بیداری: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[بیداری در حدیث]] - [[بیداری در معارف و سیره علوی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[بیداری در حدیث]] - [[بیداری در معارف و سیره علوی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==یقظه== یقظه'''، بیداری و [[ضد]] [[خواب]] و [[غفلت]] است<ref>الف. {{عربی|اليَقَظَةُ: نَقِيضُ النَّوْمِ}}؛ (کتاب العین، ج۳، ص۱۹۹۹؛ لسان العرب، ج۱۵، ص۴۵۳). | == یقظه == یقظه'''، بیداری و [[ضد]] [[خواب]] و [[غفلت]] است<ref>الف. {{عربی|اليَقَظَةُ: نَقِيضُ النَّوْمِ}}؛ (کتاب العین، ج۳، ص۱۹۹۹؛ لسان العرب، ج۱۵، ص۴۵۳). | ||
ب. {{عربی|ضد الغفلة: اليقظة}}. ([[مجمع البیان]]، ج۴، ص۱۶۴).</ref>. در [[روایات]] [[حضرت علی]]{{ع}} نیز یقظه، در برابر غفلت به کار رفته است<ref>{{متن حدیث|ضَادُّوا الْغَفْلَةَ بِالْيَقَظَةِ}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی{{ع}}، ج۲، ص۱۱۰۷).</ref>. واژهشناسان، غفلت را «[[سهو]] و [[نسیان]] ناشی از کمی [[حفظ]] و بیداری»<ref>{{عربی|الْغَفْلَةُ: سهو يعتري الإنسان من قلّة التّحفّظ و التّيقّظ}}؛ (مفردات الفاظ القرآن، ص۶۰۹).</ref>، «نبود توجه» و «[[اشتباه]]»<ref>قاموس قرآن، ج۵، ص۱۱۱.</ref> معنا کردهاند. [[امین]] الاسلام [[طبرسی]]، ذیل [[آیه]] ۷۴ [[سوره بقره]]، غفلت را در معنای «سهو و نسیان و رفتن معنا از نفس، بعد از حضور آن»<ref>{{عربی|و الغفلة: السهو عن الشيء، و هو ذهاب المعنى عن النفس بعد حضوره}}؛ (مجمع البیان، ج۱، ص۲۶۵).</ref> استعمال کرده است. در کتاب قاموس [[قرآن]] از دو گونه غفلت نام برده شده است: | ب. {{عربی|ضد الغفلة: اليقظة}}. ([[مجمع البیان]]، ج۴، ص۱۶۴).</ref>. در [[روایات]] [[حضرت علی]] {{ع}} نیز یقظه، در برابر غفلت به کار رفته است<ref>{{متن حدیث|ضَادُّوا الْغَفْلَةَ بِالْيَقَظَةِ}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی {{ع}}، ج۲، ص۱۱۰۷).</ref>. واژهشناسان، غفلت را «[[سهو]] و [[نسیان]] ناشی از کمی [[حفظ]] و بیداری»<ref>{{عربی|الْغَفْلَةُ: سهو يعتري الإنسان من قلّة التّحفّظ و التّيقّظ}}؛ (مفردات الفاظ القرآن، ص۶۰۹).</ref>، «نبود توجه» و «[[اشتباه]]»<ref>قاموس قرآن، ج۵، ص۱۱۱.</ref> معنا کردهاند. [[امین]] الاسلام [[طبرسی]]، ذیل [[آیه]] ۷۴ [[سوره بقره]]، غفلت را در معنای «سهو و نسیان و رفتن معنا از نفس، بعد از حضور آن»<ref>{{عربی|و الغفلة: السهو عن الشيء، و هو ذهاب المعنى عن النفس بعد حضوره}}؛ (مجمع البیان، ج۱، ص۲۶۵).</ref> استعمال کرده است. در کتاب قاموس [[قرآن]] از دو گونه غفلت نام برده شده است: | ||
غفلتی که عذر آن مقبول است و آن در صورتی است که علت غفلت، عدم [[اتمام حجت]] باشد و... غفلتی که علت آن، عدم دقت خود شخص است و در آن صورت [[مذموم]] است و نامعذور، و در بیشتر [[آیات]]، که غفلت درباره [[مردم]] به کار رفته، مراد همین غفلت نامعذور و در [[مقام]] [[ذم]] است<ref>قاموس القرآن، ج۵، ص۱۱۱-۱۱۲.</ref>. | غفلتی که عذر آن مقبول است و آن در صورتی است که علت غفلت، عدم [[اتمام حجت]] باشد و... غفلتی که علت آن، عدم دقت خود شخص است و در آن صورت [[مذموم]] است و نامعذور، و در بیشتر [[آیات]]، که غفلت درباره [[مردم]] به کار رفته، مراد همین غفلت نامعذور و در [[مقام]] [[ذم]] است<ref>قاموس القرآن، ج۵، ص۱۱۱-۱۱۲.</ref>. | ||
در مفردات نیز مانند همین تقسیمبندی درباره «نسیان» مطرح شده و نیز غفلت را یکی از علل عروض حالت نسیان نام برده است<ref>وی ضمن تعریف نسیان به «از یاد بردن محفوظات» از سه علت ضعف قلب، غفلت، و قصدی که منجر به حذف محفوظات میگردد، به عنوان علل نسیان نام میبرد و نسیان را نیز دو قسم میداند: «نسیانی که مورد نکوهش خداوند بوده و عمدی است و نسیانی که معذور - و غیرمذموم - است». (مفردات الفاظ القرآن، ص۸۰۳).</ref>. علمای [[اخلاق]] و کسانی که در موضوع [[تزکیه نفس]] [[پژوهش]] کردهاند، بر این باورند که «نخستین گام، یقظه و بیداری است»<ref>مراحل اخلاق در قرآن، ص۳۶. استاد مصباح یزدی مینویسد: «قدم نخست به سوی انسانیت، خارج شدن از این غفلت است... و در ارتباط با همین نخستین قدم است که یکی از وظایف انبیا با عنوان «ذکر» و «یادآوری» شکل میگیرد و «ذکر» یعنی خارج کردن مردم از حالت غفلت». (اخلاق در قرآن، ج۱، ص۱۳۶).</ref>. بدینسان، نخستین مرحله در مراحل [[تزکیه]] و [[تخلیه]] نفس از [[رذائل اخلاقی]]، مرحله خروج از [[غفلت]] یا یقظه است. [[انسان]]، موجودی است که به دلیل وسوسهگریهای [[دشمن]] غدار بیرونی ([[شیطان]]) و هوسخواهیهای دشمن خطرناک درونی ([[نفس اماره]]) همواره در معرض لغزیدن به دامهای گوناگون و رنگارنگ [[دنیایی]] و در نتیجه، [[ابتلا]] به حالت غفلت از [[حقایق]] [[عالم هستی]] و به ویژه حقایق اجتناب ناپذیر [[عوالم]] پس از [[مرگ]] است. | در مفردات نیز مانند همین تقسیمبندی درباره «نسیان» مطرح شده و نیز غفلت را یکی از علل عروض حالت نسیان نام برده است<ref>وی ضمن تعریف نسیان به «از یاد بردن محفوظات» از سه علت ضعف قلب، غفلت، و قصدی که منجر به حذف محفوظات میگردد، به عنوان علل نسیان نام میبرد و نسیان را نیز دو قسم میداند: «نسیانی که مورد نکوهش خداوند بوده و عمدی است و نسیانی که معذور - و غیرمذموم - است». (مفردات الفاظ القرآن، ص۸۰۳).</ref>. علمای [[اخلاق]] و کسانی که در موضوع [[تزکیه نفس]] [[پژوهش]] کردهاند، بر این باورند که «نخستین گام، یقظه و بیداری است»<ref>مراحل اخلاق در قرآن، ص۳۶. استاد مصباح یزدی مینویسد: «قدم نخست به سوی انسانیت، خارج شدن از این غفلت است... و در ارتباط با همین نخستین قدم است که یکی از وظایف انبیا با عنوان «ذکر» و «یادآوری» شکل میگیرد و «ذکر» یعنی خارج کردن مردم از حالت غفلت». (اخلاق در قرآن، ج۱، ص۱۳۶).</ref>. بدینسان، نخستین مرحله در مراحل [[تزکیه]] و [[تخلیه]] نفس از [[رذائل اخلاقی]]، مرحله خروج از [[غفلت]] یا یقظه است. [[انسان]]، موجودی است که به دلیل وسوسهگریهای [[دشمن]] غدار بیرونی ([[شیطان]]) و هوسخواهیهای دشمن خطرناک درونی ([[نفس اماره]]) همواره در معرض لغزیدن به دامهای گوناگون و رنگارنگ [[دنیایی]] و در نتیجه، [[ابتلا]] به حالت غفلت از [[حقایق]] [[عالم هستی]] و به ویژه حقایق اجتناب ناپذیر [[عوالم]] پس از [[مرگ]] است. | ||
بنا به [[آیه]] صریح [[قرآن]] که «[[خداوند]] در [[دل انسان]]، دو [[قلب]] بر ننهاده است»<ref>{{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ}} «خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است» سوره احزاب، آیه ۴.</ref> و تعلیمات روشن [[حضرت علی]]{{ع}} که «مثل [[دنیا]] و [[آخرت]]، مثل مردی است که دارای دو [[زن]] است و هرگاه یکی را [[خشنود]] سازد، دیگری را [[خشمگین]] گرداند»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ مَثَلَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ كَرَجُلٍ لَهُ امْرَأَتَانِ إِذَا أَرْضَى إِحْدَاهُمَا أَسْخَطَ الْأُخْرَى}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی{{ع}}، ج۱، ص۴۷۲).</ref> جمع میان دنیا و آخرت - بدین صورت که هر دو [[محبوب]] [[راستین]] و کمال مطلوب انسان باشند - ناممکن است و انسان باید از این دو یکی را برگزیند و مرغ دلش را در پیرامون آن به پرواز در آورد<ref>استاد [[مطهری]]، در تبیین اینگونه [[روایات]] و در تشریح مسئله تضاد دنیا و آخرت، به این نکته ظریف اشاره میکند که جمع میان دنیا و آخرت، از نظر «ایدهآل بودن و [[هدف]] [[اعلی]] قرار گرفتن»، ناممکن است نه از نظر «برخوردار شدن» (برای آشنایی بیشتر، ر.ک: مجموعه آثار، ج۱۶، ص۵۸۳ - ۵۸۶) البته باید به این نکته نیز [[عنایت]] داشت که برای سالکان و سائران کوی [[معرفت]]، [[آخرت]] و [[نجات]] از [[عقاب]] [[جهنم]] و وصول به [[ثواب]] [[بهشت]] نیز مطلوب نهایی نیست، برای آنان آنچه مطلوب بالذات و [[محبوب]] نهایی است، [[ذات باری تعالی]] است که منشأ همه نعمتهای [[اخروی]] است. از این رو است که اگرچه در [[قرآن کریم]]، سخن از {{متن قرآن|وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى}} به میان آمده. اما در مراتب بالاتر، خبر از {{متن قرآن|وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى}} نیز داده شده است؛ لذا [[امام]] العارفین، [[حضرت علی]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا طَمَعاً فِي جَنَّتِكَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك}} (شرح المنظومه، ص۳۴۰)، و [[حافظ]] میگوید: | بنا به [[آیه]] صریح [[قرآن]] که «[[خداوند]] در [[دل انسان]]، دو [[قلب]] بر ننهاده است»<ref>{{متن قرآن|مَا جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ فِي جَوْفِهِ}} «خداوند در درون هیچ کس دو دل ننهاده است» سوره احزاب، آیه ۴.</ref> و تعلیمات روشن [[حضرت علی]] {{ع}} که «مثل [[دنیا]] و [[آخرت]]، مثل مردی است که دارای دو [[زن]] است و هرگاه یکی را [[خشنود]] سازد، دیگری را [[خشمگین]] گرداند»<ref>{{متن حدیث|إِنَّ مَثَلَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ كَرَجُلٍ لَهُ امْرَأَتَانِ إِذَا أَرْضَى إِحْدَاهُمَا أَسْخَطَ الْأُخْرَى}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی {{ع}}، ج۱، ص۴۷۲).</ref> جمع میان دنیا و آخرت - بدین صورت که هر دو [[محبوب]] [[راستین]] و کمال مطلوب انسان باشند - ناممکن است و انسان باید از این دو یکی را برگزیند و مرغ دلش را در پیرامون آن به پرواز در آورد<ref>استاد [[مطهری]]، در تبیین اینگونه [[روایات]] و در تشریح مسئله تضاد دنیا و آخرت، به این نکته ظریف اشاره میکند که جمع میان دنیا و آخرت، از نظر «ایدهآل بودن و [[هدف]] [[اعلی]] قرار گرفتن»، ناممکن است نه از نظر «برخوردار شدن» (برای آشنایی بیشتر، ر. ک: مجموعه آثار، ج۱۶، ص۵۸۳ - ۵۸۶) البته باید به این نکته نیز [[عنایت]] داشت که برای سالکان و سائران کوی [[معرفت]]، [[آخرت]] و [[نجات]] از [[عقاب]] [[جهنم]] و وصول به [[ثواب]] [[بهشت]] نیز مطلوب نهایی نیست، برای آنان آنچه مطلوب بالذات و [[محبوب]] نهایی است، [[ذات باری تعالی]] است که منشأ همه نعمتهای [[اخروی]] است. از این رو است که اگرچه در [[قرآن کریم]]، سخن از {{متن قرآن|وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى}} به میان آمده. اما در مراتب بالاتر، خبر از {{متن قرآن|وَاللَّهُ خَيْرٌ وَأَبْقَى}} نیز داده شده است؛ لذا [[امام]] العارفین، [[حضرت علی]] {{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|مَا عَبَدْتُكَ خَوْفاً مِنْ نَارِكَ وَ لَا طَمَعاً فِي جَنَّتِكَ لَكِنْ وَجَدْتُكَ أَهْلًا لِلْعِبَادَةِ فَعَبَدْتُك}} (شرح المنظومه، ص۳۴۰)، و [[حافظ]] میگوید: | ||
فاش میگویم و از گفته خود دلشادم *** [[بنده]] عشقم و از هر دو [[جهان]] آزادم | فاش میگویم و از گفته خود دلشادم *** [[بنده]] عشقم و از هر دو [[جهان]] آزادم | ||
نیست بر [[لوح]] دلم جز الف قامت [[یار]] *** چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم</ref>. حال اگر کسی [[دنیا]] را متبوع و آخرت را تابع قرار دهد و آن را [[کعبه]] [[آمال]] و منتهای [[عشق]] و [[محبت]] خویش سازد، عقلش [[فاسد]] است<ref>{{متن حدیث|حبّ الدّنيا يفسد العقل و يهمّ القلب عن سماع الحكمة و يوجب اليم العقاب}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی{{ع}}، ج۱، ص۴۹۹).</ref> و در ورطه [[غفلت]] و بیخبری از [[حقایق]] در میغلتد و به [[شقاوت]] و [[خسران]] اخروی گرفتار میآید. | نیست بر [[لوح]] دلم جز الف قامت [[یار]] *** چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم</ref>. حال اگر کسی [[دنیا]] را متبوع و آخرت را تابع قرار دهد و آن را [[کعبه]] [[آمال]] و منتهای [[عشق]] و [[محبت]] خویش سازد، عقلش [[فاسد]] است<ref>{{متن حدیث|حبّ الدّنيا يفسد العقل و يهمّ القلب عن سماع الحكمة و يوجب اليم العقاب}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی {{ع}}، ج۱، ص۴۹۹).</ref> و در ورطه [[غفلت]] و بیخبری از [[حقایق]] در میغلتد و به [[شقاوت]] و [[خسران]] اخروی گرفتار میآید. | ||
حضرت علی{{ع}}، در روایاتی پرشمار، این حالت نامطلوب و مشئوم را [[وصف]] کرده و آثار زیانبار فکریاش را ترسیم فرموده است و ما برای رعایت اختصار، برخی از آنها را از نظر میگذرانیم. آن [[حضرت]]، غفلت را از میانبرنده [[بصیرت]] و [[روشنبینی]]»<ref>{{متن حدیث|دَوَامُ الْغَفْلَةِ يُعْمِي الْبَصِيرَةَ}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی{{ع}}، ج۲، ص۱۱۰۷).</ref>؛ «مست کنندهتر از شراب»<ref>{{متن حدیث|سُكْرُ الْغَفْلَةِ وَ الْغُرُورِ أَبْعَدُ إِفَاقَةً مِنْ سُكْرِ الْخُمُورِ}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی{{ع}}، ج۲، ص۱۱۰۷).</ref>؛ «[[خوی]] و [[خصلت]] احمقان»<ref>{{متن حدیث|الْغَفْلَةُ شِيمَةُ النَّوْكَى}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی{{ع}}، ج۲، ص۱۱۰۶).</ref>؛ ۲ «[[گمراهی]] [[روح]]»<ref>{{متن حدیث|الْغَفْلَةُ ضَلَالُ النُّفُوسِ وَ عُنْوَانُ النُّحُوسِ}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی{{ع}}، ج۲، ص۱۱۰۷).</ref> و «چرک [[جان]]»<ref> {{متن حدیث|فَشَكَرْتُكَ بِإِدْخَالِي فِي كَرَمِكَ وَ لِتَطْهِيرِ قَلْبِي مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْكَ}}؛ (قمی، شیخ عباس، کلیات مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه).</ref> میخواند؛ اما این بلای تباهکننده و آخرتسوز، درمانی دارد و آن یقظه و [[بیداری]] است. یقظه، بسان عاملی کارساز برای رفع این حالت خطرناک [[نفسانی]] عمل میکند و آن را برطرف میسازد: {{متن حدیث|ضَادُّوا الْغَفْلَةَ بِالْيَقَظَةِ}}<ref>گفتار امیرالمؤمنین علی{{ع}}، ج۲، ص۱۱۰۷ و: {{متن حدیث|وَ اسْتَيْقِظْ مِنْ غَفْلَتِكَ}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی{{ع}}، ج۲، ص۱۵۹۲).</ref>. همچنین، از یقظه به «[[نور]] و [[روشنایی]]»<ref>{{متن حدیث|الْيَقْظَةُ نُورٌ الْغَفْلَةُ غُرُورٌ}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی{{ع}}، ج۲، ص۱۵۹۱).</ref> و «[[روشنبینی]]»<ref> {{متن حدیث|الْيَقَظَةُ اسْتِبْصَارٌ}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی{{ع}}، ج۲، ص۱۵۹۱).</ref> تعبیر کرده و بدینسان، یقظه، سرآغاز [[تزکیه]] است.<ref>[[سعید بهشتی|بهشتی، سعید]]، [[تربیت عقلانی (مقاله)| مقاله «تربیت عقلانی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۲۰۷.</ref> | حضرت علی {{ع}}، در روایاتی پرشمار، این حالت نامطلوب و مشئوم را [[وصف]] کرده و آثار زیانبار فکریاش را ترسیم فرموده است و ما برای رعایت اختصار، برخی از آنها را از نظر میگذرانیم. آن [[حضرت]]، غفلت را از میانبرنده [[بصیرت]] و [[روشنبینی]]»<ref>{{متن حدیث|دَوَامُ الْغَفْلَةِ يُعْمِي الْبَصِيرَةَ}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی {{ع}}، ج۲، ص۱۱۰۷).</ref>؛ «مست کنندهتر از شراب»<ref>{{متن حدیث|سُكْرُ الْغَفْلَةِ وَ الْغُرُورِ أَبْعَدُ إِفَاقَةً مِنْ سُكْرِ الْخُمُورِ}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی {{ع}}، ج۲، ص۱۱۰۷).</ref>؛ «[[خوی]] و [[خصلت]] احمقان»<ref>{{متن حدیث|الْغَفْلَةُ شِيمَةُ النَّوْكَى}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی {{ع}}، ج۲، ص۱۱۰۶).</ref>؛ ۲ «[[گمراهی]] [[روح]]»<ref>{{متن حدیث|الْغَفْلَةُ ضَلَالُ النُّفُوسِ وَ عُنْوَانُ النُّحُوسِ}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی {{ع}}، ج۲، ص۱۱۰۷).</ref> و «چرک [[جان]]»<ref> {{متن حدیث|فَشَكَرْتُكَ بِإِدْخَالِي فِي كَرَمِكَ وَ لِتَطْهِيرِ قَلْبِي مِنْ أَوْسَاخِ الْغَفْلَةِ عَنْكَ}}؛ (قمی، شیخ عباس، کلیات مفاتیح الجنان، مناجات شعبانیه).</ref> میخواند؛ اما این بلای تباهکننده و آخرتسوز، درمانی دارد و آن یقظه و [[بیداری]] است. یقظه، بسان عاملی کارساز برای رفع این حالت خطرناک [[نفسانی]] عمل میکند و آن را برطرف میسازد: {{متن حدیث|ضَادُّوا الْغَفْلَةَ بِالْيَقَظَةِ}}<ref>گفتار امیرالمؤمنین علی {{ع}}، ج۲، ص۱۱۰۷ و: {{متن حدیث|وَ اسْتَيْقِظْ مِنْ غَفْلَتِكَ}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی {{ع}}، ج۲، ص۱۵۹۲).</ref>. همچنین، از یقظه به «[[نور]] و [[روشنایی]]»<ref>{{متن حدیث|الْيَقْظَةُ نُورٌ الْغَفْلَةُ غُرُورٌ}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی {{ع}}، ج۲، ص۱۵۹۱).</ref> و «[[روشنبینی]]»<ref> {{متن حدیث|الْيَقَظَةُ اسْتِبْصَارٌ}}؛ (گفتار امیرالمؤمنین علی {{ع}}، ج۲، ص۱۵۹۱).</ref> تعبیر کرده و بدینسان، یقظه، سرآغاز [[تزکیه]] است.<ref>[[سعید بهشتی|بهشتی، سعید]]، [[تربیت عقلانی (مقاله)| مقاله «تربیت عقلانی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۴ (کتاب)|دانشنامه امام علی]]، ج۴، ص ۲۰۷.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |