سلمة بن هشام: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[سلمة بن هشام در قرآن]] - [[سلمة بن هشام در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[سلمة بن هشام در قرآن]] - [[سلمة بن هشام در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
[[ابوهاشم سلمة بن هشام بن مغیره|ابوهاشم سَلَمَة بن هِشام بن مُغیرَه]]،<ref> الطبقات، ج۴، ص۹۶؛ اسد الغابه، ج۲، ص۲۸۳؛ تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۳۰.</ref> [[برادر]] [[ابوجهل]] و پسرعموی [[خالد بن ولید]]،<ref>اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۳؛ تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۳۰؛ الوافی بالوفیات، ج۱۵، ص۱۹۷.</ref> از [[طایفه]] [[بنیمخزوم]] از [[قریش]] بود. پدرش [[هشام]] از مردان سرشناس و مهماننواز [[مکه]] به شمار میرفت، تا آنجا که قریش [[مرگ]] او را مبدأ [[تاریخ]] خود قرار داد.<ref>المحبر، ص۱۳۹.</ref> مادرش [[ضباعه بنت عامر]] از [[قبیله]] [[بنیعامر بن صعصعه]] <ref> اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۳؛ تاریخ دمشق، ج۳، ص۲۴۴؛ تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۳۰.</ref> [[اهل مکه]] نبود و ابتدا با [[عبدالله بن جدعان]] و سپس با هشام، [[ازدواج]] کرد.<ref>المحبر، ص۹۷؛ تاریخ دمشق، ج۳، ص۲۴۴.</ref> پس از مرگ هشام، [[پیامبر]]{{صل}} از [[سلمه]]، مادرش را خواستگاری کرد؛ ولی به نتیجه نرسید.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۶؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۱۶۹.</ref> از [[زندگی]] سلمه، [[پیش از بعثت]] و همچنین تاریخ [[پذیرش اسلام]] او اطلاعی در دست نیست. سلمه به پیشنهاد پیامبر{{صل}} در سالهای نخستینِ [[دعوت به اسلام]] در مکه، به [[حبشه]] [[هجرت]] کرد <ref>الطبقات، ج۴، ص۹۷؛ الاستیعاب، ج۲، ص۶۴۳؛ اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۴.</ref> و پس از شیوع خبر [[مسالمتآمیز]] شدن [[روابط]] [[قریش]] با [[مسلمانان]]، به مکه بازگشت و به دست بستگانش [[شکنجه]] شد.<ref>الطبقات، ج۴، ص۹۷؛ اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۴.</ref> هنگام [[مهاجرت]] مسلمانان به [[مدینه]]، برادرش ابوجهل مانع از هجرت وی به مدینه شد و او را [[زندانی]] کرد؛<ref>اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۱۶.</ref> اما سلمه همچنان بر [[عقیده]] خود [[پایدار]] ماند. با آنکه ابوجهل * در [[نبرد بدر]] در [[سال دوم هجری]] کشته شد، همچنان موانعی بر سر [[راه]] مهاجرت سلمه وجود داشت. پیامبر کسانی را که قریش از مهاجرتشان به مدینه مانع شده بود، [[مستضعف]] خواند و یکایک آنان را پس از هر [[نماز]] <ref>الطبقات، ج۴، ص۹۷؛ المغازی، ج۱، ص۴۶.</ref> یا در اثنای آن<ref>اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۴؛ تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۳۰.</ref> نام برد و برای نجاتشان [[دعا]] کرد.<ref> صحیح البخاری، ج۲، ص۱۵؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۱۳۵.</ref> | [[ابوهاشم سلمة بن هشام بن مغیره|ابوهاشم سَلَمَة بن هِشام بن مُغیرَه]]،<ref> الطبقات، ج۴، ص۹۶؛ اسد الغابه، ج۲، ص۲۸۳؛ تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۳۰.</ref> [[برادر]] [[ابوجهل]] و پسرعموی [[خالد بن ولید]]،<ref>اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۳؛ تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۳۰؛ الوافی بالوفیات، ج۱۵، ص۱۹۷.</ref> از [[طایفه]] [[بنیمخزوم]] از [[قریش]] بود. پدرش [[هشام]] از مردان سرشناس و مهماننواز [[مکه]] به شمار میرفت، تا آنجا که قریش [[مرگ]] او را مبدأ [[تاریخ]] خود قرار داد.<ref>المحبر، ص۱۳۹.</ref> مادرش [[ضباعه بنت عامر]] از [[قبیله]] [[بنیعامر بن صعصعه]] <ref> اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۳؛ تاریخ دمشق، ج۳، ص۲۴۴؛ تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۳۰.</ref> [[اهل مکه]] نبود و ابتدا با [[عبدالله بن جدعان]] و سپس با هشام، [[ازدواج]] کرد.<ref>المحبر، ص۹۷؛ تاریخ دمشق، ج۳، ص۲۴۴.</ref> پس از مرگ هشام، [[پیامبر]] {{صل}} از [[سلمه]]، مادرش را خواستگاری کرد؛ ولی به نتیجه نرسید.<ref>تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۸۶؛ تاریخ طبری، ج۳، ص۱۶۹.</ref> از [[زندگی]] سلمه، [[پیش از بعثت]] و همچنین تاریخ [[پذیرش اسلام]] او اطلاعی در دست نیست. سلمه به پیشنهاد پیامبر {{صل}} در سالهای نخستینِ [[دعوت به اسلام]] در مکه، به [[حبشه]] [[هجرت]] کرد <ref>الطبقات، ج۴، ص۹۷؛ الاستیعاب، ج۲، ص۶۴۳؛ اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۴.</ref> و پس از شیوع خبر [[مسالمتآمیز]] شدن [[روابط]] [[قریش]] با [[مسلمانان]]، به مکه بازگشت و به دست بستگانش [[شکنجه]] شد.<ref>الطبقات، ج۴، ص۹۷؛ اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۴.</ref> هنگام [[مهاجرت]] مسلمانان به [[مدینه]]، برادرش ابوجهل مانع از هجرت وی به مدینه شد و او را [[زندانی]] کرد؛<ref>اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۴؛ سیر اعلام النبلاء، ج۱، ص۳۱۶.</ref> اما سلمه همچنان بر [[عقیده]] خود [[پایدار]] ماند. با آنکه ابوجهل * در [[نبرد بدر]] در [[سال دوم هجری]] کشته شد، همچنان موانعی بر سر [[راه]] مهاجرت سلمه وجود داشت. پیامبر کسانی را که قریش از مهاجرتشان به مدینه مانع شده بود، [[مستضعف]] خواند و یکایک آنان را پس از هر [[نماز]] <ref>الطبقات، ج۴، ص۹۷؛ المغازی، ج۱، ص۴۶.</ref> یا در اثنای آن<ref>اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۴؛ تهذیب الاسماء، ج۱، ص۲۳۰.</ref> نام برد و برای نجاتشان [[دعا]] کرد.<ref> صحیح البخاری، ج۲، ص۱۵؛ صحیح مسلم، ج۲، ص۱۳۵.</ref> | ||
[[سلمه]] در [[سال پنجم هجری]] پس از [[جنگ خندق]] از [[مکه]] گریخت و در [[مدینه]] به [[پیامبر]]{{صل}} پیوست.<ref> المعجم الکبیر، ج۷، ص۵۴؛ اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۴.</ref> مادرش ضباعه پس از [[مهاجرت]] وی به مدینه در شعری او را ستود.<ref> الطبقات، ج۴، ص۹۷؛ اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۴.</ref> سلمه در [[جنگ موته]] در [[سال هشتم هجری]] شرکت کرد؛ اما به سبب عقبنشینی [[مسلمانان]] در [[جنگ]] و بازگشتشان به مدینه، مسلمانان شرکتکنندگان در [[موته]] را فرّار خطاب میکردند.<ref> تاریخ طبری، ج۳، ص۴۲؛ اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۴.</ref>این برخورد مسلمانان سبب شد تا وی مدتی از [[خانه]] خارج نشده و در [[نماز جماعت]] حضور نیابد. هنگامی که [[امسلمه]] [[همسر پیامبر]]، که وی نیز از [[مهاجران]] [[بنیمخزوم]] بود، در پی یافتن سبب نیآمدن سلمه به نماز جماعت دریافت که برخی وی را هنگام بیرون آمدن از خانه، "فراری" میخوانند،<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۴۲؛ الاصابه، ج۳، ص۱۳۱.</ref> پیامبر شرکتکنندگان جنگ موته را "[[کرّار]]" (بسیار [[یورش]] برنده) دانستند.<ref>المغازی، ج۲، ص۷۶۵؛ الاصابه، ج۳، ص۱۳۱.</ref> سلمه پس از [[رحلت پیامبر]]{{صل}} با سپاهی که [[ابوبکر]] برای جنگ با [[رومیان]] فرستاد همراه شد.<ref> الطبقات، ج۴، ص۹۷؛ الاستیعاب، ج۲، ص۶۴۳.</ref> وی در جمادیالاولی [[سال ۱۳ هجری]] در جنگ أجنادَین (از نواحی فلسطین)<ref>معجم البلدان، ج۱، ص۱۰۳.</ref> پیش از [[مرگ ابوبکر]] به [[شهادت]] رسید<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۴۱۸-۴۱۹؛ الفتوح، ج۱، ص۱۱۶.</ref>.<ref>[[مجتبی داودی|داودی، مجتبی]]، [[سلمة بن هشام (مقاله)|مقاله «سلمة بن هشام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>. | [[سلمه]] در [[سال پنجم هجری]] پس از [[جنگ خندق]] از [[مکه]] گریخت و در [[مدینه]] به [[پیامبر]] {{صل}} پیوست.<ref> المعجم الکبیر، ج۷، ص۵۴؛ اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۴.</ref> مادرش ضباعه پس از [[مهاجرت]] وی به مدینه در شعری او را ستود.<ref> الطبقات، ج۴، ص۹۷؛ اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۴.</ref> سلمه در [[جنگ موته]] در [[سال هشتم هجری]] شرکت کرد؛ اما به سبب عقبنشینی [[مسلمانان]] در [[جنگ]] و بازگشتشان به مدینه، مسلمانان شرکتکنندگان در [[موته]] را فرّار خطاب میکردند.<ref> تاریخ طبری، ج۳، ص۴۲؛ اسدالغابه، ج۲، ص۲۸۴.</ref>این برخورد مسلمانان سبب شد تا وی مدتی از [[خانه]] خارج نشده و در [[نماز جماعت]] حضور نیابد. هنگامی که [[امسلمه]] [[همسر پیامبر]]، که وی نیز از [[مهاجران]] [[بنیمخزوم]] بود، در پی یافتن سبب نیآمدن سلمه به نماز جماعت دریافت که برخی وی را هنگام بیرون آمدن از خانه، "فراری" میخوانند،<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۴۲؛ الاصابه، ج۳، ص۱۳۱.</ref> پیامبر شرکتکنندگان جنگ موته را "[[کرّار]]" (بسیار [[یورش]] برنده) دانستند.<ref>المغازی، ج۲، ص۷۶۵؛ الاصابه، ج۳، ص۱۳۱.</ref> سلمه پس از [[رحلت پیامبر]] {{صل}} با سپاهی که [[ابوبکر]] برای جنگ با [[رومیان]] فرستاد همراه شد.<ref> الطبقات، ج۴، ص۹۷؛ الاستیعاب، ج۲، ص۶۴۳.</ref> وی در جمادیالاولی [[سال ۱۳ هجری]] در جنگ أجنادَین (از نواحی فلسطین)<ref>معجم البلدان، ج۱، ص۱۰۳.</ref> پیش از [[مرگ ابوبکر]] به [[شهادت]] رسید<ref>تاریخ طبری، ج۳، ص۴۱۸-۴۱۹؛ الفتوح، ج۱، ص۱۱۶.</ref>.<ref>[[مجتبی داودی|داودی، مجتبی]]، [[سلمة بن هشام (مقاله)|مقاله «سلمة بن هشام»]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۵ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۵.</ref>. | ||
==[[سلمة بن هشام]] در [[شأن نزول]]== | == [[سلمة بن هشام]] در [[شأن نزول]] == | ||
== منابع == | == منابع == |