حجت الهی: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
[[متون روایی شیعه]] از این واقعیت حکایت میکند که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}}، همگی از مفهوم [[حجت الله]] برای [[تبیین]] و توصیف [[حقیقت]] [[مقام امامت]] استفاده کردهاند. [[روایات]] موجود در این باره، چنان فراوان است که بیگمان [[متواتر]] [[معنوی]] است و محقق را از [[بررسی سندی]] انبوه [[روایات]] یاد شده [[بینیاز]] میسازد. دو نمونه از این روایات عبارتاند از: | [[متون روایی شیعه]] از این واقعیت حکایت میکند که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} و [[ائمه اطهار]] {{عم}}، همگی از مفهوم [[حجت الله]] برای [[تبیین]] و توصیف [[حقیقت]] [[مقام امامت]] استفاده کردهاند. [[روایات]] موجود در این باره، چنان فراوان است که بیگمان [[متواتر]] [[معنوی]] است و محقق را از [[بررسی سندی]] انبوه [[روایات]] یاد شده [[بینیاز]] میسازد. دو نمونه از این روایات عبارتاند از: | ||
# [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} در بیانات خود برای [[مردم]]، از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} با عنوان [[حجت الله]] یاد کردهاند؛ در این باره [[ابن عباس]] [[نقل]] میکند که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[امام علی]] {{ع}} فرمودند: "ای [[علی]]! تو پس از من، [[پیشوای مسلمانان]] و [[امیر مؤمنان]] و... و [[حجت خدا]] بر تمام مخلوقات هستی"<ref>{{متن حدیث|يَا عَلِيُّ أَنْتَ إِمَامُ الْمُسْلِمِينَ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ... وَ حُجَّةُ اللَّهِ بَعْدِي عَلَى الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ}}. شیخ صدوق الامالی، ص۳۰۰.</ref>. | # [[پیامبر گرامی اسلام]] {{صل}} در بیانات خود برای [[مردم]]، از [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} با عنوان [[حجت الله]] یاد کردهاند؛ در این باره [[ابن عباس]] [[نقل]] میکند که [[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[امام علی]] {{ع}} فرمودند: "ای [[علی]]! تو پس از من، [[پیشوای مسلمانان]] و [[امیر مؤمنان]] و... و [[حجت خدا]] بر تمام مخلوقات هستی"<ref>{{متن حدیث|يَا عَلِيُّ أَنْتَ إِمَامُ الْمُسْلِمِينَ وَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ... وَ حُجَّةُ اللَّهِ بَعْدِي عَلَى الْخَلْقِ أَجْمَعِينَ}}. شیخ صدوق الامالی، ص۳۰۰.</ref>. | ||
# [[حضرت رسول]] {{صل}} در دیگر بیانات خود، با تأکید بر اینکه [[ائمه]] پس از ایشان دوازده نفرند، بر تمام آنها عنوان [[حجت الله]] را اطلاق کردهاند. ایشان در این باره فرمودند: "امامان پس از من به تعداد نقبای [[بنی اسرائیل]] و [[حواریون عیسی]] {{ع}} هستند... آنها [[حجتهای خدا]] در [[خلق]] اویند"<ref>{{متن حدیث|الْأَئِمَّةُ بَعْدِي عَدَدَ نُقَبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ حَوَارِيِّ عِيسَى... هُمْ حُجَجُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ}}. علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص۷۵. برای ملاحظه روایات نبویای که از ائمه اطهار {{عم}} با عنوان «حجج الله» یاد کردهاند، ر. ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۵۹؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۵۹؛ شیخ صدوق، من لا یحضر الفقیه، ج۴، ص۱۸۰؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۲۱-۲۲؛ شیخ صدوق، الخصال، ج۲، ص۴۷۵. گفتنی است که قرآن کریم به صراحت تعداد نقبای بنیاسرائیل را دوازده نفر معرفی میکند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا}} [«و به راستی خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از ایشان دوازده سرپرست را برانگیختیم.».. سوره مائده، آیه ۱۲].</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۲۷۹؛ [[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، | # [[حضرت رسول]] {{صل}} در دیگر بیانات خود، با تأکید بر اینکه [[ائمه]] پس از ایشان دوازده نفرند، بر تمام آنها عنوان [[حجت الله]] را اطلاق کردهاند. ایشان در این باره فرمودند: "امامان پس از من به تعداد نقبای [[بنی اسرائیل]] و [[حواریون عیسی]] {{ع}} هستند... آنها [[حجتهای خدا]] در [[خلق]] اویند"<ref>{{متن حدیث|الْأَئِمَّةُ بَعْدِي عَدَدَ نُقَبَاءِ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَ حَوَارِيِّ عِيسَى... هُمْ حُجَجُ اللَّهِ فِي خَلْقِهِ}}. علی بن محمد خزاز قمی، کفایة الاثر، ص۷۵. برای ملاحظه روایات نبویای که از ائمه اطهار {{عم}} با عنوان «حجج الله» یاد کردهاند، ر. ک: شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمة، ج۱، ص۲۵۹؛ شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۵۹؛ شیخ صدوق، من لا یحضر الفقیه، ج۴، ص۱۸۰؛ شیخ صدوق، الامالی، ص۲۱-۲۲؛ شیخ صدوق، الخصال، ج۲، ص۴۷۵. گفتنی است که قرآن کریم به صراحت تعداد نقبای بنیاسرائیل را دوازده نفر معرفی میکند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَخَذَ اللَّهُ مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَبَعَثْنَا مِنْهُمُ اثْنَيْ عَشَرَ نَقِيبًا}} [«و به راستی خداوند از بنی اسرائیل پیمان گرفت و از ایشان دوازده سرپرست را برانگیختیم.».. سوره مائده، آیه ۱۲].</ref>.<ref>[[محمد حسین فاریاب|فاریاب، محمد حسین]]، [[معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان (کتاب)|معنا و چیستی امامت در قرآن سنت و آثار متکلمان]]، ص ۲۷۹؛ [[علی اکبر ذاکری|اکبر ذاکری، علی]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتابهای چهارگانه شیعه]]، ص؟؟ ؟.</ref> | ||
=== حجت الهی بودن اهل بيت در سخنان [[اصحاب امامان]] === | === حجت الهی بودن اهل بيت در سخنان [[اصحاب امامان]] === | ||
[[اصحاب ائمه]] در گفت و گوهای خود از تعبیر [[حجت الله]] استفاده میکردند، در این باره، [[زید بن علی بن الحسین]] میگوید: "در هر زمان، مردی از ما [[اهل بیت]] وجود دارد که [[خداوند]] به وسیله او بر [[خلق]] خود [[احتجاج]] میکند و [[حجت]] عصر ما پسر برادرم، [[جعفر بن محمد]] است. کسی که از او [[پیروی]] کند، [[گمراه]] نشده و کسی که با او [[مخالفت]] کند، [[هدایت]] نخواهد شد"<ref>شیخ صدوق، الامالی، ص۵۴۳-۵۴۴.</ref>. بر اساس [[نقلی]] صحیح، هنگامی که [[زید بن علی بن الحسین]] از [[مؤمن طاق]] خواست او را در قیامش [[یاری]] کند، [[مؤمن طاق]] ضمن [[مخالفت]] با وی، به او گفت: "اگر برای [[خدا]] حجتی روی [[زمین]] باشد، پس متخلف از تو [[نجات]] یافته و [[خروج]] کننده همراه با تو هلاک یافته است و اگر برای [[خدا]] حجتی روی [[زمین]] نباشد، پس متخلف از تو و [[خروج]] کننده همراه با تو، مساویاند"<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۴؛ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل الجاج، ج۲، ص۳۷۶؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۴۶، ص۱۸۰.</ref>. | [[اصحاب ائمه]] در گفت و گوهای خود از تعبیر [[حجت الله]] استفاده میکردند، در این باره، [[زید بن علی بن الحسین]] میگوید: "در هر زمان، مردی از ما [[اهل بیت]] وجود دارد که [[خداوند]] به وسیله او بر [[خلق]] خود [[احتجاج]] میکند و [[حجت]] عصر ما پسر برادرم، [[جعفر بن محمد]] است. کسی که از او [[پیروی]] کند، [[گمراه]] نشده و کسی که با او [[مخالفت]] کند، [[هدایت]] نخواهد شد"<ref>شیخ صدوق، الامالی، ص۵۴۳-۵۴۴.</ref>. بر اساس [[نقلی]] صحیح، هنگامی که [[زید بن علی بن الحسین]] از [[مؤمن طاق]] خواست او را در قیامش [[یاری]] کند، [[مؤمن طاق]] ضمن [[مخالفت]] با وی، به او گفت: "اگر برای [[خدا]] حجتی روی [[زمین]] باشد، پس متخلف از تو [[نجات]] یافته و [[خروج]] کننده همراه با تو هلاک یافته است و اگر برای [[خدا]] حجتی روی [[زمین]] نباشد، پس متخلف از تو و [[خروج]] کننده همراه با تو، مساویاند"<ref>محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۱۷۴؛ احمد بن علی طبرسی، الاحتجاج علی اهل الجاج، ج۲، ص۳۷۶؛ محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج۴۶، ص۱۸۰.</ref>. |