پرش به محتوا

خیانت در جامعه‌شناسی اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==[[خیانت]] در [[امانت]]==
== [[خیانت]] در [[امانت]] ==
“خیانت” به معنای عام، دخالت بی‌مورد و [[تعدی]] به [[حقوق]] و قلمرویی است که فرد را در آن [[امین]] دانسته‌اند؛ از این‌رو، [[خیانت]]، نقطه مقابل [[امانت‌داری]] است. اگر [[امانت‌داری]] نماد [[صدق]] باشد، [[خیانت]] نماد [[غدر]] و [[بی‌وفایی]] است. به بیان دیگر، [[خیانت]]، عمل کردن قولی، فعلی و [[ذهنی]] ([[نیت]]) بر خلاف [[تعهد]] و توقع و [[وظیفه]] است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۳، ص۱۶۹.</ref>.
“خیانت” به معنای عام، دخالت بی‌مورد و [[تعدی]] به [[حقوق]] و قلمرویی است که فرد را در آن [[امین]] دانسته‌اند؛ از این‌رو، [[خیانت]]، نقطه مقابل [[امانت‌داری]] است. اگر [[امانت‌داری]] نماد [[صدق]] باشد، [[خیانت]] نماد [[غدر]] و [[بی‌وفایی]] است. به بیان دیگر، [[خیانت]]، عمل کردن قولی، فعلی و [[ذهنی]] ([[نیت]]) بر خلاف [[تعهد]] و توقع و [[وظیفه]] است<ref>حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن، ج۳، ص۱۶۹.</ref>.
از دید راغب، [[خیانت]] و [[نفاق]] با یکدیگر تداخل معنایی دارند، با این تفاوت که “خیانت” بیشتر در شکستن [[عهد]] و [[پیمان]] و [[تصرف]] در [[امانت]] به کار می‌رود، و “نفاق” بیشتر خلاف [[انحراف]] در [[دین]] است؛ پس “خیانة” [[مخالفت]] با [[حق]] و [[پیمان‌شکنی]] پنهانی است و نقطه مقابل آن، [[امانت]] است<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۰۵.</ref>.
از دید راغب، [[خیانت]] و [[نفاق]] با یکدیگر تداخل معنایی دارند، با این تفاوت که “خیانت” بیشتر در شکستن [[عهد]] و [[پیمان]] و [[تصرف]] در [[امانت]] به کار می‌رود، و “نفاق” بیشتر خلاف [[انحراف]] در [[دین]] است؛ پس “خیانة” [[مخالفت]] با [[حق]] و [[پیمان‌شکنی]] پنهانی است و نقطه مقابل آن، [[امانت]] است<ref>حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۳۰۵.</ref>.


[[تفسیر نمونه]] در این باره می‌نویسد: [[خیانت]] در اصل به معنای خودداری از پرداخت حقی است که [[انسان]] پرداختن آن را [[تعهد]] کرده و آن ضد [[امانت]] است. [[امانت]] اگر چه معمولاً به امانت‌های [[مالی]] گفته می‌شود، ولی در [[منطق]] [[قرآن]] مفهوم وسیعی دارد که تمام [[شئون زندگی اجتماعی]] و [[سیاسی]] و [[اخلاقی]] را در بر می‌گیرد<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۳۶.</ref>. [[علامه طباطبایی]] نیز در [[تفسیر آیه]] ۲۷ [[سوره انفال]] ضمن کاربرد [[امانت]] و [[خیانت]] در معنایی وسیع می‌نویسد: [[خیانت]] به معنای [[مخالفت]] نهایی با حقی از حقایق و شکستن [[پیمان]] آن است. مجموع دو جمله {{متن قرآن|لَا تَخُونُوا اللَّهَ... وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref> یک [[نهی]] واحدی می‌شود که به یک نوع [[خیانت]] تعلق گرفته و آن [[خیانت]] به [[امانت]] [[خدا]] و [[رسول خدا]]{{صل}} است که خود به عینه [[خیانت]] به [[امانت]] خود [[مؤمنین]] هم هست چون بعضی از [[امانت‌ها]] منحصراً [[امانت]] خداست، مانند [[احکام]] مشروعه [[خدا]]، و بعضی از آنها منحصراً [[امانت]] [[رسول خدا]]{{صل}} است، مانند [[سیره]] [[حسنه]] آن جناب و بعضی از آنها [[امانت]] خود [[مردم]] در میان خودشان است، مانند اماناتی که در [[اموال]] و [[اسرار]] خود به یکدیگر می‌سپارند، و بعضی از [[امانت‌ها]]، آن اماناتی است که [[خدا]] و [[رسول]] و خود [[مؤمنین]] در آن شریکند و آن عبارت است از اموری که [[خداوند]] به آنها امر می‌کند و [[رسول خدا]]، امر آن جناب را [[اجرا]] می‌نماید و [[مردم]] از اجرای آن منتفع گشته و مجتمعشان نیرومند می‌گردد مانند دستورهای [[سیاسی]] و [[اوامر]] مربوط به [[جهاد]] و [[اسرار]] [[جنگی]] که اگر افشا شود آرزوهای [[دینی]] عقیم گشته و مساعی [[حکومت اسلامی]] بی‌نتیجه مانده و قهراً [[حق خدا]] و [[رسول]] هم پایمال می‌شود و ضررش دامنگیر خود [[مؤمنین]] هم می‌گردد<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۶۹.</ref>. در [[منابع روایی]] مصداق‌های متعددی برای [[خیانت]] ذکر شده است؛ از جمله: [[تصرف]] در امانات، [[نقض عهد]] و [[پیمان]]، تضییع [[حقوق]] دیگران، کم‌کاری در انجام [[وظایف]]، [[کتمان]] شهادات، [[افشای]] [[اسرار]]، همسویی با [[دشمنان]]، [[ترک واجبات]] و انجام [[محرمات الهی]] (تحت عنوان [[خیانت به خدا]] و [[رسول]])، نگاه کردن گناه‌آلود به نامحرمان، [[تحریف]] [[وصیت]] یا هر سخن مهم دیگر. [[خیانت]] در [[امانت]] نیز به دلیل [[قبح]] آشکار، از ارزش‌های منفی [[مورد اتفاق]] همه نظام‌های ارزشی است. [[قرآن کریم]] در [[سوره بقره]] از نوعی دیگر از [[خیانت]]، تحت عنوان [[خیانت]] به خود {{متن قرآن|كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ}} یاد کرده است که ظاهراً به معنای [[محروم]] ساختن خود از [[حقوق]] مسلم و [[لذات]] [[شرعی]] و [[معنوی]] است<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۸۲۴.</ref>. بر این اساس، هر اقدامی که [[آدمی]] را از استیفای [[حق]] مسلم خود بازدارد یا [[عزت]] و اعتبار وی را خدشه دار کند، از مصداق‌های [[خیانت]] به خود محسوب می‌شود. در هر حال، [[خیانت]] به خود با همه فروعات و [[صور]] متنوع‌اش، مصداق دیگری از عنوان جامع “ظلم به خود” است<ref>برای آگاهی بیشتر از موضوع خیانت، گونه‌ها و آثار و تبعات اجتماعی آن، ر.ک: سیدروح الله خمینی، شرح چهل حدیث، ص۴۷۵–۴۸۱؛ مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج۳، ص۱۵.</ref>.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۳۰۰.</ref>
[[تفسیر نمونه]] در این باره می‌نویسد: [[خیانت]] در اصل به معنای خودداری از پرداخت حقی است که [[انسان]] پرداختن آن را [[تعهد]] کرده و آن ضد [[امانت]] است. [[امانت]] اگر چه معمولاً به امانت‌های [[مالی]] گفته می‌شود، ولی در [[منطق]] [[قرآن]] مفهوم وسیعی دارد که تمام [[شئون زندگی اجتماعی]] و [[سیاسی]] و [[اخلاقی]] را در بر می‌گیرد<ref>ناصر مکارم شیرازی و دیگران، تفسیر نمونه، ج۷، ص۱۳۶.</ref>. [[علامه طباطبایی]] نیز در [[تفسیر آیه]] ۲۷ [[سوره انفال]] ضمن کاربرد [[امانت]] و [[خیانت]] در معنایی وسیع می‌نویسد: [[خیانت]] به معنای [[مخالفت]] نهایی با حقی از حقایق و شکستن [[پیمان]] آن است. مجموع دو جمله {{متن قرآن|لَا تَخُونُوا اللَّهَ... وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref> یک [[نهی]] واحدی می‌شود که به یک نوع [[خیانت]] تعلق گرفته و آن [[خیانت]] به [[امانت]] [[خدا]] و [[رسول خدا]] {{صل}} است که خود به عینه [[خیانت]] به [[امانت]] خود [[مؤمنین]] هم هست چون بعضی از [[امانت‌ها]] منحصراً [[امانت]] خداست، مانند [[احکام]] مشروعه [[خدا]]، و بعضی از آنها منحصراً [[امانت]] [[رسول خدا]] {{صل}} است، مانند [[سیره]] [[حسنه]] آن جناب و بعضی از آنها [[امانت]] خود [[مردم]] در میان خودشان است، مانند اماناتی که در [[اموال]] و [[اسرار]] خود به یکدیگر می‌سپارند، و بعضی از [[امانت‌ها]]، آن اماناتی است که [[خدا]] و [[رسول]] و خود [[مؤمنین]] در آن شریکند و آن عبارت است از اموری که [[خداوند]] به آنها امر می‌کند و [[رسول خدا]]، امر آن جناب را [[اجرا]] می‌نماید و [[مردم]] از اجرای آن منتفع گشته و مجتمعشان نیرومند می‌گردد مانند دستورهای [[سیاسی]] و [[اوامر]] مربوط به [[جهاد]] و [[اسرار]] [[جنگی]] که اگر افشا شود آرزوهای [[دینی]] عقیم گشته و مساعی [[حکومت اسلامی]] بی‌نتیجه مانده و قهراً [[حق خدا]] و [[رسول]] هم پایمال می‌شود و ضررش دامنگیر خود [[مؤمنین]] هم می‌گردد<ref>[[سید محمد حسین طباطبایی|طباطبایی، سید محمد حسین]]، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۶۹.</ref>. در [[منابع روایی]] مصداق‌های متعددی برای [[خیانت]] ذکر شده است؛ از جمله: [[تصرف]] در امانات، [[نقض عهد]] و [[پیمان]]، تضییع [[حقوق]] دیگران، کم‌کاری در انجام [[وظایف]]، [[کتمان]] شهادات، [[افشای]] [[اسرار]]، همسویی با [[دشمنان]]، [[ترک واجبات]] و انجام [[محرمات الهی]] (تحت عنوان [[خیانت به خدا]] و [[رسول]])، نگاه کردن گناه‌آلود به نامحرمان، [[تحریف]] [[وصیت]] یا هر سخن مهم دیگر. [[خیانت]] در [[امانت]] نیز به دلیل [[قبح]] آشکار، از ارزش‌های منفی [[مورد اتفاق]] همه نظام‌های ارزشی است. [[قرآن کریم]] در [[سوره بقره]] از نوعی دیگر از [[خیانت]]، تحت عنوان [[خیانت]] به خود {{متن قرآن|كُنْتُمْ تَخْتَانُونَ أَنْفُسَكُمْ}} یاد کرده است که ظاهراً به معنای [[محروم]] ساختن خود از [[حقوق]] مسلم و [[لذات]] [[شرعی]] و [[معنوی]] است<ref>فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۴، ص۸۲۴.</ref>. بر این اساس، هر اقدامی که [[آدمی]] را از استیفای [[حق]] مسلم خود بازدارد یا [[عزت]] و اعتبار وی را خدشه دار کند، از مصداق‌های [[خیانت]] به خود محسوب می‌شود. در هر حال، [[خیانت]] به خود با همه فروعات و [[صور]] متنوع‌اش، مصداق دیگری از عنوان جامع “ظلم به خود” است<ref>برای آگاهی بیشتر از موضوع خیانت، گونه‌ها و آثار و تبعات اجتماعی آن، ر. ک: سیدروح الله خمینی، شرح چهل حدیث، ص۴۷۵–۴۸۱؛ مرتضی مطهری، آشنایی با قرآن، ج۳، ص۱۵.</ref>.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۳۰۰.</ref>


==[[آیات قرآنی]] مرتبط==
== [[آیات قرآنی]] مرتبط ==
# [[نهی]] [[مؤمنان]] از [[خیانت]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref>.
# [[نهی]] [[مؤمنان]] از [[خیانت]]: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَخُونُوا اللَّهَ وَالرَّسُولَ وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ}}<ref>«ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref>.
#مبرا بودن [[اولیای الهی]] از [[خیانت]]: {{متن قرآن|ذَلِكَ لِيَعْلَمَ أَنِّي لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَيْبِ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي كَيْدَ الْخَائِنِينَ}}<ref>«(یوسف گفت) آن (پرس و جو، از آن رو) است تا (عزیز مصر) بداند که من در نهان به وی خیانت نورزیده‌ام و اینکه خداوند فریب خیانت‌پیشگان را به جایی نمی‌رساند» سوره یوسف، آیه ۵۲.</ref>.
# مبرا بودن [[اولیای الهی]] از [[خیانت]]: {{متن قرآن|ذَلِكَ لِيَعْلَمَ أَنِّي لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَيْبِ وَأَنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي كَيْدَ الْخَائِنِينَ}}<ref>«(یوسف گفت) آن (پرس و جو، از آن رو) است تا (عزیز مصر) بداند که من در نهان به وی خیانت نورزیده‌ام و اینکه خداوند فریب خیانت‌پیشگان را به جایی نمی‌رساند» سوره یوسف، آیه ۵۲.</ref>.
# [[نهی]] [[مؤمنان]] از [[جانب‌داری]] [[خیانت‌پیشگان]]: {{متن قرآن|وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا}}<ref>«و طرفدار خائنان مباش» سوره نساء، آیه ۱۰۵.</ref>.
# [[نهی]] [[مؤمنان]] از [[جانب‌داری]] [[خیانت‌پیشگان]]: {{متن قرآن|وَلَا تَكُنْ لِلْخَائِنِينَ خَصِيمًا}}<ref>«و طرفدار خائنان مباش» سوره نساء، آیه ۱۰۵.</ref>.
#برخی [[آیات]] نیز به جواز فسخ پیمان‌های مشترک، در صورت [[خیانت]] طرف مقابل<ref>{{متن قرآن|وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ}} «و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن که خداوند خیانتکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انفال، آیه ۵۸.</ref>، و نیز بر [[محرومیت]] [[خیانت‌پیشگان]] از [[دوستی]] و [[محبت]] [[خداوند]] توجه داده است<ref>{{متن قرآن|وَلَا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا}} «و از آنان که به خویش خیانت می‌ورزند دفاع مکن که خداوند آن را که خیانتگر بزهکار است، دوست نمی‌دارد» سوره نساء، آیه ۱۰۷.</ref>. آیاتی نیز، پیامدهای [[سوء]] [[خیانت‌پیشگی]] و [[عذاب اخروی]] آن را مورد تأکید قرار است<ref>{{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ}} «خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد که زیر سرپرستی دو بنده شایسته از بندگان ما بودند و به آن دو، خیانت ورزیدند اما آن دو (پیامبر) در برابر (عذاب) خداوند برای آنان سودی نداشتند و (به آنان) گفته شد که با (دیگر) واردشوندگان به آتش (دوزخ) درآیید» سوره تحریم، آیه ۱۰.</ref>.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۳۰۰.</ref>
# برخی [[آیات]] نیز به جواز فسخ پیمان‌های مشترک، در صورت [[خیانت]] طرف مقابل<ref>{{متن قرآن|وَإِمَّا تَخَافَنَّ مِنْ قَوْمٍ خِيَانَةً فَانْبِذْ إِلَيْهِمْ عَلَى سَوَاءٍ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْخَائِنِينَ}} «و اگر از گروهی بیم خیانتی (در پیمان) داری به گونه برابر (پیمانشان را) به سوی آنها بیفکن که خداوند خیانتکاران را دوست نمی‌دارد» سوره انفال، آیه ۵۸.</ref>، و نیز بر [[محرومیت]] [[خیانت‌پیشگان]] از [[دوستی]] و [[محبت]] [[خداوند]] توجه داده است<ref>{{متن قرآن|وَلَا تُجَادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنْفُسَهُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًا}} «و از آنان که به خویش خیانت می‌ورزند دفاع مکن که خداوند آن را که خیانتگر بزهکار است، دوست نمی‌دارد» سوره نساء، آیه ۱۰۷.</ref>. آیاتی نیز، پیامدهای [[سوء]] [[خیانت‌پیشگی]] و [[عذاب اخروی]] آن را مورد تأکید قرار است<ref>{{متن قرآن|ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِينَ كَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ كَانَتَا تَحْتَ عَبْدَيْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَيْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ يُغْنِيَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَيْئًا وَقِيلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِينَ}} «خداوند برای کافران، زن نوح و زن لوط را مثل زد که زیر سرپرستی دو بنده شایسته از بندگان ما بودند و به آن دو، خیانت ورزیدند اما آن دو (پیامبر) در برابر (عذاب) خداوند برای آنان سودی نداشتند و (به آنان) گفته شد که با (دیگر) واردشوندگان به آتش (دوزخ) درآیید» سوره تحریم، آیه ۱۰.</ref>.<ref>[[سید حسین شرف‌الدین|شرف‌الدین، سید حسین]]، [[ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم (کتاب)|ارزش‌های اجتماعی از منظر قرآن کریم]]، ص ۳۰۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش