پرش به محتوا

سیره پیامبر خاتم در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۷: خط ۷:
}}
}}


[[سیره]] به معنای طریقه، روش و [[رفتار]] و [[اخلاق]] عملی به کار رفته است. وقتی '''[[سیره پیامبر]]''' یا [[امامان]] گفته می‌شود، نمونه‌هایی از اخلاق و رفتار مستمر آنان مقصود است که در [[زندگی]] بر آن روش عمل می‌کردند. [[رفتار]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}} همچون سخنان او برای ما [[راهنما]] و سند است: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الآخِرَ}}. برخی از ابعاد [[سیره]] آن حضرت را می‌توان در سیره‌های فردی، [[اخلاقی]]، [[عبادی]]، [[خانوادگی]]، [[تربیتی]] و... مشاهده کرد.
[[سیره]] به معنای طریقه، روش و [[رفتار]] و [[اخلاق]] عملی به کار رفته است. وقتی '''[[سیره پیامبر]]''' یا [[امامان]] گفته می‌شود، نمونه‌هایی از اخلاق و رفتار مستمر آنان مقصود است که در [[زندگی]] بر آن روش عمل می‌کردند. [[رفتار]] [[پیامبر خاتم]] {{صل}} همچون سخنان او برای ما [[راهنما]] و سند است: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الآخِرَ}}. برخی از ابعاد [[سیره]] آن حضرت را می‌توان در سیره‌های فردی، [[اخلاقی]]، [[عبادی]]، [[خانوادگی]]، [[تربیتی]] و... مشاهده کرد.


==معناشناسی [[سیره]]==
== معناشناسی [[سیره]] ==
[[سیره]] در لغت به معنای رفتن، جریان داشتن و در حرکت بودن به کار رفته است<ref>ر.ک: محمدمرتضی زبیدی، تاج‌العروس من جواهر القاموس، ج۲، ص۵۴؛ جمال‌الدین محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج۲، ص۲۵۲.</ref> و نوعی دوام و استمرار در معنای سیره نهفته است و در اصطلاح [[دینی]] به معانی طریقه، روش و [[رفتار]] و [[اخلاق]] عملی به کار رفته است. وقتی [[سیره پیامبر]] یا [[امامان]] گفته می‌شود، نمونه‌هایی از اخلاق و رفتار مستمر آنان مقصود است که در [[زندگی]] بر آن روش عمل می‌کردند. گاهی هم اخلاق و سیره و [[سنّت]] به یک معنی به کار می‌رود<ref>[[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]] ص۲۷؛ [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص۷۰؛ [[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، صفحه ۴۵ تا ۷۳.</ref>.
[[سیره]] در لغت به معنای رفتن، جریان داشتن و در حرکت بودن به کار رفته است<ref>ر. ک: محمدمرتضی زبیدی، تاج‌العروس من جواهر القاموس، ج۲، ص۵۴؛ جمال‌الدین محمد بن مکرم، لسان‌العرب، ج۲، ص۲۵۲.</ref> و نوعی دوام و استمرار در معنای سیره نهفته است و در اصطلاح [[دینی]] به معانی طریقه، روش و [[رفتار]] و [[اخلاق]] عملی به کار رفته است. وقتی [[سیره پیامبر]] یا [[امامان]] گفته می‌شود، نمونه‌هایی از اخلاق و رفتار مستمر آنان مقصود است که در [[زندگی]] بر آن روش عمل می‌کردند. گاهی هم اخلاق و سیره و [[سنّت]] به یک معنی به کار می‌رود<ref>[[محمد ملک‌زاده|ملک‌زاده، محمد]]، [[سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور (کتاب)|سیره سیاسی معصومان در عصر حاکمیت جور]] ص۲۷؛ [[علی اکبر ذاکری|ذاکری، علی اکبر]]، [[درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه (کتاب)|درآمدی بر سیره معصومان در کتاب‌های چهارگانه شیعه]]، ص۷۰؛ [[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، صفحه ۴۵ تا ۷۳.</ref>.


==[[پیامبر]]، [[اسوه]] و [[امام]]==
== [[پیامبر]]، [[اسوه]] و [[امام]] ==
[[رفتار]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} همچون سخنان او برای ما [[راهنما]] و [[سند]] است و باید از آن بهره گیریم. رفتارهای [[پیامبر]] معنا و [[تفسیر]] دارد و باید در آنها تعمق کرد: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الآخِرَ}}<ref> قطعاً برای شما در اقتدا به رسول خدا سرمشقی نیکو است. برای آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد می‌کند؛ سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref> وجود ایشان کانونی است که ما از آن کانون باید [[روش زندگی]] را استخراج کنیم. [[رفتار]] [[پیامبر]] آن‌قدر عمیق است که از جزئی‌ترین کار ایشان می‌شود قوانینی را استخراج کرد. یک چراغ است که تا مسافت‌های بسیار دور را نشان می‌دهد. [[رسول]] یعنی [[انسان کامل]]، یعنی [[انسانی]] که مشخصات [[بشریت]] را دارد با کمال عالی مافوق زمینی؛ یعنی مانند یک [[بشر]] گرسنه می‌شود، [[تشنه]] می‌شود، به [[خواب]] پیدا احتیاج می‌کند، بچه‌های خودش را [[دوست]] دارد، [[غریزه]] جنسی دارد، عاطفه دارد، ولی می‌تواند [[مقتدا]] باشد. اگر این‌گونه نبود نمی‌توانست [[امام]] و [[پیشوا]] باشد<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، صص ۴۸ و ۵۳.</ref>.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، ص ۴۵ تا ۷۳.</ref>
[[رفتار]] [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} همچون سخنان او برای ما [[راهنما]] و [[سند]] است و باید از آن بهره گیریم. رفتارهای [[پیامبر]] معنا و [[تفسیر]] دارد و باید در آنها تعمق کرد: {{متن قرآن|لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِّمَن كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الآخِرَ}}<ref> قطعاً برای شما در اقتدا به رسول خدا سرمشقی نیکو است. برای آن کس که به خدا و روز بازپسین امید دارد و خدا را فراوان یاد می‌کند؛ سوره احزاب، آیه ۲۱.</ref> وجود ایشان کانونی است که ما از آن کانون باید [[روش زندگی]] را استخراج کنیم. [[رفتار]] [[پیامبر]] آن‌قدر عمیق است که از جزئی‌ترین کار ایشان می‌شود قوانینی را استخراج کرد. یک چراغ است که تا مسافت‌های بسیار دور را نشان می‌دهد. [[رسول]] یعنی [[انسان کامل]]، یعنی [[انسانی]] که مشخصات [[بشریت]] را دارد با کمال عالی مافوق زمینی؛ یعنی مانند یک [[بشر]] گرسنه می‌شود، [[تشنه]] می‌شود، به [[خواب]] پیدا احتیاج می‌کند، بچه‌های خودش را [[دوست]] دارد، [[غریزه]] جنسی دارد، عاطفه دارد، ولی می‌تواند [[مقتدا]] باشد. اگر این‌گونه نبود نمی‌توانست [[امام]] و [[پیشوا]] باشد<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[سیری در سیره نبوی (کتاب)|سیری در سیره نبوی]]، مجموعه آثار، ج ۱۶، صص ۴۸ و ۵۳.</ref>.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، ص ۴۵ تا ۷۳.</ref>


== ابعاد سیره نبوی ==
== ابعاد سیره نبوی ==
===[[سیره فردی پیامبر خاتم]] ([[سیره شخصی پیامبر خاتم]])===
=== [[سیره فردی پیامبر خاتم]] ([[سیره شخصی پیامبر خاتم]]) ===
برخی از سیره‌های فردی و شخصی [[پیامبر خاتم]]{{صل}} عبارت‌اند از:
برخی از سیره‌های فردی و شخصی [[پیامبر خاتم]] {{صل}} عبارت‌اند از:
#'''بهداشت فردی:''' یکی از ویژگی‌های ممتاز [[رفتاری]] آن حضرت، رعایت [[بهداشت]] فردی و [[پاکیزگی]] بود. رسول خدا{{صل}} از نظر [[لباس]]، [[موی سر]] و چهره، بسیار آراسته بود. در آینه نگاه می‌کرد و موی سر را شانه می‌زد و اگر آینه نبود، در ظرف آب نگاه می‌کرد و موی سر را مرتب می‌ساخت. [[پیامبر]] به [[مسواک]] اهمیت ویژه می‌داد. پیوسته دندان‌های مبارکش [[پاک]] و سفید بود.
# '''بهداشت فردی:''' یکی از ویژگی‌های ممتاز [[رفتاری]] آن حضرت، رعایت [[بهداشت]] فردی و [[پاکیزگی]] بود. رسول خدا {{صل}} از نظر [[لباس]]، [[موی سر]] و چهره، بسیار آراسته بود. در آینه نگاه می‌کرد و موی سر را شانه می‌زد و اگر آینه نبود، در ظرف آب نگاه می‌کرد و موی سر را مرتب می‌ساخت. [[پیامبر]] به [[مسواک]] اهمیت ویژه می‌داد. پیوسته دندان‌های مبارکش [[پاک]] و سفید بود.
#'''برخورد و [[معاشرت]]:''' در [[معاشرت با مردم]]، [[مهربان]] و [[گشاده‌رو]] بود. در [[سلام]] به همه حتی [[کودکان]] و بردگان پیشی می‌گرفت. پای خود را جلوی هیچ کس دراز نمی‌کرد و در حضور کسی تکیه نمی‌داد. اگر سه [[روز]] یکی از [[اصحاب]] را نمی‌دید سراغش را می‌گرفت<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[وحی و نبوت ۲(کتاب)|وحی و نبوت]]، مجموعه آثار، ج ۲، ص۲۵۵.</ref>.
# '''برخورد و [[معاشرت]]:''' در [[معاشرت با مردم]]، [[مهربان]] و [[گشاده‌رو]] بود. در [[سلام]] به همه حتی [[کودکان]] و بردگان پیشی می‌گرفت. پای خود را جلوی هیچ کس دراز نمی‌کرد و در حضور کسی تکیه نمی‌داد. اگر سه [[روز]] یکی از [[اصحاب]] را نمی‌دید سراغش را می‌گرفت<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[وحی و نبوت ۲(کتاب)|وحی و نبوت]]، مجموعه آثار، ج ۲، ص۲۵۵.</ref>.
#'''[[زهد]] و [[ساده‌زیستی]]:'''[[ساده]] [[غذا]] می‌خورد، ساده [[لباس]] می‌پوشید و ساده حرکت می‌کرد. در عین [[سادگی]]، طرفدار [[فلسفه]] [[فقر]] نبود. [[مال]] و [[ثروت]] را به [[سود]] [[جامعه]] و برای صرف در راه‌های [[مشروع]] لازم می‌شمرد.  
# '''[[زهد]] و [[ساده‌زیستی]]:'''[[ساده]] [[غذا]] می‌خورد، ساده [[لباس]] می‌پوشید و ساده حرکت می‌کرد. در عین [[سادگی]]، طرفدار [[فلسفه]] [[فقر]] نبود. [[مال]] و [[ثروت]] را به [[سود]] [[جامعه]] و برای صرف در راه‌های [[مشروع]] لازم می‌شمرد.  
#'''[[اراده]] و [[استقامت]]:''' اراده و استقامتش بی‌نظیر بود. این ویژگی از او به یارانش سرایت کرده بود. دوره بیست‌وسه ساله بعثتش یک‌سره درس اراده و استقامت است. او در [[تاریخ]] زندگی‌اش مکرر در شرایطی قرار گرفت که [[امیدها]] از همه جا قطع می‌شد، ولی او یک لحظه [[تصور]] [[شکست]] را در ذهنش راه نداد. [[ایمان]] نیرومندش به [[موفقیت]] یک لحظه [[متزلزل]] نشد<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص۷۵؛ [[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، ص۴۵ ـ ۷۳.</ref>.
# '''[[اراده]] و [[استقامت]]:''' اراده و استقامتش بی‌نظیر بود. این ویژگی از او به یارانش سرایت کرده بود. دوره بیست‌وسه ساله بعثتش یک‌سره درس اراده و استقامت است. او در [[تاریخ]] زندگی‌اش مکرر در شرایطی قرار گرفت که [[امیدها]] از همه جا قطع می‌شد، ولی او یک لحظه [[تصور]] [[شکست]] را در ذهنش راه نداد. [[ایمان]] نیرومندش به [[موفقیت]] یک لحظه [[متزلزل]] نشد<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص۷۵؛ [[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، ص۴۵ ـ ۷۳.</ref>.


===[[سیره اخلاقی پیامبر خاتم]]===
=== [[سیره اخلاقی پیامبر خاتم]] ===
در میان ویژگی‌های رسول خدا{{صل}}، [[رفتار]] [[اخلاقی]] آن حضرت مهمترین ویژگی آن بزرگوار محسوب می‌شد. این ویژگی را [[خداوند]] در [[قرآن]] ستوده و فرموده است: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref>. [[پیامبر]] نیز خود فرمود برای احیای [[مکارم اخلاقی]] [[مبعوث]] گشته است<ref>{{متن حدیث| إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ اَلْأَخْلاَقِ}}؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۸.</ref>.
در میان ویژگی‌های رسول خدا {{صل}}، [[رفتار]] [[اخلاقی]] آن حضرت مهمترین ویژگی آن بزرگوار محسوب می‌شد. این ویژگی را [[خداوند]] در [[قرآن]] ستوده و فرموده است: {{متن قرآن|وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ}}<ref>«و به راستی تو را خویی است سترگ» سوره قلم، آیه ۴.</ref>. [[پیامبر]] نیز خود فرمود برای احیای [[مکارم اخلاقی]] [[مبعوث]] گشته است<ref>{{متن حدیث| إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ اَلْأَخْلاَقِ}}؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۸.</ref>.


در برخی از [[روایات]] ویژگی‌های اخلاقی آن حضرت بیان شده است: "هر کس را که می‌دید به [[سلام دادن]] پیشی می‌گرفت. جز در مورد [[لزوم]] صحبت نمی‌فرمود. [[سکوت]] او ممتد بود و هنگام گفتار، تمام دهان را نمی‌گشود. نرم گفتار بود و پرگوی نبود. در گفتار خود به هیچ کس [[ستم]] روانمی‌داشت. [[نعمت]] را هر چه هم کوچک بود، بزرگ می‌شمرد. خوراکی‌ها را [[نکوهش]] نمی‌کرد و بیش از حد نیز [[ستایش]] نمی‌فرمود. [[دنیا]] و امور مربوط به آن او را [[خشمگین]] نمی‌ساخت. اگر چیزی با [[حق]] معارضه داشت، از پای نمی‌نشست تا حق را [[یاری]] کند. برای خود هرگز خشمگین نمی‌شد و به [[فکر]] [[انتقام]] کشیدن نبود. بیشتر خنده‌اش به صورت [[تبسم]] بود". [[سیره رسول خدا]]{{صل}} برگرفته از [[قرآن]] بود<ref>کان خلقه القرآن: بخاری، ادب مفرد. ص۷۴.</ref> و در همه زمینه‌ها، [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]] را به عنوان اصل مراعات می‌کرد و ...<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص۷۲-۷۵.</ref>.
در برخی از [[روایات]] ویژگی‌های اخلاقی آن حضرت بیان شده است: "هر کس را که می‌دید به [[سلام دادن]] پیشی می‌گرفت. جز در مورد [[لزوم]] صحبت نمی‌فرمود. [[سکوت]] او ممتد بود و هنگام گفتار، تمام دهان را نمی‌گشود. نرم گفتار بود و پرگوی نبود. در گفتار خود به هیچ کس [[ستم]] روانمی‌داشت. [[نعمت]] را هر چه هم کوچک بود، بزرگ می‌شمرد. خوراکی‌ها را [[نکوهش]] نمی‌کرد و بیش از حد نیز [[ستایش]] نمی‌فرمود. [[دنیا]] و امور مربوط به آن او را [[خشمگین]] نمی‌ساخت. اگر چیزی با [[حق]] معارضه داشت، از پای نمی‌نشست تا حق را [[یاری]] کند. برای خود هرگز خشمگین نمی‌شد و به [[فکر]] [[انتقام]] کشیدن نبود. بیشتر خنده‌اش به صورت [[تبسم]] بود". [[سیره رسول خدا]] {{صل}} برگرفته از [[قرآن]] بود<ref>کان خلقه القرآن: بخاری، ادب مفرد. ص۷۴.</ref> و در همه زمینه‌ها، [[اعتدال]] و [[میانه‌روی]] را به عنوان اصل مراعات می‌کرد و ...<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص۷۲-۷۵.</ref>.


===[[سیره عبادی پیامبر خاتم]] ([[سیره معنوی پیامبر خاتم]]) ===
=== [[سیره عبادی پیامبر خاتم]] ([[سیره معنوی پیامبر خاتم]]) ===
پاره‌ای از شب، گاهی نصف، گاهی ثلث و گاهی دو ثلث شب را به [[عبادت]] می‌پرداخت. گاهی آن‌قدر [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} روی پای مبارکشان به عبادت ایستاده بودند که پاهایشان ورم کرده بود. با اینکه تمام [[عمر]] مبارکش به خصوص در اوقات توقف در [[مدینه]]، در تلاش بود، از وقت عبادتش نمی‌کاست. با [[رهبانیت]] و [[گوشه‌گیری]] مخالف بود. در حال انفراد، عبادت را طول می‌داد، اما در [[جماعت]] به اختصار می‌کوشید<ref>مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی، [[وحی و نبوت ۲(کتاب)|وحی و نبوت]]، مجموعه آثار، ج ۲، ص۲۵۷.</ref>.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، صفحه ۴۵ تا ۷۳.</ref>
پاره‌ای از شب، گاهی نصف، گاهی ثلث و گاهی دو ثلث شب را به [[عبادت]] می‌پرداخت. گاهی آن‌قدر [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]] {{صل}} روی پای مبارکشان به عبادت ایستاده بودند که پاهایشان ورم کرده بود. با اینکه تمام [[عمر]] مبارکش به خصوص در اوقات توقف در [[مدینه]]، در تلاش بود، از وقت عبادتش نمی‌کاست. با [[رهبانیت]] و [[گوشه‌گیری]] مخالف بود. در حال انفراد، عبادت را طول می‌داد، اما در [[جماعت]] به اختصار می‌کوشید<ref>مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی، [[وحی و نبوت ۲(کتاب)|وحی و نبوت]]، مجموعه آثار، ج ۲، ص۲۵۷.</ref>.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، صفحه ۴۵ تا ۷۳.</ref>


===[[سیره خانوادگی پیامبر خاتم]]===
=== [[سیره خانوادگی پیامبر خاتم]] ===
از جمله سیره‌های [[خانوادگی]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} چگونگی [[رفتار]] ایشان با [[همسران]] و [[فرزندان]] بیان شده است. رسول خدا{{صل}} بخشی از وقت خویش را به همسرانش اختصاص می‌داد. چون به [[خانه]] می‌رفت، با آنان [[گفتگو]] می‌کرد و اُنس می‌گرفت و نیازهای [[روحی]] و [[عاطفی]] ایشان را برآورده می‌ساخت. در کارهای خانه به همسرش [[یاری]] می‌رساند. [[خانه]] را جارو می‌زد و با خدمتکار خویش، آرد خمیر می‌کرد<ref>ابن سیدالناس، ج۲، ص۴۰۲.</ref>. در [[خانواده]] [[مهربان]] بود. نسبت به همسران خود هیچ‌گونه خشونتی نمی‌کرد و این برخلاف [[خلق و خوی]] مکیان بود<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[وحی و نبوت ۲(کتاب)|وحی و نبوت]]، مجموعه آثار، ج ۲، ص۲۵۴.</ref>. همچنین با فرزندان و با فرزندزادگان خود فوق‌العاده مهربان بود و به آنها [[محبت]] می‌کرد؛ آنها را روی دامن خویش می‌نشاند، بر دوش خویش سوار می‌کرد<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، صفحه ۴۵ تا ۷۳.</ref>.
از جمله سیره‌های [[خانوادگی]] [[پیامبر اسلام]] {{صل}} چگونگی [[رفتار]] ایشان با [[همسران]] و [[فرزندان]] بیان شده است. رسول خدا {{صل}} بخشی از وقت خویش را به همسرانش اختصاص می‌داد. چون به [[خانه]] می‌رفت، با آنان [[گفتگو]] می‌کرد و اُنس می‌گرفت و نیازهای [[روحی]] و [[عاطفی]] ایشان را برآورده می‌ساخت. در کارهای خانه به همسرش [[یاری]] می‌رساند. [[خانه]] را جارو می‌زد و با خدمتکار خویش، آرد خمیر می‌کرد<ref>ابن سیدالناس، ج۲، ص۴۰۲.</ref>. در [[خانواده]] [[مهربان]] بود. نسبت به همسران خود هیچ‌گونه خشونتی نمی‌کرد و این برخلاف [[خلق و خوی]] مکیان بود<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[وحی و نبوت ۲(کتاب)|وحی و نبوت]]، مجموعه آثار، ج ۲، ص۲۵۴.</ref>. همچنین با فرزندان و با فرزندزادگان خود فوق‌العاده مهربان بود و به آنها [[محبت]] می‌کرد؛ آنها را روی دامن خویش می‌نشاند، بر دوش خویش سوار می‌کرد<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، صفحه ۴۵ تا ۷۳.</ref>.


===[[سیره تربیتی پیامبر خاتم]]===
=== [[سیره تربیتی پیامبر خاتم]] ===


===[[سیره اجتماعی پیامبر خاتم]]===
=== [[سیره اجتماعی پیامبر خاتم]] ===
از جمله سیره‌های [[اجتماعی]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}} می‌توان به دو مورد زیر اشاره کرد:
از جمله سیره‌های [[اجتماعی]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}} می‌توان به دو مورد زیر اشاره کرد:
#'''[[مبارزه]] با نقاط [[ضعف]]:''' او از نقاط ضعف [[مردم]] و جهالت‌های آنان استفاده نمی‌کرد؛ برعکس، با آن نقاط ضعف مبارزه می‌کرد و مردم را به جهالتشان واقف می‌ساخت.
# '''[[مبارزه]] با نقاط [[ضعف]]:''' او از نقاط ضعف [[مردم]] و جهالت‌های آنان استفاده نمی‌کرد؛ برعکس، با آن نقاط ضعف مبارزه می‌کرد و مردم را به جهالتشان واقف می‌ساخت.
#'''با بردگان:''' نسبت به بردگان فوق‌العاده [[مهربان]] بود. به مردم می‌گفت: اینها [[برادران]] شمایند. از هر [[غذا]] که می‌خورید به آنها بخورانید و از هر نوع [[جامه]] که می‌پوشید آنها را بپوشانید. او [[شغل]] "نخاسی" یعنی برده‌فروشی را بدترین شغل‌ها می‌دانست و می‌گفت: بدترین مردم نزد خدا آدم‌فروشان‌اند<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[وحی و نبوت ۲(کتاب)|وحی و نبوت]]،مجموعه آثار، ج ۲، صص ۲۵۴، ۲۵۵ و ۲۶۰</ref>.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، ص۴۵ تا ۷۳.</ref>
# '''با بردگان:''' نسبت به بردگان فوق‌العاده [[مهربان]] بود. به مردم می‌گفت: اینها [[برادران]] شمایند. از هر [[غذا]] که می‌خورید به آنها بخورانید و از هر نوع [[جامه]] که می‌پوشید آنها را بپوشانید. او [[شغل]] "نخاسی" یعنی برده‌فروشی را بدترین شغل‌ها می‌دانست و می‌گفت: بدترین مردم نزد خدا آدم‌فروشان‌اند<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[وحی و نبوت ۲(کتاب)|وحی و نبوت]]، مجموعه آثار، ج ۲، صص ۲۵۴، ۲۵۵ و ۲۶۰</ref>.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، ص۴۵ تا ۷۳.</ref>


===[[سیره علمی پیامبر خاتم]]===
=== [[سیره علمی پیامبر خاتم]] ===
[[پیامبر اکرم]]{{صل}} به [[علم]] و سواد [[تشویق]] می‌کرد. [[کودکان]] اصحابش را وادار کرد که سواد بیاموزند. برخی از یارانش را [[فرمان]] داد [[زبان سریانی]] بیاموزند. می‌گفت: دانش‌جویی بر هر [[مسلمان]] فرض و [[واجب]] است<ref>[[محمد باقر مجلسی]]، بحارالانوار، ج ۱، ص۱۷۷.</ref>. همچنین فرمود: [[حکمت]] را در هر کجا و در نزد هرکس هرچند [[مشرک]] یا [[منافق]] یافتید، از او اقتباس کنید<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[وحی و نبوت ۲(کتاب)|وحی و نبوت]]، مجموعه آثار، ج ۲، صص ۹۷ و ۹۹.</ref>. این تأکید و تشویق‌ها درباره علم سبب شد که [[مسلمانان]] با [[همت]] و سرعت بی‌نظیری به جست‌وجوی علم در همه [[جهان]] پرداختند و خود به تحقیق پرداخته و از این راه یکی از شکوهمندترین [[تمدن‌ها]] و فرهنگ‌های [[تاریخ]] [[بشریت]] را آفریدند که به نام [[تمدن]] و [[فرهنگ اسلامی]] شناخته شده و می‌شود<ref>مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی، وحی و نبوت ۲(کتاب)|وحی و نبوت، مجموعه آثار، ج ۲، ص۲۶۳.</ref>.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، ص۴۵ تا ۷۳.</ref>
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} به [[علم]] و سواد [[تشویق]] می‌کرد. [[کودکان]] اصحابش را وادار کرد که سواد بیاموزند. برخی از یارانش را [[فرمان]] داد [[زبان سریانی]] بیاموزند. می‌گفت: دانش‌جویی بر هر [[مسلمان]] فرض و [[واجب]] است<ref>[[محمد باقر مجلسی]]، بحارالانوار، ج ۱، ص۱۷۷.</ref>. همچنین فرمود: [[حکمت]] را در هر کجا و در نزد هرکس هرچند [[مشرک]] یا [[منافق]] یافتید، از او اقتباس کنید<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[وحی و نبوت ۲(کتاب)|وحی و نبوت]]، مجموعه آثار، ج ۲، صص ۹۷ و ۹۹.</ref>. این تأکید و تشویق‌ها درباره علم سبب شد که [[مسلمانان]] با [[همت]] و سرعت بی‌نظیری به جست‌وجوی علم در همه [[جهان]] پرداختند و خود به تحقیق پرداخته و از این راه یکی از شکوهمندترین [[تمدن‌ها]] و فرهنگ‌های [[تاریخ]] [[بشریت]] را آفریدند که به نام [[تمدن]] و [[فرهنگ اسلامی]] شناخته شده و می‌شود<ref>مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی، وحی و نبوت ۲(کتاب)|وحی و نبوت، مجموعه آثار، ج ۲، ص۲۶۳.</ref>.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، ص۴۵ تا ۷۳.</ref>


===[[سیره تبلیغی پیامبر خاتم]]===
=== [[سیره تبلیغی پیامبر خاتم]] ===
در تبلیغ [[اسلام]] سهل‌گیر بود نه سخت‌گیر. بیشتر بر [[بشارت]] و [[امید]] تکیه می‌کرد تا بر [[ترس]] و [[تهدید]]. به یکی از اصحابش که برای تبلیغ اسلام به [[یمن]] فرستاد دستور داد: آسان بگیر و سخت نگیر، نوید بده (میل‌ها را تحریک کن) و [[مردم]] را متنفر نساز<ref>صحیح بخاری، ج ۵، ص۲۶۴.</ref>. در کار تبلیغ اسلام تحرک داشت، به [[طائف]] [[سفر]] کرد. گروه فراوانی از یارانش را به [[حبشه]] فرستاد، آنها ضمن [[نجات]] از [[آزار]] مکیان، [[اسلام]] را تبلیغ کردند و زمینه اسلام [[نجاشی]]، [[پادشاه]] حبشه و نیمی از مردم حبشه را فراهم کردند. در [[سال ششم هجری]] به سران کشورهای [[جهان]] [[نامه]] نوشت و [[نبوت]] و [[رسالت]] خویش را به آنها اعلام کرد. در حدود صد نامه از او باقی است که به شخصیت‌های مختلف نوشته است<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[وحی و نبوت ۲(کتاب)|وحی و نبوت]]، مجموعه آثار، ج۲، ص۲۶۳.</ref>.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، صفحه ۴۵ تا ۷۳.</ref>
در تبلیغ [[اسلام]] سهل‌گیر بود نه سخت‌گیر. بیشتر بر [[بشارت]] و [[امید]] تکیه می‌کرد تا بر [[ترس]] و [[تهدید]]. به یکی از اصحابش که برای تبلیغ اسلام به [[یمن]] فرستاد دستور داد: آسان بگیر و سخت نگیر، نوید بده (میل‌ها را تحریک کن) و [[مردم]] را متنفر نساز<ref>صحیح بخاری، ج ۵، ص۲۶۴.</ref>. در کار تبلیغ اسلام تحرک داشت، به [[طائف]] [[سفر]] کرد. گروه فراوانی از یارانش را به [[حبشه]] فرستاد، آنها ضمن [[نجات]] از [[آزار]] مکیان، [[اسلام]] را تبلیغ کردند و زمینه اسلام [[نجاشی]]، [[پادشاه]] حبشه و نیمی از مردم حبشه را فراهم کردند. در [[سال ششم هجری]] به سران کشورهای [[جهان]] [[نامه]] نوشت و [[نبوت]] و [[رسالت]] خویش را به آنها اعلام کرد. در حدود صد نامه از او باقی است که به شخصیت‌های مختلف نوشته است<ref>[[مرتضی مطهری|مطهری، مرتضی]]، [[وحی و نبوت ۲(کتاب)|وحی و نبوت]]، مجموعه آثار، ج۲، ص۲۶۳.</ref>.<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، صفحه ۴۵ تا ۷۳.</ref>


===[[سیره سیاسی پیامبر خاتم]]===
=== [[سیره سیاسی پیامبر خاتم]] ===
از مواردی که می‌توان به عنوان نمونه از سیره‌های [[سیاسی]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}} نام برد موارد زیر است:
از مواردی که می‌توان به عنوان نمونه از سیره‌های [[سیاسی]] [[پیامبر خاتم]] {{صل}} نام برد موارد زیر است:
#'''واجد بودن شرایط [[رهبری]]:''' [[پیامبر خاتم|پیامبر]]{{صل}} تمام شرایط رهبری را در حد کمال داشت: [[حس]] تشخیص، [[قاطعیت]]، عدم تردید و دو دلی، [[شهامت]]، [[اقدام]] و [[بیم]] نداشتن از عواقب احتمالی، علاقه شدید به [[سازمان]] و [[تشکیلات]] برای شکل دادن و [[انتظام]] دادن به نیروهای [[انسانی]].
# '''واجد بودن شرایط [[رهبری]]:''' [[پیامبر خاتم|پیامبر]] {{صل}} تمام شرایط رهبری را در حد کمال داشت: [[حس]] تشخیص، [[قاطعیت]]، عدم تردید و دو دلی، [[شهامت]]، [[اقدام]] و [[بیم]] نداشتن از عواقب احتمالی، علاقه شدید به [[سازمان]] و [[تشکیلات]] برای شکل دادن و [[انتظام]] دادن به نیروهای [[انسانی]].
#'''[[رهبری]] و [[مدیریت]] و [[مشورت]]:''' در کارهایی که از طرف [[خدا]] دستور نرسیده بود، با اصحاب مشورت می‌کرد و نظر آنها را محترم می‌شمرد و از این راه به آنها شخصیت می‌داد.
# '''[[رهبری]] و [[مدیریت]] و [[مشورت]]:''' در کارهایی که از طرف [[خدا]] دستور نرسیده بود، با اصحاب مشورت می‌کرد و نظر آنها را محترم می‌شمرد و از این راه به آنها شخصیت می‌داد.
#'''ظرفیت شنیدن [[انتقاد]] و [[تنفر]] از [[مداحی]] و [[چاپلوسی]]:''' او گاهی با [[اعتراض]] برخی [[یاران]] مواجه می‌شد؛ اما بدون آنکه [[درشتی]] کند نظرشان را به آنچه خود [[تصمیم]] گرفته بود، جلب و موافق می‌کرد.
# '''ظرفیت شنیدن [[انتقاد]] و [[تنفر]] از [[مداحی]] و [[چاپلوسی]]:''' او گاهی با [[اعتراض]] برخی [[یاران]] مواجه می‌شد؛ اما بدون آنکه [[درشتی]] کند نظرشان را به آنچه خود [[تصمیم]] گرفته بود، جلب و موافق می‌کرد.
#'''[[نظم و انضباط]]:''' نظم و انضباط بر کارهایش حکم‌فرما بود. اوقات خویش را تقسیم می‌کرد و به این عمل توصیه می‌کرد. اصحابش تحت تأثیر [[نفوذ]] او دقیقاً [[انضباط]] را رعایت می‌کردند<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، صفحه ۴۵ تا ۷۳.</ref>.
# '''[[نظم و انضباط]]:''' نظم و انضباط بر کارهایش حکم‌فرما بود. اوقات خویش را تقسیم می‌کرد و به این عمل توصیه می‌کرد. اصحابش تحت تأثیر [[نفوذ]] او دقیقاً [[انضباط]] را رعایت می‌کردند<ref>[[محمد باقر پورامینی|پورامینی، محمد باقر]]، [[پیامبر اسلام (کتاب)|پیامبر اسلام؛ چلچراغ حکمت]]، صفحه ۴۵ تا ۷۳.</ref>.


===[[سیره اقتصادی پیامبر خاتم]]===
=== [[سیره اقتصادی پیامبر خاتم]] ===


===[[سیره فرهنگی پیامبر خاتم]]===
=== [[سیره فرهنگی پیامبر خاتم]] ===


===[[سیره مدیریتی پیامبر خاتم]]===
=== [[سیره مدیریتی پیامبر خاتم]] ===
هنگامی که پیامبر به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد، با اقداماتی که انجام داد، [[نظم اجتماعی]] و [[اداری]] جدیدی را پدید آورد که بر اساس [[اصول اسلام]] پایه‌ریزی شده بود. در [[نظام اداری]] رسول خدا{{صل}}، تقسیم کار امری مهم قلمداد می‌شد و افرادی برای کارهای [[اداری]] گماشته می‌شدند و رسول خدا{{صل}} برای ایشان شرح وظایفی می‌نگاشت. آن حضرت [[کارها]] را به حسب نیاز به افرادی می‌داد و پس از انجام آن، آنان را از [[مسئولیت]] معاف می‌داشت. برخی از [[مناصب]] [[دولت رسول خدا]]{{صل}} به شرح زیر است:
هنگامی که پیامبر به [[مدینه]] [[هجرت]] کرد، با اقداماتی که انجام داد، [[نظم اجتماعی]] و [[اداری]] جدیدی را پدید آورد که بر اساس [[اصول اسلام]] پایه‌ریزی شده بود. در [[نظام اداری]] رسول خدا {{صل}}، تقسیم کار امری مهم قلمداد می‌شد و افرادی برای کارهای [[اداری]] گماشته می‌شدند و رسول خدا {{صل}} برای ایشان شرح وظایفی می‌نگاشت. آن حضرت [[کارها]] را به حسب نیاز به افرادی می‌داد و پس از انجام آن، آنان را از [[مسئولیت]] معاف می‌داشت. برخی از [[مناصب]] [[دولت رسول خدا]] {{صل}} به شرح زیر است:
#کارگزاران]]: [[رسول خدا]]{{صل}}، [[والیان]] و امیرانی را برای شهرهایی [[تعیین]] کرد، چنان که رؤسای قبایلی که [[اسلام]] می‌آوردند و به [[دولت]] [[مدینه]] ابراز [[وفاداری]] می‌کردند، به عنوان [[رئیس]] [[منصوب]] از سوی رسول خدا{{صل}} در آن [[قبیله]] محسوب می‌شدند.
# کارگزاران]]: [[رسول خدا]] {{صل}}، [[والیان]] و امیرانی را برای شهرهایی [[تعیین]] کرد، چنان که رؤسای قبایلی که [[اسلام]] می‌آوردند و به [[دولت]] [[مدینه]] ابراز [[وفاداری]] می‌کردند، به عنوان [[رئیس]] [[منصوب]] از سوی رسول خدا {{صل}} در آن [[قبیله]] محسوب می‌شدند.
#قاضیان: در مورد [[قضاوت]] نیز رسول خدا{{صل}} خود این سمت را در مدینه عهده‌دار بود.
# قاضیان: در مورد [[قضاوت]] نیز رسول خدا {{صل}} خود این سمت را در مدینه عهده‌دار بود.
#عاملان صدقات: رسول خدا{{صل}} کسانی را به عنوان [[مأمور]] جمع‌آوری [[صدقات]] و زکات‌ها معین کرد.
# عاملان صدقات: رسول خدا {{صل}} کسانی را به عنوان [[مأمور]] جمع‌آوری [[صدقات]] و زکات‌ها معین کرد.
#کُتّاب: آن حضرت نویسندگانی داشت که کارهای [[دبیری]] و دفتری به عهده آنان بود. کاتبان [[پیامبر]] بالغ بر ۲۵ نفر شمارش شده‌اند که هر یک متولی [[نوشتن]] گونه‌ای از نامه‌ها بوده‌اند.
# کُتّاب: آن حضرت نویسندگانی داشت که کارهای [[دبیری]] و دفتری به عهده آنان بود. کاتبان [[پیامبر]] بالغ بر ۲۵ نفر شمارش شده‌اند که هر یک متولی [[نوشتن]] گونه‌ای از نامه‌ها بوده‌اند.
# [[مبلغان]]: [[دعوت]] و [[تبلیغات]] در [[سیره نبوی]] بسیار مهم بود و افرادی در این زمینه از سوی رسول خدا{{صل}} مشغول به فعالیت بودند<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص۷۰.</ref>.
# [[مبلغان]]: [[دعوت]] و [[تبلیغات]] در [[سیره نبوی]] بسیار مهم بود و افرادی در این زمینه از سوی رسول خدا {{صل}} مشغول به فعالیت بودند<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص۷۰.</ref>.


===[[سیره نظامی پیامبر خاتم]]===
=== [[سیره نظامی پیامبر خاتم]] ===
[[رسالت]] [[رسول خدا]]{{صل}} مبتنی بر دعوت به زبان، همراه با [[عمل نیک]] بود که این دعوت با تکیه بر [[برهان]] و قانع ساختن طرف مقابل به روش منطقی، عرضه می‌شد. به طور طبیعی، این نوع دعوت برای به بار نشستن، [[نیازمند]] فضای [[صلح]] و [[آرامش]] بود. در [[اسلام]]، صلح به عنوان یک قاعده [[ثابت]] محسوب می‌شود و [[جنگ]] استثناست<ref>طباطبایی، ج۴، ص۱۶۴؛ برزنونی، ص۱۱۸.</ref>. رسول خدا{{صل}} جنگ را جز هنگامی که [[قساوت]] [[دشمن]] و سخت‌گیری آنان بر [[مسلمانان]] زیاد شد، مورد توجه قرار نداد. [[هدف]] رسول خدا{{صل}} از [[جنگ‌ها]] بر اساس آیاتی چون: {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref>، [[دفاع]] از خویشتن و تأمین دعوت اسلام و [[دفاع]] از آن در مقابل کسانی بود که سد [[راه]] آن می‌شدند. بنابراین، این [[نبردها]] جنبه [[کشورگشایی]] و [[تسلط]] بر منابع [[ثروت]] دیگران نداشت.
[[رسالت]] [[رسول خدا]] {{صل}} مبتنی بر دعوت به زبان، همراه با [[عمل نیک]] بود که این دعوت با تکیه بر [[برهان]] و قانع ساختن طرف مقابل به روش منطقی، عرضه می‌شد. به طور طبیعی، این نوع دعوت برای به بار نشستن، [[نیازمند]] فضای [[صلح]] و [[آرامش]] بود. در [[اسلام]]، صلح به عنوان یک قاعده [[ثابت]] محسوب می‌شود و [[جنگ]] استثناست<ref>طباطبایی، ج۴، ص۱۶۴؛ برزنونی، ص۱۱۸.</ref>. رسول خدا {{صل}} جنگ را جز هنگامی که [[قساوت]] [[دشمن]] و سخت‌گیری آنان بر [[مسلمانان]] زیاد شد، مورد توجه قرار نداد. [[هدف]] رسول خدا {{صل}} از [[جنگ‌ها]] بر اساس آیاتی چون: {{متن قرآن|وَقَاتِلُوا فِي سَبِيلِ اللَّهِ الَّذِينَ يُقَاتِلُونَكُمْ وَلَا تَعْتَدُوا}}<ref>«و در راه خداوند با آنان که با شما جنگ می‌کنند، جنگ کنید اما تجاوز نکنید که خداوند تجاوزکاران را دوست نمی‌دارد» سوره بقره، آیه ۱۹۰.</ref>، [[دفاع]] از خویشتن و تأمین دعوت اسلام و [[دفاع]] از آن در مقابل کسانی بود که سد [[راه]] آن می‌شدند. بنابراین، این [[نبردها]] جنبه [[کشورگشایی]] و [[تسلط]] بر منابع [[ثروت]] دیگران نداشت.


در [[سیره نظامی پیامبر]] اکرم{{صل}} در مقابله با [[دشمنان اسلام]] به مؤلفه‌های بسیاری توجه شده است که از آن جمله می‌توان به مواردی اشاره کرد مانند: فرماندهی؛ استفاده از نیروی کار آزموده و ماهر؛ گردآوری اطلاعات؛ تشکیل شورای نظامی‌؛ [[انتخاب]] [[بهترین]] نقطه برای استقرار نیروها؛ استفاده از جنگ روانی؛ [[روحیه]] دادن در مواقع [[بحرانی]]؛ جوانمردانه جنگیدن و...<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص۷۰-۷۲؛ [[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۳۰.</ref>.
در [[سیره نظامی پیامبر]] اکرم {{صل}} در مقابله با [[دشمنان اسلام]] به مؤلفه‌های بسیاری توجه شده است که از آن جمله می‌توان به مواردی اشاره کرد مانند: فرماندهی؛ استفاده از نیروی کار آزموده و ماهر؛ گردآوری اطلاعات؛ تشکیل شورای نظامی‌؛ [[انتخاب]] [[بهترین]] نقطه برای استقرار نیروها؛ استفاده از جنگ روانی؛ [[روحیه]] دادن در مواقع [[بحرانی]]؛ جوانمردانه جنگیدن و...<ref>[[منصور داداش نژاد|داداش نژاد، منصور]]، [[دانشنامه سیره نبوی (کتاب)|مقاله «محمد رسول الله»، دانشنامه سیره نبوی]]، ج۱، ص۷۰-۷۲؛ [[زینب ابراهیمی|ابراهیمی، زینب]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۴۳۰.</ref>.


===[[سیره قضایی پیامبر خاتم]]===
=== [[سیره قضایی پیامبر خاتم]] ===


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش