انة المخنث: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
:<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[انة المخنث در تاریخ اسلامی]] </div> | :<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[انة المخنث در تاریخ اسلامی]] </div> | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
بنا به گزارش [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۲۸۴.</ref>، در [[مدینه]] فردی مخنث بود که به او «أنه» گفته میشد. [[عایشه]] به وی گفت: آیا ما را به زنی [[راهنمایی]] میکنی تا او را به [[عقد]] برادرم [[عبدالرحمان بن ابی بکر]] درآوریم؟ او پاسخ مثبت داد و زنی را این گونه [[وصف]] کرد: {{عربی|"اذا اقبلت اقبلت باربع و اذا ادبرت ادبرت بثمان"}}. چون این سخن به [[گوش]] [[پیامبر]] رسید، به او دستور داد مدینه را به قصد «حمراء الأسد»، ترک گوید و جز روزهای [[عید]] وارد مدینه نشود<ref>نیز، ر.ک: نوری، ج۱۴، ص۱۶۳.</ref>، البته در نام فرد مخنثی که این سخن را بر زبان جاری ساخته، [[اختلاف]] است؛ چراکه بنا به قولی در مدینه [[عصر پیامبر]]، سه تن مخنث به نامهای «هیت» و «ماتع یا مانع» و «هدم» وجود داشته است<ref>ابن حجر، ج۶، ص۴۴۲.</ref>. مشهور بر آنند که فرد تبعیدی به حمراء الاسد یا «[[بیداء]]» هیت مخنث بوده است<ref>ابن اثیر، ج۵، ص۳۹۶؛ ابن حجر، ج۶، ص۴۴۰؛ شوکانی، ج۶، ص۲۴۶.</ref> که هر [[جمعه]] به مدینه بازمیگشت و پس از تهیه آذوقه، به همان مکان [[تبعید]] شده میرفت<ref>ابن اثیر، ج۵، ص۳۹۶.</ref>، اما پس از آنکه برخی [[صحابه]]، [[شفاعت]] او را نزد [[رسول خدا]]{{صل}} کردند، آن [[حضرت]] به مخنث اجازه داد هفتهای دو بار وارد مدینه شود<ref>شوکانی، ج۶، ص۲۴۶.</ref>. | بنا به گزارش [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۱، ص۲۸۴.</ref>، در [[مدینه]] فردی مخنث بود که به او «أنه» گفته میشد. [[عایشه]] به وی گفت: آیا ما را به زنی [[راهنمایی]] میکنی تا او را به [[عقد]] برادرم [[عبدالرحمان بن ابی بکر]] درآوریم؟ او پاسخ مثبت داد و زنی را این گونه [[وصف]] کرد: {{عربی|"اذا اقبلت اقبلت باربع و اذا ادبرت ادبرت بثمان"}}. چون این سخن به [[گوش]] [[پیامبر]] رسید، به او دستور داد مدینه را به قصد «حمراء الأسد»، ترک گوید و جز روزهای [[عید]] وارد مدینه نشود<ref>نیز، ر. ک: نوری، ج۱۴، ص۱۶۳.</ref>، البته در نام فرد مخنثی که این سخن را بر زبان جاری ساخته، [[اختلاف]] است؛ چراکه بنا به قولی در مدینه [[عصر پیامبر]]، سه تن مخنث به نامهای «هیت» و «ماتع یا مانع» و «هدم» وجود داشته است<ref>ابن حجر، ج۶، ص۴۴۲.</ref>. مشهور بر آنند که فرد تبعیدی به حمراء الاسد یا «[[بیداء]]» هیت مخنث بوده است<ref>ابن اثیر، ج۵، ص۳۹۶؛ ابن حجر، ج۶، ص۴۴۰؛ شوکانی، ج۶، ص۲۴۶.</ref> که هر [[جمعه]] به مدینه بازمیگشت و پس از تهیه آذوقه، به همان مکان [[تبعید]] شده میرفت<ref>ابن اثیر، ج۵، ص۳۹۶.</ref>، اما پس از آنکه برخی [[صحابه]]، [[شفاعت]] او را نزد [[رسول خدا]] {{صل}} کردند، آن [[حضرت]] به مخنث اجازه داد هفتهای دو بار وارد مدینه شود<ref>شوکانی، ج۶، ص۲۴۶.</ref>. | ||
[[زهری]] نیز از [[امام سجاد]]{{ع}} نقل کرده که مخنثی به نام هیت، نزد [[زنان]] رسول خدا{{صل}} حضور مییافت<ref>ابن حجر، ج۶، ص۴۴۱.</ref>، ولی از زمانی که زنی را به گونهای که ذکر شد وصف کرد، رسول خدا{{صل}} او را از حضور نزد زنانش بازداشت<ref>ابن حجر، فتح، ج۹، ص۲۷۴.</ref>. | [[زهری]] نیز از [[امام سجاد]] {{ع}} نقل کرده که مخنثی به نام هیت، نزد [[زنان]] رسول خدا {{صل}} حضور مییافت<ref>ابن حجر، ج۶، ص۴۴۱.</ref>، ولی از زمانی که زنی را به گونهای که ذکر شد وصف کرد، رسول خدا {{صل}} او را از حضور نزد زنانش بازداشت<ref>ابن حجر، فتح، ج۹، ص۲۷۴.</ref>. | ||
از [[ام سلمه]] [[روایت]] شده است که پیامبر نزد من بود که مخنث به برادرم [[عبدالله بن ابی امیه]] گفت: [[خدا]] برای شما [[طائف]] را [[فتح]] کرده و من شما را به [[بادیه]] دختر [[غیلان بن سلمه]] سفارش میکنم که {{عربی|"اقبلت باربع و ادیر بثمان"}}. چون [[رسول خدا]]{{صل}} [[سخن]] او را شنید، وی را از آمد و رفت نزد زنانش برحذر داشت<ref>بخاری، ج۶، ص۲۵۹.</ref>. چنین روایتی با اندکی [[اختلاف]] از [[عایشه]] نیز نقل شده است<ref>بیهقی، ج۷، ص۲۹۷؛ نوری، ج۱۴، ص۱۶۳؛ محب الدین طبری، ص۳۵۳.</ref>. برخی خطاب سخن مخنث را [[خالد بن ولید]] دانستهاند، نه [[برادر]] [[ام سلمه]]<ref>ابن اثیر، ج۵، ص۳.</ref> یا عایشه، چنان که در آغاز مدخل گذشت. براساس برخی نقلها، فرد یادشده مولای [[فاخته]] دختر [[عمرو بن عائذ مخزومی]] بوده است<ref>ابن حجر، فتح، ج۹، ص۲۷۴؛ نوری، ج۱۴، ص۱۶۳.</ref>. | از [[ام سلمه]] [[روایت]] شده است که پیامبر نزد من بود که مخنث به برادرم [[عبدالله بن ابی امیه]] گفت: [[خدا]] برای شما [[طائف]] را [[فتح]] کرده و من شما را به [[بادیه]] دختر [[غیلان بن سلمه]] سفارش میکنم که {{عربی|"اقبلت باربع و ادیر بثمان"}}. چون [[رسول خدا]] {{صل}} [[سخن]] او را شنید، وی را از آمد و رفت نزد زنانش برحذر داشت<ref>بخاری، ج۶، ص۲۵۹.</ref>. چنین روایتی با اندکی [[اختلاف]] از [[عایشه]] نیز نقل شده است<ref>بیهقی، ج۷، ص۲۹۷؛ نوری، ج۱۴، ص۱۶۳؛ محب الدین طبری، ص۳۵۳.</ref>. برخی خطاب سخن مخنث را [[خالد بن ولید]] دانستهاند، نه [[برادر]] [[ام سلمه]]<ref>ابن اثیر، ج۵، ص۳.</ref> یا عایشه، چنان که در آغاز مدخل گذشت. براساس برخی نقلها، فرد یادشده مولای [[فاخته]] دختر [[عمرو بن عائذ مخزومی]] بوده است<ref>ابن حجر، فتح، ج۹، ص۲۷۴؛ نوری، ج۱۴، ص۱۶۳.</ref>. | ||
نتیجه آنکه در میان کسانی که به شرح حال [[صحابه]] پرداختهاند، جز [[ابن حجر]] کسی از «أنه» سخن نگفته است. به نظر میرسد او همان [[هیت]] با مانع باشد که نامشان به عنوان [[صحابی]] و در منابع صحابهشناسی آمده است.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «انة المخنث»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۱۴۸-۱۴۹.</ref> | نتیجه آنکه در میان کسانی که به شرح حال [[صحابه]] پرداختهاند، جز [[ابن حجر]] کسی از «أنه» سخن نگفته است. به نظر میرسد او همان [[هیت]] با مانع باشد که نامشان به عنوان [[صحابی]] و در منابع صحابهشناسی آمده است.<ref>[[سید محمود سامانی|سامانی، سید محمود]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «انة المخنث»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص:۱۴۸-۱۴۹.</ref> |