پرش به محتوا

دولت غسانیان: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۷: خط ۷:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
*"غسّانیان" از [[مهاجران]] جنوبی بوده‌اند که با کوچیدن از جنوب، مدتی در تهامه بر کنار چشمه یا [[چاه]] آبی به نام "غسّان" اقامت کرده و این نسبت را از نام آن [[آب]] گرفته‌اند. "غسّانیان" بعد از شکستن سدِّ "مارب" از "[[یمن]]" به سمت "[[شام]]" کوچ کردند و با [[غلبه]] بر سایر [[قبایل]] [[عرب]] بر [[شام]] مسلط شدند<ref>علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۸۳.</ref>. آنان در ابتدا پایتخت معینّی نداشتند، گاه [[جابیه]] (جولان) و گاه جلق (جلولا) را پایتخت خود قرار می‌دادند<ref>علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۴۶۹.</ref> تا اینکه از سوی [[رومیان]]، [[حاکمان]] [[شام]] شدند<ref>علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۸۳؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۰۶؛ محمد خوارزمی، مفاتیح العلوم، ص۱۳۴.</ref>.
*"غسّانیان" از [[مهاجران]] جنوبی بوده‌اند که با کوچیدن از جنوب، مدتی در تهامه بر کنار چشمه یا [[چاه]] آبی به نام "غسّان" اقامت کرده و این نسبت را از نام آن [[آب]] گرفته‌اند. "غسّانیان" بعد از شکستن سدِّ "مارب" از "[[یمن]]" به سمت "[[شام]]" کوچ کردند و با [[غلبه]] بر سایر [[قبایل]] [[عرب]] بر [[شام]] مسلط شدند<ref>علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۸۳.</ref>. آنان در ابتدا پایتخت معینّی نداشتند، گاه [[جابیه]] (جولان) و گاه جلق (جلولا) را پایتخت خود قرار می‌دادند<ref>علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۴۶۹.</ref> تا اینکه از سوی [[رومیان]]، [[حاکمان]] [[شام]] شدند<ref>علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۸۳؛ احمد بن ابی یعقوب یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ج۱، ص۲۰۶؛ محمد خوارزمی، مفاتیح العلوم، ص۱۳۴.</ref>.
*به نظر مؤرخان [[عرب]]، اولین [[حاکم]] غسّانی "[[جفنه بن عمرو مزیقیاء]]" بود<ref>عمادالدین ابی الفداء، المختصر فی اخبار البشر، ج۱ و ۲، ص۷۲.</ref>. غسانیان به "[[آل جَفنه]]" معروف هستند. اولین [[امیر]] آنها که اخبارش به دست ما رسیده و از لحاظ [[تاریخی]] قابل [[اعتماد]] است، "جبله" است که در سال ۴۹۷ م به [[فلسطین]] حمله برد<ref>شوقی ضیف، العصر الجاهلی، ص۴۸.</ref>. پسرش "[[حارث]]" نیز نقش مهمی در جنگ‌های [[ایران]] و [[اعراب]] [[عراق]] داشت<ref>شوقی ضیف، العصر الجاهلی، ص۴۸.</ref>. [[رومیان]] به او [[لقب]] "فیلارک" و "پاتریک" را دادند که پس از عنوان باسلیوس ([[ملک]]) مهم‌ترین [[لقب]] [[دولت]] بیزانس به شمار می‌آمد. او با "[[منذر]] بن ماء السماء"، [[حاکم]] [[حیره]]، درگیری‌های فرساینده‌ای داشت. روزگار او درخشان‌ترین ایام غسّانیان است<ref>شوقی ضیف، العصر الجاهلی، ص۴۹.</ref>. وی سرزمین "غسان" را از "پترا" تا "رصافه" در شمال "تدمر" [[گسترش داد]]<ref>شوقی ضیف، العصر الجاهلی، ص۴۹.</ref>.
* به نظر مؤرخان [[عرب]]، اولین [[حاکم]] غسّانی "[[جفنه بن عمرو مزیقیاء]]" بود<ref>عمادالدین ابی الفداء، المختصر فی اخبار البشر، ج۱ و ۲، ص۷۲.</ref>. غسانیان به "[[آل جَفنه]]" معروف هستند. اولین [[امیر]] آنها که اخبارش به دست ما رسیده و از لحاظ [[تاریخی]] قابل [[اعتماد]] است، "جبله" است که در سال ۴۹۷ م به [[فلسطین]] حمله برد<ref>شوقی ضیف، العصر الجاهلی، ص۴۸.</ref>. پسرش "[[حارث]]" نیز نقش مهمی در جنگ‌های [[ایران]] و [[اعراب]] [[عراق]] داشت<ref>شوقی ضیف، العصر الجاهلی، ص۴۸.</ref>. [[رومیان]] به او [[لقب]] "فیلارک" و "پاتریک" را دادند که پس از عنوان باسلیوس ([[ملک]]) مهم‌ترین [[لقب]] [[دولت]] بیزانس به شمار می‌آمد. او با "[[منذر]] بن ماء السماء"، [[حاکم]] [[حیره]]، درگیری‌های فرساینده‌ای داشت. روزگار او درخشان‌ترین ایام غسّانیان است<ref>شوقی ضیف، العصر الجاهلی، ص۴۹.</ref>. وی سرزمین "غسان" را از "پترا" تا "رصافه" در شمال "تدمر" [[گسترش داد]]<ref>شوقی ضیف، العصر الجاهلی، ص۴۹.</ref>.
*در [[قرن چهارم]] میلادی؛ غساسنه به تدریج [[مسیحی]] شدند. [[حارث]]، طیِ دیداری از بیزانس موفق شد، "ژوستینیان" امپراتور بیزانس را متقاعد کند که "[[یعقوب]] برادایس (برادعی)" را [[اسقف]] کلیسای مونوفیزیتی [[سوریه]] کند. [[یعقوب]]، عقیده‌اش را که بر خلاف [[مذهب]] رسمی [[دولت]] بیزانس بود چندی بعد در بین غسانیان و [[شامیان]] رواج داد<ref>شوقی ضیف، العصر الجاهلی، ص۴۹.</ref>.
* در [[قرن چهارم]] میلادی؛ غساسنه به تدریج [[مسیحی]] شدند. [[حارث]]، طیِ دیداری از بیزانس موفق شد، "ژوستینیان" امپراتور بیزانس را متقاعد کند که "[[یعقوب]] برادایس (برادعی)" را [[اسقف]] کلیسای مونوفیزیتی [[سوریه]] کند. [[یعقوب]]، عقیده‌اش را که بر خلاف [[مذهب]] رسمی [[دولت]] بیزانس بود چندی بعد در بین غسانیان و [[شامیان]] رواج داد<ref>شوقی ضیف، العصر الجاهلی، ص۴۹.</ref>.
* [[منذر]]، پسر [[حارث]] نیز راه [[پدر]] را ادامه داد و با "مناذره" به [[جنگ]] برخاست. مهم‌ترین این [[جنگ‌ها]] [[نبرد]] "عین اباغ" بود که به پیروزی‌اش انجامید<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۴۱-۵۴۲؛ مجهول، مجمل التواریخ و القصص، ص۱۷۶.</ref>؛ اما بین او و [[دولت]] بیزانس در ظاهر به [[دلیل]] [[عقیده]] مذهبی مونوفیزیتی‌اش [[اختلاف]] افتاد. [[رومیان]] به طور موقت از "[[منذر]]" روی برگرداندند، و او را از کمک‌های خویش [[محروم]] کردند<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۹۹.</ref>، اما پس از آن ماجرا بار دیگر با چهره‌ای دوستانه در سال ۵۸۰ م، از او و پسرش در [[قسطنطنیه]] استقبال با شکوهی به عمل آوردند. با [[تصرف]] "[[حیره]]" در این سال، [[هراس]] [[رومیان]] از [[طغیان]] [[منذر]] شدت گرفت؛ از این رو، زمانی که [[منذر]] برای افتتاح کلیسایی در "[[حوران]]"، مابین [[دمشق]] و تدمر، رفته بود، دستگیر و [[تبعید]] شد تا اینکه در سال ۵۸۴ م درگذشت<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۹۹.</ref>.
* [[منذر]]، پسر [[حارث]] نیز راه [[پدر]] را ادامه داد و با "مناذره" به [[جنگ]] برخاست. مهم‌ترین این [[جنگ‌ها]] [[نبرد]] "عین اباغ" بود که به پیروزی‌اش انجامید<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۵۴۱-۵۴۲؛ مجهول، مجمل التواریخ و القصص، ص۱۷۶.</ref>؛ اما بین او و [[دولت]] بیزانس در ظاهر به [[دلیل]] [[عقیده]] مذهبی مونوفیزیتی‌اش [[اختلاف]] افتاد. [[رومیان]] به طور موقت از "[[منذر]]" روی برگرداندند، و او را از کمک‌های خویش [[محروم]] کردند<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۹۹.</ref>، اما پس از آن ماجرا بار دیگر با چهره‌ای دوستانه در سال ۵۸۰ م، از او و پسرش در [[قسطنطنیه]] استقبال با شکوهی به عمل آوردند. با [[تصرف]] "[[حیره]]" در این سال، [[هراس]] [[رومیان]] از [[طغیان]] [[منذر]] شدت گرفت؛ از این رو، زمانی که [[منذر]] برای افتتاح کلیسایی در "[[حوران]]"، مابین [[دمشق]] و تدمر، رفته بود، دستگیر و [[تبعید]] شد تا اینکه در سال ۵۸۴ م درگذشت<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۹۹.</ref>.
*قلمرو غسانیان بعد از [[منذر]]، از هم پاشید و [[وارثان]] [[حکومت]]، هر یک بر قسمتی از این سرزمین [[حکم]] راندند<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۵۰.</ref>. [[تسلط]] [[خسرو پرویز]] بر [[بیت‌المقدس]] و [[دمشق]] در سال ۶۱۴ م نیز ضربه کاری دیگری بر پیکره این [[دولت]] وارد آورد<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۷۵–۴۷۶.</ref>. مورخان [[عرب]]، آخرین شاهِ غسانی را "جبله ایهم" معرفی کرده‌اند که در ایام [[خلافت]] عُمر [[مسلمان]] شد. طولی نکشید که وی [[مرتد]] شد و گریخت<ref>عماد الدین ابی الفداء، المختصر فی أخبار البشر، ج۱ و ۲، ص۷۳؛ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۸۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[دولت‌های عرب جاهلی ۳ (مقاله)|دولت‌های عرب جاهلی]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۷۶-۳۷۷.</ref>.
* قلمرو غسانیان بعد از [[منذر]]، از هم پاشید و [[وارثان]] [[حکومت]]، هر یک بر قسمتی از این سرزمین [[حکم]] راندند<ref>فلیپ حتی، تاریخ عرب، ج۱، ص۵۰.</ref>. [[تسلط]] [[خسرو پرویز]] بر [[بیت‌المقدس]] و [[دمشق]] در سال ۶۱۴ م نیز ضربه کاری دیگری بر پیکره این [[دولت]] وارد آورد<ref>عزالدین ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۱، ص۴۷۵–۴۷۶.</ref>. مورخان [[عرب]]، آخرین شاهِ غسانی را "جبله ایهم" معرفی کرده‌اند که در ایام [[خلافت]] عُمر [[مسلمان]] شد. طولی نکشید که وی [[مرتد]] شد و گریخت<ref>عماد الدین ابی الفداء، المختصر فی أخبار البشر، ج۱ و ۲، ص۷۳؛ علی بن الحسین مسعودی، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج۲، ص۸۴.</ref><ref>[[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[دولت‌های عرب جاهلی ۳ (مقاله)|دولت‌های عرب جاهلی]]، [[فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۱ (کتاب)|فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ج۱، ص۳۷۶-۳۷۷.</ref>.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش