تشکیل حکومت الهی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۹: | خط ۹: | ||
[[پرونده:13681455.jpeg|300px|بندانگشتی|تشکیل حکومت الهی]] | [[پرونده:13681455.jpeg|300px|بندانگشتی|تشکیل حکومت الهی]] | ||
==[[حکومت]] یکی از [[فلسفههای بعثت]]== | == [[حکومت]] یکی از [[فلسفههای بعثت]] == | ||
{{اصلی|فلسفه بعثت}} | {{اصلی|فلسفه بعثت}} | ||
* [[قرآن مجید]] به [[مشروعیت حکومت]] [[پیامبران]] پرداخته و از جهت [[تعیین حاکم]] و نیز از جهت [[منشور حکومت]]، مبطل [[نظریه]] [[سکولاریسم]] است. [[خداوند]]، [[حکم]] و [[حکمرانی]] را به خود اختصاص داده و از غیر خود - مانند قیصرها - [[نفی]] میکند و برخی [[آیات]] حتی [[مردم]] را از مراجعه به چنین مراکزی منع کرده است: {{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ }}<ref> سوره نساء، آیه:۶۰.</ref> [[آیات]] دیگری وجود دارد که امر میکند بر [[الزام]] به [[حکمرانی]]، مطابق [[دین الهی]]: {{متن قرآن|وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref> سوره مائده، آیه:۴۴.</ref>. این [[آیات]]، منشور [[حکومت]] را مشخص میکند <ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۶۳ و ۲۶۷.</ref>. [[خداوند متعال]] [[انسان]] را از نیستی، [[جامه]] وجود پوشاند و بستر مناسب [[حیات]] و [[رشد]] مادی و [[معنوی]] را در [[اختیار]] او قرار داد. و [[انسان]] علاوه بر اصل [[خلقت]]، در ادامه حیاتش نیز به [[خداوند]] محتاج است. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ }}<ref> سوره فاطر، آیۀ:۱۵.</ref>. پس [[انسان]] مملوک مطلق [[خداوند]] است و [[عقل]] [[تصدیق]] میکند [[اختیار]] مملوک از آنِ مالک و [[فیاض]] است و مملوک باید [[فرمانبردار]] مالک خویش باشد و در تمام تصرفات محتاج [[اذن]] و [[تأیید]] مالک است چه در عرصه [[تصرف]] در خود یا در [[طبیعت]]. [[انسانی]] که برای [[تصرف]] در اعضای خود و استفاده از نعمتهای [[طبیعت]] به [[اذن]] [[تأیید]] [[خالق]] [[نیازمند]] است چگونه در ایجاد یک [[حکومت]] که [[تصرف]] و [[تسخیر]] در منابع طبیعی و ایجاد [[محدودیت]] برای مخلوقات [[خداوند]] است [[نیازمند]] [[اذن]] نباشد؟ در حالی که [[عقل]] هر نوع ایجاد [[محدودیت]] در [[زندگی]] دیگران را برنمیتابد. پس [[حاکمیت]]، هم عقلاً و هم از جهت [[قرآن]] به [[خداوند]] تعلق دارد: {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ }}<ref> سوره انعام، آیۀ:۵۷.</ref> بله ازآنجاکه [[حکومت]] از [[مقام قدسی]] [[خداوند]]، دور است، لذا در | * [[قرآن مجید]] به [[مشروعیت حکومت]] [[پیامبران]] پرداخته و از جهت [[تعیین حاکم]] و نیز از جهت [[منشور حکومت]]، مبطل [[نظریه]] [[سکولاریسم]] است. [[خداوند]]، [[حکم]] و [[حکمرانی]] را به خود اختصاص داده و از غیر خود - مانند قیصرها - [[نفی]] میکند و برخی [[آیات]] حتی [[مردم]] را از مراجعه به چنین مراکزی منع کرده است: {{متن قرآن|يُرِيدُونَ أَن يَتَحَاكَمُواْ إِلَى الطَّاغُوتِ وَقَدْ أُمِرُواْ أَن يَكْفُرُواْ بِهِ }}<ref> سوره نساء، آیه:۶۰.</ref> [[آیات]] دیگری وجود دارد که امر میکند بر [[الزام]] به [[حکمرانی]]، مطابق [[دین الهی]]: {{متن قرآن|وَمَن لَّمْ يَحْكُم بِمَا أَنزَلَ اللَّهُ فَأُولَئِكَ هُمُ الْكَافِرُونَ}}<ref> سوره مائده، آیه:۴۴.</ref>. این [[آیات]]، منشور [[حکومت]] را مشخص میکند <ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۶۳ و ۲۶۷.</ref>. [[خداوند متعال]] [[انسان]] را از نیستی، [[جامه]] وجود پوشاند و بستر مناسب [[حیات]] و [[رشد]] مادی و [[معنوی]] را در [[اختیار]] او قرار داد. و [[انسان]] علاوه بر اصل [[خلقت]]، در ادامه حیاتش نیز به [[خداوند]] محتاج است. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنتُمُ الْفُقَرَاء إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ }}<ref> سوره فاطر، آیۀ:۱۵.</ref>. پس [[انسان]] مملوک مطلق [[خداوند]] است و [[عقل]] [[تصدیق]] میکند [[اختیار]] مملوک از آنِ مالک و [[فیاض]] است و مملوک باید [[فرمانبردار]] مالک خویش باشد و در تمام تصرفات محتاج [[اذن]] و [[تأیید]] مالک است چه در عرصه [[تصرف]] در خود یا در [[طبیعت]]. [[انسانی]] که برای [[تصرف]] در اعضای خود و استفاده از نعمتهای [[طبیعت]] به [[اذن]] [[تأیید]] [[خالق]] [[نیازمند]] است چگونه در ایجاد یک [[حکومت]] که [[تصرف]] و [[تسخیر]] در منابع طبیعی و ایجاد [[محدودیت]] برای مخلوقات [[خداوند]] است [[نیازمند]] [[اذن]] نباشد؟ در حالی که [[عقل]] هر نوع ایجاد [[محدودیت]] در [[زندگی]] دیگران را برنمیتابد. پس [[حاکمیت]]، هم عقلاً و هم از جهت [[قرآن]] به [[خداوند]] تعلق دارد: {{متن قرآن|إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّهِ }}<ref> سوره انعام، آیۀ:۵۷.</ref> بله ازآنجاکه [[حکومت]] از [[مقام قدسی]] [[خداوند]]، دور است، لذا در مواردی، انجام آن را به انسانهای [[شایسته]] واگذار میکند مانند [[حضرت داوود]] {{ع}}. نظریه سکولارها که میگوید [[خداوند]] [[حق]] [[مشروعیت]] و [[حاکمیت]] خویش را به [[مردم]] [[تفویض]] کرده است، اگر بهگونهای باشد که [[مشروعیت حکومت]] [[پیامبران]] را خارج کند، "برخلاف [[آیات]]"، به [[سکولاریسم]] منجر میشود اما اگر فقط منکر [[مشروعیت]]، [[الهی]] [[حاکم]]، غیر [[معصوم]] باشد، مثبِت [[سکولاریسم]] نیست <ref>[[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[دین و نبوت (کتاب)|دین و نبوت]]، ص ۲۶۷-۲۷۰.</ref>. | ||
==تشکیل [[حکومت الهی]] یکی از حکمتهای [[امامت]]== | == تشکیل [[حکومت الهی]] یکی از حکمتهای [[امامت]] == | ||
{{اصلی|حکمت امامت}} | {{اصلی|حکمت امامت}} | ||
* [[دینی]] که مدعی [[جاودانگی]] و [[جامعیت]] در عرصههای فردی و [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] است، نمیتواند به مسئله [[حکومت]] توجّه نکند؛ چراکه [[اهرم قدرت]] و [[حکومت]] در [[تعیین]] مسیر [[هدایت جامعه]] و نیز [[تربیت]] [[دانشمندان]] و [[عالمان دین]] و [[تعیین]] سمت [[فکری]] آنان، نقش بسزایی دارد. | * [[دینی]] که مدعی [[جاودانگی]] و [[جامعیت]] در عرصههای فردی و [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] است، نمیتواند به مسئله [[حکومت]] توجّه نکند؛ چراکه [[اهرم قدرت]] و [[حکومت]] در [[تعیین]] مسیر [[هدایت جامعه]] و نیز [[تربیت]] [[دانشمندان]] و [[عالمان دین]] و [[تعیین]] سمت [[فکری]] آنان، نقش بسزایی دارد. | ||
*براین اساس، به [[حکومت]] و شخص [[حاکم]] به عنوان متمّم و مکمل [[حیات]] خود و [[صیانت دین]] از آفت [[انحراف]] و [[تحریف]] نگاه ویژهای خواهد داشت. با مفروض گرفتن [[ضرورت]] توجّه [[دین]] به مسئله [[حکومت]] و [[حاکمیت]] بحث بعدی [[تعیین حاکم]] خواهد بود. | * براین اساس، به [[حکومت]] و شخص [[حاکم]] به عنوان متمّم و مکمل [[حیات]] خود و [[صیانت دین]] از آفت [[انحراف]] و [[تحریف]] نگاه ویژهای خواهد داشت. با مفروض گرفتن [[ضرورت]] توجّه [[دین]] به مسئله [[حکومت]] و [[حاکمیت]] بحث بعدی [[تعیین حاکم]] خواهد بود. | ||
*از آنجا که در [[اسلام]] مسئله [[دین]] و [[حکومت]] ادغام شده است و داستان تز [[جدایی دین از سیاست]] ([[سکولاریسم]]) در آنجایی ندارد، لذا شخصیتی که دارای [[مرجعیت علمی]] و [[مرجعیت دینی|دینی]] و نیز دارای [[مقام ولایت معنوی]] است، چنین فردی نیز عهدهدار [[حکومت]] و [[حاکمیت دینی]] خواهد بود؛ چراکه با وجود [[مرجع دینی|مرجع مطلق دینی]] و [[مرجع علمی|علمی]] و [[مقام ولایت مطلقه]] به فرد دیگری نوبت نمیرسد؛ علاوه اینکه [[تقدیم مفضول بر فاضل|تقدیم مفضول]] و [[تقدیم مرجوح بر راجح|مرجوح بر فاضل]] لازم میآید، بلکه با تقسیم و تفکیک [[شئون]] و [[مسئولیت]] مثلاً سپردن [[امور سیاسی]] و [[اجتماعی]] و [[رهبری کشور]] به فرد دیگر، امکان این وجود دارد که به [[دلیل]] [[عدم عصمت]] چنین حاکمی وی قلمرو فعّالیّت [[مرجع علمی]] و [[دینی]] [[تعیین]] و تفکیک شده را تحدید یا سلب نموده و بهجای آن [[نماینده]] دلخواه خود را قرار دهد، در این صورت [[نقض غرض]] لازم میآید و [[آیین خاتم]] و [[جاودان]] به اهداف خود نائل نخواهد شد. | * از آنجا که در [[اسلام]] مسئله [[دین]] و [[حکومت]] ادغام شده است و داستان تز [[جدایی دین از سیاست]] ([[سکولاریسم]]) در آنجایی ندارد، لذا شخصیتی که دارای [[مرجعیت علمی]] و [[مرجعیت دینی|دینی]] و نیز دارای [[مقام ولایت معنوی]] است، چنین فردی نیز عهدهدار [[حکومت]] و [[حاکمیت دینی]] خواهد بود؛ چراکه با وجود [[مرجع دینی|مرجع مطلق دینی]] و [[مرجع علمی|علمی]] و [[مقام ولایت مطلقه]] به فرد دیگری نوبت نمیرسد؛ علاوه اینکه [[تقدیم مفضول بر فاضل|تقدیم مفضول]] و [[تقدیم مرجوح بر راجح|مرجوح بر فاضل]] لازم میآید، بلکه با تقسیم و تفکیک [[شئون]] و [[مسئولیت]] مثلاً سپردن [[امور سیاسی]] و [[اجتماعی]] و [[رهبری کشور]] به فرد دیگر، امکان این وجود دارد که به [[دلیل]] [[عدم عصمت]] چنین حاکمی وی قلمرو فعّالیّت [[مرجع علمی]] و [[دینی]] [[تعیین]] و تفکیک شده را تحدید یا سلب نموده و بهجای آن [[نماینده]] دلخواه خود را قرار دهد، در این صورت [[نقض غرض]] لازم میآید و [[آیین خاتم]] و [[جاودان]] به اهداف خود نائل نخواهد شد. | ||
*نیمنگاهی به [[تاریخ]] [[صدر اسلام]] ادعای فوق را [[تأیید]] میکند، با وجود [[تعیین حضرت علی]]{{ع}} به عنوان [[جانشین پیامبر اسلام]] در تمام عرصهها اعم از [[مرجعیت علمی]] و [[مرجعیت دینی|دینی]]، [[ولایت عامه]] و [[حکومت]] به [[دلیل]] عدم تحقق آن در طول بیست و پنج سال [[حکومت]] [[سه خلیفه اول]]، عملاً [[حضرت علی]]{{ع}} از [[جامعه]] حذف و [[منزوی]] و [[حضرت]] به [[نوشتن]] [[تفسیر جامع قرآن]] و کار [[باغداری]] و [[کندن چاه]] مشغول شد. در این بیست و پنج سال [[انحرافها]] و [[کژیهای]] متعددی در [[اسلام]] ایجاد شد که محصول تز [[جدایی دین از سیاست|جدایی دین]] ([[جدایی امامت از سیاست|امامت]]) از [[سیاست]] و [[حکومت]] بود. | * نیمنگاهی به [[تاریخ]] [[صدر اسلام]] ادعای فوق را [[تأیید]] میکند، با وجود [[تعیین حضرت علی]] {{ع}} به عنوان [[جانشین پیامبر اسلام]] در تمام عرصهها اعم از [[مرجعیت علمی]] و [[مرجعیت دینی|دینی]]، [[ولایت عامه]] و [[حکومت]] به [[دلیل]] عدم تحقق آن در طول بیست و پنج سال [[حکومت]] [[سه خلیفه اول]]، عملاً [[حضرت علی]] {{ع}} از [[جامعه]] حذف و [[منزوی]] و [[حضرت]] به [[نوشتن]] [[تفسیر جامع قرآن]] و کار [[باغداری]] و [[کندن چاه]] مشغول شد. در این بیست و پنج سال [[انحرافها]] و [[کژیهای]] متعددی در [[اسلام]] ایجاد شد که محصول تز [[جدایی دین از سیاست|جدایی دین]] ([[جدایی امامت از سیاست|امامت]]) از [[سیاست]] و [[حکومت]] بود. | ||
*پس یکی از فلسفههای [[ضرورت]] [[امامت]]، [[تشکیل حکومت دینی|تشکیل حکومت ناب دینی]] است؛ تا در پرتو آن، [[دین]] در عرصههای فردی و [[اجتماعی]] به [[رشد]] و [[بالندگی]] خود به صورت [[خالص]] ادامه دهد<ref>ر.ک. [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص ۴۷-۴۸.</ref>. | * پس یکی از فلسفههای [[ضرورت]] [[امامت]]، [[تشکیل حکومت دینی|تشکیل حکومت ناب دینی]] است؛ تا در پرتو آن، [[دین]] در عرصههای فردی و [[اجتماعی]] به [[رشد]] و [[بالندگی]] خود به صورت [[خالص]] ادامه دهد<ref>ر. ک. [[محمد حسن قدردان قراملکی|قدردان قراملکی، محمد حسن]]، [[امامت ۲ (کتاب)|امامت]]، ص ۴۷-۴۸.</ref>. | ||
==[[حکومت اسلامی]]== | == [[حکومت اسلامی]] == | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |