خلافت امام حسن مجتبی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲: | خط ۲: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[خلافت امام حسن مجتبی در حدیث]] - [[خلافت امام حسن مجتبی در اخلاق اسلامی]] - [[خلافت امام حسن مجتبی در فقه سیاسی]]| پرسش مرتبط = خلافت امام حسن مجتبی (پرسش)}} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[خلافت امام حسن مجتبی در حدیث]] - [[خلافت امام حسن مجتبی در اخلاق اسلامی]] - [[خلافت امام حسن مجتبی در فقه سیاسی]]| پرسش مرتبط = خلافت امام حسن مجتبی (پرسش)}} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
در مورد [[خلافت امام حسن]]{{ع}}، بین [[مورخان]]، [[اختلاف]] نظر وجود دارد؛ بدین ترتیب که برخی دوران خلافت ایشان را نه از [[عهد]] [[خلفای راشدین]] میدانند و نه از زمره دوران ملوکی به حساب میآورند؛ ولی دیگران، با توجه به اقبالی که باقیمانده [[مهاجرین]] و [[انصار]] و نیز مردم [[عراق]] و [[نواحی شرقی]] [[سرزمین اسلام]]، به آن [[حضرت]] نشان دادند، دوره [[شش ماهه]] حکومت آن جناب را در عداد خلافت خلفای راشدین به حساب میآورند؛ چنانچه برخی نیز بنابر [[روایت]] منسوب به [[پیامبر]] که پس از سی سال خلافت، [[امارت]] شکل میگیرد خود را موظف دانسته که این شش ماه را نیز از دوران خلافت بدانند<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳.</ref>، یعنی تنها با [[محاسبه]] آن، {{متن حدیث|الْخِلَافَةُ بَعْدِي ثَلَاثُونَ سَنَةً}}، درست میشود. | در مورد [[خلافت امام حسن]] {{ع}}، بین [[مورخان]]، [[اختلاف]] نظر وجود دارد؛ بدین ترتیب که برخی دوران خلافت ایشان را نه از [[عهد]] [[خلفای راشدین]] میدانند و نه از زمره دوران ملوکی به حساب میآورند؛ ولی دیگران، با توجه به اقبالی که باقیمانده [[مهاجرین]] و [[انصار]] و نیز مردم [[عراق]] و [[نواحی شرقی]] [[سرزمین اسلام]]، به آن [[حضرت]] نشان دادند، دوره [[شش ماهه]] حکومت آن جناب را در عداد خلافت خلفای راشدین به حساب میآورند؛ چنانچه برخی نیز بنابر [[روایت]] منسوب به [[پیامبر]] که پس از سی سال خلافت، [[امارت]] شکل میگیرد خود را موظف دانسته که این شش ماه را نیز از دوران خلافت بدانند<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۲، ص۳.</ref>، یعنی تنها با [[محاسبه]] آن، {{متن حدیث|الْخِلَافَةُ بَعْدِي ثَلَاثُونَ سَنَةً}}، درست میشود. | ||
در هر صورت با وجود کسانی از صحابه در میان [[مهاجر]] و انصار و حتی [[قریشیان]] موجود در [[کوفه]]، همچون [[عبدالله بن عباس]]، کوچکترین تردیدی در مردم، نسبت به [[بیعت با امام]] [[مجتبی]]{{ع}} پیش نیامد و از فرد دیگری نام برده نشد. در [[تفکر شیعی]] و [[علوی]] {{متن حدیث|الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا}}، پذیرفته شده است و [[دلیل]] روشنی است بر اینکه [[امامت]] این دو [[برادر]] [[منصوص]] بوده است<ref>رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، ج۲، ص۳۵۴- ۳۵۶.</ref>. [[امام علی]] نیز وی را به عنوان [[جانشین]] خود مطرح کرده است<ref>سید جعفر مرتضی، الحیاة السیاسیة للامام الحسن{{ع}}، ص۴۸ - ۴۹.</ref> و چنانچه آن حضرت در یکی از [[خطبهها]] فرموده است: | در هر صورت با وجود کسانی از صحابه در میان [[مهاجر]] و انصار و حتی [[قریشیان]] موجود در [[کوفه]]، همچون [[عبدالله بن عباس]]، کوچکترین تردیدی در مردم، نسبت به [[بیعت با امام]] [[مجتبی]] {{ع}} پیش نیامد و از فرد دیگری نام برده نشد. در [[تفکر شیعی]] و [[علوی]] {{متن حدیث|الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ إِمَامَانِ قَامَا أَوْ قَعَدَا}}، پذیرفته شده است و [[دلیل]] روشنی است بر اینکه [[امامت]] این دو [[برادر]] [[منصوص]] بوده است<ref>رسول جعفریان، تاریخ سیاسی اسلام، ج۲، ص۳۵۴- ۳۵۶.</ref>. [[امام علی]] نیز وی را به عنوان [[جانشین]] خود مطرح کرده است<ref>سید جعفر مرتضی، الحیاة السیاسیة للامام الحسن {{ع}}، ص۴۸ - ۴۹.</ref> و چنانچه آن حضرت در یکی از [[خطبهها]] فرموده است: | ||
“... از ما [[اطاعت]] کنید که اطاعت ما [[واجب]] است، زیرا ملحق به [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]]، [[پیروی]] از [[اولی الامر]] است که اگر در چیزی [[نزاع]] کردید آن را نزد [[خدا]] و رسول [[برید]]... و اگر نزد رسول و اولی الامر برده شود به تحقیق آنان که [[اهل]] [[استنباط]] [[علم]] هستند، آن را خواهند فهمید”<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۴۳۲.</ref>. | “... از ما [[اطاعت]] کنید که اطاعت ما [[واجب]] است، زیرا ملحق به [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]]، [[پیروی]] از [[اولی الامر]] است که اگر در چیزی [[نزاع]] کردید آن را نزد [[خدا]] و رسول [[برید]]... و اگر نزد رسول و اولی الامر برده شود به تحقیق آنان که [[اهل]] [[استنباط]] [[علم]] هستند، آن را خواهند فهمید”<ref>مروج الذهب، ج۲، ص۴۳۲.</ref>. | ||
در یک [[نقل]] [[تاریخی]] وقتی [[مردم]] از [[امام علی]]{{ع}} در واپسین روزهای [[عمر]] شریفشان پرسیدند که، آیا پس از شما با [[حسن]]{{ع}} [[بیعت]] کنیم؟ فرمود: بر این کار نه شما را [[فرمان]] میدهم و نه شما را از آن باز میدارم، خود بهتر میدانید که چگونه عمل کنید<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۴۳۳.</ref>. عبارت {{متن حدیث|أَبْصَرْ}} که آن [[حضرت]] به کار بردهاند، میتواند حامل این معنا باشد که شما طعم [[حکومت]]. عدلمحور [[علوی]] را چشیدهاید و پرورش ولایی یافتهاید. [[انتظار]] میرود که [[راه]] را به خوبی یافته و تشخیص دهید که فرزندم حسن [[شایستهترین]] مردم به [[امامت]] [[جامعه اسلامی]] پس از من است. [[طبری]] میگوید: نخستین کسی که با [[امام حسن]]{{ع}} بیعت کرد [[قیس بن سعد]] بود که گفت: دست بیاور تا بر [[کتاب خداوند]] عز و جل و [[سنت پیامبر]] و [[جنگ]] با [[منحرفان]] با تو بیعت کنم. [[امام]] در جواب فرمود: بر [[کتاب خدا]] و سنت پیامبر وی که همه شرطها در آنهاست؛ ولی با هر کس، من [[نبرد]] کردم، شما نیز بجنگید و با هر کس به [[صلح]] [[رفتار]] کردم شما نیز چنین کنید<ref>واضح است که این سخن به معنای آن نیست که امام، ابتدا قصد جنگ نداشته است؛ بلکه به عنوان امام و پیشوای جامعه لازم است، این حق را برای خود محفوظ دارد، امر، فرمان، اختیار جنگ، صلح با خود او باشد شرطی را نپذیرد که اقتدار و اختیار او را محدود سازد؛ هر چند آن شرط: جهاد در راه خدا، مبارزه با دشمنان خدا و رسول او باشد. اقدامات بعدی آن حضرت و پافشاری آن بزرگوار بر از میان بردن فتنه معاویه، گویای این حقیقت است.</ref>. [[قیس]] خاموش شد و [[بیعت]] کرد و [[مردم]] نیز بیعت کردند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۱۵۸.</ref>. | در یک [[نقل]] [[تاریخی]] وقتی [[مردم]] از [[امام علی]] {{ع}} در واپسین روزهای [[عمر]] شریفشان پرسیدند که، آیا پس از شما با [[حسن]] {{ع}} [[بیعت]] کنیم؟ فرمود: بر این کار نه شما را [[فرمان]] میدهم و نه شما را از آن باز میدارم، خود بهتر میدانید که چگونه عمل کنید<ref>مسعودی، مروج الذهب، ج۳، ص۴۳۳.</ref>. عبارت {{متن حدیث|أَبْصَرْ}} که آن [[حضرت]] به کار بردهاند، میتواند حامل این معنا باشد که شما طعم [[حکومت]]. عدلمحور [[علوی]] را چشیدهاید و پرورش ولایی یافتهاید. [[انتظار]] میرود که [[راه]] را به خوبی یافته و تشخیص دهید که فرزندم حسن [[شایستهترین]] مردم به [[امامت]] [[جامعه اسلامی]] پس از من است. [[طبری]] میگوید: نخستین کسی که با [[امام حسن]] {{ع}} بیعت کرد [[قیس بن سعد]] بود که گفت: دست بیاور تا بر [[کتاب خداوند]] عز و جل و [[سنت پیامبر]] و [[جنگ]] با [[منحرفان]] با تو بیعت کنم. [[امام]] در جواب فرمود: بر [[کتاب خدا]] و سنت پیامبر وی که همه شرطها در آنهاست؛ ولی با هر کس، من [[نبرد]] کردم، شما نیز بجنگید و با هر کس به [[صلح]] [[رفتار]] کردم شما نیز چنین کنید<ref>واضح است که این سخن به معنای آن نیست که امام، ابتدا قصد جنگ نداشته است؛ بلکه به عنوان امام و پیشوای جامعه لازم است، این حق را برای خود محفوظ دارد، امر، فرمان، اختیار جنگ، صلح با خود او باشد شرطی را نپذیرد که اقتدار و اختیار او را محدود سازد؛ هر چند آن شرط: جهاد در راه خدا، مبارزه با دشمنان خدا و رسول او باشد. اقدامات بعدی آن حضرت و پافشاری آن بزرگوار بر از میان بردن فتنه معاویه، گویای این حقیقت است.</ref>. [[قیس]] خاموش شد و [[بیعت]] کرد و [[مردم]] نیز بیعت کردند<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۱۵۸.</ref>. | ||
مردم طی دو [[روز]] پس از [[شهادت امام]] علی{{ع}} با [[امام حسن]]{{ع}} به عنوان [[خلیفه پیامبر]] بیعت کردند و آن [[حضرت]] کارگزارانش را برای [[اداره امور]] [[کشور]] پهناور [[اسلامی]] به سوی نقاط دور و نزدیک گسیل داشت<ref>مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۵.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۰۰.</ref> | مردم طی دو [[روز]] پس از [[شهادت امام]] علی{{ع}} با [[امام حسن]] {{ع}} به عنوان [[خلیفه پیامبر]] بیعت کردند و آن [[حضرت]] کارگزارانش را برای [[اداره امور]] [[کشور]] پهناور [[اسلامی]] به سوی نقاط دور و نزدیک گسیل داشت<ref>مروج الذهب، مسعودی، ج۳، ص۵.</ref>.<ref>[[علی اصغر نصرتی|نصرتی، علی اصغر]]، [[نظام سیاسی اسلام (کتاب)|نظام سیاسی اسلام]]، ص ۲۰۰.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == |