جندب بن عبدالله: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
==آشنایی اجمالی== | == آشنایی اجمالی == | ||
کنیهاش «ابوعبدالله» و از تیره [[علقة بن عبقر بن انمار]]، از [[قبیله بجیله]] است<ref>ابن ماکولا، ج۶، ص۲۵۶؛ سمعانی، الأنساب، ج۴، ص۱۴۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۲۴.</ref>. [[ابن اثیر]] نام وی را هم براساس حروف الفبا<ref>ابن اثیر، اسد الغابه ج۱، ص۵۶۷.</ref> و هم در شمار صحابهای که منسوب به قبیلههای خود هستند<ref>اسد الغابه، ج۵، ص۴۰۱</ref>، آورده است. برخی از وی با عنوان [[جند بن سفیان]] یاد کردهاند که در این صورت به جدش منتسب شده است و برخی نیز نام او را [[جندب بن خالد بن سفیان]] گفتهاند، که [[ابن حبان]]<ref>ثقات، ج۳، ص۵۷.</ref> این را صحیح ندانسته است. [[بغوی]]<ref>بغوی، معجم الصحابه، ج۱، ص۵۳۴.</ref> گوید: به او «جندب الخیر»، «جندب الفارق»، [[جندب بن ام جندب]] و «جندب بجلی» نیز گفتهاند. جماعتی<ref>عموم منابع رجالی شیعه مثل طوسی، اختبار معرفة الرجال، ص۳۲؛ مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۲، ص۱۳۲؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۱۴۶ و برخی منابع اهل سنت مثل ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۵۶.</ref> «جندب بجلی» را «جندب الخیر» دانستهاند، اما به [[جندب بن زهیر]]<ref>ابن کلبی، هشام بن محمد، نسب مع والیمن الکبیر، ج۲، ص۱۹۸؛ ابن قتیبه، ص۴۰۲.</ref>، [[جندب بن عبدالله ازدی غامدی]]<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ج۶، ص۱۴۱؛ ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۱۳.</ref>، [[جندب بن کعب]]<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۵، ص۸۶.</ref> و [[جندب بن عفیف]]<ref>مزی، تهذیب الکمال، ج۵، ص۱۴۱.</ref> نیز جندب الخیر گفتهاند. به طور طبیعی میتوان پنداشت که این [[لقب]] درباره یکی از این اشخاص است که به جهت مشابهت بر همه این نامها گفته شده است. [[ابن حزم]]<ref>ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۳۹۷.</ref> گوید: به جندب بن کعب، [[شیعیان]] لقب جندب الخیر دادهاند، در حالی که این لقب در منابع [[سنی]] نیز برای وی ذکر شده است. | کنیهاش «ابوعبدالله» و از تیره [[علقة بن عبقر بن انمار]]، از [[قبیله بجیله]] است<ref>ابن ماکولا، ج۶، ص۲۵۶؛ سمعانی، الأنساب، ج۴، ص۱۴۲؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۲۴.</ref>. [[ابن اثیر]] نام وی را هم براساس حروف الفبا<ref>ابن اثیر، اسد الغابه ج۱، ص۵۶۷.</ref> و هم در شمار صحابهای که منسوب به قبیلههای خود هستند<ref>اسد الغابه، ج۵، ص۴۰۱</ref>، آورده است. برخی از وی با عنوان [[جند بن سفیان]] یاد کردهاند که در این صورت به جدش منتسب شده است و برخی نیز نام او را [[جندب بن خالد بن سفیان]] گفتهاند، که [[ابن حبان]]<ref>ثقات، ج۳، ص۵۷.</ref> این را صحیح ندانسته است. [[بغوی]]<ref>بغوی، معجم الصحابه، ج۱، ص۵۳۴.</ref> گوید: به او «جندب الخیر»، «جندب الفارق»، [[جندب بن ام جندب]] و «جندب بجلی» نیز گفتهاند. جماعتی<ref>عموم منابع رجالی شیعه مثل طوسی، اختبار معرفة الرجال، ص۳۲؛ مامقانی، تنقیح المقال فی علم الرجال، ج۲، ص۱۳۲؛ خویی، معجم رجال الحدیث، ج۵، ص۱۴۶ و برخی منابع اهل سنت مثل ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۵۶.</ref> «جندب بجلی» را «جندب الخیر» دانستهاند، اما به [[جندب بن زهیر]]<ref>ابن کلبی، هشام بن محمد، نسب مع والیمن الکبیر، ج۲، ص۱۹۸؛ ابن قتیبه، ص۴۰۲.</ref>، [[جندب بن عبدالله ازدی غامدی]]<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ج۶، ص۱۴۱؛ ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۱۳.</ref>، [[جندب بن کعب]]<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۵، ص۸۶.</ref> و [[جندب بن عفیف]]<ref>مزی، تهذیب الکمال، ج۵، ص۱۴۱.</ref> نیز جندب الخیر گفتهاند. به طور طبیعی میتوان پنداشت که این [[لقب]] درباره یکی از این اشخاص است که به جهت مشابهت بر همه این نامها گفته شده است. [[ابن حزم]]<ref>ابن حزم، جمهرة أنساب العرب، ص۳۹۷.</ref> گوید: به جندب بن کعب، [[شیعیان]] لقب جندب الخیر دادهاند، در حالی که این لقب در منابع [[سنی]] نیز برای وی ذکر شده است. | ||
[[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۱۲.</ref> گوید: [[اهل کوفه]] به او [[جندب بن عبدالله]] و [[اهل بصره]] به او [[جندب بن سفیان]] میگفتند. او در [[کوفه]] سکونت کرد سپس با [[مصعب بن زبیر]] به بصره رفت<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۵۷۷؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۱، ص۹۱.</ref>. [[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۲۴.</ref>، [[اسلام]] جندب را دیرهنگام دانسته، میگوید: او از [[صحابه]] نخستین نیست، و طبیعی است که مقصود او از قدیم الاسلام، [[اسلام]] [[قبل از هجرت]] [[مسلمانان]] به [[حبشه]] است و منافاتی با اسلام او در [[مدینه]] ندارد. در [[صحابی]] بودن [[جندب]] تردیدی وجود ندارد، ظاهراً در مدینه [[جوانی]] نورس بوده چنان که خود گوید: من در [[زمان رسول خدا]]{{صل}} جوانی رسیده و زورمند شده بودم<ref>ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۱۲.</ref>. و در [[حدیثی]] دیگر گفته است: ما [[نوجوان]] بودیم و [[رسول خدا]]{{صل}} قبل از [[آموختن]] [[قرآن]] به ما [[ایمان]] آموخت، آنگاه با [[خواندن قرآن]]، بر ایمانمان افزود<ref>ابن عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۶۱۲؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۵، ص۱۳۹.</ref>. از دوران [[حیات]] او در زمان رسول خدا{{صل}} و [[خلفا]] [[آگاهی]] چندانی نداریم؛ [[ذهبی]]<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۵۴۵.</ref> به نقل از [[خلیفة بن خیاط]] گوید: در [[جنگ صفین]] عدهای از بدریان در رکاب [[امام علی]]{{ع}} بودند که از جمله آنان [[جندب بن عبدالله]] بود، در حالی که از [[نص کتاب]] خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، الطبقات، ص۱۹۷.</ref>، [[بدری]] بودن وی استظهار نمیشود و به ظاهر سن او نیز اقتضای شرکت در [[بدر]] را ندارد، چنان که [[منابع تاریخی]] نیز اشارهای به شرکت وی در بدر نکردهاند. | [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۱۲.</ref> گوید: [[اهل کوفه]] به او [[جندب بن عبدالله]] و [[اهل بصره]] به او [[جندب بن سفیان]] میگفتند. او در [[کوفه]] سکونت کرد سپس با [[مصعب بن زبیر]] به بصره رفت<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۵۷۷؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۱، ص۹۱.</ref>. [[ابن عبدالبر]]<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۲۴.</ref>، [[اسلام]] جندب را دیرهنگام دانسته، میگوید: او از [[صحابه]] نخستین نیست، و طبیعی است که مقصود او از قدیم الاسلام، [[اسلام]] [[قبل از هجرت]] [[مسلمانان]] به [[حبشه]] است و منافاتی با اسلام او در [[مدینه]] ندارد. در [[صحابی]] بودن [[جندب]] تردیدی وجود ندارد، ظاهراً در مدینه [[جوانی]] نورس بوده چنان که خود گوید: من در [[زمان رسول خدا]] {{صل}} جوانی رسیده و زورمند شده بودم<ref>ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۱۲.</ref>. و در [[حدیثی]] دیگر گفته است: ما [[نوجوان]] بودیم و [[رسول خدا]] {{صل}} قبل از [[آموختن]] [[قرآن]] به ما [[ایمان]] آموخت، آنگاه با [[خواندن قرآن]]، بر ایمانمان افزود<ref>ابن عدی، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۶۱۲؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۵، ص۱۳۹.</ref>. از دوران [[حیات]] او در زمان رسول خدا {{صل}} و [[خلفا]] [[آگاهی]] چندانی نداریم؛ [[ذهبی]]<ref>ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۳، ص۵۴۵.</ref> به نقل از [[خلیفة بن خیاط]] گوید: در [[جنگ صفین]] عدهای از بدریان در رکاب [[امام علی]] {{ع}} بودند که از جمله آنان [[جندب بن عبدالله]] بود، در حالی که از [[نص کتاب]] خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، الطبقات، ص۱۹۷.</ref>، [[بدری]] بودن وی استظهار نمیشود و به ظاهر سن او نیز اقتضای شرکت در [[بدر]] را ندارد، چنان که [[منابع تاریخی]] نیز اشارهای به شرکت وی در بدر نکردهاند. | ||
[[عبدالله بن جندب]] در [[زمان]] [[فتنه ابن زبیر]] برای [[عسعس بن سلامه]] (صحابی و [[محدث]]) پیغام فرستاد که عدهای از [[برادران دینی]] خود را جمع کن تا برای آنان [[نقل حدیث]] کنم. هنگامی که عدهای جمع شدند، عبدالله، جبه زردرنگی را که بر سرش انداخته بود، برداشت و گفت: رسول خدا{{صل}} عدهای از مسلمانان را به [[جنگ]] [[مشرکان]] فرستاد. [[اسامة بن زید]]<ref>در سریة غالب بن عبدالله بنگرید: بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ج۲، ص۱۱۶.</ref>، شخصی از مشرکان را با آنکه {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} گفته و اظهار [[مسلمانی]] کرده بود، کُشت، به همین جهت رسول خدا او را [[سرزنش]] کرد و فرمود: با {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}؛ که [[روز قیامت]] خواهد آمد چه خواهی کرد. أسامه پیوسته سخن [[رسول خدا]]{{صل}} را تکرار میکرد. سپس جندب گفت: الان [[فتنه]] بر شما سایه انداخته است. هر کس به پا خیزد فتنه او را دربر میگیرد. از جندب پرسیدند: ما الآن چه کنیم؟ گفت: در خانههایتان بنشینید. گفتند: اگر به خانههایمان وارد شدند، چه کنیم؟ گفت: در پستوی خانههایتان بروید. پرسیدند: اگر در پستوی خانههایمان وارد شدند، چه کنیم؟ گفت: عبدالله مقتول باشید به از آن است که عبدالله [[قاتل]] باشید<ref>ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۵۶۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲، ص۱۷۷.</ref>. ظاهراً [[عبدالله بن جندب]] [[فکر]] [[مرجئه]] داشته است. او [[ابوعمران جونی]] را نیز که با [[عبدالله بن زبیر]] [[بیعت]] کرده، قصد [[جنگیدن]] با [[معاویه]] را داشت، منصرف ساخت<ref>ابن اثیر، اسد الغابه ج۵، ص۴۰۲.</ref>. [[عبدالله بجلی]] [[کثیرالروایه]] است. گروهی از بصریان مانند [[حسن بصری]]، [[محمد بن سیرین]]، [[انس بن سیرین]] و گروهی از [[کوفیان]] مانند [[عبدالملک بن عمیر]]، [[اسود بن قیس]] و [[سلمة بن گهیل]] از او [[روایت]] میکنند<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۲۴</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۱۲.</ref> گوید: از [[شامیان]] نیز [[شهر بن حوشب]] از او [[حدیث]] نقل کرده و جندب نیز از طریق [[ابی بن کعب]] و [[حذیفة بن یمان]] از رسول خدا{{صل}} روایت نقل کرده است<ref>ابن اثیر، اسد الغابه ج۱، ص۵۶۷.</ref>. | [[عبدالله بن جندب]] در [[زمان]] [[فتنه ابن زبیر]] برای [[عسعس بن سلامه]] (صحابی و [[محدث]]) پیغام فرستاد که عدهای از [[برادران دینی]] خود را جمع کن تا برای آنان [[نقل حدیث]] کنم. هنگامی که عدهای جمع شدند، عبدالله، جبه زردرنگی را که بر سرش انداخته بود، برداشت و گفت: رسول خدا {{صل}} عدهای از مسلمانان را به [[جنگ]] [[مشرکان]] فرستاد. [[اسامة بن زید]]<ref>در سریة غالب بن عبدالله بنگرید: بلاذری، احمد بن یحیی، فتوح البلدان، ج۲، ص۱۱۶.</ref>، شخصی از مشرکان را با آنکه {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}} گفته و اظهار [[مسلمانی]] کرده بود، کُشت، به همین جهت رسول خدا او را [[سرزنش]] کرد و فرمود: با {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}؛ که [[روز قیامت]] خواهد آمد چه خواهی کرد. أسامه پیوسته سخن [[رسول خدا]] {{صل}} را تکرار میکرد. سپس جندب گفت: الان [[فتنه]] بر شما سایه انداخته است. هر کس به پا خیزد فتنه او را دربر میگیرد. از جندب پرسیدند: ما الآن چه کنیم؟ گفت: در خانههایتان بنشینید. گفتند: اگر به خانههایمان وارد شدند، چه کنیم؟ گفت: در پستوی خانههایتان بروید. پرسیدند: اگر در پستوی خانههایمان وارد شدند، چه کنیم؟ گفت: عبدالله مقتول باشید به از آن است که عبدالله [[قاتل]] باشید<ref>ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۵۶۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲، ص۱۷۷.</ref>. ظاهراً [[عبدالله بن جندب]] [[فکر]] [[مرجئه]] داشته است. او [[ابوعمران جونی]] را نیز که با [[عبدالله بن زبیر]] [[بیعت]] کرده، قصد [[جنگیدن]] با [[معاویه]] را داشت، منصرف ساخت<ref>ابن اثیر، اسد الغابه ج۵، ص۴۰۲.</ref>. [[عبدالله بجلی]] [[کثیرالروایه]] است. گروهی از بصریان مانند [[حسن بصری]]، [[محمد بن سیرین]]، [[انس بن سیرین]] و گروهی از [[کوفیان]] مانند [[عبدالملک بن عمیر]]، [[اسود بن قیس]] و [[سلمة بن گهیل]] از او [[روایت]] میکنند<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۲۴</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه ج۱، ص۶۱۲.</ref> گوید: از [[شامیان]] نیز [[شهر بن حوشب]] از او [[حدیث]] نقل کرده و جندب نیز از طریق [[ابی بن کعب]] و [[حذیفة بن یمان]] از رسول خدا {{صل}} روایت نقل کرده است<ref>ابن اثیر، اسد الغابه ج۱، ص۵۶۷.</ref>. | ||
از [[روایات]] جندب که حسن بصری از طریق ابی بن کعب و حذیفه از رسول خدا{{صل}} نقل کرده یکی این است: {{متن حدیث|مَنْ صَلَّى الصُّبْحَ فَهُوَ في ذِمَّةِ اللهِ، فَانْظُرْ يَا ابْنَ آدَمَ، لا يَطْلُبَنَّكَ اللهُ مِنْ ذِمَّتِهِ بِشَيءٍ}}؛ در [[روز عید قربان]] نیز [[شاهد]] [[خطبه]] رسول خدا{{صل}} بوده و از آن [[حضرت]] نقل کرده است که [[قربانی]] [[روز]] [[عید]] باید پس از [[نماز عید]] باشد<ref>ابن قانع، معجم الصحابه، ج۱، ص۱۴۵.</ref>. [[خطیب بغدادی]]<ref>خیطب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۶۰.</ref> روایتی را نقل کرده که در آن آمده است در روز [[جنگ حنین]] [[جندب بن عبدالله]] از بهترین و محبوبترین [[یاران رسول خدا]]{{صل}} پرسید، آن [[حضرت]] نخست [[ابوبکر]] را به عنوان [[قائم مقام]] خود، [[عمر]] را [[حبیب]] و زبان خود و [[عثمان]] را از خود و خود را از عثمان و علی را [[برادر]] و همراه خود خواند. [[علامه امینی]]<ref>امینی، الغدیر، ج۵، ص۳۴۸.</ref> [[روایت]] مزبور را برساخته و [[رجال]] [[سند حدیث]] را [[ضعیف]] و از جاعلان دانسته و گوید: [[خطیب]] که از ابطال مثل این روایت [[سکوت]] کرده به این دلیل بوده که [[اطمینان]] داشته بطلان آن از لحاظ سند و متن بر کسی پوشیده نیست. | از [[روایات]] جندب که حسن بصری از طریق ابی بن کعب و حذیفه از رسول خدا {{صل}} نقل کرده یکی این است: {{متن حدیث|مَنْ صَلَّى الصُّبْحَ فَهُوَ في ذِمَّةِ اللهِ، فَانْظُرْ يَا ابْنَ آدَمَ، لا يَطْلُبَنَّكَ اللهُ مِنْ ذِمَّتِهِ بِشَيءٍ}}؛ در [[روز عید قربان]] نیز [[شاهد]] [[خطبه]] رسول خدا {{صل}} بوده و از آن [[حضرت]] نقل کرده است که [[قربانی]] [[روز]] [[عید]] باید پس از [[نماز عید]] باشد<ref>ابن قانع، معجم الصحابه، ج۱، ص۱۴۵.</ref>. [[خطیب بغدادی]]<ref>خیطب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱۳، ص۲۶۰.</ref> روایتی را نقل کرده که در آن آمده است در روز [[جنگ حنین]] [[جندب بن عبدالله]] از بهترین و محبوبترین [[یاران رسول خدا]] {{صل}} پرسید، آن [[حضرت]] نخست [[ابوبکر]] را به عنوان [[قائم مقام]] خود، [[عمر]] را [[حبیب]] و زبان خود و [[عثمان]] را از خود و خود را از عثمان و علی را [[برادر]] و همراه خود خواند. [[علامه امینی]]<ref>امینی، الغدیر، ج۵، ص۳۴۸.</ref> [[روایت]] مزبور را برساخته و [[رجال]] [[سند حدیث]] را [[ضعیف]] و از جاعلان دانسته و گوید: [[خطیب]] که از ابطال مثل این روایت [[سکوت]] کرده به این دلیل بوده که [[اطمینان]] داشته بطلان آن از لحاظ سند و متن بر کسی پوشیده نیست. | ||
جندب برای استماع [[حدیث]] از [[ابی بن کعب]] به [[مدینه]] رفته و از او حدیث شنیده و ابی بن کعب به او [[وعده]] کرد، اگر تا [[جمعه]] زنده بماند حقایقی را برملا کند، اما قبل از جمعه درگذشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۸۱.</ref>. جندب در [[فتنه ابن زبیر]] درگذشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۰۹.</ref>. خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، الطبقات، ص۱۹۷.</ref> درگذشت وی را پس از سال ۶۴ دانسته است.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «جندب بن کعب غامدی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۴۲۴-۴۲۵.</ref> | جندب برای استماع [[حدیث]] از [[ابی بن کعب]] به [[مدینه]] رفته و از او حدیث شنیده و ابی بن کعب به او [[وعده]] کرد، اگر تا [[جمعه]] زنده بماند حقایقی را برملا کند، اما قبل از جمعه درگذشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۳، ص۳۸۱.</ref>. جندب در [[فتنه ابن زبیر]] درگذشت<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۶، ص۱۰۹.</ref>. خلیفة بن خیاط<ref>خلیفه بن خیاط، الطبقات، ص۱۹۷.</ref> درگذشت وی را پس از سال ۶۴ دانسته است.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «جندب بن کعب غامدی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۴۲۴-۴۲۵.</ref> |