پرش به محتوا

بت: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲
جز
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==واژه‌شناسی لغوی==
== واژه‌شناسی لغوی ==
*اصنام، جمع صنم، در لغت به معنای مجسمه و تندیس است که اصل آن از واژه [[عبری]] یا آرامیِ صلم گرفته شده است و یا معرب شمن [[فارسی]] (به معنای بت‌پرست) است<ref>دایرة المعارف تشیع، ج۱۰، ص۳۸۹.</ref>. صلم و صلمن از واژه‌هایی هستند که در متون [[مسند]] به معنای تندیس آمده‌اند<ref>ابن الکلبی، الاصنام، ص۳۳.</ref>. صنم در مفهوم اصطلاحی به الهه‌های [[جاهلی]] گفته می‌شود که از چوب یا طلا و نقره ساخته شده و صورتی [[انسانی]] داشته است<ref>عبد العزیز سالم، تاریخ عرب قبل از اسلام، ص۳۶۸.</ref><ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۲۸.</ref>.
* اصنام، جمع صنم، در لغت به معنای مجسمه و تندیس است که اصل آن از واژه [[عبری]] یا آرامیِ صلم گرفته شده است و یا معرب شمن [[فارسی]] (به معنای بت‌پرست) است<ref>دایرة المعارف تشیع، ج۱۰، ص۳۸۹.</ref>. صلم و صلمن از واژه‌هایی هستند که در متون [[مسند]] به معنای تندیس آمده‌اند<ref>ابن الکلبی، الاصنام، ص۳۳.</ref>. صنم در مفهوم اصطلاحی به الهه‌های [[جاهلی]] گفته می‌شود که از چوب یا طلا و نقره ساخته شده و صورتی [[انسانی]] داشته است<ref>عبد العزیز سالم، تاریخ عرب قبل از اسلام، ص۳۶۸.</ref><ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۲۸.</ref>.


==مقدمه==
== مقدمه ==
*اصنام، برای [[تقرب]] به خدایان در معابد به آنها تقدیم می‌شد. این الهه‌ها [[وظیفه]] [[اجابت دعا]] و برآوردن [[آرزوها]] و [[شفای بیماران]] را بر عهده داشته‌اند و برای [[نذر]] به الهه‌های [[معبد]] تقدیم می‌شدند. نخست بر روی سنگ‌ها [[قربانی]] می‌شدند (مذبح) که به مرور زمان، [[مقدس]] و [[جانشین]] خدایان شدند. در [[قرآن کریم]]، کلمه صنم نیامده است؛ ولی جمع آن، اصنام، در پنج [[آیه]] به چشم می‌خورد و به معنای بت‌هاست. [[قرآن کریم]] انصاب را [[رجس]] و [[قربانی]] بر آنها را عملی [[شیطانی]] معرفی می‌کند<ref>سوره مائده، آیات ۳-۹۰.</ref><ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۲۹.</ref>.
* اصنام، برای [[تقرب]] به خدایان در معابد به آنها تقدیم می‌شد. این الهه‌ها [[وظیفه]] [[اجابت دعا]] و برآوردن [[آرزوها]] و [[شفای بیماران]] را بر عهده داشته‌اند و برای [[نذر]] به الهه‌های [[معبد]] تقدیم می‌شدند. نخست بر روی سنگ‌ها [[قربانی]] می‌شدند (مذبح) که به مرور زمان، [[مقدس]] و [[جانشین]] خدایان شدند. در [[قرآن کریم]]، کلمه صنم نیامده است؛ ولی جمع آن، اصنام، در پنج [[آیه]] به چشم می‌خورد و به معنای بت‌هاست. [[قرآن کریم]] انصاب را [[رجس]] و [[قربانی]] بر آنها را عملی [[شیطانی]] معرفی می‌کند<ref>سوره مائده، آیات ۳-۹۰.</ref><ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۲۹.</ref>.
*درباره علت رواج [[بت‌پرستی]] در [[عربستان]] دو قول عمده به چشم می‌خورد. برخی معتقدند، نخستین پرستش‌کنندگان بتان در میان [[اعراب]]، [[فرزندان]] [[اسماعیل]]{{ع}} بوده‌اند. زمانی که تنگی [[معیشت]] ایشان را به کوچ اجباری از [[مکه]] کشاند، هر [[خانواده]]، سنگی را از [[حرم]] برای [[احترام]] با خود بردند و در هر منزلی مانند [[کعبه]] دور آن می‌چرخیدند. این عمل در نسل‌های بعد، جای خود را به [[پرستش]] سنگ‌های [[حرم]] داد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۸۳؛ ابن الکلبی، الأصنام، ص۶.</ref>. برخی نیز گفته‌اند: [[عمرو بن ربیعه لحی]] پس از [[مسافرت]] به بلقای [[شام]] با خود بتانی را آورد و [[مردم]] را به [[پرستش]] آنها وادار کرد<ref>ابن الکلبی، الاصنام، ص۸؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۷۷.</ref>. [[پرستش]] [[بت‌ها]] طوری شایع شده بود که تا ۳۶۰ بت با اشکال و اندازه‌های مختلف را در [[کعبه]] نگهداری می‌کردند. برخی از این [[بت‌ها]] [[احترام]] و اهمیت بیشتری داشتند<ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۲۸-۱۲۹.</ref>.
* درباره علت رواج [[بت‌پرستی]] در [[عربستان]] دو قول عمده به چشم می‌خورد. برخی معتقدند، نخستین پرستش‌کنندگان بتان در میان [[اعراب]]، [[فرزندان]] [[اسماعیل]] {{ع}} بوده‌اند. زمانی که تنگی [[معیشت]] ایشان را به کوچ اجباری از [[مکه]] کشاند، هر [[خانواده]]، سنگی را از [[حرم]] برای [[احترام]] با خود بردند و در هر منزلی مانند [[کعبه]] دور آن می‌چرخیدند. این عمل در نسل‌های بعد، جای خود را به [[پرستش]] سنگ‌های [[حرم]] داد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۸۳؛ ابن الکلبی، الأصنام، ص۶.</ref>. برخی نیز گفته‌اند: [[عمرو بن ربیعه لحی]] پس از [[مسافرت]] به بلقای [[شام]] با خود بتانی را آورد و [[مردم]] را به [[پرستش]] آنها وادار کرد<ref>ابن الکلبی، الاصنام، ص۸؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۷۷.</ref>. [[پرستش]] [[بت‌ها]] طوری شایع شده بود که تا ۳۶۰ بت با اشکال و اندازه‌های مختلف را در [[کعبه]] نگهداری می‌کردند. برخی از این [[بت‌ها]] [[احترام]] و اهمیت بیشتری داشتند<ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۲۸-۱۲۹.</ref>.


==منات==
== منات ==
*قدیمی‌ترین بت [[عرب]]، منات، در کنار دریا از [[ناحیه]] مشلّل در قدید (میان [[مکه]] و [[مدینه]]) [[نصب]] شده بود و همه [[اعراب]] آن را بزرگ شمرده، به نام آن [[قربانی]] می‌کردند. در این میان، [[اوس]] و [[خزرج]] نزد این بت، حجشان را پایان داده، سرها را می‌تراشیدند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۸۵-۸۶؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۱۹۲؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۲۰۴؛ ابن الکلبی، الاصنام، ص۱۳.</ref> که در [[قرآن]] مطرح شده است {{متن قرآن|وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الأُخْرَى}}<ref>سوره نجم، آیه:۲۰.</ref>. در معنای این بت مؤنث گفته‌اند که از ریشه [[منی]] به معنای ریختن است. وجه تسمیه منات را خونی دانسته‌اند که پس از [[قربانی]] بر این بت ریخته می‌شده است. البته این [[دلیل]]، منطقی به نظر نمی‌رسد؛ زیرا مفید این معناست که این بت تا مدت‌ها بدون نام [[مرگ]] [[پرستش]] می‌شده و بعدها نامی پیدا کرده است<ref>یحیی نوری، اسلام و عقائد و آرا بشری یا جاهلیت و اسلام، ص۲۵۲.</ref>.
* قدیمی‌ترین بت [[عرب]]، منات، در کنار دریا از [[ناحیه]] مشلّل در قدید (میان [[مکه]] و [[مدینه]]) [[نصب]] شده بود و همه [[اعراب]] آن را بزرگ شمرده، به نام آن [[قربانی]] می‌کردند. در این میان، [[اوس]] و [[خزرج]] نزد این بت، حجشان را پایان داده، سرها را می‌تراشیدند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۸۵-۸۶؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۱۹۲؛ یاقوت حموی، معجم البلدان، ج۵، ص۲۰۴؛ ابن الکلبی، الاصنام، ص۱۳.</ref> که در [[قرآن]] مطرح شده است {{متن قرآن|وَمَنَاةَ الثَّالِثَةَ الأُخْرَى}}<ref>سوره نجم، آیه:۲۰.</ref>. در معنای این بت مؤنث گفته‌اند که از ریشه [[منی]] به معنای ریختن است. وجه تسمیه منات را خونی دانسته‌اند که پس از [[قربانی]] بر این بت ریخته می‌شده است. البته این [[دلیل]]، منطقی به نظر نمی‌رسد؛ زیرا مفید این معناست که این بت تا مدت‌ها بدون نام [[مرگ]] [[پرستش]] می‌شده و بعدها نامی پیدا کرده است<ref>یحیی نوری، اسلام و عقائد و آرا بشری یا جاهلیت و اسلام، ص۲۵۲.</ref>.
*برخی منات را از کلمه منا و منیه به معنای [[مرگ]] و تقدیر گرفته‌اند<ref>عبد العزیز سالم، تاریخ عرب قبل از اسلام، ص۳۷۶.</ref> که آن را با یکی از خدایان بابلی به نام مامناتو یکی می‌دانسته‌اند. نزد [[اعراب]]، منات، نماد [[مرگ]] است؛ برخلاف نظر بابلیان، این بت، نماد تقدیر نیست. [[حضرت علی]]{{ع}} منات را پس از [[فتح مکه]] نابود کرد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۸۶.</ref><ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۲۹.</ref>.
* برخی منات را از کلمه منا و منیه به معنای [[مرگ]] و تقدیر گرفته‌اند<ref>عبد العزیز سالم، تاریخ عرب قبل از اسلام، ص۳۷۶.</ref> که آن را با یکی از خدایان بابلی به نام مامناتو یکی می‌دانسته‌اند. نزد [[اعراب]]، منات، نماد [[مرگ]] است؛ برخلاف نظر بابلیان، این بت، نماد تقدیر نیست. [[حضرت علی]] {{ع}} منات را پس از [[فتح مکه]] نابود کرد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۸۶.</ref><ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۲۹.</ref>.
*دومین بت معروف [[عرب]]، لات نامیده می‌شد. لات، سنگ سفید رنگی بود که تنی چند از [[یهود]]، نزد آن سویق (سبوس) می‌کوبیدند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۷۷؛ ابن الکلبی، الاصنام، ص۱۶.</ref>. درباره پدید آمدن این بت اسطوره‌هایی میان مردان قدیم رواج داشته است. ایشان لات را منسوب به مردی از ثقیف می‌دانسته‌اند که بر روی این صخره، نان می‌پخته و به [[حاجیان]] می‌فروخته است. پس از [[مرگ]] او [[عمرو بن ربیعه]] به [[مردم]] گفته بود که مرد ثقیفی به داخل صخره فرو رفته و [[مردم]] را به [[پرستش]] آن بت واداشته بود<ref>محمد عبدالمعید خان، الأساطیر و الانحرافات عند العرب، ص۱۲۸.</ref><ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۲۹-۱۳۰.</ref>.
* دومین بت معروف [[عرب]]، لات نامیده می‌شد. لات، سنگ سفید رنگی بود که تنی چند از [[یهود]]، نزد آن سویق (سبوس) می‌کوبیدند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۷۷؛ ابن الکلبی، الاصنام، ص۱۶.</ref>. درباره پدید آمدن این بت اسطوره‌هایی میان مردان قدیم رواج داشته است. ایشان لات را منسوب به مردی از ثقیف می‌دانسته‌اند که بر روی این صخره، نان می‌پخته و به [[حاجیان]] می‌فروخته است. پس از [[مرگ]] او [[عمرو بن ربیعه]] به [[مردم]] گفته بود که مرد ثقیفی به داخل صخره فرو رفته و [[مردم]] را به [[پرستش]] آن بت واداشته بود<ref>محمد عبدالمعید خان، الأساطیر و الانحرافات عند العرب، ص۱۲۸.</ref><ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۲۹-۱۳۰.</ref>.
*لات، بت اختصاصی [[مردم]] ثقیف در [[طائف]] بود و آنان خانه‌ای برای آن بت بنا کرده بودند و آن [[خانه]] را از [[کعبه]] [[برتر]] می‌دانستند<ref>ابن الکلبی، الأصنام، ص۱۶؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۷-۸۵.</ref>. این الهه مؤنث، خدای [[خورشید]] نزد بابلیان و [[قبایل]] [[عرب]] بود و آن را الهه فصل تابستان می‌دانستند<ref>میخائیل مسعود، الأساطیر و المعتقدات العربیه، ص۱۱۴-۱۱۳.</ref>. پس از [[فراگیر شدن اسلام]]، بزرگان ثقیف و متولیان [[معبد]] لات به [[مدینه]] آمدند. این هیئت [[سیاسی]]، شرط‌هایی را برای [[تسلیم]] [[شهر]] [[طائف]] [[تعیین]] کردند که یکی از آنها نگهداری و [[حفظ]] بت لات بود؛ اما [[حضرت رسول]]{{صل}} با آنها [[مخالفت]] کردند. حتی آنان خواستار این شدند که فقط تا سه سال دیگر بت را نگهداری دارند. سرانجام آنان، [[تسلیم]] [[رأی]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌شدند. با این حال، خود حاضر به [[شکستن بت]] نشدند و [[حضرت محمد]]{{صل}} به [[مغیرة بن شعبه]] و [[ابوسفیان]] [[دستور]] بود تا آن بتکده را ویران کنند.<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۴۰؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۹۹.</ref>
* لات، بت اختصاصی [[مردم]] ثقیف در [[طائف]] بود و آنان خانه‌ای برای آن بت بنا کرده بودند و آن [[خانه]] را از [[کعبه]] [[برتر]] می‌دانستند<ref>ابن الکلبی، الأصنام، ص۱۶؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۴۷-۸۵.</ref>. این الهه مؤنث، خدای [[خورشید]] نزد بابلیان و [[قبایل]] [[عرب]] بود و آن را الهه فصل تابستان می‌دانستند<ref>میخائیل مسعود، الأساطیر و المعتقدات العربیه، ص۱۱۴-۱۱۳.</ref>. پس از [[فراگیر شدن اسلام]]، بزرگان ثقیف و متولیان [[معبد]] لات به [[مدینه]] آمدند. این هیئت [[سیاسی]]، شرط‌هایی را برای [[تسلیم]] [[شهر]] [[طائف]] [[تعیین]] کردند که یکی از آنها نگهداری و [[حفظ]] بت لات بود؛ اما [[حضرت رسول]] {{صل}} با آنها [[مخالفت]] کردند. حتی آنان خواستار این شدند که فقط تا سه سال دیگر بت را نگهداری دارند. سرانجام آنان، [[تسلیم]] [[رأی]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌شدند. با این حال، خود حاضر به [[شکستن بت]] نشدند و [[حضرت محمد]] {{صل}} به [[مغیرة بن شعبه]] و [[ابوسفیان]] [[دستور]] بود تا آن بتکده را ویران کنند.<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۲، ص۵۴۰؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الامم و الملوک، ج۳، ص۹۹.</ref>
*عزی، بت سوم [[عرب]] که پس از لات و منات ساخته شده بود، بت اختصاصی [[قریش]] بود که کم‌کم در سایر [[قبایل]] نیز پرستیده شد. عزی، [[مظهر]] زمستان بود و نزد [[عرب جاهلی]] با [[ازدواج]] و [[زناشویی]] پیوند داشت<ref>عبد العزیز سالم، تاریخ عرب قبل اسلام، ص۳۷۹.</ref>. این الهه پس از [[فتح مکه]] به دست خالد نزد [[ولید]] از میان رفت. عزی، قربانگاهی به نام غبغب العزی داشته است<ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۳۰.</ref>.
* عزی، بت سوم [[عرب]] که پس از لات و منات ساخته شده بود، بت اختصاصی [[قریش]] بود که کم‌کم در سایر [[قبایل]] نیز پرستیده شد. عزی، [[مظهر]] زمستان بود و نزد [[عرب جاهلی]] با [[ازدواج]] و [[زناشویی]] پیوند داشت<ref>عبد العزیز سالم، تاریخ عرب قبل اسلام، ص۳۷۹.</ref>. این الهه پس از [[فتح مکه]] به دست خالد نزد [[ولید]] از میان رفت. عزی، قربانگاهی به نام غبغب العزی داشته است<ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۳۰.</ref>.


==هُبل==
== هُبل ==
*هبل، بت [[قریش]] و بزرگ‌ترین بت [[کعبه]]، به صورت [[انسان]] تراشیده شده بود. جنس هبل از عقیق سرخ بود. [[دست]] راستش شکسته شده بود، و دستی از طلا برایش ساخته بودند و آن را هبل [[خزیمه]] می‌گفتند. [[خزیمه]] بن مدرکه، کسی بود که این بت را در [[کعبه]] [[نصب]] کرد. از لام معروف [[قریش]]، یعنی تیرهایی که بر آن [[افعال]] [[امر و نهی]] نوشته شده، در برابر این بت قرار داشت. [[پاکی]] نژاد نوزادان، [[نکاح]]، [[تجارت]]، [[سفر]]، [[جنگ]] و [[نزاع]] را از او اجازه می‌گرفتند<ref>ابن الکلبی، الاصنام، ص۲۷-۲۸؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۸۲ (زیرنویس).</ref>.
* هبل، بت [[قریش]] و بزرگ‌ترین بت [[کعبه]]، به صورت [[انسان]] تراشیده شده بود. جنس هبل از عقیق سرخ بود. [[دست]] راستش شکسته شده بود، و دستی از طلا برایش ساخته بودند و آن را هبل [[خزیمه]] می‌گفتند. [[خزیمه]] بن مدرکه، کسی بود که این بت را در [[کعبه]] [[نصب]] کرد. از لام معروف [[قریش]]، یعنی تیرهایی که بر آن [[افعال]] [[امر و نهی]] نوشته شده، در برابر این بت قرار داشت. [[پاکی]] نژاد نوزادان، [[نکاح]]، [[تجارت]]، [[سفر]]، [[جنگ]] و [[نزاع]] را از او اجازه می‌گرفتند<ref>ابن الکلبی، الاصنام، ص۲۷-۲۸؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۸۲ (زیرنویس).</ref>.
*برخی بر این اعتقادند که او با بعلِ عبریان یکی است و او را خدای [[نعمت]]، فراوانی و زراعت دانسته‌اند<ref>عبد العزیز سالم، تاریخ عرب قبل از اسلام، ص۳۸۰.</ref><ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۳۰-۱۳۱.</ref>.
* برخی بر این اعتقادند که او با بعلِ عبریان یکی است و او را خدای [[نعمت]]، فراوانی و زراعت دانسته‌اند<ref>عبد العزیز سالم، تاریخ عرب قبل از اسلام، ص۳۸۰.</ref><ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۳۰-۱۳۱.</ref>.


==اساف و نائله==
== اساف و نائله ==
*آنان [[زن]] و مردی [[یمنی]] بودند که در [[کعبه]] [[مسخ]] شدند و [[مردم]]، آنها را برای [[عبرت]] سایرین، پیشاپیش [[کعبه]] [[نصب]] کردند تا [[عبرت]] دیگران شوند. اساف به صورت مرد بود و نائله را زنی دانسته‌اند که در سعی [[صفا و مروه]]، آنها را استلام می‌کرد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۸۲؛ ابن الکلبی، الاصنام، ص۹.</ref><ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۳۱.</ref>.
* آنان [[زن]] و مردی [[یمنی]] بودند که در [[کعبه]] [[مسخ]] شدند و [[مردم]]، آنها را برای [[عبرت]] سایرین، پیشاپیش [[کعبه]] [[نصب]] کردند تا [[عبرت]] دیگران شوند. اساف به صورت مرد بود و نائله را زنی دانسته‌اند که در سعی [[صفا و مروه]]، آنها را استلام می‌کرد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۸۲؛ ابن الکلبی، الاصنام، ص۹.</ref><ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۳۱.</ref>.


==ذوی‌الشری==
== ذوی‌الشری ==
*این بت بنا بر [[نقل]] [[تورات]] در مرکز نبطی‌ها ([[قرن دوم]] و سوم پیش از میلاد) در سلع قرار داشت که در زبان یونانی بدان بطرا می‌گفتند. شاید بطرا ترجمه یونانی از سلع باشد. سلع، کلمه‌ای [[عبری]] یا [[سریانی]] است. این بت، [[معبد]] بسیار بزرگی دارد و خدای سرسبزی و شراب بوده است<ref>حسین علی عربی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱، ص۱۰۶.</ref><ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۳۱.</ref>.
* این بت بنا بر [[نقل]] [[تورات]] در مرکز نبطی‌ها ([[قرن دوم]] و سوم پیش از میلاد) در سلع قرار داشت که در زبان یونانی بدان بطرا می‌گفتند. شاید بطرا ترجمه یونانی از سلع باشد. سلع، کلمه‌ای [[عبری]] یا [[سریانی]] است. این بت، [[معبد]] بسیار بزرگی دارد و خدای سرسبزی و شراب بوده است<ref>حسین علی عربی، تاریخ تحقیقی اسلام، ج۱، ص۱۰۶.</ref><ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۳۱.</ref>.


==ذوالخلصه==
== ذوالخلصه ==
*ذوالخلصه بت خثعم و بجیله بود. این بت، صخره سفیدی بود که شکل تاجی بر سر آن تراشیده بودند<ref>ابن الکلبی، الاصنام، ص۳۴.</ref>. ذوالخلصه در [[یمن]] بود. بت‌خانه آن را [[کعبه]] [[یمانی]] می‌گفتند. در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|وَقَالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلا سُوَاعًا وَلا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا}}<ref> و گفتند: هیچ گاه از خدایان خویش دست برندارید و هرگز از ودّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر، دست نکشید؛ سوره نوح، آیه:۲۳.</ref> این [[بت‌ها]] را نخست [[قوم]] [[حضرت نوح]]{{ع}} [[پرستش]] می‌کردند، و پس از ایشان، [[اعراب]] به [[پرستش]] آنها پرداختند. آنها، بت‌هایی بودند که پس از [[طوفان نوح]]، زیر گل و لای مدفون شده بودند تا زمانی که دوباره سر برآوردند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۷۸؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۱۹۰.</ref><ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۳۱-۱۳۲.</ref>.
* ذوالخلصه بت خثعم و بجیله بود. این بت، صخره سفیدی بود که شکل تاجی بر سر آن تراشیده بودند<ref>ابن الکلبی، الاصنام، ص۳۴.</ref>. ذوالخلصه در [[یمن]] بود. بت‌خانه آن را [[کعبه]] [[یمانی]] می‌گفتند. در [[قرآن کریم]] آمده است: {{متن قرآن|وَقَالُوا لا تَذَرُنَّ آلِهَتَكُمْ وَلا تَذَرُنَّ وَدًّا وَلا سُوَاعًا وَلا يَغُوثَ وَيَعُوقَ وَنَسْرًا}}<ref> و گفتند: هیچ گاه از خدایان خویش دست برندارید و هرگز از ودّ و سواع و یغوث و یعوق و نسر، دست نکشید؛ سوره نوح، آیه:۲۳.</ref> این [[بت‌ها]] را نخست [[قوم]] [[حضرت نوح]] {{ع}} [[پرستش]] می‌کردند، و پس از ایشان، [[اعراب]] به [[پرستش]] آنها پرداختند. آنها، بت‌هایی بودند که پس از [[طوفان نوح]]، زیر گل و لای مدفون شده بودند تا زمانی که دوباره سر برآوردند<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۷۸؛ ابن کثیر، البدایه و النهایه، ج۲، ص۱۹۰.</ref><ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۳۱-۱۳۲.</ref>.


==[[ود]]==
== [[ود]] ==
* [[ود]]، یکی از نام‌های ماه، در متون [[عربستان]] جنوبی و ثمودی و لحیانی بوده است. این بت، در [[دومه الجندل]] [[مقام]] داشته است. این بت، هنگام [[ظهور اسلام]] نزد [[بنی‌عامر]] بود و ایشان پرده‌داران آن بودند. یعوق نزد [[قبیله]] [[بنی‌کهلان]] در [[یمن]] و به شکل اسب بوده است. یغوث به شکل شیر بود و پژوهشگران این بت را [[مصری]] دانسته‌اند. بت شیر مانندی به نام تغنوت را نیز شناسایی کرده‌اند. نسر، به معنای کرکس، از بتان بنی‌ارم بود که در [[زبان عبری]] به صورت نشر و در تلمود نثرا آمده است، و سواع که نزد بنی هذیل در رهاط [[ینبع]] بوده است<ref>عبد العزیز سالم، تاریخ عرب قبل اسلام، ص۲۷۲-۳۷۰.</ref>.
* [[ود]]، یکی از نام‌های ماه، در متون [[عربستان]] جنوبی و ثمودی و لحیانی بوده است. این بت، در [[دومه الجندل]] [[مقام]] داشته است. این بت، هنگام [[ظهور اسلام]] نزد [[بنی‌عامر]] بود و ایشان پرده‌داران آن بودند. یعوق نزد [[قبیله]] [[بنی‌کهلان]] در [[یمن]] و به شکل اسب بوده است. یغوث به شکل شیر بود و پژوهشگران این بت را [[مصری]] دانسته‌اند. بت شیر مانندی به نام تغنوت را نیز شناسایی کرده‌اند. نسر، به معنای کرکس، از بتان بنی‌ارم بود که در [[زبان عبری]] به صورت نشر و در تلمود نثرا آمده است، و سواع که نزد بنی هذیل در رهاط [[ینبع]] بوده است<ref>عبد العزیز سالم، تاریخ عرب قبل اسلام، ص۲۷۲-۳۷۰.</ref>.
*سواع، به معنای الهه [[مرگ]] و [[شرور]] بوده و در مقابل یعوق قرار داشته است که به معنای نگه‌دارنده از [[مرگ]] و [[شر]] بوده است. یغوث به معنای چیزی بود که از او [[استغاثه]] می‌کنند و کمک می‌خواهند<ref>حسین علی عربی، تاریخ تحقیقی اسلام، ص۱۰۵.</ref>. در اینجا طرح این نکته ضروری به نظر می‌رسد که [[اعراب]]، فقط حیوانات زنده را می‌پرستیدند و به شکل حیوان بودن این بتان، نشانه آمدن از [[فرهنگ]] و سرزمین‌های دیگر است<ref>عبد العزیز سالم، تاریخ عرب قبل اسلام، ص۳۷۲.</ref><ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۳۲.</ref>.
* سواع، به معنای الهه [[مرگ]] و [[شرور]] بوده و در مقابل یعوق قرار داشته است که به معنای نگه‌دارنده از [[مرگ]] و [[شر]] بوده است. یغوث به معنای چیزی بود که از او [[استغاثه]] می‌کنند و کمک می‌خواهند<ref>حسین علی عربی، تاریخ تحقیقی اسلام، ص۱۰۵.</ref>. در اینجا طرح این نکته ضروری به نظر می‌رسد که [[اعراب]]، فقط حیوانات زنده را می‌پرستیدند و به شکل حیوان بودن این بتان، نشانه آمدن از [[فرهنگ]] و سرزمین‌های دیگر است<ref>عبد العزیز سالم، تاریخ عرب قبل اسلام، ص۳۷۲.</ref><ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۳۲.</ref>.


==فلس==
== فلس ==
*فلس، بتی از [[قبیله]] طی بود که در میان کوه اجا واقع شده بود و [[رفاعه]]، بتی سرخ مایل به سیاه بود<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۸۷؛ ابن الکلبی، الاصنام، ص۵۹؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الانف فی شرح السیرة النبویه، ج۱، ص۳۶۷.</ref>. از دیگر بت‌های [[عرب]] می‌توان به بت سعد در ساحل [[جده]]، اقیصر، بت لخم، عائم، بعیم، باجر، عمیانس، ذوالکعین، اشهل، اوال و... اشاره کرد<ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۳۳.</ref>.
* فلس، بتی از [[قبیله]] طی بود که در میان کوه اجا واقع شده بود و [[رفاعه]]، بتی سرخ مایل به سیاه بود<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۸۷؛ ابن الکلبی، الاصنام، ص۵۹؛ عبدالرحمن سهیلی، الروض الانف فی شرح السیرة النبویه، ج۱، ص۳۶۷.</ref>. از دیگر بت‌های [[عرب]] می‌توان به بت سعد در ساحل [[جده]]، اقیصر، بت لخم، عائم، بعیم، باجر، عمیانس، ذوالکعین، اشهل، اوال و... اشاره کرد<ref>[[فاطمه کرم‌پور|کرم‌پور، فاطمه]]، [[اصنام (مقاله)|اصنام]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۱۳۳.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش