جرهد اسلمی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== آشنایی اجمالی == | == آشنایی اجمالی == | ||
وی از تیره [[سلامان بن اسلم]] از [[خزاعه]]<ref>ابن سلام، ابوعبید القاسم، کتاب النسب، ص۲۹۱.</ref> و در اصل از [[مضر]]<ref>ابن حزم، جمهره، ص۲۴۰.</ref> بود. [[ابن حبان]]<ref>مشاهیر، ص۷۲.</ref> نسبت او را هجیمی نیز گفته است. نام وی را «خُوَیلد»<ref>بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۴۸؛ ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۵۳۹.</ref>، «رِزاح»<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۲۲۳؛ بغوی، معجم الصحابه، ص۵۵۳.</ref>، «رداح»<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۴۶.</ref> و «عبدالله»<ref>ابن قانع، معجم الصحابه، ج۱، ص۱۴۶.</ref> نیز گفتهاند. گذشته از احتمال تصحیف «رزاح» به «رداح»، در توجیه تعدد این نامها باید گفت: چه بسا در مواردی نامهای چند تن از اجداد او افتاده و او را به جد بالای او نسبت داده باشند<ref>ر.ک: ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۴۶.</ref>. البته برخی منابع برای «جرهد بن خویلد» و «جرهد بن رزاح» دو شرح حال مستقل آوردهاند<ref>ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، | وی از تیره [[سلامان بن اسلم]] از [[خزاعه]]<ref>ابن سلام، ابوعبید القاسم، کتاب النسب، ص۲۹۱.</ref> و در اصل از [[مضر]]<ref>ابن حزم، جمهره، ص۲۴۰.</ref> بود. [[ابن حبان]]<ref>مشاهیر، ص۷۲.</ref> نسبت او را هجیمی نیز گفته است. نام وی را «خُوَیلد»<ref>بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۴۸؛ ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۵۳۹.</ref>، «رِزاح»<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۲۲۳؛ بغوی، معجم الصحابه، ص۵۵۳.</ref>، «رداح»<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۴۶.</ref> و «عبدالله»<ref>ابن قانع، معجم الصحابه، ج۱، ص۱۴۶.</ref> نیز گفتهاند. گذشته از احتمال تصحیف «رزاح» به «رداح»، در توجیه تعدد این نامها باید گفت: چه بسا در مواردی نامهای چند تن از اجداد او افتاده و او را به جد بالای او نسبت داده باشند<ref>ر. ک: ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۴۶.</ref>. البته برخی منابع برای «جرهد بن خویلد» و «جرهد بن رزاح» دو شرح حال مستقل آوردهاند<ref>ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۵۳۹.</ref>. ولی [[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب ج۱، ص۳۳۵.</ref> آن را نادرست و آنان را یکی میداند. کنیهاش را به [[اتفاق]] «ابو عبد الرحمن» گفتهاند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۲۲۳؛ ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۲، ص۵۳۹.</ref>. با این حال، [[ابن حجر]]<ref>تهذیب، ج۲، ص۶۰.</ref> بدون اشاره به کنیهای دیگر، میگوید: [[کنیه]] او را جز این نیز گفتهاند. نام وی در شمار کسانی آمده است که پیش از [[فتح مکه]] [[اسلام]] آوردهاند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۲۲۳.</ref>. و گفتهاند در [[صلح حدیبیه]]<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۶۲۱.</ref> و [[بیعت رضوان]]<ref>ابن یونس، تاریخ المصریین، ص۸۷.</ref> شرکت کرد. با آنکه [[ابن حبان]]<ref>الثقات، ج۳، ص۶۲.</ref> او را [[اهل بصره]] دانسته است، بیشتر منابع وی را از اهل [[مدینه]] شمرده<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۶۲۲؛ ابن عبد البر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۳۵.</ref> و همین نظر را درست دانستهاند<ref>ر. ک: ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۸۰.</ref>، گفتهاند وی خانهای در مدینه در کوچه حنین داشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۲۲۳؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب ج۱، ص۳۳۵.</ref>. او را از افراد [[شریف]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۲۲۳؛ بغوی، معجم الصحابه، ص۵۵۳.</ref> و از [[اصحاب صفه]] دانستهاند<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۲۲۳؛ بغوی، معجم الصحابه، ص۵۵۳؛ ابونعیم، حلیه، ج۱، ص۳۵۳.</ref>. | ||
از برخی [[فرزندان]] جرهد نقل کردهاند که او با دست چپ [[غذا]] میخورد. [[رسول خدا]]{{صل}} او را [[نهی]] فرمود و دستور داد با دست راست غذا بخورد<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۶۲۴؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۸۱.</ref>. او عرض کرد دست راستش آسیب دیده است. آن [[حضرت]] به دستش دمید و جرهد تا پایان عمرش از آن دست شکایتی نداشت<ref>طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۷۳؛ اصبهانی، اسماعیل بن محمد التیمی، کتاب دلائل النبوه، ص۱۷۳.</ref>. بر پایه روایتی مشهور، رسول خدا{{صل}}در مسجد، <ref>ر.ک: ترمذی، محمد بن عیسی، سنن، ج۴، ص۱۹۷.</ref> به جرهد برخورد و چون دید ران پایش پیداست، فرمود: «رانت را بپوشان که ران عورت است»<ref>ر.ک: ابن سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۲۲۳؛ ابن معین، یحیی، تاریخ (بروایة الدوری)، ج۱، ص۸۷؛ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن، ج۴، ص۱۹۷.</ref>، ولی [[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب ج۱، ص۳۳۵.</ref> این [[حدیث]] او را مضطرب دانسته است. البته این [[روایت]] را به گونههای دیگر و از [[صحابه]] دیگری چون [[مخارق هلالی]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۵، ص۱۱۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۳۹.</ref> و دیگران نیز نقل کردهاند<ref>ر.ک: عبدالرزاق بن همام، المصنف، ج۱۱، ص۲۷.</ref>. | از برخی [[فرزندان]] جرهد نقل کردهاند که او با دست چپ [[غذا]] میخورد. [[رسول خدا]] {{صل}} او را [[نهی]] فرمود و دستور داد با دست راست غذا بخورد<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۶۲۴؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۵۸۱.</ref>. او عرض کرد دست راستش آسیب دیده است. آن [[حضرت]] به دستش دمید و جرهد تا پایان عمرش از آن دست شکایتی نداشت<ref>طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲، ص۲۷۳؛ اصبهانی، اسماعیل بن محمد التیمی، کتاب دلائل النبوه، ص۱۷۳.</ref>. بر پایه روایتی مشهور، رسول خدا {{صل}}در مسجد، <ref>ر. ک: ترمذی، محمد بن عیسی، سنن، ج۴، ص۱۹۷.</ref> به جرهد برخورد و چون دید ران پایش پیداست، فرمود: «رانت را بپوشان که ران عورت است»<ref>ر. ک: ابن سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۲۲۳؛ ابن معین، یحیی، تاریخ (بروایة الدوری)، ج۱، ص۸۷؛ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن، ج۴، ص۱۹۷.</ref>، ولی [[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب ج۱، ص۳۳۵.</ref> این [[حدیث]] او را مضطرب دانسته است. البته این [[روایت]] را به گونههای دیگر و از [[صحابه]] دیگری چون [[مخارق هلالی]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۵، ص۱۱۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۶، ص۳۹.</ref> و دیگران نیز نقل کردهاند<ref>ر. ک: عبدالرزاق بن همام، المصنف، ج۱۱، ص۲۷.</ref>. | ||
وی بعدها همراه [[عبدالله بن سعد]] در فتح [[آفریقا]] شرکت کرد، ولی [[اهل مصر]] روایتی از او نقل نکردهاند<ref>ابن یونس، تاریخ المصریین، ص۸۷.</ref>. درگذشت وی در ابتدای [[حکومت یزید بن معاویه]]، در [[مدینه]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۲۲۳.</ref> و به سال ۶۱ ثبت شده است<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب ج۱، ص۳۳۵.</ref>. نام وی در شمار کسانی آمده که هشت حدیث از رسول خدا{{صل}} نقل کردهاند<ref>ابن حزم، اسماء الصحابه، ص۱۷۲؛ ابن جوزی، ابوالفرج، تلقیح فهوم اهل الاثر، ص۳۷۰.</ref>. [[پسران]] او و نوهاش [[راویان]] روایت او هستند<ref> مزی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۵۲۴؛ ابن حجر، تهذیب، ج۲، ص۶۰.</ref>، ولی در [[سند احادیث]] او [[اختلاف]] بسیار است<ref>مزی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۵۲۴.</ref>.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «جرهد اسلمی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۳۸۳.</ref> | وی بعدها همراه [[عبدالله بن سعد]] در فتح [[آفریقا]] شرکت کرد، ولی [[اهل مصر]] روایتی از او نقل نکردهاند<ref>ابن یونس، تاریخ المصریین، ص۸۷.</ref>. درگذشت وی در ابتدای [[حکومت یزید بن معاویه]]، در [[مدینه]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری ج۴، ص۲۲۳.</ref> و به سال ۶۱ ثبت شده است<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب ج۱، ص۳۳۵.</ref>. نام وی در شمار کسانی آمده که هشت حدیث از رسول خدا {{صل}} نقل کردهاند<ref>ابن حزم، اسماء الصحابه، ص۱۷۲؛ ابن جوزی، ابوالفرج، تلقیح فهوم اهل الاثر، ص۳۷۰.</ref>. [[پسران]] او و نوهاش [[راویان]] روایت او هستند<ref> مزی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۵۲۴؛ ابن حجر، تهذیب، ج۲، ص۶۰.</ref>، ولی در [[سند احادیث]] او [[اختلاف]] بسیار است<ref>مزی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۵۲۴.</ref>.<ref>[[قاسم خانجانی|خانجانی، قاسم]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «جرهد اسلمی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۳۸۳.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |