پرش به محتوا

جامعیت اسلام در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۷: خط ۷:
}}
}}


==[[جامعیت]] [[دین اسلام]]==
== [[جامعیت]] [[دین اسلام]] ==
* [[تعالیم]] [[اسلام]] مجموعه‌ای است جامع و کامل از [[اعتقادات]]، اخلاقیات و [[احکام]] که به گونه ای منسجم و به هم پیوسته به وسیلۀ [[امین]] [[وحی]] در [[اختیار]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} قرار گرفته است<ref>سورۀ آل عمران، آیۀ ۷.</ref>. این [[تعالیم]] و [[قوانین]] از نخستین روزهای [[زندگی]]، یعنی دوران شیرخوارگی شروع و تا آخرین لحظات حیات [[دنیوی]] ادامه دارد و [[قرآن]] همۀ اصولی را که [[بشر]] در زمینۀ [[عقاید]]، [[اخلاق]] و [[احکام عملی]] به آنها [[نیاز]] دارد فراروی او قرار داده است<ref>ر.ک: مجمع البیان، ج‌۶، ص‌۵۸۶؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۶۰۳.</ref>؛ زیرا [[اسلام]] [[دین حق]] و آخرین [[دینی]] است که [[بشریت]] با داشتن آن نیازی به هدایتی دیگر ندارد<ref>ر.ک: تفسیر المنار، ج‌۱۰، ص‌۳۹۰؛ دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۲۳۷ ـ ۲۶۰.</ref>، در حالی که در برخی [[شرایع]]، مانند [[مسیحیت]] دو محدودۀ جداگانه در [[شئون]] [[زندگی]] [[انسان]] ترسیم می‌شود که در یک بخش [[دین]] و [[کلیسا]] حضور دارد و در بخش دیگر [[دولت]] و [[قوانین]] بشری [[حکومت]] می‌کنند<ref>ر.ک: ویژگی‌های کلی اسلام، ص‌۱۷۴.</ref>.  
* [[تعالیم]] [[اسلام]] مجموعه‌ای است جامع و کامل از [[اعتقادات]]، اخلاقیات و [[احکام]] که به گونه ای منسجم و به هم پیوسته به وسیلۀ [[امین]] [[وحی]] در [[اختیار]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} قرار گرفته است<ref>سورۀ آل عمران، آیۀ ۷.</ref>. این [[تعالیم]] و [[قوانین]] از نخستین روزهای [[زندگی]]، یعنی دوران شیرخوارگی شروع و تا آخرین لحظات حیات [[دنیوی]] ادامه دارد و [[قرآن]] همۀ اصولی را که [[بشر]] در زمینۀ [[عقاید]]، [[اخلاق]] و [[احکام عملی]] به آنها [[نیاز]] دارد فراروی او قرار داده است<ref>ر. ک: مجمع البیان، ج‌۶، ص‌۵۸۶؛ تفسیر ابن‌کثیر، ج‌۲، ص‌۶۰۳.</ref>؛ زیرا [[اسلام]] [[دین حق]] و آخرین [[دینی]] است که [[بشریت]] با داشتن آن نیازی به هدایتی دیگر ندارد<ref>ر. ک: تفسیر المنار، ج‌۱۰، ص‌۳۹۰؛ دیبا، حسین، دائرة المعارف قرآن کریم، ج۳، ص ۲۳۷ ـ ۲۶۰.</ref>، در حالی که در برخی [[شرایع]]، مانند [[مسیحیت]] دو محدودۀ جداگانه در [[شئون]] [[زندگی]] [[انسان]] ترسیم می‌شود که در یک بخش [[دین]] و [[کلیسا]] حضور دارد و در بخش دیگر [[دولت]] و [[قوانین]] بشری [[حکومت]] می‌کنند<ref>ر. ک: ویژگی‌های کلی اسلام، ص‌۱۷۴.</ref>.  
==[[جامعیت]] لازمۀ [[خاتمیت]]==
== [[جامعیت]] لازمۀ [[خاتمیت]] ==
*باید توجه داشت جامعیت اسلام از لوازم [[خاتمیت اسلام]] است، جامعیتی ناظر به همۀ [[جوامع]] تا [[روز قیامت]]؛ برخلاف [[ادیان]] پیشین که به [[دلیل]] خاتم نبودن، [[جامعیت]] آنها مختص به جامعه‌ای خاص، جغرافیایی محدود یا زمانی مشخص بوده است؛ زیرا بر اساس [[حکمت الهی]] هر [[دینی]] در هر زمانی باید با توجه به ظرفیت انسان‌های همان زمان از [[جامعیت]] برخوردار باشد و معنا ندارد [[خالق]] [[حکیم]]، هدفی ارزشمند برای [[آفرینش انسان]] در نظر بگیرد و از سوی دیگر برای تحقق [[هدف]]، [[تکالیف]] فراعقلی لازم را در اختیارش قرار ندهد<ref>ر.ک: [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۷۱.</ref>. بدین‌سان، مراد از [[جامعیت]] [[دین اسلام]]، توجه آن به همۀ زوایای مادی و [[معنوی]] [[زندگی]] [[انسان]] و برآوردن نیازهای اوست<ref>ر.ک: عقائد الشیعة الإمامیه‌، ص ۵۶۳.</ref>.
* باید توجه داشت جامعیت اسلام از لوازم [[خاتمیت اسلام]] است، جامعیتی ناظر به همۀ [[جوامع]] تا [[روز قیامت]]؛ برخلاف [[ادیان]] پیشین که به [[دلیل]] خاتم نبودن، [[جامعیت]] آنها مختص به جامعه‌ای خاص، جغرافیایی محدود یا زمانی مشخص بوده است؛ زیرا بر اساس [[حکمت الهی]] هر [[دینی]] در هر زمانی باید با توجه به ظرفیت انسان‌های همان زمان از [[جامعیت]] برخوردار باشد و معنا ندارد [[خالق]] [[حکیم]]، هدفی ارزشمند برای [[آفرینش انسان]] در نظر بگیرد و از سوی دیگر برای تحقق [[هدف]]، [[تکالیف]] فراعقلی لازم را در اختیارش قرار ندهد<ref>ر. ک: [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۷۱.</ref>. بدین‌سان، مراد از [[جامعیت]] [[دین اسلام]]، توجه آن به همۀ زوایای مادی و [[معنوی]] [[زندگی]] [[انسان]] و برآوردن نیازهای اوست<ref>ر. ک: عقائد الشیعة الإمامیه‌، ص ۵۶۳.</ref>.
* [[آیین اسلام]] از یک سو با وضع [[قوانین اجتماعی]]، راه [[سعادت]] [[جامعۀ انسانی]] را باز نموده و از سوی دیگر با پا‌فشاری بر [[فضائل اخلاقی]] در پی کمال افراد [[انسانی]] است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۱۵.</ref>.  
* [[آیین اسلام]] از یک سو با وضع [[قوانین اجتماعی]]، راه [[سعادت]] [[جامعۀ انسانی]] را باز نموده و از سوی دیگر با پا‌فشاری بر [[فضائل اخلاقی]] در پی کمال افراد [[انسانی]] است<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۱۵.</ref>.  
==[[شیعه]] و جامعیت اسلام==
== [[شیعه]] و جامعیت اسلام ==
*طبق نظر مشهور [[شیعه]] هر آنچه در [[سعادت]] [[حقیقی]] [[انسان]] مؤثر است از طریق منابع مطلوب "عادی و فرا عادی" [[بیان]] شده است. برخی [[باورها]] و [[ارزش‌ها]] از طریق [[آیات محکم]] و [[روایات معتبر]] و برخی دیگر از طریق [[عقل]] [[کشف]] می‌شود. علاوه بر [[حجیت]] ذاتی [[عقل]]، حتی اعتبار خود [[کتاب و سنت]] از طریق آن حاصل می‌شود، [[عقل]] از منابع [[حجت]] در کنار [[قرآن]] و [[سنت]] است<ref>ر.ک: [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۷۱.</ref> و لازم نیست همۀ امور مربوط به [[سعادت انسان]] در [[متون دینی]] موجود باشد بلکه ممکن است به [[عقل]] [[بشر]] واگذار شده باشد مانند نظام‌سازی در حوزۀ [[سیاست]] و [[اقتصاد]] و... که [[عقل]] می‌تواند با اصول کلی [[دین]] به [[تبیین]] آنها بپردازد<ref>ر.ک: [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۷۷.</ref>.
* طبق نظر مشهور [[شیعه]] هر آنچه در [[سعادت]] [[حقیقی]] [[انسان]] مؤثر است از طریق منابع مطلوب "عادی و فرا عادی" [[بیان]] شده است. برخی [[باورها]] و [[ارزش‌ها]] از طریق [[آیات محکم]] و [[روایات معتبر]] و برخی دیگر از طریق [[عقل]] [[کشف]] می‌شود. علاوه بر [[حجیت]] ذاتی [[عقل]]، حتی اعتبار خود [[کتاب و سنت]] از طریق آن حاصل می‌شود، [[عقل]] از منابع [[حجت]] در کنار [[قرآن]] و [[سنت]] است<ref>ر. ک: [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۷۱.</ref> و لازم نیست همۀ امور مربوط به [[سعادت انسان]] در [[متون دینی]] موجود باشد بلکه ممکن است به [[عقل]] [[بشر]] واگذار شده باشد مانند نظام‌سازی در حوزۀ [[سیاست]] و [[اقتصاد]] و... که [[عقل]] می‌تواند با اصول کلی [[دین]] به [[تبیین]] آنها بپردازد<ref>ر. ک: [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۷۷.</ref>.
==دلائل [[جامعیت اسلام]]==
== دلائل [[جامعیت اسلام]] ==
* [[دلایل]] اثبات [[جامعیت اسلام]] عبارت‌اند از:  
* [[دلایل]] اثبات [[جامعیت اسلام]] عبارت‌اند از:  
#'''[[عقل]]''': نسبت هر گونه [[نقص]] به [[اسلام]] اولاً خلاف [[عقل]] و [[قاعدۀ لطف]] است؛ زیرا [[خداوند حکیم]]، [[انسان]] را برای [[سعادت]] [[حقیقی]] آفریده و باید هر آنچه برای [[هدایت]] او لازم است برایش بفرستد و ثانیأ با [[خاتمیت]] [[پیامبر]]{{صل}} سازگار نیست؛ زیرا اگر [[دین اسلام]] جامع همۀ امور مربوط به [[هدایت]] [[انسان]] نباشد یعنی [[هدایت]] لازم در [[اختیار انسان]] قرار نگرفته باشد این [[نقص]] غرض [[الهی]] و خلاف [[حکمت]] است و ثالثاً نظریۀ [[تقصیر]] [[پیامبر]]{{صل}} در [[تبلیغ دین]] را تقویت می‌کند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۱۶.</ref>.  
# '''[[عقل]]''': نسبت هر گونه [[نقص]] به [[اسلام]] اولاً خلاف [[عقل]] و [[قاعدۀ لطف]] است؛ زیرا [[خداوند حکیم]]، [[انسان]] را برای [[سعادت]] [[حقیقی]] آفریده و باید هر آنچه برای [[هدایت]] او لازم است برایش بفرستد و ثانیأ با [[خاتمیت]] [[پیامبر]] {{صل}} سازگار نیست؛ زیرا اگر [[دین اسلام]] جامع همۀ امور مربوط به [[هدایت]] [[انسان]] نباشد یعنی [[هدایت]] لازم در [[اختیار انسان]] قرار نگرفته باشد این [[نقص]] غرض [[الهی]] و خلاف [[حکمت]] است و ثالثاً نظریۀ [[تقصیر]] [[پیامبر]] {{صل}} در [[تبلیغ دین]] را تقویت می‌کند<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۱۶.</ref>.  
#'''[[قرآن کریم]]''': [[قرآن]] تصریح می‌کند این [[کتاب آسمانی]] به همۀ نیازهای [[انسان]] پاسخ می‌دهد و [[تعالیم]] [[ادیان]] پیشین را [[تصدیق]] می‌کند و مردمی را که [[ایمان]] می‌آورند [[هدایت]] می‌‌کند<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}«به راستی در داستان آنان برای خردمندان پندی (نهفته) است؛ (قرآن) گفتاری بربافته نیست بلکه کتاب پیش از خویش را راست می‌شمرد و روشنگر همه چیز و رهنمود و بخشایشی برای گروه مؤمنان است» سوره یوسف، آیه ۱۱۱.</ref>. [[قرآن]]، [[دین اسلام]] را جهانی و جاودانه می‌خواند<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ}}«و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.</ref>؛ زیرا [[دینی]] جهانی و جاودانه است که توان پاسخگویی به همۀ [[مردم]] [[جهان]] را داشته است و این امر تنها با [[جامعیت]] میسر خواهد شد<ref>ر.ک: کشف المراد، ص۳۸۶ ـ ۳۸۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۱۵.</ref> [[قرآن کریم]]، "تبیان" نسبت به همۀ امور است و از آنجا که [[قرآن کریم]]، کتاب [[هدایت]] است، منظور از {{متن قرآن|لِّكُلِّ شَيْءٍ}} هر امری که به [[هدایت مردم]] مربوط می‌شود و در نتیجه هیچ شأنی از [[شئون]] گوناگون [[زندگی]] [[بشر]] بدون برنامه رها نشده است. مراد از [[جامعیت اسلام]] این نیست که همۀ امور باید مستقیماً از طریق [[قرآن]] [[کشف]] شود بلکه راه‌هایی که [[قرآن]] معرفی می‌کند مثل [[کلام]] و [[سنت پیامبر]] و [[امامان معصوم]]، بخشی از همین "تبیان" است. [[قرآن]]، همۀ امور مربوط به [[دین]] را [[بیان]] کرده که یا [[نص]] به آنها شده و یا به [[سنت]] احاله کرده است. آیۀ ۳۸ سورۀ انعام نیز چنین می‌فرماید: [[قرآن]] برای [[هدایت مردم]] از [[بیان]] هیچ‌چیز فروگذار نکرده است [[آیات]] متعددی در [[قرآن]] با استفاده از واژگانی چون {{متن قرآن|النَّاسِ}}، {{متن قرآن|الْعَالَمِينَ}}، {{متن قرآن|كَافَّةً}} و {{متن قرآن|جَمِيعً}} بر عمومیت [[دعوت]] [[پیامبر اسلام]] تصریح دارد<ref>ر.ک: [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۷۳. </ref> و [[معارف]] و [[احکام]] [[شریعت اسلام]] در همۀ حوزه‌های هدایتی عالی‌ترین [[معارف]] و [[احکام]] است به ‌گونه‌ای که کامل‌تر از آن قابل فرض نیست<ref>ر.ک: [[جامعیت و کمال دین (کتاب)|جامعیت و کمال دین]]، ص‌۵۵.</ref> بر این اساس [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}«امروز دين شما را به كمال رسانيدم و نعمت خود بر شما تمام كردم و اسلام را دين شما برگزيدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>.<ref>ر.ک: [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۷۱.</ref>  
# '''[[قرآن کریم]]''': [[قرآن]] تصریح می‌کند این [[کتاب آسمانی]] به همۀ نیازهای [[انسان]] پاسخ می‌دهد و [[تعالیم]] [[ادیان]] پیشین را [[تصدیق]] می‌کند و مردمی را که [[ایمان]] می‌آورند [[هدایت]] می‌‌کند<ref>{{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ}}«به راستی در داستان آنان برای خردمندان پندی (نهفته) است؛ (قرآن) گفتاری بربافته نیست بلکه کتاب پیش از خویش را راست می‌شمرد و روشنگر همه چیز و رهنمود و بخشایشی برای گروه مؤمنان است» سوره یوسف، آیه ۱۱۱.</ref>. [[قرآن]]، [[دین اسلام]] را جهانی و جاودانه می‌خواند<ref>{{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَاكَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِينَ}}«و تو را جز رحمتی برای جهانیان، نفرستاده‌ایم» سوره انبیاء، آیه ۱۰۷.</ref>؛ زیرا [[دینی]] جهانی و جاودانه است که توان پاسخگویی به همۀ [[مردم]] [[جهان]] را داشته است و این امر تنها با [[جامعیت]] میسر خواهد شد<ref>ر. ک: کشف المراد، ص۳۸۶ ـ ۳۸۷.</ref>.<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۱۵.</ref> [[قرآن کریم]]، "تبیان" نسبت به همۀ امور است و از آنجا که [[قرآن کریم]]، کتاب [[هدایت]] است، منظور از {{متن قرآن|لِّكُلِّ شَيْءٍ}} هر امری که به [[هدایت مردم]] مربوط می‌شود و در نتیجه هیچ شأنی از [[شئون]] گوناگون [[زندگی]] [[بشر]] بدون برنامه رها نشده است. مراد از [[جامعیت اسلام]] این نیست که همۀ امور باید مستقیماً از طریق [[قرآن]] [[کشف]] شود بلکه راه‌هایی که [[قرآن]] معرفی می‌کند مثل [[کلام]] و [[سنت پیامبر]] و [[امامان معصوم]]، بخشی از همین "تبیان" است. [[قرآن]]، همۀ امور مربوط به [[دین]] را [[بیان]] کرده که یا [[نص]] به آنها شده و یا به [[سنت]] احاله کرده است. آیۀ ۳۸ سورۀ انعام نیز چنین می‌فرماید: [[قرآن]] برای [[هدایت مردم]] از [[بیان]] هیچ‌چیز فروگذار نکرده است [[آیات]] متعددی در [[قرآن]] با استفاده از واژگانی چون {{متن قرآن|النَّاسِ}}، {{متن قرآن|الْعَالَمِينَ}}، {{متن قرآن|كَافَّةً}} و {{متن قرآن|جَمِيعً}} بر عمومیت [[دعوت]] [[پیامبر اسلام]] تصریح دارد<ref>ر. ک: [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۷۳. </ref> و [[معارف]] و [[احکام]] [[شریعت اسلام]] در همۀ حوزه‌های هدایتی عالی‌ترین [[معارف]] و [[احکام]] است به ‌گونه‌ای که کامل‌تر از آن قابل فرض نیست<ref>ر. ک: [[جامعیت و کمال دین (کتاب)|جامعیت و کمال دین]]، ص‌۵۵.</ref> بر این اساس [[قرآن]] می‌فرماید: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}«امروز دين شما را به كمال رسانيدم و نعمت خود بر شما تمام كردم و اسلام را دين شما برگزيدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref>.<ref>ر. ک: [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۷۱.</ref>  
#'''[[روایات معصومین]]{{ع}}''': روایاتی که بر [[جامعیت]] [[دین اسلام]] [[گواهی]] می‌دهند، بسیارند از جمله:  
# '''[[روایات معصومین]] {{ع}}''': روایاتی که بر [[جامعیت]] [[دین اسلام]] [[گواهی]] می‌دهند، بسیارند از جمله:  
## [[امام باقر]]{{ع}} فرمودند: «[[خداوند]] هر آنچه را [[امت]] به آن [[نیازمند]] است در کتاب خود یا [[سنت]] رسولش [[بیان]] کرده است»<ref>{{متن حدیث|ان الله تبارک و تعالی لم یدع شیئا تحتاج الیه الامة الا أنزله فی کتابه و بینه لرسوله {{صل}}}}؛ نور الثقلین‌، ج۳، ص۷۴.</ref>.  
## [[امام باقر]] {{ع}} فرمودند: «[[خداوند]] هر آنچه را [[امت]] به آن [[نیازمند]] است در کتاب خود یا [[سنت]] رسولش [[بیان]] کرده است»<ref>{{متن حدیث|ان الله تبارک و تعالی لم یدع شیئا تحتاج الیه الامة الا أنزله فی کتابه و بینه لرسوله {{صل}}}}؛ نور الثقلین‌، ج۳، ص۷۴.</ref>.  
## [[امام علی]]{{ع}} فرمودند: «بدانید که [[قرآن]]، [[دانش]] [[آینده]] و حدیثِ گذشته را در خود دارد و دردهایتان را درمان می‌کند و امور فردی و [[اجتماعی]] شما را سامان می‌دهد»<ref>{{متن حدیث|ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ یَنْطِقَ وَ لَکِنْ أُخْبِرُکُمْ عَنْهُ أَلَا إِنَّ فِیهِ عِلْمَ مَا یَأْتِی وَ الْحَدِیثَ عَنِ الْمَاضِی وَ دَوَاءَ دَائِکُمْ وَ نَظْمَ مَا بَیْنَکُم‏}}؛ نهج البلاغه‌، خطبۀ ۱۵۸.</ref>.  
## [[امام علی]] {{ع}} فرمودند: «بدانید که [[قرآن]]، [[دانش]] [[آینده]] و حدیثِ گذشته را در خود دارد و دردهایتان را درمان می‌کند و امور فردی و [[اجتماعی]] شما را سامان می‌دهد»<ref>{{متن حدیث|ذَلِکَ الْقُرْآنُ فَاسْتَنْطِقُوهُ وَ لَنْ یَنْطِقَ وَ لَکِنْ أُخْبِرُکُمْ عَنْهُ أَلَا إِنَّ فِیهِ عِلْمَ مَا یَأْتِی وَ الْحَدِیثَ عَنِ الْمَاضِی وَ دَوَاءَ دَائِکُمْ وَ نَظْمَ مَا بَیْنَکُم‏}}؛ نهج البلاغه‌، خطبۀ ۱۵۸.</ref>.  
## [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: «[[خداوند]] در [[قرآن]] همه چیز را [[بیان]] کرده است»<ref>ر.ک: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی‌، ج۱، ص۷۷.</ref>.<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۱۶.</ref>  
## [[امام صادق]] {{ع}} فرمودند: «[[خداوند]] در [[قرآن]] همه چیز را [[بیان]] کرده است»<ref>ر. ک: کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی‌، ج۱، ص۷۷.</ref>.<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۱۶.</ref>  
## [[پیامبر اکرم]] در خطابۀ [[حجةالوداع]] به [[مردم]] فرمودند: «هر آنچه که شما را به [[خدا]] نزدیک و از [[جهنم]] دور می‌کند شما را به آن امر کردم»<ref>{{متن حدیث|یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ یُقَرِّبُکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ- وَ یُبَاعِدُکُمْ مِنَ النَّارِ إِلَّا وَ قَدْ أَمَرْتُکُمْ بِهِ}}؛ وسائل الشیعه، ج‌۱۷، ص‌۴۵.</ref>.<ref>ر.ک: [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۷۱. </ref>
## [[پیامبر اکرم]] در خطابۀ [[حجةالوداع]] به [[مردم]] فرمودند: «هر آنچه که شما را به [[خدا]] نزدیک و از [[جهنم]] دور می‌کند شما را به آن امر کردم»<ref>{{متن حدیث|یَا أَیُّهَا النَّاسُ مَا مِنْ شَیْ‏ءٍ یُقَرِّبُکُمْ مِنَ الْجَنَّةِ- وَ یُبَاعِدُکُمْ مِنَ النَّارِ إِلَّا وَ قَدْ أَمَرْتُکُمْ بِهِ}}؛ وسائل الشیعه، ج‌۱۷، ص‌۴۵.</ref>.<ref>ر. ک: [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۷۱. </ref>


==ملاک‌های [[جامعیت]] [[دین]]==
== ملاک‌های [[جامعیت]] [[دین]] ==
*ملاک‌های [[جامعیت]] [[دین]] عبارت‌اند از:
* ملاک‌های [[جامعیت]] [[دین]] عبارت‌اند از:
#'''[[سازگاری]] و [[همراهی]] با [[فطرت]]''': [[همراهی]] کامل [[آموزه‌های اسلامی]] با [[فطرت]] و [[طبیعت]] [[انسان]] و [[جامعۀ انسانی]] از ملاک ‌های [[جامعیت]] [[دین اسلام]] است. [[انسان]] به نیروی [[فطرت]] خویش و از آن رو که [[دین اسلام]] با او [[اتمام حجت]] کرده است، می‌تواند [[حق]] را از [[باطل]] بازشناسد<ref>ر.ک: آموزش دین‌، ص ۱۳ـ ۱۱.</ref>.
# '''[[سازگاری]] و [[همراهی]] با [[فطرت]]''': [[همراهی]] کامل [[آموزه‌های اسلامی]] با [[فطرت]] و [[طبیعت]] [[انسان]] و [[جامعۀ انسانی]] از ملاک ‌های [[جامعیت]] [[دین اسلام]] است. [[انسان]] به نیروی [[فطرت]] خویش و از آن رو که [[دین اسلام]] با او [[اتمام حجت]] کرده است، می‌تواند [[حق]] را از [[باطل]] بازشناسد<ref>ر. ک: آموزش دین‌، ص ۱۳ـ ۱۱.</ref>.
#'''آسانی و انعطاف ‌پذیری''': [[آموزه‌های اسلامی]] ناتوانی‌ها و کاستی‌های [[انسان]] را نادیده نگرفته‌اند و با نظر به آنها تدوین یافته ‌اند به گونه ‌ای که هیچگاه او را به عسر و حرج نیندازند.  
# '''آسانی و انعطاف ‌پذیری''': [[آموزه‌های اسلامی]] ناتوانی‌ها و کاستی‌های [[انسان]] را نادیده نگرفته‌اند و با نظر به آنها تدوین یافته ‌اند به گونه ‌ای که هیچگاه او را به عسر و حرج نیندازند.  
#'''توجه به نیازهای مادی و [[معنوی]]''': [[اسلام]] به نیازهای [[دنیوی]] و [[اخروی]] [[انسان]] توأمان می‌نگرد و هیچ یک را فدای دیگری نمی‌کند و بلکه [[دنیا]] را مقدمۀ [[آخرت]] می‌داند و درخواست‌های [[معنوی]] و مادی [[انسان]] را به جای خود [[نیکو]] می‌شمارد<ref>ر.ک: ولایت فقیه، ص ۲۱ـ ۵.</ref>.
# '''توجه به نیازهای مادی و [[معنوی]]''': [[اسلام]] به نیازهای [[دنیوی]] و [[اخروی]] [[انسان]] توأمان می‌نگرد و هیچ یک را فدای دیگری نمی‌کند و بلکه [[دنیا]] را مقدمۀ [[آخرت]] می‌داند و درخواست‌های [[معنوی]] و مادی [[انسان]] را به جای خود [[نیکو]] می‌شمارد<ref>ر. ک: ولایت فقیه، ص ۲۱ـ ۵.</ref>.
#'''ماندگاری و [[جاودانگی]] و تازگی''': [[تعالیم]] [[اسلام]] کهنگی نمی‌‌پذیرند و با [[گذشت]] زمان از تازگی‌ نمی‌ افتند و نظر به زمانی ویژه ندارند و ویژگی آینده‌ نگری و [[دوراندیشی]] دارند<ref>ر.ک: [[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان، ج۱۷، ص ۴۰۶.</ref>.
# '''ماندگاری و [[جاودانگی]] و تازگی''': [[تعالیم]] [[اسلام]] کهنگی نمی‌‌پذیرند و با [[گذشت]] زمان از تازگی‌ نمی‌ افتند و نظر به زمانی ویژه ندارند و ویژگی آینده‌ نگری و [[دوراندیشی]] دارند<ref>ر. ک: [[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان، ج۱۷، ص ۴۰۶.</ref>.
#'''[[سازگاری]] درونی''': [[قوانین]] و مقررات و بایدها و نبایدهای هر آیینی آنگاه [[جامعیت]] می‌پذیرند که از [[سازگاری]] درونی نصیب برند و با یکدیگر در ستیزه نباشند. [[تعالیم اسلامی]] به گونه کامل از این ویژگی بهره‌مندند<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۱۷.</ref>.
# '''[[سازگاری]] درونی''': [[قوانین]] و مقررات و بایدها و نبایدهای هر آیینی آنگاه [[جامعیت]] می‌پذیرند که از [[سازگاری]] درونی نصیب برند و با یکدیگر در ستیزه نباشند. [[تعالیم اسلامی]] به گونه کامل از این ویژگی بهره‌مندند<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۱۷.</ref>.
#'''خِرَد محوری''': [[آموزه‌های اسلامی]]، همگی با [[خرد]] [[انسان]] همراه و همسازند و [[عقل]] [[آدمی]] بر آنها [[مُهر]] [[تأیید]] می‌گذارد. البته قلمرو این ملاک تا آنجا است که [[عقل]] بتواند [[مصالح]] و [[مفاسد]] را بازشناسد<ref>ر.ک: دین‌شناسی‌، ص۱۷۱ـ ۱۷۲.</ref>.
# '''خِرَد محوری''': [[آموزه‌های اسلامی]]، همگی با [[خرد]] [[انسان]] همراه و همسازند و [[عقل]] [[آدمی]] بر آنها [[مُهر]] [[تأیید]] می‌گذارد. البته قلمرو این ملاک تا آنجا است که [[عقل]] بتواند [[مصالح]] و [[مفاسد]] را بازشناسد<ref>ر. ک: دین‌شناسی‌، ص۱۷۱ـ ۱۷۲.</ref>.
#'''اصل [[اجتهاد]]''': وجود اصل [[اجتهاد]] مستمر در [[آیین اسلام]] ملاکی دیگر است که [[جامعیت]] آن را تضمین می‌کند. [[اجتهاد]] مستمر به معنای [[استنباط]] [[احکام]] جزئی از قواعد کلی متن [[دین]] است<ref>ر.ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۱۷.</ref>.
# '''اصل [[اجتهاد]]''': وجود اصل [[اجتهاد]] مستمر در [[آیین اسلام]] ملاکی دیگر است که [[جامعیت]] آن را تضمین می‌کند. [[اجتهاد]] مستمر به معنای [[استنباط]] [[احکام]] جزئی از قواعد کلی متن [[دین]] است<ref>ر. ک: [[فرهنگ شیعه (کتاب)|فرهنگ شیعه]]، ص ۲۱۷.</ref>.


==دیدگاه‌ها در [[باب]] [[جامعیت اسلام]]==
== دیدگاه‌ها در [[باب]] [[جامعیت اسلام]] ==
*دیدگاه‌ها در [[باب]] [[جامعیت اسلام]] عبارت‌اند از:
* دیدگاه‌ها در [[باب]] [[جامعیت اسلام]] عبارت‌اند از:
#'''دیدگاه [[برگزیده]]''': [[دین اسلام]] هم بیانگر امور [[اخروی]] مؤثر در کمال [[انسان]] است و هم [[امور دنیوی]] که در [[سعادت اخروی]] مؤثر است و چون [[زندگی]] [[دنیا]] مقدمۀ [[زندگی]] [[آخرت]] است هر امر [[دنیوی]] که برای تحقق [[سعادت اخروی]] لازم است باید در قلمرو [[اسلام]] باشد، از این‌رو جنبه‌های ارزشیِ امور [[دنیایی]] باید در محدودۀ [[معارف اسلامی]] باشد و [[معارف]] [[اسلام]] هم به دو بخش "هست‌ها و نیست‌ها" و "بایدها و نبایدها" تقسیم می‌شود، بنابراین [[اسلام]] باید بیانگر هر [[باور]] و ارزشی باشد که در [[سعادت]] نهایی [[انسان]] نقش دارد و در کمال [[حقیقی]] [[روح]] مؤثر واقع می‌شود<ref>ر.ک: [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۷۱.</ref>.
# '''دیدگاه [[برگزیده]]''': [[دین اسلام]] هم بیانگر امور [[اخروی]] مؤثر در کمال [[انسان]] است و هم [[امور دنیوی]] که در [[سعادت اخروی]] مؤثر است و چون [[زندگی]] [[دنیا]] مقدمۀ [[زندگی]] [[آخرت]] است هر امر [[دنیوی]] که برای تحقق [[سعادت اخروی]] لازم است باید در قلمرو [[اسلام]] باشد، از این‌رو جنبه‌های ارزشیِ امور [[دنیایی]] باید در محدودۀ [[معارف اسلامی]] باشد و [[معارف]] [[اسلام]] هم به دو بخش "هست‌ها و نیست‌ها" و "بایدها و نبایدها" تقسیم می‌شود، بنابراین [[اسلام]] باید بیانگر هر [[باور]] و ارزشی باشد که در [[سعادت]] نهایی [[انسان]] نقش دارد و در کمال [[حقیقی]] [[روح]] مؤثر واقع می‌شود<ref>ر. ک: [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۷۱.</ref>.
#'''دیدگاه حداکثری''': برخی، [[جامعیت]] [[دین اسلام]] را به معنای آمدن همۀ [[علوم]] "طبیعی و..." در [[قرآن]] می‌دانند یعنی حداقل ریشه‌های دستاوردهای [[علمی]] و فنی در [[قرآن]] وجود دارد. یکی از مهم‌ترین مستمسک ‌های این دیدگاه آیۀ ۸۹ سورۀ نحل است. در پاسخ به این دیدگاه گفته شده است: مراد از [[جامعیت اسلام]]، [[جامعیت]] در امور مربوط به اصول [[معارف]] و [[فروع]] ناظر به [[هدایت]] است. زیرا:  
# '''دیدگاه حداکثری''': برخی، [[جامعیت]] [[دین اسلام]] را به معنای آمدن همۀ [[علوم]] "طبیعی و..." در [[قرآن]] می‌دانند یعنی حداقل ریشه‌های دستاوردهای [[علمی]] و فنی در [[قرآن]] وجود دارد. یکی از مهم‌ترین مستمسک ‌های این دیدگاه آیۀ ۸۹ سورۀ نحل است. در پاسخ به این دیدگاه گفته شده است: مراد از [[جامعیت اسلام]]، [[جامعیت]] در امور مربوط به اصول [[معارف]] و [[فروع]] ناظر به [[هدایت]] است. زیرا:  
##وجه [[ضرورت]] [[دین]]، [[ابلاغ]] [[معارف]] مورد نیاز برای رسیدن به [[سعادت]] است، [[جامعیت قرآن]] هم باید بر همین اساس، تعریف شود. البته جنبۀ ارزشی اموری مثل: صنایع، [[کشاورزی]]، [[خوراک]] و پوشاک و... در [[سعادت انسان]] تأثیر دارد، پس [[علوم تجربی]] نباید به دستاوردهایی منجر شوند که موجب [[ظلم]] به [[مردم]] و مانع از تحقق کمال [[انسان]] می‌شود. ولی [[بیان]] جزئیات این [[علوم]] ارتباطی با [[سعادت]] [[حقیقی]] [[انسان]] ندارد.  
## وجه [[ضرورت]] [[دین]]، [[ابلاغ]] [[معارف]] مورد نیاز برای رسیدن به [[سعادت]] است، [[جامعیت قرآن]] هم باید بر همین اساس، تعریف شود. البته جنبۀ ارزشی اموری مثل: صنایع، [[کشاورزی]]، [[خوراک]] و پوشاک و... در [[سعادت انسان]] تأثیر دارد، پس [[علوم تجربی]] نباید به دستاوردهایی منجر شوند که موجب [[ظلم]] به [[مردم]] و مانع از تحقق کمال [[انسان]] می‌شود. ولی [[بیان]] جزئیات این [[علوم]] ارتباطی با [[سعادت]] [[حقیقی]] [[انسان]] ندارد.  
## [[خداوند]] برای رفع نیازهای مادی [[انسان‌ها]]، [[عقل]] و تجربه و... را قرار داده است و بروز [[خطا]] در این امور مشکلی در [[سعادت اخروی]] به وجود نمی‌آورد.  
## [[خداوند]] برای رفع نیازهای مادی [[انسان‌ها]]، [[عقل]] و تجربه و... را قرار داده است و بروز [[خطا]] در این امور مشکلی در [[سعادت اخروی]] به وجود نمی‌آورد.  
##چون [[قرآن]] کتاب [[هدایت]] است، مراد از "[[بیان]] همۀ امور" [[بیان]] اموری که برای رسیدن به [[سعادت]] مورد [[نیاز]] است، برای مثال وقتی می‌گویند "در این داروخانه همه چیز وجود دارد" در عرف عقلا مراد همۀ داروهاست نه همۀ امور مربوط به [[انسان]]، حتی [[ساعت]] دیواری. یکی از [[دلایل]] این برداشت آیاتی است که [[قرآن]] را کتاب [[هدایت]] معرفی کرده است مانند: {{متن قرآن|ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲.</ref> و [[دلیل]] دیگر اینکه در [[قرآن کریم]] نه اصول و نه [[فروع]] بسیاری از [[علوم]] موجود نیامده است. [[قرآن]] وقتی ادعای کمال می‌کند و می‌گوید: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}}<ref>«امروز دين شما را به كمال رسانيدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> از این جهت است که بر [[کرسی]] [[تشریع]] نشسته نه [[کرسی]] [[تکوین]].  
## چون [[قرآن]] کتاب [[هدایت]] است، مراد از "[[بیان]] همۀ امور" [[بیان]] اموری که برای رسیدن به [[سعادت]] مورد [[نیاز]] است، برای مثال وقتی می‌گویند "در این داروخانه همه چیز وجود دارد" در عرف عقلا مراد همۀ داروهاست نه همۀ امور مربوط به [[انسان]]، حتی [[ساعت]] دیواری. یکی از [[دلایل]] این برداشت آیاتی است که [[قرآن]] را کتاب [[هدایت]] معرفی کرده است مانند: {{متن قرآن|ذَلِكَ الْكِتَابُ لَا رَيْبَ فِيهِ هُدًى لِلْمُتَّقِينَ}}<ref>«این (آن) کتاب (است که) هیچ تردیدی در آن نیست، رهنمودی برای پرهیزگاران است» سوره بقره، آیه ۲.</ref> و [[دلیل]] دیگر اینکه در [[قرآن کریم]] نه اصول و نه [[فروع]] بسیاری از [[علوم]] موجود نیامده است. [[قرآن]] وقتی ادعای کمال می‌کند و می‌گوید: {{متن قرآن|الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ}}<ref>«امروز دين شما را به كمال رسانيدم» سوره مائده، آیه ۳.</ref> از این جهت است که بر [[کرسی]] [[تشریع]] نشسته نه [[کرسی]] [[تکوین]].  
##بنا به فرمودۀ [[قرآن]] هر‌تر و خشک حتی دانه در [[کتاب مبین]] آمده است که با تأمل در معنای "[[کتاب مبین]]" می‌توان گفت عدم شأنیت [[دین]] نسبت به امور [[دنیایی]] به معنای نفی دخالت هنجاری [[دین]] در این امور نیست، از آنجاکه نوع به‌ کارگیری برخی از [[امور دنیوی]] ممکن است در [[تعارض]] با هنجارهای [[دینی]] باشد، [[دین]] به [[بیان]] این [[هنجارها]] می‌پردازد. مثلاً کسب [[دانش]] هسته‌ای از [[شئون]] [[دین]] نیست اما بر اساس اصل "نفی ضرر و [[ظلم]]"، [[دین]] ساخت هر [[سلاح]] [[کشتار]] جمعی را مجاز نمی‌داند<ref>ر.ک: [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۷۷.</ref>.  
## بنا به فرمودۀ [[قرآن]] هر‌تر و خشک حتی دانه در [[کتاب مبین]] آمده است که با تأمل در معنای "[[کتاب مبین]]" می‌توان گفت عدم شأنیت [[دین]] نسبت به امور [[دنیایی]] به معنای نفی دخالت هنجاری [[دین]] در این امور نیست، از آنجاکه نوع به‌ کارگیری برخی از [[امور دنیوی]] ممکن است در [[تعارض]] با هنجارهای [[دینی]] باشد، [[دین]] به [[بیان]] این [[هنجارها]] می‌پردازد. مثلاً کسب [[دانش]] هسته‌ای از [[شئون]] [[دین]] نیست اما بر اساس اصل "نفی ضرر و [[ظلم]]"، [[دین]] ساخت هر [[سلاح]] [[کشتار]] جمعی را مجاز نمی‌داند<ref>ر. ک: [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۷۷.</ref>.  
#'''دیدگاه حداقلی''': [[سکولاریسم]]، [[معتقد]] است [[دین]] تنها در امور فردی "ارتباط [[خدا]] و [[انسان]]" حضور دارد نه در [[امور اجتماعی]] بر این اساس علاوه بر [[علوم تجربی]]، [[علوم انسانی]] هم از [[شئون]] [[دنیایی]] به حساب می‌آیند. [[مدیریت]] [[امور دنیوی]] کاملاً هدفی [[دنیوی]] است و [[پیامبر]] به خود [[حق]] نمی‌دهد که برای آن تصمیم‌گیری یا در آن مداخله کند. [[دین]]، نه در پی [[شناخت]] [[امور سیاسی]] است و نه [[افکار]] آنها و نه به آنها امر می‌کند و نه از آنها [[نهی]]. بر اساس دیدگاه سکولارها، دخالت [[دین]] در [[امور دنیوی]] مطلوب نیست<ref>ر.ک: [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۷۹.</ref>.
# '''دیدگاه حداقلی''': [[سکولاریسم]]، [[معتقد]] است [[دین]] تنها در امور فردی "ارتباط [[خدا]] و [[انسان]]" حضور دارد نه در [[امور اجتماعی]] بر این اساس علاوه بر [[علوم تجربی]]، [[علوم انسانی]] هم از [[شئون]] [[دنیایی]] به حساب می‌آیند. [[مدیریت]] [[امور دنیوی]] کاملاً هدفی [[دنیوی]] است و [[پیامبر]] به خود [[حق]] نمی‌دهد که برای آن تصمیم‌گیری یا در آن مداخله کند. [[دین]]، نه در پی [[شناخت]] [[امور سیاسی]] است و نه [[افکار]] آنها و نه به آنها امر می‌کند و نه از آنها [[نهی]]. بر اساس دیدگاه سکولارها، دخالت [[دین]] در [[امور دنیوی]] مطلوب نیست<ref>ر. ک: [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۷۹.</ref>.


==ادلۀ [[سکولاریسم]] و نقد آن==
== ادلۀ [[سکولاریسم]] و نقد آن ==
*این [[تفکر]] دلایلی برای خود ارائه می‌‌کند که به تمام آنها پاسخ داده شده است:
* این [[تفکر]] دلایلی برای خود ارائه می‌‌کند که به تمام آنها پاسخ داده شده است:
*'''[[دلیل]] اول''': ذاتیاتِ امور قابل‌ تغییر نیستند و دخالت [[دین]] در [[امور دنیوی]] به معنای تغییر ذات این امور است در نتیجه [[دین]] نمی‌تواند در [[امور اجتماعی]] دخالت کند و اگر به دنبال اسلامی‌سازی [[سیاست]] است بدان معناست که دیگر [[سیاست]] نباشد. هر چیز که از پیش خود ذات و ماهیتی داشته باشد دیگر نمی‌تواند ذاتاً [[دینی]] شود؛ چراکه یک چیز دو ذات نمی‌تواند داشته باشد لذا علمِ [[جامعه‌شناسی]] ذاتاً [[دینی]] نمی‌توان داشت و همچنین [[حکومت]] و [[فقه]] و [[اخلاق]] ذاتاً [[دینی]] نمی‌تواند داشت.  
* '''[[دلیل]] اول''': ذاتیاتِ امور قابل‌ تغییر نیستند و دخالت [[دین]] در [[امور دنیوی]] به معنای تغییر ذات این امور است در نتیجه [[دین]] نمی‌تواند در [[امور اجتماعی]] دخالت کند و اگر به دنبال اسلامی‌سازی [[سیاست]] است بدان معناست که دیگر [[سیاست]] نباشد. هر چیز که از پیش خود ذات و ماهیتی داشته باشد دیگر نمی‌تواند ذاتاً [[دینی]] شود؛ چراکه یک چیز دو ذات نمی‌تواند داشته باشد لذا علمِ [[جامعه‌شناسی]] ذاتاً [[دینی]] نمی‌توان داشت و همچنین [[حکومت]] و [[فقه]] و [[اخلاق]] ذاتاً [[دینی]] نمی‌تواند داشت.  
*'''نقد [[دلیل]] اول''':  
* '''نقد [[دلیل]] اول''':  
#بحث از ذاتیات، اختصاص به موجودات [[حقیقی]] دارد نه امور اعتباری. [[حکومت]] و [[فقه]] و [[اقتصاد]] و... امور اعتباری‌اند پس [[تشبیه]] این امور به آن مغالطه است.  
# بحث از ذاتیات، اختصاص به موجودات [[حقیقی]] دارد نه امور اعتباری. [[حکومت]] و [[فقه]] و [[اقتصاد]] و... امور اعتباری‌اند پس [[تشبیه]] این امور به آن مغالطه است.  
# [[دین]] در [[باب]] [[سیاست]] و [[اقتصاد]] و... تعالیمی دارد. آیا [[دستورات]] [[دین]] نسبت به این امور، موجب تغییر ذات آنها می‌شود.
# [[دین]] در [[باب]] [[سیاست]] و [[اقتصاد]] و... تعالیمی دارد. آیا [[دستورات]] [[دین]] نسبت به این امور، موجب تغییر ذات آنها می‌شود.
*'''[[دلیل]] دوم''': [[هدف]] [[دین]]، تأمین [[سعادت اخروی]] است بر همین اساس، تنها باید به اموری بپردازد که مربوط به [[آخرت]] است و اموری همچون [[سیاست]]، [[حقوق]] و... به مسائل [[دنیایی]] مربوط است. [[دین]] فقط مزاحمت‌های [[دنیا]] را نسبت به [[سعادت اخروی]] برطرف می‌کند.
* '''[[دلیل]] دوم''': [[هدف]] [[دین]]، تأمین [[سعادت اخروی]] است بر همین اساس، تنها باید به اموری بپردازد که مربوط به [[آخرت]] است و اموری همچون [[سیاست]]، [[حقوق]] و... به مسائل [[دنیایی]] مربوط است. [[دین]] فقط مزاحمت‌های [[دنیا]] را نسبت به [[سعادت اخروی]] برطرف می‌کند.
*'''نقد [[دلیل]] دوم''':  
* '''نقد [[دلیل]] دوم''':  
#لازمۀ اصالت داشتن [[حیات اخروی]]، این نیست که [[دین]] نباید به [[امور دنیوی]] [[مردم]] بپردازد، مسائل دنیایی‌ای که نوع نگرش به آنها در تحقق یا عدم [[سعادت اخروی]] مؤثر است باید در گسترۀ [[دین]] تعریف شود.  
# لازمۀ اصالت داشتن [[حیات اخروی]]، این نیست که [[دین]] نباید به [[امور دنیوی]] [[مردم]] بپردازد، مسائل دنیایی‌ای که نوع نگرش به آنها در تحقق یا عدم [[سعادت اخروی]] مؤثر است باید در گسترۀ [[دین]] تعریف شود.  
#سکولارها مدعی‌اند "[[دین]] مزاحمت‌های [[دنیا]] را تنها نسبت به [[سعادت اخروی]] برطرف می‌کند" پس باید بدانند [[بیان]] عمل صحیح [[اجتماعی]] نیز کنار زدن مزاحمت‌های [[دنیایی]] به حساب می‌آید.
# سکولارها مدعی‌اند "[[دین]] مزاحمت‌های [[دنیا]] را تنها نسبت به [[سعادت اخروی]] برطرف می‌کند" پس باید بدانند [[بیان]] عمل صحیح [[اجتماعی]] نیز کنار زدن مزاحمت‌های [[دنیایی]] به حساب می‌آید.
*'''[[دلیل]] سوم''': مناسبات و [[امور اجتماعی]] [[بشر]] همواره در حال تغییر و تحول است و [[دین]]، همواره درون ‌مایۀ محتوایی ثابت دارد در نتیجه دخالت و [[راهنمایی]] [[دین]] در مناسبات و [[امور اجتماعی]]، ممکن نیست. سکولارها معتقدند "دوران [[حاکمیت]] [[کلیسا]]، [[علم]] و [[آزادی]] [[فکر]]، در قفس بود و دیگر نباید به [[دین]] اجازۀ دخالت در [[امور سیاسی]] و [[اجتماعی]] داد تا تجربه‌های تلخ [[تاریخ]] تکرار شود".  
* '''[[دلیل]] سوم''': مناسبات و [[امور اجتماعی]] [[بشر]] همواره در حال تغییر و تحول است و [[دین]]، همواره درون ‌مایۀ محتوایی ثابت دارد در نتیجه دخالت و [[راهنمایی]] [[دین]] در مناسبات و [[امور اجتماعی]]، ممکن نیست. سکولارها معتقدند "دوران [[حاکمیت]] [[کلیسا]]، [[علم]] و [[آزادی]] [[فکر]]، در قفس بود و دیگر نباید به [[دین]] اجازۀ دخالت در [[امور سیاسی]] و [[اجتماعی]] داد تا تجربه‌های تلخ [[تاریخ]] تکرار شود".  
*'''نقد [[دلیل]] سوم''':
* '''نقد [[دلیل]] سوم''':
#اولاً برخی تغییرات [[اجتماعی]]، بنیادین نیست و تنها تغییر در شکل و قالب هستند. مثلاً قراردادهای بیع و اجاره هم در گذشته بوده و هم امروز که امروزه قالبی پیچیده و متفاوت یافته است.  
# اولاً برخی تغییرات [[اجتماعی]]، بنیادین نیست و تنها تغییر در شکل و قالب هستند. مثلاً قراردادهای بیع و اجاره هم در گذشته بوده و هم امروز که امروزه قالبی پیچیده و متفاوت یافته است.  
#ثانیاً در [[فقه]] و [[شریعت اسلامی]]، عناصری مانند [[اجتهاد]]، باعث انعطاف بخشی از [[تعلیم]] با [[مقتضیات زمان]] شده است و همچنین باید دانست که [[دین اسلام]] با [[مسیحیت]] تفاوت‌های عمده‌ای دارد<ref>ر.ک: [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۸۰.</ref>.  
# ثانیاً در [[فقه]] و [[شریعت اسلامی]]، عناصری مانند [[اجتهاد]]، باعث انعطاف بخشی از [[تعلیم]] با [[مقتضیات زمان]] شده است و همچنین باید دانست که [[دین اسلام]] با [[مسیحیت]] تفاوت‌های عمده‌ای دارد<ref>ر. ک: [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۸۰.</ref>.  
*همچنین [[سکولاریسم]]، [[معتقد]] است بر اساس [[حقیقت توحید]]، مالکیت مطلق از آنِ [[خداوند]] است و [[انسان]]، [[فقر]] محض است و همۀ [[شئون]] [[زندگی]] ‌اش باید بر اساس [[رضایت الهی]] باشد و محدود کردن [[دین]] به امور فردی، خلاف [[توحید]] و مانع از رسیدن به [[سعادت]] است وقتی [[هدف]] رسیدن به [[قرب الهی]] است چگونه می‌توان بخش عظیمی از [[افعال]] اختیاری مؤثر در [[سعادت]] را به خودِ [[انسان]] واگذار کرد؟ [[عقل]] هم باید با روش‌شناسی مطلوب و در راستای اهداف [[دین]] به حل امور بپردازد و در [[آیات]] کثیری از [[قرآن]] و [[روایات]] فراوانی از [[معصومین]]{{ع}} به [[تبیین]] و ارائۀ دستورها در حوزۀ مسائل [[اجتماعی]] پرداخته شده است. مثل: [[سیاست]] داخلی و خارجی، شرایط [[حاکم]]، [[حقوق]] [[اقتصادی]]، [[حقوق]] متقابل [[رهبر]] و [[مردم]]، همچنین [[پیامبر]] {{صل}} و [[حضرت امیر]]{{ع}} [[تشکیل حکومت]] دادند و این بر خلاف ادعای سکولارها است که [[دین]] را محدود به امور فردی می‌‌دانند و ادعایشان با [[متون دینی]] سازگار نیست<ref>ر.ک: [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۸۵.</ref>.
* همچنین [[سکولاریسم]]، [[معتقد]] است بر اساس [[حقیقت توحید]]، مالکیت مطلق از آنِ [[خداوند]] است و [[انسان]]، [[فقر]] محض است و همۀ [[شئون]] [[زندگی]] ‌اش باید بر اساس [[رضایت الهی]] باشد و محدود کردن [[دین]] به امور فردی، خلاف [[توحید]] و مانع از رسیدن به [[سعادت]] است وقتی [[هدف]] رسیدن به [[قرب الهی]] است چگونه می‌توان بخش عظیمی از [[افعال]] اختیاری مؤثر در [[سعادت]] را به خودِ [[انسان]] واگذار کرد؟ [[عقل]] هم باید با روش‌شناسی مطلوب و در راستای اهداف [[دین]] به حل امور بپردازد و در [[آیات]] کثیری از [[قرآن]] و [[روایات]] فراوانی از [[معصومین]] {{ع}} به [[تبیین]] و ارائۀ دستورها در حوزۀ مسائل [[اجتماعی]] پرداخته شده است. مثل: [[سیاست]] داخلی و خارجی، شرایط [[حاکم]]، [[حقوق]] [[اقتصادی]]، [[حقوق]] متقابل [[رهبر]] و [[مردم]]، همچنین [[پیامبر]] {{صل}} و [[حضرت امیر]] {{ع}} [[تشکیل حکومت]] دادند و این بر خلاف ادعای سکولارها است که [[دین]] را محدود به امور فردی می‌‌دانند و ادعایشان با [[متون دینی]] سازگار نیست<ref>ر. ک: [[صفدر الهی راد|الهی راد، صفدر]]، [[انسان‌شناسی (کتاب)|انسان‌شناسی]]، ص۱۸۵.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش