پرش به محتوا

حبیب بن ربیعه سلمی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
 
خط ۲: خط ۲:
| موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر
| موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر
| عنوان مدخل  = حبیب بن ربیعه سلمی
| عنوان مدخل  = حبیب بن ربیعه سلمی
| مداخل مرتبط =
| مداخل مرتبط =  
| پرسش مرتبط  = }}
| پرسش مرتبط  = }}
== آشنایی اجمالی ==
== آشنایی اجمالی ==
[[ابوعبدالرحمن عبد الله]] ([[تابعی]] معروف) از [[فرزندان]] اوست، از این رو [[کنیه]] وی [[ابو عبدالله سلمی]] است، به او [[حبیب سلمی]] نیز گفته‌اند<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۸۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۷۹.</ref>. [[ابن حبان]] و [[ابن منده]]<ref>به نقل ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۱۷.</ref> و [[مزنی]]<ref>به نقل ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۱، ص۱۱۷.</ref> وی را از [[صحابه]] دانسته‌اند، [[ابو عبدالرحمان سلمی]] فرزند حارث نیز گوید: پدرم از صحابه بود و در [[غزوات]] [[رسول خدا]]{{صل}} شرکت داشت، او به من [[قرآن]] می‌آموخت <ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۸۳۰.</ref>. [[عطاء بن سائب]] به نقل از [[ابوعبدالرحمان سلمی]] گوید: پدرم و [[حذیفه]] در [[مدائن]] بودند، حذیفه [[آیه]]: {{متن قرآن|اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ}}<ref>«رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت» سوره قمر، آیه ۱.</ref>. را خواند، سپس گفت: ماه در [[زمان رسول خدا]]{{صل}} شکافته شد و اما [[قیامت]] نزدیک است، امروز [[روز]] آماده شدن و فردا روز مسابقه است. از پدرم پرسیدم: آیا فردا با [[مردم]] مسابقه می‌دهی!؟ گفت: مسابقه در [[اعمال]] و رفتن به [[بهشت]] است<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۲۱۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۱۷.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «حبیب بن ربیعه سلمی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۵۲۸.</ref>
[[ابوعبدالرحمن عبد الله]] ([[تابعی]] معروف) از [[فرزندان]] اوست، از این رو [[کنیه]] وی [[ابو عبدالله سلمی]] است، به او [[حبیب سلمی]] نیز گفته‌اند<ref>ابن عبدالبر، الاستیعاب، ج۱، ص۳۸۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۶۷۹.</ref>. [[ابن حبان]] و [[ابن منده]]<ref>به نقل ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۱۷.</ref> و [[مزنی]]<ref>به نقل ذهبی، تجرید أسماء الصحابه، ج۱، ص۱۱۷.</ref> وی را از [[صحابه]] دانسته‌اند، [[ابو عبدالرحمان سلمی]] فرزند حارث نیز گوید: پدرم از صحابه بود و در [[غزوات]] [[رسول خدا]] {{صل}} شرکت داشت، او به من [[قرآن]] می‌آموخت <ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۲، ص۸۳۰.</ref>. [[عطاء بن سائب]] به نقل از [[ابوعبدالرحمان سلمی]] گوید: پدرم و [[حذیفه]] در [[مدائن]] بودند، حذیفه [[آیه]]: {{متن قرآن|اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ}}<ref>«رستخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت» سوره قمر، آیه ۱.</ref>. را خواند، سپس گفت: ماه در [[زمان رسول خدا]] {{صل}} شکافته شد و اما [[قیامت]] نزدیک است، امروز [[روز]] آماده شدن و فردا روز مسابقه است. از پدرم پرسیدم: آیا فردا با [[مردم]] مسابقه می‌دهی!؟ گفت: مسابقه در [[اعمال]] و رفتن به [[بهشت]] است<ref>خطیب بغدادی، تاریخ بغداد، ج۱، ص۲۱۶؛ ابن حجر، الاصابه، ج۲، ص۱۷.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «حبیب بن ربیعه سلمی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۵۲۸.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش