بهکارگماشتن: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[بهکارگماشتن در اخلاق اسلامی]] - [[بهکارگماشتن در سیره معصوم]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[بهکارگماشتن در اخلاق اسلامی]] - [[بهکارگماشتن در سیره معصوم]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
کمتر اتفاق میافتاده که [[معصومان]] از حاکمی بخواهند شخصی را در کارهای [[حکومتی]] [[استخدام]] نماید. [[صدوق]] خبری را نقل کرده که یکی از این موراد را بیان میکند. او مینویسد: از [[عبید بن زراره]] نقل شده که [[امام صادق]]{{ع}} مردی را نزد [[زیاد بن عبیدالله]] ([[حاکم]] [[مدینه]] فرستاد) و گفت: این آقا را به برخی از کارهایت بگمار<ref>{{متن حدیث|بَعَثَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ{{ع}} رَجُلًا إِلَى زِيَادِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ، فَقَالَ: وَلِّ ذَا بَعْضَ عَمَلِكَ}}؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۷۶.</ref>. | کمتر اتفاق میافتاده که [[معصومان]] از حاکمی بخواهند شخصی را در کارهای [[حکومتی]] [[استخدام]] نماید. [[صدوق]] خبری را نقل کرده که یکی از این موراد را بیان میکند. او مینویسد: از [[عبید بن زراره]] نقل شده که [[امام صادق]] {{ع}} مردی را نزد [[زیاد بن عبیدالله]] ([[حاکم]] [[مدینه]] فرستاد) و گفت: این آقا را به برخی از کارهایت بگمار<ref>{{متن حدیث|بَعَثَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ {{ع}} رَجُلًا إِلَى زِيَادِ بْنِ عُبَيْدِ اللَّهِ، فَقَالَ: وَلِّ ذَا بَعْضَ عَمَلِكَ}}؛ شیخ صدوق، من لایحضره الفقیه، ج۳، ص۱۷۶.</ref>. | ||
اگر این خبر را بپذیریم، به این معناست که گاهی تحت شرایطی خاص، معصومان درخواست میکردند افرادی به کارهای حکومتی بپردازند؛ ولی کیفیت آن مشخص نیست که آیا نیاز [[مالی]] فرد باعث این درخواست شده یا مصلحتی که در حضور وی در دستگاه [[والی]] بوده است. | اگر این خبر را بپذیریم، به این معناست که گاهی تحت شرایطی خاص، معصومان درخواست میکردند افرادی به کارهای حکومتی بپردازند؛ ولی کیفیت آن مشخص نیست که آیا نیاز [[مالی]] فرد باعث این درخواست شده یا مصلحتی که در حضور وی در دستگاه [[والی]] بوده است. | ||
معصومان به [[یاران]] خود [[دستور]] داده بودند که برای گرفتن [[حق]] خود به [[حاکمان]] وقت مراجعه نکنند و اگر ناچار به این کار باشند، با اجازه معصومان باشد. [[جمیل بن دراج]] گوید: من و [[معلی بن خنیس]] طعام و غلهای در مدینه خریدیم؛ چون به شب برخوردیم، آنها را به [[خانه]] نبردیم، بلکه در جوالهایی در بازار قرار دادیم و بازگشتیم. [[روز]] بعد صبح زود به بازار رفتیم. دیدم که [[مردم]] بازار دور مردی سیاهپوست که او را گرفته بودند، جمع هستند و او جوالهای غله ما را دزدیده بود و گفتند: این مرد جوالهای غله شما را دزدیده برای دریافت آن به حاکم مراجعه کنید. ما [[دوست]] نداشتیم قبل از اینکه نظر امام صادق{{ع}} را بدانیم، نزد حاکم برویم. معلی بر [[حضرت صادق]]{{ع}} وارد شد و موضوع را مطرح کرد. [[حضرت]] فرمود: خبر دزدی وی را به حاکم بدهید؛ ما هم به وی مراجعه کردیم و دست دزد قطع شد<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۱۰، ص۱۲۷.</ref>. | معصومان به [[یاران]] خود [[دستور]] داده بودند که برای گرفتن [[حق]] خود به [[حاکمان]] وقت مراجعه نکنند و اگر ناچار به این کار باشند، با اجازه معصومان باشد. [[جمیل بن دراج]] گوید: من و [[معلی بن خنیس]] طعام و غلهای در مدینه خریدیم؛ چون به شب برخوردیم، آنها را به [[خانه]] نبردیم، بلکه در جوالهایی در بازار قرار دادیم و بازگشتیم. [[روز]] بعد صبح زود به بازار رفتیم. دیدم که [[مردم]] بازار دور مردی سیاهپوست که او را گرفته بودند، جمع هستند و او جوالهای غله ما را دزدیده بود و گفتند: این مرد جوالهای غله شما را دزدیده برای دریافت آن به حاکم مراجعه کنید. ما [[دوست]] نداشتیم قبل از اینکه نظر امام صادق {{ع}} را بدانیم، نزد حاکم برویم. معلی بر [[حضرت صادق]] {{ع}} وارد شد و موضوع را مطرح کرد. [[حضرت]] فرمود: خبر دزدی وی را به حاکم بدهید؛ ما هم به وی مراجعه کردیم و دست دزد قطع شد<ref>شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، ج۱۰، ص۱۲۷.</ref>. | ||
[[مجلسی]] اول مینویسد: خبردادن به امام صادق{{ع}} به منزله گرفتن [[حکم]] حاکم [[شرعی]] است که دزد مستحق [[حد شرعی]] شده است و [[حاکم]] [[مدینه]] را میتوان [[نایب]] ایشان [[تصور]] کرد که طبق نظر ایشان، دست دزد را قطع کرده است<ref>محمدتقی مجلسی، روضة المتقین، ج۱۰، ص۲۳۵.</ref>. | [[مجلسی]] اول مینویسد: خبردادن به امام صادق {{ع}} به منزله گرفتن [[حکم]] حاکم [[شرعی]] است که دزد مستحق [[حد شرعی]] شده است و [[حاکم]] [[مدینه]] را میتوان [[نایب]] ایشان [[تصور]] کرد که طبق نظر ایشان، دست دزد را قطع کرده است<ref>محمدتقی مجلسی، روضة المتقین، ج۱۰، ص۲۳۵.</ref>. | ||
این [[روایت]] که از نظر [[سند صحیح]] است، نشان میدهد که میتوان با اجازه [[حاکم شرع]] و [[امام]] بهحق، به [[حکام ستمگر]] مراجعه کرد. البته مشخص نیست که این موضوع در [[زمان]] [[حکومت]] [[بنیعباس]] رخ داده یا [[بنیامیه]]؛ اما نوعی تعامل در [[اجرای حد]] و [[مجازات]] شرعی شخص [[مجرم]] و دزد بوده است.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره سیاسی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۱۶۱.</ref>. | این [[روایت]] که از نظر [[سند صحیح]] است، نشان میدهد که میتوان با اجازه [[حاکم شرع]] و [[امام]] بهحق، به [[حکام ستمگر]] مراجعه کرد. البته مشخص نیست که این موضوع در [[زمان]] [[حکومت]] [[بنیعباس]] رخ داده یا [[بنیامیه]]؛ اما نوعی تعامل در [[اجرای حد]] و [[مجازات]] شرعی شخص [[مجرم]] و دزد بوده است.<ref>[[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[سیره سیاسی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص ۱۶۱.</ref>. | ||