بصره در معارف مهدویت: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==[[بصره]] در موعودنامه== | == [[بصره]] در موعودنامه == | ||
*از شهرهای معروف، دومین [[شهر]] و بندر منحصربهفرد [[عراق]] است و آن را قبّة الاسلام، خزانة العرب و رعناء میخواندهاند. در خبر آمده که هیچ شهری نیست، جز اینکه [[هنگام ظهور]] [[مهدی]]{{ع}} گروهی از آن به [[حضرت]] بپیوندند، جز [[بصره]] که حتی یک نفر از آن [[شهر]]، با [[حضرت]] نباشد<ref>همان، ص ۱۹۴.</ref>. در [[روایات]] [[آخر الزمان]] از [[امام علی|حضرت امیر]]{{ع}} [[روایت]] شده که: "[[بصره]]، برای ویرانی از همه جا نزدیکتر، خاکش از همهجا سختتر، در معرض [[عذاب الهی]] از همهجا بیشتر است. ای [[مردم بصره]]! و ای ساکنان آبادیهای اطراف [[بصره]]! [[آگاه]] باشید که روز سخت و بلای دردناکی از [[آب]] در [[انتظار]] شماست، من میدانم که این [[آب]] از کدام منطقه شما بیرون خواهد زد، پیش از آن نیز فاجعههای [[سختی]] بر شما خواهد رسید که [[علم]] آن از شما پنهان شده و بر ما عطا شده است... ای [[اهل بصره]]! اخلاقتان پیچیده، آئینتان منافقانه، آبتان تلخ، [[خاک]] کشورتان از هر خاکی گندیدهتر و از [[آسمان]] دورتر است، نُه دهم [[شرّ]] در [[شهر]] شماست... گویی با چشم خود میبینم که [[شهر]] شما را [[آب]] گرفته است. از ساختمانهای [[شهر]] جز گنبد مسجدتان دیده نمیشود که همانند سینه مرغی در اقیانوس بیکران شناور به نظر میرسد. هنگامی که دیدند کوخهای [[بصره]] تبدیل به کاخ شده و باغهای اطراف آن تبدیل به قصر شده، بدانند که [[عمر]] [[بصره]] به پایان رسیده، دیگر بصرهای وجود نخواهد داشت"<ref>الملاحم و الفتن، ص ۱۰۲؛ الزام الناصب، ص ۲۴۲؛ روزگار رهایی، ج ۲، ص ۱۰۱۵.</ref>. در روایتی آمده است که [[قائم]] [[ظهور]] نمیکند جز اینکه دو [[نامه]] خوانده شود: یکی در [[بصره]]، دیگری در [[کوفه]]. که در هردو [[نامه]]، از [[امام علی|علی بن ابی طالب]]{{ع}} اظهار [[برائت]] میشود<ref>غیبة نعمانی، ص ۱۶۵؛ غیبة طوسی، ص ۲۶۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۱.</ref>. در [[روایت]] دیگری آمده است: "[[بصره]]، [[خسف]] میشود و ویران میگردد و [[وحشت]] شدیدی بر سراسر [[عراق]] حکمفرما میشود که احدی [[آسایش]] و [[آرامش]] نمییابد"<ref>اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۴۲۵.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۶۸.</ref>. | * از شهرهای معروف، دومین [[شهر]] و بندر منحصربهفرد [[عراق]] است و آن را قبّة الاسلام، خزانة العرب و رعناء میخواندهاند. در خبر آمده که هیچ شهری نیست، جز اینکه [[هنگام ظهور]] [[مهدی]] {{ع}} گروهی از آن به [[حضرت]] بپیوندند، جز [[بصره]] که حتی یک نفر از آن [[شهر]]، با [[حضرت]] نباشد<ref>همان، ص ۱۹۴.</ref>. در [[روایات]] [[آخر الزمان]] از [[امام علی|حضرت امیر]] {{ع}} [[روایت]] شده که: "[[بصره]]، برای ویرانی از همه جا نزدیکتر، خاکش از همهجا سختتر، در معرض [[عذاب الهی]] از همهجا بیشتر است. ای [[مردم بصره]]! و ای ساکنان آبادیهای اطراف [[بصره]]! [[آگاه]] باشید که روز سخت و بلای دردناکی از [[آب]] در [[انتظار]] شماست، من میدانم که این [[آب]] از کدام منطقه شما بیرون خواهد زد، پیش از آن نیز فاجعههای [[سختی]] بر شما خواهد رسید که [[علم]] آن از شما پنهان شده و بر ما عطا شده است... ای [[اهل بصره]]! اخلاقتان پیچیده، آئینتان منافقانه، آبتان تلخ، [[خاک]] کشورتان از هر خاکی گندیدهتر و از [[آسمان]] دورتر است، نُه دهم [[شرّ]] در [[شهر]] شماست... گویی با چشم خود میبینم که [[شهر]] شما را [[آب]] گرفته است. از ساختمانهای [[شهر]] جز گنبد مسجدتان دیده نمیشود که همانند سینه مرغی در اقیانوس بیکران شناور به نظر میرسد. هنگامی که دیدند کوخهای [[بصره]] تبدیل به کاخ شده و باغهای اطراف آن تبدیل به قصر شده، بدانند که [[عمر]] [[بصره]] به پایان رسیده، دیگر بصرهای وجود نخواهد داشت"<ref>الملاحم و الفتن، ص ۱۰۲؛ الزام الناصب، ص ۲۴۲؛ روزگار رهایی، ج ۲، ص ۱۰۱۵.</ref>. در روایتی آمده است که [[قائم]] [[ظهور]] نمیکند جز اینکه دو [[نامه]] خوانده شود: یکی در [[بصره]]، دیگری در [[کوفه]]. که در هردو [[نامه]]، از [[امام علی|علی بن ابی طالب]] {{ع}} اظهار [[برائت]] میشود<ref>غیبة نعمانی، ص ۱۶۵؛ غیبة طوسی، ص ۲۶۹؛ بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۳۶۱.</ref>. در [[روایت]] دیگری آمده است: "[[بصره]]، [[خسف]] میشود و ویران میگردد و [[وحشت]] شدیدی بر سراسر [[عراق]] حکمفرما میشود که احدی [[آسایش]] و [[آرامش]] نمییابد"<ref>اعلام الوری، ص ۴۲۹؛ [[منتخب الاثر (کتاب)|منتخب الاثر]]، ص ۴۲۵.</ref><ref>[[مجتبی تونهای|تونهای، مجتبی]]، [[موعودنامه (کتاب)|موعودنامه]]، ص۱۶۸.</ref>. | ||
==[[بصره]] در [[فرهنگنامه]] [[آخرالزمان]]== | == [[بصره]] در [[فرهنگنامه]] [[آخرالزمان]] == | ||
* [[بصره]] یکی از شهرهای معروف [[عراق]] است و دارای قدمت [[تاریخی]] است. [[بصره]] از [[صدر اسلام]] کانون حوادث و [[درگیریها]] بوده است. [[جنگها]] و خونریزیهای بسیاری در آن صورت گرفته است. فقط در [[جنگ جمل]] بین [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} و [[عایشه]] بیست هزار نفر در یک روز کشته شدند. | * [[بصره]] یکی از شهرهای معروف [[عراق]] است و دارای قدمت [[تاریخی]] است. [[بصره]] از [[صدر اسلام]] کانون حوادث و [[درگیریها]] بوده است. [[جنگها]] و خونریزیهای بسیاری در آن صورت گرفته است. فقط در [[جنگ جمل]] بین [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} و [[عایشه]] بیست هزار نفر در یک روز کشته شدند. | ||
* [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از [[رسول خدا]]{{صل}} [[روایت]] نمود که فرمود: [[خداوند]] [[زمین]] را برای من پیچید تا جایی که [[بصره]] را دیدم... که با تمام [[اهل]] آن دوبار زیر و رو خواهد شد، و [[خداوند]] نیز برای آخرین بار در مرتبه سوم آن را ویران و زیر و زبر خواهد کرد و این سومین بار در [[زمان رجعت]] خواهد بود<ref>تفسیر قمی: ج ۲، ص ۳۴۰. ذیل تفسر آیه ۵۳ سوره نجم {{متن قرآن|وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى}} «و شهرهای زیر و روشده (ی قوم لوط) | * [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} از [[رسول خدا]] {{صل}} [[روایت]] نمود که فرمود: [[خداوند]] [[زمین]] را برای من پیچید تا جایی که [[بصره]] را دیدم... که با تمام [[اهل]] آن دوبار زیر و رو خواهد شد، و [[خداوند]] نیز برای آخرین بار در مرتبه سوم آن را ویران و زیر و زبر خواهد کرد و این سومین بار در [[زمان رجعت]] خواهد بود<ref>تفسیر قمی: ج ۲، ص ۳۴۰. ذیل تفسر آیه ۵۳ سوره نجم {{متن قرآن|وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى}} «و شهرهای زیر و روشده (ی قوم لوط) را نگونسار کرد».</ref>. | ||
* [[امام حسن]]{{ع}} درباره وقایع [[بصره]] فرمود: چه شمشیرها کشیده شد، چه شمشیرها آخته شد و چه چشمها که گریان و چه پردههای [[عفاف]] که دریده میشود و چه غمها که به وجود میآید؛ ضعیفها هلاک میشوند، ضعیفها هلاک میشوند. باد زردی از سوی [[قبله]] بر [[بصره]] وزیدن گیرد، تا جایی که [[شب]] از شدت زردی آن باد چون روز روشن شود<ref>باد زرد رنگ شاید به علت ذرات غباری است که به همراه باد جابجا میشوند و هنگام باد و باران به علت انعکاس نور خورشید، از لایههای بالایی جو به پایین، توسط ذرات معلق، فضا روشن میشود.</ref>. سپس [[بصره]] در [[آب]] [[غرق]] میشود. پس از این وقایع مانند دانههای [[تسبیح]] رخ میدهد، [[منتظر]] نشانههای پی در پی باشید، اولین [[نشانه]] [[صاعقه]] است، پس از آن [[باد زرد]] و پس از آن باد دائمی و صدایی که از [[آسمان]] میآید و [[مردم]] از (دهشت) آن میمیرند... راهها چنان بسته میشود که نتوان از شهری به [[شهر]] دیگر رفت<ref>ملاحم: ص ۱۲۶.</ref>. | * [[امام حسن]] {{ع}} درباره وقایع [[بصره]] فرمود: چه شمشیرها کشیده شد، چه شمشیرها آخته شد و چه چشمها که گریان و چه پردههای [[عفاف]] که دریده میشود و چه غمها که به وجود میآید؛ ضعیفها هلاک میشوند، ضعیفها هلاک میشوند. باد زردی از سوی [[قبله]] بر [[بصره]] وزیدن گیرد، تا جایی که [[شب]] از شدت زردی آن باد چون روز روشن شود<ref>باد زرد رنگ شاید به علت ذرات غباری است که به همراه باد جابجا میشوند و هنگام باد و باران به علت انعکاس نور خورشید، از لایههای بالایی جو به پایین، توسط ذرات معلق، فضا روشن میشود.</ref>. سپس [[بصره]] در [[آب]] [[غرق]] میشود. پس از این وقایع مانند دانههای [[تسبیح]] رخ میدهد، [[منتظر]] نشانههای پی در پی باشید، اولین [[نشانه]] [[صاعقه]] است، پس از آن [[باد زرد]] و پس از آن باد دائمی و صدایی که از [[آسمان]] میآید و [[مردم]] از (دهشت) آن میمیرند... راهها چنان بسته میشود که نتوان از شهری به [[شهر]] دیگر رفت<ref>ملاحم: ص ۱۲۶.</ref>. | ||
*یکی از [[نشانههای ظهور]] که [[خداوند]] در [[معراج]] به پیامبرش نشان داد، [[خرابی بصره]] است، که توسط یکی از [[فرزندان پیامبر]] انجام میشود و ساکنان زنگبار<ref>زنگبار همان جمهوری تانزانیای فعلی است، که اکنون یکی از جزایر مهم این کشور به نام زنگبار نامیده میشود. گروهی از ایران از شهرهای شیراز، شوشتر و سیراف در سال ۹۵۶ قمری به این کشور مهاجرت کردند و در آنجا ساکن شدند.</ref> از او [[پیروی]] میکنند<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۱۱۴.</ref>. | * یکی از [[نشانههای ظهور]] که [[خداوند]] در [[معراج]] به پیامبرش نشان داد، [[خرابی بصره]] است، که توسط یکی از [[فرزندان پیامبر]] انجام میشود و ساکنان زنگبار<ref>زنگبار همان جمهوری تانزانیای فعلی است، که اکنون یکی از جزایر مهم این کشور به نام زنگبار نامیده میشود. گروهی از ایران از شهرهای شیراز، شوشتر و سیراف در سال ۹۵۶ قمری به این کشور مهاجرت کردند و در آنجا ساکن شدند.</ref> از او [[پیروی]] میکنند<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۱۱۴.</ref>. | ||
* [[امیرمؤمنان]]{{ع}} به [[ابنعباس]] فرمودند: سه [[فتنه]] روی خواهد داد... [[فتنه]] سوم در [[بصره]] است و آن از جانب شخصی بیرگ و ریشه است که برانگیزاننده [[آشوب]] و بلواست. [[مردم]] دو گروه میشوند، گروهی همراه او و گروهی علیه او و سالهایی بر آنان [[حکومت]] خواهد کرد. سپس [[پادشاهی]] تندخوی و [[خشن]] بر آنها [[حکومت]] کند که نام او در [[آسمان]] [[قتال]] (بسیار کشنده) و در [[زمین]] جبار ([[ستمگر]]) است، آنقدر [[خونریزی]] کند که [[آب]] را [[آلوده]] کند، تا جایی که نتوان از آن آشامید. سپس [[اعراب]] بر او [[هجوم]] میآورند و او را میکشند، در این زمان [[ستم]] و [[فساد]] رواج مییابد<ref>ملاحم: ص ۱۲۵.</ref>. | * [[امیرمؤمنان]] {{ع}} به [[ابنعباس]] فرمودند: سه [[فتنه]] روی خواهد داد... [[فتنه]] سوم در [[بصره]] است و آن از جانب شخصی بیرگ و ریشه است که برانگیزاننده [[آشوب]] و بلواست. [[مردم]] دو گروه میشوند، گروهی همراه او و گروهی علیه او و سالهایی بر آنان [[حکومت]] خواهد کرد. سپس [[پادشاهی]] تندخوی و [[خشن]] بر آنها [[حکومت]] کند که نام او در [[آسمان]] [[قتال]] (بسیار کشنده) و در [[زمین]] جبار ([[ستمگر]]) است، آنقدر [[خونریزی]] کند که [[آب]] را [[آلوده]] کند، تا جایی که نتوان از آن آشامید. سپس [[اعراب]] بر او [[هجوم]] میآورند و او را میکشند، در این زمان [[ستم]] و [[فساد]] رواج مییابد<ref>ملاحم: ص ۱۲۵.</ref>. | ||
* [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} فرمود: در [[بصره]] سکونت نکنید زیرا چشمهای در آن جوشش خواهد کرد که [[بصره]] و حومه آن را در [[آب]] فرو برد تا جایی که فقط [[مسجد]] [[بصره]] مانند بدنه کشتی در میان [[آب]] نمایان باشد<ref>ملاحم: ص ۱۲۶.</ref>. | * [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} فرمود: در [[بصره]] سکونت نکنید زیرا چشمهای در آن جوشش خواهد کرد که [[بصره]] و حومه آن را در [[آب]] فرو برد تا جایی که فقط [[مسجد]] [[بصره]] مانند بدنه کشتی در میان [[آب]] نمایان باشد<ref>ملاحم: ص ۱۲۶.</ref>. | ||
*زمانی که [[جنگ جمل]] پایان یافت امیرالمؤمنین{{ع}} خطبهای فرمود و در آن [[خطبه]] درباره [[بصره]] چنین گفت: ای [[اهل بصره]]! ای شهری که سه بار (توسط [[مردم]]) با ساکنین آن زیر و رو خواهد شد، و در چهارمین مرتبه نیز [[خداوند]] آن را زیر و رو میکند. سپس خطاب به [[اصحاب جمل]]<ref>اصحاب جمل نام گروهی است که به سرکردگی طلحه و زبیر گرد عایشه، یکی از همسران رسول خدا که بر شتری سوار بود، در بصره جمع شده بودند و با امیرالمؤمنین{{ع}} جنگیدند و این جنگ به جنگ جمل نامیده شد، زیرا در آن عایشه بر شتری سوار بود و یکی از نامهای شتر در زبان عربی، جمل است.</ref> کرد و فرمود: ای لشکری که گرد این [[زن]] جمع شدهاید و با نعره این شتر جمع شدید و [[اجابت]] او کردید، زمانی که پاهای شتر (توسط [[امام حسن]]{{ع}}) قطع شد همگی فرار کردید! چه [[اخلاق]] [[پستی]] دارید و چقدر منافقصفت هستید. آبتان تلخ و [[زمین]] شهرتان گندیدهترین زمینها باد. [[شهر]] شما دورترین [[شهر]] از ([[رحمت]]) [[آسمان]] است و نه بخش از ده بخش [[بدی]] در این سرزمین است، آنکه در این [[شهر]] ماندگار شده، چون [[خطاکار]] بوده و آنکه از این [[شهر]] خارج شده، به واسطه [[بخشایش]] خداست. گویا میبینم که شهرتان در میان [[آب]] [[غرق]] شده و فقط ساختمانهای بلند آن در میان [[آب]] نمایان است، مثل پرندهای که در [[آب]] شنا میکند. هر زمان دیدید که خانههای حصیری در [[بصره]] به بناهای محکم و قصر تبدیل شدند از [[بصره]] کوچ کنید زیرا به زودی [[بصره]] نابود خواهد شد... فتنههایی بزرگ، یکی پس از دیگری در [[بصره]] روی خواهد داد، که در یکی از این [[فتنهها]] گروهی همدیگر را میکشند و در دیگری [[خانهها]] خراب میشود و [[ثروتها]] بر باد میرود و [[زنان]] [[اسیر]] شده و به گونهای سخت سر بریده میشوند. ای وای از این جنایت، که بسیار عجیب است و کسی تا کنون مانند آن را انجام نداده است. [[فتنه]] دیگر [[بصره]] آن است که [[دجال]] - که چشمی از او بسته و چشم دیگرش مانند لخته [[خون]] سرخ و برآمده است - به [[بصره]] میآید و هفتاد هزار نفر از اهالی [[بصره]] از او [[پیروی]] میکنند؛ آنها مسیحیانی هستند که [[انجیل]] در گردن آویختهاند و گروهی از آنان گشته و گروهی فرار میکنند. سپس زلزلهای در [[بصره]] واقع خواهد شد و پس از آن سنگباران خواهد شد. سپس در [[بصره]] [[خسف]] و [[فرورفتن]] [[زمین]] واقع خواهد شد و عدهای به شکل بوزینه [[مسخ]] میشوند و پس از آن گرسنگیای سخت بر آنان [[حاکم]] میشود و پس از آن به [[مرگ سرخ]] یعنی [[غرق]] شدن دچار خواهند شد...<ref>البته در بعضی از روایات مرگ سرخ را مرگ با شمشیر معنا کردهاند و شاید هر دو مرگ نیز به این تعبیر گفته شود. ر.ک: مرگ سرخ و سفید.</ref> در ادامه [[حدیث]] [[حضرت]] فرمود: [[خداوند]] در [[معراج]] [[شهر بصره]] را در کنار [[فرات]] به [[رسول خدا]]{{صل}} نشان داد و به او [[وحی]] نمود. اینجا [[بصره]] است که دورترین زمینها به [[آسمان]] و نزدیکترین زمینها به [[آب]] است و زودتر از همه جا ویران خواهد شد. [[زمین]] شما [[پستترین]] [[خاک]] و پر عذابترین زمینهاست و چند مرتبه در زمانهای گذشته [[خسف]] شده و فرورفته است و باز هم تکرار خواهد شد و [[بصره]] و حوالی آن در [[آب]] فرو خواهد رفت، و من (یعنی [[امیر المؤمنین]]{{ع}}) میدانم که [[آب]] از کجا خواهد جوشید و بلاهایی بر این سرزمین خواهد رسید که همه آنها را میدانم و شما نمیدانید! کسی که قبل از [[غرق شدن بصره در آب]]، از آن خارج شود، مورد [[رحمت]] خداست و کسی که در آن باقی بماند، به خاطر گناهانی است که مرتکب شده است، البته به جز کسی که برای [[پاسداری از مرزها]] در آنجا مانده باشد. بدانید که [[خدا]] بر کسی [[ظلم]] روا نمیدارد<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۱۱۴.</ref>. | * زمانی که [[جنگ جمل]] پایان یافت امیرالمؤمنین {{ع}} خطبهای فرمود و در آن [[خطبه]] درباره [[بصره]] چنین گفت: ای [[اهل بصره]]! ای شهری که سه بار (توسط [[مردم]]) با ساکنین آن زیر و رو خواهد شد، و در چهارمین مرتبه نیز [[خداوند]] آن را زیر و رو میکند. سپس خطاب به [[اصحاب جمل]]<ref>اصحاب جمل نام گروهی است که به سرکردگی طلحه و زبیر گرد عایشه، یکی از همسران رسول خدا که بر شتری سوار بود، در بصره جمع شده بودند و با امیرالمؤمنین {{ع}} جنگیدند و این جنگ به جنگ جمل نامیده شد، زیرا در آن عایشه بر شتری سوار بود و یکی از نامهای شتر در زبان عربی، جمل است.</ref> کرد و فرمود: ای لشکری که گرد این [[زن]] جمع شدهاید و با نعره این شتر جمع شدید و [[اجابت]] او کردید، زمانی که پاهای شتر (توسط [[امام حسن]] {{ع}}) قطع شد همگی فرار کردید! چه [[اخلاق]] [[پستی]] دارید و چقدر منافقصفت هستید. آبتان تلخ و [[زمین]] شهرتان گندیدهترین زمینها باد. [[شهر]] شما دورترین [[شهر]] از ([[رحمت]]) [[آسمان]] است و نه بخش از ده بخش [[بدی]] در این سرزمین است، آنکه در این [[شهر]] ماندگار شده، چون [[خطاکار]] بوده و آنکه از این [[شهر]] خارج شده، به واسطه [[بخشایش]] خداست. گویا میبینم که شهرتان در میان [[آب]] [[غرق]] شده و فقط ساختمانهای بلند آن در میان [[آب]] نمایان است، مثل پرندهای که در [[آب]] شنا میکند. هر زمان دیدید که خانههای حصیری در [[بصره]] به بناهای محکم و قصر تبدیل شدند از [[بصره]] کوچ کنید زیرا به زودی [[بصره]] نابود خواهد شد... فتنههایی بزرگ، یکی پس از دیگری در [[بصره]] روی خواهد داد، که در یکی از این [[فتنهها]] گروهی همدیگر را میکشند و در دیگری [[خانهها]] خراب میشود و [[ثروتها]] بر باد میرود و [[زنان]] [[اسیر]] شده و به گونهای سخت سر بریده میشوند. ای وای از این جنایت، که بسیار عجیب است و کسی تا کنون مانند آن را انجام نداده است. [[فتنه]] دیگر [[بصره]] آن است که [[دجال]] - که چشمی از او بسته و چشم دیگرش مانند لخته [[خون]] سرخ و برآمده است - به [[بصره]] میآید و هفتاد هزار نفر از اهالی [[بصره]] از او [[پیروی]] میکنند؛ آنها مسیحیانی هستند که [[انجیل]] در گردن آویختهاند و گروهی از آنان گشته و گروهی فرار میکنند. سپس زلزلهای در [[بصره]] واقع خواهد شد و پس از آن سنگباران خواهد شد. سپس در [[بصره]] [[خسف]] و [[فرورفتن]] [[زمین]] واقع خواهد شد و عدهای به شکل بوزینه [[مسخ]] میشوند و پس از آن گرسنگیای سخت بر آنان [[حاکم]] میشود و پس از آن به [[مرگ سرخ]] یعنی [[غرق]] شدن دچار خواهند شد...<ref>البته در بعضی از روایات مرگ سرخ را مرگ با شمشیر معنا کردهاند و شاید هر دو مرگ نیز به این تعبیر گفته شود. ر. ک: مرگ سرخ و سفید.</ref> در ادامه [[حدیث]] [[حضرت]] فرمود: [[خداوند]] در [[معراج]] [[شهر بصره]] را در کنار [[فرات]] به [[رسول خدا]] {{صل}} نشان داد و به او [[وحی]] نمود. اینجا [[بصره]] است که دورترین زمینها به [[آسمان]] و نزدیکترین زمینها به [[آب]] است و زودتر از همه جا ویران خواهد شد. [[زمین]] شما [[پستترین]] [[خاک]] و پر عذابترین زمینهاست و چند مرتبه در زمانهای گذشته [[خسف]] شده و فرورفته است و باز هم تکرار خواهد شد و [[بصره]] و حوالی آن در [[آب]] فرو خواهد رفت، و من (یعنی [[امیر المؤمنین]] {{ع}}) میدانم که [[آب]] از کجا خواهد جوشید و بلاهایی بر این سرزمین خواهد رسید که همه آنها را میدانم و شما نمیدانید! کسی که قبل از [[غرق شدن بصره در آب]]، از آن خارج شود، مورد [[رحمت]] خداست و کسی که در آن باقی بماند، به خاطر گناهانی است که مرتکب شده است، البته به جز کسی که برای [[پاسداری از مرزها]] در آنجا مانده باشد. بدانید که [[خدا]] بر کسی [[ظلم]] روا نمیدارد<ref>سید محمود موسوی دهسرخی، یأتی علی الناس زمان، ص ۱۱۴.</ref>. | ||
*امیرالمؤمنین{{ع}} در [[حدیثی]] به [[ابن عباس]] فرمود:... زمانی که [[مصر]] نابود شود، در [[بصره]] [[خسف]] (به [[زمین]] [[فرورفتن]]) پدیدار میشود و زمینهای حاصلخیز و حومه [[بصره]] به [[زمین]] فرو میروند و دو [[خسف]] دیگر در بازار و [[مسجد]] [[شهر]] روی خواهد داد و پس از آن [[آب]] [[شهر]] را فرامیگیرد و [[طوفان]] به پا میشود و هر کسی که در [[جنگ]] با [[شمشیر]] کشته نشده است، در [[آب]] [[غرق]] میشود، به جز کسانی که از [[بصره]] خارج شوند و در اطراف [[بصره]] ساکن شوند... <ref>ملاحم: ص ۱۲۵.</ref><ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص۱۴۲.</ref>. | * امیرالمؤمنین {{ع}} در [[حدیثی]] به [[ابن عباس]] فرمود:... زمانی که [[مصر]] نابود شود، در [[بصره]] [[خسف]] (به [[زمین]] [[فرورفتن]]) پدیدار میشود و زمینهای حاصلخیز و حومه [[بصره]] به [[زمین]] فرو میروند و دو [[خسف]] دیگر در بازار و [[مسجد]] [[شهر]] روی خواهد داد و پس از آن [[آب]] [[شهر]] را فرامیگیرد و [[طوفان]] به پا میشود و هر کسی که در [[جنگ]] با [[شمشیر]] کشته نشده است، در [[آب]] [[غرق]] میشود، به جز کسانی که از [[بصره]] خارج شوند و در اطراف [[بصره]] ساکن شوند... <ref>ملاحم: ص ۱۲۵.</ref><ref>[[عباس حیدرزاده|حیدرزاده، عباس]]، [[فرهنگنامه آخرالزمان (کتاب)|فرهنگنامه آخرالزمان]]، ص۱۴۲.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |