جهانبینی سکولاریزم دینی در فقه سیاسی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۷: | خط ۷: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
* [[جهانبینی الهی]] [[معتقد]] به خدای غیر فعال، یعنی [[جهانبینی]] [[معتقد]] به خدایی که جز آفریدن و زایش موجودات، کار دیگری ندارد و در جریان [[تدبیر]] و [[مدیریت]] [[جهان]]، نقشی ایفا نمیکند. این نوع [[جهانبینی]] که [[قرآن کریم]] آن را به [[یهودیان]] نسبت داده است {{متن قرآن|قَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ}}<ref>«جهودان چنین گفتند: که دست خدا بسته است» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref> و [[مسیحیت]] کنونی نیز که در این زمینه با اثرپذیری از اندیشۀ [[یهودیان]]، عملاً همین مسلک را پیموده است، در عرصۀ [[سیاسی]] دچار نوعی تناقض است و به نوعی [[جهانبینی سیاسی]] متناقض و به اصطلاح، "پارادوکسیکال" منجر میشود؛ زیرا [[اعتقاد]] به خدای آفرینندۀ کامل مطلق، [[حقّ]] [[حاکمیت خدا]] را نتیجه میدهد که به معنای این است: [[حاکم]] بالذات [[جهان]] که [[مشروعیت]] [[امر و نهی]] و [[سیاست]]، [[حق]] ذاتی اوست منحصراً خدای آفریننده [[جهان]] است. از سویی دیگر، [[اعتقاد]] به عدم دخالت خدای [[جهان]] در امر [[تدبیر]] و [[مدیریت]] و عدم [[اعمال]] [[حقّ حاکمیت]] و [[امر و نهی]]، به معنای بازنشستگی [[خدا]] و خدایینکردن خداست؛ زیرا خدا بودن، مساوی با ذاتی بودن [[حاکمیت]] و [[امر و نهی]] و [[تدبیر]] و [[تصرف]] در [[شئون]] [[خلق]] است. | * [[جهانبینی الهی]] [[معتقد]] به خدای غیر فعال، یعنی [[جهانبینی]] [[معتقد]] به خدایی که جز آفریدن و زایش موجودات، کار دیگری ندارد و در جریان [[تدبیر]] و [[مدیریت]] [[جهان]]، نقشی ایفا نمیکند. این نوع [[جهانبینی]] که [[قرآن کریم]] آن را به [[یهودیان]] نسبت داده است {{متن قرآن|قَالَتِ الْيَهُودُ يَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ}}<ref>«جهودان چنین گفتند: که دست خدا بسته است» سوره مائده، آیه ۶۴.</ref> و [[مسیحیت]] کنونی نیز که در این زمینه با اثرپذیری از اندیشۀ [[یهودیان]]، عملاً همین مسلک را پیموده است، در عرصۀ [[سیاسی]] دچار نوعی تناقض است و به نوعی [[جهانبینی سیاسی]] متناقض و به اصطلاح، "پارادوکسیکال" منجر میشود؛ زیرا [[اعتقاد]] به خدای آفرینندۀ کامل مطلق، [[حقّ]] [[حاکمیت خدا]] را نتیجه میدهد که به معنای این است: [[حاکم]] بالذات [[جهان]] که [[مشروعیت]] [[امر و نهی]] و [[سیاست]]، [[حق]] ذاتی اوست منحصراً خدای آفریننده [[جهان]] است. از سویی دیگر، [[اعتقاد]] به عدم دخالت خدای [[جهان]] در امر [[تدبیر]] و [[مدیریت]] و عدم [[اعمال]] [[حقّ حاکمیت]] و [[امر و نهی]]، به معنای بازنشستگی [[خدا]] و خدایینکردن خداست؛ زیرا خدا بودن، مساوی با ذاتی بودن [[حاکمیت]] و [[امر و نهی]] و [[تدبیر]] و [[تصرف]] در [[شئون]] [[خلق]] است. | ||
*این نوع [[جهانبینی]]، نوعی [[الحاد]] را دربردارد؛ یعنی در رابطه با مسئلۀ وجود [[خدا]]، [[جهانبینی الهی]] است؛ لکن در رابطه با مسئله صفات و [[افعال]] [[خدا]]، [[جهانبینی الحادی]] است. به همین سبب، در عرصۀ [[جهانبینی سیاسی]] و نیز نظریۀ [[سیاسی]]، به دو نتیجۀ متضاد میرساند. بخش [[الهی]] این [[جهانبینی]] که [[خدا]] را [[آفریدگار]] [[جهان]] میشناسد، [[جهانبینی سیاسی]] [[معتقد]] به [[حاکمیت خدا]] را بر [[جهان]] و [[انسان]] و اینکه [[امر و نهی]] و [[حاکمیت خدا]] منشأ و مبنای هر نوع [[قدرت سیاسی]] [[مشروع]] است را نتیجه میدهد، و بخش [[الحادی]] آن، که [[خدا]] را برای [[جهان هستی]] پدری بازنشسته و از کار افتاده میشناسد، [[جهانبینی سیاسی]] و سرانجام نظریات [[سیاسی]] [[معتقد]] به "[[حق]] = [[زور]]" را در عرصۀ مباحث [[سیاسی]] نتیجه میدهد. | * این نوع [[جهانبینی]]، نوعی [[الحاد]] را دربردارد؛ یعنی در رابطه با مسئلۀ وجود [[خدا]]، [[جهانبینی الهی]] است؛ لکن در رابطه با مسئله صفات و [[افعال]] [[خدا]]، [[جهانبینی الحادی]] است. به همین سبب، در عرصۀ [[جهانبینی سیاسی]] و نیز نظریۀ [[سیاسی]]، به دو نتیجۀ متضاد میرساند. بخش [[الهی]] این [[جهانبینی]] که [[خدا]] را [[آفریدگار]] [[جهان]] میشناسد، [[جهانبینی سیاسی]] [[معتقد]] به [[حاکمیت خدا]] را بر [[جهان]] و [[انسان]] و اینکه [[امر و نهی]] و [[حاکمیت خدا]] منشأ و مبنای هر نوع [[قدرت سیاسی]] [[مشروع]] است را نتیجه میدهد، و بخش [[الحادی]] آن، که [[خدا]] را برای [[جهان هستی]] پدری بازنشسته و از کار افتاده میشناسد، [[جهانبینی سیاسی]] و سرانجام نظریات [[سیاسی]] [[معتقد]] به "[[حق]] = [[زور]]" را در عرصۀ مباحث [[سیاسی]] نتیجه میدهد. | ||
*از آنچه تاکنون گفتیم میتوان نتیجه گرفت آن دسته از نظریههای [[سیاسی]] یا فلسفههای [[سیاسی]] یا تئوریهای [[سیستم سیاسی]] که مبتنی بر قاعدۀ "[[زور]] =[[حق]]"اند و نیز آن دسته از نظریهها و فلسفهها و سیستمهای [[سیاسی]] که وجود خدایی را که [[حقّ حاکمیت]] [[سیاسی]] ([[حق]] [[امر و نهی]] و [[تدبیر]]) [[حق]] ذاتی اوست، در نظر نگیرند، خواه ناخواه مبتنی بر [[جهانبینی]] الحادیاند؛ خواه [[جهانبینی الحادی]] صرف، یا [[جهانبینی الحادی]] مندرج در ضمن [[جهانبینی الهی]] مبتنی بر [[اعتقاد]] به خدای غیر فعال<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص۸۵-۸۷.</ref>. | * از آنچه تاکنون گفتیم میتوان نتیجه گرفت آن دسته از نظریههای [[سیاسی]] یا فلسفههای [[سیاسی]] یا تئوریهای [[سیستم سیاسی]] که مبتنی بر قاعدۀ "[[زور]] =[[حق]]"اند و نیز آن دسته از نظریهها و فلسفهها و سیستمهای [[سیاسی]] که وجود خدایی را که [[حقّ حاکمیت]] [[سیاسی]] ([[حق]] [[امر و نهی]] و [[تدبیر]]) [[حق]] ذاتی اوست، در نظر نگیرند، خواه ناخواه مبتنی بر [[جهانبینی]] الحادیاند؛ خواه [[جهانبینی الحادی]] صرف، یا [[جهانبینی الحادی]] مندرج در ضمن [[جهانبینی الهی]] مبتنی بر [[اعتقاد]] به خدای غیر فعال<ref>[[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[فقه نظام سیاسی اسلام ج۱ (کتاب)|فقه نظام سیاسی اسلام]]، ج۱، ص۸۵-۸۷.</ref>. | ||
== منابع == | == منابع == |