پرش به محتوا

ثعلبة بن ابی‌مالک قرظی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۸: خط ۸:
کنیه‌اش را «ابویحیی»<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۹۰.</ref> یا «ابوجعفر»<ref>دولابی، محمد بن احمد، الکنی والأسماء، ج۱، ص۲۸۱.</ref> و گاهی به [[اشتباه]] «ابوثعلبه»<ref>ذهبی، تجرید أسماء الصحابه تجرید أسماء الصحابه، المقتنی، ج۱، ص۱۳۰.</ref> گفته‌اند. پدرش [[ابو مالک عبدالله بن سام]]، از [[قبیله کنده]] در [[یمن]] بود که به [[مدینه]] آمد و با زنی از بنو قریظه (دختر [[سعب قرظی]]) [[ازدواج]] کرد و با آنان هم‌پیمان شد، از این رو به قرظی منسوب هستند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۵۹-۵۸؛ ابن حبان، الثقات، ج۴، ص۹۸.</ref>. چنان که درباره خود ثعلبه گفته شده با زنی از بنو قریظه [[ازدواج]] کرد و به قرظی منسوب گشت<ref>ابن حبان، الثقات، ج۴، ص۹۸.</ref>.
کنیه‌اش را «ابویحیی»<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۹۰.</ref> یا «ابوجعفر»<ref>دولابی، محمد بن احمد، الکنی والأسماء، ج۱، ص۲۸۱.</ref> و گاهی به [[اشتباه]] «ابوثعلبه»<ref>ذهبی، تجرید أسماء الصحابه تجرید أسماء الصحابه، المقتنی، ج۱، ص۱۳۰.</ref> گفته‌اند. پدرش [[ابو مالک عبدالله بن سام]]، از [[قبیله کنده]] در [[یمن]] بود که به [[مدینه]] آمد و با زنی از بنو قریظه (دختر [[سعب قرظی]]) [[ازدواج]] کرد و با آنان هم‌پیمان شد، از این رو به قرظی منسوب هستند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۵۹-۵۸؛ ابن حبان، الثقات، ج۴، ص۹۸.</ref>. چنان که درباره خود ثعلبه گفته شده با زنی از بنو قریظه [[ازدواج]] کرد و به قرظی منسوب گشت<ref>ابن حبان، الثقات، ج۴، ص۹۸.</ref>.


وی در [[زمان رسول خدا]]{{صل}} متولد شد و ایشان را [[درک]] کرد. هنگامی که [[جنگ]] بنو قریظه ([[سال پنجم هجری]]) اتفاق افتاد به دست [[مسلمانان]] [[اسیر]] شد، چون به سن [[بلوغ]] نرسیده بود از کشتنش صرف نظر کردند<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۹۰؛ ذهبی، تجرید أسماء الصحابه تجرید أسماء الصحابه، تجرید، ج۱، ص۶۹.</ref>. در [[صحابی]] بودنش [[اختلاف]] است. [[صحابه]] نگارانی از جمله [[بغوی]]<ref>بغوی، معجم الصحابه، ج۱، ص۴۲۳.</ref>، [[ابن منده]]، [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۹۰.</ref>، [[باوردی]]، [[ابن سکن]] و برخی دیگر، نامش را در شمار صحابه ذکر کرده‌اند<ref>ر.ک: مغلطای، علاءالدین بن قلیج، الانابة الی معرفة المختلف فیهم من الصحابه، ج۱، ص۱۲۵.</ref>. [[ابن ابی خیثمه]]<ref> ابن ابی خیثمه، ابوبکر احمد، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۹۸.</ref> در شمار صحابه‌ای که بعد از [[رسول خدا]]{{صل}} در مدینه ماندند از وی یاد کرده است. اما شمار بسیاری از منابع تراجم نگاری<ref>ر.ک: ابن معین، یحیی، تاریخ (بروایة الدوری)، ج۱، ص۱۶۴؛ بخاری، التاریخ الکبیر ج۲، ص۱۷۴؛ ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۴۶۳.</ref> وی را [[تابعی]] دانسته‌اند. چنان که [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۵۸.</ref> در طبقه اول از [[تابعین]] مدینه از او یاد کرده و [[عجلی]]<ref>عجلی، احد و بن صالح، معرفة الثقات، ج۱، ص۲۶۱.</ref> و [[ابن حبان]]<ref>ابن حبان، الثقات، ج۴، ص۹۸.</ref>، وی را تابعی [[ثقه]] گفته‌اند. از این رو برخی<ref>ذهبی، تجرید أسماء الصحابه تجرید أسماء الصحابه، تجرید، ج۱، ص۶۹؛ عینی، ج۱۴، ص۱۶۷.</ref> روایاتش را مُرسله می‌دانند. با این حال [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۲۲.</ref>، [[نوجوان]] بودن وی را در حادثه بنو قریظه (سال پنجم)، مانع شنیدن [[حدیث]] از [[پیامبر]] ندانسته و با توجه به مبنای خود<ref>ر.ک: الاصابه، ج۱، ص۱۶.</ref> که گوید: تمام [[اهل]] [[مدینه]] تا [[سال یازدهم]] به [[اسلام]] گرویده بودند، شرح حال ثعلبه را در بخش اول [[الاصابه]] ([[صحابه]]) آورده است. به نظر می‌رسد، دیدگاه ابن حجر به واقع نزدیک‌تر باشد، چون کسی که در سال پنجم در [[سنی]] است که او را وارسی می‌کنند تا معلوم شود به سن [[بلوغ]] رسیده یا نه، [[دست]] کم ده سال داشته است، بنابراین در [[زمان]] [[رحلت رسول خدا]]{{صل}} به یک [[جوان]] تبدیل شده و شنیدن [[روایت]] از آن [[حضرت]] از سوی [[جوانی]] از اهل مدینه دور از [[انتظار]] نیست. همانگونه که [[عطیه قرظی]]<ref>وی کسی است که هم سن و همراه ثعلبه بوده و قصه مشترکی دارند؛ ر.ک: ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۲۲ و مدخل مربوطه.</ref> در شمار صحابه ذکر شده است. افزون بر آنکه [[صحابی]] بودن [[پدر]] ثعلبه هم می‌تواند مؤیدی بر صحابی دانستن وی باشد.
وی در [[زمان رسول خدا]] {{صل}} متولد شد و ایشان را [[درک]] کرد. هنگامی که [[جنگ]] بنو قریظه ([[سال پنجم هجری]]) اتفاق افتاد به دست [[مسلمانان]] [[اسیر]] شد، چون به سن [[بلوغ]] نرسیده بود از کشتنش صرف نظر کردند<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۹۰؛ ذهبی، تجرید أسماء الصحابه تجرید أسماء الصحابه، تجرید، ج۱، ص۶۹.</ref>. در [[صحابی]] بودنش [[اختلاف]] است. [[صحابه]] نگارانی از جمله [[بغوی]]<ref>بغوی، معجم الصحابه، ج۱، ص۴۲۳.</ref>، [[ابن منده]]، [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۴۹۰.</ref>، [[باوردی]]، [[ابن سکن]] و برخی دیگر، نامش را در شمار صحابه ذکر کرده‌اند<ref>ر. ک: مغلطای، علاءالدین بن قلیج، الانابة الی معرفة المختلف فیهم من الصحابه، ج۱، ص۱۲۵.</ref>. [[ابن ابی خیثمه]]<ref> ابن ابی خیثمه، ابوبکر احمد، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۹۸.</ref> در شمار صحابه‌ای که بعد از [[رسول خدا]] {{صل}} در مدینه ماندند از وی یاد کرده است. اما شمار بسیاری از منابع تراجم نگاری<ref>ر. ک: ابن معین، یحیی، تاریخ (بروایة الدوری)، ج۱، ص۱۶۴؛ بخاری، التاریخ الکبیر ج۲، ص۱۷۴؛ ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۴۶۳.</ref> وی را [[تابعی]] دانسته‌اند. چنان که [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۵۸.</ref> در طبقه اول از [[تابعین]] مدینه از او یاد کرده و [[عجلی]]<ref>عجلی، احد و بن صالح، معرفة الثقات، ج۱، ص۲۶۱.</ref> و [[ابن حبان]]<ref>ابن حبان، الثقات، ج۴، ص۹۸.</ref>، وی را تابعی [[ثقه]] گفته‌اند. از این رو برخی<ref>ذهبی، تجرید أسماء الصحابه تجرید أسماء الصحابه، تجرید، ج۱، ص۶۹؛ عینی، ج۱۴، ص۱۶۷.</ref> روایاتش را مُرسله می‌دانند. با این حال [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۲۲.</ref>، [[نوجوان]] بودن وی را در حادثه بنو قریظه (سال پنجم)، مانع شنیدن [[حدیث]] از [[پیامبر]] ندانسته و با توجه به مبنای خود<ref>ر. ک: الاصابه، ج۱، ص۱۶.</ref> که گوید: تمام [[اهل]] [[مدینه]] تا [[سال یازدهم]] به [[اسلام]] گرویده بودند، شرح حال ثعلبه را در بخش اول [[الاصابه]] ([[صحابه]]) آورده است. به نظر می‌رسد، دیدگاه ابن حجر به واقع نزدیک‌تر باشد، چون کسی که در سال پنجم در [[سنی]] است که او را وارسی می‌کنند تا معلوم شود به سن [[بلوغ]] رسیده یا نه، [[دست]] کم ده سال داشته است، بنابراین در [[زمان]] [[رحلت رسول خدا]] {{صل}} به یک [[جوان]] تبدیل شده و شنیدن [[روایت]] از آن [[حضرت]] از سوی [[جوانی]] از اهل مدینه دور از [[انتظار]] نیست. همانگونه که [[عطیه قرظی]]<ref>وی کسی است که هم سن و همراه ثعلبه بوده و قصه مشترکی دارند؛ ر. ک: ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۲۲ و مدخل مربوطه.</ref> در شمار صحابه ذکر شده است. افزون بر آنکه [[صحابی]] بودن [[پدر]] ثعلبه هم می‌تواند مؤیدی بر صحابی دانستن وی باشد.


اگرچه ثعلبه را فردی بزرگ و [[امام جماعت]] بنو قریظه معرفی کرده‌اند<ref>بخاری، التاریخ الکبیر ج۲، ص۱۷۴؛ ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۴۶۳.</ref> ولی روایت کمی از او نقل شده<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۵۸.</ref> که ظاهر برخی از آنها بیانگر صحابی بودن وی است. از جمله آنهاست، روایت [[قاعده «لاضرر ولا ضرار»<ref>ابن ابی عاصم، الآحاد و المثانی، ج۴، ص۲۱۵؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲، ص۸۶.</ref>، روایت [[سجده]] و [[تواضع]] شتر در مقابل [[رسول خدا]]{{صل}}<ref>شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۹، ص۵۱۳؛ مقریزی، احمد بن علی، إمتاع الأسماع، ج۵، ص۲۵۲.</ref>، [[حدیثی]] در باب [[نماز تراویح]] در [[ماه رمضان]]<ref>بیهقی، فضائل، ص۳۶۸. البته بیهقی در سنن الکبری (ج۲، ص۴۹۵) این روایت را مرسل و ثعلبه را غیر صحابی دانسته است.</ref>، خبری که براساس آن ثعلبه گوید: [[سعد بن عباده]] [[صاحب پرچم]] [[رسول خدا]]{{صل}} بود، اما در هنگام [[نبرد]] [[پرچم]] به [[حضرت علی]]{{ع}} داده می‌شد<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۹۳.</ref> و نیز روایتی از [[قضاوت]] رسول خدا{{صل}} درباره سیل منطقه مَهزورِ بنو قریظه<ref>ابن شبه نمیری، عمر، تاریخ المدینة المنوره، ج۱، ص۱۷۱؛ ابن ابی شیبه، عبدالله بن احمد، المصنف، ج۷، ص۶؛ بغوی، معجم الصحابه، ج۱، ص۴۲۳.</ref>. گفتنی است، [[روایت]] اخیر که از مشهورترین روایت‌های ثعلبه است به چند طریق نقل شده که [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۲۲.</ref> اسناد یکی را معتبر دانسته ولی طریق دیگری که [[ابن ماجه]]<ref>ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن، ج۲، ص۸۲۹.</ref> آن را ذکر کرده است در سندش [[زکریا بن منظور]] قرار دارد و [[ضعیف]] است. البته ابن حجر<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۵۳.</ref> در ترجمه [[ابو ثعلبه انصاری]] گوید: ثعلبة بن ابی مالک این روایت را از رسول خدا{{صل}} نشنیده و شنونده [[حدیث]] شخص دیگری است که در سند ذکر نشده است<ref>نیز ر.ک: ابوداود، سلیمان بن اشعث، سنن، ج۲، ص۱۷۳؛ طوسی، محمد بن حسن، رجال، ج۳، ص۲۸۳.</ref>.
اگرچه ثعلبه را فردی بزرگ و [[امام جماعت]] بنو قریظه معرفی کرده‌اند<ref>بخاری، التاریخ الکبیر ج۲، ص۱۷۴؛ ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۴۶۳.</ref> ولی روایت کمی از او نقل شده<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۵۸.</ref> که ظاهر برخی از آنها بیانگر صحابی بودن وی است. از جمله آنهاست، روایت [[قاعده «لاضرر ولا ضرار»<ref>ابن ابی عاصم، الآحاد و المثانی، ج۴، ص۲۱۵؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲، ص۸۶.</ref>، روایت [[سجده]] و [[تواضع]] شتر در مقابل [[رسول خدا]] {{صل}}<ref>شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۹، ص۵۱۳؛ مقریزی، احمد بن علی، إمتاع الأسماع، ج۵، ص۲۵۲.</ref>، [[حدیثی]] در باب [[نماز تراویح]] در [[ماه رمضان]]<ref>بیهقی، فضائل، ص۳۶۸. البته بیهقی در سنن الکبری (ج۲، ص۴۹۵) این روایت را مرسل و ثعلبه را غیر صحابی دانسته است.</ref>، خبری که براساس آن ثعلبه گوید: [[سعد بن عباده]] [[صاحب پرچم]] [[رسول خدا]] {{صل}} بود، اما در هنگام [[نبرد]] [[پرچم]] به [[حضرت علی]] {{ع}} داده می‌شد<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۴، ص۹۳.</ref> و نیز روایتی از [[قضاوت]] رسول خدا {{صل}} درباره سیل منطقه مَهزورِ بنو قریظه<ref>ابن شبه نمیری، عمر، تاریخ المدینة المنوره، ج۱، ص۱۷۱؛ ابن ابی شیبه، عبدالله بن احمد، المصنف، ج۷، ص۶؛ بغوی، معجم الصحابه، ج۱، ص۴۲۳.</ref>. گفتنی است، [[روایت]] اخیر که از مشهورترین روایت‌های ثعلبه است به چند طریق نقل شده که [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۲۲.</ref> اسناد یکی را معتبر دانسته ولی طریق دیگری که [[ابن ماجه]]<ref>ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن، ج۲، ص۸۲۹.</ref> آن را ذکر کرده است در سندش [[زکریا بن منظور]] قرار دارد و [[ضعیف]] است. البته ابن حجر<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۵۳.</ref> در ترجمه [[ابو ثعلبه انصاری]] گوید: ثعلبة بن ابی مالک این روایت را از رسول خدا {{صل}} نشنیده و شنونده [[حدیث]] شخص دیگری است که در سند ذکر نشده است<ref>نیز ر. ک: ابوداود، سلیمان بن اشعث، سنن، ج۲، ص۱۷۳؛ طوسی، محمد بن حسن، رجال، ج۳، ص۲۸۳.</ref>.


وی [[راوی]] [[عمر بن خطاب]] بود و [[زهری بن ثعلبة بن ابی‌مالک قرظی|زهری]]، [[ابن الهاد بن ثعلبة بن ابی‌مالک قرظی|ابن الهاد]]<ref>ابن حبان، الثقات، ج۴، ص۹۸؛ ذهبی، تجرید أسماء الصحابه تجرید أسماء الصحابه، الکاشف، ص۲۸۴.</ref>، [[فرزندان]] ثعلبه، «ابومالک» و «منظور»، از او [[نقل روایت]] کرده‌اند<ref>بخاری، التاریخ الکبیر ج۸، ص۲۶؛ ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۹، ص۴۳۴.</ref>.
وی [[راوی]] [[عمر بن خطاب]] بود و [[زهری بن ثعلبة بن ابی‌مالک قرظی|زهری]]، [[ابن الهاد بن ثعلبة بن ابی‌مالک قرظی|ابن الهاد]]<ref>ابن حبان، الثقات، ج۴، ص۹۸؛ ذهبی، تجرید أسماء الصحابه تجرید أسماء الصحابه، الکاشف، ص۲۸۴.</ref>، [[فرزندان]] ثعلبه، «ابومالک» و «منظور»، از او [[نقل روایت]] کرده‌اند<ref>بخاری، التاریخ الکبیر ج۸، ص۲۶؛ ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۹، ص۴۳۴.</ref>.
خط ۱۶: خط ۱۶:
در شرح حالش گفته‌اند که موهای سر و ریش خود را [[حنا]] می‌زد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۵۹.</ref> و [[عمر طولانی]] کرد<ref>ذهبی، تجرید أسماء الصحابه تجرید أسماء الصحابه، تجرید، ج۱، ص۶۹.</ref> تا اینکه [[عبد الملک مروان]] را در [[زمان]] حکومتش [[ملاقات]] کرد و در گفتگویی با وی علاقه شدید خود را به سُنت [[خلیفه دوم]] ابراز نمود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۸۰؛ عساکر، ج۳۷، ص۱۳۴.</ref>.
در شرح حالش گفته‌اند که موهای سر و ریش خود را [[حنا]] می‌زد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۵۹.</ref> و [[عمر طولانی]] کرد<ref>ذهبی، تجرید أسماء الصحابه تجرید أسماء الصحابه، تجرید، ج۱، ص۶۹.</ref> تا اینکه [[عبد الملک مروان]] را در [[زمان]] حکومتش [[ملاقات]] کرد و در گفتگویی با وی علاقه شدید خود را به سُنت [[خلیفه دوم]] ابراز نمود<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۵، ص۱۸۰؛ عساکر، ج۳۷، ص۱۳۴.</ref>.


افزون بر فرزندان ثعلبه، برخی از نوادگانش به نام‌های [[محمد بن رفاعة بن ثعلبه]]<ref>بخاری، التاریخ الکبیر ج۱، ص۸۲.</ref> و [[زکریا بن منظور]] نیز در شمار [[راویان]] هستند که زکریا در [[بغداد]] سکونت داشته و [[تضعیف]] شده است<ref>ر.ک: عقیلی، محمد بن عمرو، الضعفاء الکبیر، ج۲، ص۸۴؛ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۴۵۳.</ref>.<ref>[[رحمت الله بانشی|بانشی، رحمت الله]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «ثعلبة بن ابی‌مالک قرظی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۳۱۱ - ۳۱۲.</ref>
افزون بر فرزندان ثعلبه، برخی از نوادگانش به نام‌های [[محمد بن رفاعة بن ثعلبه]]<ref>بخاری، التاریخ الکبیر ج۱، ص۸۲.</ref> و [[زکریا بن منظور]] نیز در شمار [[راویان]] هستند که زکریا در [[بغداد]] سکونت داشته و [[تضعیف]] شده است<ref>ر. ک: عقیلی، محمد بن عمرو، الضعفاء الکبیر، ج۲، ص۸۴؛ خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۴۵۳.</ref>.<ref>[[رحمت الله بانشی|بانشی، رحمت الله]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «ثعلبة بن ابی‌مالک قرظی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۳۱۱ - ۳۱۲.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش