سیف بن حارث بن سریع جابری: تفاوت میان نسخهها
جز
وظیفهٔ شمارهٔ ۵، قسمت دوم
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[سیف بن حارث بن سریع جابری در تاریخ اسلامی]]| پرسش مرتبط = }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
سیف بن حارث بن سریع جابری<ref>سیف، فرزند حارث بن سُرَیع میباشد. پدرش، حَرث، ابی حارث نیز نام دارد. در [[زیارت ناحیه مقدسه]] به صورت «شبیب بن حارث» آمده است. نسبت جابری که به او داده شده به جابر، تیرهای از [[قبیله همدان]] برمی گردد. این قبیله در اصل [[یمنی]] بوده و در کوفه میزیسته اند. (الاشتقاق، ص۴۲۰؛ تسمیة من قتل مع الحسین{{ع}} ش۱۰۰؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۸، دارالتعارف؛ اسرار الشهادات، ج۲، ص۳۴۷؛ مثیرالاحزان، ص۶۶؛ اقبال الاعمال، ج۳، ص۷۹؛ الانساب، سمعانی، ج۵، ص۶۴۷؛ انصارالحسین، ص۹۲، الدار الاسلامیة.)</ref> از شهدای [[جوان]] کربلاست. نامش در [[زیارت ناحیه]]، به صورت «[[شبیب بن حارث]]» آمده است. وی و پسر عمویش [[مالک بن عبدالله جابری]] از [[کوفه]] آمده، در [[کربلا]] به [[امام حسین]]{{ع}} پیوستند. [[روز عاشورا]]، پس از [[شهادت]] [[حنظله بن قیس]]، هنگامی که [[دشمن]] به [[خیمه گاه]] [[امام حسین]]{{ع}} نزدیک شده بود، گریان [[خدمت]] [[امام]] آمدند و [[اذن میدان]] طلبیدند. سپس هر دو با هم به میدان رفته، جنگیدند تا [[شهید]] شدند. آن دو، هم [[برادر]] [[مادری]] و هم [[پسر عمو]] بودند<ref>انصار الحسین، ص۷۷؛ عنصر شجاعت، ج۲، ص۱۳۰.</ref>. در کتب، نام «سیف بن حرث» هم آمده است، شاید همان سیف بن حارث باشد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۲۵۶.</ref>. | سیف بن حارث بن سریع جابری<ref>سیف، فرزند حارث بن سُرَیع میباشد. پدرش، حَرث، ابی حارث نیز نام دارد. در [[زیارت ناحیه مقدسه]] به صورت «شبیب بن حارث» آمده است. نسبت جابری که به او داده شده به جابر، تیرهای از [[قبیله همدان]] برمی گردد. این قبیله در اصل [[یمنی]] بوده و در کوفه میزیسته اند. (الاشتقاق، ص۴۲۰؛ تسمیة من قتل مع الحسین {{ع}} ش۱۰۰؛ انساب الاشراف، ج۳، ص۱۹۸، دارالتعارف؛ اسرار الشهادات، ج۲، ص۳۴۷؛ مثیرالاحزان، ص۶۶؛ اقبال الاعمال، ج۳، ص۷۹؛ الانساب، سمعانی، ج۵، ص۶۴۷؛ انصارالحسین، ص۹۲، الدار الاسلامیة.)</ref> از شهدای [[جوان]] کربلاست. نامش در [[زیارت ناحیه]]، به صورت «[[شبیب بن حارث]]» آمده است. وی و پسر عمویش [[مالک بن عبدالله جابری]] از [[کوفه]] آمده، در [[کربلا]] به [[امام حسین]] {{ع}} پیوستند. [[روز عاشورا]]، پس از [[شهادت]] [[حنظله بن قیس]]، هنگامی که [[دشمن]] به [[خیمه گاه]] [[امام حسین]] {{ع}} نزدیک شده بود، گریان [[خدمت]] [[امام]] آمدند و [[اذن میدان]] طلبیدند. سپس هر دو با هم به میدان رفته، جنگیدند تا [[شهید]] شدند. آن دو، هم [[برادر]] [[مادری]] و هم [[پسر عمو]] بودند<ref>انصار الحسین، ص۷۷؛ عنصر شجاعت، ج۲، ص۱۳۰.</ref>. در کتب، نام «سیف بن حرث» هم آمده است، شاید همان سیف بن حارث باشد<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۲۵۶.</ref>. | ||
==[[شهادت]] دو [[جوان]] از [[بنی جابر]]== | == [[شهادت]] دو [[جوان]] از [[بنی جابر]] == | ||
دو [[جوان]] جابری به نامهای سیف بن حارث بن سریع و [[مالک بن عبد بن سریع]] که پسرعموی یکدیگر و در عین حال [[برادران]] [[مادری]] بودند، در حالی که میگریستند نزد [[حسین]]{{ع}} آمدند. | دو [[جوان]] جابری به نامهای سیف بن حارث بن سریع و [[مالک بن عبد بن سریع]] که پسرعموی یکدیگر و در عین حال [[برادران]] [[مادری]] بودند، در حالی که میگریستند نزد [[حسین]] {{ع}} آمدند. | ||
[[امام]]{{ع}} فرمود: برادرزادههایم، چه چیز شما را به [[گریه]] انداخته است؟ امیدوارم به زودی چشمتان روشن شود. یعنی با [[شهادت]] چشمتان به نعمتهای سرای جاویدان روشن گردد. | [[امام]] {{ع}} فرمود: برادرزادههایم، چه چیز شما را به [[گریه]] انداخته است؟ امیدوارم به زودی چشمتان روشن شود. یعنی با [[شهادت]] چشمتان به نعمتهای سرای جاویدان روشن گردد. | ||
گفتند: [[خدا]] ما را فدایت کند! نه والله برای خودمان گریه نمیکنیم، برای شما میگرییم؛ زیرا میبینیم در محاصره قرار گرفتهای و ما نمیتوانیم از شما [[دفاع]] کنیم! | گفتند: [[خدا]] ما را فدایت کند! نه والله برای خودمان گریه نمیکنیم، برای شما میگرییم؛ زیرا میبینیم در محاصره قرار گرفتهای و ما نمیتوانیم از شما [[دفاع]] کنیم! | ||
امام{{ع}} فرمود: خدا به شما به خاطر ناراحتیتان از محاصره شدن من و جانبازیتان در [[یاری]] رساندنم، [[بهترین]] [[پاداش]] [[متقین]] را [[عنایت]] فرماید. بعد دو جوان جابری رو به میدان [[مبارزه]] به پیش رفتند و همچنان رویشان را به طرف [[امام حسین]]{{ع}} برمیگردانیدند. و میگفتند: {{متن حدیث|السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ}}. | امام {{ع}} فرمود: خدا به شما به خاطر ناراحتیتان از محاصره شدن من و جانبازیتان در [[یاری]] رساندنم، [[بهترین]] [[پاداش]] [[متقین]] را [[عنایت]] فرماید. بعد دو جوان جابری رو به میدان [[مبارزه]] به پیش رفتند و همچنان رویشان را به طرف [[امام حسین]] {{ع}} برمیگردانیدند. و میگفتند: {{متن حدیث|السَّلامُ عَلَيْكَ يَا بْنَ رَسُولِ اللَّهِ}}. | ||
[[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|وَ عَلَيْكُمَا السَّلاَمُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ}}، سپس رفتند و جنگیدند تا کشته شدند<ref>تاریخ | [[حضرت]] فرمود: {{متن حدیث|وَ عَلَيْكُمَا السَّلاَمُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ}}، سپس رفتند و جنگیدند تا کشته شدند<ref>تاریخ طبری، ج ۵، ص۴۴۲-۴۴۳، ادامه خبر محمد بن قیس.</ref>. [[رحمت خدا]] بر آن دو باد.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگنامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگنامه کربلا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] ص۷۹.</ref> | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |