پرش به محتوا

سوره احقاف در معارف و سیره رضوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
[[سوره]] [[چهل]] و ششم [[قرآن]] که آیاتی از آن مورد استناد [[امام رضا]]{{ع}} قرار گرفته است. این سوره دارای ۳۵ [[آیه]] و مکی است<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۱۲۳؛ الکشاف، ج۴، ص۲۹۴.</ref>، اما گفته‌اند که [[آیات]] ۱۰، ۱۵ و ۳۵ سوره [[مدنی]] است<ref>الکشاف، ج۴، ص۲۹۴.</ref>. واژه احقاف، جمع “حِقف” است و حِقف به زمینی می‌گویند که شنزار، غیرمسطح و دارای [[پستی]] و بلندی‌هایی باشد<ref>لسان العرب، ج۲، ص۵۲؛ النهایة فی غریب الحدیث، ج۲، ص۴۱۳؛ المصباح المنیر، ص۱۴۳.</ref>. برای خواندن سوره احقاف ثواب‌ها و فضیلت‌هایی بیان شده است. به عنوان مثال، از [[امام صادق]]{{ع}} [[روایت]] شده که هر کس سوره احقاف را در هر شب و یا هر [[جمعه]] بخواند، [[خداوند متعال]] او را در [[زندگی دنیا]] به [[ترس]] و [[وحشت]] [[مبتلا]] نمی‌کند و او را از وحشت و [[دلهره]] [[روز قیامت]] نیز در [[امان]] نگه می‌دارد<ref>ثواب الأعمال، ص۱۱۴.</ref>. محتوای این سوره [[انذار]] مشرکانی است که [[دعوت به ایمان]] به [[خدا]]، [[رسول]] او و [[معاد]] را رد می‌کردند. به همین [[جهت]]، این سوره با [[اثبات معاد]] آغاز شده و تا آخر سوره همین مطلب بارها تکرار می‌شود. همچنین در این آیات، بر [[یگانگی خداوند]] [[متعال]] و [[نبوت]] نیز [[احتجاج]] شده است. در این سوره، [[هلاکت]] [[قوم]] [[هود]] و قریه‌های پیرامون [[مکه]] مطرح می‌شود و از این طریق [[مردم]] را انذار می‌کند. در ضمن، از آمدن چند نفر از [[جنیان]] نزد [[رسول خدا]]{{صل}} خبر می‌دهد که بعد از شنیدن آیاتی از قرآن، به آن [[حضرت]] [[ایمان]] آوردند و به نزد قوم خود بازگشتند تا آنان را انذار نمایند<ref>المیزان، ج۱۸، ص۱۸۵.</ref>.
[[سوره]] [[چهل]] و ششم [[قرآن]] که آیاتی از آن مورد استناد [[امام رضا]] {{ع}} قرار گرفته است. این سوره دارای ۳۵ [[آیه]] و مکی است<ref>مجمع البیان، ج۹، ص۱۲۳؛ الکشاف، ج۴، ص۲۹۴.</ref>، اما گفته‌اند که [[آیات]] ۱۰، ۱۵ و ۳۵ سوره [[مدنی]] است<ref>الکشاف، ج۴، ص۲۹۴.</ref>. واژه احقاف، جمع “حِقف” است و حِقف به زمینی می‌گویند که شنزار، غیرمسطح و دارای [[پستی]] و بلندی‌هایی باشد<ref>لسان العرب، ج۲، ص۵۲؛ النهایة فی غریب الحدیث، ج۲، ص۴۱۳؛ المصباح المنیر، ص۱۴۳.</ref>. برای خواندن سوره احقاف ثواب‌ها و فضیلت‌هایی بیان شده است. به عنوان مثال، از [[امام صادق]] {{ع}} [[روایت]] شده که هر کس سوره احقاف را در هر شب و یا هر [[جمعه]] بخواند، [[خداوند متعال]] او را در [[زندگی دنیا]] به [[ترس]] و [[وحشت]] [[مبتلا]] نمی‌کند و او را از وحشت و [[دلهره]] [[روز قیامت]] نیز در [[امان]] نگه می‌دارد<ref>ثواب الأعمال، ص۱۱۴.</ref>. محتوای این سوره [[انذار]] مشرکانی است که [[دعوت به ایمان]] به [[خدا]]، [[رسول]] او و [[معاد]] را رد می‌کردند. به همین [[جهت]]، این سوره با [[اثبات معاد]] آغاز شده و تا آخر سوره همین مطلب بارها تکرار می‌شود. همچنین در این آیات، بر [[یگانگی خداوند]] [[متعال]] و [[نبوت]] نیز [[احتجاج]] شده است. در این سوره، [[هلاکت]] [[قوم]] [[هود]] و قریه‌های پیرامون [[مکه]] مطرح می‌شود و از این طریق [[مردم]] را انذار می‌کند. در ضمن، از آمدن چند نفر از [[جنیان]] نزد [[رسول خدا]] {{صل}} خبر می‌دهد که بعد از شنیدن آیاتی از قرآن، به آن [[حضرت]] [[ایمان]] آوردند و به نزد قوم خود بازگشتند تا آنان را انذار نمایند<ref>المیزان، ج۱۸، ص۱۸۵.</ref>.


سوره احقاف در [[روایات امام رضا]]{{ع}}: سه آیه از این سوره در [[سخنان امام رضا]]{{ع}} مورد استناد قرار گرفته است. آن حضرت [[شأن نزول]] آیه ۸ این سوره: {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلَا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئًا...}}<ref>«بلکه می‌گویند: او خود آن (قرآن) را بربافته است، بگو، اگر من آن را بربافته باشم، شما در برابر (خشم) خداوند برای من کاری نمی‌توانید کرد، او به آنچه در آن (به ناروا) سخن می‌رانید داناتر است، او میان من و شما گواه بس، و او آمرزنده بخشاینده است» سوره احقاف، آیه ۸.</ref> را این گونه بیان کرده است: گروهی از [[مهاجران]] و [[انصار]] [[خدمت]] [[رسول خدا]]{{صل}} رسیدند و عرض نمودند: شما به خاطر [[زندگی]] خودتان و گروه‌هایی که خدمت شما می‌رسند، مخارجی دارید. [[جان]] و [[مال]] ما در [[اختیار]] شماست تا هر حکمی که [[صلاح]] می‌دانید درباره آن بکنید. در اینجا آیه‌ای نازل شد که [[مزد رسالت]] [[نبوی]] از [[مردم]] را فقط در [[مودت]] نمودن به [[نزدیکان]] آن [[حضرت]] معرفی کرده است: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>. بعد از [[نزول]] این [[آیه]]، عده‌ای از [[منافقان]] این آیه را سخن خود [[پیامبر]]{{صل}} خواندند و آن را طرحی از سوی رسول خدا{{صل}} مبنی بر [[اجبار]] مردم بر مؤدت نزدیکانش دانستند. بعد از این اتفاق، آیه ۸ سوره احقاف نازل شد و توهم [[افترا]] و ساختگی بودن [[دستور]] به مؤدت به نزدیکان رسول خدا{{صل}} را مردود اعلام کرد<ref>الأمالی، صدوق، ص۵۲۹؛ عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۱، ص۲۳۵- ۲۳۶.</ref>.
سوره احقاف در [[روایات امام رضا]] {{ع}}: سه آیه از این سوره در [[سخنان امام رضا]] {{ع}} مورد استناد قرار گرفته است. آن حضرت [[شأن نزول]] آیه ۸ این سوره: {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَلَا تَمْلِكُونَ لِي مِنَ اللَّهِ شَيْئًا...}}<ref>«بلکه می‌گویند: او خود آن (قرآن) را بربافته است، بگو، اگر من آن را بربافته باشم، شما در برابر (خشم) خداوند برای من کاری نمی‌توانید کرد، او به آنچه در آن (به ناروا) سخن می‌رانید داناتر است، او میان من و شما گواه بس، و او آمرزنده بخشاینده است» سوره احقاف، آیه ۸.</ref> را این گونه بیان کرده است: گروهی از [[مهاجران]] و [[انصار]] [[خدمت]] [[رسول خدا]] {{صل}} رسیدند و عرض نمودند: شما به خاطر [[زندگی]] خودتان و گروه‌هایی که خدمت شما می‌رسند، مخارجی دارید. [[جان]] و [[مال]] ما در [[اختیار]] شماست تا هر حکمی که [[صلاح]] می‌دانید درباره آن بکنید. در اینجا آیه‌ای نازل شد که [[مزد رسالت]] [[نبوی]] از [[مردم]] را فقط در [[مودت]] نمودن به [[نزدیکان]] آن [[حضرت]] معرفی کرده است: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>. بعد از [[نزول]] این [[آیه]]، عده‌ای از [[منافقان]] این آیه را سخن خود [[پیامبر]] {{صل}} خواندند و آن را طرحی از سوی رسول خدا {{صل}} مبنی بر [[اجبار]] مردم بر مؤدت نزدیکانش دانستند. بعد از این اتفاق، آیه ۸ سوره احقاف نازل شد و توهم [[افترا]] و ساختگی بودن [[دستور]] به مؤدت به نزدیکان رسول خدا {{صل}} را مردود اعلام کرد<ref>الأمالی، صدوق، ص۵۲۹؛ عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۱، ص۲۳۵- ۲۳۶.</ref>.


آیه ۹ این [[سوره]] نیز مورد استناد آن حضرت قرار گرفته است. بزنطی چنین نقل کرده است: از [[امام رضا]]{{ع}} شنیدم که می‌فرمود: [[ابن ابی‌حمزه]] [[گمان]] می‌کرد که [[جعفر]] بر این [[باور]] است که پدرم [[قائم آل محمد]]{{صل}} است، ولی جعفر از آنچه می‌باید [[پیش از ظهور]] [[قائم]]{{ع}} پدید آید اطلاع نداشت. [[خداوند]] از زبان پیامبرش در آیه ۹ سوره احقاف حکایت می‌کند: {{متن قرآن|...وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ...}}<ref>«...و نمی‌دانم با من و شما چه خواهند کرد، جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم.».. سوره احقاف، آیه ۹.</ref><ref>المیزان، ج۱۸، ص۱۹۱.</ref>.
آیه ۹ این [[سوره]] نیز مورد استناد آن حضرت قرار گرفته است. بزنطی چنین نقل کرده است: از [[امام رضا]] {{ع}} شنیدم که می‌فرمود: [[ابن ابی‌حمزه]] [[گمان]] می‌کرد که [[جعفر]] بر این [[باور]] است که پدرم [[قائم آل محمد]] {{صل}} است، ولی جعفر از آنچه می‌باید [[پیش از ظهور]] [[قائم]] {{ع}} پدید آید اطلاع نداشت. [[خداوند]] از زبان پیامبرش در آیه ۹ سوره احقاف حکایت می‌کند: {{متن قرآن|...وَمَا أَدْرِي مَا يُفْعَلُ بِي وَلَا بِكُمْ إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ...}}<ref>«...و نمی‌دانم با من و شما چه خواهند کرد، جز از آنچه به من وحی می‌شود پیروی نمی‌کنم.».. سوره احقاف، آیه ۹.</ref><ref>المیزان، ج۱۸، ص۱۹۱.</ref>.


[[امام رضا]]{{ع}} در ادامه روایتی از جدش [[امام باقر]]{{ع}} نقل فرمود که از حوادث چهارگانه قبل از [[خروج قائم]]{{ع}} خبر می‌دهد که نشانه خروج ایشان خواهد بود. سپس فرمود: [[جعفر]] نمی‌داند که بعضی از این حوادث اتفاق نیفتاده است<ref>قرب الإسناد، ص۳۹۱.</ref>. طبق این سخن، ذکر [[آیه]] در این [[روایت]] بدان معنا خواهد بود که [[آگاهی]] از بسیاری از [[امور غیبی]] فقط در حیطه [[علم الهی]] است و خروج قائم{{ع}}، که [[زمان]] و چگونگی آن جزو امور غیبی است، نشانه‌هایی دارد و کسانی مانند جعفر اطلاعی از آنها ندارند و به همین علت، سخنانشان بر مبنای صحیحی [[استوار]] نیست. بر اساس آیه ۳۵ این [[سوره]]: {{متن قرآن|فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ...}}<ref>«بنابراین شکیبا باش همان‌گونه که پیامبران اولوا العزم شکیبایی ورزیدند و برای آنان (عذاب را به) شتاب مخواه.».. سوره احقاف، آیه ۳۵.</ref> [[خداوند متعال]] به [[پیامبر اسلام]]{{صل}} [[دستور]] به صبری مانند [[صبر]] [[پیامبران اولوالعزم]] داده و از [[عجله]] نمودن در مورد درخواست [[عذاب]] [[کفار]] بر [[حذر]] داشته است. در [[روایات]] متعدد، مقصود از [[اولوالعزم]] که فقط در همین آیه از [[قرآن]] آمده است، [[حضرت نوح]]، [[ابراهیم]]، [[موسی]]، [[عیسی]] و [[محمد]]{{عم}} می‌باشد<ref>تفسیر القمی، ج۲، ص۳۰۰؛ الکافی، ج۳، ص۱۵۰؛ المحاسن، ج۱، ص۲۶۹؛ کامل الزیارات، ص۱۸۰.</ref>.
[[امام رضا]] {{ع}} در ادامه روایتی از جدش [[امام باقر]] {{ع}} نقل فرمود که از حوادث چهارگانه قبل از [[خروج قائم]] {{ع}} خبر می‌دهد که نشانه خروج ایشان خواهد بود. سپس فرمود: [[جعفر]] نمی‌داند که بعضی از این حوادث اتفاق نیفتاده است<ref>قرب الإسناد، ص۳۹۱.</ref>. طبق این سخن، ذکر [[آیه]] در این [[روایت]] بدان معنا خواهد بود که [[آگاهی]] از بسیاری از [[امور غیبی]] فقط در حیطه [[علم الهی]] است و خروج قائم {{ع}}، که [[زمان]] و چگونگی آن جزو امور غیبی است، نشانه‌هایی دارد و کسانی مانند جعفر اطلاعی از آنها ندارند و به همین علت، سخنانشان بر مبنای صحیحی [[استوار]] نیست. بر اساس آیه ۳۵ این [[سوره]]: {{متن قرآن|فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ...}}<ref>«بنابراین شکیبا باش همان‌گونه که پیامبران اولوا العزم شکیبایی ورزیدند و برای آنان (عذاب را به) شتاب مخواه.».. سوره احقاف، آیه ۳۵.</ref> [[خداوند متعال]] به [[پیامبر اسلام]] {{صل}} [[دستور]] به صبری مانند [[صبر]] [[پیامبران اولوالعزم]] داده و از [[عجله]] نمودن در مورد درخواست [[عذاب]] [[کفار]] بر [[حذر]] داشته است. در [[روایات]] متعدد، مقصود از [[اولوالعزم]] که فقط در همین آیه از [[قرآن]] آمده است، [[حضرت نوح]]، [[ابراهیم]]، [[موسی]]، [[عیسی]] و [[محمد]] {{عم}} می‌باشد<ref>تفسیر القمی، ج۲، ص۳۰۰؛ الکافی، ج۳، ص۱۵۰؛ المحاسن، ج۱، ص۲۶۹؛ کامل الزیارات، ص۱۸۰.</ref>.


[[امام رضا]]{{ع}} دلیل نامیدن آنان به این اسم را علاوه بر دارا بودن عزمی [[راسخ]]، صاحب کتاب و [[شریعت]] بودن این پنج [[پیامبر]] بیان کرده است. طبق این روایت، هر [[پیامبری]] که بعد از یک [[پیامبر اولوالعزم]] [[مبعوث]] می‌شد، تابع و مبلغ شریعت و کتاب آن پیامبر بود تا زمانی که پیامبر اولوالعزم دیگری می‌آمد که کتاب و شریعت جدیدی می‌آورد. البته شریعت [[حضرت محمد]]{{صل}} و [[کتاب آسمانی]] ایشان قرآن، تا [[قیامت]] [[نسخ]] نخواهند شد<ref>عیون أخبار الرضا{{ع}}، ج۲، ص۸۰؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۲.</ref>. همین مضمون در روایتی از [[امام صادق]]{{ع}} نیز مورد توجه قرار گرفته است<ref>الکافی، ج۳، ص۵۰- ۵۱.</ref>.
[[امام رضا]] {{ع}} دلیل نامیدن آنان به این اسم را علاوه بر دارا بودن عزمی [[راسخ]]، صاحب کتاب و [[شریعت]] بودن این پنج [[پیامبر]] بیان کرده است. طبق این روایت، هر [[پیامبری]] که بعد از یک [[پیامبر اولوالعزم]] [[مبعوث]] می‌شد، تابع و مبلغ شریعت و کتاب آن پیامبر بود تا زمانی که پیامبر اولوالعزم دیگری می‌آمد که کتاب و شریعت جدیدی می‌آورد. البته شریعت [[حضرت محمد]] {{صل}} و [[کتاب آسمانی]] ایشان قرآن، تا [[قیامت]] [[نسخ]] نخواهند شد<ref>عیون أخبار الرضا {{ع}}، ج۲، ص۸۰؛ علل الشرایع، ج۱، ص۱۲۲.</ref>. همین مضمون در روایتی از [[امام صادق]] {{ع}} نیز مورد توجه قرار گرفته است<ref>الکافی، ج۳، ص۵۰- ۵۱.</ref>.


البته علل دیگری نیز برای نامگذاری این [[پیامبران]] به [[اولوالعزم]] در برخی [[روایات]] ذکر شده است. به عنوان مثال، [[سبقت]] در [[اقرار به خداوند]] [[متعال]] و انبیای قبل و بعد از ایشان و [[عزم]] و [[تصمیم]] بر [[صبر]] در صورت [[تکذیب]] و [[اذیت]] [[مردم]]، از جمله این مواردند<ref>تفسیر القمی، ج۲، ص۳۰۰.</ref>.<ref>منابع: قرآن کریم؛ الأمالی، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة البعثة، تهران، اول، ۱۴۱۷ق؛ تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی (۳۲۹ق)، تحقیق و تصحیح: سیدطیب موسوی جزائری، قم، دار الکتاب الإسلامی، سوم، ۱۴۰۴ق؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید حسن موسوی خرسان، قم، منشورات الرضی، اول، ۱۴۰۶ق؛ علل الشرایع، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید محمد صادق بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریة، دوم، ۱۳۸۵ق؛ عیون أخبار الرضا محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سیدمهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان، اول، ۱۳۷۸ق؛ قرب الإسناد، عبدالله بن جعفر حمیری (قرن ۳ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت الا لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۱۳ق؛ الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، قم، دار الحدیث، اول، ۱۴۲۹ق، کامل الزیارات، جعفر بن محمد معروف به ابن قولویه (۳۶۸ق)، تحقیق: عبدالحسین امینی، نجف، الدار المرتضویة، اول، ۱۳۵۶ش؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل، محمود بن عمر معروف به زمخشری (۵۳۸ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، سوم، ۱۴۰۷ق، لسان العرب، محمد بن مکرم معروف به ابن منظور (۷۱۱ق)، قم، نشر ادب حوزه، ۱۴۰۵ق؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن معروف به طبرسی، (۵۴۸ق)، تهران، انتشارات ناصر خسرو، سوم، ۱۳۷۲ش؛ المحاسن، احمد بن محمد برقی (۲۷۴ق)، تصحیح: سید جلال الدین حسینی ارموی، دار الکتب الإسلامیة، اول، ۱۳۷۰ق، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، احمد بن محمد مقری فیومی (۷۷۰ق)، قم، دار الهجرة، دوم، ۱۴۱۴ق؛ المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین بن محمد طباطبایی (۱۴۰۲ق)، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، پنجم، ۱۴۱۷ق، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، مبارک بن محمد شیبانی موصلی (۶۰۶ق)، تحقیق: طاهر احمد زاوی - محمود محمد طناحی، قم، اسماعیلیان، چهارم، ۱۳۶۷ش</ref>.<ref>[[محمد کاظمی بنچناری|کاظمی بنچناری، محمد]]، [[احقاف - میرمحمدی (مقاله)|مقاله «احقاف»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۶۵۰.</ref>
البته علل دیگری نیز برای نامگذاری این [[پیامبران]] به [[اولوالعزم]] در برخی [[روایات]] ذکر شده است. به عنوان مثال، [[سبقت]] در [[اقرار به خداوند]] [[متعال]] و انبیای قبل و بعد از ایشان و [[عزم]] و [[تصمیم]] بر [[صبر]] در صورت [[تکذیب]] و [[اذیت]] [[مردم]]، از جمله این مواردند<ref>تفسیر القمی، ج۲، ص۳۰۰.</ref>.<ref>منابع: قرآن کریم؛ الأمالی، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة البعثة، تهران، اول، ۱۴۱۷ق؛ تفسیر القمی، علی بن ابراهیم قمی (۳۲۹ق)، تحقیق و تصحیح: سیدطیب موسوی جزائری، قم، دار الکتاب الإسلامی، سوم، ۱۴۰۴ق؛ ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید حسن موسوی خرسان، قم، منشورات الرضی، اول، ۱۴۰۶ق؛ علل الشرایع، محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سید محمد صادق بحر العلوم، نجف، المکتبة الحیدریة، دوم، ۱۳۸۵ق؛ عیون أخبار الرضا محمد بن علی معروف به شیخ صدوق (۳۸۱ق)، تحقیق: سیدمهدی لاجوردی، تهران، نشر جهان، اول، ۱۳۷۸ق؛ قرب الإسناد، عبدالله بن جعفر حمیری (قرن ۳ق)، تحقیق و نشر: مؤسسة آل البیت الا لإحیاء التراث، قم، اول، ۱۴۱۳ق؛ الکافی، محمد بن یعقوب معروف به کلینی (۳۲۹ق)، قم، دار الحدیث، اول، ۱۴۲۹ق، کامل الزیارات، جعفر بن محمد معروف به ابن قولویه (۳۶۸ق)، تحقیق: عبدالحسین امینی، نجف، الدار المرتضویة، اول، ۱۳۵۶ش؛ الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل و عیون الأقاویل فی وجوه التأویل، محمود بن عمر معروف به زمخشری (۵۳۸ق)، بیروت، دار الکتاب العربی، سوم، ۱۴۰۷ق، لسان العرب، محمد بن مکرم معروف به ابن منظور (۷۱۱ق)، قم، نشر ادب حوزه، ۱۴۰۵ق؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، فضل بن حسن معروف به طبرسی، (۵۴۸ق)، تهران، انتشارات ناصر خسرو، سوم، ۱۳۷۲ش؛ المحاسن، احمد بن محمد برقی (۲۷۴ق)، تصحیح: سید جلال الدین حسینی ارموی، دار الکتب الإسلامیة، اول، ۱۳۷۰ق، المصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر، احمد بن محمد مقری فیومی (۷۷۰ق)، قم، دار الهجرة، دوم، ۱۴۱۴ق؛ المیزان فی تفسیر القرآن، سید محمد حسین بن محمد طباطبایی (۱۴۰۲ق)، قم، مؤسسة النشر الإسلامی، پنجم، ۱۴۱۷ق، النهایة فی غریب الحدیث و الأثر، مبارک بن محمد شیبانی موصلی (۶۰۶ق)، تحقیق: طاهر احمد زاوی - محمود محمد طناحی، قم، اسماعیلیان، چهارم، ۱۳۶۷ش</ref>.<ref>[[محمد کاظمی بنچناری|کاظمی بنچناری، محمد]]، [[احقاف - میرمحمدی (مقاله)|مقاله «احقاف»]]، [[دانشنامه امام رضا ج۱ (کتاب)|دانشنامه امام رضا]] ص ۶۵۰.</ref>
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش