حابس بن سعد بن منذر طائی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== آشنایی اجمالی == | == آشنایی اجمالی == | ||
وی از تیره [[ثعلبة بن عمرو بن ثعلبة بن حیان]]، از [[قبیله طی]]<ref>ابن سلام، کتاب النسب، ص۳۳۲؛ ابن کلبی، هشام بن محمد، نسب قد والیمن الکبیر، ج۱، ص۲۴۵.</ref> بود و از او در شمار [[صحابه]] ساکن در [[شام]] یا [[حمص]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۸۵.</ref> نام برده شده است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۰۱؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۳، ص۱۰۸؛ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۹۴.</ref> و در شام به [[یمانی]] [[شهرت]] داشت<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۴۴.</ref>. حابس مدت کمی محضر [[رسول خدا]]{{صل}} را [[درک]] کرد. [[ذهبی]]<ref>تاریخ، ج۳، ص۵۶۱.</ref> از او با عنوان یکی از عُباد نام برده که از طرف [[ابوبکر]] به شام رفته است. [[عمر]] نیز او را به [[قضاوت]] حمص گماشت<ref>ابن کلبی، هشام بن محمد، نسب قد والیمن الکبیر، ج۱، ص۲۴۵.</ref>، و از او پرسید: چگونه عمل خواهی کرد؟ حابس گفت: به [[کتاب خدا]]. عمر پرسید: اگر در کتاب خدا نبود چه میکنی؟ حابس گفت: به [[سنت رسول خدا]]{{صل}} و اگر در آن نیز چیزی نیافتم، با همنشینانم [[مشورت]] میکنم و [[اجتهاد]] کرده و به [[رأی]] خود عمل میکنم<ref>ابن نجیم مصری حنفی، البحر الرائق شرح کنز الدقائق، ج۶، ص۴۶۳.</ref>، اما او قبل از اینکه به حمص رود، در [[خواب]] دید، [[فرشتگان]] بسیاری با طلوع [[آفتاب]] از [[مشرق]] پیدا شدند و ماه نیز در حالی که مشرف بر [[ستارگان]] بود، از جانب [[مغرب]] آمد. سپس خواب را برای عمر نقل کرد. عمر از او پرسید: شما در کدام طرف قرار داشتی؟ گفت: در طرفی که ماه و ستارگان قرار داشتند. عمر خواب او را به بد تفأل زد و گفت: تو با نشانههایی هستی که از بین میروند و از فرستادن او به حمس پشیمان شد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۴۴؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۸۵.</ref>. حابس تا [[خلافت]] [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} در [[مدینه]] بود، سپس در شام به [[معاویه]] پیوست و از [[نزدیکان]] و معتمدان او شد و به دستور معاو به همراه تنی چند از [[یاران]] معاویه به [[شرحبیل بن حسنه]] چنین تلقین کردند که علی{{ع}} [[عثمان]] را کشته است<ref>منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۴۴.</ref>، او در [[جنگ صفین]] از همراهان [[معاویه]] و [[فرمانده]] [[قبیله طی]] و به قولی فرمانده میمنه پیاده [[نظام]]<ref>خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۱۴۷.</ref> [[لشکر]] معاویه بود<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۳۵۲.</ref> و در [[صفین]] چنین سرود: | وی از تیره [[ثعلبة بن عمرو بن ثعلبة بن حیان]]، از [[قبیله طی]]<ref>ابن سلام، کتاب النسب، ص۳۳۲؛ ابن کلبی، هشام بن محمد، نسب قد والیمن الکبیر، ج۱، ص۲۴۵.</ref> بود و از او در شمار [[صحابه]] ساکن در [[شام]] یا [[حمص]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۸۵.</ref> نام برده شده است<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۳۰۱؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۳، ص۱۰۸؛ ابن حبان، الثقات، ج۳، ص۹۴.</ref> و در شام به [[یمانی]] [[شهرت]] داشت<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۴۴.</ref>. حابس مدت کمی محضر [[رسول خدا]] {{صل}} را [[درک]] کرد. [[ذهبی]]<ref>تاریخ، ج۳، ص۵۶۱.</ref> از او با عنوان یکی از عُباد نام برده که از طرف [[ابوبکر]] به شام رفته است. [[عمر]] نیز او را به [[قضاوت]] حمص گماشت<ref>ابن کلبی، هشام بن محمد، نسب قد والیمن الکبیر، ج۱، ص۲۴۵.</ref>، و از او پرسید: چگونه عمل خواهی کرد؟ حابس گفت: به [[کتاب خدا]]. عمر پرسید: اگر در کتاب خدا نبود چه میکنی؟ حابس گفت: به [[سنت رسول خدا]] {{صل}} و اگر در آن نیز چیزی نیافتم، با همنشینانم [[مشورت]] میکنم و [[اجتهاد]] کرده و به [[رأی]] خود عمل میکنم<ref>ابن نجیم مصری حنفی، البحر الرائق شرح کنز الدقائق، ج۶، ص۴۶۳.</ref>، اما او قبل از اینکه به حمص رود، در [[خواب]] دید، [[فرشتگان]] بسیاری با طلوع [[آفتاب]] از [[مشرق]] پیدا شدند و ماه نیز در حالی که مشرف بر [[ستارگان]] بود، از جانب [[مغرب]] آمد. سپس خواب را برای عمر نقل کرد. عمر از او پرسید: شما در کدام طرف قرار داشتی؟ گفت: در طرفی که ماه و ستارگان قرار داشتند. عمر خواب او را به بد تفأل زد و گفت: تو با نشانههایی هستی که از بین میروند و از فرستادن او به حمس پشیمان شد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۴۴؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۸۵.</ref>. حابس تا [[خلافت]] [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} در [[مدینه]] بود، سپس در شام به [[معاویه]] پیوست و از [[نزدیکان]] و معتمدان او شد و به دستور معاو به همراه تنی چند از [[یاران]] معاویه به [[شرحبیل بن حسنه]] چنین تلقین کردند که علی {{ع}} [[عثمان]] را کشته است<ref>منقری، نصر بن مزاحم، وقعة صفین، ص۴۴.</ref>، او در [[جنگ صفین]] از همراهان [[معاویه]] و [[فرمانده]] [[قبیله طی]] و به قولی فرمانده میمنه پیاده [[نظام]]<ref>خلیفة بن خیاط، الطبقات، ص۱۴۷.</ref> [[لشکر]] معاویه بود<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۳۵۲.</ref> و در [[صفین]] چنین سرود: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''فما بين المنايا غير سبع''|2=''بقين من المحرم او ثمان''}} | {{ب|''فما بين المنايا غير سبع''|2=''بقين من المحرم او ثمان''}} | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
حابس در محرم [[سال]] ۳۷ در صفین کشته شد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۴۴؛ مزی، تهذیب الکماللإ ج۵، ص۱۸۵.</ref>. بعد از تمام شدن [[نبرد]]، [[عدی بن حاتم]] و فرزندش زید بر جنازه حابس گذشتند، [[زید]] گفت: این جنازه دایی من است. عدی گفت: بله خدا [[لعنت]] کند او را چه بد قتلگاهی دارد. زید سه مرتبه پرسید: چه کسی او را کشت؟ مردی از [[بکر بن وائل]] بلند شد و از نحوه کشتن حابس سخن گفت. [[زید]] او را غافلگیرانه با نیزه کشت و به طرف [[لشکر]] [[معاویه]] فرار کرد و عدی او را [[نفرین]] کرد و زید در این باره شعری سرود<ref>ابن ابی الحدید، مسندلإ ج۲، ص۲۴۴.</ref>. | حابس در محرم [[سال]] ۳۷ در صفین کشته شد<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۴۴؛ مزی، تهذیب الکماللإ ج۵، ص۱۸۵.</ref>. بعد از تمام شدن [[نبرد]]، [[عدی بن حاتم]] و فرزندش زید بر جنازه حابس گذشتند، [[زید]] گفت: این جنازه دایی من است. عدی گفت: بله خدا [[لعنت]] کند او را چه بد قتلگاهی دارد. زید سه مرتبه پرسید: چه کسی او را کشت؟ مردی از [[بکر بن وائل]] بلند شد و از نحوه کشتن حابس سخن گفت. [[زید]] او را غافلگیرانه با نیزه کشت و به طرف [[لشکر]] [[معاویه]] فرار کرد و عدی او را [[نفرین]] کرد و زید در این باره شعری سرود<ref>ابن ابی الحدید، مسندلإ ج۲، ص۲۴۴.</ref>. | ||
[[حارث بن یزید]] گوید: در [[روز]] [[جنگ صفین]] [[ابو مسلم خولانی]]، [[حابس طائی]] و [[ربیعه جرشی]] که هر سه در لشکر معاویه بودند، گردهم آمدند و گفتند هر یک از ما دعایی کند. ابومسلم گفت: {{عربی |"اللَّهُمَّ اغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا وَ عَافِنَا"}}؛ حابس گفت: {{عربی |"اللهم اجمع بیننا و بینهم ثم احکم بیننا و بینهم"}} و ربیعه گفت: {{عربی|"اللهم اجمع بیننا ثم ابلنا بهم و ابلهم بنا"}}؛ ابومسلم به [[سلامت]] از معرکه [[جان]] به در برد. [[چشم]] [[ربیعه]] [[کور]] شد و حابس نیز کشته شد. یک شاعر عراقی درباره کشته شدن حابس اشعاری سروده است<ref> ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۳۵۲.</ref>. گویند: [[امیر مؤمنان علی]]{{ع}} با [[مالک اشتر]] بر کشتگان [[صفین]] گذشت. مالک متوجه کشتهای شد و عرض کرد: این حابس است که من او را [[مؤمن]] میدانستم که به [[گمراهی]] کشته شد. [[امام]] فرمود: هم اکنون او مؤمن - [[مسلمان]] - است<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۳۵۲.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۵۶.</ref> از [[حابس بن سعد یمانی]] دیگری نام برده و سپس گفته است: [[عبد الصمد بن سعید حمصی]] او را در شمار [[صحابه]] ساکن در [[حمص]] دانسته که از [[مصر]] به حمص آمد. ابن حجر<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۵۶.</ref> گوید: شاید وی با حابس سعد طائی یکی باشد و [[ابن ابی حاتم]]<ref>ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۲۹۲.</ref> نیز این دو را یکی دانسته است.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «حابس بن سعد بن منذر طائی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۴۴۱-۴۴۲.</ref> | [[حارث بن یزید]] گوید: در [[روز]] [[جنگ صفین]] [[ابو مسلم خولانی]]، [[حابس طائی]] و [[ربیعه جرشی]] که هر سه در لشکر معاویه بودند، گردهم آمدند و گفتند هر یک از ما دعایی کند. ابومسلم گفت: {{عربی |"اللَّهُمَّ اغْفِرْ لَنَا وَ ارْحَمْنَا وَ عَافِنَا"}}؛ حابس گفت: {{عربی |"اللهم اجمع بیننا و بینهم ثم احکم بیننا و بینهم"}} و ربیعه گفت: {{عربی|"اللهم اجمع بیننا ثم ابلنا بهم و ابلهم بنا"}}؛ ابومسلم به [[سلامت]] از معرکه [[جان]] به در برد. [[چشم]] [[ربیعه]] [[کور]] شد و حابس نیز کشته شد. یک شاعر عراقی درباره کشته شدن حابس اشعاری سروده است<ref> ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۳۵۲.</ref>. گویند: [[امیر مؤمنان علی]] {{ع}} با [[مالک اشتر]] بر کشتگان [[صفین]] گذشت. مالک متوجه کشتهای شد و عرض کرد: این حابس است که من او را [[مؤمن]] میدانستم که به [[گمراهی]] کشته شد. [[امام]] فرمود: هم اکنون او مؤمن - [[مسلمان]] - است<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۱، ص۳۵۲.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۵۶.</ref> از [[حابس بن سعد یمانی]] دیگری نام برده و سپس گفته است: [[عبد الصمد بن سعید حمصی]] او را در شمار [[صحابه]] ساکن در [[حمص]] دانسته که از [[مصر]] به حمص آمد. ابن حجر<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۵۶.</ref> گوید: شاید وی با حابس سعد طائی یکی باشد و [[ابن ابی حاتم]]<ref>ابن ابی حاتم، الجرح و التعدیل، ج۳، ص۲۹۲.</ref> نیز این دو را یکی دانسته است.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «حابس بن سعد بن منذر طائی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۴۴۱-۴۴۲.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |