حارث بن عبد کلال: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
== آشنایی اجمالی == | == آشنایی اجمالی == | ||
نسبه وی به [[نصر بن سهل بن عریب بن عبدکلال بن عبید بن فهد بن زید حمیری]]، یکی از [[پادشاهان]] [[یمن]] میرسد<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۷۷.</ref>. برخی او را [[حارث بن عبدکلال اصغر]] گفتهاند<ref>شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۱۱، ص۳۷۲.</ref>، [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۷۷.</ref> در بخش اول [[الاصابه]] ([[صحابه]]) از او یاد کرده و مستند [[صحابی]] بودن او، [[روایات]] زیادی است که بر [[مسلمانی]] او دلالت دارد. گفتهاند: پدرش از پادشاهان[[حمیر]] بود که به [[دین]] [[مسیح]] [[ایمان]] داشت، سپس [[قبل از بعثت]] به [[رسول خدا]]{{صل}} [[ایمان]] آورد {{عربی|"کان مؤمنا بدین المسیح فآمن بالنبی قبل مبعثه"}}<ref>احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، ج۲، ص۵۵۵.</ref>. [[مالک بن مراره رهاوی]] فرستاده بزرگان [[حمیر]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۳۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷ و ۲۰۳.</ref>، [[نامه]] سران حمیر را در سال نهم پس از آمدن رسول خدا{{صل}} از تبوک. نزد آن [[حضرت]] آورد و از [[مسلمان]] شدن بزرگان حمیر از جمله حارث خبر داد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۳۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۷۸.</ref>. [[بلال]] به دستور آن حضرت از فرستاده [[حمیریان]] [[پذیرایی]] کرد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۳۵ و ۲۳۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۸۵.</ref>. رسول خدا{{صل}} [[مهاجر بن ابی امیه]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۵۵؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۷۸.</ref> یا [[عمرو بن حزم]]<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۸۱۱؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۲۲.</ref> یا [[معاذ بن جبل]]<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۷۸.</ref> را به سوی حارث فرستاد و حارث [[اسلام]] آورد و در [[وصف پیامبر]] و دین ایشان چنین سرود: | نسبه وی به [[نصر بن سهل بن عریب بن عبدکلال بن عبید بن فهد بن زید حمیری]]، یکی از [[پادشاهان]] [[یمن]] میرسد<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۷۷.</ref>. برخی او را [[حارث بن عبدکلال اصغر]] گفتهاند<ref>شامی، سبل الهدی و الرشاد، ج۱۱، ص۳۷۲.</ref>، [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۷۷.</ref> در بخش اول [[الاصابه]] ([[صحابه]]) از او یاد کرده و مستند [[صحابی]] بودن او، [[روایات]] زیادی است که بر [[مسلمانی]] او دلالت دارد. گفتهاند: پدرش از پادشاهان[[حمیر]] بود که به [[دین]] [[مسیح]] [[ایمان]] داشت، سپس [[قبل از بعثت]] به [[رسول خدا]] {{صل}} [[ایمان]] آورد {{عربی|"کان مؤمنا بدین المسیح فآمن بالنبی قبل مبعثه"}}<ref>احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، ج۲، ص۵۵۵.</ref>. [[مالک بن مراره رهاوی]] فرستاده بزرگان [[حمیر]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۳۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷ و ۲۰۳.</ref>، [[نامه]] سران حمیر را در سال نهم پس از آمدن رسول خدا {{صل}} از تبوک. نزد آن [[حضرت]] آورد و از [[مسلمان]] شدن بزرگان حمیر از جمله حارث خبر داد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۳۵؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۷۸.</ref>. [[بلال]] به دستور آن حضرت از فرستاده [[حمیریان]] [[پذیرایی]] کرد<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۳۵ و ۲۳۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۸۵.</ref>. رسول خدا {{صل}} [[مهاجر بن ابی امیه]]<ref>ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۵۵؛ یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۷۸.</ref> یا [[عمرو بن حزم]]<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۸۱۱؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۲۲.</ref> یا [[معاذ بن جبل]]<ref>یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۲، ص۷۸.</ref> را به سوی حارث فرستاد و حارث [[اسلام]] آورد و در [[وصف پیامبر]] و دین ایشان چنین سرود: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''دينك دين الحق فيه طهارةٌ''|2=''وأنت بما فيه من الحق آمر''}} | {{ب|''دينك دين الحق فيه طهارةٌ''|2=''وأنت بما فيه من الحق آمر''}} | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
:[[دین]] تو، [[دین حق]] است که در آن [[پاکی]] است و تو امرکننده به آنچه [[حق]] است هستی. | :[[دین]] تو، [[دین حق]] است که در آن [[پاکی]] است و تو امرکننده به آنچه [[حق]] است هستی. | ||
آن حضرت در پاسخ نامه [[شرحبیل]]، حارث و دیگر [[حمیریان]]، پس از {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.</ref> و [[حمد]] [[الهی]] چنین نوشت: فرستادگان شما پیامتان را رساندند و از کارهایتان مرا [[آگاه]] کردند و از [[پذیرفتن اسلام]] و به [[هلاکت]] رساندن [[مشرکان]] آگاهم نمودند. [[خداوند]] شما را [[هدایت]] کند و از [[خدا]] و رسولش [[اطاعت]] کنید و [[نماز]] به پا دارید و [[زکات]] بپردازید و از [[غنایم]] سهم خدا و پیامبرش و آنچه را برای او معین شده، و آنچه از صادقات را که بر [[مؤمنان]] [[واجب]] شده است مانند زکات [[زمین]]، [[چارپایان]] و [[صدقات]] پرداخت کنید<ref>ر.ک: ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۳۵ و ۲۳۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۸۵؛ صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، ج۴، ص۱۳۴.</ref> و دیات را به تفصیل برای آنان نوشت<ref>ر.ک: السنن الکبری، ج۸، ص۵۸.</ref>. [[همدانی]] در کتاب الانساب گزارش کرده است: [[رسول خدا]] به [[حارث]] و برادرش نامهای نوشت و به فرستادهاش امر کرد که [[آیه]] {{متن قرآن|لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ مُنْفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ}}<ref>«کافران از اهل کتاب و مشرکان، (از کیش خود) دست نمیکشیدند تا آنکه آن برهان به آنان رسد» سوره بینه، آیه ۱.</ref>. را برای آن دو بخواند. [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۲۲.</ref> به [[تصور]] اینکه تنها مستند [[صحابی]] بودن حارث همین [[نامه]] [[پیامبر]] به او و دیگر حمیریان است، بر [[ابن منده]] و [[ابونعیم]] خرده گرفته که نمیدانم چرا چنین شخصی که صحابی نیست و پیامبر را ندیده، مانند [[احنف بن قیس]] و مانند اینها، اما نامشان را در شمار [[صحابه]] میآورند؛ [[ذهبی]]<ref>ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۱، ص۱۰۴.</ref> نیز او را صحابی ندانسته است، اما چنین [[تصوری]] [[اشتباه]] است؛ زیرا حارث بعدها بر رسول خدا{{صل}} وارد شد، [[اسلام]] آورد و با آن [[حضرت]] معانقه کرد (تراجم نویسان به اشتباه «اعتنقه» را «اعتقد» آوردهاند) و عبایش را زیرانداز او قرار داد و فرمود: مردی [[کریم]] و [[نیک]] صورت بر شما وارد شد<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۷۷؛ احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، ج۲، ص۵۵۵.</ref>. [[برادران]] وی [[معدیکرب بن حارث بن عبد کلال|معډیکرب]]، [[غریب بن حارث بن عبد کلال|غریب]]، [[حمره بن حارث بن عبد کلال|حمره]]<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۵۱، ص۱۸۴.</ref>، [[شرحبیل بن حارث بن عبد کلال|شرحبیل]] و [[نعیم بن حارث بن عبد کلال|نعیم]] نام داشتند<ref>حاکم، ج۱، ص۳۹۵.</ref>، حارث در [[یمن]] درگذشت<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۵۱، ص۱۸۴.</ref>، ولی [[زمان مرگ]] او روشن نیست.<ref>[[حسین مرادی نسب|مرادی نسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «حارث بن عبد کلال»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۴۷۶.</ref> | آن حضرت در پاسخ نامه [[شرحبیل]]، حارث و دیگر [[حمیریان]]، پس از {{متن قرآن|بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ}}<ref>«به نام خداوند بخشنده بخشاینده» سوره فاتحه، آیه ۱.</ref> و [[حمد]] [[الهی]] چنین نوشت: فرستادگان شما پیامتان را رساندند و از کارهایتان مرا [[آگاه]] کردند و از [[پذیرفتن اسلام]] و به [[هلاکت]] رساندن [[مشرکان]] آگاهم نمودند. [[خداوند]] شما را [[هدایت]] کند و از [[خدا]] و رسولش [[اطاعت]] کنید و [[نماز]] به پا دارید و [[زکات]] بپردازید و از [[غنایم]] سهم خدا و پیامبرش و آنچه را برای او معین شده، و آنچه از صادقات را که بر [[مؤمنان]] [[واجب]] شده است مانند زکات [[زمین]]، [[چارپایان]] و [[صدقات]] پرداخت کنید<ref>ر. ک: ابن هشام، السیرة النبویه، ج۴، ص۲۳۵ و ۲۳۶؛ ابن سعد، الطبقات الکبری، ج۱، ص۲۶۷؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۸۵؛ صنعانی، عبدالرزاق، المصنف، ج۴، ص۱۳۴.</ref> و دیات را به تفصیل برای آنان نوشت<ref>ر. ک: السنن الکبری، ج۸، ص۵۸.</ref>. [[همدانی]] در کتاب الانساب گزارش کرده است: [[رسول خدا]] به [[حارث]] و برادرش نامهای نوشت و به فرستادهاش امر کرد که [[آیه]] {{متن قرآن|لَمْ يَكُنِ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ وَالْمُشْرِكِينَ مُنْفَكِّينَ حَتَّى تَأْتِيَهُمُ الْبَيِّنَةُ}}<ref>«کافران از اهل کتاب و مشرکان، (از کیش خود) دست نمیکشیدند تا آنکه آن برهان به آنان رسد» سوره بینه، آیه ۱.</ref>. را برای آن دو بخواند. [[ابن اثیر]]<ref>ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۲۲.</ref> به [[تصور]] اینکه تنها مستند [[صحابی]] بودن حارث همین [[نامه]] [[پیامبر]] به او و دیگر حمیریان است، بر [[ابن منده]] و [[ابونعیم]] خرده گرفته که نمیدانم چرا چنین شخصی که صحابی نیست و پیامبر را ندیده، مانند [[احنف بن قیس]] و مانند اینها، اما نامشان را در شمار [[صحابه]] میآورند؛ [[ذهبی]]<ref>ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۱، ص۱۰۴.</ref> نیز او را صحابی ندانسته است، اما چنین [[تصوری]] [[اشتباه]] است؛ زیرا حارث بعدها بر رسول خدا {{صل}} وارد شد، [[اسلام]] آورد و با آن [[حضرت]] معانقه کرد (تراجم نویسان به اشتباه «اعتنقه» را «اعتقد» آوردهاند) و عبایش را زیرانداز او قرار داد و فرمود: مردی [[کریم]] و [[نیک]] صورت بر شما وارد شد<ref>ابن حجر، الاصابه، ج۱، ص۶۷۷؛ احمدی میانجی، علی، مکاتیب الرسول، ج۲، ص۵۵۵.</ref>. [[برادران]] وی [[معدیکرب بن حارث بن عبد کلال|معډیکرب]]، [[غریب بن حارث بن عبد کلال|غریب]]، [[حمره بن حارث بن عبد کلال|حمره]]<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۵۱، ص۱۸۴.</ref>، [[شرحبیل بن حارث بن عبد کلال|شرحبیل]] و [[نعیم بن حارث بن عبد کلال|نعیم]] نام داشتند<ref>حاکم، ج۱، ص۳۹۵.</ref>، حارث در [[یمن]] درگذشت<ref>ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ج۵۱، ص۱۸۴.</ref>، ولی [[زمان مرگ]] او روشن نیست.<ref>[[حسین مرادی نسب|مرادی نسب، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «حارث بن عبد کلال»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۴۷۶.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |