جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| پرسش مرتبط = علم معصوم (پرسش) | | پرسش مرتبط = علم معصوم (پرسش) | ||
}} | }} | ||
'''حقیقت علم معصوم'''{{ع}} در گرو [[شناخت]] ماهیت [[علم]] است. از دیدگاه [[ملاصدرا]] علم از سنخ وجود و عبارت است از حصول شیء مجرد از ماده و عوارض آن برای امر مجردی که مستقل در وجود باشد، خواه این حصول برای خودش (بنفسه) باشد چنانکه در [[علم حضوری]] است و خواه این حصول برای غیر به صورت شیء باشد، مثل [[علم حصولی]]". یکسانی وجود و علم این نتیجه را در پی دارد که علم نیز همانند وجود، حقیقتی تشکیکی و دارای مراتب است؛ لذا هر موجودی به اندازه بهرهمندی که از وجود دارد، از علم نیز بهرهمند است و [[خداوند]] که وجود صرف و مطلق است، دارای [[علم مطلق]] نیز هست و بر همین اساس، فرض موجودی که در پرتو آن موجود مطلق، [[توان]] بهرهمندی از این علم مطلق را داشته باشد، محال نیست و [[معصومین]]{{عم}} چنین هستند. البته مطلق بودن [[علم معصومین]]{{عم}} بدین معناست که آنان همه چیز را میدانند و تنها تفاوت [[دانش]] آنان با خداوند در این است که دانش آنها عَرَضی و [[دانش خداوند]] ذاتی است. | '''حقیقت علم معصوم''' {{ع}} در گرو [[شناخت]] ماهیت [[علم]] است. از دیدگاه [[ملاصدرا]] علم از سنخ وجود و عبارت است از حصول شیء مجرد از ماده و عوارض آن برای امر مجردی که مستقل در وجود باشد، خواه این حصول برای خودش (بنفسه) باشد چنانکه در [[علم حضوری]] است و خواه این حصول برای غیر به صورت شیء باشد، مثل [[علم حصولی]]". یکسانی وجود و علم این نتیجه را در پی دارد که علم نیز همانند وجود، حقیقتی تشکیکی و دارای مراتب است؛ لذا هر موجودی به اندازه بهرهمندی که از وجود دارد، از علم نیز بهرهمند است و [[خداوند]] که وجود صرف و مطلق است، دارای [[علم مطلق]] نیز هست و بر همین اساس، فرض موجودی که در پرتو آن موجود مطلق، [[توان]] بهرهمندی از این علم مطلق را داشته باشد، محال نیست و [[معصومین]] {{عم}} چنین هستند. البته مطلق بودن [[علم معصومین]] {{عم}} بدین معناست که آنان همه چیز را میدانند و تنها تفاوت [[دانش]] آنان با خداوند در این است که دانش آنها عَرَضی و [[دانش خداوند]] ذاتی است. | ||
==[[شناخت]] ماهیت [[علم]]== | == [[شناخت]] ماهیت [[علم]] == | ||
برای تبیین [[علم امام]]{{ع}}، شناخت ماهیت علم، امری ضروری است. در میان [[فیلسوفان مسلمان]] [[ملاصدرا]] با رد دیدگاههای دیگران درباره علم کوشیده است [[اثبات]] کند علم از سنخ وجود است. | برای تبیین [[علم امام]] {{ع}}، شناخت ماهیت علم، امری ضروری است. در میان [[فیلسوفان مسلمان]] [[ملاصدرا]] با رد دیدگاههای دیگران درباره علم کوشیده است [[اثبات]] کند علم از سنخ وجود است. | ||
ویژگیهای علم از نظر وی عبارتاند از: | ویژگیهای علم از نظر وی عبارتاند از: | ||
#علم امری وجودی است، نه عدمی؛ | # علم امری وجودی است، نه عدمی؛ | ||
#وجود [[علم بالفعل]] است؛ | # وجود [[علم بالفعل]] است؛ | ||
#وجود علم صرف فعلیت است و [[قوه]] در آن راه ندارد؛ | # وجود علم صرف فعلیت است و [[قوه]] در آن راه ندارد؛ | ||
#علم، وجودی بسیط است و [[کثرت]] در آن راه ندارد<ref>همان، ج۳،ص۲۹۷.</ref>. | # علم، وجودی بسیط است و [[کثرت]] در آن راه ندارد<ref>همان، ج۳،ص۲۹۷.</ref>. | ||
ملاصدرا در کتاب "[[مبدأ و معاد]]" پس از بیان چهار مقدمه درباره تعریف علم میگوید: "علم عبارت است از حصول شیء مجرد از ماده و عوارض آن برای امر مجردی که مستقل در وجود باشد، خواه این حصول برای خودش (بنفسه) باشد چنانکه در [[علم حضوری]] است و خواه این حصول برای غیر به صورت شیء باشد، مثل [[علم حصولی]]"<ref>ملاصدرا، ۱۳۸۲، ج۱، ص۲۸.</ref> نکته ضروری دیگر آن است که از نظر ملاصدرا افزون بر اینکه علم از سنخ وجود است، وجود مطلقا عین علم و [[شهود]] است. بر همین اساس، وی [[معتقد]] است عرفا پذیرفتهاند که تمامی موجودات [[عارف به خداوند]] و ساجد اویند<ref>ملاصدرا، ۱۳۸۶، ج۸، ص۱۶۴.</ref>. تأکید بر یکسانی وجود و علم این نتیجه طبیعی را ـ که ملاصدرا نیز بر آن تأکید میکند ـ در پی دارد که علم همانند وجود، حقیقتی تشکیکی و دارای مراتب است: {{عربی|"کما أن الوجود حقیقه واحده ساریه فی جمیع الموجودات علی التفاوت والتشکیک بالکمال والنقص فکذا صفاته الحقیقیه التی هی العلم والقدره... الخ"}} <ref>همان، ج۸، ص۱۱۷.</ref>. بنابر اصول پذیرفته شده که در جای خود اثبات شده است، در [[نظام هستی]] اصل و تحقق موجودات به وجود است، وجود [[حقیقی]]، دارای مراتب است و ضعیفترین مرتبه وجود را هیولی نامیدهاند و شدیدترین مرتبه وجود که پیراسته از هرگونه [[کاستی]] است و حقیقة الحقایق است، وجود [[واجب]] است. فیلسوفان مسلمان، اثبات چنین وجودی را که صرف وجود و [[حقیقت]] محض است، برابر اثبات تمامی صفات کمالی که از جمله آنها [[علم مطلق]] است، میدانند<ref>[[سید حسن مصطفوی|مصطفوی، سید حسن]]، [[احمد مروی|مروی، احمد]]، [[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]، [[قبسات (نشریه)|فصلنامه قبسات]]، شماره ۶۳، ص۹ و ۱۰.</ref>. | ملاصدرا در کتاب "[[مبدأ و معاد]]" پس از بیان چهار مقدمه درباره تعریف علم میگوید: "علم عبارت است از حصول شیء مجرد از ماده و عوارض آن برای امر مجردی که مستقل در وجود باشد، خواه این حصول برای خودش (بنفسه) باشد چنانکه در [[علم حضوری]] است و خواه این حصول برای غیر به صورت شیء باشد، مثل [[علم حصولی]]"<ref>ملاصدرا، ۱۳۸۲، ج۱، ص۲۸.</ref> نکته ضروری دیگر آن است که از نظر ملاصدرا افزون بر اینکه علم از سنخ وجود است، وجود مطلقا عین علم و [[شهود]] است. بر همین اساس، وی [[معتقد]] است عرفا پذیرفتهاند که تمامی موجودات [[عارف به خداوند]] و ساجد اویند<ref>ملاصدرا، ۱۳۸۶، ج۸، ص۱۶۴.</ref>. تأکید بر یکسانی وجود و علم این نتیجه طبیعی را ـ که ملاصدرا نیز بر آن تأکید میکند ـ در پی دارد که علم همانند وجود، حقیقتی تشکیکی و دارای مراتب است: {{عربی|"کما أن الوجود حقیقه واحده ساریه فی جمیع الموجودات علی التفاوت والتشکیک بالکمال والنقص فکذا صفاته الحقیقیه التی هی العلم والقدره... الخ"}} <ref>همان، ج۸، ص۱۱۷.</ref>. بنابر اصول پذیرفته شده که در جای خود اثبات شده است، در [[نظام هستی]] اصل و تحقق موجودات به وجود است، وجود [[حقیقی]]، دارای مراتب است و ضعیفترین مرتبه وجود را هیولی نامیدهاند و شدیدترین مرتبه وجود که پیراسته از هرگونه [[کاستی]] است و حقیقة الحقایق است، وجود [[واجب]] است. فیلسوفان مسلمان، اثبات چنین وجودی را که صرف وجود و [[حقیقت]] محض است، برابر اثبات تمامی صفات کمالی که از جمله آنها [[علم مطلق]] است، میدانند<ref>[[سید حسن مصطفوی|مصطفوی، سید حسن]]، [[احمد مروی|مروی، احمد]]، [[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]، [[قبسات (نشریه)|فصلنامه قبسات]]، شماره ۶۳، ص۹ و ۱۰.</ref>. | ||
==برخوردای از [[علم]] به اندازه سعه وجودی== | == برخوردای از [[علم]] به اندازه سعه وجودی == | ||
دیدگاه عینیت وجود و علم سبب شده است که [[علامه طباطبائی]] به طور روشن و صریح تأکید کند که تمامی موجودات [[عالم هستی]] وجود و علم را توأمان دارند: {{عربی|"ان العلم سارفی الموجودات مع سریان الخلقه فلکل منها حظ من العلم علی مقدار حظه من الوجود"}}<ref> طباطبائی، ۱۳۸۹، ج۱۳، ص۱۱۰.</ref>. هر موجودی به اندازه بهرهمندی که از وجود دارد، از علم نیز بهرهمند است. بر اساس این بیان، علم [[انسانی]] [[تابعی]] از وجود وی است و هر چه سعه وجودی شخصی گستردهتر باشد، [[میزان]] [[آگاهی]] و علم وی نیز فزونتر میباشد. تا اینجا این [[حقیقت]] روشن میگردد که اگر در [[جهان]]، وجودی مطلق و بینهایت از جهت شدت وجود دارد، این موجود دارای علم مطلق است و بر همین اساس، فرض موجودی که در پرتو آن موجود مطلق، [[توان]] بهرهمندی از این علم مطلق را داشته باشد، محال نیست. علامه طباطبائی میگوید: {{عربی|"فلا مانع من فرض ممکن له علم بکل شیء او قدره علی کل شیء او حیاه دائمه مادام غیر مستقل الوجود عن االله سبحانه و لا منعزل الکون منه کما لا مانع من تحقق الممکن مع وجود موقت ذی أمد او علم او قدره متعلقین ببعض الاشیاء دون بعض، نعم فرض الاستقلال یبطل الحاجه الامکانیه و لافرق فیه بین الکثیر والقلیل کما عرفت، هذا من جهه العقل"}}. <ref>همان، ج۱۰، ص۲۱۲.</ref>. دیدگاه یاد شده درباره وجود و اینکه هر موجودی به میزان سعه وجودی که دارد، از سایر صفات کمالیِ برخاسته از وجود نیز برخوردار است، مستظهر به اصول پذیرفته شدهای است که در جای خود [[استدلال]] و [[اثبات]] گردیدهاند<ref>[[سید حسن مصطفوی|مصطفوی، سید حسن]]، [[احمد مروی|مروی، احمد]]، [[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]، [[قبسات (نشریه)|فصلنامه قبسات]]، شماره ۶۳، ص۹ و ۱۰.</ref>. | دیدگاه عینیت وجود و علم سبب شده است که [[علامه طباطبائی]] به طور روشن و صریح تأکید کند که تمامی موجودات [[عالم هستی]] وجود و علم را توأمان دارند: {{عربی|"ان العلم سارفی الموجودات مع سریان الخلقه فلکل منها حظ من العلم علی مقدار حظه من الوجود"}}<ref> طباطبائی، ۱۳۸۹، ج۱۳، ص۱۱۰.</ref>. هر موجودی به اندازه بهرهمندی که از وجود دارد، از علم نیز بهرهمند است. بر اساس این بیان، علم [[انسانی]] [[تابعی]] از وجود وی است و هر چه سعه وجودی شخصی گستردهتر باشد، [[میزان]] [[آگاهی]] و علم وی نیز فزونتر میباشد. تا اینجا این [[حقیقت]] روشن میگردد که اگر در [[جهان]]، وجودی مطلق و بینهایت از جهت شدت وجود دارد، این موجود دارای علم مطلق است و بر همین اساس، فرض موجودی که در پرتو آن موجود مطلق، [[توان]] بهرهمندی از این علم مطلق را داشته باشد، محال نیست. علامه طباطبائی میگوید: {{عربی|"فلا مانع من فرض ممکن له علم بکل شیء او قدره علی کل شیء او حیاه دائمه مادام غیر مستقل الوجود عن االله سبحانه و لا منعزل الکون منه کما لا مانع من تحقق الممکن مع وجود موقت ذی أمد او علم او قدره متعلقین ببعض الاشیاء دون بعض، نعم فرض الاستقلال یبطل الحاجه الامکانیه و لافرق فیه بین الکثیر والقلیل کما عرفت، هذا من جهه العقل"}}. <ref>همان، ج۱۰، ص۲۱۲.</ref>. دیدگاه یاد شده درباره وجود و اینکه هر موجودی به میزان سعه وجودی که دارد، از سایر صفات کمالیِ برخاسته از وجود نیز برخوردار است، مستظهر به اصول پذیرفته شدهای است که در جای خود [[استدلال]] و [[اثبات]] گردیدهاند<ref>[[سید حسن مصطفوی|مصطفوی، سید حسن]]، [[احمد مروی|مروی، احمد]]، [[دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم (مقاله)|دلایل عقلی و نقلی علم غیب امامان معصوم]]، [[قبسات (نشریه)|فصلنامه قبسات]]، شماره ۶۳، ص۹ و ۱۰.</ref>. | ||
==چگونگی علم معصوم== | == چگونگی علم معصوم == | ||
درباره چگونگی [[علم امام]]{{ع}}، همواره [[اختلاف]] نظرهایی میان [[علمای امامیه]] وجود داشته است. از آن جمله میتوان به اختلاف در مطلق یا [[مشروط بودن علم امام]]{{ع}} یا به تعبیر دیگر فعلی یا ارادی بودن آن اشاره کرد<ref>برخی از اندیشمندان در اینباره تعبیر علم حضوری و حصولی را به کار بردهاند؛ لواسانی، نور الافهام، ج۲، ص۳۰۶.</ref>. ولی با توجه به معنای خاصی که این دو واژه در [[فلسفه]] دارند، بهتر است از بهکارگیری آن خوداری کنیم؛ زیرا که [[علم حضوری]] در فلسفه به [[علمی]] گفته میشود که معلوم با وجودش نزد [[عالم]] حاضر باشد و چیزی بین عالم و معلوم واسطه نشود<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ص۱۷۴.</ref>، این در صورتی است که آنچه بیشتر [[علما]] در بحث علم امام{{ع}} با عنوان حضوری و حصولی آوردهاند، همان چیزی است که درباره [[علم فعلی]] و ارادی یا مطلق و مشروط گفته شده است. مطلق بودن [[علم پیامبران]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} بدین معناست که آنان همه چیز را میدانند و تنها تفاوت [[دانش]] آنان با [[خداوند]] در این است که دانش آنها عَرَضی و [[دانش خداوند]] ذاتی است. مشروط بودن [[علم]] آنان به این معناست که [[علوم غیبی]] [[معصومین]] به خواست و [[اراده]] آنان و [[مصلحت الهی]] وابسته است<ref>[[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]، [[نقد و نظر (نشریه)|فصلنامه نقد و نظر]]؛ شماره ۶۹؛ بهار ۱۳۹۲؛ ص۱۲۹.</ref>. | درباره چگونگی [[علم امام]] {{ع}}، همواره [[اختلاف]] نظرهایی میان [[علمای امامیه]] وجود داشته است. از آن جمله میتوان به اختلاف در مطلق یا [[مشروط بودن علم امام]] {{ع}} یا به تعبیر دیگر فعلی یا ارادی بودن آن اشاره کرد<ref>برخی از اندیشمندان در اینباره تعبیر علم حضوری و حصولی را به کار بردهاند؛ لواسانی، نور الافهام، ج۲، ص۳۰۶.</ref>. ولی با توجه به معنای خاصی که این دو واژه در [[فلسفه]] دارند، بهتر است از بهکارگیری آن خوداری کنیم؛ زیرا که [[علم حضوری]] در فلسفه به [[علمی]] گفته میشود که معلوم با وجودش نزد [[عالم]] حاضر باشد و چیزی بین عالم و معلوم واسطه نشود<ref>طباطبایی، نهایة الحکمة، ص۱۷۴.</ref>، این در صورتی است که آنچه بیشتر [[علما]] در بحث علم امام {{ع}} با عنوان حضوری و حصولی آوردهاند، همان چیزی است که درباره [[علم فعلی]] و ارادی یا مطلق و مشروط گفته شده است. مطلق بودن [[علم پیامبران]] {{صل}} و [[ائمه]] {{عم}} بدین معناست که آنان همه چیز را میدانند و تنها تفاوت [[دانش]] آنان با [[خداوند]] در این است که دانش آنها عَرَضی و [[دانش خداوند]] ذاتی است. مشروط بودن [[علم]] آنان به این معناست که [[علوم غیبی]] [[معصومین]] به خواست و [[اراده]] آنان و [[مصلحت الهی]] وابسته است<ref>[[علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان (مقاله)|علم امام در اندیشه علمای معاصر حوزه اصفهان]]، [[نقد و نظر (نشریه)|فصلنامه نقد و نظر]]؛ شماره ۶۹؛ بهار ۱۳۹۲؛ ص۱۲۹.</ref>. | ||
== پرسشهای وابسته == | == پرسشهای وابسته == | ||
خط ۳۶: | خط ۳۶: | ||
* [[حقیقت علم ولی]]؛ | * [[حقیقت علم ولی]]؛ | ||
* [[حقیقت علم وصی]]؛ | * [[حقیقت علم وصی]]؛ | ||
* [[حقیقت علم اهل بیت]]{{عم}}؛ | * [[حقیقت علم اهل بیت]] {{عم}}؛ | ||
* [[حقیقت علم فاطمه زهرا]]{{س}}. | * [[حقیقت علم فاطمه زهرا]] {{س}}. | ||
{{پایان مدخل وابسته}} | {{پایان مدخل وابسته}} | ||
== منابع == | == منابع == |