پرش به محتوا

سعد بن ربیع انصاری در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
 
خط ۷: خط ۷:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[ابوالربیع]] [[سعد]] فرزند [[ربیع بن عمرو]] از تیره بنو مالک الاَغَر از [[قبیله خزرج]] است.<ref> انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۳؛ جمهرة انساب العرب، ص۳۶۳.</ref> مادرش هُزَیْله دختر [[عتبة بن عمرو]] [[خزرجی]] <ref> المحبر، ص۴۲۱.</ref> و همسرش عُمْره دختر [[حزم بن زید]] از [[خزرج]] بود.<ref>الطبقات، ج۸، ص۳۳۰.</ref> با اینکه دو دختر داشت، منابع تنها به یکی از دخترانش به نام [[ام‌جمیله]] اشاره کرده‌اند.<ref>الطبقات، ج۸، ص۲۶۸.</ref> سعد از [[ثروتمندان]] [[مدینه]] و از معدود کسانی بود که [[خواندن و نوشتن]] می‌دانست.<ref> الطبقات، ج۳، ص۳۹۶.</ref> وی از [[نخستین مسلمانان]] مدینه است که در [[بیعت عقبه دوم]] در سال ۱۳ [[بعثت]] در [[مکه]] حضور داشت و به عنوان یکی از [[نقبای دوازده‌گانه]] [[انصار]] [[انتخاب]] شد <ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۲۹۳.</ref> که بیانگر [[جایگاه]] والای [[اجتماعی]] وی در میان انصار است. برخی منابع در قولی نادر وی را در شمار بیعت‌کنندگان [[بیعت عقبه اول]] نیز دانسته‌اند <ref>الاستیعاب، ج۲، ص۵۹۰.</ref> که به نظر درست نمی‌نماید.
[[ابوالربیع]] [[سعد]] فرزند [[ربیع بن عمرو]] از تیره بنو مالک الاَغَر از [[قبیله خزرج]] است.<ref> انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۳؛ جمهرة انساب العرب، ص۳۶۳.</ref> مادرش هُزَیْله دختر [[عتبة بن عمرو]] [[خزرجی]] <ref> المحبر، ص۴۲۱.</ref> و همسرش عُمْره دختر [[حزم بن زید]] از [[خزرج]] بود.<ref>الطبقات، ج۸، ص۳۳۰.</ref> با اینکه دو دختر داشت، منابع تنها به یکی از دخترانش به نام [[ام‌جمیله]] اشاره کرده‌اند.<ref>الطبقات، ج۸، ص۲۶۸.</ref> سعد از [[ثروتمندان]] [[مدینه]] و از معدود کسانی بود که [[خواندن و نوشتن]] می‌دانست.<ref> الطبقات، ج۳، ص۳۹۶.</ref> وی از [[نخستین مسلمانان]] مدینه است که در [[بیعت عقبه دوم]] در سال ۱۳ [[بعثت]] در [[مکه]] حضور داشت و به عنوان یکی از [[نقبای دوازده‌گانه]] [[انصار]] [[انتخاب]] شد <ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۲۹۳.</ref> که بیانگر [[جایگاه]] والای [[اجتماعی]] وی در میان انصار است. برخی منابع در قولی نادر وی را در شمار بیعت‌کنندگان [[بیعت عقبه اول]] نیز دانسته‌اند <ref>الاستیعاب، ج۲، ص۵۹۰.</ref> که به نظر درست نمی‌نماید.


پس از [[هجرت]] [[مهاجران به مدینه]]، [[سعد بن ربیع]]، [[عبدالرحمن بن عوف]] را به همراه گروهی دیگر از [[مهاجران]] در [[منزل]] خود جای داد <ref> السیرة النبویه، ج۱، ص۴۷۹.</ref> و مدتی بعد در جریان [[پیمان]] [[مؤاخات]]، در [[سال دوم هجری]] به [[دستور پیامبر]]{{صل}} این دو با یکدیگر [[پیمان برادری]] بستند.<ref>المحبر، ص۷۲؛ الاصابه، ج۳، ص۴۹.</ref> سعد پس از این پیمان به [[عبدالرحمن]] پیشنهاد کرد [[اموال]] و حتی همسرانش را با وی قسمت کند که عبدالرحمن نپذیرفت.<ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۳؛ انساب الاشراف، ج۱۰، ص۳۱.</ref> سعد در همان سال در [[جنگ بدر]] حاضر بود <ref>المغازی، ج۱، ص۱۶۵؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۶۹۱.</ref> و یکی از [[مشرکان]] به نام [[رفاعة بن ابی رفاعه مخزومی]] را به [[قتل]] رساند.<ref>المغازی، ج۱، ص۱۵۰؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۷۱۱.</ref> سعد بن ربیع در سال بعد هنگامی که [[پیامبر]] نامه‌ای از مکه دریافت کرد که در آن به اقدامات [[قریش]] برای [[آمادگی]] [[حمله]] به [[مسلمانان]] اشاره شده بود، در [[خانه]] خود از پیامبر [[پذیرایی]] کرد و ایشان را [[دلداری]] داد و امیدوارانه این اتفاق را موجب خیر و [[نیکی]] دانست.<ref> المغازی، ج۱، ص۲۰۴؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۳۸۳.</ref>
پس از [[هجرت]] [[مهاجران به مدینه]]، [[سعد بن ربیع]]، [[عبدالرحمن بن عوف]] را به همراه گروهی دیگر از [[مهاجران]] در [[منزل]] خود جای داد <ref> السیرة النبویه، ج۱، ص۴۷۹.</ref> و مدتی بعد در جریان [[پیمان]] [[مؤاخات]]، در [[سال دوم هجری]] به [[دستور پیامبر]] {{صل}} این دو با یکدیگر [[پیمان برادری]] بستند.<ref>المحبر، ص۷۲؛ الاصابه، ج۳، ص۴۹.</ref> سعد پس از این پیمان به [[عبدالرحمن]] پیشنهاد کرد [[اموال]] و حتی همسرانش را با وی قسمت کند که عبدالرحمن نپذیرفت.<ref>صحیح البخاری، ج۳، ص۳؛ انساب الاشراف، ج۱۰، ص۳۱.</ref> سعد در همان سال در [[جنگ بدر]] حاضر بود <ref>المغازی، ج۱، ص۱۶۵؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۶۹۱.</ref> و یکی از [[مشرکان]] به نام [[رفاعة بن ابی رفاعه مخزومی]] را به [[قتل]] رساند.<ref>المغازی، ج۱، ص۱۵۰؛ السیرة النبویه، ج۱، ص۷۱۱.</ref> سعد بن ربیع در سال بعد هنگامی که [[پیامبر]] نامه‌ای از مکه دریافت کرد که در آن به اقدامات [[قریش]] برای [[آمادگی]] [[حمله]] به [[مسلمانان]] اشاره شده بود، در [[خانه]] خود از پیامبر [[پذیرایی]] کرد و ایشان را [[دلداری]] داد و امیدوارانه این اتفاق را موجب خیر و [[نیکی]] دانست.<ref> المغازی، ج۱، ص۲۰۴؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۳۸۳.</ref>


سعد در [[نبرد]] [[احد]] نیز از کسانی بود که تا آخرین نفس از [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[دفاع]] کرد و به [[شهادت]] رسید.<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۱۲۵؛ سبل الهدی، ج۴، ص۱۹۳.</ref> در انتهای نبرد، آن [[حضرت]] جویای حال سعد شد. یکی از [[اصحاب]] ([[ابی بن کعب]] یا [[محمد بن مسلمه]]) در جست‌وجوی او روانه شد و چون سعد را در حالی که ۱۲ ضربه نیزه خورده بود، در نفس‌های آخر عمرش یافت، خبر [[سلامتی]] [[پیامبر]]{{صل}} را به وی داد. سعد در پاسخ از او خواست [[پیام]] او را به [[انصار]] برساند که [[پیمان]] خویش با پیامبر در [[عقبه]] را فراموش نکنند و آن حضرت را تا آخرین نفس [[یاری]] کنند و سپس به شهادت رسید و آن [[صحابی]]، خبر شهادتش را برای [[رسول خدا]] برد. پیامبر{{صل}} نیز رو به [[قبله]] برای وی چنین [[دعا]] کرد: خدایا! سعد را در حالی که از او [[راضی]] هستی [[ملاقات]] کن!<ref>المغازی، ج۱، ص۲۹۲-۲۹۳.</ref> سعد با پسر عموی پدرش، [[خارجة بن زید]] در یک [[قبر]] به [[خاک]] سپرده شدند.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۳.</ref>.<ref>[[رسول قلیچ|قلیج، رسول]]، [[سعد بن ربیع انصاری (مقاله)|مقاله «سعد بن ربیع انصاری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
سعد در [[نبرد]] [[احد]] نیز از کسانی بود که تا آخرین نفس از [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[دفاع]] کرد و به [[شهادت]] رسید.<ref>السیرة النبویه، ج۲، ص۱۲۵؛ سبل الهدی، ج۴، ص۱۹۳.</ref> در انتهای نبرد، آن [[حضرت]] جویای حال سعد شد. یکی از [[اصحاب]] ([[ابی بن کعب]] یا [[محمد بن مسلمه]]) در جست‌وجوی او روانه شد و چون سعد را در حالی که ۱۲ ضربه نیزه خورده بود، در نفس‌های آخر عمرش یافت، خبر [[سلامتی]] [[پیامبر]] {{صل}} را به وی داد. سعد در پاسخ از او خواست [[پیام]] او را به [[انصار]] برساند که [[پیمان]] خویش با پیامبر در [[عقبه]] را فراموش نکنند و آن حضرت را تا آخرین نفس [[یاری]] کنند و سپس به شهادت رسید و آن [[صحابی]]، خبر شهادتش را برای [[رسول خدا]] برد. پیامبر {{صل}} نیز رو به [[قبله]] برای وی چنین [[دعا]] کرد: خدایا! سعد را در حالی که از او [[راضی]] هستی [[ملاقات]] کن!<ref>المغازی، ج۱، ص۲۹۲-۲۹۳.</ref> سعد با پسر عموی پدرش، [[خارجة بن زید]] در یک [[قبر]] به [[خاک]] سپرده شدند.<ref>انساب الاشراف، ج۱، ص۴۰۳.</ref>.<ref>[[رسول قلیچ|قلیج، رسول]]، [[سعد بن ربیع انصاری (مقاله)|مقاله «سعد بن ربیع انصاری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>


==سعد در [[شأن نزول]]==
== سعد در [[شأن نزول]] ==
[[مفسران]] در [[شأن نزول]] دو [[آیه]] از [[آیات قرآن]] از [[سعد بن ربیع]] نام برده‌اند:  
[[مفسران]] در [[شأن نزول]] دو [[آیه]] از [[آیات قرآن]] از [[سعد بن ربیع]] نام برده‌اند:  
#در آیه {{متن قرآن|الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا}}<ref>«مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> که بنا بر روایتی منسوب به [[ابن‌عباس]]، پس از آن نازل شد که [[همسر]] سعد بن ربیع از وی [[سرپیچی]] کرد و سعد به او سیلی زد و چون [[پدر]] همسرش، [[شکایت]] به محضر پیامبر{{صل}} برد، آن حضرت [[دستور]] [[قصاص]] داد؛ اما با [[نزول]] این آیه، قصاص سعد منتفی شد.<ref>اسباب النزول، ص۱۵۵؛ الکشاف، ج۱، ص۵۲۴؛ مجمع البیان، ج۳، ص۶۸.</ref> به نظر می‌رسد انتساب این [[داوری]] به پیامبر با توجه به تلاش آن حضرت برای حل مسائل [[خانوادگی]] یارانشان، از اعتبار چندانی برخوردار نباشد، زیرا چنانچه قصاص اتفاق می‌افتاد، کدورت میان سعد و همسرش بیشتر می‌شد، چنان‌که در بسیاری از منابع از فردی که به [[همسر]] خود سیلی زده بود نامی نبرده‌اند.<ref>جامع البیان، ج۵، ص۳۷.</ref>
# در آیه {{متن قرآن|الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ فَالصَّالِحَاتُ قَانِتَاتٌ حَافِظَاتٌ لِلْغَيْبِ بِمَا حَفِظَ اللَّهُ وَاللَّاتِي تَخَافُونَ نُشُوزَهُنَّ فَعِظُوهُنَّ وَاهْجُرُوهُنَّ فِي الْمَضَاجِعِ وَاضْرِبُوهُنَّ فَإِنْ أَطَعْنَكُمْ فَلَا تَبْغُوا عَلَيْهِنَّ سَبِيلًا إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيًّا كَبِيرًا}}<ref>«مردان سرپرست زنانند بدان روی که خداوند برخی از آنان را بر برخی دیگر برتری داده است و برای آنکه مردان از دارایی‌های خویش می‌بخشند؛ پس زنان نکوکردار، فرمانبردارند؛ در برابر آنچه خداوند (از حقوق آنان) پاس داشته است در نبود شوهر پاس (وی) می‌دارند و آن زنان را که از نافرمانیشان بیم دارید (نخست) پندشان دهید و (اگر تأثیر نکرد) در خوابگاه‌ها از آنان دوری گزینید و (باز اگر تأثیر نکرد) بزنیدشان آنگاه اگر فرمانبردار شما شدند دیگر به زیان آنان راهی مجویید که خداوند فرازمندی بزرگ است» سوره نساء، آیه ۳۴.</ref> که بنا بر روایتی منسوب به [[ابن‌عباس]]، پس از آن نازل شد که [[همسر]] سعد بن ربیع از وی [[سرپیچی]] کرد و سعد به او سیلی زد و چون [[پدر]] همسرش، [[شکایت]] به محضر پیامبر {{صل}} برد، آن حضرت [[دستور]] [[قصاص]] داد؛ اما با [[نزول]] این آیه، قصاص سعد منتفی شد.<ref>اسباب النزول، ص۱۵۵؛ الکشاف، ج۱، ص۵۲۴؛ مجمع البیان، ج۳، ص۶۸.</ref> به نظر می‌رسد انتساب این [[داوری]] به پیامبر با توجه به تلاش آن حضرت برای حل مسائل [[خانوادگی]] یارانشان، از اعتبار چندانی برخوردار نباشد، زیرا چنانچه قصاص اتفاق می‌افتاد، کدورت میان سعد و همسرش بیشتر می‌شد، چنان‌که در بسیاری از منابع از فردی که به [[همسر]] خود سیلی زده بود نامی نبرده‌اند.<ref>جامع البیان، ج۵، ص۳۷.</ref>
# [[آیه]] [[میراث]]: {{متن قرآن|يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش می‌کند که بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است و اگر (تنها) یک دختر باشد، نصف از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر شخص در گذشته اگر فرزند داشته باشد، یک ششم از آنچه بر جای نهاده، خواهد بود و اگر فرزندی نداشته باشد و پدر و مادرش ارث‌بر اویند، مادرش یک سوم خواهد برد؛ اگر برادرانی (یا خواهرانی یا برادران و خواهرانی) داشته باشد، برای مادرش یک ششم است. (این تقسیم‌ها) پس از (انجام) آن وصیّتی است که می‌کند یا (پرداختن) وامی (که دارد)؛ شما در نمی‌یابید کدام‌یک از پدرانتان و فرزندانتان برای شما سودمندترند؛ (این احکام) فریضه‌ای است از سوی خداوند بی‌گمان خداوند دانایی حکیم است» سوره نساء، آیه ۱۱.</ref> پس از [[شهادت]] سعد در [[جنگ احد]]، [[برادر]] وی بنا به رسم [[عرب پیش از اسلام]]، [[اموال]] وی را تصاحب کرد و به همسر و دو دختر وی سهمی نداد. همسر سعد برای [[شکایت]] نزد [[پیامبر]] رفت و به همین مناسبت آیه فوق نازل شد. [[رسول خدا]]{{صل}}، برادر سعد را احضار کرد و [[دستور]] داد میراث [[دختران]] و همسر سعد را به آنان بازگرداند.<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج۳، ص۸۸۱؛ اسباب النزول، ص۱۵۰؛ نیز نک: مسند احمد، ج۳، ص۳۵۲.</ref> براساس این آیه، دو سوم [[دارایی]] او به دو [[دختر سعد]] و یک هشتم آن به همسر او می‌رسید. درباره چگونگی تقسیم بقیه [[ارث]] او اطلاعی در دست نیست.<ref>[[رسول قلیچ|قلیج، رسول]]، [[سعد بن ربیع انصاری (مقاله)|مقاله «سعد بن ربیع انصاری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>
# [[آیه]] [[میراث]]: {{متن قرآن|يُوصِيكُمُ اللَّهُ فِي أَوْلَادِكُمْ لِلذَّكَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَيَيْنِ فَإِنْ كُنَّ نِسَاءً فَوْقَ اثْنَتَيْنِ فَلَهُنَّ ثُلُثَا مَا تَرَكَ وَإِنْ كَانَتْ وَاحِدَةً فَلَهَا النِّصْفُ وَلِأَبَوَيْهِ لِكُلِّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا السُّدُسُ مِمَّا تَرَكَ إِنْ كَانَ لَهُ وَلَدٌ فَإِنْ لَمْ يَكُنْ لَهُ وَلَدٌ وَوَرِثَهُ أَبَوَاهُ فَلِأُمِّهِ الثُّلُثُ فَإِنْ كَانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلِأُمِّهِ السُّدُسُ مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصِي بِهَا أَوْ دَيْنٍ آبَاؤُكُمْ وَأَبْنَاؤُكُمْ لَا تَدْرُونَ أَيُّهُمْ أَقْرَبُ لَكُمْ نَفْعًا فَرِيضَةً مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ كَانَ عَلِيمًا حَكِيمًا}}<ref>«خداوند درباره (ارث) فرزندانتان به شما سفارش می‌کند که بهره پسر برابر با بهره دو دختر است و اگر (همه وارثان)، دختر و بیش از دو تن باشند تنها دو سوم آنچه بر جای نهاده، از آن ایشان است و اگر (تنها) یک دختر باشد، نصف از آن اوست. و برای هر یک از پدر و مادر شخص در گذشته اگر فرزند داشته باشد، یک ششم از آنچه بر جای نهاده، خواهد بود و اگر فرزندی نداشته باشد و پدر و مادرش ارث‌بر اویند، مادرش یک سوم خواهد برد؛ اگر برادرانی (یا خواهرانی یا برادران و خواهرانی) داشته باشد، برای مادرش یک ششم است. (این تقسیم‌ها) پس از (انجام) آن وصیّتی است که می‌کند یا (پرداختن) وامی (که دارد)؛ شما در نمی‌یابید کدام‌یک از پدرانتان و فرزندانتان برای شما سودمندترند؛ (این احکام) فریضه‌ای است از سوی خداوند بی‌گمان خداوند دانایی حکیم است» سوره نساء، آیه ۱۱.</ref> پس از [[شهادت]] سعد در [[جنگ احد]]، [[برادر]] وی بنا به رسم [[عرب پیش از اسلام]]، [[اموال]] وی را تصاحب کرد و به همسر و دو دختر وی سهمی نداد. همسر سعد برای [[شکایت]] نزد [[پیامبر]] رفت و به همین مناسبت آیه فوق نازل شد. [[رسول خدا]] {{صل}}، برادر سعد را احضار کرد و [[دستور]] داد میراث [[دختران]] و همسر سعد را به آنان بازگرداند.<ref>تفسیر ابن ابی حاتم، ج۳، ص۸۸۱؛ اسباب النزول، ص۱۵۰؛ نیز نک: مسند احمد، ج۳، ص۳۵۲.</ref> براساس این آیه، دو سوم [[دارایی]] او به دو [[دختر سعد]] و یک هشتم آن به همسر او می‌رسید. درباره چگونگی تقسیم بقیه [[ارث]] او اطلاعی در دست نیست.<ref>[[رسول قلیچ|قلیج، رسول]]، [[سعد بن ربیع انصاری (مقاله)|مقاله «سعد بن ربیع انصاری»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش