سالم مولی ابیحذیفه: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[سالم مولی ابیحذیفه در قرآن]] - [[سالم مولی ابیحذیفه در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[سالم مولی ابیحذیفه در قرآن]] - [[سالم مولی ابیحذیفه در تاریخ اسلامی]] | پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[ابوعبدالله]]،<ref> الاستیعاب، ج۲، ص۵۶۷؛ المعارف، ص۲۷۳.</ref> سالم پسر مَعقِل، اصالتاً [[اهل]] [[اصطخر فارس]]، شهری در نزدیکی و شمال [[شیراز]] بود.<ref> صورة الارض، ج۲، ص۲۶۳؛ الاستیعاب، ج۲، ص۵۶۷؛ معجم البلدان، ج۱، ص۲۱۱.</ref> عموم [[منابع تاریخی]]، سالم را [[مولا]] (برده آزادشده) [[ابوحذیفه]]، از [[قریشیان]] [[مکه]] معرفی کردهاند <ref> السیرة النبویه، ج۱، ص۶۷۹؛ المغازی، ج۱، ص۱۵۴.</ref> و از این رو از اعضای [[طایفه]] عبدشمس از [[قریش]] به شمار میآید؛ ولی شواهدی دیگر در [[اختیار]] است که از انتساب او به طایفه [[بنیعمرو بن عوف]] از [[قبیله اوس]] در یثرب خبر میدهد. در صورتی که از عبدشمس باشد، از [[مهاجران]] و چنانچه از [[عمرو بن عوف]] باشد، از [[اوس]] و از [[انصار]] خواهد بود. | [[ابوعبدالله]]،<ref> الاستیعاب، ج۲، ص۵۶۷؛ المعارف، ص۲۷۳.</ref> سالم پسر مَعقِل، اصالتاً [[اهل]] [[اصطخر فارس]]، شهری در نزدیکی و شمال [[شیراز]] بود.<ref> صورة الارض، ج۲، ص۲۶۳؛ الاستیعاب، ج۲، ص۵۶۷؛ معجم البلدان، ج۱، ص۲۱۱.</ref> عموم [[منابع تاریخی]]، سالم را [[مولا]] (برده آزادشده) [[ابوحذیفه]]، از [[قریشیان]] [[مکه]] معرفی کردهاند <ref> السیرة النبویه، ج۱، ص۶۷۹؛ المغازی، ج۱، ص۱۵۴.</ref> و از این رو از اعضای [[طایفه]] عبدشمس از [[قریش]] به شمار میآید؛ ولی شواهدی دیگر در [[اختیار]] است که از انتساب او به طایفه [[بنیعمرو بن عوف]] از [[قبیله اوس]] در یثرب خبر میدهد. در صورتی که از عبدشمس باشد، از [[مهاجران]] و چنانچه از [[عمرو بن عوف]] باشد، از [[اوس]] و از [[انصار]] خواهد بود. | ||
نخستین اطلاعات از سالم، مربوط به زمانی است که مهاجران [[قریشی]] مکه به یثرب آمدند. در آن دوره سالم برده [[آزاد]] شده (مَولی) ثُبَیتَه دختر یَعار از طایفه اَوسی بنی عَمرو بن عَوف بود که در یثرب و در منطقه [[قُبا]] میزیستند. مهاجرانِ نخستین در [[قبا]] سکونت یافتند و سالم در آنجا [[فرصت]] یافت [[امامت جماعت]] بخشی از مهاجران را بر عهده گیرد، زیرا بیش از دیگران [[قرآن]] میدانست<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۷۵؛ ج۳، ص۶۴؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۳۱۱.</ref> و از همینروست که [[محمد]] بن کَعب قُرَظیّ (د. ۱۰۸ق.)، سالم را در شمار مهاجران نیاورده است.<ref> الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۳۰.</ref> [[زمان]] [[پذیرش اسلام]] وی دانسته نیست. در تحولات مکه همچون حوادث [[خانه ارقم]]، [[مهاجرت]] [[مسلمانان]] به [[حبشه]] و محاصره آنان در [[شعب ابیطالب]]، از سالم یادی نشده است، در حالی که چنانچه از [[موالی]] ابوحذیفه بود، همراه او و همسرش سَهلَه دختر [[سهیل]] (از [[طایفه قرشی]] [[بنیعامر]]) به حبشه مهاجرت میکرد.<ref>انساب الاشراف، ج۹، ص۳۷۰.</ref> منابعی که به [[اشتباه]] او را از مسلمانان نخستین مکه شمردهاند، محدود و متأخر هستند،<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۱۶۷؛ فتح الباری، ج۷، ص۸۰؛ الاعلام، ج۳، ص۷۳.</ref> بنابراین میتوان گفت ابوحذیفه پس از مهاجرت به [[مدینه]] و ازدواجش با ثُبَیتَه دختر یَعار [[اوسی]]، با سالم آشنا شد و پس از اندی او را به [[فرزندی]] پذیرفت <ref>الطبقات، ج۳، ص۶۳؛ انساب الاشراف، ج۹، ص۳۷۲؛ الاستیعاب، ج۲، ص۵۶۷.</ref> و [[فاطمه]] دختر برادرش [[ولید]] را به [[ازدواج]] سالم درآورد.<ref>الموطا، ج۲، ص۶۰۵؛ المصنف، صنعانی، ج۷، ص۴۵۹؛ کتاب الام، ج۵، ص۳۰.</ref> از آن پس او را با نام سالم پسر [[ابوحذیفه]] شناختند.<ref>انساب الاشراف، ج۹، ص۳۷۲؛ الاستیعاب، ج۲، ص۵۶۸.</ref> از اینکه [[پیامبر]]{{صل}} در [[پیمان برادری]] میان [[مهاجران]] و [[انصار]] سالم را به [[برادری]] مُعاذ بن ماعص [[انصاری]] [[خزرجی]] درآورد،<ref>انساب الاشراف، ج۹، ص۳۷۵؛ الطبقات، ج۳، ص۴۴۶.</ref> دانسته میشود که به عنوان پسر ابوحذیفه، از مهاجران و از [[قریش]] شمرده شده است. | نخستین اطلاعات از سالم، مربوط به زمانی است که مهاجران [[قریشی]] مکه به یثرب آمدند. در آن دوره سالم برده [[آزاد]] شده (مَولی) ثُبَیتَه دختر یَعار از طایفه اَوسی بنی عَمرو بن عَوف بود که در یثرب و در منطقه [[قُبا]] میزیستند. مهاجرانِ نخستین در [[قبا]] سکونت یافتند و سالم در آنجا [[فرصت]] یافت [[امامت جماعت]] بخشی از مهاجران را بر عهده گیرد، زیرا بیش از دیگران [[قرآن]] میدانست<ref>الطبقات، ج۱، ص۱۷۵؛ ج۳، ص۶۴؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۳۱۱.</ref> و از همینروست که [[محمد]] بن کَعب قُرَظیّ (د. ۱۰۸ق.)، سالم را در شمار مهاجران نیاورده است.<ref> الاستیعاب، ج۳، ص۱۱۳۰.</ref> [[زمان]] [[پذیرش اسلام]] وی دانسته نیست. در تحولات مکه همچون حوادث [[خانه ارقم]]، [[مهاجرت]] [[مسلمانان]] به [[حبشه]] و محاصره آنان در [[شعب ابیطالب]]، از سالم یادی نشده است، در حالی که چنانچه از [[موالی]] ابوحذیفه بود، همراه او و همسرش سَهلَه دختر [[سهیل]] (از [[طایفه قرشی]] [[بنیعامر]]) به حبشه مهاجرت میکرد.<ref>انساب الاشراف، ج۹، ص۳۷۰.</ref> منابعی که به [[اشتباه]] او را از مسلمانان نخستین مکه شمردهاند، محدود و متأخر هستند،<ref>سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۱۶۷؛ فتح الباری، ج۷، ص۸۰؛ الاعلام، ج۳، ص۷۳.</ref> بنابراین میتوان گفت ابوحذیفه پس از مهاجرت به [[مدینه]] و ازدواجش با ثُبَیتَه دختر یَعار [[اوسی]]، با سالم آشنا شد و پس از اندی او را به [[فرزندی]] پذیرفت <ref>الطبقات، ج۳، ص۶۳؛ انساب الاشراف، ج۹، ص۳۷۲؛ الاستیعاب، ج۲، ص۵۶۷.</ref> و [[فاطمه]] دختر برادرش [[ولید]] را به [[ازدواج]] سالم درآورد.<ref>الموطا، ج۲، ص۶۰۵؛ المصنف، صنعانی، ج۷، ص۴۵۹؛ کتاب الام، ج۵، ص۳۰.</ref> از آن پس او را با نام سالم پسر [[ابوحذیفه]] شناختند.<ref>انساب الاشراف، ج۹، ص۳۷۲؛ الاستیعاب، ج۲، ص۵۶۸.</ref> از اینکه [[پیامبر]] {{صل}} در [[پیمان برادری]] میان [[مهاجران]] و [[انصار]] سالم را به [[برادری]] مُعاذ بن ماعص [[انصاری]] [[خزرجی]] درآورد،<ref>انساب الاشراف، ج۹، ص۳۷۵؛ الطبقات، ج۳، ص۴۴۶.</ref> دانسته میشود که به عنوان پسر ابوحذیفه، از مهاجران و از [[قریش]] شمرده شده است. | ||
سالم پسر ابیحذیفه در [[سال دوم هجری]]، همراه ۱۴ تن از مهاجران، در نخستین اعزام نظامی پیامبر به [[فرماندهی]] [[حمزه عموی پیامبر]] به منطقه [[سیف]] البحر رفت.<ref> المغازی، ج۱، ص۱۰.</ref> او در جنگهای [[بدر]]، [[احد]]، [[خندق]] و نبردهای دیگر شرکت داشت.<ref>اسدالغابه، ج۲، ص۱۵۶؛ تاریخالاسلام، ج۳، ص۵۷</ref> در [[نبرد بدر]] در [[سال سوم هجری]]، ۱۲ تن از اعضای [[طایفه]] عبدشمس، طایفه پدرش ابوحذیفه، به [[قتل]] رسیدند که ۶ نفر از آنان از جمله [[پدر]]، عمو و [[برادر]] ابوحذیفه به وسیله افرادی از طایفه [[بنیهاشم]] چون [[حمزه]] و [[علی بن ابیطالب]] کشته شدند. خود او [[عمیر]] بن ابی عمیر از این طایفه را کشت.<ref>المغازی، ج۱، ص۱۴۸؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۷۰۸.</ref> پیامبر{{صل}} در این [[نبرد]] از [[مسلمانان]] خواسته بود هیچ یک از بنیهاشم را نکشند، زیرا آنان را به شرکت در این نبرد واداشتهاند.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۶۲۸.</ref> ابوحذیفه پنداشت که چنین فرمانی تبعیضی میان بنیهاشم و بنیعبدشمس است و [[سوگند]] یاد کرد چنانچه دستش به [[عباس]] برسد، طعم [[شمشیر]] را به او بچشاند؛ ولی پس از آنکه خشمش فرونشست، از گفته خود پشیمان شد.<ref>الطبقات، ج۴، ص۷؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۶۲۹.</ref> به هر روی [[تمایلات]] قبیلهای ابوحذیفه علیه بنیهاشم، نمیتوانست بر سالم بیتأثیر باشد. | سالم پسر ابیحذیفه در [[سال دوم هجری]]، همراه ۱۴ تن از مهاجران، در نخستین اعزام نظامی پیامبر به [[فرماندهی]] [[حمزه عموی پیامبر]] به منطقه [[سیف]] البحر رفت.<ref> المغازی، ج۱، ص۱۰.</ref> او در جنگهای [[بدر]]، [[احد]]، [[خندق]] و نبردهای دیگر شرکت داشت.<ref>اسدالغابه، ج۲، ص۱۵۶؛ تاریخالاسلام، ج۳، ص۵۷</ref> در [[نبرد بدر]] در [[سال سوم هجری]]، ۱۲ تن از اعضای [[طایفه]] عبدشمس، طایفه پدرش ابوحذیفه، به [[قتل]] رسیدند که ۶ نفر از آنان از جمله [[پدر]]، عمو و [[برادر]] ابوحذیفه به وسیله افرادی از طایفه [[بنیهاشم]] چون [[حمزه]] و [[علی بن ابیطالب]] کشته شدند. خود او [[عمیر]] بن ابی عمیر از این طایفه را کشت.<ref>المغازی، ج۱، ص۱۴۸؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۷۰۸.</ref> پیامبر {{صل}} در این [[نبرد]] از [[مسلمانان]] خواسته بود هیچ یک از بنیهاشم را نکشند، زیرا آنان را به شرکت در این نبرد واداشتهاند.<ref>السیرة النبویه، ج۱، ص۶۲۸.</ref> ابوحذیفه پنداشت که چنین فرمانی تبعیضی میان بنیهاشم و بنیعبدشمس است و [[سوگند]] یاد کرد چنانچه دستش به [[عباس]] برسد، طعم [[شمشیر]] را به او بچشاند؛ ولی پس از آنکه خشمش فرونشست، از گفته خود پشیمان شد.<ref>الطبقات، ج۴، ص۷؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۶۲۹.</ref> به هر روی [[تمایلات]] قبیلهای ابوحذیفه علیه بنیهاشم، نمیتوانست بر سالم بیتأثیر باشد. | ||
در نبرد احد در سال سوم هجری، سالم پسر ابیحذیفه پس از شکسته شدن دندان [[پیامبر]]، [[صورت حضرت]] را شستوشو داد.<ref>المغازی، ج۱، ص۲۴۵.</ref> پیامبر، [[قرائت قرآن]] سالم پسر ابیحذیفه را [[تشویق]] کرد.<ref>مسند احمد، ج۶، ص۱۶۵؛ اسدالغابه، ج۲، ص۱۵۶؛ تاریخالاسلام، ج۳، ص۵۵.</ref> چه بسا از همین روی باشد که پیامبر برای [[دعوت]] [[قبایل]] به [[اسلام]]، او را نیز میفرستاد.<ref>الامامة و السیاسه، ج۱، ص۱۸.</ref> او از افرادی معرفی شده که [[شایسته]] است قرائت قرآن از آنان آموخته شود،<ref>مسند احمد، ج۲، ص۱۶۳؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۴۹؛ انساب الاشراف، ج۹، ص۳۷۴.</ref> از این رو در برخی [[منابع تفسیری]] متأخر [[شیعه]] و [[سنی]] به قرائت او استناد شده است.<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۳۴۷؛ تفسیر ثعلبی، ج۱، ص۲۵۵.</ref> سالم در منابع [[شیعی]] از [[منافقان]] شمرده شده که احتمالاً مقصود آن است که به ظاهر [[جانشینی]] [[علی بن ابیطالب]]{{ع}} را پذیرفتند؛ ولی بدان تمایلی نداشتند. بر پایه [[نقلی]] در پی [[برنامهریزی]] برخی [[مسلمانان]] در [[سال نهم هجری]] برای [[ترور]] پیامبر و رماندن شتر ایشان در [[تاریکی]] [[شب]] و در مسیر بازگشت از [[تبوک]]، سالم نیز به آنان پیوست؛<ref> الخصال، ص۴۹۹؛ بحار الانوار، ج۲۱، ص۲۲۲-۲۲۳؛ ج۳۱، ص۶۳۲؛ نیز نک: ارشاد القلوب، ج۲، ص۳۳۲-۳۳۳.</ref> ولی پیامبر از این [[توطئه]] [[آگاه]] شد و [[تهدید]] کرد که نام [[توطئهگران]] را فاش خواهد کرد ([[اصحاب عقبه]])؛ همچنین به گزارشی از [[امام صادق]]{{ع}}، سالم یکی از ۴ نفری بود که در [[غدیر خم]]، پس از آنکه پیامبر[[دست]] [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} را بلند کرد، پیامبر را دیوانه دانست.<ref> الکافی، ج۴، ص۵۶۷؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۶۰؛ تهذیب، ج۳، ص۲۶۴.</ref> پس از [[اعلان]] جانشینی علی بن ابی طالب در غدیر خم، وی به اتفاق تنی چند از مسلمانان[[پیمان]] بستند که اجازه ندهند پس از [[نبوت]]، [[امامت]] نیز به [[طایفه]] [[بنیهاشم]] برسد؛<ref>ارشاد القلوب، ج۲، ص۳۳۴؛ بحار الانوار، ج۲۸، ص۱۰۱-۱۰۴.</ref> همچنین سالم از افرادی بود که به درخواست [[عمر بن خطاب]] به [[خانه]] علی بن ابی طالب آمدند و وی را برای [[بیعت]] به [[مسجد]] بردند؛<ref> تفسیر العیاشی، ج۲، ص۶۶-۶۷؛ الاختصاص، ص۱۸۶.</ref> نیز از کسانی بود که با فراهم کردن نیروهایی در اطراف [[خانه]] [[خلیفه اول]] که شمار آنها را ۱۰۰۰ تن دانستهاند، برای [[بیعت گرفتن]] از [[بنیهاشم]]، به طرف مسجد حرکت کرد.<ref> الاحتجاج، ج۱، ص۱۰۴؛ نهج الایمان، ص۵۸۵-۵۸۶؛ بحار الانوار، ج۲۸، ص۲۰۲.</ref> خود نیز از نخستین [[بیعت کنندگان]] با [[خلیفه]] بود.<ref> شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۸؛ الاحتجاج، ج۱، ص۱۰۶.</ref> سالم در [[سال ۱۲ هجری]] به عنوان [[فرمانده]] یگان [[مهاجران]] علیه [[مرتدان]] یمامه در مرکز شبه جزیره، وارد [[نبرد]] شد. او با [[یادآوری]] [[مقاومت]] جنگجویان [[زمان]] [[رسول خدا]]{{صل}}، سنگری حفر کرد و درون آن ایستاد و در پایان همراه مولایش [[ابوحذیفه]] کشته شد.<ref> انساب الاشراف، ج۹، ص۳۷۵؛ الطبقات، ج۳، ص۶۴؛ الاستیعاب، ج۲، ص۵۶۹.</ref> [[ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب]]، [[دارایی]] او را برای [[همسر]] ابوحذیفه فرستادند؛ ولیاو با اظهار اینکه سالم را در [[راه خدا]] [[آزاد]] کرده، انتساب سالم به خود را نپذیرفت و آن [[اموال]] را بازگرداند و از این رو آنان اموالش را به [[بیتالمال]] سپردند.<ref>الطبقات، ج۳، ص۶۳؛ انساب الاشراف، ج۹، ص۳۷۳؛ المنتظم، ج۴، ص۹۰-۹۱.</ref> مطابق [[نقلی]] دیگر عمر بن خطاب، ۲۰۰ [[درهم]] [[میراث]] او را در [[اختیار]] مادرش گذاشت.<ref>انساب الاشراف، ج۹، ص۳۷۵؛ الطبقات، ج۳، ص۶۴.</ref> عمر بن خطاب در روزهای پایانی [[عمر]] خود، گفته بود چنانچه سالم زنده بود، بیآنکه به [[شورا]] نیازی باشد،<ref>الاستیعاب، ج۲، ص۵۶۸؛ اسدالغابه، ج۲، ص۱۵۶؛ الوافی، ج۱۵، ص۵۸.</ref> وی را به [[قدرت]] میرساند.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۲۹۲؛ الکامل، ج۳، ص۶۵؛ نک: الصحیح من سیرة النبی، ج۳۳، ص۲۲۵.</ref> عمر در [[ستودن]] سالم [[زیادهروی]] میکرد، از این رو برخی با رد پذیرش سخن او، در صدد توجیه نظر [[خلیفه دوم]] برآمدهاند <ref> الاستیعاب، ج۲، ص۵۶۷؛ جامع الاصول فی احادیث الرسول، ج۱۲، ص۴۳۱؛ نک: اسدالغابه، ج۲، ص۱۵۶.</ref>. بنابر نقلی، عمر بن خطاب در دوره ابوبکر نیز گاهی سالم را مناسبتر از ابوبکر برای عهدهداری [[خلافت]] میدانست.<ref>الاحتجاج، ج۱، ص۱۰۴؛ بحار الانوار، ج۲۸، ص۲۰۱-۲۰۲.</ref> در پی کشته شدن شمار زیادی از [[قاریان قرآن]] از جمله [[سالم مولی ابیحذیفه]] در [[نبرد]] یَمامَه،<ref> الاتقان، ج۱، ص۱۶۲.</ref> [[ابوبکر]] در صدد [[گردآوری قرآن]] برآمد.<ref>نک: الاتقان، ج۱، ص۱۹۳؛ فتح الباری، ج۹، ص۹، ۴۸؛ تاریخ قرآن، رامیار، ص۲۹۹.</ref> گفته شده: سالم نخستین کسی بود که [[قرآن]] را در اثری که به نام «[[مصحف]] سالم» شناخته شد، گردآوری کرد. [[سیوطی]] این گزارش را [[غریب]] و مرسل دانسته و برآن است که وی از کسانی بوده که به [[دستور]] ابوبکر قرآن را گردآوری کرده است.<ref> الاتقان، ج۱، ص۲۰۹.</ref> برخی صاحبنظران حداکثر برداشت خود را از این گزارشها، گردآوری اولیه آیهها و [[سورههای قرآن]] از طرف امثال سالم دانستهاند؛ اما نه به ترتیبی که امروزه در [[اختیار]] ماست؛<ref>المیزان، ج۱۲، ص۱۲۱.</ref> اما در [[نقلی]] از سیدبن طاوس، [[جمعآوری قرآن]] در [[زمان]] ابوبکر به دست [[زید بن ثابت]]، با [[مخالفت]] شماری از جمله سالم روبهرو شد و از طرفی [[عثمان]] مصاحف برخی مانند مصحف سالم را با آب شست<ref> سعد السعود، ص۲۷۸.</ref><ref>[[محمد اکبری کارمزدی|کارمزدی]] و [[مهران اسماعیلی|اسماعیلی]]، [[سالم مولی ابی حذیفه (مقاله)|مقاله «سالم مولی ابی حذیفه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | در نبرد احد در سال سوم هجری، سالم پسر ابیحذیفه پس از شکسته شدن دندان [[پیامبر]]، [[صورت حضرت]] را شستوشو داد.<ref>المغازی، ج۱، ص۲۴۵.</ref> پیامبر، [[قرائت قرآن]] سالم پسر ابیحذیفه را [[تشویق]] کرد.<ref>مسند احمد، ج۶، ص۱۶۵؛ اسدالغابه، ج۲، ص۱۵۶؛ تاریخالاسلام، ج۳، ص۵۵.</ref> چه بسا از همین روی باشد که پیامبر برای [[دعوت]] [[قبایل]] به [[اسلام]]، او را نیز میفرستاد.<ref>الامامة و السیاسه، ج۱، ص۱۸.</ref> او از افرادی معرفی شده که [[شایسته]] است قرائت قرآن از آنان آموخته شود،<ref>مسند احمد، ج۲، ص۱۶۳؛ صحیح مسلم، ج۷، ص۱۴۹؛ انساب الاشراف، ج۹، ص۳۷۴.</ref> از این رو در برخی [[منابع تفسیری]] متأخر [[شیعه]] و [[سنی]] به قرائت او استناد شده است.<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۳۴۷؛ تفسیر ثعلبی، ج۱، ص۲۵۵.</ref> سالم در منابع [[شیعی]] از [[منافقان]] شمرده شده که احتمالاً مقصود آن است که به ظاهر [[جانشینی]] [[علی بن ابیطالب]] {{ع}} را پذیرفتند؛ ولی بدان تمایلی نداشتند. بر پایه [[نقلی]] در پی [[برنامهریزی]] برخی [[مسلمانان]] در [[سال نهم هجری]] برای [[ترور]] پیامبر و رماندن شتر ایشان در [[تاریکی]] [[شب]] و در مسیر بازگشت از [[تبوک]]، سالم نیز به آنان پیوست؛<ref> الخصال، ص۴۹۹؛ بحار الانوار، ج۲۱، ص۲۲۲-۲۲۳؛ ج۳۱، ص۶۳۲؛ نیز نک: ارشاد القلوب، ج۲، ص۳۳۲-۳۳۳.</ref> ولی پیامبر از این [[توطئه]] [[آگاه]] شد و [[تهدید]] کرد که نام [[توطئهگران]] را فاش خواهد کرد ([[اصحاب عقبه]])؛ همچنین به گزارشی از [[امام صادق]] {{ع}}، سالم یکی از ۴ نفری بود که در [[غدیر خم]]، پس از آنکه پیامبر[[دست]] [[علی بن ابی طالب]] {{ع}} را بلند کرد، پیامبر را دیوانه دانست.<ref> الکافی، ج۴، ص۵۶۷؛ من لا یحضره الفقیه، ج۲، ص۵۶۰؛ تهذیب، ج۳، ص۲۶۴.</ref> پس از [[اعلان]] جانشینی علی بن ابی طالب در غدیر خم، وی به اتفاق تنی چند از مسلمانان[[پیمان]] بستند که اجازه ندهند پس از [[نبوت]]، [[امامت]] نیز به [[طایفه]] [[بنیهاشم]] برسد؛<ref>ارشاد القلوب، ج۲، ص۳۳۴؛ بحار الانوار، ج۲۸، ص۱۰۱-۱۰۴.</ref> همچنین سالم از افرادی بود که به درخواست [[عمر بن خطاب]] به [[خانه]] علی بن ابی طالب آمدند و وی را برای [[بیعت]] به [[مسجد]] بردند؛<ref> تفسیر العیاشی، ج۲، ص۶۶-۶۷؛ الاختصاص، ص۱۸۶.</ref> نیز از کسانی بود که با فراهم کردن نیروهایی در اطراف [[خانه]] [[خلیفه اول]] که شمار آنها را ۱۰۰۰ تن دانستهاند، برای [[بیعت گرفتن]] از [[بنیهاشم]]، به طرف مسجد حرکت کرد.<ref> الاحتجاج، ج۱، ص۱۰۴؛ نهج الایمان، ص۵۸۵-۵۸۶؛ بحار الانوار، ج۲۸، ص۲۰۲.</ref> خود نیز از نخستین [[بیعت کنندگان]] با [[خلیفه]] بود.<ref> شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۱۸؛ الاحتجاج، ج۱، ص۱۰۶.</ref> سالم در [[سال ۱۲ هجری]] به عنوان [[فرمانده]] یگان [[مهاجران]] علیه [[مرتدان]] یمامه در مرکز شبه جزیره، وارد [[نبرد]] شد. او با [[یادآوری]] [[مقاومت]] جنگجویان [[زمان]] [[رسول خدا]] {{صل}}، سنگری حفر کرد و درون آن ایستاد و در پایان همراه مولایش [[ابوحذیفه]] کشته شد.<ref> انساب الاشراف، ج۹، ص۳۷۵؛ الطبقات، ج۳، ص۶۴؛ الاستیعاب، ج۲، ص۵۶۹.</ref> [[ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب]]، [[دارایی]] او را برای [[همسر]] ابوحذیفه فرستادند؛ ولیاو با اظهار اینکه سالم را در [[راه خدا]] [[آزاد]] کرده، انتساب سالم به خود را نپذیرفت و آن [[اموال]] را بازگرداند و از این رو آنان اموالش را به [[بیتالمال]] سپردند.<ref>الطبقات، ج۳، ص۶۳؛ انساب الاشراف، ج۹، ص۳۷۳؛ المنتظم، ج۴، ص۹۰-۹۱.</ref> مطابق [[نقلی]] دیگر عمر بن خطاب، ۲۰۰ [[درهم]] [[میراث]] او را در [[اختیار]] مادرش گذاشت.<ref>انساب الاشراف، ج۹، ص۳۷۵؛ الطبقات، ج۳، ص۶۴.</ref> عمر بن خطاب در روزهای پایانی [[عمر]] خود، گفته بود چنانچه سالم زنده بود، بیآنکه به [[شورا]] نیازی باشد،<ref>الاستیعاب، ج۲، ص۵۶۸؛ اسدالغابه، ج۲، ص۱۵۶؛ الوافی، ج۱۵، ص۵۸.</ref> وی را به [[قدرت]] میرساند.<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۲۹۲؛ الکامل، ج۳، ص۶۵؛ نک: الصحیح من سیرة النبی، ج۳۳، ص۲۲۵.</ref> عمر در [[ستودن]] سالم [[زیادهروی]] میکرد، از این رو برخی با رد پذیرش سخن او، در صدد توجیه نظر [[خلیفه دوم]] برآمدهاند <ref> الاستیعاب، ج۲، ص۵۶۷؛ جامع الاصول فی احادیث الرسول، ج۱۲، ص۴۳۱؛ نک: اسدالغابه، ج۲، ص۱۵۶.</ref>. بنابر نقلی، عمر بن خطاب در دوره ابوبکر نیز گاهی سالم را مناسبتر از ابوبکر برای عهدهداری [[خلافت]] میدانست.<ref>الاحتجاج، ج۱، ص۱۰۴؛ بحار الانوار، ج۲۸، ص۲۰۱-۲۰۲.</ref> در پی کشته شدن شمار زیادی از [[قاریان قرآن]] از جمله [[سالم مولی ابیحذیفه]] در [[نبرد]] یَمامَه،<ref> الاتقان، ج۱، ص۱۶۲.</ref> [[ابوبکر]] در صدد [[گردآوری قرآن]] برآمد.<ref>نک: الاتقان، ج۱، ص۱۹۳؛ فتح الباری، ج۹، ص۹، ۴۸؛ تاریخ قرآن، رامیار، ص۲۹۹.</ref> گفته شده: سالم نخستین کسی بود که [[قرآن]] را در اثری که به نام «[[مصحف]] سالم» شناخته شد، گردآوری کرد. [[سیوطی]] این گزارش را [[غریب]] و مرسل دانسته و برآن است که وی از کسانی بوده که به [[دستور]] ابوبکر قرآن را گردآوری کرده است.<ref> الاتقان، ج۱، ص۲۰۹.</ref> برخی صاحبنظران حداکثر برداشت خود را از این گزارشها، گردآوری اولیه آیهها و [[سورههای قرآن]] از طرف امثال سالم دانستهاند؛ اما نه به ترتیبی که امروزه در [[اختیار]] ماست؛<ref>المیزان، ج۱۲، ص۱۲۱.</ref> اما در [[نقلی]] از سیدبن طاوس، [[جمعآوری قرآن]] در [[زمان]] ابوبکر به دست [[زید بن ثابت]]، با [[مخالفت]] شماری از جمله سالم روبهرو شد و از طرفی [[عثمان]] مصاحف برخی مانند مصحف سالم را با آب شست<ref> سعد السعود، ص۲۷۸.</ref><ref>[[محمد اکبری کارمزدی|کارمزدی]] و [[مهران اسماعیلی|اسماعیلی]]، [[سالم مولی ابی حذیفه (مقاله)|مقاله «سالم مولی ابی حذیفه»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref> | ||
==سالم در [[شأن نزول]]== | == سالم در [[شأن نزول]] == | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |