پرش به محتوا

خشوع: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲
جز
خط ۱: خط ۱:
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[خشوع در قرآن]] - [[خشوع در حدیث]] - [[خشوع در نهج البلاغه]] - [[خشوع در کلام اسلامی]] - [[خشوع در اخلاق اسلامی]] - [[خشوع در معارف دعا و زیارات]] - [[خشوع در معارف و سیره سجادی]] - [[خشوع در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = خشوع (پرسش)}}
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل  = | مداخل مرتبط = [[خشوع در قرآن]] - [[خشوع در حدیث]] - [[خشوع در نهج البلاغه]] - [[خشوع در کلام اسلامی]] - [[خشوع در اخلاق اسلامی]] - [[خشوع در معارف دعا و زیارات]] - [[خشوع در معارف و سیره سجادی]] - [[خشوع در معارف و سیره رضوی]]| پرسش مرتبط  = خشوع (پرسش)}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
*خشوع به‌معنای [[فروتنی]]، از روی [[خواری]] و [[زاری]] سر به [[اطاعت]] فرود آوردن و در فرهنگ‌های لغت [[عرب]] به‌معنای پایین‌آوردن و خم‌کردن سر و نگاه را به [[زمین]] دوختن است. [[فضیلت]] خشوع، امری عقلایی است و در برابر آن [[رذیلت]] [[غرور]] و [[تکبر]] قرار دارد. [[قرآن کریم]] در هفده مورد موضوع خشوع را مطرح کرده است. بگو: چه به آن [[ایمان]] بیاورید یا نیاورید، بی‌گمان کسانی که پیش از [[نزول]] آن [[دانش]] یافته‌اند، چون این کتاب بر آنان خوانده شود سجده‌کنان به روی درمی‌افتند و می‌گویند: "منزّه است [[پروردگار]] ما، که [[وعده]] [[پروردگار]] ما قطعاً انجام شدنی است." و روی [[زمین]] می‌افتند و می‌گریند و بر [[فروتنی]] آن‌ها می‌افزاید: {{متن قرآن| قُلْ آمِنُواْ بِهِ أَوْ لاَ تُؤْمِنُواْ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ سُجَّدًا وَيَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِن كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً وَيَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا }}<ref> بگو: چه بدان (آیات) ایمان آورید چه ایمان نیاورید؛ بی‌گمان چون بر کسانی که پیش از این (به آنان) دانش داده‌اند خوانده شود به سجده با روی بر زمین می‌افتند. و می‌گویند: پاکا که پروردگار ماست، به راستی وعده پروردگار ما انجام یافتنی است. و با روی بر زمین می‌افتند، می‌گریند و (قرآن) بر فروتنی آنان می‌افزاید؛ سوره اسراء، آیه ۱۰۷ – ۱۰۹.</ref>.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۳۳۲.</ref>
* خشوع به‌معنای [[فروتنی]]، از روی [[خواری]] و [[زاری]] سر به [[اطاعت]] فرود آوردن و در فرهنگ‌های لغت [[عرب]] به‌معنای پایین‌آوردن و خم‌کردن سر و نگاه را به [[زمین]] دوختن است. [[فضیلت]] خشوع، امری عقلایی است و در برابر آن [[رذیلت]] [[غرور]] و [[تکبر]] قرار دارد. [[قرآن کریم]] در هفده مورد موضوع خشوع را مطرح کرده است. بگو: چه به آن [[ایمان]] بیاورید یا نیاورید، بی‌گمان کسانی که پیش از [[نزول]] آن [[دانش]] یافته‌اند، چون این کتاب بر آنان خوانده شود سجده‌کنان به روی درمی‌افتند و می‌گویند: "منزّه است [[پروردگار]] ما، که [[وعده]] [[پروردگار]] ما قطعاً انجام شدنی است." و روی [[زمین]] می‌افتند و می‌گریند و بر [[فروتنی]] آن‌ها می‌افزاید: {{متن قرآن| قُلْ آمِنُواْ بِهِ أَوْ لاَ تُؤْمِنُواْ إِنَّ الَّذِينَ أُوتُواْ الْعِلْمَ مِن قَبْلِهِ إِذَا يُتْلَى عَلَيْهِمْ يَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ سُجَّدًا وَيَقُولُونَ سُبْحَانَ رَبِّنَا إِن كَانَ وَعْدُ رَبِّنَا لَمَفْعُولاً وَيَخِرُّونَ لِلأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا }}<ref> بگو: چه بدان (آیات) ایمان آورید چه ایمان نیاورید؛ بی‌گمان چون بر کسانی که پیش از این (به آنان) دانش داده‌اند خوانده شود به سجده با روی بر زمین می‌افتند. و می‌گویند: پاکا که پروردگار ماست، به راستی وعده پروردگار ما انجام یافتنی است. و با روی بر زمین می‌افتند، می‌گریند و (قرآن) بر فروتنی آنان می‌افزاید؛ سوره اسراء، آیه ۱۰۷ – ۱۰۹.</ref>.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۳۳۲.</ref>
* [[انسان]] در سایه [[فضیلت]] خشوع، [[قلب]] خویش را نسبت به حق‌پذیری و دریافت [[عظمت]] [[خداوند]] آماده می‌کند. در [[تعالیم]] [[دینی]] اگر [[آدمی]] [[فضیلت]] خشوع را در وجود خود نپروراند، دچار [[رذیلت]] [[قساوت]] می‌شود. [[قرآن کریم]] خشوع را از صفات [[انسان]] [[مؤمن]] برمی‌شمرد: آیا برای کسانی که [[ایمان]] آورده‌اند، هنگام آن نرسیده که دل‌هایشان به [[یاد خدا]] و آن حقیقتی که نازل شده نرم و فروتن شود {{متن قرآن|أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ}}<ref>آیا هنگام آن نرسیده است که دل‌های مؤمنان از یاد خداوند و از آنچه از سوی حق فرو فرستاده شده است فروتنی یابد و مانند کسانی نباشند که پیش از این به آنان کتاب (آسمانی) دادند اما روزگار بر آنان به درازا کشید و دل‌هاشان سخت شد و بسیاری از آنان بزهکار بودند؟؛ سوره حدید، آیه ۱۶</ref>.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۳۳۲- ۳۳۳.</ref>
* [[انسان]] در سایه [[فضیلت]] خشوع، [[قلب]] خویش را نسبت به حق‌پذیری و دریافت [[عظمت]] [[خداوند]] آماده می‌کند. در [[تعالیم]] [[دینی]] اگر [[آدمی]] [[فضیلت]] خشوع را در وجود خود نپروراند، دچار [[رذیلت]] [[قساوت]] می‌شود. [[قرآن کریم]] خشوع را از صفات [[انسان]] [[مؤمن]] برمی‌شمرد: آیا برای کسانی که [[ایمان]] آورده‌اند، هنگام آن نرسیده که دل‌هایشان به [[یاد خدا]] و آن حقیقتی که نازل شده نرم و فروتن شود {{متن قرآن|أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ}}<ref>آیا هنگام آن نرسیده است که دل‌های مؤمنان از یاد خداوند و از آنچه از سوی حق فرو فرستاده شده است فروتنی یابد و مانند کسانی نباشند که پیش از این به آنان کتاب (آسمانی) دادند اما روزگار بر آنان به درازا کشید و دل‌هاشان سخت شد و بسیاری از آنان بزهکار بودند؟؛ سوره حدید، آیه ۱۶</ref>.<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۳۳۲- ۳۳۳.</ref>
*خشوع در صورتی [[فضیلت]] شمرده می‌شود که تنها در برابر [[خداوند]] صورت گیرد. از این‌رو [[قرآن کریم]] می‌فرماید: و البته از میان [[اهل کتاب]] کسانی هستند که به [[خدا]] و بدانچه به‌سوی شما نازل شده و به آنچه به‌سوی خودشان فرود آمده [[ایمان]] دارند، در حالی‌ که در برابر [[خدا]] خاشع‌اند، و [[آیات]] [[خدا]] را به [[بهایی]] ناچیز نمی‌فروشند. اینان‌اند که نزد پروردگارشان [[پاداش]] خود را خواهند داشت. آری! [[خدا]] روزشمار است {{متن قرآن| وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَن يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِمْ خَاشِعِينَ لِلَّهِ لاَ يَشْتَرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ }}<ref>و بی‌گمان برخی از اهل کتاب کسانی هستند که به خداوند و به آنچه برای شما و برای آنها فرو فرستاده‌اند، ایمان دارند؛ برای خداوند فروتنی می‌ورزند و آیات خداوند را به بهای کم نمی‌فروشند؛ آنانند که پاداششان نزد پروردگار آنهاست؛ بی‌گمان خداوند حسابرس سریع است؛ سوره آل عمران، آیه ۱۹۹</ref>. از این‌رو [[امام علی]] {{ع}} یکی از شرایط [[سجود]] حقیقی را خشوع در [[دل]] می‌شمارد<ref>غررالحکم، ۱ / ۱۰۷</ref> و نیز می‌فرماید: به [[خداوند سبحان]] به‌وسیله [[سجود]]، [[رکوع]]، [[خضوع]]، خشوع و افتادگی در باربر [[عظمت]] و بزرگی او نزدیک شوید<ref>غررالحکم، ۱ / ۳۷۹: {{متن حدیث|"تَقَرَّبْ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ بِالسُّجُودِ وَ الرُّكُوعِ وَ الْخُضُوعِ لِعَظَمَتِهِ وَ الْخُشُوع‏"}}</ref>.
* خشوع در صورتی [[فضیلت]] شمرده می‌شود که تنها در برابر [[خداوند]] صورت گیرد. از این‌رو [[قرآن کریم]] می‌فرماید: و البته از میان [[اهل کتاب]] کسانی هستند که به [[خدا]] و بدانچه به‌سوی شما نازل شده و به آنچه به‌سوی خودشان فرود آمده [[ایمان]] دارند، در حالی‌ که در برابر [[خدا]] خاشع‌اند، و [[آیات]] [[خدا]] را به [[بهایی]] ناچیز نمی‌فروشند. اینان‌اند که نزد پروردگارشان [[پاداش]] خود را خواهند داشت. آری! [[خدا]] روزشمار است {{متن قرآن| وَإِنَّ مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ لَمَن يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْكُمْ وَمَا أُنزِلَ إِلَيْهِمْ خَاشِعِينَ لِلَّهِ لاَ يَشْتَرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَلِيلاً أُوْلَئِكَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِندَ رَبِّهِمْ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسَابِ }}<ref>و بی‌گمان برخی از اهل کتاب کسانی هستند که به خداوند و به آنچه برای شما و برای آنها فرو فرستاده‌اند، ایمان دارند؛ برای خداوند فروتنی می‌ورزند و آیات خداوند را به بهای کم نمی‌فروشند؛ آنانند که پاداششان نزد پروردگار آنهاست؛ بی‌گمان خداوند حسابرس سریع است؛ سوره آل عمران، آیه ۱۹۹</ref>. از این‌رو [[امام علی]] {{ع}} یکی از شرایط [[سجود]] حقیقی را خشوع در [[دل]] می‌شمارد<ref>غررالحکم، ۱ / ۱۰۷</ref> و نیز می‌فرماید: به [[خداوند سبحان]] به‌وسیله [[سجود]]، [[رکوع]]، [[خضوع]]، خشوع و افتادگی در باربر [[عظمت]] و بزرگی او نزدیک شوید<ref>غررالحکم، ۱ / ۳۷۹: {{متن حدیث|"تَقَرَّبْ إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ بِالسُّجُودِ وَ الرُّكُوعِ وَ الْخُضُوعِ لِعَظَمَتِهِ وَ الْخُشُوع‏"}}</ref>.
* [[امام]] {{ع}} خشوع را یکی از صفاتی می‌داند که [[خداوند]] به‌وسیله آن [[فرشتگان]] را [[یاری]] رسانده است: آنان ([[فرشتگان]]) را [[یاری]] کرد و دل‌هایشان را به [[تواضع]] آشنا ساخت و خشوع و [[آرامش]] بخشید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۰: {{متن حدیث|"وَ أَمَدَّهُمْ بِفَوَائِدِ الْمَعُونَةِ وَ أَشْعَرَ قُلُوبَهُمْ تَوَاضُعَ إِخْبَاتِ السَّكِينَةِ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۳۳۳.</ref>.
* [[امام]] {{ع}} خشوع را یکی از صفاتی می‌داند که [[خداوند]] به‌وسیله آن [[فرشتگان]] را [[یاری]] رسانده است: آنان ([[فرشتگان]]) را [[یاری]] کرد و دل‌هایشان را به [[تواضع]] آشنا ساخت و خشوع و [[آرامش]] بخشید<ref>نهج البلاغه، خطبه ۹۰: {{متن حدیث|"وَ أَمَدَّهُمْ بِفَوَائِدِ الْمَعُونَةِ وَ أَشْعَرَ قُلُوبَهُمْ تَوَاضُعَ إِخْبَاتِ السَّكِينَةِ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۳۳۳.</ref>.
* [[امام]] در توصیف [[یاران صدیق]] خویش، خشوع را یکی از صفات برجسته آن‌ها یاد می‌کند: کجایند آن مردمی که چون به [[اسلام]] دعوتشان کردند پذیرفتند و [[قرآن]] را می‌خواندند و نیکو درمی‌یافتند و چون به [[جنگ]] [[بسیج]] می‌شدند چنان با [[شوق]] تمام به حرکت می‌آمدند که ماده شتری مشتاقانه به‌سوی فرزندش می‌رود. شمشیرها را از غلاف‌ها برمی‌کشیدند و فوج‌فوج و صف‌صف به اطراف [[زمین]] می‌تاختند. برخی هلاک می‌شدند و برخی [[نجات]] می‌یافتند. نه زنده ماندن زندگان را به یکدیگر مژده می‌دادند و نه [[مرگ]] کشتگان را تسلیت. از بس از [[خوف]] [[خدا]] گریسته بودند، دیدگانشان سفیدی گرفته بود. شکم‌هایشان از [[روزه]] داشتن لاغر شده، لب‌هایشان از [[دعا]] خشکیده، رنگشان از شب‌زنده‌داری زرد شده و بر چهره‌هایشان گرد خشوع نشسته بود. اینان، برادران من بودند که رفتند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۰: {{متن حدیث|"أَيْنَ الْقَوْمُ الَّذِينَ دُعُوا إِلَى الْإِسْلَامِ فَقَبِلُوهُ وَ قَرَءُوا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ وَ هِيجُوا إِلَى الْجِهَادِ فَوَلِهُوا، وَلَهَ اللِّقَاحِ إِلَى أَوْلَادِهَا وَ سَلَبُوا السُّيُوفَ أَغْمَادَهَا وَ أَخَذُوا بِأَطْرَافِ الْأَرْضِ زَحْفاً زَحْفاً وَ صَفّاً صَفّاً، بَعْضٌ هَلَكَ وَ بَعْضٌ نَجَا لَا يُبَشَّرُونَ بِالْأَحْيَاءِ وَ لَا يُعَزَّوْنَ عَنِ الْمَوْتَى، مُرْهُ الْعُيُونِ مِنَ الْبُكَاءِ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّيَامِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ صُفْرُ الْأَلْوَانِ مِنَ السَّهَرِ عَلَى وُجُوهِهِمْ غَبَرَةُ الْخَاشِعِينَ، أُولَئِكَ إِخْوَانِي الذَّاهِبُونَ"}}</ref>. نیز در [[خطبه]] [[متقین]]، خشوع در [[عبادت]] را از ویژگی‌های آنان برمی‌شمرد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۴: {{متن حدیث|"خُشُوعاً فِي عِبَادَةٍ"}}</ref>.
* [[امام]] در توصیف [[یاران صدیق]] خویش، خشوع را یکی از صفات برجسته آن‌ها یاد می‌کند: کجایند آن مردمی که چون به [[اسلام]] دعوتشان کردند پذیرفتند و [[قرآن]] را می‌خواندند و نیکو درمی‌یافتند و چون به [[جنگ]] [[بسیج]] می‌شدند چنان با [[شوق]] تمام به حرکت می‌آمدند که ماده شتری مشتاقانه به‌سوی فرزندش می‌رود. شمشیرها را از غلاف‌ها برمی‌کشیدند و فوج‌فوج و صف‌صف به اطراف [[زمین]] می‌تاختند. برخی هلاک می‌شدند و برخی [[نجات]] می‌یافتند. نه زنده ماندن زندگان را به یکدیگر مژده می‌دادند و نه [[مرگ]] کشتگان را تسلیت. از بس از [[خوف]] [[خدا]] گریسته بودند، دیدگانشان سفیدی گرفته بود. شکم‌هایشان از [[روزه]] داشتن لاغر شده، لب‌هایشان از [[دعا]] خشکیده، رنگشان از شب‌زنده‌داری زرد شده و بر چهره‌هایشان گرد خشوع نشسته بود. اینان، برادران من بودند که رفتند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۰: {{متن حدیث|"أَيْنَ الْقَوْمُ الَّذِينَ دُعُوا إِلَى الْإِسْلَامِ فَقَبِلُوهُ وَ قَرَءُوا الْقُرْآنَ فَأَحْكَمُوهُ وَ هِيجُوا إِلَى الْجِهَادِ فَوَلِهُوا، وَلَهَ اللِّقَاحِ إِلَى أَوْلَادِهَا وَ سَلَبُوا السُّيُوفَ أَغْمَادَهَا وَ أَخَذُوا بِأَطْرَافِ الْأَرْضِ زَحْفاً زَحْفاً وَ صَفّاً صَفّاً، بَعْضٌ هَلَكَ وَ بَعْضٌ نَجَا لَا يُبَشَّرُونَ بِالْأَحْيَاءِ وَ لَا يُعَزَّوْنَ عَنِ الْمَوْتَى، مُرْهُ الْعُيُونِ مِنَ الْبُكَاءِ خُمْصُ الْبُطُونِ مِنَ الصِّيَامِ ذُبُلُ الشِّفَاهِ مِنَ الدُّعَاءِ صُفْرُ الْأَلْوَانِ مِنَ السَّهَرِ عَلَى وُجُوهِهِمْ غَبَرَةُ الْخَاشِعِينَ، أُولَئِكَ إِخْوَانِي الذَّاهِبُونَ"}}</ref>. نیز در [[خطبه]] [[متقین]]، خشوع در [[عبادت]] را از ویژگی‌های آنان برمی‌شمرد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۸۴: {{متن حدیث|"خُشُوعاً فِي عِبَادَةٍ"}}</ref>.
* [[امام]] {{ع}} خاشعان در برابر [[خداوند]] را مستحق [[بهشت]] می‌داند و می‌فرماید: اعمالشان در این [[دنیا]] [[پسندیده]] بود و چشمانشان اشک‌بار. در [[دنیا]] شبشان چون روز بود، در خشوع و [[استغفار]] و روزشان چون شب بود، در تنهایی و بریدن از [[مردم]]. [[خداوند]] [[بهشت]] را جای بازگشت آنان گردانید و ثوابشان ارزانی داشت. آنان سزاوار [[بهشت]] و اهل آن بودند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۰: {{متن حدیث|"كَانَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا زَاكِيَةً وَ أَعْيُنُهُمْ بَاكِيَةً وَ كَانَ لَيْلُهُمْ فِي دُنْيَاهُمْ نَهَاراً تَخَشُّعاً وَ اسْتِغْفَارًا وَ كَانَ نَهَارُهُمْ لَيْلًا تَوَحُّشاً وَ انْقِطَاعاً فَجَعَلَ اللَّهُ لَهُمُ الْجَنَّةَ مَآباً وَ الْجَزَاءَ ثَوَابا"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۳۳۳.</ref>.
* [[امام]] {{ع}} خاشعان در برابر [[خداوند]] را مستحق [[بهشت]] می‌داند و می‌فرماید: اعمالشان در این [[دنیا]] [[پسندیده]] بود و چشمانشان اشک‌بار. در [[دنیا]] شبشان چون روز بود، در خشوع و [[استغفار]] و روزشان چون شب بود، در تنهایی و بریدن از [[مردم]]. [[خداوند]] [[بهشت]] را جای بازگشت آنان گردانید و ثوابشان ارزانی داشت. آنان سزاوار [[بهشت]] و اهل آن بودند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۹۰: {{متن حدیث|"كَانَتْ أَعْمَالُهُمْ فِي الدُّنْيَا زَاكِيَةً وَ أَعْيُنُهُمْ بَاكِيَةً وَ كَانَ لَيْلُهُمْ فِي دُنْيَاهُمْ نَهَاراً تَخَشُّعاً وَ اسْتِغْفَارًا وَ كَانَ نَهَارُهُمْ لَيْلًا تَوَحُّشاً وَ انْقِطَاعاً فَجَعَلَ اللَّهُ لَهُمُ الْجَنَّةَ مَآباً وَ الْجَزَاءَ ثَوَابا"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص ۳۳۳.</ref>.


==خشوع در فرهنگ قرآن==
== خشوع در فرهنگ قرآن ==
کلمه خشوع و مشتقات آن با الفاظ: {{متن قرآن|خَشَعَتْ}}، {{متن قرآن|تَخْشَعُ}}، {{متن قرآن|خَاشِعَا}}، {{متن قرآن|خَاشِعُونَ}}، {{متن قرآن|خَاشِعِينَ}}، {{متن قرآن|خُشَّعًا}}، {{متن قرآن|خَاشِعَةً}}، و {{متن قرآن|الْخَاشِعَاتِ}} مجموعاً ۱۷ بار، در ۱۶ [[آیه]]، در ضمن ۱۶ [[سوره]]: بقره، [[آل عمران]]، [[اسراء]]، طه، [[انبیاء]]، مؤمنون، [[احزاب]]، فصلت، [[شوری]]، [[قمر]]، [[حدید]]، [[حشر]]، قلم، معارج، نازعات و غاشیه، آمده است. در این تحقیق، هشت آیه از هشت سوره از سوره‌های مذکور را به تناسب موضوع، [[انتخاب]] نموده‌ایم. بنا بر روش معمول، ابتدا به ترتیب سوره‌های [[مصحف]]، آن [[آیات]] را تنظیم، و پس از آن، با استفاده از کتب لغت، کلمه خشوع، را از لحاظ معنا و کاربرد آن در آیات بررسی می‌کنیم، و در مرحله بعد، از دیدگاه مفسرینی از [[علمای شیعه]] و علمای تسنّن، از عصر [[شیخ طایفه]]، [[شیخ طوسی]]، تا عصر حاضر، و نیز از کتب [[تفسیر]] [[روایی]] علمای مذکور، در تفسیر آن تحقیق نموده و سرانجام هم با [[استعانت]] و [[استمداد]] از [[الطاف]] و [[عنایات]] بیکران [[خدای رحمان]]، و با استفاده از [[آیات قرآن کریم]]، در معانی و مفاهیم آن [[تدبر]] می‌نماییم.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۷۳.</ref>
کلمه خشوع و مشتقات آن با الفاظ: {{متن قرآن|خَشَعَتْ}}، {{متن قرآن|تَخْشَعُ}}، {{متن قرآن|خَاشِعَا}}، {{متن قرآن|خَاشِعُونَ}}، {{متن قرآن|خَاشِعِينَ}}، {{متن قرآن|خُشَّعًا}}، {{متن قرآن|خَاشِعَةً}}، و {{متن قرآن|الْخَاشِعَاتِ}} مجموعاً ۱۷ بار، در ۱۶ [[آیه]]، در ضمن ۱۶ [[سوره]]: بقره، [[آل عمران]]، [[اسراء]]، طه، [[انبیاء]]، مؤمنون، [[احزاب]]، فصلت، [[شوری]]، [[قمر]]، [[حدید]]، [[حشر]]، قلم، معارج، نازعات و غاشیه، آمده است. در این تحقیق، هشت آیه از هشت سوره از سوره‌های مذکور را به تناسب موضوع، [[انتخاب]] نموده‌ایم. بنا بر روش معمول، ابتدا به ترتیب سوره‌های [[مصحف]]، آن [[آیات]] را تنظیم، و پس از آن، با استفاده از کتب لغت، کلمه خشوع، را از لحاظ معنا و کاربرد آن در آیات بررسی می‌کنیم، و در مرحله بعد، از دیدگاه مفسرینی از [[علمای شیعه]] و علمای تسنّن، از عصر [[شیخ طایفه]]، [[شیخ طوسی]]، تا عصر حاضر، و نیز از کتب [[تفسیر]] [[روایی]] علمای مذکور، در تفسیر آن تحقیق نموده و سرانجام هم با [[استعانت]] و [[استمداد]] از [[الطاف]] و [[عنایات]] بیکران [[خدای رحمان]]، و با استفاده از [[آیات قرآن کریم]]، در معانی و مفاهیم آن [[تدبر]] می‌نماییم.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۷۳.</ref>
==در معنای خشوع==
== در معنای خشوع ==
راغب در مفردات در معنای خشوع فرموده: خشوع: “ضراعة”؛ یعنی خشوع به معنای [[خواری]] و [[زاری]] است، و بیشتر خشوع در آنچه بر اعضا و جوارح به وجود می‌آید، استعمال می‌گردد، و “ضراعه”، بیشتر در آنچه در [[قلب]] ایجاد می‌گردد، استعمال می‌شود، و به همین جهت بنا بر آنچه گفته‌اند، [[روایت]] شده: {{متن حدیث|إِذَا ضَرَعَ‏ الْقَلْبُ‏ خَشَعَتِ‏ الْجَوَارِحُ}}؛ یعنی چون [[دل]] به [[تضرّع]] آید، در اعضا و جوارح [[احساس]] [[خواری]] و [[زاری]] حاصل گردد. قال تعالی: {{متن قرآن|وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا}}، و قال: {{متن قرآن|الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ}}. و {{متن قرآن|خَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ}}، {{متن قرآن|خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ}}، {{متن قرآن|أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ}}<ref>«و دیدگان آنها فرو افتاده‌اند،» سوره نازعات، آیه ۹.</ref>، کنایه از حرکت‌کردن و جنبیدن آن است، کقوله: {{متن قرآن|إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا}}<ref>«آن هنگام که زمین را سخت بجنبانند،» سوره واقعه، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا}}<ref>«هنگامی که زمین از لرزه واپسین خود به لرزه افتد،» سوره زلزال، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاءُ مَوْرًا}}<ref>«روزی که آسمان، سخت به جنب و جوش افتد» سوره طور، آیه ۹.</ref> و {{متن قرآن|وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْرًا}}<ref>«و کوه‌ها، سخت روانه گردند» سوره طور، آیه ۱۰.</ref>}}<ref>مفردات، ص۱۴۹.</ref>.
راغب در مفردات در معنای خشوع فرموده: خشوع: “ضراعة”؛ یعنی خشوع به معنای [[خواری]] و [[زاری]] است، و بیشتر خشوع در آنچه بر اعضا و جوارح به وجود می‌آید، استعمال می‌گردد، و “ضراعه”، بیشتر در آنچه در [[قلب]] ایجاد می‌گردد، استعمال می‌شود، و به همین جهت بنا بر آنچه گفته‌اند، [[روایت]] شده: {{متن حدیث|إِذَا ضَرَعَ‏ الْقَلْبُ‏ خَشَعَتِ‏ الْجَوَارِحُ}}؛ یعنی چون [[دل]] به [[تضرّع]] آید، در اعضا و جوارح [[احساس]] [[خواری]] و [[زاری]] حاصل گردد. قال تعالی: {{متن قرآن|وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعًا}}، و قال: {{متن قرآن|الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ}}. و {{متن قرآن|خَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ}}، {{متن قرآن|خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ}}، {{متن قرآن|أَبْصَارُهَا خَاشِعَةٌ}}<ref>«و دیدگان آنها فرو افتاده‌اند،» سوره نازعات، آیه ۹.</ref>، کنایه از حرکت‌کردن و جنبیدن آن است، کقوله: {{متن قرآن|إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا}}<ref>«آن هنگام که زمین را سخت بجنبانند،» سوره واقعه، آیه ۴.</ref>، {{متن قرآن|إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالَهَا}}<ref>«هنگامی که زمین از لرزه واپسین خود به لرزه افتد،» سوره زلزال، آیه ۱.</ref>، {{متن قرآن|يَوْمَ تَمُورُ السَّمَاءُ مَوْرًا}}<ref>«روزی که آسمان، سخت به جنب و جوش افتد» سوره طور، آیه ۹.</ref> و {{متن قرآن|وَتَسِيرُ الْجِبَالُ سَيْرًا}}<ref>«و کوه‌ها، سخت روانه گردند» سوره طور، آیه ۱۰.</ref>}}<ref>مفردات، ص۱۴۹.</ref>.


فخرالدین در مجمع‌البحرین در معنای خشوع فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا}}، فرموده: {{عربی|ای خضعت. خُشُوع و خضوع}}؛ یعنی [[تواضع]]، خواری، [[فروتنی]]، و از آن جمله است، قوله: {{متن قرآن|الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ}}، و خشوع در [[نماز]] را گفته‌اند: [[خشیت]] [[قلب]] و تواضع است (یعنی [[ترس]] و [[بیم]] در قلب، و فروتنی است)، و گفته‌اند: آن، نگاه‌کردن به محلّ [[سجده]] است؛ به [[دلیل]] این که [[پیامبر]]{{صل}} چشمش را به [[آسمان]] می‌انداخت، پس آن‌گاه که این [[آیه]] نازل گردید، پیامبر{{صل}} سرش را فرود آورد و به سجده‌گاهش چشم دوخت، و قوله: {{متن قرآن|تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً}}<ref>«و از نشانه‌های او این است که زمین را پژمرده می‌بینی» سوره فصلت، آیه ۳۹.</ref>؛ یعنی خشک، و آن، کنایه از خواری و [[ذلت]] است، و قوله: {{متن قرآن|خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ}}<ref>«در حالی که دیدگانشان (از شرم و ترس) بر زمین دوخته است» سوره قلم، آیه ۴۳.</ref>؛ یعنی در آن [[روز]] به جهت لوچ‌شدن چشم، و این که سیاهی چشم به کنار رفته است، [[قادر]] به نگاه‌کردن نیست، و قوله: {{متن قرآن|وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ}}؛ یعنی [[فروتنی]] ذلّت‌گونه. {{عربی|و خشع فی صلوته و دعائه}}؛ یعنی با [[دل]] و قلبش رو به سوی او تعالی آورد. فرق بین خشوع و [[خضوع]] در این است که تنوع در [[جسم]]، [[چشم]] و صورت بوده و خضوع، تنها در جسم است، و از [[پیامبر]]{{صل}} [[روایت]] شده که مردی در حال [[نماز]] با ریش خود [[بازی]] می‌کرد، و آن [[حضرت]]{{صل}} فرمود: اگر [[خشوع قلبی]] داشت، اعضای [[بدن]] او هم خشوع داشت، و بعضی شارحین این را [[دلیل]] دانسته‌اند بر اینکه خشوع در نماز هم در [[قلب]] است و هم در اعضا، اما خشوع در قلب، این است که دل خود را از هرچه [[همّت]] بر آن دارد و از هر چه از لوازم آن است، فارغ و آسوده بدارد، و در آن، چیزی جز [[عبادت]] و [[معبود]] [[راه]] ندهد، و اما خشوع در جوارح، این است که چشم خود را پایین اندازد و به چیزی توجّه نداشته باشد و بیهوده‌کاری نکند، و [[علی]]{{ع}} فرمود: به سمت راست و چپ توجّهی نکند و به کسی که در سمت راست او و در سمت چپ او ایستاده، متوجّه نباشد، و در [[حدیث]] است که: {{متن حدیث|فَقَالَ بِخُشُوعٍ‏ اللَّهُ‏ أَكْبَرُ}}؛ یعنی با [[آرامش]] و فروتنی توأم با [[ذلّت]] و [[اطمینان]] و بریدن از هر چیزی به سوی [[خدای تعالی]]<ref>مجمع البحرین، ص۳۴۹.</ref>.
فخرالدین در مجمع‌البحرین در معنای خشوع فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَخَشَعَتِ الْأَصْوَاتُ لِلرَّحْمَنِ فَلَا تَسْمَعُ إِلَّا هَمْسًا}}، فرموده: {{عربی|ای خضعت. خُشُوع و خضوع}}؛ یعنی [[تواضع]]، خواری، [[فروتنی]]، و از آن جمله است، قوله: {{متن قرآن|الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ}}، و خشوع در [[نماز]] را گفته‌اند: [[خشیت]] [[قلب]] و تواضع است (یعنی [[ترس]] و [[بیم]] در قلب، و فروتنی است)، و گفته‌اند: آن، نگاه‌کردن به محلّ [[سجده]] است؛ به [[دلیل]] این که [[پیامبر]] {{صل}} چشمش را به [[آسمان]] می‌انداخت، پس آن‌گاه که این [[آیه]] نازل گردید، پیامبر {{صل}} سرش را فرود آورد و به سجده‌گاهش چشم دوخت، و قوله: {{متن قرآن|تَرَى الْأَرْضَ خَاشِعَةً}}<ref>«و از نشانه‌های او این است که زمین را پژمرده می‌بینی» سوره فصلت، آیه ۳۹.</ref>؛ یعنی خشک، و آن، کنایه از خواری و [[ذلت]] است، و قوله: {{متن قرآن|خَاشِعَةً أَبْصَارُهُمْ}}<ref>«در حالی که دیدگانشان (از شرم و ترس) بر زمین دوخته است» سوره قلم، آیه ۴۳.</ref>؛ یعنی در آن [[روز]] به جهت لوچ‌شدن چشم، و این که سیاهی چشم به کنار رفته است، [[قادر]] به نگاه‌کردن نیست، و قوله: {{متن قرآن|وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ}}؛ یعنی [[فروتنی]] ذلّت‌گونه. {{عربی|و خشع فی صلوته و دعائه}}؛ یعنی با [[دل]] و قلبش رو به سوی او تعالی آورد. فرق بین خشوع و [[خضوع]] در این است که تنوع در [[جسم]]، [[چشم]] و صورت بوده و خضوع، تنها در جسم است، و از [[پیامبر]] {{صل}} [[روایت]] شده که مردی در حال [[نماز]] با ریش خود [[بازی]] می‌کرد، و آن [[حضرت]] {{صل}} فرمود: اگر [[خشوع قلبی]] داشت، اعضای [[بدن]] او هم خشوع داشت، و بعضی شارحین این را [[دلیل]] دانسته‌اند بر اینکه خشوع در نماز هم در [[قلب]] است و هم در اعضا، اما خشوع در قلب، این است که دل خود را از هرچه [[همّت]] بر آن دارد و از هر چه از لوازم آن است، فارغ و آسوده بدارد، و در آن، چیزی جز [[عبادت]] و [[معبود]] [[راه]] ندهد، و اما خشوع در جوارح، این است که چشم خود را پایین اندازد و به چیزی توجّه نداشته باشد و بیهوده‌کاری نکند، و [[علی]] {{ع}} فرمود: به سمت راست و چپ توجّهی نکند و به کسی که در سمت راست او و در سمت چپ او ایستاده، متوجّه نباشد، و در [[حدیث]] است که: {{متن حدیث|فَقَالَ بِخُشُوعٍ‏ اللَّهُ‏ أَكْبَرُ}}؛ یعنی با [[آرامش]] و فروتنی توأم با [[ذلّت]] و [[اطمینان]] و بریدن از هر چیزی به سوی [[خدای تعالی]]<ref>مجمع البحرین، ص۳۴۹.</ref>.


در مقدمه مرآة‌الانوار و مشکوة‌الاسرار، در معنای خشوع فرموده: خشوع، در لغت، [[تواضع]] [[سکون]] و تذلّل است، و در آن، معنای خضوع است. در [[تفسیر]] [[فرات]] بن‌ابراهیم، از [[ابن‌عباس]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ}}<ref>«از شکیبایی و نماز یاری بجویید و بی‌گمان این کار جز بر فروتنان دشوار است» سوره بقره، آیه ۴۵.</ref>، آورده: البته، شخص [[خاشع]] آن‌کس است که در نماز [[فروتن]] باشد؛ آن‌کس که به آن اقبال کند؛ (یعنی:) [[رسول خدا]]{{صل}} و علی{{ع}}. من می‌گویم: پس خشوع فروتنی ذلّت‌گونه است برای [[خدای عزّ و جلّ]] و برای پیامبر{{صل}} در آنچه آنان بدان امر کرده‌اند، و [[خضوع]] برای آنان، و [[تضرّع]] و زاری‌نمودن به سویشان و به سوی [[طاعت]] و ولایتشان، و بدان که [[خدای سبحان]] گاهی خشوع را درباره کسی‌که [[اهل]] [[آتش]] است، ذکر فرموده، و مراد از آن، [[ذلّت]] و خواری‌ای است که با [[دشمنان]] [[ائمه]] در [[روز قیامت]] ملازم است؛ به سبب اینکه در آن [[روز]] ظاهر می‌شود که آنان، اهل آتش‌اند و نمی‌توانند از آن [[سرپیچی]] کنند، و برای همین از [[امام صادق]]{{ع}} در [[تأویل]] قوله: {{متن قرآن|وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ}}، وارد شده که آن بزرگوار فرمود: یعنی خاضعند؛ چنان‌که [[طاقت]] [[امتناع]] و سرپیچی ندارند، و از آن ظاهر می‌شود، مراد از خضوع<ref>مقدمه برهان، ص۹۵.</ref>.
در مقدمه مرآة‌الانوار و مشکوة‌الاسرار، در معنای خشوع فرموده: خشوع، در لغت، [[تواضع]] [[سکون]] و تذلّل است، و در آن، معنای خضوع است. در [[تفسیر]] [[فرات]] بن‌ابراهیم، از [[ابن‌عباس]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَإِنَّهَا لَكَبِيرَةٌ إِلَّا عَلَى الْخَاشِعِينَ}}<ref>«از شکیبایی و نماز یاری بجویید و بی‌گمان این کار جز بر فروتنان دشوار است» سوره بقره، آیه ۴۵.</ref>، آورده: البته، شخص [[خاشع]] آن‌کس است که در نماز [[فروتن]] باشد؛ آن‌کس که به آن اقبال کند؛ (یعنی:) [[رسول خدا]] {{صل}} و علی {{ع}}. من می‌گویم: پس خشوع فروتنی ذلّت‌گونه است برای [[خدای عزّ و جلّ]] و برای پیامبر {{صل}} در آنچه آنان بدان امر کرده‌اند، و [[خضوع]] برای آنان، و [[تضرّع]] و زاری‌نمودن به سویشان و به سوی [[طاعت]] و ولایتشان، و بدان که [[خدای سبحان]] گاهی خشوع را درباره کسی‌که [[اهل]] [[آتش]] است، ذکر فرموده، و مراد از آن، [[ذلّت]] و خواری‌ای است که با [[دشمنان]] [[ائمه]] در [[روز قیامت]] ملازم است؛ به سبب اینکه در آن [[روز]] ظاهر می‌شود که آنان، اهل آتش‌اند و نمی‌توانند از آن [[سرپیچی]] کنند، و برای همین از [[امام صادق]] {{ع}} در [[تأویل]] قوله: {{متن قرآن|وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ خَاشِعَةٌ}}، وارد شده که آن بزرگوار فرمود: یعنی خاضعند؛ چنان‌که [[طاقت]] [[امتناع]] و سرپیچی ندارند، و از آن ظاهر می‌شود، مراد از خضوع<ref>مقدمه برهان، ص۹۵.</ref>.
در [[فرهنگ]] لغات فرموده: {{عربی|خَشَعَ خُشُوعاً}}؛ یعنی [[خوار]] و [[فرمان‌بردار]] شد و سرِ [[اطاعت]] فرود آورد، خاشِع؛ یعنی کسی که [[فروتنی]] و اظهار اطاعت کند، و جمع آن، خُشَّع، خَشَعَه و خاشعون است. {{عربی|خَشَعَ بِبَصَرِهِ}}؛ یعنی چشم فروبست و به زیر انداخت. تَخَشُّع؛ یعنی تضرّع‌نمودن، لابه‌کردن. خشوع؛ یعنی فروتنی، تضرّع، [[فرمانبرداری]]، لابه‌کردن<ref>ملخّص المنجد و منتهی الارب، ص۱۷۵.</ref>.
در [[فرهنگ]] لغات فرموده: {{عربی|خَشَعَ خُشُوعاً}}؛ یعنی [[خوار]] و [[فرمان‌بردار]] شد و سرِ [[اطاعت]] فرود آورد، خاشِع؛ یعنی کسی که [[فروتنی]] و اظهار اطاعت کند، و جمع آن، خُشَّع، خَشَعَه و خاشعون است. {{عربی|خَشَعَ بِبَصَرِهِ}}؛ یعنی چشم فروبست و به زیر انداخت. تَخَشُّع؛ یعنی تضرّع‌نمودن، لابه‌کردن. خشوع؛ یعنی فروتنی، تضرّع، [[فرمانبرداری]]، لابه‌کردن<ref>ملخّص المنجد و منتهی الارب، ص۱۷۵.</ref>.
در فرهنگ عمید فرموده: خشوع (به ضم خاء و شین)، به معنای فروتنی‌کردن، از روی [[خواری]] و [[زاری]] سر فرود آوردن، فرمانبرداری کردن<ref>فرهنگ عمید، ص۵۳۵.</ref>. [[خاشع]]؛ یعنی فروتنی‌کننده، کسی که اظهار اطاعت و فروتنی بکند<ref>فرهنگ عمید، ص۵۱۵.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۷۴.</ref>
در فرهنگ عمید فرموده: خشوع (به ضم خاء و شین)، به معنای فروتنی‌کردن، از روی [[خواری]] و [[زاری]] سر فرود آوردن، فرمانبرداری کردن<ref>فرهنگ عمید، ص۵۳۵.</ref>. [[خاشع]]؛ یعنی فروتنی‌کننده، کسی که اظهار اطاعت و فروتنی بکند<ref>فرهنگ عمید، ص۵۱۵.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۷۴.</ref>
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش