بندگی خدا در معارف و سیره علوی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
==عبودیت در رهنمودهای [[امام علی]]{{ع}}== | == عبودیت در رهنمودهای [[امام علی]] {{ع}} == | ||
عبودیت و [[بندگی]] در [[فرهنگ دینی]] و سخنان مولا بر دو گونه است: عبودیت فراگیر (عام یا [[تکوینی]]) و عبودیت ویژه (ارادی). | عبودیت و [[بندگی]] در [[فرهنگ دینی]] و سخنان مولا بر دو گونه است: عبودیت فراگیر (عام یا [[تکوینی]]) و عبودیت ویژه (ارادی). | ||
===عبودیت فراگیر (تکوینی)=== | === عبودیت فراگیر (تکوینی) === | ||
از دیدگاه [[توحیدی]] امیرمؤمنان{{ع}} عبودیت و [[خضوع]]، ویژگی ذاتی و عمومی همه پدیدههای [[جهان هستی]] است و هیچ موجودی - به دلیل [[فقر ذاتی]] خود - از دایره عبودیت بیرون نیست. بر این اساس، [[جهان]] سراسر عبد و [[فرمانبردار]] [[خدا]] است: | از دیدگاه [[توحیدی]] امیرمؤمنان {{ع}} عبودیت و [[خضوع]]، ویژگی ذاتی و عمومی همه پدیدههای [[جهان هستی]] است و هیچ موجودی - به دلیل [[فقر ذاتی]] خود - از دایره عبودیت بیرون نیست. بر این اساس، [[جهان]] سراسر عبد و [[فرمانبردار]] [[خدا]] است: | ||
همه چیز در برابر [[عظمت]] او [[خاضع]] و در مقابل [[سلطه]] و قدرتش رام و فرمانبردار است<ref>بحارالانوار، ج۳۸، ص۵۵۷.</ref>.[[دنیا]] و [[آخرت]] [[مطیع]] اویند و [[آسمانها]] و [[زمینها]] کلید خود را به او دادهاند و درختان سرسبز، بامداد و شامگاه برای او [[سجده]] میکنند<ref>بحارالانوار، ج۳۸، ص۵۵۷.</ref>. | همه چیز در برابر [[عظمت]] او [[خاضع]] و در مقابل [[سلطه]] و قدرتش رام و فرمانبردار است<ref>بحارالانوار، ج۳۸، ص۵۵۷.</ref>.[[دنیا]] و [[آخرت]] [[مطیع]] اویند و [[آسمانها]] و [[زمینها]] کلید خود را به او دادهاند و درختان سرسبز، بامداد و شامگاه برای او [[سجده]] میکنند<ref>بحارالانوار، ج۳۸، ص۵۵۷.</ref>. | ||
عبودیت بدین معنا حتی شامل [[کافران]] و [[ملحدان]] نیز میشود؛ زیرا هستی آنان و تمام ذرات وجودشان محکوم [[اراده الهی]] و [[قوانین]] و سنتهای او است. آنان «بندگانی هستند به [[قدرت]] [[آفریده]] شده و به [[اجبار]] پرورش یافته»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۱.</ref>. [[عبودیت]] عمومی هستی، در [[حقیقت]]، لازمه [[ربوبیت]] مطلق [[خداوند]] است<ref>{{متن قرآن|وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ}} «او پروردگار هر چیز است» سوره انعام، آیه ۱۶۴.</ref>. «همه موجودات آفریدگانی تحت ربوبیت اویند»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۶.</ref>. ربوبیت مطلق خداوند نیز لازمه [[الوهیت]] مطلق او است.<ref>[[سید محمد علی مدرسی|مدرسی، سید محمد علی]]، [[عبادت و عبودیت (مقاله)| مقاله «عبادت و عبودیت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۲۸۰.</ref> | عبودیت بدین معنا حتی شامل [[کافران]] و [[ملحدان]] نیز میشود؛ زیرا هستی آنان و تمام ذرات وجودشان محکوم [[اراده الهی]] و [[قوانین]] و سنتهای او است. آنان «بندگانی هستند به [[قدرت]] [[آفریده]] شده و به [[اجبار]] پرورش یافته»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۱.</ref>. [[عبودیت]] عمومی هستی، در [[حقیقت]]، لازمه [[ربوبیت]] مطلق [[خداوند]] است<ref>{{متن قرآن|وَهُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ}} «او پروردگار هر چیز است» سوره انعام، آیه ۱۶۴.</ref>. «همه موجودات آفریدگانی تحت ربوبیت اویند»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۶.</ref>. ربوبیت مطلق خداوند نیز لازمه [[الوهیت]] مطلق او است.<ref>[[سید محمد علی مدرسی|مدرسی، سید محمد علی]]، [[عبادت و عبودیت (مقاله)| مقاله «عبادت و عبودیت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۲۸۰.</ref> | ||
===عبودیت ویژه (ارادی)=== | === عبودیت ویژه (ارادی) === | ||
عبودیت خاص یا عبودیت ارادی، عبارت است از حالت [[تسلیم]] در برابر خداوند و اینکه خود را مملوک و [[عبد]] او بدانیم و برای خویش انانیت و [[استقلال]] قائل نشویم. [[قرآن]] درباره [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} میفرماید: «هنگامی که پروردگارش به او گفت:[[تسلیم]] شو، گفت: به [[پروردگار]] جهانیان تسلیم شدم»<ref>{{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}} «آنگاه که پروردگارش بدو فرمود: فرمانبردار باش» سوره بقره، آیه ۱۳۱.</ref>. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} در آغاز [[وصیت]] خود، با اقتباس از [[قرآن کریم]]، میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو: بیگمان نمازم و نیایشم و زندگیم و مرگم از آن خداوند پروردگار جهانیان است» سوره انعام، آیه ۱۶۲.</ref><ref>محمودی، محمدباقر، نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه، ج۲، ص۷۴۵.</ref> [[امام صادق]]{{ع}} در پاسخ به این [[پرسش]] که حقیقت عبودیت چیست، میفرماید: «خود را مالک و [[مدبر]] خویش ندانستن و به [[فرمانهای الهی]] [[گردن نهادن]]»<ref>بحارالانوار، ج۱، ص۲۲۵. (نقل به معنا).</ref>. عبودیت ارادی نیز - چون عبودیت عام - از [[ربوبیت الهی]] سرچشمه میگیرد: «به عبودیت خود [[اقرار]] میکنم و به ربوبیت او [[شهادت]] میدهم»<ref>فرازی از خطبه پیامبر{{صل}} در غدیر خم. (نیشابوری، ابن فتال، روضة الواعظین، ج۱، ص۹۲).</ref>. [[ربوبیت خداوند]] بر هر پدیدهای متناسب با آن پدیده است.[[انسان]]، که از ویژگی [[آگاهی]] و [[اراده]] برخوردار است، بر دو نوع ربوبیت جای دارد: ربوبیت عام که مربوط به امور [[تکوینی]] است، و ربوبیت خاص که مربوط به امور اختیاری است. عبودیت انسان نسبت به [[ربوبیت]] گونه نخست، جبری و غیر اختیاری است، اما عبودیتش نسبت به ربوبیت گونه دوم، انتخابی و اختیاری است. همچنانکه پدیدهها با [[عبودیت]] ذاتی خود و تحت [[سنتها]] و [[قوانین الهی]] به کمال میرسند،[[انسان]] نیز با عبودیت انتخابی [[راه تکامل]] را میپیماید و به کمال و [[سعادت]] میرسد. [[بندگی]]، دارای ارزشی والا است که منبع و ملاک [[ارزشها]] و [[فضیلتها]] به حساب میآید<ref>المیزان. ج۱، ص۱۹۳.</ref>.[[توکل]]، [[تفویض]]، [[رضا]] و دیگر [[مقامات معنوی]]، همه از این [[حقیقت]] [[ارزشمند]] سرچشمه میگیرند. با تثبیت عبودیت در [[نفس انسان]]، او عنوان پرارج «عبدالله» مییابد؛ [[مقام]] بلند و رفیعی که [[هدف غایی]] همه [[انبیا]] و [[اولیا]] بوده است. [[خداوند]] از بهترین و [[کاملترین]] [[انسانها]]، یعنی [[پیامبران]]، با عنوان «[[عبد]]» یاد میکند: {{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ}}<ref>«پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گرداندهایم- برد تا از نشانههایمان بدو نشان دهیم، بیگمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.</ref>. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} نیز عبودیت و عبد بودن خویش را بالاترین [[افتخار]] میداند<ref>بحارالانوار، ج۳۸، ص۳۴۰. امام صادق{{ع}} میفرماید: «خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد، مگر این که از او سه تعهد گرفت: نخست اقرار به عبودیت خداوند..».. (الکافی، ج۱، ص۱۴۷).</ref>. | عبودیت خاص یا عبودیت ارادی، عبارت است از حالت [[تسلیم]] در برابر خداوند و اینکه خود را مملوک و [[عبد]] او بدانیم و برای خویش انانیت و [[استقلال]] قائل نشویم. [[قرآن]] درباره [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} میفرماید: «هنگامی که پروردگارش به او گفت:[[تسلیم]] شو، گفت: به [[پروردگار]] جهانیان تسلیم شدم»<ref>{{متن قرآن|إِذْ قَالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}} «آنگاه که پروردگارش بدو فرمود: فرمانبردار باش» سوره بقره، آیه ۱۳۱.</ref>. [[امیرمؤمنان]] {{ع}} در آغاز [[وصیت]] خود، با اقتباس از [[قرآن کریم]]، میفرماید: {{متن قرآن|قُلْ إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو: بیگمان نمازم و نیایشم و زندگیم و مرگم از آن خداوند پروردگار جهانیان است» سوره انعام، آیه ۱۶۲.</ref><ref>محمودی، محمدباقر، نهج السعادة فی مستدرک نهج البلاغه، ج۲، ص۷۴۵.</ref> [[امام صادق]] {{ع}} در پاسخ به این [[پرسش]] که حقیقت عبودیت چیست، میفرماید: «خود را مالک و [[مدبر]] خویش ندانستن و به [[فرمانهای الهی]] [[گردن نهادن]]»<ref>بحارالانوار، ج۱، ص۲۲۵. (نقل به معنا).</ref>. عبودیت ارادی نیز - چون عبودیت عام - از [[ربوبیت الهی]] سرچشمه میگیرد: «به عبودیت خود [[اقرار]] میکنم و به ربوبیت او [[شهادت]] میدهم»<ref>فرازی از خطبه پیامبر {{صل}} در غدیر خم. (نیشابوری، ابن فتال، روضة الواعظین، ج۱، ص۹۲).</ref>. [[ربوبیت خداوند]] بر هر پدیدهای متناسب با آن پدیده است. [[انسان]]، که از ویژگی [[آگاهی]] و [[اراده]] برخوردار است، بر دو نوع ربوبیت جای دارد: ربوبیت عام که مربوط به امور [[تکوینی]] است، و ربوبیت خاص که مربوط به امور اختیاری است. عبودیت انسان نسبت به [[ربوبیت]] گونه نخست، جبری و غیر اختیاری است، اما عبودیتش نسبت به ربوبیت گونه دوم، انتخابی و اختیاری است. همچنانکه پدیدهها با [[عبودیت]] ذاتی خود و تحت [[سنتها]] و [[قوانین الهی]] به کمال میرسند، [[انسان]] نیز با عبودیت انتخابی [[راه تکامل]] را میپیماید و به کمال و [[سعادت]] میرسد. [[بندگی]]، دارای ارزشی والا است که منبع و ملاک [[ارزشها]] و [[فضیلتها]] به حساب میآید<ref>المیزان. ج۱، ص۱۹۳.</ref>.[[توکل]]، [[تفویض]]، [[رضا]] و دیگر [[مقامات معنوی]]، همه از این [[حقیقت]] [[ارزشمند]] سرچشمه میگیرند. با تثبیت عبودیت در [[نفس انسان]]، او عنوان پرارج «عبدالله» مییابد؛ [[مقام]] بلند و رفیعی که [[هدف غایی]] همه [[انبیا]] و [[اولیا]] بوده است. [[خداوند]] از بهترین و [[کاملترین]] [[انسانها]]، یعنی [[پیامبران]]، با عنوان «[[عبد]]» یاد میکند: {{متن قرآن|سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ}}<ref>«پاکا آن (خداوند) که شبی بنده خویش را از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی - که پیرامون آن را خجسته گرداندهایم- برد تا از نشانههایمان بدو نشان دهیم، بیگمان اوست که شنوای بیناست» سوره اسراء، آیه ۱.</ref>. [[امیرمؤمنان]] {{ع}} نیز عبودیت و عبد بودن خویش را بالاترین [[افتخار]] میداند<ref>بحارالانوار، ج۳۸، ص۳۴۰. امام صادق {{ع}} میفرماید: «خداوند هیچ پیامبری را مبعوث نکرد، مگر این که از او سه تعهد گرفت: نخست اقرار به عبودیت خداوند..».. (الکافی، ج۱، ص۱۴۷).</ref>. | ||
[[روحیه]] عبودیت و [[احساس]] بندگی، موجب میشود [[انسان]] در تمام مراحل و ابعاد [[زندگی]]، [[اعمال]] و رفتارش را مطابق خواست و [[رضای الهی]] تنظیم کند و آن چه او را به [[مقام قرب]] [[معبود]] میرساند، انجام دهد و این همان [[عبادت]] است. به عبارت دیگر، کسی که عبودیت و [[بندگی خدا]] را پذیرفته است، همواره در تلاش است تا در سایه عبادت، خود را هر چه بیشتر به [[خدا]] نزدیک کند. همچنین باید افزود که عبودیت خداوند، راهی صعودی است که منازل و مراتب بسیار دارد؛ از مراتب [[ضعیف]] آغاز میشود و تا بدان جا میرود که اندر [[وهم]] ناید که آن عبودیت مطلق است. [[عبودیت]] - مانند [[عبادت]] - از نظر کمی و کیفی تجزیهبردار است<ref>البته کمیت در عبودیت نیز به نوعی به کیفیت در عبودیت باز میگردد.</ref>. ممکن است کسی در برخی امور [[عبد خدا]] باشد و در برخی امور چنین نباشد. همچنین، ممکن است عبودیت[[انسان]] ناشی از انگیزههایی چون [[خوف و رجا]] باشد و ممکن است از انگیزههای متعالی چون [[محبت]] و [[رضا]] سرچشمه گیرد؛ به عبارت دیگر، [[عبد]] دو گونه است: عبد کامل و عبد ناقص، نقصان عبودیت نیز دارای مراتب فراوان است. همین تفاوت در [[مراتب عبودیت]]، به صورت درجات متفاوت در [[بهشت]] جلوهگر میشود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۱۶.</ref>. | [[روحیه]] عبودیت و [[احساس]] بندگی، موجب میشود [[انسان]] در تمام مراحل و ابعاد [[زندگی]]، [[اعمال]] و رفتارش را مطابق خواست و [[رضای الهی]] تنظیم کند و آن چه او را به [[مقام قرب]] [[معبود]] میرساند، انجام دهد و این همان [[عبادت]] است. به عبارت دیگر، کسی که عبودیت و [[بندگی خدا]] را پذیرفته است، همواره در تلاش است تا در سایه عبادت، خود را هر چه بیشتر به [[خدا]] نزدیک کند. همچنین باید افزود که عبودیت خداوند، راهی صعودی است که منازل و مراتب بسیار دارد؛ از مراتب [[ضعیف]] آغاز میشود و تا بدان جا میرود که اندر [[وهم]] ناید که آن عبودیت مطلق است. [[عبودیت]] - مانند [[عبادت]] - از نظر کمی و کیفی تجزیهبردار است<ref>البته کمیت در عبودیت نیز به نوعی به کیفیت در عبودیت باز میگردد.</ref>. ممکن است کسی در برخی امور [[عبد خدا]] باشد و در برخی امور چنین نباشد. همچنین، ممکن است عبودیت[[انسان]] ناشی از انگیزههایی چون [[خوف و رجا]] باشد و ممکن است از انگیزههای متعالی چون [[محبت]] و [[رضا]] سرچشمه گیرد؛ به عبارت دیگر، [[عبد]] دو گونه است: عبد کامل و عبد ناقص، نقصان عبودیت نیز دارای مراتب فراوان است. همین تفاوت در [[مراتب عبودیت]]، به صورت درجات متفاوت در [[بهشت]] جلوهگر میشود<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۱۶.</ref>. | ||
همچنین آهنگ حرکت در مسیر عبودیت، گاهی شتابان و گاه آهسته و کند است. مولا با اشاره به انواع تلاشگران در این راه میفرماید: «تلاشگر شتابان، [[نجات]] یافت و جوینده کندرو، [[امیدوار]] است..».<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۸.</ref>. [[امیرمؤمنان]]{{ع}} همواره [[برترین]] مقامهای عبودیت و [[بندگی]] را از [[خدا]] خواسته است: «خدایا،... من را از نزدیکترین منزلتداران نزد خود گردان و از مخصوصترین مقربانت قرار ده»<ref>{{متن حدیث|وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَحْسَنِ عَبِيدِكَ نَصِيباً عِنْدَكَ وَ أَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْكَ وَ أَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَيْكَ}}؛ (دعای کمیل).</ref>. و میدانیم که او چنین بوده است.<ref>[[سید محمد علی مدرسی|مدرسی، سید محمد علی]]، [[عبادت و عبودیت (مقاله)| مقاله «عبادت و عبودیت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۲۸۱.</ref> | همچنین آهنگ حرکت در مسیر عبودیت، گاهی شتابان و گاه آهسته و کند است. مولا با اشاره به انواع تلاشگران در این راه میفرماید: «تلاشگر شتابان، [[نجات]] یافت و جوینده کندرو، [[امیدوار]] است..».<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۸.</ref>. [[امیرمؤمنان]] {{ع}} همواره [[برترین]] مقامهای عبودیت و [[بندگی]] را از [[خدا]] خواسته است: «خدایا،... من را از نزدیکترین منزلتداران نزد خود گردان و از مخصوصترین مقربانت قرار ده»<ref>{{متن حدیث|وَ اجْعَلْنِي مِنْ أَحْسَنِ عَبِيدِكَ نَصِيباً عِنْدَكَ وَ أَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْكَ وَ أَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَيْكَ}}؛ (دعای کمیل).</ref>. و میدانیم که او چنین بوده است.<ref>[[سید محمد علی مدرسی|مدرسی، سید محمد علی]]، [[عبادت و عبودیت (مقاله)| مقاله «عبادت و عبودیت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۲۸۱.</ref> | ||
[[عبادت]] را جایگاهی مهم و بنیادین در آموزههای [[پیامبران]] است و یکی از پیامهای اصلی آنان را تشکیل میدهد: «[[خداوند]]، [[پیامبر]] را به سوی [[مردم]] فرستاد... تا آنان را به [[توحید]] و... عبادت خود فرا خواند»<ref>نهج السعاده. ج۱، ص۱۴۹.</ref>. بخش مهمی از برنامه [[ادیان الهی]] را [[عبادات]] تشکیل میدهند؛ چنانکه خود پیامبران و [[امامان]] نیز همواره از [[عابدترین]] مردم بودهاند. بنابراین [[دینشناسی]] بیعبادتشناسی ممکن نیست؛ همانگونه که علیشناسی، بیعبادتشناسی او میسر نخواهد بود. | [[عبادت]] را جایگاهی مهم و بنیادین در آموزههای [[پیامبران]] است و یکی از پیامهای اصلی آنان را تشکیل میدهد: «[[خداوند]]، [[پیامبر]] را به سوی [[مردم]] فرستاد... تا آنان را به [[توحید]] و... عبادت خود فرا خواند»<ref>نهج السعاده. ج۱، ص۱۴۹.</ref>. بخش مهمی از برنامه [[ادیان الهی]] را [[عبادات]] تشکیل میدهند؛ چنانکه خود پیامبران و [[امامان]] نیز همواره از [[عابدترین]] مردم بودهاند. بنابراین [[دینشناسی]] بیعبادتشناسی ممکن نیست؛ همانگونه که علیشناسی، بیعبادتشناسی او میسر نخواهد بود. | ||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
یک [[پرسش]] بنیادین درباره عبادت این است که چرا [[انسان]] باید [[خدا]] را عبادت کند و به تعبیر دیگر، [[فلسفه عبادت]] چیست؟ پاسخ این پرسش را باید در [[حقیقت انسان]] و ساختار وجودیاش جست. از دیدگاه ادیان الهی هر چند انسان در [[جهان مادی]] [[زندگی]] میکند و محکوم [[قوانین]] آن است، [[شخصیت]] راستینش را بعد [[روحی]] و [[معنوی]] او تشکیل میدهد که انتساب ویژه به خداوند دارد: «... سپس خداوند از [[روح]] خود در آن =کالبد انسان دمید»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱.</ref>. همین ویژگی، یعنی حامل [[روح الهی]] بودن است که به انسان شخصیت خاص و ممتاز بخشیده و او را سرشار از استعدادهای [[توحیدی]] و معنوی کرده است. عبادت و [[پرستش]] – همانگونه که گفته شد - برای انسان - به مقتضای ساختار وجودیاش - کمال است و عامل به فعلیت رسیدن استعدادهای شگرف معنوی او است. مولا میفرماید: «[[یاد خدا]]، [[نور]] و [[رشد]] است»<ref>تصنیف غررالحکم، ص۱۸۹.</ref>. از این رو، [[تکامل]] همه جانبه انسان، بیعبادت هرگز تحقق نمییابد. اگر کسی فرضاً در ابعاد دیگر به کمال برسد، اما [[اهل عبادت]] نباشد، فردی ناقص است که بخش اصلی وجودش واپسگراییده است. عبادت - به گفته [[مولا]]- غذای روح است<ref>مولا درباره اینکه «ذکر» روح عبادت است، میفرماید: «ذکر خدا، غذای جانها است.»... (تصنیف غررالحکم، ص۱۸۹).</ref> و کسی که از این غذای معنوی بیبهره باشد، روحش رشد نخواهد کرد. | یک [[پرسش]] بنیادین درباره عبادت این است که چرا [[انسان]] باید [[خدا]] را عبادت کند و به تعبیر دیگر، [[فلسفه عبادت]] چیست؟ پاسخ این پرسش را باید در [[حقیقت انسان]] و ساختار وجودیاش جست. از دیدگاه ادیان الهی هر چند انسان در [[جهان مادی]] [[زندگی]] میکند و محکوم [[قوانین]] آن است، [[شخصیت]] راستینش را بعد [[روحی]] و [[معنوی]] او تشکیل میدهد که انتساب ویژه به خداوند دارد: «... سپس خداوند از [[روح]] خود در آن =کالبد انسان دمید»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱.</ref>. همین ویژگی، یعنی حامل [[روح الهی]] بودن است که به انسان شخصیت خاص و ممتاز بخشیده و او را سرشار از استعدادهای [[توحیدی]] و معنوی کرده است. عبادت و [[پرستش]] – همانگونه که گفته شد - برای انسان - به مقتضای ساختار وجودیاش - کمال است و عامل به فعلیت رسیدن استعدادهای شگرف معنوی او است. مولا میفرماید: «[[یاد خدا]]، [[نور]] و [[رشد]] است»<ref>تصنیف غررالحکم، ص۱۸۹.</ref>. از این رو، [[تکامل]] همه جانبه انسان، بیعبادت هرگز تحقق نمییابد. اگر کسی فرضاً در ابعاد دیگر به کمال برسد، اما [[اهل عبادت]] نباشد، فردی ناقص است که بخش اصلی وجودش واپسگراییده است. عبادت - به گفته [[مولا]]- غذای روح است<ref>مولا درباره اینکه «ذکر» روح عبادت است، میفرماید: «ذکر خدا، غذای جانها است.»... (تصنیف غررالحکم، ص۱۸۹).</ref> و کسی که از این غذای معنوی بیبهره باشد، روحش رشد نخواهد کرد. | ||
از دیدگاه [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[انسان]] برای تکامل [[آفریده]] شده و این تکامل از گذر [[عبادت]] امکانپذیر است. بنابراین، میتوان گفت که اساساً [[انسان]] برای عبادت [[آفریده]] شده است؛ چنانکه مولا میفرماید: «... [[خداوند]] شما را برای عبادت خویش آفرید»<ref>نهج السعاده، ج۲، ص۱۰۹.</ref>. [[قرآن]] نیز میفرماید: «[[جن]] و انس را جز برای عبادت خود نیافریدم»<ref>{{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}} «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref>. بنابراین، عبادت برای انسان نیازی [[روحی]] و ضرورتی تکاملی و در همان حال [[هماهنگی]] با [[آفرینش]] است.<ref>[[سید محمد علی مدرسی|مدرسی، سید محمد علی]]، [[عبادت و عبودیت (مقاله)| مقاله «عبادت و عبودیت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۲۸۵.</ref> | از دیدگاه [[امیرمؤمنان]] {{ع}} [[انسان]] برای تکامل [[آفریده]] شده و این تکامل از گذر [[عبادت]] امکانپذیر است. بنابراین، میتوان گفت که اساساً [[انسان]] برای عبادت [[آفریده]] شده است؛ چنانکه مولا میفرماید: «... [[خداوند]] شما را برای عبادت خویش آفرید»<ref>نهج السعاده، ج۲، ص۱۰۹.</ref>. [[قرآن]] نیز میفرماید: «[[جن]] و انس را جز برای عبادت خود نیافریدم»<ref>{{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}} «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref>. بنابراین، عبادت برای انسان نیازی [[روحی]] و ضرورتی تکاملی و در همان حال [[هماهنگی]] با [[آفرینش]] است.<ref>[[سید محمد علی مدرسی|مدرسی، سید محمد علی]]، [[عبادت و عبودیت (مقاله)| مقاله «عبادت و عبودیت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۲۸۵.</ref> | ||
==آفات بازدارنده [[عبادت]] و [[عبودیت]]== | == آفات بازدارنده [[عبادت]] و [[عبودیت]] == | ||
بسیاری کسانی که به ظاهر به [[مبدأ و معاد]] معتقدند و در بعد نظری به اهمیت و [[ضرورت]] عبادت معترفند، در عمل چنان که باید موفق به انجام [[وظایف]] مربوط نیستند. این [[واقعیت]] نشان میدهد که عوامل بازدارنده عبادت و عبودیت، گاه بسیار نیرومندند. | بسیاری کسانی که به ظاهر به [[مبدأ و معاد]] معتقدند و در بعد نظری به اهمیت و [[ضرورت]] عبادت معترفند، در عمل چنان که باید موفق به انجام [[وظایف]] مربوط نیستند. این [[واقعیت]] نشان میدهد که عوامل بازدارنده عبادت و عبودیت، گاه بسیار نیرومندند. | ||
چنانکه گفته شد، نخستین شرط برای [[موفقیت]] در عرصه عبادت و عبودیت [[آگاهی]] و [[دانش]] است؛ دانشی که به [[انسان]] [[یقین]] و [[باور]] بخشد. آگاهی سطحی، [[ایمان]] سطحی میآورد و ایمان سطحی دستاوردی جز عبودیت سطحی و ناقص به دست نمیدهد: «[[رستگاری]] نیست مگر به [[طاعت]]، و طاعت به دانش است»<ref>الکافی، ج۱، ص۱۷.</ref>. اگر انسان [[اهل عبادت]] باشد، اما از [[بینش]] لازم بیبهره باشد، عبادتش بیوزن و کمارزش است. [[حضرت علی]]{{ع}} میفرماید: «در عبادتی که همراه با [[فهم]] نباشد، خبری نیست»<ref>الکافی، ج۱، ص۱۷.</ref>. عبادت [[جاهلانه]] و بیمحتوا، که بیشتر از روی [[عادت]] و نه [[بصیرت]]، انجام میشود، از آفات زیانبخش [[سلوک معنوی]] است. پس نخستین چیزی که انسان را از عبادت و عبودیت [[محروم]] میکند، [[جهل]] است. راه [[مبارزه]] با جهل، [[تعقل]] و [[تفکر]] و کسب دانش و بصیرت است؛ فضیلتی که همواره [[امیرمؤمنان]]{{ع}} بدان سفارش کرده است؛ چنان که میفرماید: «سرآغاز عبادت [[خداوند]]، [[معرفت]] او است»<ref>نهج السعاده، ج۳، ص۴۳.</ref><ref>[[سید محمد علی مدرسی|مدرسی، سید محمد علی]]، [[عبادت و عبودیت (مقاله)| مقاله «عبادت و عبودیت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۳۰۸.</ref> | چنانکه گفته شد، نخستین شرط برای [[موفقیت]] در عرصه عبادت و عبودیت [[آگاهی]] و [[دانش]] است؛ دانشی که به [[انسان]] [[یقین]] و [[باور]] بخشد. آگاهی سطحی، [[ایمان]] سطحی میآورد و ایمان سطحی دستاوردی جز عبودیت سطحی و ناقص به دست نمیدهد: «[[رستگاری]] نیست مگر به [[طاعت]]، و طاعت به دانش است»<ref>الکافی، ج۱، ص۱۷.</ref>. اگر انسان [[اهل عبادت]] باشد، اما از [[بینش]] لازم بیبهره باشد، عبادتش بیوزن و کمارزش است. [[حضرت علی]] {{ع}} میفرماید: «در عبادتی که همراه با [[فهم]] نباشد، خبری نیست»<ref>الکافی، ج۱، ص۱۷.</ref>. عبادت [[جاهلانه]] و بیمحتوا، که بیشتر از روی [[عادت]] و نه [[بصیرت]]، انجام میشود، از آفات زیانبخش [[سلوک معنوی]] است. پس نخستین چیزی که انسان را از عبادت و عبودیت [[محروم]] میکند، [[جهل]] است. راه [[مبارزه]] با جهل، [[تعقل]] و [[تفکر]] و کسب دانش و بصیرت است؛ فضیلتی که همواره [[امیرمؤمنان]] {{ع}} بدان سفارش کرده است؛ چنان که میفرماید: «سرآغاز عبادت [[خداوند]]، [[معرفت]] او است»<ref>نهج السعاده، ج۳، ص۴۳.</ref><ref>[[سید محمد علی مدرسی|مدرسی، سید محمد علی]]، [[عبادت و عبودیت (مقاله)| مقاله «عبادت و عبودیت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۳۰۸.</ref> | ||
===[[هوای نفس]]=== | === [[هوای نفس]] === | ||
مهمترین عامل بازدارنده عبادت، هوای نفس است. هوای نفس در این میدان، در رأس مجموعه است و دهها عامل بازدارنده را در زیر مجموعه خود دارد. مولا میفرماید: | مهمترین عامل بازدارنده عبادت، هوای نفس است. هوای نفس در این میدان، در رأس مجموعه است و دهها عامل بازدارنده را در زیر مجموعه خود دارد. مولا میفرماید: | ||
«هوای نفس، خدای [[پرستش]] شده، است»<ref>تصنیف غررالحکم، ص۳۰۶.</ref>. البته انسان به مقتضای [[حیات]] [[دنیایی]] خود، نیازمندیهایی گوناگون دارد که باید از راه درست تأمین گردند، ولی بهرهمندی از امکانات [[زندگی]]، غیر از [[دلبستگی]] و [[دلدادگی]] به آن است. در حالت نخست، انسان نگاه ابزاری به [[دنیا]] دارد و در حالت دوم، آن را [[هدف]] خویش میشمارد. استفاده ابزاری از دنیا، با استفاده هدفمندانه از آن، از نظر [[فکری]]، [[روانی]] و عملی بسیار گوناگون است. روزی علی{{ع}}، در بازار [[بصره]]، مردمی را که سخت [[غرق]] [[دنیا]] و [[داد و ستد]] بودند، [[توبیخ]] و [[سرزنش]] کرد که چرا به [[فکر]] [[معنویت]] و [[معاد]] نیستند. کسی در این میان به [[امام]] گفت: «چارهای جز [[زندگی]] نیست، پس چه کنیم؟» امام فرمود: «تلاش برای زندگی [[انسان]] را از عمل برای [[آخرت]] بازنمیدارد». | «هوای نفس، خدای [[پرستش]] شده، است»<ref>تصنیف غررالحکم، ص۳۰۶.</ref>. البته انسان به مقتضای [[حیات]] [[دنیایی]] خود، نیازمندیهایی گوناگون دارد که باید از راه درست تأمین گردند، ولی بهرهمندی از امکانات [[زندگی]]، غیر از [[دلبستگی]] و [[دلدادگی]] به آن است. در حالت نخست، انسان نگاه ابزاری به [[دنیا]] دارد و در حالت دوم، آن را [[هدف]] خویش میشمارد. استفاده ابزاری از دنیا، با استفاده هدفمندانه از آن، از نظر [[فکری]]، [[روانی]] و عملی بسیار گوناگون است. روزی علی {{ع}}، در بازار [[بصره]]، مردمی را که سخت [[غرق]] [[دنیا]] و [[داد و ستد]] بودند، [[توبیخ]] و [[سرزنش]] کرد که چرا به [[فکر]] [[معنویت]] و [[معاد]] نیستند. کسی در این میان به [[امام]] گفت: «چارهای جز [[زندگی]] نیست، پس چه کنیم؟» امام فرمود: «تلاش برای زندگی [[انسان]] را از عمل برای [[آخرت]] بازنمیدارد». | ||
[[هوای نفس]]، دارای مظاهری گوناگون است و میتواند به صورت شهوتگرایی، ثروتگرایی، [[جاهطلبی]]، شهرتگرایی و... جلوهگر شود. هوای نفس - به هر شکل و صورت -[[چشم]] [[توحیدی]] انسان را میبندد و [[دنیاپرستی]] را به جای [[خداپرستی]] و [[بندگی]] دنیا را به جای [[بندگی خدا]] مینشاند. [[امیرمؤمنان]]{{ع}}، در این باره میفرماید: {{متن حدیث|مَنْ عَشِقَ شَيْئاً أَعْشَى بَصَرَهُ وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹.</ref>؛ «کسی که به چیزی [[عشق]] میورزد، چشم او را [[کور]] و قلبش را [[بیمار]] میکند و [[عبد]] آن میگردد». همچنین با اشاره به [[ناسازگاری]] هوای نفس با [[احساس]] [[لذت]] از [[عبادت]]، میفرماید: «چگونه از لذت عبادت بهرهمند میشود کسی که از هوای نفس دم فرونمیبندد؟»<ref>تصنیف غررالحکم، ص۱۹۹، ۳۱۱.</ref><ref>[[سید محمد علی مدرسی|مدرسی، سید محمد علی]]، [[عبادت و عبودیت (مقاله)| مقاله «عبادت و عبودیت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۳۰۸.</ref> | [[هوای نفس]]، دارای مظاهری گوناگون است و میتواند به صورت شهوتگرایی، ثروتگرایی، [[جاهطلبی]]، شهرتگرایی و... جلوهگر شود. هوای نفس - به هر شکل و صورت -[[چشم]] [[توحیدی]] انسان را میبندد و [[دنیاپرستی]] را به جای [[خداپرستی]] و [[بندگی]] دنیا را به جای [[بندگی خدا]] مینشاند. [[امیرمؤمنان]] {{ع}}، در این باره میفرماید: {{متن حدیث|مَنْ عَشِقَ شَيْئاً أَعْشَى بَصَرَهُ وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۹.</ref>؛ «کسی که به چیزی [[عشق]] میورزد، چشم او را [[کور]] و قلبش را [[بیمار]] میکند و [[عبد]] آن میگردد». همچنین با اشاره به [[ناسازگاری]] هوای نفس با [[احساس]] [[لذت]] از [[عبادت]]، میفرماید: «چگونه از لذت عبادت بهرهمند میشود کسی که از هوای نفس دم فرونمیبندد؟»<ref>تصنیف غررالحکم، ص۱۹۹، ۳۱۱.</ref><ref>[[سید محمد علی مدرسی|مدرسی، سید محمد علی]]، [[عبادت و عبودیت (مقاله)| مقاله «عبادت و عبودیت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۳۰۸.</ref> | ||
===[[ریا]]=== | === [[ریا]] === | ||
ریا با [[عبودیت]] ناسازگار و از میان برنده عبادت است؛ چنانکه مولا میفرماید: «ریا [[آفت عبادت]] است»<ref>تصنیف غررالحکم، ص۱۹۹.</ref>. عبادت باید تنها برای [[خداوند]]، که [[پروردگار]] [[جهان]] و [[شایسته]] [[پرستش]] است، انجام گیرد. چنین عبادتی است که تعالیبخش و تکاملآفرین است. عبادت را با عیار [[اخلاص]] میسنجند و به تعبیر مولا: «اخلاص، معیار عبادت است»<ref>تصنیف غررالحکم، ص۱۹۷.</ref>. از دیدگاه آن [[حضرت]]، ریا گونهای [[شرک]] است که با [[توحید در عبادت]] در تضاد است: «بدانید که ریای اندک نیز شرک است»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۶.</ref>. خاستگاه ریا چیزی جز هوای نفس و [[دنیاگرایی]] نیست. ریا، هم عبادت را [[باطل]] میکند و هم انسان را از پرداختن به عبادت- در جایی که زمینه ریا نیست- باز میدارد.<ref>[[سید محمد علی مدرسی|مدرسی، سید محمد علی]]، [[عبادت و عبودیت (مقاله)| مقاله «عبادت و عبودیت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۳۰۹.</ref> | ریا با [[عبودیت]] ناسازگار و از میان برنده عبادت است؛ چنانکه مولا میفرماید: «ریا [[آفت عبادت]] است»<ref>تصنیف غررالحکم، ص۱۹۹.</ref>. عبادت باید تنها برای [[خداوند]]، که [[پروردگار]] [[جهان]] و [[شایسته]] [[پرستش]] است، انجام گیرد. چنین عبادتی است که تعالیبخش و تکاملآفرین است. عبادت را با عیار [[اخلاص]] میسنجند و به تعبیر مولا: «اخلاص، معیار عبادت است»<ref>تصنیف غررالحکم، ص۱۹۷.</ref>. از دیدگاه آن [[حضرت]]، ریا گونهای [[شرک]] است که با [[توحید در عبادت]] در تضاد است: «بدانید که ریای اندک نیز شرک است»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۸۶.</ref>. خاستگاه ریا چیزی جز هوای نفس و [[دنیاگرایی]] نیست. ریا، هم عبادت را [[باطل]] میکند و هم انسان را از پرداختن به عبادت- در جایی که زمینه ریا نیست- باز میدارد.<ref>[[سید محمد علی مدرسی|مدرسی، سید محمد علی]]، [[عبادت و عبودیت (مقاله)| مقاله «عبادت و عبودیت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۳۰۹.</ref> | ||
===[[عُجب]]=== | === [[عُجب]] === | ||
از آفتهای عبادت، [[عجب]] و [[خودپسندی]] و عبادت خویش را بزرگ دیدن است. جوهر عبادت و عبودیت، [[خضوع]] و خاکسازی است و خضوع، آنگاه تحقق مییابد که [[انسان]]، خود و [[اعمال]] خود را ناچیز بیند. این نکته را همواره باید در نظر داشت که [[عبادت]] انسان، متناسب با [[شأن]] محدود و ناچیز وی است، نه درخور [[عظمت]] و جلال [[خداوند]]؛ زیرا عبادت بر اساس [[معرفت]] انسان از [[معبود]] صورت میگیرد، در حالی که [[عظمت خداوند]] - که مطلق و نامحدود است - [[برتر]] از [[تصور]] هم ممکنات است. | از آفتهای عبادت، [[عجب]] و [[خودپسندی]] و عبادت خویش را بزرگ دیدن است. جوهر عبادت و عبودیت، [[خضوع]] و خاکسازی است و خضوع، آنگاه تحقق مییابد که [[انسان]]، خود و [[اعمال]] خود را ناچیز بیند. این نکته را همواره باید در نظر داشت که [[عبادت]] انسان، متناسب با [[شأن]] محدود و ناچیز وی است، نه درخور [[عظمت]] و جلال [[خداوند]]؛ زیرا عبادت بر اساس [[معرفت]] انسان از [[معبود]] صورت میگیرد، در حالی که [[عظمت خداوند]] - که مطلق و نامحدود است - [[برتر]] از [[تصور]] هم ممکنات است. | ||
[[امیرمؤمنان]]{{ع}} میفرماید: | [[امیرمؤمنان]] {{ع}} میفرماید: | ||
{{متن حدیث|سَيِّئَةٌ تَسُوءُكَ خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُكَ}}؛ «گناهی که تو را روسیاه کند (در تو [[تواضع]] ایجاد کند) پیش [[خدا]] بهتر است از ثوابی که تو را به [[عجب]] و خود بزرگبینی وادارد». | {{متن حدیث|سَيِّئَةٌ تَسُوءُكَ خَيْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُكَ}}؛ «گناهی که تو را روسیاه کند (در تو [[تواضع]] ایجاد کند) پیش [[خدا]] بهتر است از ثوابی که تو را به [[عجب]] و خود بزرگبینی وادارد». | ||
[[حضرت]] [[امام زینالعابدین]]{{ع}} در دعای معروف [[مکارم الاخلاق]] که در [[صحیفه سجادیه]] آمده است به خدا عرض میکند: | [[حضرت]] [[امام زینالعابدین]] {{ع}} در دعای معروف [[مکارم الاخلاق]] که در [[صحیفه سجادیه]] آمده است به خدا عرض میکند: | ||
{{متن حدیث|رَبِّ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۶.</ref>. | {{متن حدیث|رَبِّ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ}}<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۶.</ref>. | ||
بنابراین، عجب و بزرگبینی در عبادت، جز بیاثر کردن عبادت پیامدی ندارد: «[[خودپسندی]] در کار خوب، آن را از میان میبرد»<ref>تصنیف غررالحکم، ص۳۰۹.</ref>. عجب در عبادت نیز - همانند ریا -انسان را از عبادت بیشتر و کاملتر باز میدارد. پس به یک معنا، مانع عبادت نیز هست.<ref>[[سید محمد علی مدرسی|مدرسی، سید محمد علی]]، [[عبادت و عبودیت (مقاله)| مقاله «عبادت و عبودیت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۳۱۰.</ref> | بنابراین، عجب و بزرگبینی در عبادت، جز بیاثر کردن عبادت پیامدی ندارد: «[[خودپسندی]] در کار خوب، آن را از میان میبرد»<ref>تصنیف غررالحکم، ص۳۰۹.</ref>. عجب در عبادت نیز - همانند ریا -انسان را از عبادت بیشتر و کاملتر باز میدارد. پس به یک معنا، مانع عبادت نیز هست.<ref>[[سید محمد علی مدرسی|مدرسی، سید محمد علی]]، [[عبادت و عبودیت (مقاله)| مقاله «عبادت و عبودیت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۳۱۰.</ref> | ||
===شکلگرایی=== | === شکلگرایی === | ||
پرداختن بیش از حد به ظاهر و شکل عبادت و [[غافل]] شدن از محتوا و جوهرش، [[نقض غرض]] عبادت است. شکلگرایی، گاه به صورت وسوسههای خطرناک در میآید و انسان را بازیچه دست [[شیطان]] میکند. عبادت شکلی و ظاهری، که از [[روح]] بیبهره است، به [[مقام]] [[مقبولیت]] نمیرسد و خیر و [[برکت]] در پی نمیآورد. در روایتی که پیش از این گذشت، امیرمؤمنان{{ع}} میفرماید: «[[آگاه]] باشید!... در [[قرائت قرآن]] اگر [[تدبر]] نباشد، خبری نیست؛ در عبادتی که [[اندیشیدن]] نباشد، خبری نیست»<ref>الکافی، ج۱، ص۳۶.</ref>. همچنین میفرماید: «[[نام خدا]] را با [[غفلت]] بر زبان مران... بلکه در حالی که قلبت با زبانت همنوا و همداستان است، نامش را بر زبان آور»<ref>تصنیف غررالحکم، ص۱۸۸.</ref><ref>[[سید محمد علی مدرسی|مدرسی، سید محمد علی]]، [[عبادت و عبودیت (مقاله)| مقاله «عبادت و عبودیت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۳۱۱.</ref> | پرداختن بیش از حد به ظاهر و شکل عبادت و [[غافل]] شدن از محتوا و جوهرش، [[نقض غرض]] عبادت است. شکلگرایی، گاه به صورت وسوسههای خطرناک در میآید و انسان را بازیچه دست [[شیطان]] میکند. عبادت شکلی و ظاهری، که از [[روح]] بیبهره است، به [[مقام]] [[مقبولیت]] نمیرسد و خیر و [[برکت]] در پی نمیآورد. در روایتی که پیش از این گذشت، امیرمؤمنان {{ع}} میفرماید: «[[آگاه]] باشید!... در [[قرائت قرآن]] اگر [[تدبر]] نباشد، خبری نیست؛ در عبادتی که [[اندیشیدن]] نباشد، خبری نیست»<ref>الکافی، ج۱، ص۳۶.</ref>. همچنین میفرماید: «[[نام خدا]] را با [[غفلت]] بر زبان مران... بلکه در حالی که قلبت با زبانت همنوا و همداستان است، نامش را بر زبان آور»<ref>تصنیف غررالحکم، ص۱۸۸.</ref><ref>[[سید محمد علی مدرسی|مدرسی، سید محمد علی]]، [[عبادت و عبودیت (مقاله)| مقاله «عبادت و عبودیت»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۳۱۱.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |