پرش به محتوا

تولد امام حسین: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = امام حسین | عنوان مدخل  = تولد امام حسین | مداخل مرتبط = [[تولد امام حسین در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = امام حسین | عنوان مدخل  = تولد امام حسین | مداخل مرتبط = [[تولد امام حسین در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط  = }}


'''[[امام حسین]]{{ع}}''' سوم [[ماه شعبان]] [[سال سوم هجری]] متولد شد. بعد از تولد [[رسول خدا]]{{صل}} او را در آغوش گرفت و در گوش راست او [[اذان]] و در گوش چپش اقامه خواند و نام حسین را برای او [[انتخاب]] کرد.
'''[[امام حسین]] {{ع}}''' سوم [[ماه شعبان]] [[سال سوم هجری]] متولد شد. بعد از تولد [[رسول خدا]] {{صل}} او را در آغوش گرفت و در گوش راست او [[اذان]] و در گوش چپش اقامه خواند و نام حسین را برای او [[انتخاب]] کرد.


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[امام حسین]]{{ع}} [[روز]] سه شنبه، یا [[پنج شنبه]] پنجم [[شعبان]] [[سال چهارم هجری]] ـ سالی که [[غزوه خندق]] رخ داد ـ متولد گردید و به روایتی، ولادت آن حضرت در [[سال سوم هجری]]، سوم [[ماه شعبان]] بوده است.
[[امام حسین]] {{ع}} [[روز]] سه شنبه، یا [[پنج شنبه]] پنجم [[شعبان]] [[سال چهارم هجری]] ـ سالی که [[غزوه خندق]] رخ داد ـ متولد گردید و به روایتی، ولادت آن حضرت در [[سال سوم هجری]]، سوم [[ماه شعبان]] بوده است.


همین که [[رسول خدا]]{{صل}} از ولادت [[حسین]] آگاه شد، شتابان به [[خانه علی]]{{ع}} آمد و از [[اسماء]] فرزند خود را خواست. سپس او را در آغوش گرفت و [[غرق]] بوسه ساخت و این [[آداب]] را درباره [[حسین]] به انجام رسانید:
همین که [[رسول خدا]] {{صل}} از ولادت [[حسین]] آگاه شد، شتابان به [[خانه علی]] {{ع}} آمد و از [[اسماء]] فرزند خود را خواست. سپس او را در آغوش گرفت و [[غرق]] بوسه ساخت و این [[آداب]] را درباره [[حسین]] به انجام رسانید:


#در گوش راست او [[اذان]] و در گوش چپش اقامه خواند.
# در گوش راست او [[اذان]] و در گوش چپش اقامه خواند.
#برای او نام‏گذاری کرد و در [[روایات]] آمده: اولین کسانی که به نام‌‏های [[حسن]] و حسین نام‎گذاری شدند، [[فرزندان علی]] و زهرا{{عم}} هستند که [[خدا]] این نام‌ها را از [[مردم]] پوشیده نگه داشت، تا نونهالان [[علی]] و [[زهرا]] به این دو نام‌‏گذاری شوند.
# برای او نام‏گذاری کرد و در [[روایات]] آمده: اولین کسانی که به نام‌‏های [[حسن]] و حسین نام‎گذاری شدند، [[فرزندان علی]] و زهرا {{عم}} هستند که [[خدا]] این نام‌ها را از [[مردم]] پوشیده نگه داشت، تا نونهالان [[علی]] و [[زهرا]] به این دو نام‌‏گذاری شوند.
#در [[روز]] هفتم ولادت وی، [[پیامبر]] [[دستور]] داد قوچ بزرگی را خریداری و برای حسین [[عقیقه]] کردند و گوشت آن را میان [[فقیران]] تقسیم نمودند.
# در [[روز]] هفتم ولادت وی، [[پیامبر]] [[دستور]] داد قوچ بزرگی را خریداری و برای حسین [[عقیقه]] کردند و گوشت آن را میان [[فقیران]] تقسیم نمودند.
#آنگاه [[سر حسین]] را تراشیده و به [[میزان]] وزن آن، نقره [[صدقه]] دادند که با این [[مراسم]] کمکی شایسته‌ای به فقیران شد‌.
# آنگاه [[سر حسین]] را تراشیده و به [[میزان]] وزن آن، نقره [[صدقه]] دادند که با این [[مراسم]] کمکی شایسته‌ای به فقیران شد‌.
#در روز هفتم ولادت، حسین را [[ختنه]] کردند.
# در روز هفتم ولادت، حسین را [[ختنه]] کردند.
# [[رسول خدا]]{{صل}} برای [[حفظ]] [[فرزندان]]، آنان را با این کلمات بیمه می‌فرمود و این [[دعا]] را می‌خواند: {{متن حدیث|أَعُوذُ بِكَلِمَاتِ‏ اللَّهِ‏ التَّامَّةِ مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ وَ هَامَّةٍ وَ مِنْ كُلِّ عَيْنٍ لَامَّةٍ}} و حسین را این چنین [[تعویذ]] فرمود<ref>[[هادی نگارش|نگارش، هادی]]، [[زندگی و شخصیت امام حسین (مقاله)|مقاله «زندگی و شخصیت امام حسین»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۱ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱]]، ص ۸۶.</ref>.
# [[رسول خدا]] {{صل}} برای [[حفظ]] [[فرزندان]]، آنان را با این کلمات بیمه می‌فرمود و این [[دعا]] را می‌خواند: {{متن حدیث|أَعُوذُ بِكَلِمَاتِ‏ اللَّهِ‏ التَّامَّةِ مِنْ كُلِّ شَيْطَانٍ وَ هَامَّةٍ وَ مِنْ كُلِّ عَيْنٍ لَامَّةٍ}} و حسین را این چنین [[تعویذ]] فرمود<ref>[[هادی نگارش|نگارش، هادی]]، [[زندگی و شخصیت امام حسین (مقاله)|مقاله «زندگی و شخصیت امام حسین»]] [[فرهنگ عاشورایی ج۱ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱]]، ص ۸۶.</ref>.


==[[تاریخ]] ولادت‌==
== [[تاریخ]] ولادت‌==
بیشتر [[تاریخ‌نگاران]] بر این تأکید دارند که وجود [[مقدس]] [[امام حسین]]{{ع}} سوم [[شعبان]] [[سال چهارم هجری]] در [[مدینه]] دیده به [[جهان]] گشود<ref>تاریخ ابن عساکر، ج۱۴، ص۳۱۳؛ مقاتل الطالبین، ص۷۸؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۹؛ اسد الغابه، ج۲، ص۱۸؛ ارشاد، ج۲، ص۱۸.</ref> و برخی از آنان، ولادت باشکوه آن حضرت را [[سال سوم هجری]] دانسته‌اند<ref>اصول کافی، ج۱، ص۴۳۶؛ استیعاب چاپ شده در حاشیه الاصابة، ج۱، ص۳۷۷.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۶۵.</ref>
بیشتر [[تاریخ‌نگاران]] بر این تأکید دارند که وجود [[مقدس]] [[امام حسین]] {{ع}} سوم [[شعبان]] [[سال چهارم هجری]] در [[مدینه]] دیده به [[جهان]] گشود<ref>تاریخ ابن عساکر، ج۱۴، ص۳۱۳؛ مقاتل الطالبین، ص۷۸؛ مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۹؛ اسد الغابه، ج۲، ص۱۸؛ ارشاد، ج۲، ص۱۸.</ref> و برخی از آنان، ولادت باشکوه آن حضرت را [[سال سوم هجری]] دانسته‌اند<ref>اصول کافی، ج۱، ص۴۳۶؛ استیعاب چاپ شده در حاشیه الاصابة، ج۱، ص۳۷۷.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۶۵.</ref>


==رؤیای امّ ایمن‌==
== رؤیای امّ ایمن‌==
{{همچنین|ام ایمن}}
{{همچنین|ام ایمن}}
رسول خدا{{صل}} رؤیای جناب [[امّ ایمن]] را ـ که در [[خواب]] دیده بود پاره‌ای از [[بدن]] [[پیامبر]] در خانه‌اش افتاده و در پی آن وحشت‌زده شده بود ـ به ولادت‌ امام حسین تعبیر فرمود که در خردسالی برای شیر دادن وارد [[خانه]] او خواهد شد.
رسول خدا {{صل}} رؤیای جناب [[امّ ایمن]] را ـ که در [[خواب]] دیده بود پاره‌ای از [[بدن]] [[پیامبر]] در خانه‌اش افتاده و در پی آن وحشت‌زده شده بود ـ به ولادت‌ امام حسین تعبیر فرمود که در خردسالی برای شیر دادن وارد [[خانه]] او خواهد شد.


از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده که فرمود: [[همسایگان]] امّ ایمن نزد رسول خدا شرفیاب شده و به او عرضه داشتند: ای رسول خدا! امّ ایمن شب گذشته از شدت [[گریه]] نخوابید و تا صبح همواره می‌گریست، [[رسول اکرم]]{{صل}} کسی را نزد [[ام ایمن]] فرستاد. وی [[خدمت]] پیامبر رسید، حضرت ماجرا را از او جویا شد و بدو فرمود: ام ایمن! [[خدا]] چشمت را نگریاند، همسایگانت نزد من آمده و به من اطلاع دادند که شما دیشب را تمام گریه می‌کرده‌ای. خدا چشمت را نگریاند، سبب گریه‌ات چه بوده؟ عرض کرد: ای رسول خدا! رؤیایی بس بزرگ و ترسناک دیدم، از این‌رو، دیشب را پیوسته گریستم.
از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده که فرمود: [[همسایگان]] امّ ایمن نزد رسول خدا شرفیاب شده و به او عرضه داشتند: ای رسول خدا! امّ ایمن شب گذشته از شدت [[گریه]] نخوابید و تا صبح همواره می‌گریست، [[رسول اکرم]] {{صل}} کسی را نزد [[ام ایمن]] فرستاد. وی [[خدمت]] پیامبر رسید، حضرت ماجرا را از او جویا شد و بدو فرمود: ام ایمن! [[خدا]] چشمت را نگریاند، همسایگانت نزد من آمده و به من اطلاع دادند که شما دیشب را تمام گریه می‌کرده‌ای. خدا چشمت را نگریاند، سبب گریه‌ات چه بوده؟ عرض کرد: ای رسول خدا! رؤیایی بس بزرگ و ترسناک دیدم، از این‌رو، دیشب را پیوسته گریستم.


رسول خدا{{صل}} فرمود: ماجرای خوابت را برای رسول خدا بازگو کن که خدا و رسولش از تعبیر آن آگاه‌ترند.
رسول خدا {{صل}} فرمود: ماجرای خوابت را برای رسول خدا بازگو کن که خدا و رسولش از تعبیر آن آگاه‌ترند.
[[امّ ایمن]] عرضه داشت: بیان آن برایم دشوار است. [[رسول خدا]]{{صل}} به او فرمود: [[رؤیا]] همان‌گونه که دیده می‌شود، نیست. بنابراین آن را برای [[پیامبر خدا]] بازگو نما. [[امّ ایمن]] عرض کرد: دیشب در [[خواب]] دیدم گویی بخشی از اعضای [[بدن]] [[شریف]] شما در [[خانه]] من افتاده است.
[[امّ ایمن]] عرضه داشت: بیان آن برایم دشوار است. [[رسول خدا]] {{صل}} به او فرمود: [[رؤیا]] همان‌گونه که دیده می‌شود، نیست. بنابراین آن را برای [[پیامبر خدا]] بازگو نما. [[امّ ایمن]] عرض کرد: دیشب در [[خواب]] دیدم گویی بخشی از اعضای [[بدن]] [[شریف]] شما در [[خانه]] من افتاده است.


[[نبی اکرم]]{{صل}} بدو فرمود: امّ ایمن، نگران مباش، حسینم از [[فاطمه]] متولد می‌شود و [[تربیت]] و شیر دادنش را تو به عهده خواهی گرفت، بنابراین، بخشی از اعضای بدن من در خانه توست<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۴۲.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۶۶.</ref>
[[نبی اکرم]] {{صل}} بدو فرمود: امّ ایمن، نگران مباش، حسینم از [[فاطمه]] متولد می‌شود و [[تربیت]] و شیر دادنش را تو به عهده خواهی گرفت، بنابراین، بخشی از اعضای بدن من در خانه توست<ref>بحارالانوار، ج۴۳، ص۲۴۲.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۶۶.</ref>


==[[خجسته]] نوزاد==
== [[خجسته]] نوزاد ==
بانوی [[بانوان]] [[جهان]]، [[فاطمه زهرا]]{{عم}} [[کودک]] گرانمایه خود را به [[دنیا]] آورد و این خبر به رسول خدا{{صل}} مژده داده شد، حضرت شتابان به [[خانه علی]] و زهرا{{عم}} آمد و به [[اسماء بنت عمیس]] فرمود: [[اسماء]] فرزندم را بیاور.
بانوی [[بانوان]] [[جهان]]، [[فاطمه زهرا]] {{عم}} [[کودک]] گرانمایه خود را به [[دنیا]] آورد و این خبر به رسول خدا {{صل}} مژده داده شد، حضرت شتابان به [[خانه علی]] و زهرا {{عم}} آمد و به [[اسماء بنت عمیس]] فرمود: [[اسماء]] فرزندم را بیاور.
اسماء نوزاد را که در پارچه سفیدی پیچیده شده بود نزد رسول خدا{{صل}} برد، حضرت شادمان گشت و او را به سینه چسباند و در گوش راستش [[اذان]] و در گوش چپ وی اقامه گفت و سپس او را در آغوش گرفت و گریست. اسماء عرضه داشت: [[پدر]] و مادرم فدایت، چرا [[گریه]] می‌کنید؟ رسول خدا{{صل}} فرمود: برای این [[عزیز]] فرزندم گریه می‌کنم.
اسماء نوزاد را که در پارچه سفیدی پیچیده شده بود نزد رسول خدا {{صل}} برد، حضرت شادمان گشت و او را به سینه چسباند و در گوش راستش [[اذان]] و در گوش چپ وی اقامه گفت و سپس او را در آغوش گرفت و گریست. اسماء عرضه داشت: [[پدر]] و مادرم فدایت، چرا [[گریه]] می‌کنید؟ رسول خدا {{صل}} فرمود: برای این [[عزیز]] فرزندم گریه می‌کنم.


اسماء عرض کرد: ای رسول خدا! این کودک هم‌اکنون متولد شده، گریه چرا؟ فرمود: اسماء فرزندم [[حسین]] پس از من به دست گروهی [[سرکش]] به [[شهادت]] می‌رسد که [[خداوند]] [[شفاعت]] من را نصیب آنان نمی‌گرداند<ref>اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۴۲۷.</ref>.
اسماء عرض کرد: ای رسول خدا! این کودک هم‌اکنون متولد شده، گریه چرا؟ فرمود: اسماء فرزندم [[حسین]] پس از من به دست گروهی [[سرکش]] به [[شهادت]] می‌رسد که [[خداوند]] [[شفاعت]] من را نصیب آنان نمی‌گرداند<ref>اعلام الوری باعلام الهدی، ج۱، ص۴۲۷.</ref>.


سپس [[رسول اکرم]]{{صل}}، رو به [[علی]] کرد و فرمود: فرزندم را چه نام نهاده‌ای؟ [[امام علی]]{{ع}} عرضه داشت: ای رسول خدا، هیچ‌گاه قبل از شما برایش نامی [[انتخاب]] نمی‌کنم.
سپس [[رسول اکرم]] {{صل}}، رو به [[علی]] کرد و فرمود: فرزندم را چه نام نهاده‌ای؟ [[امام علی]] {{ع}} عرضه داشت: ای رسول خدا، هیچ‌گاه قبل از شما برایش نامی [[انتخاب]] نمی‌کنم.


در اینجا، [[فرشته وحی]] [[الهی]] که حامل نام نوزاد بود، بر رسول اکرم [[حبیب خدا]] نازل گشت و رسول خدا{{صل}} پس از دریافت [[فرمان الهی]] در نامگذاری نوزاد خجسته‌اش، رو به امام علی کرد و فرمود: او را حسین بنام. [[روز]] هفتم ولادت نوزاد، [[پیامبر اکرم]]{{صل}} شتابان رهسپار [[خانه]] [[زهرا]] شد و برای نواده دلبندش [[حسین]] گوسفندی [[عقیقه]] کرد و [[دستور]] داد سر او را تراشیدند و به وزن موهایش نقره [[صدقه]] دادند و [[فرمان]] به [[ختنه]] کردن او صادر نمود<ref>عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۲۵؛ اعلام الوری، ج۱، ص۴۲۷.</ref>. [[رسول اکرم]]{{صل}} نظیر این [[مراسم]] را برای برادرش [[حسن]] نیز برگزار نمود<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۶۷.</ref>.
در اینجا، [[فرشته وحی]] [[الهی]] که حامل نام نوزاد بود، بر رسول اکرم [[حبیب خدا]] نازل گشت و رسول خدا {{صل}} پس از دریافت [[فرمان الهی]] در نامگذاری نوزاد خجسته‌اش، رو به امام علی کرد و فرمود: او را حسین بنام. [[روز]] هفتم ولادت نوزاد، [[پیامبر اکرم]] {{صل}} شتابان رهسپار [[خانه]] [[زهرا]] شد و برای نواده دلبندش [[حسین]] گوسفندی [[عقیقه]] کرد و [[دستور]] داد سر او را تراشیدند و به وزن موهایش نقره [[صدقه]] دادند و [[فرمان]] به [[ختنه]] کردن او صادر نمود<ref>عیون أخبار الرضا، ج۲، ص۲۵؛ اعلام الوری، ج۱، ص۴۲۷.</ref>. [[رسول اکرم]] {{صل}} نظیر این [[مراسم]] را برای برادرش [[حسن]] نیز برگزار نمود<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۵ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۵]] ص۶۷.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش