برهان امکان و وجوب: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲۰: | خط ۲۰: | ||
[[برهان امکان]] و [[وجوب]] را میتوان با دو ذیل نیز بیان نمود: | [[برهان امکان]] و [[وجوب]] را میتوان با دو ذیل نیز بیان نمود: | ||
====برهان [[خلف]]==== | ==== برهان [[خلف]] ==== | ||
مطلق وجود اگر واجب باشد این مطلوب است و اگر ممکن باشد، لازم میآید به دیگری متعلق گردد؛ در حالی که وجود واحد و بسیط است، و تعدد و کثرات معلول عوارض وجود است، برای وجود دومی نیست تا بدان مفتقر گردد، اگر متعلق به دیگری باشد [[خلف]] لازم میآید، پس برای عدم [[لزوم]] خلف وجود قائمبالذات است. بنابراین به مجرد قبول وجود و [[واقعیت]] به واجبالوجود اعتراف کردیم؛ چون شیءای خارج از وجود نیست که به آن [[وجوب]] وجود ببخشد، اما ماهیت و عدم، امر [[علمی]] هستند که به قول [[حکما]]: فاقد الشیء معطی شیء نمیتواند باشد<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۱۷-۲۲.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[خداشناسی توحیدی (مقاله)| مقاله «خداشناسی توحیدی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۳۲.</ref> | مطلق وجود اگر واجب باشد این مطلوب است و اگر ممکن باشد، لازم میآید به دیگری متعلق گردد؛ در حالی که وجود واحد و بسیط است، و تعدد و کثرات معلول عوارض وجود است، برای وجود دومی نیست تا بدان مفتقر گردد، اگر متعلق به دیگری باشد [[خلف]] لازم میآید، پس برای عدم [[لزوم]] خلف وجود قائمبالذات است. بنابراین به مجرد قبول وجود و [[واقعیت]] به واجبالوجود اعتراف کردیم؛ چون شیءای خارج از وجود نیست که به آن [[وجوب]] وجود ببخشد، اما ماهیت و عدم، امر [[علمی]] هستند که به قول [[حکما]]: فاقد الشیء معطی شیء نمیتواند باشد<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۱۷-۲۲.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[خداشناسی توحیدی (مقاله)| مقاله «خداشناسی توحیدی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۳۲.</ref> | ||
====طریق [[استقامت]]==== | ==== طریق [[استقامت]] ==== | ||
اگر وجود [[واجب]] باشد این مطلوب و مدعاست، اما اگر ممکنالوجود باشد، آن مستلزم واجبالوجود است که فرض این است آن وجود مرتبهای از [[حقیقت]] وجود است. در این صورت، اگر این مرتبه به وجود غیری نیازمند باشد، مستلزم وجود [[غنی]] بالذات [واجب الوجود] است، چون فرض این است که وجودی از حقیقت وجود خارج نیست. استلزام وجود ممکن وجود غنی بالذات را برای دفع دور و [[تسلسل]] است. | اگر وجود [[واجب]] باشد این مطلوب و مدعاست، اما اگر ممکنالوجود باشد، آن مستلزم واجبالوجود است که فرض این است آن وجود مرتبهای از [[حقیقت]] وجود است. در این صورت، اگر این مرتبه به وجود غیری نیازمند باشد، مستلزم وجود [[غنی]] بالذات [واجب الوجود] است، چون فرض این است که وجودی از حقیقت وجود خارج نیست. استلزام وجود ممکن وجود غنی بالذات را برای دفع دور و [[تسلسل]] است. | ||
[[امام]] در توضیح [[برهان]] یادآور میشود که تسلسل علل باید به نحو ترتبی و نه تعاقبی فرض شود که آن محال است. وی در ادامه با دو تقریر به تبیین تسلسل ترتبی میپردازد<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۲۷-۲۵.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[خداشناسی توحیدی (مقاله)| مقاله «خداشناسی توحیدی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۳۳.</ref> | [[امام]] در توضیح [[برهان]] یادآور میشود که تسلسل علل باید به نحو ترتبی و نه تعاقبی فرض شود که آن محال است. وی در ادامه با دو تقریر به تبیین تسلسل ترتبی میپردازد<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۲۷-۲۵.</ref><ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[خداشناسی توحیدی (مقاله)| مقاله «خداشناسی توحیدی»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۱۳۳.</ref> |