انس بن زنیم دئلی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۳: | خط ۳: | ||
:<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[انس بن زنیم دئلی در تاریخ اسلامی]] </div> | :<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;"> [[انس بن زنیم دئلی در تاریخ اسلامی]] </div> | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[انس بن زنیم بن عمرو دئلی]]. بنودئل (دیل) تیرهای از [[بنو کنانه]] است<ref>ابن حزم، ص۱۸۴.</ref>. برخی منسوب به آن را دُؤَِلی - به [[فتح]] و کسر همزه - تلفظ کردهاند<ref>ابن الصلاح، ص۱۹۳.</ref>. | [[انس بن زنیم بن عمرو دئلی]]. بنودئل (دیل) تیرهای از [[بنو کنانه]] است<ref>ابن حزم، ص۱۸۴.</ref>. برخی منسوب به آن را دُؤَِلی - به [[فتح]] و کسر همزه - تلفظ کردهاند<ref>ابن الصلاح، ص۱۹۳.</ref>. | ||
[[ابن شبه]] [[کنیه]] او را «ابو زنیم» آورده است<ref>ابن عساکر، ج۲۰، ص۲۳، به نقل از ابن شبه.</ref>. او را لیثی هم خواندهاند<ref>أبو الفرج اصفهانی، ج۸، ص۳۹۸؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۲۰.</ref>. [[ابن کلبی]]، نام و [[نسب]] وی را [[انس بن ابی ایاس بن زنیم]] آورده و در این صورت، وی را برادرزاده [[ساریة بن زنیم]] معرفی کرده است؛ حال آنکه او [[برادر]] [[ساریه]] است<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۱۲۴.</ref>. [[ابن حجر]] گوید: انس بن زنیم برادر [[اسید بن ابی اناس]] است، نه عموی او. شاید وی را به نام عمویش، انس بن زنیم برادر ساریة بن زنیم نام نهاده باشند<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۲۷۳.</ref>. در این صورت، تفاوت قول ابن کلبی و ابن حجر در این است که ابن کلبی [[معتقد]] است یک انس بیشتر نداریم، و ابن حجر میگوید دو انس داریم که یکی عموی دیگری است. | [[ابن شبه]] [[کنیه]] او را «ابو زنیم» آورده است<ref>ابن عساکر، ج۲۰، ص۲۳، به نقل از ابن شبه.</ref>. او را لیثی هم خواندهاند<ref>أبو الفرج اصفهانی، ج۸، ص۳۹۸؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۲۰.</ref>. [[ابن کلبی]]، نام و [[نسب]] وی را [[انس بن ابی ایاس بن زنیم]] آورده و در این صورت، وی را برادرزاده [[ساریة بن زنیم]] معرفی کرده است؛ حال آنکه او [[برادر]] [[ساریه]] است<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۱۲۴.</ref>. [[ابن حجر]] گوید: انس بن زنیم برادر [[اسید بن ابی اناس]] است، نه عموی او. شاید وی را به نام عمویش، انس بن زنیم برادر ساریة بن زنیم نام نهاده باشند<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۲۷۳.</ref>. در این صورت، تفاوت قول ابن کلبی و ابن حجر در این است که ابن کلبی [[معتقد]] است یک انس بیشتر نداریم، و ابن حجر میگوید دو انس داریم که یکی عموی دیگری است. | ||
[[عسکری]] در آغاز گزارش مربوط به وی، نام «انس» و در پایان آن، نام «اسید» را آورده است <ref>عسکری، ص۲۴۴ و ۲۴۵.</ref>. اگر [[اشتباه]] نکرده باشد، احتمال یکی بودن آن دو میرود. ابن شبه او را از [[شاعران]] مخضرم میداند<ref>ابن عساکر، ج۲۰، ص۲۳؛ ابن حزم، ص۱۸۴.</ref>. [[ابن اثیر]] به نقل از ابن کلبی گوید: همو در [[غزوه احد]]، شعری برای تحریک [[مشرکان]] بر [[ضد]] [[امام علی]]{{ع}} سرود: | [[عسکری]] در آغاز گزارش مربوط به وی، نام «انس» و در پایان آن، نام «اسید» را آورده است <ref>عسکری، ص۲۴۴ و ۲۴۵.</ref>. اگر [[اشتباه]] نکرده باشد، احتمال یکی بودن آن دو میرود. ابن شبه او را از [[شاعران]] مخضرم میداند<ref>ابن عساکر، ج۲۰، ص۲۳؛ ابن حزم، ص۱۸۴.</ref>. [[ابن اثیر]] به نقل از ابن کلبی گوید: همو در [[غزوه احد]]، شعری برای تحریک [[مشرکان]] بر [[ضد]] [[امام علی]] {{ع}} سرود: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''فِي كُلِّ مَجْمَعِ غَايَةٍ أَخْزَاكُمْ''|2=''جَذَعٌ أَبَرَّ عَلَى اَلْمَذَاكِي اَلْقُرَّحِ''}} | {{ب|''فِي كُلِّ مَجْمَعِ غَايَةٍ أَخْزَاكُمْ''|2=''جَذَعٌ أَبَرَّ عَلَى اَلْمَذَاكِي اَلْقُرَّحِ''}} | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
:او همه جمعتان را به نهایت [[خواری]] کشاند و چون بچه شتر سه ساله ای بود که بر شتران ده ساله چیره میشد<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۱۲۴.</ref>. | :او همه جمعتان را به نهایت [[خواری]] کشاند و چون بچه شتر سه ساله ای بود که بر شتران ده ساله چیره میشد<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۱۲۴.</ref>. | ||
واقدی از [[محجن بن وهب]] [[روایت]] میکند که انس بن زنیم، [[رسول خدا]]{{صل}} را هجو کرد. [[جوانی]] از [[قبیله خزاعه]] با شنیدن آن به وی [[حمله]] کرد و سر او را [[شکست]]. انس با سر و روی [[خون]] آلود نزد [[قوم]] خویش رفت و [[آتش]] شتر را افزون بر [[کینهها]] و دشمنیهای سابق، میانشان برافروخت. همین سبب شد تا در [[ماه شعبان]]، ۲۲ ماه پس از [[صلح حدیبیه]]، [[قبیله]] [[کنانه]] به قبیله خزاعه حمله کند و موجبات [[نقض پیمان]] صلح حدیبیه را فراهم آورد<ref>واقدی، ج۲، ص۷۸۲ و ۷۸۳.</ref>. سپس [[عمرو بن سالم خزاعی]] همراه چهل تن از [[خزاعیان]] برای [[دادخواهی]] و [[درخواست یاری]] نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمدند <ref>واقدی، ج۲، ص۷۸۸ و ۷۸۹؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۲۷۱.</ref>. [[حزام بن هشام بن خالد کعبی]] از پدرش از عمرو بن سالم خزاعی چنین [[روایت]] کرده است: عمرو به رسول خدا{{صل}} گفت: انس بن زنیم شما را هجو کرد، و [[پیامبر]] خونش را هدر دانست<ref>واقدی، ج۲، ص۷۸۸ و ۷۸۹؛ ابن اثیر، ج۴، ص۱۰۵.</ref>. [[عسکری]]<ref>عسکری، ص۲۴۴ و ۲۴۵.</ref> به نقل از ابن درید گوید: رسول خدا{{صل}} در «[[یوم]] الفتح» خونش را [[مباح]] کرد، در حالی که پیامبر هنگام [[فتح مکه]]، هشت مرد و چهار [[زن]] را مهدورالدم اعلام نمود<ref>ابن حجر، فتح الباری، ج۸، ص۹.</ref> که انس بن زنیم یا اسامی مشابه او جزء آنان نبود. | واقدی از [[محجن بن وهب]] [[روایت]] میکند که انس بن زنیم، [[رسول خدا]] {{صل}} را هجو کرد. [[جوانی]] از [[قبیله خزاعه]] با شنیدن آن به وی [[حمله]] کرد و سر او را [[شکست]]. انس با سر و روی [[خون]] آلود نزد [[قوم]] خویش رفت و [[آتش]] شتر را افزون بر [[کینهها]] و دشمنیهای سابق، میانشان برافروخت. همین سبب شد تا در [[ماه شعبان]]، ۲۲ ماه پس از [[صلح حدیبیه]]، [[قبیله]] [[کنانه]] به قبیله خزاعه حمله کند و موجبات [[نقض پیمان]] صلح حدیبیه را فراهم آورد<ref>واقدی، ج۲، ص۷۸۲ و ۷۸۳.</ref>. سپس [[عمرو بن سالم خزاعی]] همراه چهل تن از [[خزاعیان]] برای [[دادخواهی]] و [[درخواست یاری]] نزد [[رسول خدا]] {{صل}} آمدند <ref>واقدی، ج۲، ص۷۸۸ و ۷۸۹؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۲۷۱.</ref>. [[حزام بن هشام بن خالد کعبی]] از پدرش از عمرو بن سالم خزاعی چنین [[روایت]] کرده است: عمرو به رسول خدا {{صل}} گفت: انس بن زنیم شما را هجو کرد، و [[پیامبر]] خونش را هدر دانست<ref>واقدی، ج۲، ص۷۸۸ و ۷۸۹؛ ابن اثیر، ج۴، ص۱۰۵.</ref>. [[عسکری]]<ref>عسکری، ص۲۴۴ و ۲۴۵.</ref> به نقل از ابن درید گوید: رسول خدا {{صل}} در «[[یوم]] الفتح» خونش را [[مباح]] کرد، در حالی که پیامبر هنگام [[فتح مکه]]، هشت مرد و چهار [[زن]] را مهدورالدم اعلام نمود<ref>ابن حجر، فتح الباری، ج۸، ص۹.</ref> که انس بن زنیم یا اسامی مشابه او جزء آنان نبود. | ||
[[زمان]] [[مسلمان]] شدن وی را به [[اختلاف]]، پس از بازگشت خزاعیان از نزد پیامبر دانستهاند. گفتهاند هنگامی که انس از مهدورالدم شدنش باخبر شد، با عذرخواهی نزد [[حضرت]] رفت و اشعاری در [[مدح]] ایشان سرود: | [[زمان]] [[مسلمان]] شدن وی را به [[اختلاف]]، پس از بازگشت خزاعیان از نزد پیامبر دانستهاند. گفتهاند هنگامی که انس از مهدورالدم شدنش باخبر شد، با عذرخواهی نزد [[حضرت]] رفت و اشعاری در [[مدح]] ایشان سرود: | ||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
{{ب|''وَ مَا حَمَلَتْ مِنْ نَاقَةٍ فَوْقَ رَحْلِهَا''|2=''أَبَرَّ وَ أَوْفَى ذِمَّةً مِنْ مُحَمَّد''}} | {{ب|''وَ مَا حَمَلَتْ مِنْ نَاقَةٍ فَوْقَ رَحْلِهَا''|2=''أَبَرَّ وَ أَوْفَى ذِمَّةً مِنْ مُحَمَّد''}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
واقدی [[دوازده]] [[بیت]] از این قصیده را آورده است<ref>واقدی، ج۲، ص۷۸۹.</ref>. صحابهنگاران، این [[شعر]] را به هشت نفر، از جمله انس بن زنیم نسبت دادهاند<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۹۰ و ج۷، ص۲۰، وی این شعر را به پنج نفر نسبت میدهد؛ ر.ک: مدخل ابو أناس بن زنیم دئلی.</ref>. [[ابن حجر]] و [[ابن عساکر]] گویند: ابن شبه، جزم دارد که این شعر انس بن زنیم است<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۹۰؛ ابن عساکر، ج۲۰، ص۲۳.</ref>. در فرض دیگر، [[ابن حجر]] به نقل از [[ابن سعد]] از واقدی، [[زمان]] [[مسلمان]] شدنش را با همین کیفیت هنگام [[فتح مکه]] گفته است و [[ابن ابی الحدید]] میافزاید که او به کوهها [[پناه]] برد و [[ستایش]] نامهای در [[وصف]] [[رسول خدا]]{{صل}} سرود<ref>واقدی، ج۲، ص۷۸۹-۷۹۱؛ ابن ابی الحدید، ج۱۷، ص۲۸۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۲۷۱ و ۲۷۲؛ صفدی، ج۹، ص۴۱۷.</ref>. | واقدی [[دوازده]] [[بیت]] از این قصیده را آورده است<ref>واقدی، ج۲، ص۷۸۹.</ref>. صحابهنگاران، این [[شعر]] را به هشت نفر، از جمله انس بن زنیم نسبت دادهاند<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۹۰ و ج۷، ص۲۰، وی این شعر را به پنج نفر نسبت میدهد؛ ر. ک: مدخل ابو أناس بن زنیم دئلی.</ref>. [[ابن حجر]] و [[ابن عساکر]] گویند: ابن شبه، جزم دارد که این شعر انس بن زنیم است<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۳۹۰؛ ابن عساکر، ج۲۰، ص۲۳.</ref>. در فرض دیگر، [[ابن حجر]] به نقل از [[ابن سعد]] از واقدی، [[زمان]] [[مسلمان]] شدنش را با همین کیفیت هنگام [[فتح مکه]] گفته است و [[ابن ابی الحدید]] میافزاید که او به کوهها [[پناه]] برد و [[ستایش]] نامهای در [[وصف]] [[رسول خدا]] {{صل}} سرود<ref>واقدی، ج۲، ص۷۸۹-۷۹۱؛ ابن ابی الحدید، ج۱۷، ص۲۸۲؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۲۷۱ و ۲۷۲؛ صفدی، ج۹، ص۴۱۷.</ref>. | ||
زمان مسلمان شدن وی را اندکی پیش از فتح مکه و نیز هنگام فتح مکه گفتهاند. این دو زمان میتواند بسیار نزدیک به یکدیگر یا در یک زمان باشد؛ زیرا همگی به اتفاق گفتهاند او به [[مکه]] پناه برد و این [[گریز]] و پناه، اندکی پیش از فتح مکه رخ داده بود. | زمان مسلمان شدن وی را اندکی پیش از فتح مکه و نیز هنگام فتح مکه گفتهاند. این دو زمان میتواند بسیار نزدیک به یکدیگر یا در یک زمان باشد؛ زیرا همگی به اتفاق گفتهاند او به [[مکه]] پناه برد و این [[گریز]] و پناه، اندکی پیش از فتح مکه رخ داده بود. | ||
زمانی که انس به [[کوه]] پناه برده بود، [[نوفل بن معاویه دئلی]] به [[شفاعت]] از او نزد رسول خدا{{صل}} برخاست و خطاب به [[حضرت]] عرضه داشت: شما به [[عفو]] سزاوارترید. کدام یک از ما شما را [[آزار]] نرساندیم و با شما [[دشمنی]] نکردیم؟ ما در [[جاهلیت]] نمیدانستیم که چه را بپذیریم و چه را رها کنیم تا اینکه [[خداوند]] ما را [[هدایت]] کرد. حضرت هم او را بخشید. ابن حجر این فرض (همزمانی با فتح مکه) را مطابق نظر واقدی و [[طبری]] میداند <ref>واقدی، ج۲، ص۷۸۸ و ۷۸۹؛ ابن اثیر، ج۱، ص۲۹۰؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۲۷۱.</ref>. از فتح مکه تا دوران [[معاویه]]، از او اطلاعاتی در منابع دیده نشد. | زمانی که انس به [[کوه]] پناه برده بود، [[نوفل بن معاویه دئلی]] به [[شفاعت]] از او نزد رسول خدا {{صل}} برخاست و خطاب به [[حضرت]] عرضه داشت: شما به [[عفو]] سزاوارترید. کدام یک از ما شما را [[آزار]] نرساندیم و با شما [[دشمنی]] نکردیم؟ ما در [[جاهلیت]] نمیدانستیم که چه را بپذیریم و چه را رها کنیم تا اینکه [[خداوند]] ما را [[هدایت]] کرد. حضرت هم او را بخشید. ابن حجر این فرض (همزمانی با فتح مکه) را مطابق نظر واقدی و [[طبری]] میداند <ref>واقدی، ج۲، ص۷۸۸ و ۷۸۹؛ ابن اثیر، ج۱، ص۲۹۰؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۲۷۱.</ref>. از فتح مکه تا دوران [[معاویه]]، از او اطلاعاتی در منابع دیده نشد. | ||
انس در دوران [[امارت]] [[عبیدالله بن زیاد]] بر [[بصره]] در آنجا بود. [[ابن زیاد]] از [[مصاحبت]] و مشاورت [[شاعری]] به نام [[حارثة بن بدر]]، از بنوغدانه بهره میبرد. انس، حارثه را که [[ولایت]] بر «سُرَّق» را<ref>از نواحی اهواز با مرکزیت دورق و فتح شده به دست ابوموسی اشعری، یاقوت حموی، ج۳، ص۲۱۴.</ref> به دست گرفته بود، در ضمن اشعاری پندهای [[سیاسی]] داد<ref>ابن قتیبه، الشعر و الشعراء، ص۴۴۱.</ref>. یاقوت این اشعار را از آن [[ابو الاسود دؤلی]] میداند<ref>یاقوت حموی، ج۳، ص۲۱۴.</ref>. روزی انس از روی [[حسادت]] و مهجور بودن، ضمن اشعاری [[ابن زیاد]] را به دلیل ملازمت با حارثه نکوهید. عبیدالله از حارثه خواست پاسخش را بدهد. او پس از [[امتناع]] به دلیل [[دوستی]] با انس، پاسخش را به [[شعر]] گفت. سرانجام [[اختلاف]] میان این دو بالا گرفت. هنگامی که [[سلم بن زیاد]] ([[کارگزار]] یزید بر [[خراسان]] و [[سجستان]]) برای جذب نیرو از [[مردم بصره]] و [[کوفه]] از خراسان به [[عراق]] بازگشت، از ماجرای میان ابن زیاد و انس باخبر شد. سپس به انس [[امارت]] بر خطهای از حوزه قلمرو خویش را پیشنهاد کرد. او مهلت خواست و در قصیدهای، از [[بیمهری]] و [[بیوفایی]] ابن زیاد شکوه کرد و او را لایق دوستی با حارثه دانست. [[ابوالفرج اصفهانی]]<ref>ابوالفرج اصفهانی، ج۸، ص۳۹۸ و ۴۰۲.</ref> این مشاعره را در پنج صفحه آورده است. این گزارش در مورد اینکه انس پیشنهاد سلم را پذیرفت یا نه، ساکت است، ولی از فحوای اشعار بر میآید که انس آنجا را ترک کرد و به احتمال زیاد به محل [[مأموریت]] خویش رفت. | انس در دوران [[امارت]] [[عبیدالله بن زیاد]] بر [[بصره]] در آنجا بود. [[ابن زیاد]] از [[مصاحبت]] و مشاورت [[شاعری]] به نام [[حارثة بن بدر]]، از بنوغدانه بهره میبرد. انس، حارثه را که [[ولایت]] بر «سُرَّق» را<ref>از نواحی اهواز با مرکزیت دورق و فتح شده به دست ابوموسی اشعری، یاقوت حموی، ج۳، ص۲۱۴.</ref> به دست گرفته بود، در ضمن اشعاری پندهای [[سیاسی]] داد<ref>ابن قتیبه، الشعر و الشعراء، ص۴۴۱.</ref>. یاقوت این اشعار را از آن [[ابو الاسود دؤلی]] میداند<ref>یاقوت حموی، ج۳، ص۲۱۴.</ref>. روزی انس از روی [[حسادت]] و مهجور بودن، ضمن اشعاری [[ابن زیاد]] را به دلیل ملازمت با حارثه نکوهید. عبیدالله از حارثه خواست پاسخش را بدهد. او پس از [[امتناع]] به دلیل [[دوستی]] با انس، پاسخش را به [[شعر]] گفت. سرانجام [[اختلاف]] میان این دو بالا گرفت. هنگامی که [[سلم بن زیاد]] ([[کارگزار]] یزید بر [[خراسان]] و [[سجستان]]) برای جذب نیرو از [[مردم بصره]] و [[کوفه]] از خراسان به [[عراق]] بازگشت، از ماجرای میان ابن زیاد و انس باخبر شد. سپس به انس [[امارت]] بر خطهای از حوزه قلمرو خویش را پیشنهاد کرد. او مهلت خواست و در قصیدهای، از [[بیمهری]] و [[بیوفایی]] ابن زیاد شکوه کرد و او را لایق دوستی با حارثه دانست. [[ابوالفرج اصفهانی]]<ref>ابوالفرج اصفهانی، ج۸، ص۳۹۸ و ۴۰۲.</ref> این مشاعره را در پنج صفحه آورده است. این گزارش در مورد اینکه انس پیشنهاد سلم را پذیرفت یا نه، ساکت است، ولی از فحوای اشعار بر میآید که انس آنجا را ترک کرد و به احتمال زیاد به محل [[مأموریت]] خویش رفت. |