پرش به محتوا

شأن نزول آیه تبلیغ: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
خط ۶: خط ۶:
}}
}}
== مقدمه ==
== مقدمه ==
عالمان شیعه بر این باورند که آیه تبلیغ، در آخرین سال عمر پیامبر و در [[روز]] هجدهم ذی‌حجّه یعنی در [[حجة الوداع]] نازل شده است<ref>ر.ک: [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۴۲۱. </ref> و سیاق آن بیانگر این است که پیامبر{{صل}} از جانب خداوند مأموریت یافته بود مطلب بسیار مهمی را به [[مردم]] [[ابلاغ]] کند. اهمیت آن تا حدی است که بدون آن، [[رسالت]] او ناقص و نامقبول خواهد بود. بدیهی است [[پیامبر]]{{صل}} تا آن [[زمان]] همۀ اصول و فروع اسلام را به [[مسلمانان]] [[ابلاغ]] کرده بود و مسلمانان به آنها عمل می‌کردند. تنها مطلبی که به صورت رسمی و عمومی ابلاغ نشده بود مسأله رهبری امت اسلامی پس از پیامبر{{صل}} بود. نگرانی پیامبر{{صل}} این بود که با ابلاغ این [[دستور الهی]]، [[منافقان]] که از هر فرصتی برای ضربه زدن به [[اسلام]] استفاده می‌کردند، چنین وانمود کنند که پیامبر{{صل}} در حقیقت به همان سنت‌های قومی و قبیلگی عمل می‌کند و مسئله [[رهبری]] او نیز که به عنوان امری الهی [[تبلیغ]] می‌شد، ریشه در سنت‌های مزبور دارد. اگر این [[تفکر]] در میان مسلمانان نفوذ می‌کرد، همه تلاش‌های طاقت‌فرسای پیامبر{{صل}} در طول دوران [[نبوت]]، مخدوش می‌گردید. [[خداوند]] به او [[اطمینان]] داد که [[کافران]] و منافقان از نقشه‌های خود طرفی نخواهند بست و بر او لازم است بدون نگرانی از این جهت مأموریت الهی خویش را ابلاغ کند. بر این اساس، پیامبر{{صل}} در هجدهم ذی الحجه و در [[غدیر خم]] به [[مأموریت]] ویژه خود جامه عمل پوشانید و [[علی]]{{ع}} را به عنوان [[رهبر]] [[امت اسلامی]] پس از خود معرفی کرد<ref>ر.ک: [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۹۳-۹۶؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت امام علی (مقاله)|مقاله «امامت امام علی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص ۴۵۰. </ref>.
عالمان شیعه بر این باورند که آیه تبلیغ، در آخرین سال عمر پیامبر و در [[روز]] هجدهم ذی‌حجّه یعنی در [[حجة الوداع]] نازل شده است<ref>ر. ک: [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ص۴۲۱. </ref> و سیاق آن بیانگر این است که پیامبر {{صل}} از جانب خداوند مأموریت یافته بود مطلب بسیار مهمی را به [[مردم]] [[ابلاغ]] کند. اهمیت آن تا حدی است که بدون آن، [[رسالت]] او ناقص و نامقبول خواهد بود. بدیهی است [[پیامبر]] {{صل}} تا آن [[زمان]] همۀ اصول و فروع اسلام را به [[مسلمانان]] [[ابلاغ]] کرده بود و مسلمانان به آنها عمل می‌کردند. تنها مطلبی که به صورت رسمی و عمومی ابلاغ نشده بود مسأله رهبری امت اسلامی پس از پیامبر {{صل}} بود. نگرانی پیامبر {{صل}} این بود که با ابلاغ این [[دستور الهی]]، [[منافقان]] که از هر فرصتی برای ضربه زدن به [[اسلام]] استفاده می‌کردند، چنین وانمود کنند که پیامبر {{صل}} در حقیقت به همان سنت‌های قومی و قبیلگی عمل می‌کند و مسئله [[رهبری]] او نیز که به عنوان امری الهی [[تبلیغ]] می‌شد، ریشه در سنت‌های مزبور دارد. اگر این [[تفکر]] در میان مسلمانان نفوذ می‌کرد، همه تلاش‌های طاقت‌فرسای پیامبر {{صل}} در طول دوران [[نبوت]]، مخدوش می‌گردید. [[خداوند]] به او [[اطمینان]] داد که [[کافران]] و منافقان از نقشه‌های خود طرفی نخواهند بست و بر او لازم است بدون نگرانی از این جهت مأموریت الهی خویش را ابلاغ کند. بر این اساس، پیامبر {{صل}} در هجدهم ذی الحجه و در [[غدیر خم]] به [[مأموریت]] ویژه خود جامه عمل پوشانید و [[علی]] {{ع}} را به عنوان [[رهبر]] [[امت اسلامی]] پس از خود معرفی کرد<ref>ر. ک: [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|امامت در قرآن]]، ص ۹۳-۹۶؛ [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت امام علی (مقاله)|مقاله «امامت امام علی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|دانشنامه کلام اسلامی]]، ص ۴۵۰. </ref>.


در این هنگام پیامبر، مسلمانان را در محلی به نام غدیر خم جمع کرده و [[خطبه]] خواندند. سپس شروع به معرفی حضرت علی{{ع}} به عنوان [[وصی]] و [[جانشینی]] خود کردند. پیامبر ابتدا از [[مردم]] بر [[وحدانیّت]] [[خدا]] و رسالت خود و [[معاد]]، [[تصدیق]] گرفت آن‌گاه فرمود: «من در راه [[سفر]] آخرتم و برای [[گمراه]] نشدن شما [[کتاب خدا]] و عترتم را به یادگار گذاشتم. پروردگارم مرا باخبر کرده که این دو یادگار تا [[روز قیامت]] از هم جدا نخواهند شد. ای مردم! این دو [[امانت]] [[ارزشمند]] را [[حفظ]] کنید چراکه مادامی که به آن [[متوسل]] می‌‌شوید هرگز [[گمراه]] نخواهید شد». در این هنگام [[پیامبر]] دست [[علی]]{{ع}} را بالا برد و فرمود: «ای [[مردم]]! چه کسی بر [[مؤمنان]] از خود آنها سزاوارتر است؟ مردم جواب دادند: [[خدا]] و رسولش داناترند. سپس پیامبر فرمود هر کس که من تاکنون مولای او بودم این علی مولای او است. خداوندا! آن‌کس که علی را [[دوست]] دارد، دوست بدار و آنکه علی را [[دشمن]] میدارد، دشمن بدار! پروردگارا! هر کس را که یاری‌اش می‌کند یاریش کن و [[دشمنان]] او را خوار کن، خدواندا! او را محور [[حقّ]] قرار بده».
در این هنگام پیامبر، مسلمانان را در محلی به نام غدیر خم جمع کرده و [[خطبه]] خواندند. سپس شروع به معرفی حضرت علی {{ع}} به عنوان [[وصی]] و [[جانشینی]] خود کردند. پیامبر ابتدا از [[مردم]] بر [[وحدانیّت]] [[خدا]] و رسالت خود و [[معاد]]، [[تصدیق]] گرفت آن‌گاه فرمود: «من در راه [[سفر]] آخرتم و برای [[گمراه]] نشدن شما [[کتاب خدا]] و عترتم را به یادگار گذاشتم. پروردگارم مرا باخبر کرده که این دو یادگار تا [[روز قیامت]] از هم جدا نخواهند شد. ای مردم! این دو [[امانت]] [[ارزشمند]] را [[حفظ]] کنید چراکه مادامی که به آن [[متوسل]] می‌‌شوید هرگز [[گمراه]] نخواهید شد». در این هنگام [[پیامبر]] دست [[علی]] {{ع}} را بالا برد و فرمود: «ای [[مردم]]! چه کسی بر [[مؤمنان]] از خود آنها سزاوارتر است؟ مردم جواب دادند: [[خدا]] و رسولش داناترند. سپس پیامبر فرمود هر کس که من تاکنون مولای او بودم این علی مولای او است. خداوندا! آن‌کس که علی را [[دوست]] دارد، دوست بدار و آنکه علی را [[دشمن]] میدارد، دشمن بدار! پروردگارا! هر کس را که یاری‌اش می‌کند یاریش کن و [[دشمنان]] او را خوار کن، خدواندا! او را محور [[حقّ]] قرار بده».


[[پیامبر اکرم]]{{صل}} بعد از اعلام [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از مردم خواست تا دیگران را از این امر باخبر کرده و به بزرگان [[اصحاب]] [[امر]] کرد که به علی{{ع}} بابت چنین [[ولایتی]] تبریک بگویند<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۳. </ref>. هنوز جمعیّت متفرّق نشده بود که پیک [[وحی]] فرود آمد و آیۀ {{متن قرآن|الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز كسانى كه كافر شده‏‌اند، از [كارشكنى در] دين شما نوميد گرديده ‏اند. پس، از ايشان مترسيد و از من بترسيد. امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم، و اسلام را براى شما [به عنوان‏] آيينى برگزيدم». سوره مائده، آیه ۳.</ref> را نازل کرد. [[علامه امینی]] با [[نقل]] این واقعه و نزول آیه و خطبۀ پیامبر در غدیر و حوادث مربوط به آن از ۱۱۰ نفر از [[صحابه]] و ۸۴ نفر از [[تابعین]] و ۳۵۶ نفر از روات اهل سنت در طول چهارده قرن، [[واقعۀ غدیر]] و نزول آیه را مربوط به [[امام علی]]{{ع}} می‌‌داند<ref>الغدیر، ج۱ ص ۱۴ تا ۱۵۸، در این زمینه نیز ر. ک: المراجعات، مراجعۀ ۱۲ و تعلیقۀ شمارۀ ۸۹ و ۶۲۷، «آیات الغدیر»، کورانی، ص ۱۷۰، «بحار الأنوار»، ج ۳۷ص ۱۰۸، «احقاق الحق»، ج ۶ ص ۳۴۷ و ج ۱۴ ص ۳۲، «فصلنامۀ طلوع»، شمارۀ ۸-۹ مقالۀ «بررسی دیدگاههای فریقین دربارۀ آیۀ تبلیغ».</ref>.<ref>ر.ک: [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۲۴-۲۶؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۳.</ref>
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} بعد از اعلام [[ولایت]] [[امیرالمؤمنین]] {{ع}} از مردم خواست تا دیگران را از این امر باخبر کرده و به بزرگان [[اصحاب]] [[امر]] کرد که به علی {{ع}} بابت چنین [[ولایتی]] تبریک بگویند<ref>ر. ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۳. </ref>. هنوز جمعیّت متفرّق نشده بود که پیک [[وحی]] فرود آمد و آیۀ {{متن قرآن|الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ دِينِكُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَرَضِيتُ لَكُمُ الْإِسْلَامَ دِينًا}}<ref>«امروز كسانى كه كافر شده‏‌اند، از [كارشكنى در] دين شما نوميد گرديده ‏اند. پس، از ايشان مترسيد و از من بترسيد. امروز دين شما را برايتان كامل و نعمت خود را بر شما تمام گردانيدم، و اسلام را براى شما [به عنوان‏] آيينى برگزيدم». سوره مائده، آیه ۳.</ref> را نازل کرد. [[علامه امینی]] با [[نقل]] این واقعه و نزول آیه و خطبۀ پیامبر در غدیر و حوادث مربوط به آن از ۱۱۰ نفر از [[صحابه]] و ۸۴ نفر از [[تابعین]] و ۳۵۶ نفر از روات اهل سنت در طول چهارده قرن، [[واقعۀ غدیر]] و نزول آیه را مربوط به [[امام علی]] {{ع}} می‌‌داند<ref>الغدیر، ج۱ ص ۱۴ تا ۱۵۸، در این زمینه نیز ر. ک: المراجعات، مراجعۀ ۱۲ و تعلیقۀ شمارۀ ۸۹ و ۶۲۷، «آیات الغدیر»، کورانی، ص ۱۷۰، «بحار الأنوار»، ج ۳۷ص ۱۰۸، «احقاق الحق»، ج ۶ ص ۳۴۷ و ج ۱۴ ص ۳۲، «فصلنامۀ طلوع»، شمارۀ ۸-۹ مقالۀ «بررسی دیدگاههای فریقین دربارۀ آیۀ تبلیغ».</ref>.<ref>ر. ک: [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی ۵ (کتاب)|امام‌شناسی]]، ص:۲۴-۲۶؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۳۳.</ref>


== نزول [[آیه]] در مورد حراست [[پیامبر خدا]] ==
== نزول [[آیه]] در مورد حراست [[پیامبر خدا]] ==
[[اهل سنت]] بر اساس روایاتی متعدد که در [[صحیحین]] و کتاب‌های [[روایی]] دیگر نقل شده، می‌گویند [[پیامبر خدا]]{{صل}} پیش از [[نزول]] این [[آیه]] از ناحیه [[اصحاب]] خود [[حراست]] می‌شد، ولی پس از نزول آن و تضمین [[خداوند]] در مورد [[حفظ جان]] ایشان، [[پیامبر]] [[عذر]] [[نگهبانان]] را خواستند و فرمودند: «بروید، خداوند من را [[حفظ]] خواهد کرد». این [[روایات]] بر فرض احراز صدور، در صدد بیان مورد نزول آیه نیست و با آن منافاتی ندارد، بلکه در آنها تنها استناد پیامبر خدا{{صل}} را به بخشی از این آیه نشان می‌دهد و چون در متن برخی روایات تصریح شده این ترخیص از ناحیه [[رسول خدا]]{{صل}} در [[مدینه]] بوده است، احتمال دارد در فاصله [[غدیرخم]] تا [[وفات پیامبر]] [[خدا]]{{صل}} باشد. در این باره توضیح بیشتری ارائه خواهیم کرد. در این میان، احادیثی دیگر به چشم می‌خورد که از حراست [[ابوطالب]] - [[عموی پیامبر]] - خبر می‌دهد و در آنها آمده که پیامبر خدا{{صل}} پس از نزول این آیه به عموی خود خبر می‌دهند، نیازی به [[نگهبانی]] نیست. اساساً [[مفسران اهل سنت]] این روایات را [[غریب]] دانسته و بر این قول متفق‌اند که چون آیه مذکور [[مدنی]] و در اواخر [[بعثت]] نازل شده است، با حراست ابوطالب در [[مکه]] پیوندی نداشته و ناسازگار است. برخی دیگر در حل این معضل می‌گویند: این آیه دو بار، یک‌بار در مکه در اوایل بعثت و بار دیگر در مدینه در اواخر بعثت، نازل شده است<ref>مانند: آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۲۹.</ref>، لیکن این پاسخ مشکلی را حل نمی‌کند؛ زیرا بر فرضی که این آیه در اوایل بعثت نازل شده باشد، در آن تضمین خداوند بر حفظ پیامبر خدا{{صل}} در اوایل بعثت مطرح است و نیازی به نگهبانی رسول خدا{{صل}} در مدینه توسط یارانشان نخواهد بود تا دوباره [[حضرت]] آنان را ترخیص کنند و بگویند خداوند من را حفظ خواهد کرد؛ البته حراست [[ابوطالب]] از [[رسول خدا]]{{صل}} مسئله‌ای غیر قابل [[انکار]] است<ref>ر.ک: ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۷۹</ref>، ولی [[نزول آیه]] در این باره قابل [[اثبات]] نیست.
[[اهل سنت]] بر اساس روایاتی متعدد که در [[صحیحین]] و کتاب‌های [[روایی]] دیگر نقل شده، می‌گویند [[پیامبر خدا]] {{صل}} پیش از [[نزول]] این [[آیه]] از ناحیه [[اصحاب]] خود [[حراست]] می‌شد، ولی پس از نزول آن و تضمین [[خداوند]] در مورد [[حفظ جان]] ایشان، [[پیامبر]] [[عذر]] [[نگهبانان]] را خواستند و فرمودند: «بروید، خداوند من را [[حفظ]] خواهد کرد». این [[روایات]] بر فرض احراز صدور، در صدد بیان مورد نزول آیه نیست و با آن منافاتی ندارد، بلکه در آنها تنها استناد پیامبر خدا {{صل}} را به بخشی از این آیه نشان می‌دهد و چون در متن برخی روایات تصریح شده این ترخیص از ناحیه [[رسول خدا]] {{صل}} در [[مدینه]] بوده است، احتمال دارد در فاصله [[غدیرخم]] تا [[وفات پیامبر]] [[خدا]] {{صل}} باشد. در این باره توضیح بیشتری ارائه خواهیم کرد. در این میان، احادیثی دیگر به چشم می‌خورد که از حراست [[ابوطالب]] - [[عموی پیامبر]] - خبر می‌دهد و در آنها آمده که پیامبر خدا {{صل}} پس از نزول این آیه به عموی خود خبر می‌دهند، نیازی به [[نگهبانی]] نیست. اساساً [[مفسران اهل سنت]] این روایات را [[غریب]] دانسته و بر این قول متفق‌اند که چون آیه مذکور [[مدنی]] و در اواخر [[بعثت]] نازل شده است، با حراست ابوطالب در [[مکه]] پیوندی نداشته و ناسازگار است. برخی دیگر در حل این معضل می‌گویند: این آیه دو بار، یک‌بار در مکه در اوایل بعثت و بار دیگر در مدینه در اواخر بعثت، نازل شده است<ref>مانند: آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۲۹.</ref>، لیکن این پاسخ مشکلی را حل نمی‌کند؛ زیرا بر فرضی که این آیه در اوایل بعثت نازل شده باشد، در آن تضمین خداوند بر حفظ پیامبر خدا {{صل}} در اوایل بعثت مطرح است و نیازی به نگهبانی رسول خدا {{صل}} در مدینه توسط یارانشان نخواهد بود تا دوباره [[حضرت]] آنان را ترخیص کنند و بگویند خداوند من را حفظ خواهد کرد؛ البته حراست [[ابوطالب]] از [[رسول خدا]] {{صل}} مسئله‌ای غیر قابل [[انکار]] است<ref>ر. ک: ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۷۹</ref>، ولی [[نزول آیه]] در این باره قابل [[اثبات]] نیست.


در برخی [[مصادر اهل سنت]] روایتی دیگر از قول [[ابن عباس]] به چشم می‌خورد که در آن از رسول خدا{{صل}} پرسیده‌اند:
در برخی [[مصادر اهل سنت]] روایتی دیگر از قول [[ابن عباس]] به چشم می‌خورد که در آن از رسول خدا {{صل}} پرسیده‌اند:


«کدام [[آیه]] بر شما گران آمد، [[حضرت]] فرمود: در ایام موسم در [[منا]] بودم و [[مشرکان]] [[عرب]] و سایر [[مردم]] در آنجا بودند، [[جبرائیل]] بر من نازل شد و گفت: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> من برخاستم و ندا دادم. ای مردم، چه کسی من را [[یاری]] می‌کند تا [[پیام]] پروردگارم را برسانم و برای او [[بهشت]] باشد؟ ای مردم، بگویید {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.</ref> و من [[رسول]] خدایم تا [[رستگار]] شده، [[نجات]] یابید و به بهشت روید؛ پس هیچ کس از مرد و [[زن]] و [[کودک]] نبود جز آنکه من را با [[خاک]] و سنگ [[هدف]] قرار دادند و در صورتم آب دهان انداختند و گفتند، [[دروغگو]] است... پس عباس عموی ایشان آمد و حضرت را از دست آنان نجات داد و آنان را به عقب راند»<ref>سیوطی، الدرالمنثور، ج۳، ص۱۷؛ شوکانی، فتح الغدیر، ج۲، ص۶۱؛ آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۲۹۰.</ref>.
«کدام [[آیه]] بر شما گران آمد، [[حضرت]] فرمود: در ایام موسم در [[منا]] بودم و [[مشرکان]] [[عرب]] و سایر [[مردم]] در آنجا بودند، [[جبرائیل]] بر من نازل شد و گفت: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ}}<ref>«ای پیامبر! آنچه را از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده است برسان» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref> من برخاستم و ندا دادم. ای مردم، چه کسی من را [[یاری]] می‌کند تا [[پیام]] پروردگارم را برسانم و برای او [[بهشت]] باشد؟ ای مردم، بگویید {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ}}<ref>«هیچ خدایی جز خداوند نیست» سوره صافات، آیه ۳۵.</ref> و من [[رسول]] خدایم تا [[رستگار]] شده، [[نجات]] یابید و به بهشت روید؛ پس هیچ کس از مرد و [[زن]] و [[کودک]] نبود جز آنکه من را با [[خاک]] و سنگ [[هدف]] قرار دادند و در صورتم آب دهان انداختند و گفتند، [[دروغگو]] است... پس عباس عموی ایشان آمد و حضرت را از دست آنان نجات داد و آنان را به عقب راند»<ref>سیوطی، الدرالمنثور، ج۳، ص۱۷؛ شوکانی، فتح الغدیر، ج۲، ص۶۱؛ آلوسی، روح المعانی، ج۴، ص۲۹۰.</ref>.


اعمش می‌گوید: به همین دلیل [[بنی العباس]] [[افتخار]] می‌کنند و می‌گویند: این آیه که می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}<ref>«بی‌گمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمی‌توانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی می‌کند و او به رهیافتگان داناتر است» سوره قصص، آیه ۵۶.</ref> درباره بنی العباس نازل شده است؛ زیرا [[پیامبر]]{{صل}} می‌خواستند ابوطالب [[هدایت]] شود، ولی [[خداوند]] عباس را هدایت کرد.
اعمش می‌گوید: به همین دلیل [[بنی العباس]] [[افتخار]] می‌کنند و می‌گویند: این آیه که می‌فرماید: {{متن قرآن|إِنَّكَ لَا تَهْدِي مَنْ أَحْبَبْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ يَهْدِي مَنْ يَشَاءُ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ}}<ref>«بی‌گمان تو هر کس را که دوست داری راهنمایی نمی‌توانی کرد امّا خداوند هر کس را بخواهد راهنمایی می‌کند و او به رهیافتگان داناتر است» سوره قصص، آیه ۵۶.</ref> درباره بنی العباس نازل شده است؛ زیرا [[پیامبر]] {{صل}} می‌خواستند ابوطالب [[هدایت]] شود، ولی [[خداوند]] عباس را هدایت کرد.


آثار وضع و [[جعل]] در این [[حدیث]] به خوبی نمایان و ساخته و پرداخته افرادی است که می‌خواهند برای [[بنی العباس]] در برابر [[علویان]] فضیلتی بسازند؛ زیرا:
آثار وضع و [[جعل]] در این [[حدیث]] به خوبی نمایان و ساخته و پرداخته افرادی است که می‌خواهند برای [[بنی العباس]] در برابر [[علویان]] فضیلتی بسازند؛ زیرا:
خط ۲۷: خط ۲۷:
ثانیاً: این [[حدیث]] خبری واحد و مخالف با تمام احادیثی است که در آنها [[حضرت]] دستور می‌دهند، [[نگهبانان]] به خاطر [[وعده]] و تضمین صریح [[خداوند]] بر [[حفظ]] ایشان، [[نگهبانی]] را ترک کنند؛ ولی در این [[روایت]] بر حفظ و نگهبانی عباس تأکید می‌ورزد.
ثانیاً: این [[حدیث]] خبری واحد و مخالف با تمام احادیثی است که در آنها [[حضرت]] دستور می‌دهند، [[نگهبانان]] به خاطر [[وعده]] و تضمین صریح [[خداوند]] بر [[حفظ]] ایشان، [[نگهبانی]] را ترک کنند؛ ولی در این [[روایت]] بر حفظ و نگهبانی عباس تأکید می‌ورزد.


ثالثاً: اگر بر فرض، عباس حضرت را از دست [[مشرکان]] [[نجات]] داده باشد، دلیل به [[ایمان]] وی به [[اسلام]] نیست. وی در اوایل بعثت به [[پیامبر]] ایمان نیاورده و در [[جنگ بدر]] در صف مشرکان بوده است<ref>ر.ک: ابن حجر، الاصابة، ج۳، ص۶۳۱، رقم ۴۵۱۰.</ref>.
ثالثاً: اگر بر فرض، عباس حضرت را از دست [[مشرکان]] [[نجات]] داده باشد، دلیل به [[ایمان]] وی به [[اسلام]] نیست. وی در اوایل بعثت به [[پیامبر]] ایمان نیاورده و در [[جنگ بدر]] در صف مشرکان بوده است<ref>ر. ک: ابن حجر، الاصابة، ج۳، ص۶۳۱، رقم ۴۵۱۰.</ref>.


دسته دیگری از این [[روایات]] به مورد [[نزول آیه]] اشاره دارد. این روایات تنها از دو نفر [[صحابی]] یعنی [[جابر بن عبدالله]] و [[ابوهریره]] نقل شده است.
دسته دیگری از این [[روایات]] به مورد [[نزول آیه]] اشاره دارد. این روایات تنها از دو نفر [[صحابی]] یعنی [[جابر بن عبدالله]] و [[ابوهریره]] نقل شده است.
خط ۳۳: خط ۳۳:
[[ابن ابی حاتم]] به نقل از [[جابر بن عبدالله انصاری]] می‌گوید:
[[ابن ابی حاتم]] به نقل از [[جابر بن عبدالله انصاری]] می‌گوید:


«در [[جنگ]] [[پیامبر خدا]]{{صل}} با بنی‌أنمار، حضرت بر سر چاهی نشستند، پس مردی به نام «[[وارث]]» یا [[غورث بن الحارث]] از [[بنی‌نجار]] قصد کشتن حضرت را کرد... وی نزد پیامبر{{صل}} آمد و گفت: شمشیرت را بده تا بو کنم، پس حضرت آن را به وی دادنده آنگاه دستش لرزید و [[شمشیر]] افتاد. حضرت به او فرمود: خداوند بین تو و آنچه می‌خواستی انجام دهی، مانع شد؛ آنگاه این آیه نازل شد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ...}}<ref>رازی، ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۱۷۳، ح۶۶۱۴. گفته شد این نبرد، جنگ ذات الرقاع بوده که در سال چهارم هجری اتفاق افتاده است.</ref>.
«در [[جنگ]] [[پیامبر خدا]] {{صل}} با بنی‌أنمار، حضرت بر سر چاهی نشستند، پس مردی به نام «[[وارث]]» یا [[غورث بن الحارث]] از [[بنی‌نجار]] قصد کشتن حضرت را کرد... وی نزد پیامبر {{صل}} آمد و گفت: شمشیرت را بده تا بو کنم، پس حضرت آن را به وی دادنده آنگاه دستش لرزید و [[شمشیر]] افتاد. حضرت به او فرمود: خداوند بین تو و آنچه می‌خواستی انجام دهی، مانع شد؛ آنگاه این آیه نازل شد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ...}}<ref>رازی، ابن ابی حاتم، تفسیر القرآن العظیم، ج۴، ص۱۱۷۳، ح۶۶۱۴. گفته شد این نبرد، جنگ ذات الرقاع بوده که در سال چهارم هجری اتفاق افتاده است.</ref>.


این داستان را به این شکل تنها ابن ابی حاتم نقل کرده است؛ از این‌رو، [[ابن کثیر]] در تحلیل این ماجرا می‌گوید: «[[حدیث جابر]] بدین صورت [[غریب]] می‌نماید»<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۷۹.</ref>.
این داستان را به این شکل تنها ابن ابی حاتم نقل کرده است؛ از این‌رو، [[ابن کثیر]] در تحلیل این ماجرا می‌گوید: «[[حدیث جابر]] بدین صورت [[غریب]] می‌نماید»<ref>ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۷۹.</ref>.
خط ۳۹: خط ۳۹:
[[ابن حبان]] و [[ابن مردویه]] به نقل از [[ابوهریره]] همین داستان را به صورتی دیگر نقل کرده‌اند. در این نقل ابوهریره می‌گوید:
[[ابن حبان]] و [[ابن مردویه]] به نقل از [[ابوهریره]] همین داستان را به صورتی دیگر نقل کرده‌اند. در این نقل ابوهریره می‌گوید:


«[[پیامبر اکرم]]{{صل}} در یکی از سفرها برای استراحت در زیر سایه درختی نشستند و [[شمشیر]] خود را بر درخت آویزان کردند. مردی - که گفته می‌شود [[غورث بن حرث]] بوده- با استفاده از [[فرصت]]، شمشیر [[حضرت]] را برداشت و با اشاره به [[پیامبر خدا]]{{صل}} گفت: ای محمد! چه کسی تو را از دست من [[نجات]] می‌دهد؟ حضرت فرمود: [[خداوند]] مانع این کار تو خواهد شد، شمشیر را بیانداز! پس انداخت؛ آنگاه چنین نازل شد: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}<ref>«و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref><ref>سیوطی، اسباب النزول، ص۱۵۲؛ همو، الدر المنثور، ج۳، ص۱۱۹ و نیز ر.ک: ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۷۹.</ref>.
«[[پیامبر اکرم]] {{صل}} در یکی از سفرها برای استراحت در زیر سایه درختی نشستند و [[شمشیر]] خود را بر درخت آویزان کردند. مردی - که گفته می‌شود [[غورث بن حرث]] بوده- با استفاده از [[فرصت]]، شمشیر [[حضرت]] را برداشت و با اشاره به [[پیامبر خدا]] {{صل}} گفت: ای محمد! چه کسی تو را از دست من [[نجات]] می‌دهد؟ حضرت فرمود: [[خداوند]] مانع این کار تو خواهد شد، شمشیر را بیانداز! پس انداخت؛ آنگاه چنین نازل شد: {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}}<ref>«و خداوند تو را از (گزند) مردم در پناه می‌گیرد» سوره مائده، آیه ۶۷.</ref><ref>سیوطی، اسباب النزول، ص۱۵۲؛ همو، الدر المنثور، ج۳، ص۱۱۹ و نیز ر. ک: ابن کثیر، تفسیر القرآن العظیم، ج۲، ص۷۹.</ref>.


همین مضمون از [[محمد بن کعب القرظی]] از [[تابعین]] نیز نقل شده است<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۳، ص۱۱۹، و نیز ر.ک: طبری، جامع البیان، ج۴، ص۳۰۸.</ref>.
همین مضمون از [[محمد بن کعب القرظی]] از [[تابعین]] نیز نقل شده است<ref>سیوطی، الدر المنثور، ج۳، ص۱۱۹، و نیز ر. ک: طبری، جامع البیان، ج۴، ص۳۰۸.</ref>.


اولاً: [[اختلاف]] در نقل این داستان که گفتیم تنها از دو نفر [[صحابی]] نقل شده، از اعتبار آن می‌کاهد.
اولاً: [[اختلاف]] در نقل این داستان که گفتیم تنها از دو نفر [[صحابی]] نقل شده، از اعتبار آن می‌کاهد.


ثانیاً: این داستان با متن [[آیه]] ناسازگار است که در آن، ضمانت بر [[حفظ]] پیامبر خدا{{صل}} به خاطر [[ابلاغ]] پیام‌های [[خدا]] به طور عام (آن‌گونه که [[جمهور]] [[اهل سنت]] بر آن‌اند) و یا پیامی خاص (آن‌گونه که [[شیعیان]] بر آن متفق‌اند) می‌باشد. حضور پیامبر خدا{{صل}} در [[جنگ]] و استفاده یکی از [[دانشمندان]] از فرصت به مسئله [[تبلیغ]] [[احکام خدا]] ارتباطی ندارد.
ثانیاً: این داستان با متن [[آیه]] ناسازگار است که در آن، ضمانت بر [[حفظ]] پیامبر خدا {{صل}} به خاطر [[ابلاغ]] پیام‌های [[خدا]] به طور عام (آن‌گونه که [[جمهور]] [[اهل سنت]] بر آن‌اند) و یا پیامی خاص (آن‌گونه که [[شیعیان]] بر آن متفق‌اند) می‌باشد. حضور پیامبر خدا {{صل}} در [[جنگ]] و استفاده یکی از [[دانشمندان]] از فرصت به مسئله [[تبلیغ]] [[احکام خدا]] ارتباطی ندارد.


افزون بر آن، [[توطئه]] برای [[قتل پیامبر]] خدا{{صل}} پیش از این توسط [[مشرکان]] در [[لیلة المبیت]] در [[مکه]] و نیز از سوی [[منافقان]] در هنگام بازگشت از [[جنگ تبوک]] صورت گرفت؛ بنابراین این توطئه تازگی نداشته تا بر اثر آن در اواخر [[بعثت]] (با توجه به [[زمان]] [[نزول آیه]]) خداوند طبق آیه مذکور ضمانت خود را بر حفظ [[پیامبر]]{{صل}} [[اعلان]] کند.
افزون بر آن، [[توطئه]] برای [[قتل پیامبر]] خدا {{صل}} پیش از این توسط [[مشرکان]] در [[لیلة المبیت]] در [[مکه]] و نیز از سوی [[منافقان]] در هنگام بازگشت از [[جنگ تبوک]] صورت گرفت؛ بنابراین این توطئه تازگی نداشته تا بر اثر آن در اواخر [[بعثت]] (با توجه به [[زمان]] [[نزول آیه]]) خداوند طبق آیه مذکور ضمانت خود را بر حفظ [[پیامبر]] {{صل}} [[اعلان]] کند.


ثالثاً: این جریان با تمام روایاتی که از طریق اهل سنت و [[شیعه]] نقل شده، منافات دارد؛ زیرا در آنها [[نگرانی]] [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} به خاطر [[تبلیغ]] [[دستوری]] بود که بر ایشان نازل شده بود.
ثالثاً: این جریان با تمام روایاتی که از طریق اهل سنت و [[شیعه]] نقل شده، منافات دارد؛ زیرا در آنها [[نگرانی]] [[حضرت رسول اکرم]] {{صل}} به خاطر [[تبلیغ]] [[دستوری]] بود که بر ایشان نازل شده بود.


احتمال دارد [[پیامبر خدا]]{{صل}} که سر تا پای وجودشان را [[باور]] به [[خدا]] فراگرفته و [[توکل]] بی‌مانندی به خدا داشته‌اند، در برخورد با آن مرد بدون آنکه کوچک‌ترین هراسی به خود راه دهند، فرموده باشند: «[[خداوند]] من را [[حفظ]] خواهد کرد» و خداوند هم در [[تأیید]] این [[اندیشه]] تعبیر {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} را نازل کرده باشد. این تعبیر (که ممکن است [[وحی]] غیر [[قرآنی]] بوده باشد) چون با بخشی از [[آیه تبلیغ]] در الفاظ همسان است، موجب شده تا دیگران چنین پندارند که تمام آیه تبلیغ درباره این ماجرا نازل شده است. [[شاهد]] این مطلب دقت در متن گزارش‌هایی است که در این باره رسیده است و به جز در یک [[حدیث]] از [[ابن ابی حاتم]] (که بنا به قول [[ابن کثیر]] [[حدیثی]] [[غریب]] است)، در تمام آنها تنها عبارت {{متن حدیث|فَأَنْزَلَ اللَّهُ‌}} {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} به چشم می‌خورد.
احتمال دارد [[پیامبر خدا]] {{صل}} که سر تا پای وجودشان را [[باور]] به [[خدا]] فراگرفته و [[توکل]] بی‌مانندی به خدا داشته‌اند، در برخورد با آن مرد بدون آنکه کوچک‌ترین هراسی به خود راه دهند، فرموده باشند: «[[خداوند]] من را [[حفظ]] خواهد کرد» و خداوند هم در [[تأیید]] این [[اندیشه]] تعبیر {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} را نازل کرده باشد. این تعبیر (که ممکن است [[وحی]] غیر [[قرآنی]] بوده باشد) چون با بخشی از [[آیه تبلیغ]] در الفاظ همسان است، موجب شده تا دیگران چنین پندارند که تمام آیه تبلیغ درباره این ماجرا نازل شده است. [[شاهد]] این مطلب دقت در متن گزارش‌هایی است که در این باره رسیده است و به جز در یک [[حدیث]] از [[ابن ابی حاتم]] (که بنا به قول [[ابن کثیر]] [[حدیثی]] [[غریب]] است)، در تمام آنها تنها عبارت {{متن حدیث|فَأَنْزَلَ اللَّهُ‌}} {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} به چشم می‌خورد.


[[مفسران اهل سنت]] به دلیل همین [[ضعف‌ها]] در این [[روایات]]، در [[مقام]] [[تفسیر]] این [[آیه]] و بیان [[نزول]] آن به این داستان اکتفا نکرده، در جستجوی مورد [[نزول آیه]] و آنچه [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[مأمور]] به تبلیغ آن شدند، بر آمده‌اند. این موارد مبتنی بر استنباط‌های [[اهل سنت]] بدون استناد به روایات است که با عنوان دسته دوم بدین شرح مورد بررسی قرار می‌گیرند.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]] ص ۱۴۴.</ref>
[[مفسران اهل سنت]] به دلیل همین [[ضعف‌ها]] در این [[روایات]]، در [[مقام]] [[تفسیر]] این [[آیه]] و بیان [[نزول]] آن به این داستان اکتفا نکرده، در جستجوی مورد [[نزول آیه]] و آنچه [[پیامبر اکرم]] {{صل}} [[مأمور]] به تبلیغ آن شدند، بر آمده‌اند. این موارد مبتنی بر استنباط‌های [[اهل سنت]] بدون استناد به روایات است که با عنوان دسته دوم بدین شرح مورد بررسی قرار می‌گیرند.<ref>[[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت]] ص ۱۴۴.</ref>


[[پیامبر اکرم]]{{صل}} هرگاه در بین راه می‌خواست در مکانی استراحت کند، [[اصحاب]]، درختی را پیدا می‌کردند تا پیامبر{{صل}} در سایه آن استراحت کند. روزی بادیه‌نشینی با [[شمشیر]] برهنه بر بالای سر پیامبر{{صل}} آمد و گفت: «چه کسی می‌تواند تو را از دست من [[نجات]] دهد؟» پیامبر{{صل}} گفت: «خدا» در این هنگام دست آن فرد لرزید و شمشیر از دستش بر [[زمین]] افتاد، و [[خداوند]] [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ...}} را بر او نازل کرد<ref>تفسیر طبری، ج۶، ص۳۶۶.</ref>. بر فرض [[درستی]] داستان مزبور، ارتباط معقولی با آیه تبلیغ ندارد، زیرا میان [[دستور خداوند]] به پیامبر{{صل}} در [[تبلیغ]] پیام‌های [[الهی]] به [[مردم]] با حفظ پیامبر{{صل}} از [[شر]] آن بادیه‌نشین، تناسبی وجود ندارد. داستان یادشده تنها با قسمت پایانی آیه {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} تناسب دارد نه با بخش نخست آیه. در این صورت باید در [[نزول آیه]]، صدر و ذیل آن را از هم جدا سازیم. همچنین این وجه با وجه دیگری که درباره [[سبب نزول]] آیه گفته شده، ناسازگار است، و آن اینکه پیامبر{{صل}} وقتی در [[مکه]] بود تا قبل از [[نزول]] این آیه، نگهبانانی داشت که از او [[حفاظت]] می‌کردند، ولی وقتی این [[آیه]] نازل شد [[نگهبانی]] از خود را [[لغو]] کرد. این مطلب از [[سعید بن جبیر]]، [[عبدالله بن شقیق]]، [[محمد بن کعب قرظی]] و [[عایشه]] [[روایت]] شده است. با توجه به این روایت، بسیار بعید است در حالی که از [[پیامبر]]{{صل}} حفاظت می‌شده، فرد بادیه‌نشین توانسته باشد با [[شمشیر]] برهنه بر بالای سر او حاضر شود<ref>الغدیر، ج۱، ص۴۳۹-۴۴۰.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۳۰۵.</ref>.
[[پیامبر اکرم]] {{صل}} هرگاه در بین راه می‌خواست در مکانی استراحت کند، [[اصحاب]]، درختی را پیدا می‌کردند تا پیامبر {{صل}} در سایه آن استراحت کند. روزی بادیه‌نشینی با [[شمشیر]] برهنه بر بالای سر پیامبر {{صل}} آمد و گفت: «چه کسی می‌تواند تو را از دست من [[نجات]] دهد؟» پیامبر {{صل}} گفت: «خدا» در این هنگام دست آن فرد لرزید و شمشیر از دستش بر [[زمین]] افتاد، و [[خداوند]] [[آیه]] {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ...}} را بر او نازل کرد<ref>تفسیر طبری، ج۶، ص۳۶۶.</ref>. بر فرض [[درستی]] داستان مزبور، ارتباط معقولی با آیه تبلیغ ندارد، زیرا میان [[دستور خداوند]] به پیامبر {{صل}} در [[تبلیغ]] پیام‌های [[الهی]] به [[مردم]] با حفظ پیامبر {{صل}} از [[شر]] آن بادیه‌نشین، تناسبی وجود ندارد. داستان یادشده تنها با قسمت پایانی آیه {{متن قرآن|وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ}} تناسب دارد نه با بخش نخست آیه. در این صورت باید در [[نزول آیه]]، صدر و ذیل آن را از هم جدا سازیم. همچنین این وجه با وجه دیگری که درباره [[سبب نزول]] آیه گفته شده، ناسازگار است، و آن اینکه پیامبر {{صل}} وقتی در [[مکه]] بود تا قبل از [[نزول]] این آیه، نگهبانانی داشت که از او [[حفاظت]] می‌کردند، ولی وقتی این [[آیه]] نازل شد [[نگهبانی]] از خود را [[لغو]] کرد. این مطلب از [[سعید بن جبیر]]، [[عبدالله بن شقیق]]، [[محمد بن کعب قرظی]] و [[عایشه]] [[روایت]] شده است. با توجه به این روایت، بسیار بعید است در حالی که از [[پیامبر]] {{صل}} حفاظت می‌شده، فرد بادیه‌نشین توانسته باشد با [[شمشیر]] برهنه بر بالای سر او حاضر شود<ref>الغدیر، ج۱، ص۴۳۹-۴۴۰.</ref>.<ref>[[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[براهین و نصوص امامت (کتاب)|براهین و نصوص امامت]]، ص ۳۰۵.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۶۲: خط ۶۲:
# [[پرونده: 11246.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|'''امامت در قرآن''']]
# [[پرونده: 11246.jpg|22px]] [[محسن اراکی|اراکی، محسن]]، [[امامت در قرآن (کتاب)|'''امامت در قرآن''']]
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت امام علی (مقاله)|مقاله «امامت امام علی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]
# [[پرونده:440259451.jpg|22px]] [[علی ربانی گلپایگانی|ربانی گلپایگانی، علی]]، [[امامت امام علی (مقاله)|مقاله «امامت امام علی»]]، [[دانشنامه کلام اسلامی ج۱ (کتاب)|'''دانشنامه کلام اسلامی ج۱''']]
# [[پرونده: 000052.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]، ، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱''']]
# [[پرونده: 000052.jpg|22px]] [[علی خراسانی|خراسانی، علی]]،، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱ (کتاب)|'''دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱''']]
# [[پرونده:4670311.jpg|22px]] [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی - محمدی (کتاب)|'''امام‌شناسی''']]
# [[پرونده:4670311.jpg|22px]] [[رضا محمدی|محمدی، رضا]]، [[امام‌شناسی - محمدی (کتاب)|'''امام‌شناسی''']]
# [[پرونده:IM009868.jpg|22px]] [[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|'''بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت''']]
# [[پرونده:IM009868.jpg|22px]] [[فتح‌الله نجارزادگان|نجارزادگان، فتح‌الله]]، [[بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت (کتاب)|'''بررسی تطبیقی تفسیر آیات ولایت''']]
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش