پرش به محتوا

شرح صدر در اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
 
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
*شرح صدر / فراخی سینه، ملکه‌ای است که به‌واسطه آن، [[انسان]] می‌تواند امور درشت و سهمگین را تحمّل نماید. [[نبوّت]] برای [[پیامبران]]، [[ولایت]] برای [[اوصیاء]]، [[تبلیغ]] [[دین]] برای [[عالمان]]، و [[ریاست]] برای رؤسا ۔ که جملگی از امور [[عظیم]] می‌باشند، در همین شمار است. بدین ترتیب این ملکه نخست [[انسان]] را به انجام [[وظائف]] سنگین موفّق می‌دارد، و چنانچه در این راه مشکلی روی نمود او را به حلّ آن موفّق می‌نماید؛ و چنانچه آن مشکل حل‌ناشدنی نمود نیز، او را به تحمّل آن موفّق می‌کند.
* شرح صدر / فراخی سینه، ملکه‌ای است که به‌واسطه آن، [[انسان]] می‌تواند امور درشت و سهمگین را تحمّل نماید. [[نبوّت]] برای [[پیامبران]]، [[ولایت]] برای [[اوصیاء]]، [[تبلیغ]] [[دین]] برای [[عالمان]]، و [[ریاست]] برای رؤسا ۔ که جملگی از امور [[عظیم]] می‌باشند، در همین شمار است. بدین ترتیب این ملکه نخست [[انسان]] را به انجام [[وظائف]] سنگین موفّق می‌دارد، و چنانچه در این راه مشکلی روی نمود او را به حلّ آن موفّق می‌نماید؛ و چنانچه آن مشکل حل‌ناشدنی نمود نیز، او را به تحمّل آن موفّق می‌کند.
*به‌واسطه این ملکه، آنان که از فراخی سینه برخوردارند از همّتی [[قوی]] و اراده‌ای پولادین نیز بهره‌مند شده، از [[نشاط]] و سرزندگی برخوردار می‌گردند. آنان گویا در [[زندگی]] با [[غم]] و [[اضطراب]] آشنائی نداشته، بر گذشته [[اندوه]] نمی‌خورند و از [[آینده]] بیمناک نمی‌شوند. از این رو می‌توان گفت که شرح صدر سینه [[انسان]] را همچون دریائی آرام که به تلاطم در نمی‌آید، به [[آرامش]] و وسعت می‌رساند. دریا از آنچه در او می‌افتد نه به تلاطم می‌آید، و نه از آن رنگ می‌پذیرد، و نه از آن کدر و آلوده می‌گردد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۰۷.</ref>.
* به‌واسطه این ملکه، آنان که از فراخی سینه برخوردارند از همّتی [[قوی]] و اراده‌ای پولادین نیز بهره‌مند شده، از [[نشاط]] و سرزندگی برخوردار می‌گردند. آنان گویا در [[زندگی]] با [[غم]] و [[اضطراب]] آشنائی نداشته، بر گذشته [[اندوه]] نمی‌خورند و از [[آینده]] بیمناک نمی‌شوند. از این رو می‌توان گفت که شرح صدر سینه [[انسان]] را همچون دریائی آرام که به تلاطم در نمی‌آید، به [[آرامش]] و وسعت می‌رساند. دریا از آنچه در او می‌افتد نه به تلاطم می‌آید، و نه از آن رنگ می‌پذیرد، و نه از آن کدر و آلوده می‌گردد<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۰۷.</ref>.
*آنان که به [[فضل]] [[خداوند متعال]] از شرح صدر برخوردارند نیز، چنین‌اند؛ آنچه در [[زندگی]] برای آنان روی می‌دهد نه آنان را متلاطم می‌سازد، نه روحشان را کدر و آلوده می‌کند، و نه اندوه‌ها به وجودشان حمله ور می‌گردد. از همین روست که [[حضرت موسی]]{{ع}} چون [[مأمور]] شد که به [[دعوت]] [[فرعون]] شتابد، از [[حضرت حق]] نه درخواست [[لشکر]] کرد و نه [[توان]] مادّی طلب نمود؛ بلکه تنها و تنها ل درخواست نمود که: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي}}<ref>«(موسی) گفت: پروردگارا! سینه‌ام را گشایش بخش و کارم را برای من آسان کن و گرهی از زبانم بگشای تا سخنم را دریابند» سوره طه، آیه ۲۵-۲۸.</ref>. از این [[آیه]]، به‌خوبی استفاده می‌شود که شرح صدر موجب آسانی [[کارها]] و حلّ مشکلات و [[تقویت اراده]] می‌شود؛ و [[آدمی]] را بر [[نفس]] خود مسلّط گردانده در موقع مواجهه با دیگران، او را به بیان مراد خود موفّق می‌نماید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۰۸.</ref>.
* آنان که به [[فضل]] [[خداوند متعال]] از شرح صدر برخوردارند نیز، چنین‌اند؛ آنچه در [[زندگی]] برای آنان روی می‌دهد نه آنان را متلاطم می‌سازد، نه روحشان را کدر و آلوده می‌کند، و نه اندوه‌ها به وجودشان حمله ور می‌گردد. از همین روست که [[حضرت موسی]] {{ع}} چون [[مأمور]] شد که به [[دعوت]] [[فرعون]] شتابد، از [[حضرت حق]] نه درخواست [[لشکر]] کرد و نه [[توان]] مادّی طلب نمود؛ بلکه تنها و تنها ل درخواست نمود که: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسَانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي}}<ref>«(موسی) گفت: پروردگارا! سینه‌ام را گشایش بخش و کارم را برای من آسان کن و گرهی از زبانم بگشای تا سخنم را دریابند» سوره طه، آیه ۲۵-۲۸.</ref>. از این [[آیه]]، به‌خوبی استفاده می‌شود که شرح صدر موجب آسانی [[کارها]] و حلّ مشکلات و [[تقویت اراده]] می‌شود؛ و [[آدمی]] را بر [[نفس]] خود مسلّط گردانده در موقع مواجهه با دیگران، او را به بیان مراد خود موفّق می‌نماید<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۰۸.</ref>.
*و از همین روست که در سخنی منقول از [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} چنین می‌خوانیم:"وسیله [[ریاست]]، سعه صدر است"<ref>{{متن حدیث| آلَةُ الرِّيَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۷۶.</ref>.
* و از همین روست که در سخنی منقول از [[حضرت امیرالمؤمنین]] {{ع}} چنین می‌خوانیم:"وسیله [[ریاست]]، سعه صدر است"<ref>{{متن حدیث| آلَةُ الرِّيَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْرِ}}؛ نهج البلاغه، حکمت ۱۷۶.</ref>.
* [[حضرت حق]] نیز از باب نعمتی که بر [[پیامبر]] خود دارد، بدو متذکر می‌شود که: {{متن قرآن|أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ}}<ref>«آیا به دلت گشایش ندادیم؟» سوره انشراح، آیه ۱.</ref>؛ چه ایشان تنها با سعه صدر است که می‌توانند بار درشت [[نبوّت]] را بر دوش کشیده در این مسیر، مأموریّت [[الهی]] خود را به انجام رسانند.
* [[حضرت حق]] نیز از باب نعمتی که بر [[پیامبر]] خود دارد، بدو متذکر می‌شود که: {{متن قرآن|أَلَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَكَ}}<ref>«آیا به دلت گشایش ندادیم؟» سوره انشراح، آیه ۱.</ref>؛ چه ایشان تنها با سعه صدر است که می‌توانند بار درشت [[نبوّت]] را بر دوش کشیده در این مسیر، مأموریّت [[الهی]] خود را به انجام رسانند.
*در اینجا اشاره به مطلبی دیگر نیز مفید است و کارا؛ و آن اینکه این [[فضیلت]] نسبت به بسیاری دیگر از [[فضائل]] همچون منبع بوده، مایه فیضان و جوشش آن [[فضائل اخلاقی]] خواهد بود. فضائلی همچون [[بخشش]]، [[صبر]]، [[بردباری]]، [[شجاعت]]، [[تواضع]]، [[رحمت]] و... در شمار این [[محاسن]] اخلاقی‌اند؛ که تنها با اتّصاف به شرح صدر می‌توان آنها را به‌دست آورد.
* در اینجا اشاره به مطلبی دیگر نیز مفید است و کارا؛ و آن اینکه این [[فضیلت]] نسبت به بسیاری دیگر از [[فضائل]] همچون منبع بوده، مایه فیضان و جوشش آن [[فضائل اخلاقی]] خواهد بود. فضائلی همچون [[بخشش]]، [[صبر]]، [[بردباری]]، [[شجاعت]]، [[تواضع]]، [[رحمت]] و... در شمار این [[محاسن]] اخلاقی‌اند؛ که تنها با اتّصاف به شرح صدر می‌توان آنها را به‌دست آورد.
*آری! شرح صدر همچون مبنائی است، که این [[فضائل]] براساس آن پدید می‌آید؛ از این رو، همان‌گونه که هیچ ساختمانی بدون پی‌نهادن آن بر [[زمین]] به‌وجود نمی‌آید، و هیچ کِشتی بدون [[زمین]] [[کشاورزی]] پدید نمی‌گردد، این [[فضائل]] نیز بدون شرح صدر پدید نمی‌آید؛ از این رو سالکان می‌بایست با ریاضات [[دینی]] و دعاء و [[توسّل]] به [[انوار]] [[پاک]] چهارده گانه{{عم}}، از این [[نعمت]] بزرگ برخوردار شده به‌هدایت ایشان از وادیِ تنگیِ سینه به فراخنای فراخی آن واصل شوند. [[حضرت حق]] خود در این زمینه می‌فرماید: {{متن قرآن|فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ}}<ref>«خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام می‌گشاید» سوره انعام، آیه ۱۲۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۰۸-۲۰۹.</ref>.
* آری! شرح صدر همچون مبنائی است، که این [[فضائل]] براساس آن پدید می‌آید؛ از این رو، همان‌گونه که هیچ ساختمانی بدون پی‌نهادن آن بر [[زمین]] به‌وجود نمی‌آید، و هیچ کِشتی بدون [[زمین]] [[کشاورزی]] پدید نمی‌گردد، این [[فضائل]] نیز بدون شرح صدر پدید نمی‌آید؛ از این رو سالکان می‌بایست با ریاضات [[دینی]] و دعاء و [[توسّل]] به [[انوار]] [[پاک]] چهارده گانه {{عم}}، از این [[نعمت]] بزرگ برخوردار شده به‌هدایت ایشان از وادیِ تنگیِ سینه به فراخنای فراخی آن واصل شوند. [[حضرت حق]] خود در این زمینه می‌فرماید: {{متن قرآن|فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ يَهْدِيَهُ يَشْرَحْ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ}}<ref>«خداوند هر کس را که بخواهد راهنمایی کند دلش را برای (پذیرش) اسلام می‌گشاید» سوره انعام، آیه ۱۲۵.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۰۸-۲۰۹.</ref>.
*گذشته از این امّا، این [[فضیلت]] سترگ [[اخلاقی]] را ثمره‌ای دیگر است، که اگر از آنچه گذشت [[برتر]] نباشد، بدون تردید از آن کمتر نخواهد بود؛ و آن آن است که فراخ‌سینگان را [[توان]] آن است که [[حق]] را به راحتی پذیرفته با آن به جدال و [[مخالفت]] برنخیزند. [[عقل]] اینان اصول [[حق]] را ادارک می‌کند، و قلبشان آن را در می‌یابد، و وجدانشان به آن ملتزم شده سرانجام آنان را در شمار [[مسلمانان]] واقعی قرار می‌دهد. در این صورت آنان نه به‌واسطه نعمت‌های زودگذر [[دنیا]] به [[شادی]] در می‌آیند، و نه به‌واسطه نقمت‌های آن متلاطم می‌شوند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۰۹.</ref>.
* گذشته از این امّا، این [[فضیلت]] سترگ [[اخلاقی]] را ثمره‌ای دیگر است، که اگر از آنچه گذشت [[برتر]] نباشد، بدون تردید از آن کمتر نخواهد بود؛ و آن آن است که فراخ‌سینگان را [[توان]] آن است که [[حق]] را به راحتی پذیرفته با آن به جدال و [[مخالفت]] برنخیزند. [[عقل]] اینان اصول [[حق]] را ادارک می‌کند، و قلبشان آن را در می‌یابد، و وجدانشان به آن ملتزم شده سرانجام آنان را در شمار [[مسلمانان]] واقعی قرار می‌دهد. در این صورت آنان نه به‌واسطه نعمت‌های زودگذر [[دنیا]] به [[شادی]] در می‌آیند، و نه به‌واسطه نقمت‌های آن متلاطم می‌شوند<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۰۹.</ref>.
*اینان در [[رفتار]] تابع [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} و [[منش]] و روش او هستند<ref>النساء /۴.</ref>، که چون [[فرمان]] یافت تا [[اسلام]] آورَد، بلافاصله فرمود: {{متن قرآن|قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«او گفت: فرمانبردار پروردگار جهانیانم» سوره بقره، آیه ۱۳۱.</ref>؛ همان‌گونه که چون اندوهی بر اینان روی آورد، تنها بر زبان جاری می‌سازند که: {{متن قرآن| إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref>. نه از پذیرش [[حق]] سرباز می‌زنند، و نه وجودشان از [[مصائب]] این [[دنیا]] طوفانی می‌شود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۰۹.</ref>.
* اینان در [[رفتار]] تابع [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} و [[منش]] و روش او هستند<ref>النساء /۴.</ref>، که چون [[فرمان]] یافت تا [[اسلام]] آورَد، بلافاصله فرمود: {{متن قرآن|قَالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«او گفت: فرمانبردار پروردگار جهانیانم» سوره بقره، آیه ۱۳۱.</ref>؛ همان‌گونه که چون اندوهی بر اینان روی آورد، تنها بر زبان جاری می‌سازند که: {{متن قرآن| إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ}}<ref>«ما از آن خداوندیم و به سوی او باز می‌گردیم» سوره بقره، آیه ۱۵۶.</ref>. نه از پذیرش [[حق]] سرباز می‌زنند، و نه وجودشان از [[مصائب]] این [[دنیا]] طوفانی می‌شود<ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۰۹.</ref>.
*کوتاه سخن آنکه شرح صدر نوری است که پهنه عالَم را در نظر فراخ‌سینگان روشن می‌نماید، و تردیدی نیست که هرکس را که از این [[نور]] بهره‌ای نباشد، در ظلمات به‌سر برده [[توان]] [[خروج]] از آن را نخواهد داشت: {{متن قرآن|أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود، چون داستان کسی است در تیرگی‌ها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟» سوره انعام، آیه ۱۲۲.</ref>.
* کوتاه سخن آنکه شرح صدر نوری است که پهنه عالَم را در نظر فراخ‌سینگان روشن می‌نماید، و تردیدی نیست که هرکس را که از این [[نور]] بهره‌ای نباشد، در ظلمات به‌سر برده [[توان]] [[خروج]] از آن را نخواهد داشت: {{متن قرآن|أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود، چون داستان کسی است در تیرگی‌ها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟» سوره انعام، آیه ۱۲۲.</ref>.
*و چه دردناک است که اگر کسی از این [[نور]] سراسر بی‌بهره شد، هیچ‌گاه به [[هدایت]] دست نخواهد یافت؛ چه [[هدایت]] خود [[نور]] است و روشنگر: {{متن قرآن| يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشه‌ای، آن شیشه گویی ستاره‌ای درخشان است کز درخت خجسته زیتونی می‌فروزد که نه خاوری است و نه باختری، نزدیک است روغن آن هر چند آتشی بدان نرسیده برفروزد، نوری است فرا نور» سوره نور، آیه ۳۵.</ref>. و [[حضرت حق]] خود می‌فرماید: {{متن قرآن| وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ}}<ref>«و آنکه خداوند برای او فروغی ننهاده است فروغی نخواهد داشت» سوره نور، آیه ۴۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۰۹-۲۱۰.</ref>.
* و چه دردناک است که اگر کسی از این [[نور]] سراسر بی‌بهره شد، هیچ‌گاه به [[هدایت]] دست نخواهد یافت؛ چه [[هدایت]] خود [[نور]] است و روشنگر: {{متن قرآن| يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَنْ يَشَاءُ}}<ref>«خداوند، نور آسمان‌ها و زمین است، مثل نور او چون چراغدانی است در آن چراغی، آن چراغ در شیشه‌ای، آن شیشه گویی ستاره‌ای درخشان است کز درخت خجسته زیتونی می‌فروزد که نه خاوری است و نه باختری، نزدیک است روغن آن هر چند آتشی بدان نرسیده برفروزد، نوری است فرا نور» سوره نور، آیه ۳۵.</ref>. و [[حضرت حق]] خود می‌فرماید: {{متن قرآن| وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ}}<ref>«و آنکه خداوند برای او فروغی ننهاده است فروغی نخواهد داشت» سوره نور، آیه ۴۰.</ref><ref>[[حسین مظاهری|مظاهری، حسین]]، [[دانش اخلاق اسلامی ج۲ (کتاب)|دانش اخلاق اسلامی]]، ج۲، ص ۲۰۹-۲۱۰.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش