی حمل کنم، در حالی که در گردنم ریسمانی از پوسته [[نخل]] باشد، آن‌گونه که [[محمّد]] می‌گوید؟ سپس نزد پیامبر {{صل}} آمد و گفت: {{عربی|"إِنّ ربّك قلاك و ودّعك"}} خداوند در پاسخ به او [[آیات]] {{متن قرآن|وَالضُّحَى وَاللَّيْلِ إِذَا سَجَى مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى}}<ref>«سوگند به روشنایی روز، و سوگند به شب چون آرام گیرد که پروردگارت تو را رها نکرده و (از تو) آزرده نشده است» سوره ضحی، آیه ۱-۳.</ref> را فرو فرستاد.<ref>جامع البیان، مج ۱۵، ج ۳۰، ص ۴۴۳.</ref>


برخی [[مفسران]] در فرجام او می‌گویند: همانند همسرش گرفتار [[عذاب الهی]] شد و با همان ریسمانی که همواره برگردن می‌آویخت به [[هلاکت]] رسید.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۱۶۴ ـ ۱۶۵.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ام‌جمیل (مقاله)|مقاله «ام‌جمیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>.
برخی [[مفسران]] در فرجام او می‌گویند: همانند همسرش گرفتار [[عذاب الهی]] شد و با همان ریسمانی که همواره برگردن می‌آویخت به [[هلاکت]] رسید.<ref>تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۱۶۴ ـ ۱۶۵.</ref><ref>[[سید علی رضا واسعی|واسعی، سید علی رضا]]، [[ام‌جمیل (مقاله)|مقاله «ام‌جمیل»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۴ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۴.</ref>.
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش