پرش به محتوا

حرکت سپاه امام علی به سوی نهروان‌: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
 
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==انگیزه‌های [[تغییر]] موضع [[امام]]{{ع}} در برخورد با خوارج‌==
== انگیزه‌های [[تغییر]] موضع [[امام]] {{ع}} در برخورد با خوارج‌==
* [[تاریخ الطبری‌ (کتاب)|تاریخ الطبری‌]]- به [[نقل]] از [[حمید بن هلال]]، پس از بیان این که [[خوارج]]، [[عبد الله بن خباب]] و همسرش را کشتند-: و سه [[زن]] از [قبیله‌] طَی و [نیز] [[ام سنان]] صیداوی را کشتند. این خبر که آنان [[عبد الله بن خباب]] را کشته‌اند و راه را بر [[مردم]] می‌گیرند، به [[علی]]{{ع}} و مسلمانانِ همراه وی رسید. پس [[علی]]{{ع}}، [[حارث بن مره]] عبدی را به سوی ایشان‌ گسیل داشت تا صحت [[اخبار]] رسیده را دریابد و آنچه را می‌بیند، بدون [[کتمان]]، به وی کتباً گزارش کند. پس [[حارث]] حرکت کرد، چندان که به نهر رسید تا از حال آنان [[آگاه]] گردد. [[خوارج]] به جانب وی روی کرده، او را کشتند. خبر به [[امیر مؤمنان]] و [[مردم]] رسید. جماعت‌نزد او برخاسته، گفتند: ای‌امیرمؤمنان! چرا اینان را پشت‌سرمان وا می‌گذاری تا بر [[اموال]] و خانواده‌های ما چنگ اندازند؟ ما را به سوی این [[قوم]] روان ساز. پس هر گاه از کار خود با ایشان فارغ شویم، به سوی [[دشمن]] شامی‌مان رهسپار می‌گردیم. [[اشعث بن قیس کندی]] نزد وی برخاست و همین سخن را گفت. ([[مردم]] می‌پنداشتند که [[اشعث]] با [[خوارج]] همرأی است؛ زیرا وی در [[نبرد]] [[صِفین]]، گفته بود: [[شامیان]] [[انصاف]] داده‌اند که ما را به [[کتاب خدا]] فرا خوانده‌اند؛ اما آن‌گاه که از [[علی]]{{ع}} خواست تا به سوی آنان حرکت کند، مردم‌دریافتند که وی با [[خوارج]] همرأی نیست). پس [[علی]]{{ع}} بر همین نظر [[استوار]] شد و فرمانِ حرکت داد<ref>تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۸۲.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۹۵.</ref>.
* [[تاریخ الطبری‌ (کتاب)|تاریخ الطبری‌]]- به [[نقل]] از [[حمید بن هلال]]، پس از بیان این که [[خوارج]]، [[عبد الله بن خباب]] و همسرش را کشتند-: و سه [[زن]] از [قبیله‌] طَی و [نیز] [[ام سنان]] صیداوی را کشتند. این خبر که آنان [[عبد الله بن خباب]] را کشته‌اند و راه را بر [[مردم]] می‌گیرند، به [[علی]] {{ع}} و مسلمانانِ همراه وی رسید. پس [[علی]] {{ع}}، [[حارث بن مره]] عبدی را به سوی ایشان‌ گسیل داشت تا صحت [[اخبار]] رسیده را دریابد و آنچه را می‌بیند، بدون [[کتمان]]، به وی کتباً گزارش کند. پس [[حارث]] حرکت کرد، چندان که به نهر رسید تا از حال آنان [[آگاه]] گردد. [[خوارج]] به جانب وی روی کرده، او را کشتند. خبر به [[امیر مؤمنان]] و [[مردم]] رسید. جماعت‌نزد او برخاسته، گفتند: ای‌امیرمؤمنان! چرا اینان را پشت‌سرمان وا می‌گذاری تا بر [[اموال]] و خانواده‌های ما چنگ اندازند؟ ما را به سوی این [[قوم]] روان ساز. پس هر گاه از کار خود با ایشان فارغ شویم، به سوی [[دشمن]] شامی‌مان رهسپار می‌گردیم. [[اشعث بن قیس کندی]] نزد وی برخاست و همین سخن را گفت. ([[مردم]] می‌پنداشتند که [[اشعث]] با [[خوارج]] همرأی است؛ زیرا وی در [[نبرد]] [[صِفین]]، گفته بود: [[شامیان]] [[انصاف]] داده‌اند که ما را به [[کتاب خدا]] فرا خوانده‌اند؛ اما آن‌گاه که از [[علی]] {{ع}} خواست تا به سوی آنان حرکت کند، مردم‌دریافتند که وی با [[خوارج]] همرأی نیست). پس [[علی]] {{ع}} بر همین نظر [[استوار]] شد و فرمانِ حرکت داد<ref>تاریخ الطبری، ج ۵، ص ۸۲.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۹۵.</ref>.
==اردوی [[امام]]{{ع}} در دو فرسنگی نهروان‌==
== اردوی [[امام]] {{ع}} در دو فرسنگی نهروان‌==
* [[الفتوح (کتاب)|الفتوح]]: [[علی]]{{ع}} روان شد تا در دو فرسنگی [[نهروان]] فرود آمد. پس غلامش را فرا خوانْد و به وی گفت: "به سوی این [[قوم]] مَرکب بران و از جانب من به ایشان بگو:" چه چیز شما را وا داشت تا بر من بشورید؟ آیا در [[حکمرانی]] بر شما راه [[اعتدال]] را فرو نهادم؟ آیا در تقسیم [[بیت المال]] برای شما [[عدل]] نورزیدم؟ آیا [[حق]] شما از [[بیت المال]] را میانتان تقسیم نکردم؟ آیا به خُردِتان مهر نورزیدم و بزرگتان را [[حرمت]] ننهادم؟ آیا نمی‌دانید که من شما را به [[بندگی]] نگرفتم و مالتان را [به این و آن‌] نبخشیدم؟" و بنگر که آنان چه پاسخی به تو می‌دهند. اگر دشنامت دادند، [[شکیبایی]] کن. مبادا که به هیچ یک از ایشان پاسخ دهی!". پس [[غلام]] حرکت کرد تا نزد آن [[جماعت]] در [[نهروان]] رسید و به ایشان گفت که [[علی]]{{ع}}، او را به چه [[فرمان]] داده است. [[خوارج]] به وی گفتند: نزد [[امیر]] خود بازگرد که ما هرگز پاسخ او را در آنچه او می‌خواهد، نخواهیم داد؛ زیرا [[بیم]] داریم که با گفتار نیکویش ما را بازگردانَد، همان‌سان که برادرانمان، [[عبد الله]] بن کواء و یارانش را در حَروراء بازگردانْد. و خدای فرازمند می‌فرماید: "بلکه آنان ([[قریشیان]]) گروهی احتجاجگرند"<ref>زخرف، آیه ۵۸.</ref>. و مولای تو، [[علی]]، از جمله ایشان است. پس نزد او بازگرد و به وی گزارش ده که گرد هم آمدن ما در اینجا، تنها برای [[جهاد]] و [[جنگ]] با اوست، نه برای چیز دیگر<ref>[[الفتوح (کتاب)|الفتوح]]، ج ۴، ص ۲۶۱.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۹۵.</ref>.
* [[الفتوح (کتاب)|الفتوح]]: [[علی]] {{ع}} روان شد تا در دو فرسنگی [[نهروان]] فرود آمد. پس غلامش را فرا خوانْد و به وی گفت: "به سوی این [[قوم]] مَرکب بران و از جانب من به ایشان بگو:" چه چیز شما را وا داشت تا بر من بشورید؟ آیا در [[حکمرانی]] بر شما راه [[اعتدال]] را فرو نهادم؟ آیا در تقسیم [[بیت المال]] برای شما [[عدل]] نورزیدم؟ آیا [[حق]] شما از [[بیت المال]] را میانتان تقسیم نکردم؟ آیا به خُردِتان مهر نورزیدم و بزرگتان را [[حرمت]] ننهادم؟ آیا نمی‌دانید که من شما را به [[بندگی]] نگرفتم و مالتان را [به این و آن‌] نبخشیدم؟" و بنگر که آنان چه پاسخی به تو می‌دهند. اگر دشنامت دادند، [[شکیبایی]] کن. مبادا که به هیچ یک از ایشان پاسخ دهی!". پس [[غلام]] حرکت کرد تا نزد آن [[جماعت]] در [[نهروان]] رسید و به ایشان گفت که [[علی]] {{ع}}، او را به چه [[فرمان]] داده است. [[خوارج]] به وی گفتند: نزد [[امیر]] خود بازگرد که ما هرگز پاسخ او را در آنچه او می‌خواهد، نخواهیم داد؛ زیرا [[بیم]] داریم که با گفتار نیکویش ما را بازگردانَد، همان‌سان که برادرانمان، [[عبد الله]] بن کواء و یارانش را در حَروراء بازگردانْد. و خدای فرازمند می‌فرماید: "بلکه آنان ([[قریشیان]]) گروهی احتجاجگرند"<ref>زخرف، آیه ۵۸.</ref>. و مولای تو، [[علی]]، از جمله ایشان است. پس نزد او بازگرد و به وی گزارش ده که گرد هم آمدن ما در اینجا، تنها برای [[جهاد]] و [[جنگ]] با اوست، نه برای چیز دیگر<ref>[[الفتوح (کتاب)|الفتوح]]، ج ۴، ص ۲۶۱.</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۹۵.</ref>.
==خبر دادنِ [[امام]]{{ع}} از [[آینده]] جنگ‌==
== خبر دادنِ [[امام]] {{ع}} از [[آینده]] جنگ‌==
* [[امام علی]]{{ع}}‌- آن‌گاه که برای [[جنگ]] با [[خوارج]] روان گشت و به وی گفته شد که ایشان از پل [[نهروان]] برگذشته‌اند-: آنان این سوی آب، هلاک می‌شوند. به [[خدا]] [[سوگند]]، از آنها بیش از ده تن [[رهایی]] نمی‌یابند و از شما [نیز] افزون بر ده نفر کشته نمی‌شوند<ref>{{متن حدیث|الإمام علی{{ع}}- لَما عَزَمَ عَلی‌ حَربِ الخَوارِجِ، وقیلَ لَهُ: إن القَومَ عَبَروا جِسرَ النهرَوانِ-: مَصارِعُهُم دونَ النطفَةِ، وَاللهِ، لا یفلِتُ مِنهُم عَشَرَةٌ، ولا یهلِک مِنکم عَشَرَةٌ}} (نهج البلاغة، خطبه ۵۹).</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۹۵.</ref>.
* [[امام علی]] {{ع}}‌- آن‌گاه که برای [[جنگ]] با [[خوارج]] روان گشت و به وی گفته شد که ایشان از پل [[نهروان]] برگذشته‌اند-: آنان این سوی آب، هلاک می‌شوند. به [[خدا]] [[سوگند]]، از آنها بیش از ده تن [[رهایی]] نمی‌یابند و از شما [نیز] افزون بر ده نفر کشته نمی‌شوند<ref>{{متن حدیث|الإمام علی {{ع}}- لَما عَزَمَ عَلی‌ حَربِ الخَوارِجِ، وقیلَ لَهُ: إن القَومَ عَبَروا جِسرَ النهرَوانِ-: مَصارِعُهُم دونَ النطفَةِ، وَاللهِ، لا یفلِتُ مِنهُم عَشَرَةٌ، ولا یهلِک مِنکم عَشَرَةٌ}} (نهج البلاغة، خطبه ۵۹).</ref><ref>[[محمد محمدی ری‌شهری|محمدی ری‌شهری، محمد]]، [[گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین (کتاب)|گزیده دانشنامه امیرالمؤمنین]]، ص ۴۹۵.</ref>.


{{نهروان}}
{{نهروان}}
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش