حارث بن اقیش عکلی عوفی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== آشنایی اجمالی == | == آشنایی اجمالی == | ||
منسوب به عُکل ([[عکلی]] منسوب به زنی به نام عکل است که [[سرپرستی]] [[فرزندان]] [[عوف بن ایاس بن قیس]] را به عهده گرفت و فرزندان عوف به او منسوب شدند)<ref>سمعانی، الأنساب، ج۴، ص۲۲۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۸۶.</ref>، وی هم [[پیمان]] [[انصار]] بود<ref>ابن حجر، تهذیب، ج۱، ص۱۷۲.</ref>، شاخهای از [[قبیله]] [[تمیم]] است | منسوب به عُکل ([[عکلی]] منسوب به زنی به نام عکل است که [[سرپرستی]] [[فرزندان]] [[عوف بن ایاس بن قیس]] را به عهده گرفت و فرزندان عوف به او منسوب شدند)<ref>سمعانی، الأنساب، ج۴، ص۲۲۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۸۶.</ref>، وی هم [[پیمان]] [[انصار]] بود<ref>ابن حجر، تهذیب، ج۱، ص۱۷۲.</ref>، شاخهای از [[قبیله]] [[تمیم]] است او را [[حارث بن زهیر بن اقیش]] هم گفتهاند<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۵۸.</ref>. [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۰۶.</ref> میگوید: تردیدی در یک نفر بودن این دو نام نیست. یک بار به جدش و یک مرتبه به پدرش نسبت داده شده است، اما به گفته ابن اثیر<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۰۶.</ref>، [[ابن شاهین]] در اینکه این دو نام متعلق به یک نفر باشند، [[تردید]] کرده است و [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۶۹.</ref>، نیز [[حارث بن زهیر]] را غیر از [[حارث بن اقیش]] دانسته است. تنها [[شاهد]] ابن حجر در یکی نبودن این نام، [[نامه]] [[رسول خدا]] به حارث بن زهیر و [[قوم]] اوست. در حالی که این نامه برای حارث بن اقیش و قوم او نیز نقل شده است<ref>احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، ج۳، ص۲۱۷.</ref>. بنابراین دلیلی بر دو نفر بودن آنان نیست، چنان که تردیدی در [[صحابی]] بودن وی نیست. به گفته ابن حجر<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۵۸.</ref>، [[بغوی]] به صحابی بودن وی تصریح کرده، میگوید: او از رسول خدا {{صل}} [[روایت]] شنیده است؛ چنان که [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۷، ص۴۷.</ref> نیز وی را در شمار [[صحابه]] ساکن [[بصره]] نام برده و در شرح حال وی تنها به روایت ذیل از رسول خدا بسنده کرده است: همانا مردی از [[امت]] من میتواند [[شفیع]] گروهی چون قبیلههای [[ربیعه]] و [[مضر]] باشد. روایت مزبور در [[منابع روایی]] بسیاری<ref>بنگرید: ابن مبارک، مسند الإمام عبد الله بن المبارک، ص۶۷؛ ابن ابی شیبه کوفی، المصنف، ج۷، ص۴۲۳ و ج۸، ص۹۷؛ ابن ابی عاصم، الأحاد و المثانی، ج۲، ص۲۹۳؛ بخاری، التاریخ الکبیر، ج۲، ص۲۶۱.</ref> به همان صورتی که [[ابن سعد]] آورده از حارث نقل شده است، اما [[طبرانی]]<ref>طبرانی، المعجم الکبیر، ج۳، ص۲۶۵.</ref> و [[مزی]]<ref>مزی، تهذیب الکمال، ج۵، ص۲۱۴.</ref> این [[روایت]] را که درباره [[شفاعت]] دیگران است (از حارث)، دنبال روایتی آوردهاند که در آن آمده است: اگر شخصی چهار فرزند او بمیرد، [[خداوند]] او را به فضل و [[رحمت]] خود وارد [[بهشت]] میکند. از آن [[حضرت]] پرسیدند: اگر سه فرزند او بمیرد چطور؟ حضرت فرمود: باز هم وارد بهشت میشود. سپس [[سائل]] گفت: اگر دو فرزند او بمیرد چطور؟ حضرت فرمود: باز وارد بهشت میشود. سپس فرمود: همانا مردی از [[امت]] من میتواند [[شفیع]] گروهی چون قبیلههای [[ربیعه]] و [[مضر]] باشد. این متن تنها یک [[حدیث]] بوده که با تقطیع آن [[تصور]] میشود [[احادیث]] متعدد از وی نقل شده است، اما چنان که مزی<ref>مزی، تهذیب الکمال، ج۵، ص۲۱۴.</ref> و [[طوسی]]<ref>طوسی، رجال، ص۳۶.</ref> گفتهاند: از وی تنها یک حدیث نقل شده است. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۵۶.</ref>، درباره حدیث پیشین گوید: [[ابن ماجه]] [[حدیثی]] در باب شفاعت به [[سند صحیح]] از حارث روایت کرده است. [[رسول خدا]] {{صل}} به او و قومش [[نامه]] نوشت و فرمود: [[ایمان]] آنان به [[خداوند متعال]] در صورتی است که [[اقامه نماز]] کنند، [[زکات]] بدهند و سهم [[خدا]] و رسولش را ادا کنند<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۰۶؛ احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، ج۳، ص۲۱۸.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «حارث بن أقیش عکلی عوفی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۴۴۸.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |