دنیا: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[دنیا در لغت]] - [[دنیا در قرآن]] - [[دنیا در حدیث]] - [[دنیا در نهج البلاغه]] - [[دنیا در کلام اسلامی]] - [[دنیا در اخلاق اسلامی]] - [[دنیا در معارف دعا و زیارات]] - [[دنیا در معارف و سیره علوی]] - [[دنیا در معارف و سیره سجادی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[دنیا در لغت]] - [[دنیا در قرآن]] - [[دنیا در حدیث]] - [[دنیا در نهج البلاغه]] - [[دنیا در کلام اسلامی]] - [[دنیا در اخلاق اسلامی]] - [[دنیا در معارف دعا و زیارات]] - [[دنیا در معارف و سیره علوی]] - [[دنیا در معارف و سیره سجادی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
دنیا سرایی است که [[انسانها]] بخشی از زندگی خود را (که زندگی موقّتی است) در آن میگذرانند. دنیا در واقع بستر زندگی مادی انسانهاست. [[امام]] {{ع}} در کلامی [[مردم]] را به [[فرزندان]] دنیا [[تشبیه]] کرده است که هر فرزندی [[مادر]] خویش را [[دوست]] میدارد<ref>نهج البلاغه، حکمت | دنیا سرایی است که [[انسانها]] بخشی از زندگی خود را (که زندگی موقّتی است) در آن میگذرانند. دنیا در واقع بستر زندگی مادی انسانهاست. [[امام]] {{ع}} در کلامی [[مردم]] را به [[فرزندان]] دنیا [[تشبیه]] کرده است که هر فرزندی [[مادر]] خویش را [[دوست]] میدارد<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۹۵: {{متن حدیث|"النَّاسُ أَبْنَاءُ الدُّنْيَا، وَ لَا يُلَامُ الرَّجُلُ عَلَى حُبِّ أُمِّهِ"}}</ref>. وابستگی [[انسانها]] به دنیا بهگونهای است که اگر مراقب [[هدف]] اصلی [[آفرینش]] خویش نباشند، [[اسیر]] [[دنیاطلبی]] و دنیادوستی میشوند و [[آخرت]] را به [[فراموشی]] میسپارند. از اینرو [[امام]] {{ع}} [[آفرینش دنیا]] را برای [[آخرت]]، که پس از دنیا میآید، برشمرده است<ref>نهج البلاغه، نامه ۵۵: {{متن حدیث|"أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ قَدْ جَعَلَ الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا"}}</ref>. [[انسانها]] در مسیر زندگی گاه دچار [[غفلت]] و آرزوهای دراز میشوند. [[امام]] {{ع}} [[مردمان]] را در [[زندگی دنیوی]] به دو دسته تقسیم میکند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 399- 400.</ref>. | ||
[[مردم]] در دنیا بر دو گونهاند: گروهی در دنیا برای دنیا [[تلاش]] کنند و [[آخرت]] را از یاد برند. از [[فقر]] بازماندگانشان ترسند، ولی از ناداری خود هرگز؛ پس [[عمر]] خود را در راه منفعت دیگران تباه سازند. گروهی دیگر در دنیا برای [[آخرت]] [[تلاش]] کنند، پس آنچه سهم آنان از دنیا باشد بدون [[تلاش]] دریافت دارند و در نتیجه هر دو بهره را برند: دنیا و آخرتشان آباد شود<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۶۱: {{متن حدیث|"النَّاسُ فِي الدُّنْيَا عَامِلَانِ؛ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا، قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْيَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ، يَخْشَى عَلَى مَنْ يَخْلُفُهُ [يُخَلِّفُ] الْفَقْرَ وَ يَأْمَنُهُ عَلَى نَفْسِهِ، فَيُفْنِي عُمُرَهُ فِي مَنْفَعَةِ غَيْرِهِ؛ وَ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا، فَجَاءَهُ الَّذِي لَهُ مِنَ الدُّنْيَا بِغَيْرِ عَمَلٍ، فَأَحْرَزَ الْحَظَّيْنِ مَعاً وَ مَلَكَ الدَّارَيْنِ جَمِيعاً، فَأَصْبَحَ وَجِيهاً عِنْدَ اللَّهِ، لَا يَسْأَلُ اللَّهَ حَاجَةً فَيَمْنَعُهُ [فَيَمْنَعَه]"}}</ref>. زندگی دنیا در [[فرهنگ دینی]]، زندگی محدود و کوتاهی است که در میان دو بینهایت قرار گرفته. گرچه آغاز زندگی [[انسان]] ازلی نیست و [[آفرینش]] او در زمانی خاص صورت گرفته، اما برای [[آدمی]] پایانی وجود ندارد و او موجودی جاودانه است. آنچه اهمیت دارد این است که [[سرنوشت]] ابدی [[آدمی]] در مدت زمان کوتاه [[زندگی دنیوی]] او تعیین میشود. از اینرو [[طول عمر]] [[انسان]] در دنیا، گرچه به نسبت هستی پایانناپذیر او زمان بلندی نیست، اما از عمق و ژرفایی بهرهمند است که تعیین کننده [[سعادت]] و [[ضلالت]] [[آدمی]] است. [[امام]] {{ع}} میفرماید: شما برای [[آخرت]] آفریده شدهاید، نه برای دنیا؛ برای بقا آفریده شدهاید، نه برای فنا<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱: {{متن حدیث|"وَاعلَم يَا بُنَيَّ أَنَّكَ إِنَّمَا خُلِقْتَ لِلْآخِرَةِ لَا لِلدُّنْيَا وَ لِلْفَنَاءِ لَا لِلْبَقَاءِ}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 400.</ref>. | [[مردم]] در دنیا بر دو گونهاند: گروهی در دنیا برای دنیا [[تلاش]] کنند و [[آخرت]] را از یاد برند. از [[فقر]] بازماندگانشان ترسند، ولی از ناداری خود هرگز؛ پس [[عمر]] خود را در راه منفعت دیگران تباه سازند. گروهی دیگر در دنیا برای [[آخرت]] [[تلاش]] کنند، پس آنچه سهم آنان از دنیا باشد بدون [[تلاش]] دریافت دارند و در نتیجه هر دو بهره را برند: دنیا و آخرتشان آباد شود<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۶۱: {{متن حدیث|"النَّاسُ فِي الدُّنْيَا عَامِلَانِ؛ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِلدُّنْيَا، قَدْ شَغَلَتْهُ دُنْيَاهُ عَنْ آخِرَتِهِ، يَخْشَى عَلَى مَنْ يَخْلُفُهُ [يُخَلِّفُ] الْفَقْرَ وَ يَأْمَنُهُ عَلَى نَفْسِهِ، فَيُفْنِي عُمُرَهُ فِي مَنْفَعَةِ غَيْرِهِ؛ وَ عَامِلٌ عَمِلَ فِي الدُّنْيَا لِمَا بَعْدَهَا، فَجَاءَهُ الَّذِي لَهُ مِنَ الدُّنْيَا بِغَيْرِ عَمَلٍ، فَأَحْرَزَ الْحَظَّيْنِ مَعاً وَ مَلَكَ الدَّارَيْنِ جَمِيعاً، فَأَصْبَحَ وَجِيهاً عِنْدَ اللَّهِ، لَا يَسْأَلُ اللَّهَ حَاجَةً فَيَمْنَعُهُ [فَيَمْنَعَه]"}}</ref>. زندگی دنیا در [[فرهنگ دینی]]، زندگی محدود و کوتاهی است که در میان دو بینهایت قرار گرفته. گرچه آغاز زندگی [[انسان]] ازلی نیست و [[آفرینش]] او در زمانی خاص صورت گرفته، اما برای [[آدمی]] پایانی وجود ندارد و او موجودی جاودانه است. آنچه اهمیت دارد این است که [[سرنوشت]] ابدی [[آدمی]] در مدت زمان کوتاه [[زندگی دنیوی]] او تعیین میشود. از اینرو [[طول عمر]] [[انسان]] در دنیا، گرچه به نسبت هستی پایانناپذیر او زمان بلندی نیست، اما از عمق و ژرفایی بهرهمند است که تعیین کننده [[سعادت]] و [[ضلالت]] [[آدمی]] است. [[امام]] {{ع}} میفرماید: شما برای [[آخرت]] آفریده شدهاید، نه برای دنیا؛ برای بقا آفریده شدهاید، نه برای فنا<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱: {{متن حدیث|"وَاعلَم يَا بُنَيَّ أَنَّكَ إِنَّمَا خُلِقْتَ لِلْآخِرَةِ لَا لِلدُّنْيَا وَ لِلْفَنَاءِ لَا لِلْبَقَاءِ}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 400.</ref>. | ||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
[[امام]] در معرفی خصوصیات یکی از [[اولیای خدا]]، او را اینگونه معرفی میکند: پیش از این مرا [[برادری]] بود، در [[راه خدا]]؛ کوچک بودن دنیا در نظرش، او را در چشم من بزرگ داشته بود...<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۸۱: {{متن حدیث|"كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّهِ وَ كَانَ [يُعَظِّمُهُ] يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِه"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 401.</ref>. | [[امام]] در معرفی خصوصیات یکی از [[اولیای خدا]]، او را اینگونه معرفی میکند: پیش از این مرا [[برادری]] بود، در [[راه خدا]]؛ کوچک بودن دنیا در نظرش، او را در چشم من بزرگ داشته بود...<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۸۱: {{متن حدیث|"كَانَ لِي فِيمَا مَضَى أَخٌ فِي اللَّهِ وَ كَانَ [يُعَظِّمُهُ] يُعْظِمُهُ فِي عَيْنِي صِغَرُ الدُّنْيَا فِي عَيْنِه"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 401.</ref>. | ||
==ماهیت دنیا== | == ماهیت دنیا == | ||
از منظر [[امام علی]]، نگاه واقعبینانه نسبت به ماهیت دنیا باعث میشود که [[انسان]] در [[زندگی دنیوی]] خویش روشی متناسب را برگزیند. در اینصورت هم از [[زندگی دنیوی]] خویش بهره کافی میبرد و هم از مسیر زندگی، بار [[سفر آخرت]] را برمیبندد. آنان که دنیا را واقعبینانه نگریستند و از [[ظواهر]] فریبای آن گذشتند و به ژرفای آن رسیدند و چهره ناپیدایش را دریافتند، مسافرانی را مانند که از سرزمین سخت و قحطیزده به تنگ آمده و آهنگ مرز و بومی پر [[نعمت]] و حاصلخیز کرده و رهسپار منطقهای پر [[آب]] و گیاه شدهاند<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱: {{متن حدیث|"انَّمَا مَثَلُ مَنْ خَبَرَ الدُّنْيَا كَمَثَلِ قَوْمٍ سَفْرٍ نَبَا بِهِمْ مَنْزِلٌ جَدِيبٌ فَأَمُّوا مَنْزِلًا خَصِيباً وَ جَنَاباً مَرِيعاً فَاحْتَمَلُوا وَعْثَاءَ الطَّرِيقِ وَ فِرَاقَ الصَّدِيقِ وَ خُشُونَةَ السَّفَرِ وَ جُشُوبَةَ المَطْعَمِ لِيَأْتُوا سَعَةَ دَارِهِمْ وَ مَنْزِلَ قَرَارِهِمْ فَلَيْسَ يَجِدُونَ لِشَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ أَلَماً وَ لَا يَرَوْنَ نَفَقَةً فِيهِ مَغْرَماً وَ لَا شَيْءَ أَحَبُّ إِلَيْهِمْ مِمَّا قَرَّبَهُمْ مِنْ مَنْزِلِهِمْ وَ أَدْنَاهُمْ [إِلَى] مِنْ مَحَلَّتِهِمْ وَ مَثَلُ مَنِ اغْتَرَّ بِهَا كَمَثَلِ قَوْمٍ كَانُوا بِمَنْزِلٍ خَصِيبٍ فَنَبَا بِهِمْ إِلَى مَنْزِلٍ جَدِيبٍ فَلَيْسَ شَيْءٌ أَكْرَهَ إِلَيْهِمْ وَ لَا أَفْظَعَ عِنْدَهُمْ مِنْ مُفَارَقَةِ مَا كَانُوا فِيهِ إِلَى مَا يَهْجُمُونَ عَلَيْهِ وَ يَصِيرُونَ إِلَيْه"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 401.</ref>. | از منظر [[امام علی]]، نگاه واقعبینانه نسبت به ماهیت دنیا باعث میشود که [[انسان]] در [[زندگی دنیوی]] خویش روشی متناسب را برگزیند. در اینصورت هم از [[زندگی دنیوی]] خویش بهره کافی میبرد و هم از مسیر زندگی، بار [[سفر آخرت]] را برمیبندد. آنان که دنیا را واقعبینانه نگریستند و از [[ظواهر]] فریبای آن گذشتند و به ژرفای آن رسیدند و چهره ناپیدایش را دریافتند، مسافرانی را مانند که از سرزمین سخت و قحطیزده به تنگ آمده و آهنگ مرز و بومی پر [[نعمت]] و حاصلخیز کرده و رهسپار منطقهای پر [[آب]] و گیاه شدهاند<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱: {{متن حدیث|"انَّمَا مَثَلُ مَنْ خَبَرَ الدُّنْيَا كَمَثَلِ قَوْمٍ سَفْرٍ نَبَا بِهِمْ مَنْزِلٌ جَدِيبٌ فَأَمُّوا مَنْزِلًا خَصِيباً وَ جَنَاباً مَرِيعاً فَاحْتَمَلُوا وَعْثَاءَ الطَّرِيقِ وَ فِرَاقَ الصَّدِيقِ وَ خُشُونَةَ السَّفَرِ وَ جُشُوبَةَ المَطْعَمِ لِيَأْتُوا سَعَةَ دَارِهِمْ وَ مَنْزِلَ قَرَارِهِمْ فَلَيْسَ يَجِدُونَ لِشَيْءٍ مِنْ ذَلِكَ أَلَماً وَ لَا يَرَوْنَ نَفَقَةً فِيهِ مَغْرَماً وَ لَا شَيْءَ أَحَبُّ إِلَيْهِمْ مِمَّا قَرَّبَهُمْ مِنْ مَنْزِلِهِمْ وَ أَدْنَاهُمْ [إِلَى] مِنْ مَحَلَّتِهِمْ وَ مَثَلُ مَنِ اغْتَرَّ بِهَا كَمَثَلِ قَوْمٍ كَانُوا بِمَنْزِلٍ خَصِيبٍ فَنَبَا بِهِمْ إِلَى مَنْزِلٍ جَدِيبٍ فَلَيْسَ شَيْءٌ أَكْرَهَ إِلَيْهِمْ وَ لَا أَفْظَعَ عِنْدَهُمْ مِنْ مُفَارَقَةِ مَا كَانُوا فِيهِ إِلَى مَا يَهْجُمُونَ عَلَيْهِ وَ يَصِيرُونَ إِلَيْه"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 401.</ref>. | ||
[[امام علی]] در وصف دنیا گفته است: چگونه توصیف کنم این [[دنیا]] را که آغازش [[سختی]] و پایانش فناست؟ در حلالش حساب است و در حرامش عقاب؟<ref>[[نهج البلاغه]]، [[خطبه ۸۲ نهج البلاغه|خطبه ۸۲]]: {{متن حدیث|"مَا أَصِفُ مِنْ دَار أَوَّلُهَا عَنَاءٌ، وَآخِرُهَا فَنَاءٌ! فِی حَلاَلِهَا حِسَابٌ، وَ فِی حَرَامِهَا عِقَابٌ"}}</ref>. شیوه این توصیف نیز استفاده از معلومات برای توصیف و [[تبیین]] امری است که [[مردم]] بدان توجه ندارند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 227.</ref> | [[امام علی]] در وصف دنیا گفته است: چگونه توصیف کنم این [[دنیا]] را که آغازش [[سختی]] و پایانش فناست؟ در حلالش حساب است و در حرامش عقاب؟<ref>[[نهج البلاغه]]، [[خطبه ۸۲ نهج البلاغه|خطبه ۸۲]]: {{متن حدیث|"مَا أَصِفُ مِنْ دَار أَوَّلُهَا عَنَاءٌ، وَآخِرُهَا فَنَاءٌ! فِی حَلاَلِهَا حِسَابٌ، وَ فِی حَرَامِهَا عِقَابٌ"}}</ref>. شیوه این توصیف نیز استفاده از معلومات برای توصیف و [[تبیین]] امری است که [[مردم]] بدان توجه ندارند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 227.</ref> | ||
==[[شناخت]] دنیا== | == [[شناخت]] دنیا == | ||
[[امام]] {{ع}} با تمثیلهایی زیبا کوشیده است ماهیت دنیای نکوهیده را برای [[مردمان]] آشکار سازد. از اینرو در فرازی دنیا را چون مار خوش خط و خالی به تصویر میکشد که ظاهری نرم و زیبا، اما [[باطنی]] پر از زهر کشنده دارد<ref>نهج البلاغه، نامه ۶۸: {{متن حدیث|"أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّمَا مَثَلُ الدُّنْيَا مَثَلُ الْحَيَّةِ لَيِّنٌ مَسُّهَا قَاتِلٌ سَمُّهَا"}}</ref> و در فرازی دیگر دنیا را فریب دهنده، زیانرسان و گذرا توصیف میکند که [[خدای سبحان]] هرگز آن را نه بهعنوان [[پاداش]] [[دوستان]] خود پسندید و نه [[کیفر]] دشمنانش و [[مردم]] در این دنیا کاروانیاناند که هنوز بار نگشوده و نیاسوده، به ناگاه به بانگ کاروانسالار، باید کوچ کنند<ref>نهج البلاغه، حکمت | [[امام]] {{ع}} با تمثیلهایی زیبا کوشیده است ماهیت دنیای نکوهیده را برای [[مردمان]] آشکار سازد. از اینرو در فرازی دنیا را چون مار خوش خط و خالی به تصویر میکشد که ظاهری نرم و زیبا، اما [[باطنی]] پر از زهر کشنده دارد<ref>نهج البلاغه، نامه ۶۸: {{متن حدیث|"أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّمَا مَثَلُ الدُّنْيَا مَثَلُ الْحَيَّةِ لَيِّنٌ مَسُّهَا قَاتِلٌ سَمُّهَا"}}</ref> و در فرازی دیگر دنیا را فریب دهنده، زیانرسان و گذرا توصیف میکند که [[خدای سبحان]] هرگز آن را نه بهعنوان [[پاداش]] [[دوستان]] خود پسندید و نه [[کیفر]] دشمنانش و [[مردم]] در این دنیا کاروانیاناند که هنوز بار نگشوده و نیاسوده، به ناگاه به بانگ کاروانسالار، باید کوچ کنند<ref>نهج البلاغه، حکمت ۴۰۷: {{متن حدیث|"وَ قَالَ (عليه السلام) فِي صِفَةِ الدُّنْيَا:تَغُرُّ وَ تَضُرُّ وَ تَمُرُّ؛ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى لَمْ يَرْضَهَا ثَوَاباً لِأَوْلِيَائِهِ، وَ لَا عِقَاباً لِأَعْدَائِهِ؛ وَ إِنَّ أَهْلَ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ، بَيْنَا هُمْ حَلُّوا إِذْ صَاحَ بِهِمْ سَائِقُهُمْ، فَارْتَحَلُوا"}}</ref>. جاذبههای [[فریبنده]] دنیا [[مردمان]] را [[اسیر]] خود میکند و [[هدف]] اصلی [[آفرینش]] را که [[مقام قرب]] [[خداوند]] است از یاد آنها میبرد. از اینرو [[امام]] به عنوان یک اصل تربیتی بر این موضوع تأکید میورزد تا مبادا [[انسانها]] [[غفلت]] ورزند و از [[هدف آفرینش]] دور شوند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 401.</ref>. | ||
==دنیا، کوتاه و گذرا== | == دنیا، کوتاه و گذرا == | ||
[[امام]] {{ع}} [[مردمان]] را [[آگاه]] میکند که در هر شرایطی [[عمر]] دنیا کوتاه است و خوبیهای آن بهسرعت میگذرد و ساکنانش را به ورطه نابودی میکشاند. شیرینیها و خوشیهای دنیا زودا که به تلخی و ناکامی مبدل شود. [[امام]] {{ع}} در تمثیلی زیبا خوشیهای گذرای دنیا را چون قطره [[آب]] از شن چکیدهای به تصویر میکشد که هرگز تشنهای را سیراب نمیکند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۳: {{متن حدیث|"أَلَا وَ إِنَّ الدُّنْيَا قَدْ تَصَرَّمَتْ وَ آذَنَتْ بِانْقِضَاءٍ وَ تَنَكَّرَ مَعْرُوفُهَا وَ أَدْبَرَتْ حَذَّاءَ، فَهِيَ تَحْفِزُ بِالْفَنَاءِ سُكَّانَهَا وَ تَحْدُو بِالْمَوْتِ جِيرَانَهَا وَ قَدْ أَمَرَّ فِيهَا مَا كَانَ حُلْواً وَ كَدِرَ مِنْهَا مَا كَانَ صَفْواً، فَلَمْ يَبْقَ مِنْهَا إِلَّا سَمَلَةٌ كَسَمَلَةِ الْإِدَاوَةِ أَوْ جُرْعَةٌ كَجُرْعَةِ الْمَقْلَةِ لَوْ تَمَزَّزَهَا الصَّدْيَانُ لَمْ يَنْقَعْ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 402.</ref>. | [[امام]] {{ع}} [[مردمان]] را [[آگاه]] میکند که در هر شرایطی [[عمر]] دنیا کوتاه است و خوبیهای آن بهسرعت میگذرد و ساکنانش را به ورطه نابودی میکشاند. شیرینیها و خوشیهای دنیا زودا که به تلخی و ناکامی مبدل شود. [[امام]] {{ع}} در تمثیلی زیبا خوشیهای گذرای دنیا را چون قطره [[آب]] از شن چکیدهای به تصویر میکشد که هرگز تشنهای را سیراب نمیکند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۵۳: {{متن حدیث|"أَلَا وَ إِنَّ الدُّنْيَا قَدْ تَصَرَّمَتْ وَ آذَنَتْ بِانْقِضَاءٍ وَ تَنَكَّرَ مَعْرُوفُهَا وَ أَدْبَرَتْ حَذَّاءَ، فَهِيَ تَحْفِزُ بِالْفَنَاءِ سُكَّانَهَا وَ تَحْدُو بِالْمَوْتِ جِيرَانَهَا وَ قَدْ أَمَرَّ فِيهَا مَا كَانَ حُلْواً وَ كَدِرَ مِنْهَا مَا كَانَ صَفْواً، فَلَمْ يَبْقَ مِنْهَا إِلَّا سَمَلَةٌ كَسَمَلَةِ الْإِدَاوَةِ أَوْ جُرْعَةٌ كَجُرْعَةِ الْمَقْلَةِ لَوْ تَمَزَّزَهَا الصَّدْيَانُ لَمْ يَنْقَعْ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 402.</ref>. | ||
==دنیا، وسیله [[آزمایش الهی]]== | == دنیا، وسیله [[آزمایش الهی]] == | ||
[[خداوند]] دنیا را محل [[آزمایش]] [[مردمان]] قرار داد. دنیا با زیباییهای دروغینش باعث [[فریب]] دنیادوستان میشود، ولی در عین حال عبرتهای آن نیز از چشمان بابصیرتان دور نیست. بنابراین دنیا وسیلهای برای [[آزمایش]] انسانهاست. اما با این که [[انسانها]] میدانند برخورداریشان از دنیا کوتاه است، گرفتار جاذبههای کاذب و شهوتآلود دنیوی میشوند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۰</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 402.</ref>. | [[خداوند]] دنیا را محل [[آزمایش]] [[مردمان]] قرار داد. دنیا با زیباییهای دروغینش باعث [[فریب]] دنیادوستان میشود، ولی در عین حال عبرتهای آن نیز از چشمان بابصیرتان دور نیست. بنابراین دنیا وسیلهای برای [[آزمایش]] انسانهاست. اما با این که [[انسانها]] میدانند برخورداریشان از دنیا کوتاه است، گرفتار جاذبههای کاذب و شهوتآلود دنیوی میشوند<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۶۰</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 402.</ref>. | ||
==تجربهپذیری از دنیا== | == تجربهپذیری از دنیا == | ||
[[امام]] {{ع}} [[مردمان]] را به تجربهاندوزی از اتفاقات دنیا فرامیخواند تا در سایه این تجربهها بتوانند [[مدیریت]] صحیحی بر زندگی خود داشته باشند. تو خود دیدهای کسانی را که پیش از تو [[مال]] اندوخته و نگران کم شدن آن بودند و آرزوی دراز و دور انگاشتن [[مرگ]]، آنان را از [[سرنوشت]] خویش بازداشته بود، چگونه [[مرگ]] بر آنان فرود آمد و آنها را از زادگاهشان برکند و از مهد [[امنیّت]] و [[آرامش]] برگفت و در [[تابوت]] [[آرزوها]] و بر دوش مردمانی حمل کرد که تحمّل آن را نداشتند و به یکدیگر واگذار میکردند و از سقوط آن هم بیمی به [[دل]] راه نمیدادند و با سرانگشتها آن را برمیگرفتند. آیا اندوختند، چگونه خانههاشان [[گور]] شد و آنچه اندوخته بودند و بر باد رفت و اموالشان، داراییِ [[میراث]] خوارانشان شد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۲: {{متن حدیث|"فَإِنَّهُ وَ اللَّهِ الْجِدُّ لَا اللَّعِبُ وَ الْحَقُّ لَا الْكَذِبُ، وَ مَا هُوَ إِلَّا الْمَوْتُ أَسْمَعَ دَاعِيهِ وَ أَعْجَلَ حَادِيهِ؛ فَلَا يَغُرَّنَّكَ سَوَادُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِكَ وَ قَدْ رَأَيْتَ مَنْ كَانَ قَبْلَكَ مِمَّنْ جَمَعَ الْمَالَ وَ حَذِرَ الْإِقْلَالَ وَ أَمِنَ الْعَوَاقِبَ طُولَ أَمَلٍ وَ اسْتِبْعَادَ أَجَلٍ، كَيْفَ نَزَلَ بِهِ الْمَوْتُ فَأَزْعَجَهُ عَنْ وَطَنِهِ وَ أَخَذَهُ مِنْ مَأْمَنِهِ، مَحْمُولًا عَلَى أَعْوَادِ الْمَنَايَا، يَتَعَاطَى بِهِ الرِّجَالُ الرِّجَالَ حَمْلًا عَلَى الْمَنَاكِبِ وَ إِمْسَاكاً بِالْأَنَامِلِ. أَمَا رَأَيْتُمُ الَّذِينَ يَأْمُلُونَ بَعِيداً وَ يَبْنُونَ مَشِيداً وَ يَجْمَعُونَ كَثِيراً، كَيْفَ أَصْبَحَتْ بُيُوتُهُمْ قُبُوراً وَ مَا جَمَعُوا بُوراً وَ صَارَتْ أَمْوَالُهُمْ لِلْوَارِثِينَ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 402.</ref>. | [[امام]] {{ع}} [[مردمان]] را به تجربهاندوزی از اتفاقات دنیا فرامیخواند تا در سایه این تجربهها بتوانند [[مدیریت]] صحیحی بر زندگی خود داشته باشند. تو خود دیدهای کسانی را که پیش از تو [[مال]] اندوخته و نگران کم شدن آن بودند و آرزوی دراز و دور انگاشتن [[مرگ]]، آنان را از [[سرنوشت]] خویش بازداشته بود، چگونه [[مرگ]] بر آنان فرود آمد و آنها را از زادگاهشان برکند و از مهد [[امنیّت]] و [[آرامش]] برگفت و در [[تابوت]] [[آرزوها]] و بر دوش مردمانی حمل کرد که تحمّل آن را نداشتند و به یکدیگر واگذار میکردند و از سقوط آن هم بیمی به [[دل]] راه نمیدادند و با سرانگشتها آن را برمیگرفتند. آیا اندوختند، چگونه خانههاشان [[گور]] شد و آنچه اندوخته بودند و بر باد رفت و اموالشان، داراییِ [[میراث]] خوارانشان شد<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۳۲: {{متن حدیث|"فَإِنَّهُ وَ اللَّهِ الْجِدُّ لَا اللَّعِبُ وَ الْحَقُّ لَا الْكَذِبُ، وَ مَا هُوَ إِلَّا الْمَوْتُ أَسْمَعَ دَاعِيهِ وَ أَعْجَلَ حَادِيهِ؛ فَلَا يَغُرَّنَّكَ سَوَادُ النَّاسِ مِنْ نَفْسِكَ وَ قَدْ رَأَيْتَ مَنْ كَانَ قَبْلَكَ مِمَّنْ جَمَعَ الْمَالَ وَ حَذِرَ الْإِقْلَالَ وَ أَمِنَ الْعَوَاقِبَ طُولَ أَمَلٍ وَ اسْتِبْعَادَ أَجَلٍ، كَيْفَ نَزَلَ بِهِ الْمَوْتُ فَأَزْعَجَهُ عَنْ وَطَنِهِ وَ أَخَذَهُ مِنْ مَأْمَنِهِ، مَحْمُولًا عَلَى أَعْوَادِ الْمَنَايَا، يَتَعَاطَى بِهِ الرِّجَالُ الرِّجَالَ حَمْلًا عَلَى الْمَنَاكِبِ وَ إِمْسَاكاً بِالْأَنَامِلِ. أَمَا رَأَيْتُمُ الَّذِينَ يَأْمُلُونَ بَعِيداً وَ يَبْنُونَ مَشِيداً وَ يَجْمَعُونَ كَثِيراً، كَيْفَ أَصْبَحَتْ بُيُوتُهُمْ قُبُوراً وَ مَا جَمَعُوا بُوراً وَ صَارَتْ أَمْوَالُهُمْ لِلْوَارِثِينَ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 402.</ref>. | ||
==دنیا، سرای تجربههای تلخ و شیرین== | == دنیا، سرای تجربههای تلخ و شیرین == | ||
زندگی [[مردمان]] مردمان در دنیا سرشار از تلخ کامیها و شیرینیهاست<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>. روزگار دو روز است: روزی به سود تو و روزی به زیانت، پس در روزی که به سود تو است [[طغیان]] مکن و در روزی که به زیان تو است [[شکیبا]] باش<ref>نهج البلاغه، حکمت | زندگی [[مردمان]] مردمان در دنیا سرشار از تلخ کامیها و شیرینیهاست<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱</ref>. روزگار دو روز است: روزی به سود تو و روزی به زیانت، پس در روزی که به سود تو است [[طغیان]] مکن و در روزی که به زیان تو است [[شکیبا]] باش<ref>نهج البلاغه، حکمت ۳۹۰: {{متن حدیث|"اَلدَّهْرُ يَوْمَانِ يَوْمٌ لَكَ وَ يَوْمٌ عَلَيْكَ فَإِذَا كَانَ لَكَ فَلاَ تَبْطَرْ وَ إِذَا كَانَ عَلَيْكَ فَاصْطَبِر"}}</ref>. [[امام]] {{ع}} با تأکید بر مواضع گوناگونی که در زندگی پیش میآید، پیشامدهای تلخ و شیرین زندگی را گوشزد میکند و [[مردم]] را به [[صبر]] و [[شکیبایی]] در برابر مشکلات و نقمتها و پرهیز از [[طغیان]] و سرکشی در روزگار کامروایی فرامیخواند<ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 402.</ref>. | ||
==[[سرنوشت انسان]] در دنیا== | == [[سرنوشت انسان]] در دنیا == | ||
[[انسانها]] در دنیا در طول زندگی خویش قدم در مسیری بازگشتناپذیر میگذارند. حرکت زمان، همه [[انسانها]] را بهسوی [[پیری]] و فرسودگی و در نهایت، [[جهان]] [[آخرت]] میکشاند؛ [[امام]] {{ع}} [[انسانها]] را متوجه مسیر بدون توقف زندگی میکند و اینکه [[زمین]] و زمان در حرکتاند و او خواه ناخواه در این مسیر بهسوی خط پایان پیش میرود و او را بر بهرهگیری و بهرهمندی از فرصتها ترغیب میکند و به او گوشزد میکند که فرصتهای از دست رفته تکرار نخواهند شد. از اینرو فرمود: به پیشباز فرصتها شتاب کن، پیش از آن که از دست شدن آنها غمناکت سازد. چنین نیست که هر [[جور]] جویندهای یابنده باشد و هرچه ناپدید شد، دوباره پدید آید<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱: {{متن حدیث|"بَادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ أَنْ تَكُونَ غُصَّةً لَيْسَ كُلُّ طَالِبٍ يُصِيبُ وَ لَا كُلُّ غَائِبٍ يَئُوبُ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 403.</ref>. | [[انسانها]] در دنیا در طول زندگی خویش قدم در مسیری بازگشتناپذیر میگذارند. حرکت زمان، همه [[انسانها]] را بهسوی [[پیری]] و فرسودگی و در نهایت، [[جهان]] [[آخرت]] میکشاند؛ [[امام]] {{ع}} [[انسانها]] را متوجه مسیر بدون توقف زندگی میکند و اینکه [[زمین]] و زمان در حرکتاند و او خواه ناخواه در این مسیر بهسوی خط پایان پیش میرود و او را بر بهرهگیری و بهرهمندی از فرصتها ترغیب میکند و به او گوشزد میکند که فرصتهای از دست رفته تکرار نخواهند شد. از اینرو فرمود: به پیشباز فرصتها شتاب کن، پیش از آن که از دست شدن آنها غمناکت سازد. چنین نیست که هر [[جور]] جویندهای یابنده باشد و هرچه ناپدید شد، دوباره پدید آید<ref>نهج البلاغه، نامه ۳۱: {{متن حدیث|"بَادِرِ الْفُرْصَةَ قَبْلَ أَنْ تَكُونَ غُصَّةً لَيْسَ كُلُّ طَالِبٍ يُصِيبُ وَ لَا كُلُّ غَائِبٍ يَئُوبُ"}}</ref><ref>[[دانشنامه نهج البلاغه ج۱ (کتاب)|دانشنامه نهج البلاغه]]، ج۱، ص 403.</ref>. | ||