پرش به محتوا

شناخت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۵۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲
جز
جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵، مرحله دوم)
خط ۸: خط ۸:
'''شناخت''' از مفاهیم [[بدیهی]] است و قابل تعریف [[حقیقی]] نیست، به [[دلیل]] اینکه گفته اند: ما همه چیز را به [[علم]] می‌‌شناسیم، اگر [[علم]] را به [[علم]] بخواهیم تعریف نماییم این تعریف دوری خواهد بود، و اگر به غیر [[علم]] بخواهیم بشناسیم چیزی نیست که با آن [[علم]] را بتوان [[شناخت]]. پس آنچه در تعریف [[شناخت]] یا [[علم]] گفته می‌‌شود، تعریف لفظی است. از جمله تعاریف لفظی این است که [[شناخت]]، عبارت است از: [[آگاهی]] و یا [[راه پیدا کردن به واقعیّت]]<ref>شناخت شناسى در قرآن، ص 126.</ref>. در این مدخل، [[جهان بینی]] و [[شناختهای کلّی انسان]] در باب [[معرفت]] مدّ نظر بوده، موارد دیگر در مدخل [[شعور]]، [[علم]] و موضوعات خود بحث خواهد شد و از واژه‌ها و مشتقّات «حسب»، «عرف»، «[[فقه]]»، «[[ظنّ]]»، «[[علم]]»، «[[سمع]]»، «[[درک]]»، «[[رأی]]»، «[[بصر]]»، «[[یقین]]» و آنچه که بر [[شناخت]] دلالت دارد، استفاده شده است<ref>[[فرهنگ قرآن (کتاب)|فرهنگ قرآن]]، واژه «شناخت».</ref>.
'''شناخت''' از مفاهیم [[بدیهی]] است و قابل تعریف [[حقیقی]] نیست، به [[دلیل]] اینکه گفته اند: ما همه چیز را به [[علم]] می‌‌شناسیم، اگر [[علم]] را به [[علم]] بخواهیم تعریف نماییم این تعریف دوری خواهد بود، و اگر به غیر [[علم]] بخواهیم بشناسیم چیزی نیست که با آن [[علم]] را بتوان [[شناخت]]. پس آنچه در تعریف [[شناخت]] یا [[علم]] گفته می‌‌شود، تعریف لفظی است. از جمله تعاریف لفظی این است که [[شناخت]]، عبارت است از: [[آگاهی]] و یا [[راه پیدا کردن به واقعیّت]]<ref>شناخت شناسى در قرآن، ص 126.</ref>. در این مدخل، [[جهان بینی]] و [[شناختهای کلّی انسان]] در باب [[معرفت]] مدّ نظر بوده، موارد دیگر در مدخل [[شعور]]، [[علم]] و موضوعات خود بحث خواهد شد و از واژه‌ها و مشتقّات «حسب»، «عرف»، «[[فقه]]»، «[[ظنّ]]»، «[[علم]]»، «[[سمع]]»، «[[درک]]»، «[[رأی]]»، «[[بصر]]»، «[[یقین]]» و آنچه که بر [[شناخت]] دلالت دارد، استفاده شده است<ref>[[فرهنگ قرآن (کتاب)|فرهنگ قرآن]]، واژه «شناخت».</ref>.


==واژه‌شناسی لغوی==
== واژه‌شناسی لغوی ==
*واژه "[[شناخت]]" اسم مصدر از شناختن<ref>لغت‌نامه، ج۹، ص۱۲۷۸۹،»شناخت».</ref> و برابر [[عربی]] آن "[[معرفت]]" است<ref>آموزش فلسفه، ج۱، ص۱۳۶؛ نک: فرهنگ فلسفی، ص ۴۷۹؛ التحقیق، ج۸، ص۱۱۷، «عرف».</ref>. [[شناخت]] از مفاهیم [[بدیهی]] و بی‌نیاز از تعریف است، از این‌رو تعریف‌های [[شناخت]] لفظی‌اند، نه [[حقیقی]]<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص ۸۷؛ شناخت از دیدگاه قرآن، ص ۷۶ - ۷۸.</ref>. [[بی‌نیازی]] [[شناخت]] از تعریف به معنای [[بی‌نیازی]] آن از تحلیل نیست<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۸۷ - ۸۸.</ref>. در تعریف [[شناخت]] گفته‌اند دریافت چیزی از راه حواس یا از راه دیگر و حصول [[تصور]] آن<ref>فرهنگ فلسفی، ص۵۹۹.</ref>، یا [[آگاهی]] به واقعیت و راه یافتن به آن است <ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۸۷.</ref>. به نظر برخی، [[علم]] و [[معرفت]] فرق دارند، زیرا [[معرفت]]، [[آگاهی]] تفصیلی به ذات چیزی است، برخلاف [[علم]] که [[آگاهی]] اجمالی به چیزی از راه دانستن حالات آن است<ref>بصائر ذوی التمییز، ج۴، ص۴۹ - ۵۱.</ref>. به تعبیری، [[معرفت]]، [[ادراک]] جزئی و [[علم]]، [[ادراک کلی]] است<ref> معجم الفروق اللغویه، ص۵۰۰.</ref>.
* واژه "[[شناخت]]" اسم مصدر از شناختن<ref>لغت‌نامه، ج۹، ص۱۲۷۸۹،»شناخت».</ref> و برابر [[عربی]] آن "[[معرفت]]" است<ref>آموزش فلسفه، ج۱، ص۱۳۶؛ نک: فرهنگ فلسفی، ص ۴۷۹؛ التحقیق، ج۸، ص۱۱۷، «عرف».</ref>. [[شناخت]] از مفاهیم [[بدیهی]] و بی‌نیاز از تعریف است، از این‌رو تعریف‌های [[شناخت]] لفظی‌اند، نه [[حقیقی]]<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص ۸۷؛ شناخت از دیدگاه قرآن، ص ۷۶ - ۷۸.</ref>. [[بی‌نیازی]] [[شناخت]] از تعریف به معنای [[بی‌نیازی]] آن از تحلیل نیست<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۸۷ - ۸۸.</ref>. در تعریف [[شناخت]] گفته‌اند دریافت چیزی از راه حواس یا از راه دیگر و حصول [[تصور]] آن<ref>فرهنگ فلسفی، ص۵۹۹.</ref>، یا [[آگاهی]] به واقعیت و راه یافتن به آن است <ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۸۷.</ref>. به نظر برخی، [[علم]] و [[معرفت]] فرق دارند، زیرا [[معرفت]]، [[آگاهی]] تفصیلی به ذات چیزی است، برخلاف [[علم]] که [[آگاهی]] اجمالی به چیزی از راه دانستن حالات آن است<ref>بصائر ذوی التمییز، ج۴، ص۴۹ - ۵۱.</ref>. به تعبیری، [[معرفت]]، [[ادراک]] جزئی و [[علم]]، [[ادراک کلی]] است<ref> معجم الفروق اللغویه، ص۵۰۰.</ref>.
*برخی از [[دانشمندان]] میان [[علم]] و [[معرفت]] تفاوتی نگذاشته و یکی را به جای دیگری به کار برده <ref>نک: معرفت‌شناسی در قرآن، ص۸۷.</ref> و [[علم]] را دارای مراتبی می‌دانند که [[برترین]] مرتبه آن معرفتی‌است که با [[مشاهده]] [[جمال]] و جلال [[عالم هستی]]، [[ایمان]] [[اطمینان]] بخش و [[پویایی]] را در [[درون انسان]] به وجود آورده و [[حیات]] وی را هدفدار می‌سازد<ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۹۹.</ref>.
* برخی از [[دانشمندان]] میان [[علم]] و [[معرفت]] تفاوتی نگذاشته و یکی را به جای دیگری به کار برده <ref>نک: معرفت‌شناسی در قرآن، ص۸۷.</ref> و [[علم]] را دارای مراتبی می‌دانند که [[برترین]] مرتبه آن معرفتی‌است که با [[مشاهده]] [[جمال]] و جلال [[عالم هستی]]، [[ایمان]] [[اطمینان]] بخش و [[پویایی]] را در [[درون انسان]] به وجود آورده و [[حیات]] وی را هدفدار می‌سازد<ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۹۹.</ref>.
*مراد از [[شناخت]] [[حقیقی]] و مورد نظر [[قرآن]] همین مرتبه است که از آن به "[[یقین]]" نیز تعبیر کرده است، زیرا مقصود از [[یقین]]، [[شناخت]] مصون از [[اشتباه]] و دگرگونی است<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۱۱.</ref>. به هر تقدیر، این مقاله در پی [[تبیین]] [[شناخت]] [[حقیقی]] و اختیاری از هستی، همراه با [[روشنایی]] درونی است <ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۲۲۸.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* مراد از [[شناخت]] [[حقیقی]] و مورد نظر [[قرآن]] همین مرتبه است که از آن به "[[یقین]]" نیز تعبیر کرده است، زیرا مقصود از [[یقین]]، [[شناخت]] مصون از [[اشتباه]] و دگرگونی است<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۱۱.</ref>. به هر تقدیر، این مقاله در پی [[تبیین]] [[شناخت]] [[حقیقی]] و اختیاری از هستی، همراه با [[روشنایی]] درونی است <ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۲۲۸.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.


==[[شناخت]] در [[قرآن]]==
== [[شناخت]] در [[قرآن]] ==
* [[قرآن کریم]] به این نکته مهم تصریح می‌کند که شناخت‌های اصیل و [[اهل]] آن همواره در اقلیت‌اند: {{متن قرآن|مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«ما آن دو را جز به حقّ نیافریده‌ایم ولی بیشتر آنان نمی‌دانند» سوره دخان، آیه ۳۹.</ref>؛ {{متن قرآن|لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«به یقین آفرینش آسمان‌ها و زمین بزرگ‌تر از آفرینش مردم است اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره غافر، آیه ۵۷.</ref> [[حق]] در [[آیه]] اشاره به [[هدف]] صحیح [[آفرینش]] و [[آزمایش]] [[انسان‌ها]] و [[قانون]] [[تکامل]] و اصول [[عدالت]] است؛ ولی بیشتر آنان این حقایق را نمی‌دانند<ref>نمونه، ج ۲۱، ص ۱۹۴؛ نک: الجدید، ج ۶، ص ۳۹۳؛ الفرقان، ج ۲۶، ص ۴۲۰.</ref>. نادر بودن شناخت‌های اصیل به سبب آفات فراوانی است که در مسیر آن قرار دارند و این ندرت در حوزه‌های [[شناخت]] [[انسان]]، [[جهان]] و [[مبدأ و معاد]]، در همه [[تاریخ]] و همه [[جوامع]] مشهود است.
* [[قرآن کریم]] به این نکته مهم تصریح می‌کند که شناخت‌های اصیل و [[اهل]] آن همواره در اقلیت‌اند: {{متن قرآن|مَا خَلَقْنَاهُمَا إِلَّا بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«ما آن دو را جز به حقّ نیافریده‌ایم ولی بیشتر آنان نمی‌دانند» سوره دخان، آیه ۳۹.</ref>؛ {{متن قرآن|لَخَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«به یقین آفرینش آسمان‌ها و زمین بزرگ‌تر از آفرینش مردم است اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره غافر، آیه ۵۷.</ref> [[حق]] در [[آیه]] اشاره به [[هدف]] صحیح [[آفرینش]] و [[آزمایش]] [[انسان‌ها]] و [[قانون]] [[تکامل]] و اصول [[عدالت]] است؛ ولی بیشتر آنان این حقایق را نمی‌دانند<ref>نمونه، ج ۲۱، ص ۱۹۴؛ نک: الجدید، ج ۶، ص ۳۹۳؛ الفرقان، ج ۲۶، ص ۴۲۰.</ref>. نادر بودن شناخت‌های اصیل به سبب آفات فراوانی است که در مسیر آن قرار دارند و این ندرت در حوزه‌های [[شناخت]] [[انسان]]، [[جهان]] و [[مبدأ و معاد]]، در همه [[تاریخ]] و همه [[جوامع]] مشهود است.
*در دوره معاصر با [[هجوم]] [[افکار]] مارکسیستی و مادیگرا و مطرح شدن مطالعات و اصطلاحات نو، مانند [[جهان‌بینی]] و [[ایدئولوژی]] رئالیسم و ایده‌آلیسم، شناخت‌شناسی به مثابه مسئله‌ای بنیادی در مباحث و مناظرات مورد توجه قرار گرفت و نواندیشان [[دینی]] از حوزه و [[دانشگاه]] برای رویارویی با مادی‌گرایی، [[شناخت]] را از نگاه [[اسلام]] و [[قرآن]] بررسی کردند تا برای [[اثبات وجود خدا]] و [[توحید]] مبنا قرار گیرد.
* در دوره معاصر با [[هجوم]] [[افکار]] مارکسیستی و مادیگرا و مطرح شدن مطالعات و اصطلاحات نو، مانند [[جهان‌بینی]] و [[ایدئولوژی]] رئالیسم و ایده‌آلیسم، شناخت‌شناسی به مثابه مسئله‌ای بنیادی در مباحث و مناظرات مورد توجه قرار گرفت و نواندیشان [[دینی]] از حوزه و [[دانشگاه]] برای رویارویی با مادی‌گرایی، [[شناخت]] را از نگاه [[اسلام]] و [[قرآن]] بررسی کردند تا برای [[اثبات وجود خدا]] و [[توحید]] مبنا قرار گیرد.
*در [[قرآن کریم]] مشتقات واژه [[معرفت]] فراوان درباره آگاهی‌های مشخص به کار رفته‌اند؛ مانند {{متن قرآن|وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ}}<ref>«و اگر می‌خواستیم آنان را به تو نشان می‌دادیم آنگاه آنان را به چهره می‌شناختی و آنان را با آهنگ گفتار می‌شناسی و خداوند کردارهای شما را می‌داند» سوره محمد، آیه ۳۰.</ref>؛ همچنین واژگان بسیار دیگری را در [[ارتباط]] با [[شناخت]] می‌توان بررسی کرد؛ واژگانی مانند:
* در [[قرآن کریم]] مشتقات واژه [[معرفت]] فراوان درباره آگاهی‌های مشخص به کار رفته‌اند؛ مانند {{متن قرآن|وَلَوْ نَشَاءُ لَأَرَيْنَاكَهُمْ فَلَعَرَفْتَهُمْ بِسِيمَاهُمْ وَلَتَعْرِفَنَّهُمْ فِي لَحْنِ الْقَوْلِ وَاللَّهُ يَعْلَمُ أَعْمَالَكُمْ}}<ref>«و اگر می‌خواستیم آنان را به تو نشان می‌دادیم آنگاه آنان را به چهره می‌شناختی و آنان را با آهنگ گفتار می‌شناسی و خداوند کردارهای شما را می‌داند» سوره محمد، آیه ۳۰.</ref>؛ همچنین واژگان بسیار دیگری را در [[ارتباط]] با [[شناخت]] می‌توان بررسی کرد؛ واژگانی مانند:
:* [[علم]] {{متن قرآن|عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ وَأَخَّرَتْ}}<ref>«هر کس داند که چه کرده و چه نکرده است» سوره انفطار، آیه ۵.</ref>،  
:* [[علم]] {{متن قرآن|عَلِمَتْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ وَأَخَّرَتْ}}<ref>«هر کس داند که چه کرده و چه نکرده است» سوره انفطار، آیه ۵.</ref>،  
:* [[تفکّر]] {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«از تو درباره شراب و قمار می‌پرسند، بگو در این دو، گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم (نهفته) است. امّا گناه آنها از سود آنها بزرگ‌تر است و از تو می‌پرسند چه چیزی را ببخشند؟ بگو افزون بر نیاز (سالانه) را؛ این‌گونه خداوند برای شما آیات (خود) را روشن می‌گوید باشد که شما بیندیشید» سوره بقره، آیه ۲۱۹.</ref>،  
:* [[تفکّر]] {{متن قرآن|يَسْأَلُونَكَ عَنِ الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ قُلْ فِيهِمَا إِثْمٌ كَبِيرٌ وَمَنَافِعُ لِلنَّاسِ وَإِثْمُهُمَا أَكْبَرُ مِنْ نَفْعِهِمَا وَيَسْأَلُونَكَ مَاذَا يُنْفِقُونَ قُلِ الْعَفْوَ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«از تو درباره شراب و قمار می‌پرسند، بگو در این دو، گناهی بزرگ و سودهایی برای مردم (نهفته) است. امّا گناه آنها از سود آنها بزرگ‌تر است و از تو می‌پرسند چه چیزی را ببخشند؟ بگو افزون بر نیاز (سالانه) را؛ این‌گونه خداوند برای شما آیات (خود) را روشن می‌گوید باشد که شما بیندیشید» سوره بقره، آیه ۲۱۹.</ref>،  
:* [[تعقل]] {{متن قرآن|فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«باری، گفتیم با پاره‌ای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۷۳.</ref>،  
:* [[تعقل]] {{متن قرآن|فَقُلْنَا اضْرِبُوهُ بِبَعْضِهَا كَذَلِكَ يُحْيِي اللَّهُ الْمَوْتَى وَيُرِيكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«باری، گفتیم با پاره‌ای از آن (گاو) بر این (کشته) بزنید، این چنین خداوند مردگان را زنده می‌کند و نشانه‌های خود را به شما نشان می‌دهد، باشد که خرد ورزید» سوره بقره، آیه ۷۳.</ref>،  
:* [[تدبّر]] {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا}}<ref>«آیا به قرآن نیک نمی‌اندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند می‌بود در آن اختلاف بسیار می‌یافتند» سوره نساء، آیه ۸۲.</ref>،
:* [[تدبّر]] {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلَافًا كَثِيرًا}}<ref>«آیا به قرآن نیک نمی‌اندیشند که اگر از سوی (کسی) جز خداوند می‌بود در آن اختلاف بسیار می‌یافتند» سوره نساء، آیه ۸۲.</ref>،
:*تبیّن {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>«به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref>،
:* تبیّن {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>«به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref>،
:*تذکّر {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ}}<ref>«و ما فرعونیان را به خشکسالی‌ها و کاستی فرآورده‌ها دچار کردیم باشد که در یاد گیرند» سوره اعراف، آیه ۱۳۰.</ref>،
:* تذکّر {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ}}<ref>«و ما فرعونیان را به خشکسالی‌ها و کاستی فرآورده‌ها دچار کردیم باشد که در یاد گیرند» سوره اعراف، آیه ۱۳۰.</ref>،
:* [[هدایت]] {{متن قرآن|وَأَهْدِيَكَ إِلَى رَبِّكَ فَتَخْشَى}}<ref>«و تو را به سوی پروردگارت رهنمایی کنم تا خداترس گردی؟» سوره نازعات، آیه ۱۹.</ref>،
:* [[هدایت]] {{متن قرآن|وَأَهْدِيَكَ إِلَى رَبِّكَ فَتَخْشَى}}<ref>«و تو را به سوی پروردگارت رهنمایی کنم تا خداترس گردی؟» سوره نازعات، آیه ۱۹.</ref>،
:* [[رشد]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا بِهِ عَالِمِينَ}}<ref>«و بی‌گمان پیش از آن به ابراهیم کاردانی (در خور) وی را ارزانی داشتیم و به (شایستگی) او دانا بودیم» سوره انبیاء، آیه ۵۱.</ref><ref>مجمع البیان، ج۷، ص۸۳.</ref>
:* [[رشد]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِنْ قَبْلُ وَكُنَّا بِهِ عَالِمِينَ}}<ref>«و بی‌گمان پیش از آن به ابراهیم کاردانی (در خور) وی را ارزانی داشتیم و به (شایستگی) او دانا بودیم» سوره انبیاء، آیه ۵۱.</ref><ref>مجمع البیان، ج۷، ص۸۳.</ref>
:* [[حکمت]] {{متن قرآن|رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای» سوره بقره، آیه ۱۲۹.</ref>،  
:* [[حکمت]] {{متن قرآن|رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ}}<ref>«پروردگارا! و در میان آنان از خودشان پیامبری را که آیه‌هایت را برای آنها می‌خواند و به آنان کتاب (آسمانی) و فرزانگی می‌آموزد و به آنها پاکیزگی می‌بخشد، برانگیز! بی‌گمان تویی که پیروزمند فرزانه‌ای» سوره بقره، آیه ۱۲۹.</ref>،  
:* [[فقه]] {{متن قرآن|قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ}}<ref>«بگو: او تواناست که عذابی آسمانی یا زمینی بر شما برانگیزد یا شما را گروه گروه به جان هم اندازد و رنج برخی از شما را به برخی دیگر بچشاند؛ بنگر چگونه آیات را گونه گون می‌آوریم باشد که آنان دریابند» سوره انعام، آیه ۶۵.</ref>،
:* [[فقه]] {{متن قرآن|قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ}}<ref>«بگو: او تواناست که عذابی آسمانی یا زمینی بر شما برانگیزد یا شما را گروه گروه به جان هم اندازد و رنج برخی از شما را به برخی دیگر بچشاند؛ بنگر چگونه آیات را گونه گون می‌آوریم باشد که آنان دریابند» سوره انعام، آیه ۶۵.</ref>،
:* [[رؤیت]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ}}<ref>«آیا ندیده‌ای که خداوند آسمان‌ها و زمین را راستین آفریده است؟ اگر بخواهد شما را از میان می‌برد و آفریدگانی نو می‌آورد؟» سوره ابراهیم، آیه ۱۹.</ref>،
:* [[رؤیت]] {{متن قرآن|أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ إِنْ يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَأْتِ بِخَلْقٍ جَدِيدٍ}}<ref>«آیا ندیده‌ای که خداوند آسمان‌ها و زمین را راستین آفریده است؟ اگر بخواهد شما را از میان می‌برد و آفریدگانی نو می‌آورد؟» سوره ابراهیم، آیه ۱۹.</ref>،
:*نظر {{متن قرآن|مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كَانَا يَأْكُلَانِ الطَّعَامَ انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآيَاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ}}<ref>«مسیح پسر مریم جز پیامبری نبود که پیش از او (نیز) پیامبران (بسیار) گذشتند و مادر او زنی بسیار راستکردار بود؛ هر دو غذا می‌خوردند؛ بنگر چگونه آیات (خویش) را برای آنان روشن می‌داریم سپس بنگر به کجا باز گردانده می‌شوند!» سوره مائده، آیه ۷۵.</ref>،
:* نظر {{متن قرآن|مَا الْمَسِيحُ ابْنُ مَرْيَمَ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ وَأُمُّهُ صِدِّيقَةٌ كَانَا يَأْكُلَانِ الطَّعَامَ انْظُرْ كَيْفَ نُبَيِّنُ لَهُمُ الْآيَاتِ ثُمَّ انْظُرْ أَنَّى يُؤْفَكُونَ}}<ref>«مسیح پسر مریم جز پیامبری نبود که پیش از او (نیز) پیامبران (بسیار) گذشتند و مادر او زنی بسیار راستکردار بود؛ هر دو غذا می‌خوردند؛ بنگر چگونه آیات (خویش) را برای آنان روشن می‌داریم سپس بنگر به کجا باز گردانده می‌شوند!» سوره مائده، آیه ۷۵.</ref>،
:* [[یقین]] {{متن قرآن|وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ}}<ref>«و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.</ref>،
:* [[یقین]] {{متن قرآن|وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ}}<ref>«و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.</ref>،
:* [[نور]] {{متن قرآن|أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«آیا کسی که خداوند دلش را برای اسلام گشاده داشته است و او از پروردگار خویش با خود فروغی دارد (چون سنگدلان بی‌فروغ است)؟ بنابراین وای بر سخت‌دلان در یاد خداوند! آنان در گمراهی آشکارند» سوره زمر، آیه ۲۲.</ref>،
:* [[نور]] {{متن قرآن|أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«آیا کسی که خداوند دلش را برای اسلام گشاده داشته است و او از پروردگار خویش با خود فروغی دارد (چون سنگدلان بی‌فروغ است)؟ بنابراین وای بر سخت‌دلان در یاد خداوند! آنان در گمراهی آشکارند» سوره زمر، آیه ۲۲.</ref>،
:* [[بصیرت]] {{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ}}<ref>«بی‌گمان بینش‌هایی از (سوی) پروردگارتان به شما رسیده است پس هر کس بینا شد به سود خود اوست و آنکه کور (دل) گشت به زیان وی است و من بر شما نگهبان نیستم» سوره انعام، آیه ۱۰۴.</ref>،
:* [[بصیرت]] {{متن قرآن|قَدْ جَاءَكُمْ بَصَائِرُ مِنْ رَبِّكُمْ فَمَنْ أَبْصَرَ فَلِنَفْسِهِ وَمَنْ عَمِيَ فَعَلَيْهَا وَمَا أَنَا عَلَيْكُمْ بِحَفِيظٍ}}<ref>«بی‌گمان بینش‌هایی از (سوی) پروردگارتان به شما رسیده است پس هر کس بینا شد به سود خود اوست و آنکه کور (دل) گشت به زیان وی است و من بر شما نگهبان نیستم» سوره انعام، آیه ۱۰۴.</ref>،
:* [[شعور]] {{متن قرآن|يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«با خداوند و با کسانی که ایمان دارند فریب می‌ورزند در حالی که جز خود را نمی‌فریبند و در نمی‌یابند» سوره بقره، آیه ۹.</ref>،
:* [[شعور]] {{متن قرآن|يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلَّا أَنْفُسَهُمْ وَمَا يَشْعُرُونَ}}<ref>«با خداوند و با کسانی که ایمان دارند فریب می‌ورزند در حالی که جز خود را نمی‌فریبند و در نمی‌یابند» سوره بقره، آیه ۹.</ref>،
:*اولواالالباب {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref>«آیا کسی که می‌داند آنچه از پروردگارت بر تو فرو فرستاده شده حقّ است همگون کسی است که کوردل است؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند؛» سوره رعد، آیه ۱۹.</ref>،
:* اولواالالباب {{متن قرآن|أَفَمَنْ يَعْلَمُ أَنَّمَا أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِن رَبِّكَ الْحَقُّ كَمَنْ هُوَ أَعْمَى إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ}}<ref>«آیا کسی که می‌داند آنچه از پروردگارت بر تو فرو فرستاده شده حقّ است همگون کسی است که کوردل است؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند؛» سوره رعد، آیه ۱۹.</ref>،
:*اولواالنُّهی {{متن قرآن|كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِأُولِي النُّهَى}}<ref>«بخورید و چارپایانتان را بچرانید! بی‌گمان در آن برای خردمندان نشانه‌هایی است» سوره طه، آیه ۵۴.</ref>
:* اولواالنُّهی {{متن قرآن|كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِأُولِي النُّهَى}}<ref>«بخورید و چارپایانتان را بچرانید! بی‌گمان در آن برای خردمندان نشانه‌هایی است» سوره طه، آیه ۵۴.</ref>
* و دو واژه: [[شک]] {{متن قرآن|وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُرِيبٍ}}<ref>«و میان آنان و آنچه آرزو می‌کنند فاصله افکنده می‌شود چنان که با همگنان آنان (نیز) پیش‌تر چنین شده بود زیرا آنان در دودلی گمان‌انگیزی بودند» سوره سبأ، آیه ۵۴.</ref> و [[ظن]] {{متن قرآن|قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنْزَلَ هَؤُلَاءِ إِلَّا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ بَصَائِرَ وَإِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا فِرْعَوْنُ مَثْبُورًا}}<ref>«(موسی) گفت: نیک می‌دانی این (معجزه) ها را که روشنگرند جز پروردگار آسمان‌ها و زمین نفرستاده است و من تو را ای فرعون! نابود شدنی می‌دانم» سوره اسراء، آیه ۱۰۲.</ref> که بر شناخت‌های نامعتبر دلالت دارند<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* و دو واژه: [[شک]] {{متن قرآن|وَحِيلَ بَيْنَهُمْ وَبَيْنَ مَا يَشْتَهُونَ كَمَا فُعِلَ بِأَشْيَاعِهِمْ مِنْ قَبْلُ إِنَّهُمْ كَانُوا فِي شَكٍّ مُرِيبٍ}}<ref>«و میان آنان و آنچه آرزو می‌کنند فاصله افکنده می‌شود چنان که با همگنان آنان (نیز) پیش‌تر چنین شده بود زیرا آنان در دودلی گمان‌انگیزی بودند» سوره سبأ، آیه ۵۴.</ref> و [[ظن]] {{متن قرآن|قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنْزَلَ هَؤُلَاءِ إِلَّا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ بَصَائِرَ وَإِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا فِرْعَوْنُ مَثْبُورًا}}<ref>«(موسی) گفت: نیک می‌دانی این (معجزه) ها را که روشنگرند جز پروردگار آسمان‌ها و زمین نفرستاده است و من تو را ای فرعون! نابود شدنی می‌دانم» سوره اسراء، آیه ۱۰۲.</ref> که بر شناخت‌های نامعتبر دلالت دارند<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.


==امکان [[شناخت]]==
== امکان [[شناخت]] ==
* [[معرفت]] از لحاظ مفهوم در نهایت روشنی و از جهت کُنْه و ژرفای آن، در نهایت ابهام است<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۵۵.</ref>، از این‌رو درباره امکان شناختِ وجود یا عجز از آن در [[فلسفه]] بحث شده است؛ به این معنا که آیا [[انسان]] توان [[ادراک]] حقایق را دارد و به [[راستی]] و درستیِ دانسته‌هایش مطمئن می‌شود، یا آنکه توان [[معرفت]] ندارد و [[شناخت]] حقایق برایش ممکن نیست یا [[شناخت]] او در حدّ [[شک]] است.
* [[معرفت]] از لحاظ مفهوم در نهایت روشنی و از جهت کُنْه و ژرفای آن، در نهایت ابهام است<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۵۵.</ref>، از این‌رو درباره امکان شناختِ وجود یا عجز از آن در [[فلسفه]] بحث شده است؛ به این معنا که آیا [[انسان]] توان [[ادراک]] حقایق را دارد و به [[راستی]] و درستیِ دانسته‌هایش مطمئن می‌شود، یا آنکه توان [[معرفت]] ندارد و [[شناخت]] حقایق برایش ممکن نیست یا [[شناخت]] او در حدّ [[شک]] است.
*گروهی مانند سوفسطائیان منکر [[شناخت]] واقعیت‌اند، زیرا اصل واقعیت را منکرند<ref>شناخت در قرآن، مطهری، ص ۳۰ - ۳۱؛ نیز نک: معرفت‌شناسی در قرآن، ص ۱۹۴.</ref>. مادیون نیز [[شناخت]] را به [[امور مادی]] منحصر دانسته و آن را در ماورای ماده ناممکن می‌دانند<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص ۸۹.</ref>. در برابر، کسانی دامنه [[شناخت]] را افزون بر [[امور مادی]]، شامل [[غیب]] و مجردات نیز دانسته‌اند<ref>نک: شناخت در قرآن، مطهری، ص۳۴.</ref>.
* گروهی مانند سوفسطائیان منکر [[شناخت]] واقعیت‌اند، زیرا اصل واقعیت را منکرند<ref>شناخت در قرآن، مطهری، ص ۳۰ - ۳۱؛ نیز نک: معرفت‌شناسی در قرآن، ص ۱۹۴.</ref>. مادیون نیز [[شناخت]] را به [[امور مادی]] منحصر دانسته و آن را در ماورای ماده ناممکن می‌دانند<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص ۸۹.</ref>. در برابر، کسانی دامنه [[شناخت]] را افزون بر [[امور مادی]]، شامل [[غیب]] و مجردات نیز دانسته‌اند<ref>نک: شناخت در قرآن، مطهری، ص۳۴.</ref>.
* [[قرآن کریم]] به صراحت یادآور می‌شود که [[انسان]] در [[دوران جنینی]] و هنگام ولادت، هیچ نمی‌داند؛ ولی برای کسب [[آگاهی]]، ابزار لازم در [[اختیار]] وی قرار می‌گیرد تا به خوبی از آنها بهره گیرد: {{متن قرآن|وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمی‌دانستید و برای شما گوش و چشم و دل نهاد باشد که سپاس گزارید» سوره نحل، آیه ۷۸.</ref> بر این اساس، [[انسان]] پس از ولادت، به نیروی [[شناخت]] مجهز است و تصویر اشیای خارجی را از راه حواس به [[ذهن]] و [[عقل]] خود وارد می‌کند و [[عقل]]، آنها را تجزیه و تحلیل و از آنها نتیجه‌گیری و کلیاتی را از آنها انتزاع می‌کند<ref>نک: التفسیر الکاشف، ج۴، ص۵۳۶؛ روح المعانی، ج۷، ص۴۳۸.</ref>. و در این فرایند است که [[خداوند]] [[شناخت]] را به [[انسان]] عطا می‌کند: {{متن قرآن|عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ}}<ref>«به انسان آنچه نمی‌دانست آموخت» سوره علق، آیه ۵.</ref>؛ همچنین [[خداوند]] [[قدرت]] [[شناخت]] خوب و بد و گام نهادن در مسیر [[تربیت]] صحیح را به [[انسان]] داده است: {{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا }}<ref>«و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت، پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد» سوره شمس، آیه ۷-۸.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان داده‌ایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref><ref>نک: فلسفه شناخت، ص۸۶ - ۹۰.</ref> شماری از [[آیات]] نیز [[انسان]] را موجودی [[مکلف]] می‌دانند. براساس این [[آیات]]، [[انسانی]] می‌تواند [[مکلف]] باشد که [[توانایی]] تشخیص [[زشت]] از [[زیبا]]، خوب از بد و خیر از [[شر]] را داشته باشد. [[خدا]] هرگز [[انسان]] را به کاری که توان [[شناخت]] و انجام دادن آن را ندارد، وانمی‌دارد: {{متن قرآن|لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ }}<ref>«خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کند» سوره بقره، آیه ۲۸۶.</ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان داده‌ایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref> و [[آیات]] مشابه به این [[حقیقت]] اشاره دارند که [[انسان]] نسبت به [[تکالیف]] [[اختیار]] دارد و لازمه آن، وجود نیروی [[شناخت]] صحیح در [[بشر]] برای انجام [[تکلیف]] است.
* [[قرآن کریم]] به صراحت یادآور می‌شود که [[انسان]] در [[دوران جنینی]] و هنگام ولادت، هیچ نمی‌داند؛ ولی برای کسب [[آگاهی]]، ابزار لازم در [[اختیار]] وی قرار می‌گیرد تا به خوبی از آنها بهره گیرد: {{متن قرآن|وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمی‌دانستید و برای شما گوش و چشم و دل نهاد باشد که سپاس گزارید» سوره نحل، آیه ۷۸.</ref> بر این اساس، [[انسان]] پس از ولادت، به نیروی [[شناخت]] مجهز است و تصویر اشیای خارجی را از راه حواس به [[ذهن]] و [[عقل]] خود وارد می‌کند و [[عقل]]، آنها را تجزیه و تحلیل و از آنها نتیجه‌گیری و کلیاتی را از آنها انتزاع می‌کند<ref>نک: التفسیر الکاشف، ج۴، ص۵۳۶؛ روح المعانی، ج۷، ص۴۳۸.</ref>. و در این فرایند است که [[خداوند]] [[شناخت]] را به [[انسان]] عطا می‌کند: {{متن قرآن|عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ}}<ref>«به انسان آنچه نمی‌دانست آموخت» سوره علق، آیه ۵.</ref>؛ همچنین [[خداوند]] [[قدرت]] [[شناخت]] خوب و بد و گام نهادن در مسیر [[تربیت]] صحیح را به [[انسان]] داده است: {{متن قرآن|وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا }}<ref>«و به جان (آدمی) و آنکه آن را بهنجار داشت، پس به او نافرمانی و پرهیزگاری را الهام کرد» سوره شمس، آیه ۷-۸.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان داده‌ایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref><ref>نک: فلسفه شناخت، ص۸۶ - ۹۰.</ref> شماری از [[آیات]] نیز [[انسان]] را موجودی [[مکلف]] می‌دانند. براساس این [[آیات]]، [[انسانی]] می‌تواند [[مکلف]] باشد که [[توانایی]] تشخیص [[زشت]] از [[زیبا]]، خوب از بد و خیر از [[شر]] را داشته باشد. [[خدا]] هرگز [[انسان]] را به کاری که توان [[شناخت]] و انجام دادن آن را ندارد، وانمی‌دارد: {{متن قرآن|لَا يُكَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ }}<ref>«خداوند به هیچ کس جز (برابر با) توانش تکلیف نمی‌کند» سوره بقره، آیه ۲۸۶.</ref>. [[آیه]] {{متن قرآن|إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا}}<ref>«ما به او راه را نشان داده‌ایم خواه سپاسگزار باشد یا ناسپاس» سوره انسان، آیه ۳.</ref> و [[آیات]] مشابه به این [[حقیقت]] اشاره دارند که [[انسان]] نسبت به [[تکالیف]] [[اختیار]] دارد و لازمه آن، وجود نیروی [[شناخت]] صحیح در [[بشر]] برای انجام [[تکلیف]] است.
*آیاتی که به [[تسخیر]] آنچه در [[زمین]] و آسمان‌هاست برای [[انسان]] تصریح کرده‌اند نیز گویای امکان شناخت‌اند: {{متن قرآن|وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«و آنچه را در آسمان‌ها و در زمین است که همه از اوست برای شما رام کرد؛ بی‌گمان در این نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره جاثیه، آیه ۱۳.</ref> [[تسخیر]] بدین معناست که [[خداوند]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] را برای بهره‌برداری [[انسان]] رام کرده است. روشن است که برای [[تسخیر]]، [[انسان]] باید اجزای عالم را بشناسد؛ همچنین [[آیات]] فراوانی درباره زمینه‌ها، ابزارها و آفات [[شناخت]] در [[قرآن]] هستند که امکان [[شناخت]] از آنها برداشت می‌شود <ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* آیاتی که به [[تسخیر]] آنچه در [[زمین]] و آسمان‌هاست برای [[انسان]] تصریح کرده‌اند نیز گویای امکان شناخت‌اند: {{متن قرآن|وَسَخَّرَ لَكُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا مِنْهُ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«و آنچه را در آسمان‌ها و در زمین است که همه از اوست برای شما رام کرد؛ بی‌گمان در این نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره جاثیه، آیه ۱۳.</ref> [[تسخیر]] بدین معناست که [[خداوند]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] را برای بهره‌برداری [[انسان]] رام کرده است. روشن است که برای [[تسخیر]]، [[انسان]] باید اجزای عالم را بشناسد؛ همچنین [[آیات]] فراوانی درباره زمینه‌ها، ابزارها و آفات [[شناخت]] در [[قرآن]] هستند که امکان [[شناخت]] از آنها برداشت می‌شود <ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.


==[[ترغیب]] به [[شناخت]]==
== [[ترغیب]] به [[شناخت]] ==
* [[آیات قرآن]] در [[ترغیب]] به [[شناخت]] چند دسته‌اند:
* [[آیات قرآن]] در [[ترغیب]] به [[شناخت]] چند دسته‌اند:
#آیاتی که مستقیماً [[انسان]] را به [[شناخت]] [[تشویق]] می‌کنند: {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الأَلْبَابِ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانه‌هایی برای خردمندان است (همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریده‌ای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۰-۱۹۱.</ref> مقصود از {{متن قرآن|خَلْقِ}}، چگونگی وجود، آثار و حرکت و سکون و [[تغییر]] و [[تحول]] است که همه از [[آیات]] الهی‌اند و [[انسان]] به [[شناخت]] آنها [[فرمان]] یافته است<ref>المیزان، ج۴، ص۸۷.</ref> و {{متن قرآن| روشنفکرانی هستند که تنها به ظاهر [[جهان آفرینش]] نمی‌نگرند، بلکه به [[حقیقت]] آن دست می‌یابند که آفریدگاری [[خدا]] و [[ربوبیت]] او بر عالم است<ref>من هدی القرآن، ج۱، ص۷۲۳؛ فتح القدیر، ج۱، ص۴۷۰.</ref>. آنان در پی [[تفکر]] ژرف در [[آفرینش]]، در حال [[قیام]] و [[قعود]]، [[خدا]] را یاد می‌کنند و به این [[حقیقت]] می‌رسند که [[حیات]] و [[جهان]]، [[باطل]] و [[بی‌هدف]] نیست. {{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریده‌ای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.</ref> "نظر" به معنای [[اندیشه‌ورزی]]<ref>التبیان، ج۵، ص۴۳۷؛ التفسیر المظهری، ج۵، ص۵۹؛ روح البیان، ج۴، ص۸۵.</ref> در پدیده‌های آسمانی و زمینی که از نشانه‌های خداوندند، از مطالبات [[قرآن]] از [[بشر]] است: {{متن قرآن|قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بگو: بنگرید که در آسمان‌ها و زمین چیست؟ و (این) نشانه‌ها و بیم دادن برای گروهی که ایمان ندارند سودی ندارد» سوره یونس، آیه ۱۰۱.</ref> [[تفکّر]] {{متن قرآن|إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَامُ حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«جز این نیست که داستان زندگانی این جهان مانند آبی است که آن را از آسمان فرو فرستیم که رستنی (های) زمین- آنچه مردم و چارپایان از آن (ها) می‌خورند- با آن درآمیزد تا چون زمین زیورهای خود را برگیرد و آرایش یابد و مردم گمان کنند که بر آن (در بهره‌گیری) توانایی دارند (ناگهان) «امر» ما شب یا روز در رسد و آن را چنان درویده بر جای نهیم که گویی روز پیش هیچ نبوده است؛ بدین‌گونه نشانه‌های خود را برای گروهی که می‌اندیشند روشن می‌داریم» سوره یونس، آیه ۲۴.</ref> و [[تعقل|تعقّل]] {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین و در پیاپی آمدن شب و روز و در آن کشتی که برای سود رساندن به مردم در دریا روان است و در آبی که خداوند از آسمان فرو می‌بارد و زمین را پس از مردن ، بدان زنده می‌دارد و بر آن هرگونه جنبنده‌ای را می‌پراکند و در گرداندن بادها و ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین، برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌هاست» سوره بقره، آیه ۱۶۴.</ref> نیز از واژگان پرکاربرد در قرآن‌اند و [[خداوند]] از انسان‌های [[خردمند]] و فرزانه و دارای [[شناخت]] [[حقیقی]] با عناوین "[[بصیر]]" و "اولواالالباب" یاد می‌کند.
# آیاتی که مستقیماً [[انسان]] را به [[شناخت]] [[تشویق]] می‌کنند: {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَاخْتِلافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الأَلْبَابِ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانه‌هایی برای خردمندان است (همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریده‌ای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۰-۱۹۱.</ref> مقصود از {{متن قرآن|خَلْقِ}}، چگونگی وجود، آثار و حرکت و سکون و [[تغییر]] و [[تحول]] است که همه از [[آیات]] الهی‌اند و [[انسان]] به [[شناخت]] آنها [[فرمان]] یافته است<ref>المیزان، ج۴، ص۸۷.</ref> و {{متن قرآن| روشنفکرانی هستند که تنها به ظاهر [[جهان آفرینش]] نمی‌نگرند، بلکه به [[حقیقت]] آن دست می‌یابند که آفریدگاری [[خدا]] و [[ربوبیت]] او بر عالم است<ref>من هدی القرآن، ج۱، ص۷۲۳؛ فتح القدیر، ج۱، ص۴۷۰.</ref>. آنان در پی [[تفکر]] ژرف در [[آفرینش]]، در حال [[قیام]] و [[قعود]]، [[خدا]] را یاد می‌کنند و به این [[حقیقت]] می‌رسند که [[حیات]] و [[جهان]]، [[باطل]] و [[بی‌هدف]] نیست. {{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریده‌ای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.</ref> "نظر" به معنای [[اندیشه‌ورزی]]<ref>التبیان، ج۵، ص۴۳۷؛ التفسیر المظهری، ج۵، ص۵۹؛ روح البیان، ج۴، ص۸۵.</ref> در پدیده‌های آسمانی و زمینی که از نشانه‌های خداوندند، از مطالبات [[قرآن]] از [[بشر]] است: {{متن قرآن|قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بگو: بنگرید که در آسمان‌ها و زمین چیست؟ و (این) نشانه‌ها و بیم دادن برای گروهی که ایمان ندارند سودی ندارد» سوره یونس، آیه ۱۰۱.</ref> [[تفکّر]] {{متن قرآن|إِنَّمَا مَثَلُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا كَمَاءٍ أَنْزَلْنَاهُ مِنَ السَّمَاءِ فَاخْتَلَطَ بِهِ نَبَاتُ الْأَرْضِ مِمَّا يَأْكُلُ النَّاسُ وَالْأَنْعَامُ حَتَّى إِذَا أَخَذَتِ الْأَرْضُ زُخْرُفَهَا وَازَّيَّنَتْ وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيْهَا أَتَاهَا أَمْرُنَا لَيْلًا أَوْ نَهَارًا فَجَعَلْنَاهَا حَصِيدًا كَأَنْ لَمْ تَغْنَ بِالْأَمْسِ كَذَلِكَ نُفَصِّلُ الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«جز این نیست که داستان زندگانی این جهان مانند آبی است که آن را از آسمان فرو فرستیم که رستنی (های) زمین- آنچه مردم و چارپایان از آن (ها) می‌خورند- با آن درآمیزد تا چون زمین زیورهای خود را برگیرد و آرایش یابد و مردم گمان کنند که بر آن (در بهره‌گیری) توانایی دارند (ناگهان) «امر» ما شب یا روز در رسد و آن را چنان درویده بر جای نهیم که گویی روز پیش هیچ نبوده است؛ بدین‌گونه نشانه‌های خود را برای گروهی که می‌اندیشند روشن می‌داریم» سوره یونس، آیه ۲۴.</ref> و [[تعقل|تعقّل]] {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین و در پیاپی آمدن شب و روز و در آن کشتی که برای سود رساندن به مردم در دریا روان است و در آبی که خداوند از آسمان فرو می‌بارد و زمین را پس از مردن، بدان زنده می‌دارد و بر آن هرگونه جنبنده‌ای را می‌پراکند و در گرداندن بادها و ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین، برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌هاست» سوره بقره، آیه ۱۶۴.</ref> نیز از واژگان پرکاربرد در قرآن‌اند و [[خداوند]] از انسان‌های [[خردمند]] و فرزانه و دارای [[شناخت]] [[حقیقی]] با عناوین "[[بصیر]]" و "اولواالالباب" یاد می‌کند.
# [[آیات]] توبیخ ‌کننده کسانی که به [[شناخت]] [[ملک]] و [[ملکوت]] اهمیت نمی‌دهند، یا از آن رویگردان‌اند: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ}}<ref>«آیا در گستره آسمان‌ها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریسته‌اند و در اینکه بسا اجلشان نزدیک شده باشد؛ بنابراین بعد از آن (قرآن) به کدام گفتار ایمان می‌آورند؟» سوره اعراف، آیه ۱۸۵.</ref> و آنان را به "بدترین جنبندگان" [[وصف]] کرده‌اند: {{متن قرآن|إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«بدترین جنبندگان نزد خداوند ناشنوایانی گنگند که خرد نمی‌ورزند» سوره انفال، آیه ۲۲.</ref> آنان [[شناخت]] [[درستی]] از [[حق و باطل]] و [[خیر و شر]] و [[هدایت]] و [[گمراهی]] ندارند و تفاوت آنها را نمی‌دانند؛ گویا حواس خود را از دست داده و [[تعصب جاهلی]] بر عقلشان پرده افکنده است<ref>المنیر، ج۹، ص۲۸۵؛ المیزان، ج۱۸، ص۱۰۴.</ref>. آنان که حواس و [[عقل]] خود را به کار نمی‌گیرند [[مردگان]] {{متن قرآن|وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ}}<ref>«و زندگان و مردگان برابر نیستند؛ بی‌گمان خداوند به هر که خواهد، می‌شنواند و تو، به آن کسان که در گورهایند نمی‌توانی شنواند» سوره فاطر، آیه ۲۲.</ref> و کوران و کران‌اند که گویی چشم دیدن و گوش شنیدن [[حق]] را ندارند: {{متن قرآن|أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَمَنْ كَانَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«آیا تو ناشنوایان را می‌شنوانی یا نابینایان را و آن را که در گمراهی آشکاری است راهنمایی می‌کنی؟» سوره زخرف، آیه ۴۰.</ref> البته به [[یقین]] دیده‌هایشان [[نابینا]] نیست، بلکه آنان کوردل‌اند: {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ}}<ref>«آیا در زمین نگشته‌اند تا آنان را دل‌هایی باشد که بدان دریابند یا گوش‌هایی که بدان بشنوند؟ زیرا (تنها) چشم‌ها نابینا نمی‌شوند بلکه آن دل‌ها که درون سینه‌ها جا دارند (نیز) نابینا می‌گردند» سوره حج، آیه ۴۶.</ref>
# [[آیات]] توبیخ ‌کننده کسانی که به [[شناخت]] [[ملک]] و [[ملکوت]] اهمیت نمی‌دهند، یا از آن رویگردان‌اند: {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَنْظُرُوا فِي مَلَكُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ وَأَنْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَيِّ حَدِيثٍ بَعْدَهُ يُؤْمِنُونَ}}<ref>«آیا در گستره آسمان‌ها و زمین و هر چیزی که خداوند آفریده است ننگریسته‌اند و در اینکه بسا اجلشان نزدیک شده باشد؛ بنابراین بعد از آن (قرآن) به کدام گفتار ایمان می‌آورند؟» سوره اعراف، آیه ۱۸۵.</ref> و آنان را به "بدترین جنبندگان" [[وصف]] کرده‌اند: {{متن قرآن|إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«بدترین جنبندگان نزد خداوند ناشنوایانی گنگند که خرد نمی‌ورزند» سوره انفال، آیه ۲۲.</ref> آنان [[شناخت]] [[درستی]] از [[حق و باطل]] و [[خیر و شر]] و [[هدایت]] و [[گمراهی]] ندارند و تفاوت آنها را نمی‌دانند؛ گویا حواس خود را از دست داده و [[تعصب جاهلی]] بر عقلشان پرده افکنده است<ref>المنیر، ج۹، ص۲۸۵؛ المیزان، ج۱۸، ص۱۰۴.</ref>. آنان که حواس و [[عقل]] خود را به کار نمی‌گیرند [[مردگان]] {{متن قرآن|وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ}}<ref>«و زندگان و مردگان برابر نیستند؛ بی‌گمان خداوند به هر که خواهد، می‌شنواند و تو، به آن کسان که در گورهایند نمی‌توانی شنواند» سوره فاطر، آیه ۲۲.</ref> و کوران و کران‌اند که گویی چشم دیدن و گوش شنیدن [[حق]] را ندارند: {{متن قرآن|أَفَأَنْتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَمَنْ كَانَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«آیا تو ناشنوایان را می‌شنوانی یا نابینایان را و آن را که در گمراهی آشکاری است راهنمایی می‌کنی؟» سوره زخرف، آیه ۴۰.</ref> البته به [[یقین]] دیده‌هایشان [[نابینا]] نیست، بلکه آنان کوردل‌اند: {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ}}<ref>«آیا در زمین نگشته‌اند تا آنان را دل‌هایی باشد که بدان دریابند یا گوش‌هایی که بدان بشنوند؟ زیرا (تنها) چشم‌ها نابینا نمی‌شوند بلکه آن دل‌ها که درون سینه‌ها جا دارند (نیز) نابینا می‌گردند» سوره حج، آیه ۴۶.</ref>
#آیاتی که [[انسان]] را به [[پیروی]] از [[بهترین]] گفته‌ها [[فرمان]] می‌دهند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref>«و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیده‌اند و به درگاه خداوند بازگشته‌اند، مژده باد! پس به بندگان من مژده بده! کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند، آنانند که خداوند راهنمایی‌شان کرده است و آنانند که خردمندند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا}}<ref>«و به بندگانم بگو تا گفتاری که نیکوتر است بر زبان آورند که شیطان میان آنان را می‌شوراند؛ بی‌گمان شیطان برای انسان دشمنی آشکار است» سوره اسراء، آیه ۵۳.</ref> مقصود از "گفتار بهتر"، گفتار برخاسته از [[اندیشه]] بهتر و نیکوتر، یعنی [[شناخت]] [[مطابق با واقع]]<ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۳۳۷ - ۳۳۸.</ref>و گفتاری است که به [[حقّ]] نزدیک‌تر و برای [[انسان]] سودمندتر باشد<ref>المیزان، ج۱۷، ص۲۵۰.</ref>؛ همچنین آیاتی که از [[پیروی]] گفتار خلاف [[حقّ]] و [[دروغ]]<ref>تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۴۵۸؛ التحقیق، ج۴، ص۳۶۵، «زور».</ref> که به [[شناخت]] غیر واقعی و [[نادرست]] می‌انجامد برحذر داشته‌اند. {{متن قرآن|ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ}}<ref>«چنین است؛ و هر که حرمت‌های خداوند را سترگ بدارد همان نزد پروردگارش برای او بهتر است. و (گوشت) چارپایان بر شما حلال است جز آنچه (حرام بودن آن) برایتان خوانده شود پس، از پلیدی‌ها که بت‌هایند دوری گزینید و از گفتار دروغ (نیز) بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰.</ref>
# آیاتی که [[انسان]] را به [[پیروی]] از [[بهترین]] گفته‌ها [[فرمان]] می‌دهند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اجْتَنَبُوا الطَّاغُوتَ أَن يَعْبُدُوهَا وَأَنَابُوا إِلَى اللَّهِ لَهُمُ الْبُشْرَى فَبَشِّرْ عِبَادِ الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref>«و آنان را که از پرستیدن بت دوری گزیده‌اند و به درگاه خداوند بازگشته‌اند، مژده باد! پس به بندگان من مژده بده! کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند، آنانند که خداوند راهنمایی‌شان کرده است و آنانند که خردمندند» سوره زمر، آیه ۱۷-۱۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا}}<ref>«و به بندگانم بگو تا گفتاری که نیکوتر است بر زبان آورند که شیطان میان آنان را می‌شوراند؛ بی‌گمان شیطان برای انسان دشمنی آشکار است» سوره اسراء، آیه ۵۳.</ref> مقصود از "گفتار بهتر"، گفتار برخاسته از [[اندیشه]] بهتر و نیکوتر، یعنی [[شناخت]] [[مطابق با واقع]]<ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۳۳۷ - ۳۳۸.</ref>و گفتاری است که به [[حقّ]] نزدیک‌تر و برای [[انسان]] سودمندتر باشد<ref>المیزان، ج۱۷، ص۲۵۰.</ref>؛ همچنین آیاتی که از [[پیروی]] گفتار خلاف [[حقّ]] و [[دروغ]]<ref>تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۴۵۸؛ التحقیق، ج۴، ص۳۶۵، «زور».</ref> که به [[شناخت]] غیر واقعی و [[نادرست]] می‌انجامد برحذر داشته‌اند. {{متن قرآن|ذَلِكَ وَمَنْ يُعَظِّمْ حُرُمَاتِ اللَّهِ فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ عِنْدَ رَبِّهِ وَأُحِلَّتْ لَكُمُ الْأَنْعَامُ إِلَّا مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثَانِ وَاجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ}}<ref>«چنین است؛ و هر که حرمت‌های خداوند را سترگ بدارد همان نزد پروردگارش برای او بهتر است. و (گوشت) چارپایان بر شما حلال است جز آنچه (حرام بودن آن) برایتان خوانده شود پس، از پلیدی‌ها که بت‌هایند دوری گزینید و از گفتار دروغ (نیز) بپرهیزید» سوره حج، آیه ۳۰.</ref>
#آیاتی که به مطالبه [[دلیل]] سفارش و سخن بی‌دلیل را محکوم می‌کنند. {{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمی‌آید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست می‌گویید هر برهانی دارید بیاورید» سوره بقره، آیه ۱۱۱.</ref> از این [[آیات]] برداشت می‌شود هر ادعایی باید همراه [[دلیل]] و [[برهان]] باشد تا [[شناخت]] درست محقق شود.
# آیاتی که به مطالبه [[دلیل]] سفارش و سخن بی‌دلیل را محکوم می‌کنند. {{متن قرآن|وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«و گفتند هرگز کسی جز یهودی و مسیحی به بهشت در نمی‌آید، این آرزوی آنهاست، بگو: اگر راست می‌گویید هر برهانی دارید بیاورید» سوره بقره، آیه ۱۱۱.</ref> از این [[آیات]] برداشت می‌شود هر ادعایی باید همراه [[دلیل]] و [[برهان]] باشد تا [[شناخت]] درست محقق شود.
#دسته‌ای از [[آیات]] از ترفیع درجات [[عالمان]] خبر داده و [[دلیل]] امکان شناخت‌اند<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۰۸.</ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون در نشست‌ها به شما گویند جا باز کنید، باز کنید تا خداوند برایتان (در بهشت) جا باز کند و چون گویند: برخیزید، برخیزید تا خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۱.</ref> و تأکید کرده‌اند که هرگز بی‌تکیه بر [[علم]] سخنی نگویید و سخنی را نشنوید و نپذیرید: {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}}<ref>«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref>. [[قرآن]] با مخاطب قراردادن [[یهود]] و [[نصارا]] آن دسته از [[احتجاجات]] آنان را [[تأیید]] می‌کند که بر اساس [[علم]] و [[آگاهی]] است و آنان را از [[استدلال]] بدون [[علم]] برحذر می‌دارد: {{متن قرآن|هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ حَاجَجْتُمْ فِيمَا لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِيمَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«هان! شما همان کسانید که در آنچه بدان دانشی داشتید چون و چرا کردید؛ (دیگر) چرا در آنچه بدان دانشی ندارید چون و چرا می‌کنید؟ و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره آل عمران، آیه ۶۶.</ref>.
# دسته‌ای از [[آیات]] از ترفیع درجات [[عالمان]] خبر داده و [[دلیل]] امکان شناخت‌اند<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۰۸.</ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون در نشست‌ها به شما گویند جا باز کنید، باز کنید تا خداوند برایتان (در بهشت) جا باز کند و چون گویند: برخیزید، برخیزید تا خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۱.</ref> و تأکید کرده‌اند که هرگز بی‌تکیه بر [[علم]] سخنی نگویید و سخنی را نشنوید و نپذیرید: {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}}<ref>«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref>. [[قرآن]] با مخاطب قراردادن [[یهود]] و [[نصارا]] آن دسته از [[احتجاجات]] آنان را [[تأیید]] می‌کند که بر اساس [[علم]] و [[آگاهی]] است و آنان را از [[استدلال]] بدون [[علم]] برحذر می‌دارد: {{متن قرآن|هَا أَنْتُمْ هَؤُلَاءِ حَاجَجْتُمْ فِيمَا لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ فَلِمَ تُحَاجُّونَ فِيمَا لَيْسَ لَكُمْ بِهِ عِلْمٌ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«هان! شما همان کسانید که در آنچه بدان دانشی داشتید چون و چرا کردید؛ (دیگر) چرا در آنچه بدان دانشی ندارید چون و چرا می‌کنید؟ و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید» سوره آل عمران، آیه ۶۶.</ref>.
#آیاتی که [[یقین]] ([[شناخت]] قطعی [[استوار]] و [[مطابق با واقع]] و مصون از [[اشتباه]]) به اموری را [[تشویق]] می‌کنند <ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۱۱.</ref> {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
# آیاتی که [[یقین]] ([[شناخت]] قطعی [[استوار]] و [[مطابق با واقع]] و مصون از [[اشتباه]]) به اموری را [[تشویق]] می‌کنند <ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۱۱.</ref> {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.


==اهمیت و [[ارزش]] [[شناخت]]==
== اهمیت و [[ارزش]] [[شناخت]] ==
*گرچه همه اجزای [[آفرینش]] [[آفریده]] خدایند، تأکید خاص بر استناد پدیده [[شناخت]] به [[خدا]]: {{متن قرآن|عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ}}<ref>«به انسان آنچه نمی‌دانست آموخت» سوره علق، آیه ۵.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمی‌دانستید و برای شما گوش و چشم و دل نهاد باشد که سپاس گزارید» سوره نحل، آیه ۷۸.</ref> [[جایگاه]] [[ارزشمند]] [[شناخت]] را نشان می‌دهد. [[نعمت]] [[شناخت]]، پس از [[خلقت]] در میان [[نعمت‌ها]] [[برترین]] [[جایگاه]] را دارد و همان‌گونه که [[خدا]] در [[آفرینش انسان]] {{متن قرآن| أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ}}<ref>«خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۴.</ref> است. در [[تعلیم]] و اعطای [[نعمت]] [[شناخت]] نیز بزرگوار و [[بخشنده]] است:<ref>الفرقان، ج۳۰، ص۳۶۵؛ البحر المحیط، ج۱۰، ص۵۰۷.</ref> {{متن قرآن|اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ}}<ref>«بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است همان که با قلم آموزش داد» سوره علق، آیه ۳-۴.</ref>.
* گرچه همه اجزای [[آفرینش]] [[آفریده]] خدایند، تأکید خاص بر استناد پدیده [[شناخت]] به [[خدا]]: {{متن قرآن|عَلَّمَ الْإِنْسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ}}<ref>«به انسان آنچه نمی‌دانست آموخت» سوره علق، آیه ۵.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمی‌دانستید و برای شما گوش و چشم و دل نهاد باشد که سپاس گزارید» سوره نحل، آیه ۷۸.</ref> [[جایگاه]] [[ارزشمند]] [[شناخت]] را نشان می‌دهد. [[نعمت]] [[شناخت]]، پس از [[خلقت]] در میان [[نعمت‌ها]] [[برترین]] [[جایگاه]] را دارد و همان‌گونه که [[خدا]] در [[آفرینش انسان]] {{متن قرآن| أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ}}<ref>«خداوند که نیکوترین آفریدگاران است» سوره مؤمنون، آیه ۱۴.</ref> است. در [[تعلیم]] و اعطای [[نعمت]] [[شناخت]] نیز بزرگوار و [[بخشنده]] است:<ref>الفرقان، ج۳۰، ص۳۶۵؛ البحر المحیط، ج۱۰، ص۵۰۷.</ref> {{متن قرآن|اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ}}<ref>«بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است همان که با قلم آموزش داد» سوره علق، آیه ۳-۴.</ref>.
*نخستین آیاتی که بر [[پیامبر اکرم]] نازل شده‌اند، از [[علم]] و [[شناخت]] و قلم سخن گفته‌اند. {{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ}}<ref>بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید.آدمی را از خونپاره‌ای فروبسته آفرید.بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است.همان که با قلم آموزش داد.به انسان آنچه نمی‌دانست آموخت؛ سوره علق، آیه: ۱ - ۵.</ref> [[زندگی]] [[بشر]] جز با [[شناخت]] سامان نمی‌پذیرد. [[شناخت]] باارزش‌ترین فعل [[انسان]] و پدیده‌ای است که با همه حواس و [[روح]] و [[عقل]] و [[فطرت انسان]] پیوند دارد. [[میزان]] اهمیت شناخت‌های [[انسان]] به اهمیت متعلق آنهاست. امور مهمی موضوع و متعلق شناخت‌اند؛ از جمله وجود [[انسان]] که [[خلیفه]] خداست، [[آسمان‌ها]] و [[زمین]]، [[فرشتگان]]، [[وحی]]، [[غیب و شهود]]، [[قیامت]] و [[برزخ]]، [[دنیا]] و [[آخرت]]، [[دین]]، [[بهشت و جهنم]]، [[پاداش]] و [[کیفر]] و از همه فراتر [[خداوند]] [[ربّ]] العالمین.
* نخستین آیاتی که بر [[پیامبر اکرم]] نازل شده‌اند، از [[علم]] و [[شناخت]] و قلم سخن گفته‌اند. {{متن قرآن|اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ خَلَقَ الإِنسَانَ مِنْ عَلَقٍ اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأَكْرَمُ الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ عَلَّمَ الإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ}}<ref>بخوان به نام پروردگار خویش که آفرید. آدمی را از خونپاره‌ای فروبسته آفرید. بخوان و (بدان که) پروردگار تو گرامی‌ترین است. همان که با قلم آموزش داد. به انسان آنچه نمی‌دانست آموخت؛ سوره علق، آیه: ۱ - ۵.</ref> [[زندگی]] [[بشر]] جز با [[شناخت]] سامان نمی‌پذیرد. [[شناخت]] باارزش‌ترین فعل [[انسان]] و پدیده‌ای است که با همه حواس و [[روح]] و [[عقل]] و [[فطرت انسان]] پیوند دارد. [[میزان]] اهمیت شناخت‌های [[انسان]] به اهمیت متعلق آنهاست. امور مهمی موضوع و متعلق شناخت‌اند؛ از جمله وجود [[انسان]] که [[خلیفه]] خداست، [[آسمان‌ها]] و [[زمین]]، [[فرشتگان]]، [[وحی]]، [[غیب و شهود]]، [[قیامت]] و [[برزخ]]، [[دنیا]] و [[آخرت]]، [[دین]]، [[بهشت و جهنم]]، [[پاداش]] و [[کیفر]] و از همه فراتر [[خداوند]] [[ربّ]] العالمین.
* [[صدرالمتألهین]] با الهام‌گیری از [[آیه]] {{متن قرآن|أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«آیا کسی که خداوند دلش را برای اسلام گشاده داشته است و او از پروردگار خویش با خود فروغی دارد (چون سنگدلان بی‌فروغ است)؟ بنابراین وای بر سخت‌دلان در یاد خداوند! آنان در گمراهی آشکارند» سوره زمر، آیه ۲۲.</ref> از [[شناخت]] به "[[نور الهی]] در [[قلب]]" تعبیر کرده و قوّه مدرکه ([[شناخت]]) را [[برترین]] [[قوه]] دانسته است، زیرا [[خدای متعال]] و [[فرشتگان]] و [[آفرینش]] با آن شناخته می‌شوند. وی گفته است: [[لذت]] حاصل از [[شناخت]]، [[برترین]] [[لذت]] است. البته مراتب این [[لذت]] با متعلق [[شناخت]] [[برتر]] می‌شود، از این‌رو [[شناخت خداوند]] و [[فرشتگان]] و [[ملکوت]] [[آسمان‌ها]] فراتر و باارزش‌تر از [[شناخت]] [[امور مادی]] و معمولی است. [[پاداش]] [[شناخت خداوند]]، راهیابی به همه گستره [[ملکوت]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] است. درجات [[اهل معرفت]] به اندازه [[شناخت]] و [[قدرت]] [[تفکر]] و [[نفوذ]] معرفتشان بالا می‌رود<ref>تفسیر صدرالمتألهین، ج۷، ص۴۲.</ref>. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون در نشست‌ها به شما گویند جا باز کنید، باز کنید تا خداوند برایتان (در بهشت) جا باز کند و چون گویند: برخیزید، برخیزید تا خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۱.</ref>. اهمیت [[شناخت]] از تأثیر آن بر [[جهان‌بینی]] نیز روشن می‌شود: نوع [[شناخت]] بر [[جهان‌بینی]] و [[جهان‌بینی]] بر [[تربیت]] اثر می‌گذارد. کسی که [[شناخت]] را به حواس محدود می‌داند، به [[انکار]] امور مجرد و [[غیب]] می‌رسد. این‌گونه [[شناخت]] و [[جهان‌بینی]] مترتب بر آن نمی‌تواند تربیتی‌الهی و [[حقیقی]] را در پی داشته باشد؛ امّا کسی که دایره [[شناخت]] را از محدوده حواس گسترده‌تر می‌داند، به امور مجرد و [[غیب]] نگاه مثبت دارد و به این [[حقیقت]] می‌رسد که [[جهان آفرینش]] بر اساس [[نظم]] و هدفی معقول پدید آمده و دارای آغاز و انجامی است و آفریدگاری [[حکیم]] و [[قادر]] بر آن حکمفرماست و [[بشر]] در این میان دارای نقش و [[مسئولیت]] است و در [[جهان آخرت]] پای [[میزان]] حساب حاضر خواهد شد و این [[جهان‌بینی]] بر [[رفتار]] و [[اعمال]] و [[تربیت]] او اثر می‌گذارد، از این‌رو [[مخالفت]] با [[شناخت]] و معرفتْ [[ظلم]] دانسته شده است. [[بنی‌اسرائیل]] با اینکه می‌دانستند [[معجزات]] [[موسی]] از جانب خداست، برخلاف آن [[شناخت]] و [[یقین]]، از روی عناد و [[لجاجت]] آن را [[تکذیب]] و ردّ می‌کردند.<ref>روض الجنان، ج ۱۵، ص ۱۲؛ نک: نمونه، ج ۱۵، ص ۴۱۲؛ من وحی القرآن، ج ۱۷، ص ۱۹۱.</ref> {{متن قرآن|وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند پس بنگر که سرانجام (کار) تبهکاران چگونه بود» سوره نمل، آیه ۱۴.</ref> [[خدای سبحان]] هرگز از [[بندگان]] خود [[ایمان]] و [[بندگی]] [[کورکورانه]] را نخواسته، بلکه از آنان خواسته تا ایمانشان بر پایه [[تفکّر]] و [[تدبّر]] و در نتیجه [[شناخت]] [[حقیقی]] و درست [[استوار]] باشد: {{متن قرآن|أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«آیا کسی از شما دوست می‌دارد که باغساری از خرما بن و تاک داشته باشد که از بن آن جویبارها روان باشد و در آن همه گونه میوه برای او یافته شود در حالی که خود به پیری رسیده و فرزندانی خرد و ناتوان داشته باشد آنگاه گردبادی آتشناک بدان در رسد و بسوزد؟ خداوند این چنین، نشانه‌ها را برای شما روشن می‌دارد باشد که شما بیندیشید» سوره بقره، آیه ۲۶۶.</ref> و [[حکمت]] ([[معرفت]] و عمل هدفدار در همه [[شئون]] [[حیات]] معقول) را [[هدف]] [[بعثت انبیا]] دانسته است: {{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«بی‌گمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستاده‌ای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.</ref> بر این اساس، [[آیات]] فراوانی از [[قرآن]] با بیان‌های گوناگون به [[شناخت]] توصیه و [[تشویق]] کرده‌اند؛ مانند [[آیه]] {{متن قرآن|قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بگو: بنگرید که در آسمان‌ها و زمین چیست؟ و (این) نشانه‌ها و بیم دادن برای گروهی که ایمان ندارند سودی ندارد» سوره یونس، آیه ۱۰۱.</ref><ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۳۲۷.</ref> و [[آیات]] فراوانی به نقش حیاتی و [[تربیتی]] [[شناخت]] پرداخته‌اند. نقش [[شناخت]] در [[حیات]] و [[تربیت]] [[انسان]] چنان مهمّ است که [[زندگی]] بدون [[شناخت]] و [[معرفت]] از نگاه [[قرآن]]، [[زندگی]] [[انسانی]] به شمار نمی‌آید؛ مانند [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}}<ref>«و بی‌گمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریده‌ایم؛ (زیرا) دل‌هایی دارند که با آن درنمی‌یابند و دیدگانی که با آن نمی‌نگرند و گوش‌هایی که با آن نمی‌شنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند ؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref> و آنان که به [[شناخت]] [[حقیقی]] نرسیده‌اند، همچون مرده دانسته شده‌اند که توان شنیدن و فهمیدن حقایق از آنان گرفته شده است: {{متن قرآن|وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ}}<ref>«و زندگان و مردگان برابر نیستند؛ بی‌گمان خداوند به هر که خواهد، می‌شنواند و تو، به آن کسان که در گورهایند نمی‌توانی شنواند» سوره فاطر، آیه ۲۲.</ref>.
* [[صدرالمتألهین]] با الهام‌گیری از [[آیه]] {{متن قرآن|أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«آیا کسی که خداوند دلش را برای اسلام گشاده داشته است و او از پروردگار خویش با خود فروغی دارد (چون سنگدلان بی‌فروغ است)؟ بنابراین وای بر سخت‌دلان در یاد خداوند! آنان در گمراهی آشکارند» سوره زمر، آیه ۲۲.</ref> از [[شناخت]] به "[[نور الهی]] در [[قلب]]" تعبیر کرده و قوّه مدرکه ([[شناخت]]) را [[برترین]] [[قوه]] دانسته است، زیرا [[خدای متعال]] و [[فرشتگان]] و [[آفرینش]] با آن شناخته می‌شوند. وی گفته است: [[لذت]] حاصل از [[شناخت]]، [[برترین]] [[لذت]] است. البته مراتب این [[لذت]] با متعلق [[شناخت]] [[برتر]] می‌شود، از این‌رو [[شناخت خداوند]] و [[فرشتگان]] و [[ملکوت]] [[آسمان‌ها]] فراتر و باارزش‌تر از [[شناخت]] [[امور مادی]] و معمولی است. [[پاداش]] [[شناخت خداوند]]، راهیابی به همه گستره [[ملکوت]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] است. درجات [[اهل معرفت]] به اندازه [[شناخت]] و [[قدرت]] [[تفکر]] و [[نفوذ]] معرفتشان بالا می‌رود<ref>تفسیر صدرالمتألهین، ج۷، ص۴۲.</ref>. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون در نشست‌ها به شما گویند جا باز کنید، باز کنید تا خداوند برایتان (در بهشت) جا باز کند و چون گویند: برخیزید، برخیزید تا خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۱.</ref>. اهمیت [[شناخت]] از تأثیر آن بر [[جهان‌بینی]] نیز روشن می‌شود: نوع [[شناخت]] بر [[جهان‌بینی]] و [[جهان‌بینی]] بر [[تربیت]] اثر می‌گذارد. کسی که [[شناخت]] را به حواس محدود می‌داند، به [[انکار]] امور مجرد و [[غیب]] می‌رسد. این‌گونه [[شناخت]] و [[جهان‌بینی]] مترتب بر آن نمی‌تواند تربیتی‌الهی و [[حقیقی]] را در پی داشته باشد؛ امّا کسی که دایره [[شناخت]] را از محدوده حواس گسترده‌تر می‌داند، به امور مجرد و [[غیب]] نگاه مثبت دارد و به این [[حقیقت]] می‌رسد که [[جهان آفرینش]] بر اساس [[نظم]] و هدفی معقول پدید آمده و دارای آغاز و انجامی است و آفریدگاری [[حکیم]] و [[قادر]] بر آن حکمفرماست و [[بشر]] در این میان دارای نقش و [[مسئولیت]] است و در [[جهان آخرت]] پای [[میزان]] حساب حاضر خواهد شد و این [[جهان‌بینی]] بر [[رفتار]] و [[اعمال]] و [[تربیت]] او اثر می‌گذارد، از این‌رو [[مخالفت]] با [[شناخت]] و معرفتْ [[ظلم]] دانسته شده است. [[بنی‌اسرائیل]] با اینکه می‌دانستند [[معجزات]] [[موسی]] از جانب خداست، برخلاف آن [[شناخت]] و [[یقین]]، از روی عناد و [[لجاجت]] آن را [[تکذیب]] و ردّ می‌کردند.<ref>روض الجنان، ج ۱۵، ص ۱۲؛ نک: نمونه، ج ۱۵، ص ۴۱۲؛ من وحی القرآن، ج ۱۷، ص ۱۹۱.</ref> {{متن قرآن|وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنْفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانْظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند پس بنگر که سرانجام (کار) تبهکاران چگونه بود» سوره نمل، آیه ۱۴.</ref> [[خدای سبحان]] هرگز از [[بندگان]] خود [[ایمان]] و [[بندگی]] [[کورکورانه]] را نخواسته، بلکه از آنان خواسته تا ایمانشان بر پایه [[تفکّر]] و [[تدبّر]] و در نتیجه [[شناخت]] [[حقیقی]] و درست [[استوار]] باشد: {{متن قرآن|أَيَوَدُّ أَحَدُكُمْ أَنْ تَكُونَ لَهُ جَنَّةٌ مِنْ نَخِيلٍ وَأَعْنَابٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُ فِيهَا مِنْ كُلِّ الثَّمَرَاتِ وَأَصَابَهُ الْكِبَرُ وَلَهُ ذُرِّيَّةٌ ضُعَفَاءُ فَأَصَابَهَا إِعْصَارٌ فِيهِ نَارٌ فَاحْتَرَقَتْ كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُمُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ تَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«آیا کسی از شما دوست می‌دارد که باغساری از خرما بن و تاک داشته باشد که از بن آن جویبارها روان باشد و در آن همه گونه میوه برای او یافته شود در حالی که خود به پیری رسیده و فرزندانی خرد و ناتوان داشته باشد آنگاه گردبادی آتشناک بدان در رسد و بسوزد؟ خداوند این چنین، نشانه‌ها را برای شما روشن می‌دارد باشد که شما بیندیشید» سوره بقره، آیه ۲۶۶.</ref> و [[حکمت]] ([[معرفت]] و عمل هدفدار در همه [[شئون]] [[حیات]] معقول) را [[هدف]] [[بعثت انبیا]] دانسته است: {{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«بی‌گمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستاده‌ای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.</ref> بر این اساس، [[آیات]] فراوانی از [[قرآن]] با بیان‌های گوناگون به [[شناخت]] توصیه و [[تشویق]] کرده‌اند؛ مانند [[آیه]] {{متن قرآن|قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بگو: بنگرید که در آسمان‌ها و زمین چیست؟ و (این) نشانه‌ها و بیم دادن برای گروهی که ایمان ندارند سودی ندارد» سوره یونس، آیه ۱۰۱.</ref><ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۳۲۷.</ref> و [[آیات]] فراوانی به نقش حیاتی و [[تربیتی]] [[شناخت]] پرداخته‌اند. نقش [[شناخت]] در [[حیات]] و [[تربیت]] [[انسان]] چنان مهمّ است که [[زندگی]] بدون [[شناخت]] و [[معرفت]] از نگاه [[قرآن]]، [[زندگی]] [[انسانی]] به شمار نمی‌آید؛ مانند [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}}<ref>«و بی‌گمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریده‌ایم؛ (زیرا) دل‌هایی دارند که با آن درنمی‌یابند و دیدگانی که با آن نمی‌نگرند و گوش‌هایی که با آن نمی‌شنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref> و آنان که به [[شناخت]] [[حقیقی]] نرسیده‌اند، همچون مرده دانسته شده‌اند که توان شنیدن و فهمیدن حقایق از آنان گرفته شده است: {{متن قرآن|وَمَا يَسْتَوِي الْأَحْيَاءُ وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ يُسْمِعُ مَنْ يَشَاءُ وَمَا أَنْتَ بِمُسْمِعٍ مَنْ فِي الْقُبُورِ}}<ref>«و زندگان و مردگان برابر نیستند؛ بی‌گمان خداوند به هر که خواهد، می‌شنواند و تو، به آن کسان که در گورهایند نمی‌توانی شنواند» سوره فاطر، آیه ۲۲.</ref>.
* [[قرآن کریم]] [[علم]] و [[شناخت]] را [[بینایی]] و [[جهل]] را کوری<ref>کشف الاسرار، ج۸، ص۱۷۵؛ تفسیر ثعلبی، ج۸، ص۱۰۴؛ روح البیان، ج۷، ص۳۳۸ - ۳۳۹.</ref> {{متن قرآن|وَمَا يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ وَلا الظُّلُمَاتُ وَلا النُّورُ }}<ref>«و نابینا و بینا برابر نیست و نه تاریکی و روشنا» سوره فاطر، آیه ۱۹-۲۰.</ref>؛ {{متن قرآن|أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود، چون داستان کسی است در تیرگی‌ها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟ بدین‌گونه آنچه کافران می‌کردند، در نظرشان آراسته شده است» سوره انعام، آیه ۱۲۲.</ref>؛ نیز [[علم]] را وسیله [[حق‌شناسی]] {{متن قرآن|وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ}}<ref>«و کسانی که آنان را از دانش بهره داده‌اند می‌بینند که آنچه از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده، راستین است و به راه (خداوند) پیروز ستوده، رهنمون می‌گردد» سوره سبأ، آیه ۶.</ref> و مایه امتیاز و [[برتری]] در [[زمامداری]] می‌داند. {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>.
* [[قرآن کریم]] [[علم]] و [[شناخت]] را [[بینایی]] و [[جهل]] را کوری<ref>کشف الاسرار، ج۸، ص۱۷۵؛ تفسیر ثعلبی، ج۸، ص۱۰۴؛ روح البیان، ج۷، ص۳۳۸ - ۳۳۹.</ref> {{متن قرآن|وَمَا يَسْتَوِي الأَعْمَى وَالْبَصِيرُ وَلا الظُّلُمَاتُ وَلا النُّورُ }}<ref>«و نابینا و بینا برابر نیست و نه تاریکی و روشنا» سوره فاطر، آیه ۱۹-۲۰.</ref>؛ {{متن قرآن|أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود، چون داستان کسی است در تیرگی‌ها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟ بدین‌گونه آنچه کافران می‌کردند، در نظرشان آراسته شده است» سوره انعام، آیه ۱۲۲.</ref>؛ نیز [[علم]] را وسیله [[حق‌شناسی]] {{متن قرآن|وَيَرَى الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ الَّذِي أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ هُوَ الْحَقَّ وَيَهْدِي إِلَى صِرَاطِ الْعَزِيزِ الْحَمِيدِ}}<ref>«و کسانی که آنان را از دانش بهره داده‌اند می‌بینند که آنچه از پروردگارت به سوی تو فرو فرستاده شده، راستین است و به راه (خداوند) پیروز ستوده، رهنمون می‌گردد» سوره سبأ، آیه ۶.</ref> و مایه امتیاز و [[برتری]] در [[زمامداری]] می‌داند. {{متن قرآن|وَقَالَ لَهُمْ نَبِيُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَكُمْ طَالُوتَ مَلِكًا قَالُوا أَنَّى يَكُونُ لَهُ الْمُلْكُ عَلَيْنَا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْكِ مِنْهُ وَلَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمَالِ قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ وَاللَّهُ يُؤْتِي مُلْكَهُ مَنْ يَشَاءُ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ}}<ref>«و پیامبرشان به آنان گفت: خداوند طالوت را به پادشاهی شما گمارده است، گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهی تواند بود با آنکه ما از او به پادشاهی سزاوارتریم و در دارایی (هم) به او گشایشی نداده‌اند. گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است و خداوند پادشاهی خود را به هر که خواهد می‌دهد و خداوند نعمت‌گستری داناست» سوره بقره، آیه ۲۴۷.</ref>.
*از نگاه [[قرآن]]، عالمانی که [[اهل]] [[شناخت]] حق‌اند از [[گناهان]] دوری می‌کنند <ref>مجمع البیان، ج۸، ص۶۳۵.</ref>. {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ كَذَلِكَ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ}}<ref>«و همچنین از مردم و جنبندگان و چهارپایان که با رنگ‌های گونه گونند؛ از بندگان خداوند تنها دانشمندان از او می‌هراسند، بی‌گمان خداوند پیروزمندی آمرزنده است» سوره فاطر، آیه ۲۸.</ref>.
* از نگاه [[قرآن]]، عالمانی که [[اهل]] [[شناخت]] حق‌اند از [[گناهان]] دوری می‌کنند <ref>مجمع البیان، ج۸، ص۶۳۵.</ref>. {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ وَالدَّوَابِّ وَالْأَنْعَامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوَانُهُ كَذَلِكَ إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ غَفُورٌ}}<ref>«و همچنین از مردم و جنبندگان و چهارپایان که با رنگ‌های گونه گونند؛ از بندگان خداوند تنها دانشمندان از او می‌هراسند، بی‌گمان خداوند پیروزمندی آمرزنده است» سوره فاطر، آیه ۲۸.</ref>.
* [[قرآن]] بر [[رجوع]] [[جاهل]] به [[اهل]] [[شناخت]] تأکید کرده {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref> و مؤمنِ [[دانا]] و [[اهل معرفت]] را بر مؤمنِ غیر دانشمند [[برتری]] داده است<ref>المیزان، ج۱۹، ص۱۸۸؛ فتح القدیر، ج۵، ص۲۲۶.</ref>. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون در نشست‌ها به شما گویند جا باز کنید، باز کنید تا خداوند برایتان (در بهشت) جا باز کند و چون گویند: برخیزید، برخیزید تا خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۱.</ref>؛ {{متن قرآن|أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref>«آیا (آن کافر ناسپاس بهتر است یا) کسی که هر دم از شب در سجده و ایستاده با فروتنی به نیایش می‌پردازد از جهان واپسین می‌هراسد و به بخشایش پروردگارش امید می‌برد؟ بگو: آیا آنان که می‌دانند با آنها که نمی‌دانند برابرند؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند» سوره زمر، آیه ۹.</ref> امتیازی که [[آدم]]{{ع}} بر [[ابلیس]] و [[فرشتگان]] داشت و مایه [[برتری]] او و [[لزوم]] [[سجده]] آنان بر او شد نیز به سبب [[معرفت]] به اسماء بود. {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«و همه نام‌ها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref> هنگامی که [[آدم]] به [[فرمان خدا]] نام، [[حقیقت]] و [[خواص]] اشیاء<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۱۸۰.</ref> را براساس شناختِ موهبتی خداداد برای [[فرشتگان]] بازگو کرد {{متن قرآن|قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ}}<ref>«فرمود: ای آدم! آنان را از نام‌های اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نام‌های اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و از آنچه آشکار می‌کنید و پوشیده می‌داشتید آگاهم؟» سوره بقره، آیه ۳۳.</ref>، [[فرشتگان]] در برابر [[علم]] و [[شناخت]] [[انسان]]<ref>نک: نمونه، ج۱، ص۱۷۸؛ المیزان، ج۱، ص۱۱۷.</ref> سر [[تسلیم]] فرود آوردند و [[خلافت]] او در [[زمین]] را پذیرفتند<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* [[قرآن]] بر [[رجوع]] [[جاهل]] به [[اهل]] [[شناخت]] تأکید کرده {{متن قرآن|وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ}}<ref>«و ما پیش از تو جز مردانی را که به آنها وحی می‌کردیم نفرستادیم؛ اگر نمی‌دانید از اهل کتاب (آسمانی) بپرسید» سوره نحل، آیه ۴۳.</ref> و مؤمنِ [[دانا]] و [[اهل معرفت]] را بر مؤمنِ غیر دانشمند [[برتری]] داده است<ref>المیزان، ج۱۹، ص۱۸۸؛ فتح القدیر، ج۵، ص۲۲۶.</ref>. {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِذَا قِيلَ لَكُمْ تَفَسَّحُوا فِي الْمَجَالِسِ فَافْسَحُوا يَفْسَحِ اللَّهُ لَكُمْ وَإِذَا قِيلَ انْشُزُوا فَانْشُزُوا يَرْفَعِ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَالَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجَاتٍ وَاللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ}}<ref>«ای مؤمنان! چون در نشست‌ها به شما گویند جا باز کنید، باز کنید تا خداوند برایتان (در بهشت) جا باز کند و چون گویند: برخیزید، برخیزید تا خداوند (پایگاه) مؤمنان از شما و فرهیختگان را چند پایه بالا برد و خداوند از آنچه انجام می‌دهید آگاه است» سوره مجادله، آیه ۱۱.</ref>؛ {{متن قرآن|أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref>«آیا (آن کافر ناسپاس بهتر است یا) کسی که هر دم از شب در سجده و ایستاده با فروتنی به نیایش می‌پردازد از جهان واپسین می‌هراسد و به بخشایش پروردگارش امید می‌برد؟ بگو: آیا آنان که می‌دانند با آنها که نمی‌دانند برابرند؟ تنها خردمندان پند می‌پذیرند» سوره زمر، آیه ۹.</ref> امتیازی که [[آدم]] {{ع}} بر [[ابلیس]] و [[فرشتگان]] داشت و مایه [[برتری]] او و [[لزوم]] [[سجده]] آنان بر او شد نیز به سبب [[معرفت]] به اسماء بود. {{متن قرآن|وَعَلَّمَ آدَمَ الْأَسْمَاءَ كُلَّهَا ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلَائِكَةِ فَقَالَ أَنْبِئُونِي بِأَسْمَاءِ هَؤُلَاءِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«و همه نام‌ها را به آدم آموخت سپس آنان را بر فرشتگان عرضه کرد و گفت: اگر راست می‌گویید نام‌های اینان را به من بگویید» سوره بقره، آیه ۳۱.</ref> هنگامی که [[آدم]] به [[فرمان خدا]] نام، [[حقیقت]] و [[خواص]] اشیاء<ref>مجمع البیان، ج۱، ص۱۸۰.</ref> را براساس شناختِ موهبتی خداداد برای [[فرشتگان]] بازگو کرد {{متن قرآن|قَالَ يَا آدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ قَالَ أَلَمْ أَقُلْ لَكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ غَيْبَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَأَعْلَمُ مَا تُبْدُونَ وَمَا كُنْتُمْ تَكْتُمُونَ}}<ref>«فرمود: ای آدم! آنان را از نام‌های اینان آگاه ساز! و چون آنان را از نام‌های اینان آگاهانید فرمود: آیا به شما نگفته بودم که من نهان آسمان‌ها و زمین را می‌دانم و از آنچه آشکار می‌کنید و پوشیده می‌داشتید آگاهم؟» سوره بقره، آیه ۳۳.</ref>، [[فرشتگان]] در برابر [[علم]] و [[شناخت]] [[انسان]]<ref>نک: نمونه، ج۱، ص۱۷۸؛ المیزان، ج۱، ص۱۱۷.</ref> سر [[تسلیم]] فرود آوردند و [[خلافت]] او در [[زمین]] را پذیرفتند<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.


==گستره [[شناخت]]==
== گستره [[شناخت]] ==
* [[قرآن کریم]] [[انسان]] را به [[تعقل]] و [[تفکّر]] درباره آفاق و انفس [[دعوت]] می‌کند: {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ }}<ref>«به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref> بر این اساس، میدان [[شناخت]] برای [[انسان]] نامحدود است و [[خداوند]] او را به [[شناخت]] بی‌پایان همه [[آفرینش]]، اعم از [[جهان]] و خویشتن فراخوانده است. از سوی دیگر، [[قرآن]] این [[حقیقت]] را گوشزد می‌کند که [[آفرینش الهی]] و [[قوانین]] و [[اوامر]]<ref>المیزان، ج۱۶، ص۲۳۳؛ روان جاوید، ج۴، ص۲۸۲.</ref> و مخلوقات [[خدا]] <ref>نمونه، ج۱۷، ص۷۶؛ حجة التفاسیر، ج۵، ص۱۶۵ - ۱۶۶.</ref> چنان گسترده‌اند که اگر همه درختان قلم و دریاها بلکه ۷ برابر آنها مرکّب شوند، نمی‌توان آنها را شمارش کرد: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و اگر همه درختان روی زمین قلم می‌گردید و دریا را هفت دریای دیگر یاری می‌رساند (و همه مرکّب می‌شد) نوشتن کلمات خداوند پایان نمی‌پذیرفت؛ به راستی خداوند پیروزمند فرزانه‌ای است» سوره لقمان، آیه ۲۷.</ref>.
* [[قرآن کریم]] [[انسان]] را به [[تعقل]] و [[تفکّر]] درباره آفاق و انفس [[دعوت]] می‌کند: {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ }}<ref>«به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref> بر این اساس، میدان [[شناخت]] برای [[انسان]] نامحدود است و [[خداوند]] او را به [[شناخت]] بی‌پایان همه [[آفرینش]]، اعم از [[جهان]] و خویشتن فراخوانده است. از سوی دیگر، [[قرآن]] این [[حقیقت]] را گوشزد می‌کند که [[آفرینش الهی]] و [[قوانین]] و [[اوامر]]<ref>المیزان، ج۱۶، ص۲۳۳؛ روان جاوید، ج۴، ص۲۸۲.</ref> و مخلوقات [[خدا]] <ref>نمونه، ج۱۷، ص۷۶؛ حجة التفاسیر، ج۵، ص۱۶۵ - ۱۶۶.</ref> چنان گسترده‌اند که اگر همه درختان قلم و دریاها بلکه ۷ برابر آنها مرکّب شوند، نمی‌توان آنها را شمارش کرد: {{متن قرآن|وَلَوْ أَنَّمَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِنْ بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و اگر همه درختان روی زمین قلم می‌گردید و دریا را هفت دریای دیگر یاری می‌رساند (و همه مرکّب می‌شد) نوشتن کلمات خداوند پایان نمی‌پذیرفت؛ به راستی خداوند پیروزمند فرزانه‌ای است» سوره لقمان، آیه ۲۷.</ref>.
*بنابراین از [[قرآن کریم]] در باره گستره [[شناخت]] دو نکته به دست می‌آید:
* بنابراین از [[قرآن کریم]] در باره گستره [[شناخت]] دو نکته به دست می‌آید:
# [[انسان]] موجودی است محدود و [[توانایی]] و [[دانش]] او نیز محدود است: {{متن قرآن|يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا}}<ref>«خداوند بر آن است تا بر شما آسان گیرد و آدمی را ناتوان آفریده‌اند» سوره نساء، آیه ۲۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«از تو درباره روح می‌پرسند بگو روح از امر پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکی نداده‌اند» سوره اسراء، آیه ۸۵.</ref>، چنان‌که در حوزه [[ارتباط]] [[انسان]] با [[جهان]]، مجهولات فراوانی هست؛ از جمله [[حقیقت]] [[روح]] که جز [[خدا]] کسی از آن [[آگاهی]] ندارد:{{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«از تو درباره روح می‌پرسند بگو روح از امر پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکی نداده‌اند» سوره اسراء، آیه ۸۵.</ref><ref>مجمع البیان، ج۶، ص۶۷۵؛ مواهب علیه، ص۶۲۸.</ref>؛ همچنین [[سرنوشت]] و زمان و مکان [[مرگ]] خویش: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو می‌فرستد و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بی‌گمان خداوند دانایی آگاه است» سوره لقمان، آیه ۳۴.</ref>؛ نیز هنگام [[برپایی قیامت]]: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ}}؛ همچنین از اموری که [[بشر]] هرگز [[قادر]] به [[شناخت]] آن نخواهد شد، کُنه و [[حقیقت]] ذات [[خدای متعال]] است: {{متن قرآن|لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ}}<ref>«چشم‌ها او را در نمی‌یابند و او چشم‌ها را در می‌یابد و او نازک‌بین آگاه است» سوره انعام، آیه ۱۰۳.</ref>؛ {{متن قرآن|يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا}}<ref>«(خداوند) آنچه را پیش رو و آنچه را پس پشت آنان است می‌داند و آنان بر او در دانش احاطه ندارند» سوره طه، آیه ۱۱۰.</ref> از آنجا که [[خداوند]] [[جسم]] نیست، حواسْ ذات او را [[ادراک]] نمی‌کنند<ref>المیزان، ج۷، ص۲۹۲؛ من هدی القرآن، ج۳، ص۱۵۱؛ الکشاف، ج۲، ص۵۴.</ref>. [[عقل]] را نیز یارای رسیدن به کُنْه و ژرفای ذات او نیست و [[خداوند]] به [[انسان‌ها]] هشدار داده است که از کوشش برای [[شناخت]] ذات او بپرهیزند<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۳۵۶.</ref> {{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطه‌ای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونه‌ای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا می‌دهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref>.
# [[انسان]] موجودی است محدود و [[توانایی]] و [[دانش]] او نیز محدود است: {{متن قرآن|يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُخَفِّفَ عَنْكُمْ وَخُلِقَ الْإِنْسَانُ ضَعِيفًا}}<ref>«خداوند بر آن است تا بر شما آسان گیرد و آدمی را ناتوان آفریده‌اند» سوره نساء، آیه ۲۸.</ref>؛ {{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«از تو درباره روح می‌پرسند بگو روح از امر پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکی نداده‌اند» سوره اسراء، آیه ۸۵.</ref>، چنان‌که در حوزه [[ارتباط]] [[انسان]] با [[جهان]]، مجهولات فراوانی هست؛ از جمله [[حقیقت]] [[روح]] که جز [[خدا]] کسی از آن [[آگاهی]] ندارد:{{متن قرآن|وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي وَمَا أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«از تو درباره روح می‌پرسند بگو روح از امر پروردگار من است و به شما از دانش جز اندکی نداده‌اند» سوره اسراء، آیه ۸۵.</ref><ref>مجمع البیان، ج۶، ص۶۷۵؛ مواهب علیه، ص۶۲۸.</ref>؛ همچنین [[سرنوشت]] و زمان و مکان [[مرگ]] خویش: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَيُنَزِّلُ الْغَيْثَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْأَرْحَامِ وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ مَاذَا تَكْسِبُ غَدًا وَمَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ}}<ref>«بی‌گمان، تنها خداوند است که دانش رستخیز نزد اوست و او باران را فرو می‌فرستد و از آنچه در زهدان‌هاست آگاه است و هیچ کس نمی‌داند فردا چه به دست خواهد آورد و هیچ کس نمی‌داند در کدام سرزمین خواهد مرد؛ بی‌گمان خداوند دانایی آگاه است» سوره لقمان، آیه ۳۴.</ref>؛ نیز هنگام [[برپایی قیامت]]: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ}}؛ همچنین از اموری که [[بشر]] هرگز [[قادر]] به [[شناخت]] آن نخواهد شد، کُنه و [[حقیقت]] ذات [[خدای متعال]] است: {{متن قرآن|لَا تُدْرِكُهُ الْأَبْصَارُ وَهُوَ يُدْرِكُ الْأَبْصَارَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ}}<ref>«چشم‌ها او را در نمی‌یابند و او چشم‌ها را در می‌یابد و او نازک‌بین آگاه است» سوره انعام، آیه ۱۰۳.</ref>؛ {{متن قرآن|يَعْلَمُ مَا بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا يُحِيطُونَ بِهِ عِلْمًا}}<ref>«(خداوند) آنچه را پیش رو و آنچه را پس پشت آنان است می‌داند و آنان بر او در دانش احاطه ندارند» سوره طه، آیه ۱۱۰.</ref> از آنجا که [[خداوند]] [[جسم]] نیست، حواسْ ذات او را [[ادراک]] نمی‌کنند<ref>المیزان، ج۷، ص۲۹۲؛ من هدی القرآن، ج۳، ص۱۵۱؛ الکشاف، ج۲، ص۵۴.</ref>. [[عقل]] را نیز یارای رسیدن به کُنْه و ژرفای ذات او نیست و [[خداوند]] به [[انسان‌ها]] هشدار داده است که از کوشش برای [[شناخت]] ذات او بپرهیزند<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۳۵۶.</ref> {{متن قرآن|لَا يَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْكَافِرِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ الْمُؤْمِنِينَ وَمَنْ يَفْعَلْ ذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَ اللَّهِ فِي شَيْءٍ إِلَّا أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً وَيُحَذِّرُكُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَإِلَى اللَّهِ الْمَصِيرُ}}<ref>«مؤمنان نباید کافران را به جای مؤمنان دوست گیرند و هر که چنین کند با خداوند هیچ رابطه‌ای ندارد مگر آنکه (بخواهید) به گونه‌ای از آنان تقیّه کنید و خداوند، شما را از خویش پروا می‌دهد و بازگشت (هر چیز) به سوی خداوند است» سوره آل عمران، آیه ۲۸.</ref>.
#دسته‌ای از واقعیات در [[قیامت]] برای همگان آشکار می‌شوند و این بدان معناست که [[شناخت]] همه حقایق در [[دنیا]] برای همگان ممکن نیست: {{متن قرآن|لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}<ref>«به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.</ref>. واژه [[غفلت]] در جایی به کار می‌رود که [[انسان]] از چیزی که پیش روی اوست بی‌خبر است؛ نه درباره چیزی که نیست و بعد پدید می‌آید، از این‌رو [[آیه]] به اموری ناظر است که وجود داشته‌اند؛ ولی مورد [[غفلت]] او بوده و در [[آخرت]] بر اثر کنار رفتن پرده‌ها معلوم می‌شوند <ref>المیزان، ج۱۸، ص۳۵۰؛ من هدی القرآن، ج۱۳، ص۴۷۹؛ التفسیر القرآنی للقرآن، ج۱۳، ص۴۸۲.</ref>. با این همه، در [[قرآن]] حوزه‌های گوناگونی برای [[شناخت]] مطرح شده‌اند که البته [[شناخت]] همه مواردْ واسطه و مقدمه برای [[شناخت]] [[آفریدگار]] است<ref> نمونه، ج۲۰، ص۳۳۰؛ روح البیان، ج۸، ص۲۸۳.</ref>. {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>«به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref>؛ برای نمونه:
# دسته‌ای از واقعیات در [[قیامت]] برای همگان آشکار می‌شوند و این بدان معناست که [[شناخت]] همه حقایق در [[دنیا]] برای همگان ممکن نیست: {{متن قرآن|لَقَدْ كُنْتَ فِي غَفْلَةٍ مِنْ هَذَا فَكَشَفْنَا عَنْكَ غِطَاءَكَ فَبَصَرُكَ الْيَوْمَ حَدِيدٌ}}<ref>«به راستی تو از این غافل بودی پس ما پرده را از (پیش چشم) تو کنار زدیم و امروز چشمت تیزنگر است» سوره ق، آیه ۲۲.</ref>. واژه [[غفلت]] در جایی به کار می‌رود که [[انسان]] از چیزی که پیش روی اوست بی‌خبر است؛ نه درباره چیزی که نیست و بعد پدید می‌آید، از این‌رو [[آیه]] به اموری ناظر است که وجود داشته‌اند؛ ولی مورد [[غفلت]] او بوده و در [[آخرت]] بر اثر کنار رفتن پرده‌ها معلوم می‌شوند <ref>المیزان، ج۱۸، ص۳۵۰؛ من هدی القرآن، ج۱۳، ص۴۷۹؛ التفسیر القرآنی للقرآن، ج۱۳، ص۴۸۲.</ref>. با این همه، در [[قرآن]] حوزه‌های گوناگونی برای [[شناخت]] مطرح شده‌اند که البته [[شناخت]] همه مواردْ واسطه و مقدمه برای [[شناخت]] [[آفریدگار]] است<ref> نمونه، ج۲۰، ص۳۳۰؛ روح البیان، ج۸، ص۲۸۳.</ref>. {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>«به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref>؛ برای نمونه:
:* [[آفرینش]] موجودات عالم و آمد و شد [[شب]] و روز {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین و در پیاپی آمدن شب و روز و در آن کشتی که برای سود رساندن به مردم در دریا روان است و در آبی که خداوند از آسمان فرو می‌بارد و زمین را پس از مردن ، بدان زنده می‌دارد و بر آن هرگونه جنبنده‌ای را می‌پراکند و در گرداندن بادها و ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین، برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌هاست» سوره بقره، آیه ۱۶۴.</ref>،
:* [[آفرینش]] موجودات عالم و آمد و شد [[شب]] و روز {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین و در پیاپی آمدن شب و روز و در آن کشتی که برای سود رساندن به مردم در دریا روان است و در آبی که خداوند از آسمان فرو می‌بارد و زمین را پس از مردن، بدان زنده می‌دارد و بر آن هرگونه جنبنده‌ای را می‌پراکند و در گرداندن بادها و ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین، برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌هاست» سوره بقره، آیه ۱۶۴.</ref>،
:*اجرام و کرات آسمانی {{متن قرآن|وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ}}<ref>«و خورشید به قرارگاهی که او راست روان است؛ این اندازه‌گیری (خداوند) پیروزمند داناست» سوره یس، آیه ۳۸.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز می‌پوشاند- که آن را شتابان می‌جوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref>،
:* اجرام و کرات آسمانی {{متن قرآن|وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ}}<ref>«و خورشید به قرارگاهی که او راست روان است؛ این اندازه‌گیری (خداوند) پیروزمند داناست» سوره یس، آیه ۳۸.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ رَبَّكُمُ اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٍ ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ يُغْشِي اللَّيْلَ النَّهَارَ يَطْلُبُهُ حَثِيثًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ وَالنُّجُومَ مُسَخَّرَاتٍ بِأَمْرِهِ أَلَا لَهُ الْخَلْقُ وَالْأَمْرُ تَبَارَكَ اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«به راستی پروردگارتان همان خداوند است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت، شب را بر روز می‌پوشاند- که آن را شتابان می‌جوید- و خورشید و ماه و ستارگان را رام فرمان خویش آفرید؛ آگاه باشید که آفرینش و فرمان او راست؛ بزرگوار است خداوند پروردگار جهانیان» سوره اعراف، آیه ۵۴.</ref>،
:* [[زمین]]، کوه‌ها و آب {{متن قرآن|أَلَمْ نَجْعَلِ الأَرْضَ كِفَاتًا أَحْيَاء وَأَمْوَاتًا وَجَعَلْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ شَامِخَاتٍ وَأَسْقَيْنَاكُم مَّاء فُرَاتًا}} <ref>آیا زمین را فراگیر نکردیم؟ برای زندگان و مردگان، و در آن کوه‌هایی فرازمند پدید آوردیم و به شما آبی شیرین و گوارا نوشاندیم؛ سوره مرسلات، آیه: ۲۵ - ۲۷.</ref>،
:* [[زمین]]، کوه‌ها و آب {{متن قرآن|أَلَمْ نَجْعَلِ الأَرْضَ كِفَاتًا أَحْيَاء وَأَمْوَاتًا وَجَعَلْنَا فِيهَا رَوَاسِيَ شَامِخَاتٍ وَأَسْقَيْنَاكُم مَّاء فُرَاتًا}} <ref>آیا زمین را فراگیر نکردیم؟ برای زندگان و مردگان، و در آن کوه‌هایی فرازمند پدید آوردیم و به شما آبی شیرین و گوارا نوشاندیم؛ سوره مرسلات، آیه: ۲۵ - ۲۷.</ref>،
:* [[ابر]] و باد {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین و در پیاپی آمدن شب و روز و در آن کشتی که برای سود رساندن به مردم در دریا روان است و در آبی که خداوند از آسمان فرو می‌بارد و زمین را پس از مردن ، بدان زنده می‌دارد و بر آن هرگونه جنبنده‌ای را می‌پراکند و در گرداندن بادها و ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین، برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌هاست» سوره بقره، آیه ۱۶۴.</ref>،
:* [[ابر]] و باد {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ وَالْفُلْكِ الَّتِي تَجْرِي فِي الْبَحْرِ بِمَا يَنْفَعُ النَّاسَ وَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مِنَ السَّمَاءِ مِنْ مَاءٍ فَأَحْيَا بِهِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِهَا وَبَثَّ فِيهَا مِنْ كُلِّ دَابَّةٍ وَتَصْرِيفِ الرِّيَاحِ وَالسَّحَابِ الْمُسَخَّرِ بَيْنَ السَّمَاءِ وَالْأَرْضِ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَعْقِلُونَ}}<ref>«بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین و در پیاپی آمدن شب و روز و در آن کشتی که برای سود رساندن به مردم در دریا روان است و در آبی که خداوند از آسمان فرو می‌بارد و زمین را پس از مردن، بدان زنده می‌دارد و بر آن هرگونه جنبنده‌ای را می‌پراکند و در گرداندن بادها و ابر فرمانبردار میان آسمان و زمین، برای گروهی که خرد می‌ورزند نشانه‌هاست» سوره بقره، آیه ۱۶۴.</ref>،
:* [[آفرینش]] [[جسم]] {{متن قرآن|فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ}}<ref>«پس انسان باید بنگرد که او را از چه آفریده‌اند،» سوره طارق، آیه ۵.</ref>،
:* [[آفرینش]] [[جسم]] {{متن قرآن|فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسَانُ مِمَّ خُلِقَ}}<ref>«پس انسان باید بنگرد که او را از چه آفریده‌اند،» سوره طارق، آیه ۵.</ref>،
:*و نفس وی {{متن قرآن|وَفِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ}}<ref>«و (نیز) در خودتان، آیا نمی‌نگرید؟» سوره ذاریات، آیه ۲۱.</ref>؛ {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>«به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref>،
:* و نفس وی {{متن قرآن|وَفِي أَنْفُسِكُمْ أَفَلَا تُبْصِرُونَ}}<ref>«و (نیز) در خودتان، آیا نمی‌نگرید؟» سوره ذاریات، آیه ۲۱.</ref>؛ {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>«به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref>،
:* [[روابط]] بشری {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.</ref>،
:* [[روابط]] بشری {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنْفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ}}<ref>«و از نشانه‌های او این است که از خودتان همسرانی برایتان آفرید تا کنار آنان آرامش یابید و میان شما دلبستگی پایدار و مهر پدید آورد؛ بی‌گمان در این، نشانه‌هایی است برای گروهی که می‌اندیشند» سوره روم، آیه ۲۱.</ref>،
:*و تفاوت زبان‌ها و رنگ‌ها {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ}}<ref>«و از نشانه‌های او آفرینش آسمان‌ها و زمین و گوناگونی زبان‌ها و رنگ‌های شماست؛ به راستی در این نشانه‌هایی برای دانشوران است» سوره روم، آیه ۲۲.</ref>،
:* و تفاوت زبان‌ها و رنگ‌ها {{متن قرآن|وَمِنْ آيَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِكُمْ وَأَلْوَانِكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْعَالِمِينَ}}<ref>«و از نشانه‌های او آفرینش آسمان‌ها و زمین و گوناگونی زبان‌ها و رنگ‌های شماست؛ به راستی در این نشانه‌هایی برای دانشوران است» سوره روم، آیه ۲۲.</ref>،
:* [[آفرینش]] حیوانات {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِكُونَ}}<ref>«آیا ندیده‌اند که ما با دست‌های خود برای آنان چارپایانی آفریده‌ایم که از آن آنهاست؟» سوره یس، آیه ۷۱.</ref>  
:* [[آفرینش]] حیوانات {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا خَلَقْنَا لَهُمْ مِمَّا عَمِلَتْ أَيْدِينَا أَنْعَامًا فَهُمْ لَهَا مَالِكُونَ}}<ref>«آیا ندیده‌اند که ما با دست‌های خود برای آنان چارپایانی آفریده‌ایم که از آن آنهاست؟» سوره یس، آیه ۷۱.</ref>  
:*و روییدن گیاهان و گوناگونی میوه‌ها فَلْيَنظُرِ الإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاء صَبًّا ثُمَّ شَقَقْنَا الأَرْضَ شَقًّا فَأَنبَتْنَا فِيهَا حَبًّا وَعِنَبًا وَقَضْبًا<ref>باری، آدمی باید به خوراک خویش بنگرد.ما آب را به فراوانی فرو ریخته‌ایم.سپس زمین را به درستی شکافته‌ایم،و در آن دانه‌ای رویانده‌ایم؛ سوره عبس، آیه:۲۴ - ۲۸.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
:* و روییدن گیاهان و گوناگونی میوه‌ها فَلْيَنظُرِ الإِنسَانُ إِلَى طَعَامِهِ أَنَّا صَبَبْنَا الْمَاء صَبًّا ثُمَّ شَقَقْنَا الأَرْضَ شَقًّا فَأَنبَتْنَا فِيهَا حَبًّا وَعِنَبًا وَقَضْبًا<ref>باری، آدمی باید به خوراک خویش بنگرد. ما آب را به فراوانی فرو ریخته‌ایم. سپس زمین را به درستی شکافته‌ایم، و در آن دانه‌ای رویانده‌ایم؛ سوره عبس، آیه:۲۴ - ۲۸.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.


==[[هدف]] [[شناخت]]==
== [[هدف]] [[شناخت]] ==
* [[قرآن کریم]] از سویی دستیابی به [[معرفت]] را [[هدف آفرینش]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] یاد کرده: {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا}}<ref>«خداوند است که هفت آسمان را و از زمین همانند آنها را آفریده است. فرمان (وی) میان آنها فرود می‌آید تا بدانید که خداوند بر هر کاری تواناست و اینکه دانش خداوند فراگیر همه چیز است» سوره طلاق، آیه ۱۲.</ref><ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۱۱؛ نمونه، ج۲۴، ص۲۶۳؛ المیزان، ج۱۹، ص۳۲۶ - ۳۲۷؛ نک: تفسیر مراغی، ج۲۸، ص۱۵۲.</ref>و از سویی [[بشر]] را به [[تفکّر]] و [[تدبّر]] در [[اسرار]] [[آفرینش]] فراخوانده است؛ آفرینشی که همه موجودات آسمانی و زمینی، جمادات و گیاهان و حیوانات و [[انسان]] و آنچه را در ورای عالم ماده است ([[فرشتگان]]، [[لوح]]، قلم، [[عرش]] و [[کرسی]]) دربر می‌گیرد. البته [[هدف]] از [[تشویق]] [[انسان]] به [[شناخت]] این امور، [[شناخت]] [[خدای سبحان]] است: {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>«به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref>؛ {{متن قرآن|قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بگو: بنگرید که در آسمان‌ها و زمین چیست؟ و (این) نشانه‌ها و بیم دادن برای گروهی که ایمان ندارند سودی ندارد» سوره یونس، آیه ۱۰۱.</ref> همچنین هدفِ [[شناخت]]، فراگیری روش‌ها و [[رفتاری]] است که با [[زندگی]] [[سعادتمند]] [[انسان]] پیوند دارد: {{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«بی‌گمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستاده‌ای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.</ref>. [[تعلیم کتاب و حکمت]] برای حصول [[آگاهی]] و شناختی است که مقدمه [[تربیت]] است <ref>نمونه، ج۱، ص۴۵۶.</ref>. [[مفسران]]، [[حکمت]] را به [[شناخت دین]] و [[فهم]] درست و [[نیکو]] معنا کرده‌اند<ref>تفسیر قرطبی، ج۲، ص۱۳۱؛ لباب التأویل، ج۱، ص۸۳.</ref>. بنابراین [[قرآن]]، [[شناخت]] را وسیله‌ای برای [[هدف]] بالا و والا می‌داند و در پی آن است که [[ذهن]] و [[فکر]] [[انسان]] را از آلودگی‌های [[شرک]] و [[کفر]] و [[خرافات]] [[پاک]] سازد و [[تربیت الهی]] پدید آورد تا [[بشر]] به کمال خود که [[شناخت]] و [[عبادت]] [[پروردگار]] است برسد: {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}<ref>«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* [[قرآن کریم]] از سویی دستیابی به [[معرفت]] را [[هدف آفرینش]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] یاد کرده: {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا}}<ref>«خداوند است که هفت آسمان را و از زمین همانند آنها را آفریده است. فرمان (وی) میان آنها فرود می‌آید تا بدانید که خداوند بر هر کاری تواناست و اینکه دانش خداوند فراگیر همه چیز است» سوره طلاق، آیه ۱۲.</ref><ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۱۱؛ نمونه، ج۲۴، ص۲۶۳؛ المیزان، ج۱۹، ص۳۲۶ - ۳۲۷؛ نک: تفسیر مراغی، ج۲۸، ص۱۵۲.</ref>و از سویی [[بشر]] را به [[تفکّر]] و [[تدبّر]] در [[اسرار]] [[آفرینش]] فراخوانده است؛ آفرینشی که همه موجودات آسمانی و زمینی، جمادات و گیاهان و حیوانات و [[انسان]] و آنچه را در ورای عالم ماده است ([[فرشتگان]]، [[لوح]]، قلم، [[عرش]] و [[کرسی]]) دربر می‌گیرد. البته [[هدف]] از [[تشویق]] [[انسان]] به [[شناخت]] این امور، [[شناخت]] [[خدای سبحان]] است: {{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>«به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref>؛ {{متن قرآن|قُلِ انْظُرُوا مَاذَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَمَا تُغْنِي الْآيَاتُ وَالنُّذُرُ عَنْ قَوْمٍ لَا يُؤْمِنُونَ}}<ref>«بگو: بنگرید که در آسمان‌ها و زمین چیست؟ و (این) نشانه‌ها و بیم دادن برای گروهی که ایمان ندارند سودی ندارد» سوره یونس، آیه ۱۰۱.</ref> همچنین هدفِ [[شناخت]]، فراگیری روش‌ها و [[رفتاری]] است که با [[زندگی]] [[سعادتمند]] [[انسان]] پیوند دارد: {{متن قرآن|لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«بی‌گمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستاده‌ای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی می‌آموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.</ref>. [[تعلیم کتاب و حکمت]] برای حصول [[آگاهی]] و شناختی است که مقدمه [[تربیت]] است <ref>نمونه، ج۱، ص۴۵۶.</ref>. [[مفسران]]، [[حکمت]] را به [[شناخت دین]] و [[فهم]] درست و [[نیکو]] معنا کرده‌اند<ref>تفسیر قرطبی، ج۲، ص۱۳۱؛ لباب التأویل، ج۱، ص۸۳.</ref>. بنابراین [[قرآن]]، [[شناخت]] را وسیله‌ای برای [[هدف]] بالا و والا می‌داند و در پی آن است که [[ذهن]] و [[فکر]] [[انسان]] را از آلودگی‌های [[شرک]] و [[کفر]] و [[خرافات]] [[پاک]] سازد و [[تربیت الهی]] پدید آورد تا [[بشر]] به کمال خود که [[شناخت]] و [[عبادت]] [[پروردگار]] است برسد: {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}<ref>«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.


==[[ابزارهای شناخت]]==
== [[ابزارهای شناخت]] ==
*مراد از [[ابزارهای شناخت]]، راه‌هایی است که [[شناخت]] با آنها حاصل می‌شود و گاه از آنها به "منابع [[شناخت]]" نیز یاد می‌شود<ref>نک: مبانی شناخت، ص۱۹۷ - ۱۹۸.</ref> و آنها عبارت‌اند از<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
* مراد از [[ابزارهای شناخت]]، راه‌هایی است که [[شناخت]] با آنها حاصل می‌شود و گاه از آنها به "منابع [[شناخت]]" نیز یاد می‌شود<ref>نک: مبانی شناخت، ص۱۹۷ - ۱۹۸.</ref> و آنها عبارت‌اند از<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
=== ابزار برونی===
=== ابزار برونی ===
*مراد از ابزار برونی ابزارهایی است که یا خارج از وجود [[انسان]] هستند یا [[انسان]] را به [[شناخت]] موجودات [[حسی]] که خارج از وجود وی هستند می‌رسانند<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
* مراد از ابزار برونی ابزارهایی است که یا خارج از وجود [[انسان]] هستند یا [[انسان]] را به [[شناخت]] موجودات [[حسی]] که خارج از وجود وی هستند می‌رسانند<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
====حواس====
==== حواس ====
*از نگاه [[قرآن]]، حواس پنج‌گانه در [[شناخت]] نقش فراوانی دارند و [[انسان]] در برابر حواس خود [[مسئول]] است. {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}}<ref>«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref> [[انسان]] در ابتدای ولادت هیچ نمی‌داند؛ ولی از راه گوش و چشم و [[قلب]] [[معرفت]] می‌یابد: {{متن قرآن|وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمی‌دانستید و برای شما گوش و چشم و دل نهاد باشد که سپاس گزارید» سوره نحل، آیه ۷۸.</ref> <ref>مجمع البیان، ج۶، ص۵۸۱.</ref> و آنان که حواس خود را درست به کار نمی‌گیرند در واقع کر و لال و کورند، زیرا نه [[حق]] را می‌شنوند و نه به آن سخن می‌گویند و نه عبرت‌ها را می‌بینند: {{متن قرآن|صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ}}<ref>«کرند، لالند، نابینایند پس (به سوی حق) باز نمی‌گردند» سوره بقره، آیه ۱۸.</ref><ref>تفسیر سمرقندی، ج۱، ص۳۱؛ مجمع البیان، ج۱، ص۱۴۷.</ref>.
* از نگاه [[قرآن]]، حواس پنج‌گانه در [[شناخت]] نقش فراوانی دارند و [[انسان]] در برابر حواس خود [[مسئول]] است. {{متن قرآن|وَلَا تَقْفُ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ كُلُّ أُولَئِكَ كَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا}}<ref>«و آنچه تو را بدان دانشی نیست، پی مگیر که از گوش و چشم و دل، هر یک، خواهند پرسید» سوره اسراء، آیه ۳۶.</ref> [[انسان]] در ابتدای ولادت هیچ نمی‌داند؛ ولی از راه گوش و چشم و [[قلب]] [[معرفت]] می‌یابد: {{متن قرآن|وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمی‌دانستید و برای شما گوش و چشم و دل نهاد باشد که سپاس گزارید» سوره نحل، آیه ۷۸.</ref> <ref>مجمع البیان، ج۶، ص۵۸۱.</ref> و آنان که حواس خود را درست به کار نمی‌گیرند در واقع کر و لال و کورند، زیرا نه [[حق]] را می‌شنوند و نه به آن سخن می‌گویند و نه عبرت‌ها را می‌بینند: {{متن قرآن|صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لَا يَرْجِعُونَ}}<ref>«کرند، لالند، نابینایند پس (به سوی حق) باز نمی‌گردند» سوره بقره، آیه ۱۸.</ref><ref>تفسیر سمرقندی، ج۱، ص۳۱؛ مجمع البیان، ج۱، ص۱۴۷.</ref>.
* [[خداوند]] [[نعمت]] گوش و چشم و [[قلب]] را به [[انسان]] [[یادآوری]] می‌کند و او را برای به کار گرفتن درست آنها و [[شکر]] این [[نعمت]] فرامی‌خواند: {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ}}<ref>«و اوست که برای شما گوش و دیدگان و دل‌ها را پدید آورد (اما) اندک سپاس می‌نهید» سوره مؤمنون، آیه ۷۸.</ref> دو حسّ [[شنوایی]] و [[بینایی]] مرز میان حیوان و گیاه را آشکار می‌کنند و خودْ ابزار [[عقل]] برای شناخت‌اند<ref>من هدی القرآن، ج۸، ص۲۱۶؛ مجمع البیان، ج۷، ص ۱۸۱.</ref>.
* [[خداوند]] [[نعمت]] گوش و چشم و [[قلب]] را به [[انسان]] [[یادآوری]] می‌کند و او را برای به کار گرفتن درست آنها و [[شکر]] این [[نعمت]] فرامی‌خواند: {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ}}<ref>«و اوست که برای شما گوش و دیدگان و دل‌ها را پدید آورد (اما) اندک سپاس می‌نهید» سوره مؤمنون، آیه ۷۸.</ref> دو حسّ [[شنوایی]] و [[بینایی]] مرز میان حیوان و گیاه را آشکار می‌کنند و خودْ ابزار [[عقل]] برای شناخت‌اند<ref>من هدی القرآن، ج۸، ص۲۱۶؛ مجمع البیان، ج۷، ص ۱۸۱.</ref>.
* [[قرآن]] مرحله پیش از به کار گرفتن گوش و چشم برای جنین را دوره‌ای می‌داند که هیچ نمی‌داند و هیچ شناختی از عالم پیرامون خود ندارد. البتّه این در مورد [[علم حصولی]] است، نه [[علم حضوری]] به خود که حتی هنگام [[پیری]] و دوران [[فراموشی]] وجود دارد<ref> المیزان، ج۱۲، ص۳۱۲.</ref>. [[انسان]] پس از گام نهادن در این [[جهان]] و به کار گرفتن گوش و چشم و عقلْ [[شناخت]] او به پیرامونش آغاز می‌شود<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۲۵۰.</ref>. مبدأ همه تصورات، حواس ظاهری است که مهم‌ترین آنها [[حس]] [[بینایی]] و [[شنوایی]] است<ref>المیزان، ج۱۲، ص۳۱۲.</ref> {{متن قرآن|وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمی‌دانستید و برای شما گوش و چشم و دل نهاد باشد که سپاس گزارید» سوره نحل، آیه ۷۸.</ref> و [[شکر]] این نعمت‌های سه‌گانه، به‌کارگیری آنها در اموری است که بر [[معرفت]] می‌افزاید که نهایت آن [[معرفت]] خداست<ref> الفرقان، ج۲۰، ص۲۷۰؛ نک: نمونه، ج۱۴، ص۲۹۰؛ نک: من هدی القرآن، ج۶، ص۱۰۲ - ۱۰۳.</ref>. یادکرد [[شنوایی]]، سپس [[بینایی]] و پس از آن فؤاد در [[آیه]] پیش‌گفته، شاید از این روست که نوزاد ابتدا صداها را می‌شنود و پس از آن چشم می‌گشاید و اشیای پیرامون خود را می‌بیند. سپس آنچه را با چشم و گوش دریافته، تجزیه و تحلیل می‌کند که همان [[ادراک]] و به کار افتادن نیروی [[عقل]] است؛ نیز یادکرد گوش و چشم از میان حواس پنج‌گانه در برخی [[آیات]]، از این‌روست که بیشتر شناخت‌های [[انسان]] با گوش و چشم حاصل می‌شوند و حواس دیگر سهم کمتری در آن دارند؛ همچنین تقدم گوش بر چشم می‌تواند از این رو باشد که نقش گوش از چشم در [[شناخت]] بیشتر است، چنان‌که با تجربه ثابت شده است که برخی نابینایان به مرتبه بالایی از [[دانش]] رسیده‌اند؛ ولی کرهای مادرزاد، هرگز نمی‌توانند دانشمند باشند<ref>مبانی شناخت، ص۲۱۹؛ نمونه، ج۱۱، ص۳۳۶ - ۳۳۷.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* [[قرآن]] مرحله پیش از به کار گرفتن گوش و چشم برای جنین را دوره‌ای می‌داند که هیچ نمی‌داند و هیچ شناختی از عالم پیرامون خود ندارد. البتّه این در مورد [[علم حصولی]] است، نه [[علم حضوری]] به خود که حتی هنگام [[پیری]] و دوران [[فراموشی]] وجود دارد<ref> المیزان، ج۱۲، ص۳۱۲.</ref>. [[انسان]] پس از گام نهادن در این [[جهان]] و به کار گرفتن گوش و چشم و عقلْ [[شناخت]] او به پیرامونش آغاز می‌شود<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۰، ص۲۵۰.</ref>. مبدأ همه تصورات، حواس ظاهری است که مهم‌ترین آنها [[حس]] [[بینایی]] و [[شنوایی]] است<ref>المیزان، ج۱۲، ص۳۱۲.</ref> {{متن قرآن|وَاللَّهُ أَخْرَجَكُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ}}<ref>«و خداوند شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد در حالی که چیزی نمی‌دانستید و برای شما گوش و چشم و دل نهاد باشد که سپاس گزارید» سوره نحل، آیه ۷۸.</ref> و [[شکر]] این نعمت‌های سه‌گانه، به‌کارگیری آنها در اموری است که بر [[معرفت]] می‌افزاید که نهایت آن [[معرفت]] خداست<ref> الفرقان، ج۲۰، ص۲۷۰؛ نک: نمونه، ج۱۴، ص۲۹۰؛ نک: من هدی القرآن، ج۶، ص۱۰۲ - ۱۰۳.</ref>. یادکرد [[شنوایی]]، سپس [[بینایی]] و پس از آن فؤاد در [[آیه]] پیش‌گفته، شاید از این روست که نوزاد ابتدا صداها را می‌شنود و پس از آن چشم می‌گشاید و اشیای پیرامون خود را می‌بیند. سپس آنچه را با چشم و گوش دریافته، تجزیه و تحلیل می‌کند که همان [[ادراک]] و به کار افتادن نیروی [[عقل]] است؛ نیز یادکرد گوش و چشم از میان حواس پنج‌گانه در برخی [[آیات]]، از این‌روست که بیشتر شناخت‌های [[انسان]] با گوش و چشم حاصل می‌شوند و حواس دیگر سهم کمتری در آن دارند؛ همچنین تقدم گوش بر چشم می‌تواند از این رو باشد که نقش گوش از چشم در [[شناخت]] بیشتر است، چنان‌که با تجربه ثابت شده است که برخی نابینایان به مرتبه بالایی از [[دانش]] رسیده‌اند؛ ولی کرهای مادرزاد، هرگز نمی‌توانند دانشمند باشند<ref>مبانی شناخت، ص۲۱۹؛ نمونه، ج۱۱، ص۳۳۶ - ۳۳۷.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
====[[تاریخ]]====
==== [[تاریخ]] ====
*یکی از ابزارها یا منابع [[شناخت]]، [[تاریخ]] و سرگذشت پیشینیان است. [[قرآن]] [[انسان‌ها]] را به مطالعه و بررسی عوامل [[پیروزی]] و [[شکست]]، [[سعادت]] و [[شقاوت]] و [[کفر]] و [[فساد]] [[امت‌ها]] و [[جوامع]] و [[مردمان]] پیشین و نقش آنها در [[شناخت]] راه درست و حقایق [[جهان]] فراخوانده است: {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّةً وَآثَارًا فِي الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«آیا در زمین نگشته‌اند تا بنگرند سرانجام پیشینیان آنان چگونه بوده است؟ آنان که بیشتر و توانمندتر از اینان بودند و بر زمین آثار فراوان‌تری داشتند اما دستاوردهای آنان به کارشان نیامد» سوره غافر، آیه ۸۲.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* یکی از ابزارها یا منابع [[شناخت]]، [[تاریخ]] و سرگذشت پیشینیان است. [[قرآن]] [[انسان‌ها]] را به مطالعه و بررسی عوامل [[پیروزی]] و [[شکست]]، [[سعادت]] و [[شقاوت]] و [[کفر]] و [[فساد]] [[امت‌ها]] و [[جوامع]] و [[مردمان]] پیشین و نقش آنها در [[شناخت]] راه درست و حقایق [[جهان]] فراخوانده است: {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ كَانُوا أَكْثَرَ مِنْهُمْ وَأَشَدَّ قُوَّةً وَآثَارًا فِي الْأَرْضِ فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«آیا در زمین نگشته‌اند تا بنگرند سرانجام پیشینیان آنان چگونه بوده است؟ آنان که بیشتر و توانمندتر از اینان بودند و بر زمین آثار فراوان‌تری داشتند اما دستاوردهای آنان به کارشان نیامد» سوره غافر، آیه ۸۲.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
=== ابزار درونی===
=== ابزار درونی ===
*افزون بر ابزار برونی [[شناخت]]، ابزارهایی در وجود [[انسان]] برای [[شناخت]] حقایق غیر حسی به کار می‌روند<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
* افزون بر ابزار برونی [[شناخت]]، ابزارهایی در وجود [[انسان]] برای [[شناخت]] حقایق غیر حسی به کار می‌روند<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
====[[عقل]]====
==== [[عقل]] ====
* [[عقل]]، مرکز [[فکر]] و [[اندیشه]] است که به وسیله آن ترکیب، تجزیه، تجرید، انتزاع، تعمیم و تعمیق مفاهیم [[ذهنی]] انجام می‌گیرد<ref>مبانی شناخت، ص۲۰۱.</ref>. [[قرآن کریم]] [[عقل]] را از منابع و [[ابزارهای شناخت]] شناسانده است. [[عقلی]] که راه درست [[زندگی]] را بشناسد و [[انسان]] را به [[پیروی از حق]] وادارد، مورد [[تأیید]] [[قرآن کریم]] است<ref> المیزان، ج۱۷، ص۲۵۱.</ref>، چنان‌که از [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref>«کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند، آنانند که خداوند راهنمایی‌شان کرده است و آنانند که خردمندند» سوره زمر، آیه ۱۸.</ref> برمی آید. [[قرآن]] خود برای [[اثبات]] [[مبدأ و معاد]] به [[اقامه دلیل]] و [[برهان عقلی]] پرداخته است: [[دلیل]] [[وحدانیت]] [[خدا]]، نبود [[اختلاف]] و [[تزلزل]] در اداره [[جهان آفرینش]] است و اگر [[خدا]] متعدد بود، در اداره [[جهان]] نیز [[اختلاف]] پدید می‌آمد: {{متن قرآن|لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ}}<ref>«اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی می‌بودند، هر دو تباه می‌شدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف می‌کنند» سوره انبیاء، آیه ۲۲.</ref><ref>من وحی القرآن، ج۱۵، ص۲۰۶؛ نمونه، ج۱۳، ص۳۸۱؛ من هدی القرآن، ج۷، ص۲۹۵ - ۲۹۶.</ref> و [[دلیل]] [[اثبات معاد]]، [[بیهوده]] نبودن [[آفرینش انسان]] است: {{متن قرآن|أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ}}<ref>«آیا پنداشته‌اید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.</ref><ref>شناخت در قرآن، مطهری، ص۵۹ - ۶۰.</ref> در [[آیات]] بسیاری از فعالیت هدفمند [[عقل]] با عناوین گوناگونی یاد شده است<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
* [[عقل]]، مرکز [[فکر]] و [[اندیشه]] است که به وسیله آن ترکیب، تجزیه، تجرید، انتزاع، تعمیم و تعمیق مفاهیم [[ذهنی]] انجام می‌گیرد<ref>مبانی شناخت، ص۲۰۱.</ref>. [[قرآن کریم]] [[عقل]] را از منابع و [[ابزارهای شناخت]] شناسانده است. [[عقلی]] که راه درست [[زندگی]] را بشناسد و [[انسان]] را به [[پیروی از حق]] وادارد، مورد [[تأیید]] [[قرآن کریم]] است<ref> المیزان، ج۱۷، ص۲۵۱.</ref>، چنان‌که از [[آیه]] {{متن قرآن|الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُوْلَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُوْلُوا الأَلْبَابِ}}<ref>«کسانی که گفتار را می‌شنوند آنگاه از بهترین آن پیروی می‌کنند، آنانند که خداوند راهنمایی‌شان کرده است و آنانند که خردمندند» سوره زمر، آیه ۱۸.</ref> برمی آید. [[قرآن]] خود برای [[اثبات]] [[مبدأ و معاد]] به [[اقامه دلیل]] و [[برهان عقلی]] پرداخته است: [[دلیل]] [[وحدانیت]] [[خدا]]، نبود [[اختلاف]] و [[تزلزل]] در اداره [[جهان آفرینش]] است و اگر [[خدا]] متعدد بود، در اداره [[جهان]] نیز [[اختلاف]] پدید می‌آمد: {{متن قرآن|لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ}}<ref>«اگر در آن دو (- آسمان و زمین) جز خداوند خدایانی می‌بودند، هر دو تباه می‌شدند پس پاکا که خداوند است- پروردگار اورنگ (فرمانفرمایی جهان)- از آنچه وصف می‌کنند» سوره انبیاء، آیه ۲۲.</ref><ref>من وحی القرآن، ج۱۵، ص۲۰۶؛ نمونه، ج۱۳، ص۳۸۱؛ من هدی القرآن، ج۷، ص۲۹۵ - ۲۹۶.</ref> و [[دلیل]] [[اثبات معاد]]، [[بیهوده]] نبودن [[آفرینش انسان]] است: {{متن قرآن|أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ}}<ref>«آیا پنداشته‌اید که ما شما را بیهوده آفریده‌ایم و شما به سوی ما بازگردانده نمی‌شوید؟» سوره مؤمنون، آیه ۱۱۵.</ref><ref>شناخت در قرآن، مطهری، ص۵۹ - ۶۰.</ref> در [[آیات]] بسیاری از فعالیت هدفمند [[عقل]] با عناوین گوناگونی یاد شده است<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
=====[[تفکر]]=====
===== [[تفکر]] =====
* [[تفکر]]، عمل هدفدار [[ذهن]] و گذر از مقدمات روشن و رفتن به سمت نتایجی است که [[ادراک]] آنها [[هدف]] تلقی شده است<ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۳۸۳.</ref>. [[قرآن]] [[تفکّر]] در [[جهان هستی]] را ویژه [[خردمندان]] می‌داند: {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>«بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانه‌هایی برای خردمندان است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۰.</ref>؛ نیز [[تفکر]] در [[آفرینش]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] و آمد و شد [[شب]] و روز را در کنار [[یاد خدا]] در همه حالات، [[نشانه]] [[خردمندان]] می‌داند {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ }}<ref>«بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانه‌هایی برای خردمندان است (همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریده‌ای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۰-۱۹۱.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* [[تفکر]]، عمل هدفدار [[ذهن]] و گذر از مقدمات روشن و رفتن به سمت نتایجی است که [[ادراک]] آنها [[هدف]] تلقی شده است<ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۳۸۳.</ref>. [[قرآن]] [[تفکّر]] در [[جهان هستی]] را ویژه [[خردمندان]] می‌داند: {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ}}<ref>«بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانه‌هایی برای خردمندان است» سوره آل عمران، آیه ۱۹۰.</ref>؛ نیز [[تفکر]] در [[آفرینش]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] و آمد و شد [[شب]] و روز را در کنار [[یاد خدا]] در همه حالات، [[نشانه]] [[خردمندان]] می‌داند {{متن قرآن|إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِأُولِي الْأَلْبَابِ الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىَ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلاً سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ }}<ref>«بی‌گمان در آفرینش آسمان‌ها و زمین و پیاپی آمدن شب و روز نشانه‌هایی برای خردمندان است (همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریده‌ای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۰-۱۹۱.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
=====[[تعقل]]=====
===== [[تعقل]] =====
*فعالیت هدفمند [[عقل]] با مشتقات تعقّل نیز بیان شده است. {{متن قرآن|قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی می‌رسانیم؛ و زشتکاری‌های آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«بدترین جنبندگان نزد خداوند ناشنوایانی گنگند که خرد نمی‌ورزند» سوره انفال، آیه ۲۲.</ref>. مقصود از [[تعقل]] به کار گرفتن [[عقلی]] است که [[خیر و شر]] و اهداف والای [[زندگی]] و [[نظارت]] [[الهی]] بر [[انسان]] و [[جهان]] را [[ادراک]] می‌کند؛ نه [[عقلی]] که فقط در پی [[سودجویی]] و [[خودمحوری]] و فرصت‌طلبی برای [[زندگی]] مادیِ بهتر باشد<ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۳۸۳.</ref>. [[عقل]] یاد شده اموری را می‌شناسد که [[خدا]] آنها را [[زشت]] دانسته و [[انسان]] را از [[تربیت]] درست باز می‌دارند؛ مانند [[شرک]] به [[خدا]]، [[بدی]] به [[پدر]] و [[مادر]]، فرزندکشی، ارتکاب فواحش، [[قتل]] نفس بدون مجوز، [[خوردن]] [[مال یتیم]] و کم دادن پیمانه {{متن قرآن|قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی می‌رسانیم؛ و زشتکاری‌های آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref>؛ نیز امور اثباتی، مانند زودگذر و فانی بودن [[حیات]] [[دنیا]] و بقای [[قیامت]] و [[آخرت]] {{متن قرآن|وَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَزِينَتُهَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ}}<ref>«و هر چه به شما داده شده است کالای زندگانی این جهان و آرایه آن است و آنچه نزد خداوند است بهتر و پایاتر است، آیا خرد نمی‌ورزید؟» سوره قصص، آیه ۶۰.</ref>، [[حقانیت]] [[آفرینش آسمان]] و [[زمین]] {{متن قرآن|وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ}}<ref>«و این مثل‌ها را برای مردم می‌زنیم و آنها را جز دانشوران درنمی‌یابند» سوره عنکبوت، آیه ۴۳.</ref>، گمراه‌گری [[شیطان]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ}}<ref>«و به راستی گروهی فراوان از شما را بیراه کرد پس آیا خرد نمی‌ورزیدید؟» سوره یس، آیه ۶۲.</ref> و [[عبرت]] از سرگذشت پیشینیان {{متن قرآن|وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِم مُّصْبِحِينَ وَبِاللَّيْلِ أَفَلا تَعْقِلُونَ}}<ref>«و شما پگاهان بر (ویرانه‌های) آنها می‌گذرید و (نیز) شباهنگام؛ پس آیا نمی‌اندیشید؟» سوره صافات، آیه ۱۳۷-۱۳۸.</ref> نیز از مواردی است که [[عقل]] یادشده آن را می‌شناسد<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* فعالیت هدفمند [[عقل]] با مشتقات تعقّل نیز بیان شده است. {{متن قرآن|قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی می‌رسانیم؛ و زشتکاری‌های آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref>؛ {{متن قرآن|إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِنْدَ اللَّهِ الصُّمُّ الْبُكْمُ الَّذِينَ لَا يَعْقِلُونَ}}<ref>«بدترین جنبندگان نزد خداوند ناشنوایانی گنگند که خرد نمی‌ورزند» سوره انفال، آیه ۲۲.</ref>. مقصود از [[تعقل]] به کار گرفتن [[عقلی]] است که [[خیر و شر]] و اهداف والای [[زندگی]] و [[نظارت]] [[الهی]] بر [[انسان]] و [[جهان]] را [[ادراک]] می‌کند؛ نه [[عقلی]] که فقط در پی [[سودجویی]] و [[خودمحوری]] و فرصت‌طلبی برای [[زندگی]] مادیِ بهتر باشد<ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۳۸۳.</ref>. [[عقل]] یاد شده اموری را می‌شناسد که [[خدا]] آنها را [[زشت]] دانسته و [[انسان]] را از [[تربیت]] درست باز می‌دارند؛ مانند [[شرک]] به [[خدا]]، [[بدی]] به [[پدر]] و [[مادر]]، فرزندکشی، ارتکاب فواحش، [[قتل]] نفس بدون مجوز، [[خوردن]] [[مال یتیم]] و کم دادن پیمانه {{متن قرآن|قُلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَلَا تَقْتُلُوا أَوْلَادَكُمْ مِنْ إِمْلَاقٍ نَحْنُ نَرْزُقُكُمْ وَإِيَّاهُمْ وَلَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَمَا بَطَنَ وَلَا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ ذَلِكُمْ وَصَّاكُمْ بِهِ لَعَلَّكُمْ تَعْقِلُونَ}}<ref>«بگو: بیایید تا آنچه را خداوند بر شما حرام کرده است برایتان بخوانم: اینکه چیزی را شریک او نگیرید و به پدر و مادر نیکی کنید و فرزندانتان را از ناداری نکشید؛ ما به شما و آنان روزی می‌رسانیم؛ و زشتکاری‌های آشکار و پنهان نزدیک نشوید و آن کس را که خداوند (کشتن او را) حرام کرده است جز به حق مکشید؛ این است آنچه شما را به آن سفارش کرده است باشد که خرد ورزید» سوره انعام، آیه ۱۵۱.</ref>؛ نیز امور اثباتی، مانند زودگذر و فانی بودن [[حیات]] [[دنیا]] و بقای [[قیامت]] و [[آخرت]] {{متن قرآن|وَمَا أُوتِيتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَمَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَزِينَتُهَا وَمَا عِنْدَ اللَّهِ خَيْرٌ وَأَبْقَى أَفَلَا تَعْقِلُونَ}}<ref>«و هر چه به شما داده شده است کالای زندگانی این جهان و آرایه آن است و آنچه نزد خداوند است بهتر و پایاتر است، آیا خرد نمی‌ورزید؟» سوره قصص، آیه ۶۰.</ref>، [[حقانیت]] [[آفرینش آسمان]] و [[زمین]] {{متن قرآن|وَتِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ}}<ref>«و این مثل‌ها را برای مردم می‌زنیم و آنها را جز دانشوران درنمی‌یابند» سوره عنکبوت، آیه ۴۳.</ref>، گمراه‌گری [[شیطان]] {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَضَلَّ مِنْكُمْ جِبِلًّا كَثِيرًا أَفَلَمْ تَكُونُوا تَعْقِلُونَ}}<ref>«و به راستی گروهی فراوان از شما را بیراه کرد پس آیا خرد نمی‌ورزیدید؟» سوره یس، آیه ۶۲.</ref> و [[عبرت]] از سرگذشت پیشینیان {{متن قرآن|وَإِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِم مُّصْبِحِينَ وَبِاللَّيْلِ أَفَلا تَعْقِلُونَ}}<ref>«و شما پگاهان بر (ویرانه‌های) آنها می‌گذرید و (نیز) شباهنگام؛ پس آیا نمی‌اندیشید؟» سوره صافات، آیه ۱۳۷-۱۳۸.</ref> نیز از مواردی است که [[عقل]] یادشده آن را می‌شناسد<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
=====[[تدبر]]=====
===== [[تدبر]] =====
* [[تدبّر]] به معنای [[فهم]] و [[اندیشه]] در جریان امور و تلاش برای به نتیجه رسیدن آنهاست<ref>نک: التحقیق، ج۳، ص۱۹۴ - ۱۹۵، «دبر»؛ نک: شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۳۸۸؛ من هدی القرآن، ج۱۳، ص۲۵۸.</ref>.
* [[تدبّر]] به معنای [[فهم]] و [[اندیشه]] در جریان امور و تلاش برای به نتیجه رسیدن آنهاست<ref>نک: التحقیق، ج۳، ص۱۹۴ - ۱۹۵، «دبر»؛ نک: شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۳۸۸؛ من هدی القرآن، ج۱۳، ص۲۵۸.</ref>.
* [[خداوند]] [[انسان‌ها]] را به [[تدبّر]] در [[شناخت]] حقایق [[قرآن]] [[فرمان]] داده است و [[تدبّر]] نکردن را با قفل شدن [[قلب]] برابر می‌داند: {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}<ref>«آیا در قرآن نیک نمی‌اندیشند یا بر دل‌ها، کلون زده‌اند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref>. [[تدبر در قرآن]] پرده‌ها را کنار می‌زند و [[انسان]] را به [[شناخت]] می‌رساند و از [[تاریکی]] [[تحیر]] می‌رهاند<ref>فی ظلال القرآن، ج۶، ص۳۲۹۷؛ تفسیر قشیری، ج۳، ص ۴۱۳.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* [[خداوند]] [[انسان‌ها]] را به [[تدبّر]] در [[شناخت]] حقایق [[قرآن]] [[فرمان]] داده است و [[تدبّر]] نکردن را با قفل شدن [[قلب]] برابر می‌داند: {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}<ref>«آیا در قرآن نیک نمی‌اندیشند یا بر دل‌ها، کلون زده‌اند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref>. [[تدبر در قرآن]] پرده‌ها را کنار می‌زند و [[انسان]] را به [[شناخت]] می‌رساند و از [[تاریکی]] [[تحیر]] می‌رهاند<ref>فی ظلال القرآن، ج۶، ص۳۲۹۷؛ تفسیر قشیری، ج۳، ص ۴۱۳.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
=====[[تذکر]]=====
===== [[تذکر]] =====
*بیشتر خردورزان، حقایق اصیل را با [[عقل]] و [[وجدان]] خود می‌شناسند؛ ولی [[هوا و هوس]]، [[خودمحوری]] و مادّیات گاهی آنان را از [[حقیقت]] دور می‌کنند، از این‌رو [[تذکّر]] دائمی برای رسیدن به [[شناخت]] اصیل و [[حقیقی]] ضروری است: {{متن قرآن|وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و یادآوری کن که یادآوری مؤمنان را سودمند است» سوره ذاریات، آیه ۵۵.</ref> به نظر، تذکرهای [[قرآن کریم]]، برای بیدار کردن [[فطرت]] و [[عقل انسان]] و بصیرت‌افزایی و رسیدن به [[یقین]]<ref>روح البیان، ج۹، ص۱۷۵؛ روح المعانی، ج۱۴، ص۲۰؛ الفواتح الالهیه، ج۲، ص۳۵۶.</ref> و [[شناخت]] امور حقیقی‌اند؛ از جمله [[تذکّر]] مهم به اینکه از [[شیطان]] [[پیروی]] نکنند: {{متن قرآن|أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟» سوره یس، آیه ۶۰.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* بیشتر خردورزان، حقایق اصیل را با [[عقل]] و [[وجدان]] خود می‌شناسند؛ ولی [[هوا و هوس]]، [[خودمحوری]] و مادّیات گاهی آنان را از [[حقیقت]] دور می‌کنند، از این‌رو [[تذکّر]] دائمی برای رسیدن به [[شناخت]] اصیل و [[حقیقی]] ضروری است: {{متن قرآن|وَذَكِّرْ فَإِنَّ الذِّكْرَى تَنْفَعُ الْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«و یادآوری کن که یادآوری مؤمنان را سودمند است» سوره ذاریات، آیه ۵۵.</ref> به نظر، تذکرهای [[قرآن کریم]]، برای بیدار کردن [[فطرت]] و [[عقل انسان]] و بصیرت‌افزایی و رسیدن به [[یقین]]<ref>روح البیان، ج۹، ص۱۷۵؛ روح المعانی، ج۱۴، ص۲۰؛ الفواتح الالهیه، ج۲، ص۳۵۶.</ref> و [[شناخت]] امور حقیقی‌اند؛ از جمله [[تذکّر]] مهم به اینکه از [[شیطان]] [[پیروی]] نکنند: {{متن قرآن|أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ}}<ref>«ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟» سوره یس، آیه ۶۰.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
====[[قلب]]====
==== [[قلب]] ====
* [[قرآن کریم]] با سه واژه "[[قلب]]"، "صدر" و "فؤاد"، [[قلب]] را به مثابه یکی از [[ابزارهای شناخت]] می‌شناساند. در هیچ آیه‌ای مقصود از [[قلب]]، عضو صنوبری شکل [[بدن]] نیست. در وجود [[انسان]] جز [[عقل]] و [[حس]]، مرکز دیگری هست که عمق [[جان]] و [[روح]] اوست و [[قرآن]] از آن به "[[قلب]]" تعبیر کرده است<ref>شناخت در قرآن، مطهری، ص۷۲ - ۷۳.</ref>. [[قلب]]، مصدر و منبع اصلی همه شعورها و شناخت‌ها و آگاهی‌ها و [[احساسات]] [[انسان]]<ref>مبانی شناخت، ص۲۲۲.</ref> و منشأ [[تعقل]] و [[شناخت]] است: {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ}}<ref>«آیا در زمین نگشته‌اند تا آنان را دل‌هایی باشد که بدان دریابند یا گوش‌هایی که بدان بشنوند؟ زیرا (تنها) چشم‌ها نابینا نمی‌شوند بلکه آن دل‌ها که درون سینه‌ها جا دارند (نیز) نابینا می‌گردند» سوره حج، آیه ۴۶.</ref><ref>التفسیر الکبیر، ج۲۳، ص۲۳۴.</ref>و از این‌رو واژگان "[[قلب]]" و "فؤاد" در برخی [[آیات]] به معنای عقل‌اند <ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۳۰۰؛ تفسیر سمرقندی، ج۳، ص۳۳۹؛ البحر المحیط، ج۱، ص۷۶.</ref>؛ مانند {{متن قرآن|إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ}}<ref>«بی‌گمان در این، یادکردی است برای آنکه دلی دارد یا (به سخن) گوش می‌سپارد در حالی که خود گواه است» سوره ق، آیه ۳۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ}}<ref>«و اوست که برای شما گوش و دیدگان و دل‌ها را پدید آورد (اما) اندک سپاس می‌نهید» سوره مؤمنون، آیه ۷۸.</ref> در روایتی از [[امام کاظم]]{{ع}} واژه [[قلب]] در این [[آیه]] به [[عقل]] [[تفسیر]] شده است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۶.</ref>. قلب‌ها از نگاه [[قرآن]] دو دسته‌اند:
* [[قرآن کریم]] با سه واژه "[[قلب]]"، "صدر" و "فؤاد"، [[قلب]] را به مثابه یکی از [[ابزارهای شناخت]] می‌شناساند. در هیچ آیه‌ای مقصود از [[قلب]]، عضو صنوبری شکل [[بدن]] نیست. در وجود [[انسان]] جز [[عقل]] و [[حس]]، مرکز دیگری هست که عمق [[جان]] و [[روح]] اوست و [[قرآن]] از آن به "[[قلب]]" تعبیر کرده است<ref>شناخت در قرآن، مطهری، ص۷۲ - ۷۳.</ref>. [[قلب]]، مصدر و منبع اصلی همه شعورها و شناخت‌ها و آگاهی‌ها و [[احساسات]] [[انسان]]<ref>مبانی شناخت، ص۲۲۲.</ref> و منشأ [[تعقل]] و [[شناخت]] است: {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ}}<ref>«آیا در زمین نگشته‌اند تا آنان را دل‌هایی باشد که بدان دریابند یا گوش‌هایی که بدان بشنوند؟ زیرا (تنها) چشم‌ها نابینا نمی‌شوند بلکه آن دل‌ها که درون سینه‌ها جا دارند (نیز) نابینا می‌گردند» سوره حج، آیه ۴۶.</ref><ref>التفسیر الکبیر، ج۲۳، ص۲۳۴.</ref>و از این‌رو واژگان "[[قلب]]" و "فؤاد" در برخی [[آیات]] به معنای عقل‌اند <ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۳۰۰؛ تفسیر سمرقندی، ج۳، ص۳۳۹؛ البحر المحیط، ج۱، ص۷۶.</ref>؛ مانند {{متن قرآن|إِنَّ فِي ذَلِكَ لَذِكْرَى لِمَنْ كَانَ لَهُ قَلْبٌ أَوْ أَلْقَى السَّمْعَ وَهُوَ شَهِيدٌ}}<ref>«بی‌گمان در این، یادکردی است برای آنکه دلی دارد یا (به سخن) گوش می‌سپارد در حالی که خود گواه است» سوره ق، آیه ۳۷.</ref>؛ {{متن قرآن|وَهُوَ الَّذِي أَنْشَأَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ قَلِيلًا مَا تَشْكُرُونَ}}<ref>«و اوست که برای شما گوش و دیدگان و دل‌ها را پدید آورد (اما) اندک سپاس می‌نهید» سوره مؤمنون، آیه ۷۸.</ref> در روایتی از [[امام کاظم]] {{ع}} واژه [[قلب]] در این [[آیه]] به [[عقل]] [[تفسیر]] شده است<ref>الکافی، ج۱، ص۱۶.</ref>. قلب‌ها از نگاه [[قرآن]] دو دسته‌اند:
# [[قلب]] با بصیرت که [[جایگاه]] [[الهامات]] و [[وحی الهی]] است: {{متن قرآن|قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا می‌خوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است؛ و پاکاکه خداوند است و من از مشرکان نیستم» سوره یوسف، آیه ۱۰۸.</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بی‌گمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را پیش از آن بوده است راست می‌شمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است» سوره بقره، آیه ۹۷.</ref> [[بصیرت]]، [[نور]] [[قلب]] و ابزار [[تأمل]] و [[تفکر]] است<ref>الکشاف، ج۲، ص۵۴ - ۵۵.</ref> و [[عارفان]] از آن به "قوّه عاقله" یا "قوّه قدسیه" و از [[نور]] [[بصیرت]] به "[[نور]] [[اللّه]]"، "[[نور]] [[حق]]" و "[[نور]] [[کشف]]" تعبیر کرده‌اند<ref> تفسیر صدرالمتألهین، ج ۲، ص ۳۳۲؛ فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ص ۱۹۶.</ref>. ویژگی این [[قلب]]، قابلیت [[ادراک شهودی]] است: {{متن قرآن|مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى}}<ref>«دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت،» سوره نجم، آیه ۱۱.</ref> واژه "[[رؤیت]]" در [[آیه]] بر کمال روشنی دریافت و [[ادراک شهودی]] از سوی [[پیامبر]]{{صل}}دلالت دارد <ref> المیزان، ج۱۹، ص۲۹ - ۳۰.</ref>. این [[بصیرت]] [[قلبی]]، همان [[بینایی]] است که هر کس به خویشتن خود دارد: {{متن قرآن|بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ}}<ref>«آری، (آن روز) آدمی بر خویشتن گواهی بیناست» سوره قیامه، آیه ۱۴.</ref> این حالت، نزدیک‌ترین واقعیت برای [[انسان]] است. هیچ بخشی از زوایای وجود و [[زندگی]] [[انسان]] از او پنهان نیست، بلکه به همه آنها [[شناخت]] کافی دارد<ref>من وحی القرآن، ج۲۳، ص۲۴۲.</ref>. [[آدمی]] با [[بصیرت]] [[قلبی]] [[ادراک]] می‌کند که چگونه شخصیتی دارد و چه ویژگی‌هایی در درون دارد؛ [[عادل]] است یا [[ستمگر]] و به خوبی [[گرایش]] دارد یا به [[بدی]]. این [[بینایی]] و [[آگاهی]] به خود، چنانچه [[رشد]] کند، به [[بینایی]] و [[بصیرت]] به همه پدیده‌های هستی می‌انجامد<ref>نک: شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۴۹۲ - ۴۹۳.</ref>. [[قرآن کریم]] از [[بصیرت]] به "[[بصر]]" یاد کرده تا کنایه از روشنی و بروز حقیقتی باشد که گویا وجود خارجی دارد و با چشم ظاهری آن را می‌توان دید<ref>نک: المیزان، ج۳، ص۹۵.</ref>. در مقابل [[بصیرت]]، کوردلی است: {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ}}<ref>«آیا در زمین نگشته‌اند تا آنان را دل‌هایی باشد که بدان دریابند یا گوش‌هایی که بدان بشنوند؟ زیرا (تنها) چشم‌ها نابینا نمی‌شوند بلکه آن دل‌ها که درون سینه‌ها جا دارند (نیز) نابینا می‌گردند» سوره حج، آیه ۴۶.</ref>. [[خداوند]] در این [[قلب]] [[نور هدایت]] و [[شناخت]] را می‌تاباند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و راه‌های خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند می‌نماییم و بی‌گمان خداوند با نیکوکاران است» سوره عنکبوت، آیه ۶۹.</ref> و آن را به نیرویی مجهز می‌کند که خوب و بد و [[حق و باطل]] را از یکدیگر بازشناسد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد و از گناهانتان چشم می‌پوشد و شما را می‌آمرزد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره انفال، آیه ۲۹.</ref> "[[هدایت]]" در [[آیه]] نخست و "فرقان" در [[آیه]] دوم به معنای [[معرفت]] <ref>شناخت در قرآن، مطهری، ص۷۳.</ref> و [[خروج]] از [[شبهات]] و جداسازی میان [[حق و باطل]] است<ref>تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۱۷؛ المیزان، ج۳، ص۹؛ من هدی القرآن، ج۴، ص۴۵.</ref>.
# [[قلب]] با بصیرت که [[جایگاه]] [[الهامات]] و [[وحی الهی]] است: {{متن قرآن|قُلْ هَذِهِ سَبِيلِي أَدْعُو إِلَى اللَّهِ عَلَى بَصِيرَةٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِي وَسُبْحَانَ اللَّهِ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ}}<ref>«بگو: این راه من است که با بینش به سوی خداوند فرا می‌خوانم، من و (نیز) هر کس که پیرو من است؛ و پاکاکه خداوند است و من از مشرکان نیستم» سوره یوسف، آیه ۱۰۸.</ref>؛ {{متن قرآن|قُلْ مَنْ كَانَ عَدُوًّا لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلَى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ وَهُدًى وَبُشْرَى لِلْمُؤْمِنِينَ}}<ref>«بگو: هر که دشمن جبرئیل است (آگاه باشد که) بی‌گمان او، آن (قرآن) را بر دلت با اذن خداوند فرو فرستاده است در حالی که آنچه را پیش از آن بوده است راست می‌شمارد و رهنمود و نویدی برای مؤمنان است» سوره بقره، آیه ۹۷.</ref> [[بصیرت]]، [[نور]] [[قلب]] و ابزار [[تأمل]] و [[تفکر]] است<ref>الکشاف، ج۲، ص۵۴ - ۵۵.</ref> و [[عارفان]] از آن به "قوّه عاقله" یا "قوّه قدسیه" و از [[نور]] [[بصیرت]] به "[[نور]] [[اللّه]]"، "[[نور]] [[حق]]" و "[[نور]] [[کشف]]" تعبیر کرده‌اند<ref> تفسیر صدرالمتألهین، ج ۲، ص ۳۳۲؛ فرهنگ اصطلاحات عرفانی، ص ۱۹۶.</ref>. ویژگی این [[قلب]]، قابلیت [[ادراک شهودی]] است: {{متن قرآن|مَا كَذَبَ الْفُؤَادُ مَا رَأَى}}<ref>«دل، آنچه می‌دید، دروغ نگفت،» سوره نجم، آیه ۱۱.</ref> واژه "[[رؤیت]]" در [[آیه]] بر کمال روشنی دریافت و [[ادراک شهودی]] از سوی [[پیامبر]] {{صل}}دلالت دارد <ref> المیزان، ج۱۹، ص۲۹ - ۳۰.</ref>. این [[بصیرت]] [[قلبی]]، همان [[بینایی]] است که هر کس به خویشتن خود دارد: {{متن قرآن|بَلِ الْإِنْسَانُ عَلَى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ}}<ref>«آری، (آن روز) آدمی بر خویشتن گواهی بیناست» سوره قیامه، آیه ۱۴.</ref> این حالت، نزدیک‌ترین واقعیت برای [[انسان]] است. هیچ بخشی از زوایای وجود و [[زندگی]] [[انسان]] از او پنهان نیست، بلکه به همه آنها [[شناخت]] کافی دارد<ref>من وحی القرآن، ج۲۳، ص۲۴۲.</ref>. [[آدمی]] با [[بصیرت]] [[قلبی]] [[ادراک]] می‌کند که چگونه شخصیتی دارد و چه ویژگی‌هایی در درون دارد؛ [[عادل]] است یا [[ستمگر]] و به خوبی [[گرایش]] دارد یا به [[بدی]]. این [[بینایی]] و [[آگاهی]] به خود، چنانچه [[رشد]] کند، به [[بینایی]] و [[بصیرت]] به همه پدیده‌های هستی می‌انجامد<ref>نک: شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۴۹۲ - ۴۹۳.</ref>. [[قرآن کریم]] از [[بصیرت]] به "[[بصر]]" یاد کرده تا کنایه از روشنی و بروز حقیقتی باشد که گویا وجود خارجی دارد و با چشم ظاهری آن را می‌توان دید<ref>نک: المیزان، ج۳، ص۹۵.</ref>. در مقابل [[بصیرت]]، کوردلی است: {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ}}<ref>«آیا در زمین نگشته‌اند تا آنان را دل‌هایی باشد که بدان دریابند یا گوش‌هایی که بدان بشنوند؟ زیرا (تنها) چشم‌ها نابینا نمی‌شوند بلکه آن دل‌ها که درون سینه‌ها جا دارند (نیز) نابینا می‌گردند» سوره حج، آیه ۴۶.</ref>. [[خداوند]] در این [[قلب]] [[نور هدایت]] و [[شناخت]] را می‌تاباند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«و راه‌های خویش را به آنان که در (راه) ما بکوشند می‌نماییم و بی‌گمان خداوند با نیکوکاران است» سوره عنکبوت، آیه ۶۹.</ref> و آن را به نیرویی مجهز می‌کند که خوب و بد و [[حق و باطل]] را از یکدیگر بازشناسد: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا وَيُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِيمِ}}<ref>«ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد و از گناهانتان چشم می‌پوشد و شما را می‌آمرزد و خداوند دارای بخشش سترگ است» سوره انفال، آیه ۲۹.</ref> "[[هدایت]]" در [[آیه]] نخست و "فرقان" در [[آیه]] دوم به معنای [[معرفت]] <ref>شناخت در قرآن، مطهری، ص۷۳.</ref> و [[خروج]] از [[شبهات]] و جداسازی میان [[حق و باطل]] است<ref>تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۱۷؛ المیزان، ج۳، ص۹؛ من هدی القرآن، ج۴، ص۴۵.</ref>.
# [[قلبی]] که به آسیب‌ها [[مبتلا]] و [[بیمار]] است: {{متن قرآن|فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ}}<ref>«به دل بیماری‌یی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود ؛ و برای دروغی که می‌گفتند عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۰.</ref><ref>مفردات، ص۳۸۷، «زیغ».</ref> به گفته برخی، مقصود از [[بیماری قلب]]، [[شک و تردید]] و [[کفر]] و [[نفاق]] <ref>جوامع الجامع، ج۱، ص۲۰؛ الجدید، ج۱، ص۳۸؛ مجمع البیان، ج۱، ص۲۷۹.</ref> و [[خروج]] از [[اعتدال]] است که این امور [[انسان]] را از [[شناخت]] حقایق بازمی‌دارند.
# [[قلبی]] که به آسیب‌ها [[مبتلا]] و [[بیمار]] است: {{متن قرآن|فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ}}<ref>«به دل بیماری‌یی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود؛ و برای دروغی که می‌گفتند عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۰.</ref><ref>مفردات، ص۳۸۷، «زیغ».</ref> به گفته برخی، مقصود از [[بیماری قلب]]، [[شک و تردید]] و [[کفر]] و [[نفاق]] <ref>جوامع الجامع، ج۱، ص۲۰؛ الجدید، ج۱، ص۳۸؛ مجمع البیان، ج۱، ص۲۷۹.</ref> و [[خروج]] از [[اعتدال]] است که این امور [[انسان]] را از [[شناخت]] حقایق بازمی‌دارند.
*آثار و علایم آسیب‌های [[قلب]] عبارت‌اند از:
* آثار و علایم آسیب‌های [[قلب]] عبارت‌اند از:
#'''[[قساوت]]:''' [[قساوت قلب]] به معنای سخت شدن و نفوذناپذیری آن<ref>تفسیر بیضاوی، ج۱، ص۸۸؛ التبیان، ج۱، ص۳۰۶.</ref> در برابر [[شناخت حق]] است. [[قلبی]] که دچار [[قساوت]] شده، از سنگ سخت‌تر و نفوذناپذیرتر است: {{متن قرآن|ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ }}<ref>«باز از پس آن، دل‌هایتان به سختی گرایید چونان سنگ‌ها بلکه سخت‌تر زیرا بی‌گمان از برخی سنگ‌ها جویبارها فرا می‌جوشد و برخی می‌شکافد و از آن آب بیرون می‌زند» سوره بقره، آیه ۷۴.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«پس، برای پیمان‌شکنی لعنتشان کردیم و دل‌هاشان را سخت گردانیدیم زیرا عبارات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش می‌کردند و بخشی از آنچه را بدیشان یادآور شده بودند از یاد بردند و تو پیوسته از خیانت آنان- جز شمار اندکی از ایشان- آگاهی می‌یابی؛ آنان را ببخشای و درگذر! بی‌گمان خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۱۳.</ref>. از این [[قلب]]، حالت سازگار با [[حقیقت]] و سخن حقی صادر نمی‌شود<ref>المیزان، ج۱، ص۲۰۳.</ref> و صاحبان آن متذکر نمی‌شوند و به سوی حقی که [[آیات]] [[خدا]] بر آن دلالت دارند، راه نمی‌یابند: {{متن قرآن|أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«آیا کسی که خداوند دلش را برای اسلام گشاده داشته است و او از پروردگار خویش با خود فروغی دارد (چون سنگدلان بی‌فروغ است)؟ بنابراین وای بر سخت‌دلان در یاد خداوند! آنان در گمراهی آشکارند» سوره زمر، آیه ۲۲.</ref><ref> المیزان، ج۱۷، ص۲۵۵؛ ج۲۰، ص۲۳۴؛ نک: المنیر، ج۳۰، ص۱۲۱.</ref>.
# '''[[قساوت]]:''' [[قساوت قلب]] به معنای سخت شدن و نفوذناپذیری آن<ref>تفسیر بیضاوی، ج۱، ص۸۸؛ التبیان، ج۱، ص۳۰۶.</ref> در برابر [[شناخت حق]] است. [[قلبی]] که دچار [[قساوت]] شده، از سنگ سخت‌تر و نفوذناپذیرتر است: {{متن قرآن|ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذَلِكَ فَهِيَ كَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهَارُ }}<ref>«باز از پس آن، دل‌هایتان به سختی گرایید چونان سنگ‌ها بلکه سخت‌تر زیرا بی‌گمان از برخی سنگ‌ها جویبارها فرا می‌جوشد و برخی می‌شکافد و از آن آب بیرون می‌زند» سوره بقره، آیه ۷۴.</ref>؛ نیز {{متن قرآن|فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ لَعَنَّاهُمْ وَجَعَلْنَا قُلُوبَهُمْ قَاسِيَةً يُحَرِّفُونَ الْكَلِمَ عَنْ مَوَاضِعِهِ وَنَسُوا حَظًّا مِمَّا ذُكِّرُوا بِهِ وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَى خَائِنَةٍ مِنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْهُمْ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ}}<ref>«پس، برای پیمان‌شکنی لعنتشان کردیم و دل‌هاشان را سخت گردانیدیم زیرا عبارات (کتاب آسمانی) را از جای خویش پس و پیش می‌کردند و بخشی از آنچه را بدیشان یادآور شده بودند از یاد بردند و تو پیوسته از خیانت آنان- جز شمار اندکی از ایشان- آگاهی می‌یابی؛ آنان را ببخشای و درگذر! بی‌گمان خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد» سوره مائده، آیه ۱۳.</ref>. از این [[قلب]]، حالت سازگار با [[حقیقت]] و سخن حقی صادر نمی‌شود<ref>المیزان، ج۱، ص۲۰۳.</ref> و صاحبان آن متذکر نمی‌شوند و به سوی حقی که [[آیات]] [[خدا]] بر آن دلالت دارند، راه نمی‌یابند: {{متن قرآن|أَفَمَنْ شَرَحَ اللَّهُ صَدْرَهُ لِلْإِسْلَامِ فَهُوَ عَلَى نُورٍ مِنْ رَبِّهِ فَوَيْلٌ لِلْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ مِنْ ذِكْرِ اللَّهِ أُولَئِكَ فِي ضَلَالٍ مُبِينٍ}}<ref>«آیا کسی که خداوند دلش را برای اسلام گشاده داشته است و او از پروردگار خویش با خود فروغی دارد (چون سنگدلان بی‌فروغ است)؟ بنابراین وای بر سخت‌دلان در یاد خداوند! آنان در گمراهی آشکارند» سوره زمر، آیه ۲۲.</ref><ref> المیزان، ج۱۷، ص۲۵۵؛ ج۲۰، ص۲۳۴؛ نک: المنیر، ج۳۰، ص۱۲۱.</ref>.
#'''[[انحراف]] [[قلب]]:''' [[قرآن]] از [[انحراف]] [[قلب]] به {{متن قرآن|زَيْغٌ}} تعبیر کرده است: {{متن قرآن| فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ}}<ref>«و چون (از حق) بگشتند خدا دل‌هایشان را بگردانید» سوره صف، آیه ۵.</ref> زیغ [[قلب]] به معنای [[انحراف]] از راه درست است<ref>مفردات، ص۳۸۷، «زیغ».</ref>. [[انحراف]] [[قلب]] چنان خطرناک است که [[راسخان در علم]] که مردمانی با بصیرت و ژرف‌اندیش‌اند از آن به [[خدا]] [[پناه]] می‌برند {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ }}<ref>«اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد .پروردگارا پس از آنکه راهنمایی‌مان کردی، دلمان را به کژی میفکن و از نزد خویش به ما بخشایش ارزانی دار که این تویی که بسیار بخشنده‌ای» سوره آل عمران، آیه ۷-۸.</ref>.
# '''[[انحراف]] [[قلب]]:''' [[قرآن]] از [[انحراف]] [[قلب]] به {{متن قرآن|زَيْغٌ}} تعبیر کرده است: {{متن قرآن| فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ}}<ref>«و چون (از حق) بگشتند خدا دل‌هایشان را بگردانید» سوره صف، آیه ۵.</ref> زیغ [[قلب]] به معنای [[انحراف]] از راه درست است<ref>مفردات، ص۳۸۷، «زیغ».</ref>. [[انحراف]] [[قلب]] چنان خطرناک است که [[راسخان در علم]] که مردمانی با بصیرت و ژرف‌اندیش‌اند از آن به [[خدا]] [[پناه]] می‌برند {{متن قرآن|هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ فَأَمَّا الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاء الْفِتْنَةِ وَابْتِغَاء تَأْوِيلِهِ وَمَا يَعْلَمُ تَأْوِيلَهُ إِلاَّ اللَّهُ وَالرَّاسِخُونَ فِي الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلٌّ مِّنْ عِندِ رَبِّنَا وَمَا يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُوْلُواْ الأَلْبَابِ }}<ref>«اوست که این کتاب را بر تو فرو فرستاد؛ برخی از آن، آیات «محکم» (/ استوار/ یک رویه) اند، که بنیاد این کتاب‌اند و برخی دیگر (آیات) «متشابه» (/ چند رویه) اند؛ اما آنهایی که در دل کژی دارند، از سر آشوب و تأویل جویی، از آیات متشابه آن، پیروی می‌کنند در حالی که تأویل آن را جز خداوند نمی‌داند و استواران در دانش، می‌گویند: ما بدان ایمان داریم، تمام آن از نزد پروردگار ماست و جز خردمندان، کسی در یاد نمی‌گیرد .پروردگارا پس از آنکه راهنمایی‌مان کردی، دلمان را به کژی میفکن و از نزد خویش به ما بخشایش ارزانی دار که این تویی که بسیار بخشنده‌ای» سوره آل عمران، آیه ۷-۸.</ref>.
#'''زنگار گرفتن [[قلب]]:''' [[قرآن]] از زنگار [[قلب]] به {{متن قرآن|رِينَ}} تعبیر کرده است: {{متن قرآن|كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«نه چنین است؛ بلکه آنچه می‌کرده‌اند بر دل‌هاشان زنگار بسته است» سوره مطففین، آیه ۱۴.</ref> {{متن قرآن|رِينَ}} به معنای [[پوشش]] غلیظ و زنگار است<ref>مفردات، ص۳۷۳، «رین»؛ من هدی القرآن، ج۱۷، ص ۴۱۵.</ref>. از نگاه [[قرآن]]، [[رفتار ناشایست]] سبب زنگار گرفتن [[قلب]] می‌شود و [[روان انسان]] را [[بیمار]] می‌کند و او را از [[شناخت]] حقایق هستی و [[خیر و شرّ]] [[ناتوان]] می‌سازد. [[انسانی]] که [[تسلیم]] [[شهوت‌ها]] شد، اراده‌اش [[ضعیف]] می‌شود و [[نور]] عقلش به [[تاریکی]] می‌گراید<ref>من هدی القرآن، ج۱۷، ص۴۱۵.</ref> و از [[شناخت]] درست باز می‌ماند.
# '''زنگار گرفتن [[قلب]]:''' [[قرآن]] از زنگار [[قلب]] به {{متن قرآن|رِينَ}} تعبیر کرده است: {{متن قرآن|كَلَّا بَلْ رَانَ عَلَى قُلُوبِهِمْ مَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«نه چنین است؛ بلکه آنچه می‌کرده‌اند بر دل‌هاشان زنگار بسته است» سوره مطففین، آیه ۱۴.</ref> {{متن قرآن|رِينَ}} به معنای [[پوشش]] غلیظ و زنگار است<ref>مفردات، ص۳۷۳، «رین»؛ من هدی القرآن، ج۱۷، ص ۴۱۵.</ref>. از نگاه [[قرآن]]، [[رفتار ناشایست]] سبب زنگار گرفتن [[قلب]] می‌شود و [[روان انسان]] را [[بیمار]] می‌کند و او را از [[شناخت]] حقایق هستی و [[خیر و شرّ]] [[ناتوان]] می‌سازد. [[انسانی]] که [[تسلیم]] [[شهوت‌ها]] شد، اراده‌اش [[ضعیف]] می‌شود و [[نور]] عقلش به [[تاریکی]] می‌گراید<ref>من هدی القرآن، ج۱۷، ص۴۱۵.</ref> و از [[شناخت]] درست باز می‌ماند.
#'''کوری [[قلب]]:''' در [[قرآن]]، کوری تنها ۴ بار درباره کوری ظاهری چشم به کار رفته؛ امّا ۲۹ بار درباره کوری [[باطن]] و [[قلب]] و [[فکر]] به کار رفته است؛ برای نمونه: {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ}}<ref>«آیا در زمین نگشته‌اند تا آنان را دل‌هایی باشد که بدان دریابند یا گوش‌هایی که بدان بشنوند؟ زیرا (تنها) چشم‌ها نابینا نمی‌شوند بلکه آن دل‌ها که درون سینه‌ها جا دارند (نیز) نابینا می‌گردند» سوره حج، آیه ۴۶.</ref> کوری [[قلب]] به معنای [[تفکر]] نکردن و [[عبرت]] نگرفتن و تعطیل کردن نیروی [[شناخت]] است<ref>المنیر، ج۱۷، ص۲۳۸.</ref>.
# '''کوری [[قلب]]:''' در [[قرآن]]، کوری تنها ۴ بار درباره کوری ظاهری چشم به کار رفته؛ امّا ۲۹ بار درباره کوری [[باطن]] و [[قلب]] و [[فکر]] به کار رفته است؛ برای نمونه: {{متن قرآن|أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ}}<ref>«آیا در زمین نگشته‌اند تا آنان را دل‌هایی باشد که بدان دریابند یا گوش‌هایی که بدان بشنوند؟ زیرا (تنها) چشم‌ها نابینا نمی‌شوند بلکه آن دل‌ها که درون سینه‌ها جا دارند (نیز) نابینا می‌گردند» سوره حج، آیه ۴۶.</ref> کوری [[قلب]] به معنای [[تفکر]] نکردن و [[عبرت]] نگرفتن و تعطیل کردن نیروی [[شناخت]] است<ref>المنیر، ج۱۷، ص۲۳۸.</ref>.
#'''مُهر شدن:''' ختم و طبع، اثری است که از اشیاء روی چیزی می‌ماند؛ مانند اثر [[مُهر]]<ref>مفردات، ص۲۷۴، «ختم».</ref>. [[بیماری]] [[قلبی]] گاهی به حدّی می‌رسد که گویی کار [[قلب]] به پایان رسیده است. چنین [[قلبی]] هیچ معروف و منکری را نمی‌شناسد<ref> تفسیر ابن کثیر، ج۷، ص۱۳۰.</ref> و هیچ [[برهان]] قاطعی را نمی‌فهمد و به هیچ [[دلیل]] قانع کننده‌ای [[اعتماد]] نمی‌کند<ref>المیزان، ج۱۷، ص۳۳۱.</ref> و در نتیجه، [[قدرت]] [[شناخت حق]] را از دست می‌دهد: {{متن قرآن|وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ}}<ref>«بر دل‌هایشان مهر نهاده شده است از این رو در نمی‌یابند» سوره توبه، آیه ۸۷.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَهُمْ أَغْنِيَاءُ رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«ایراد تنها بر کسانی است که با آنکه توانگرند، از تو اجازه (ی ترک جهاد) می‌خواهند؛ به این خشنودند که با واپس‌ماندگان (جهاد، از زنان و کودکان) همراه باشند و خداوند بر دل‌های آنان مهر نهاده است از این رو (چیزی) نمی‌دانند» سوره توبه، آیه ۹۳.</ref>؛ {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ أَهْلِهَا أَنْ لَوْ نَشَاءُ أَصَبْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَنَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ}}<ref>«و آیا برای آنان که زمین را پس از (نابودی) مردمش به ارث می‌برند پدیدار نکرده است که اگر بخواهیم آنان را برای گناهانشان فرو می‌گیریم و بر دل‌هایشان مهر می‌نهیم و آنان (چیزی) نمی‌شنوند؟» سوره اعراف، آیه ۱۰۰.</ref>؛ {{متن قرآن|خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«خداوند بر دل‌ها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بینایی‌های آنها پرده‌ای است و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۷.</ref>؛ {{متن قرآن|فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ وَكُفْرِهِمْ بِآيَاتِ اللَّهِ وَقَتْلِهِمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«آنگاه برای پیمان‌شکنی آنان و کفر ورزیدنشان به آیات خداوند و کشتن پیامبران به ناحق (لعنتشان کردیم) و (نیز برای این) گفتارشان که: دل‌های ما در پوشش‌هایی است- (در حالی که چنین نیست) بلکه برای کفرشان خداوند بر آن (دل) ها مهر نهاد، پس جز اندکی ایمان نمی‌آو» سوره نساء، آیه ۱۵۵.</ref> از این رو [[کافران]] به سبب مُهری که بر قلبشان زده شده، در [[باطن]] راهی برای [[شناخت]] ذوقی کشفی ندارند و به سبب مهری که بر چشم و گوششان زده شده، در ظاهر نیز راهی برای [[شناخت]] تعلمی و کسبی ندارند: {{متن قرآن|خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«خداوند بر دل‌ها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بینایی‌های آنها پرده‌ای است و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۷.</ref><ref>تفسیر ابن عربی، ج۱، ص۱۵.</ref>.
# '''مُهر شدن:''' ختم و طبع، اثری است که از اشیاء روی چیزی می‌ماند؛ مانند اثر [[مُهر]]<ref>مفردات، ص۲۷۴، «ختم».</ref>. [[بیماری]] [[قلبی]] گاهی به حدّی می‌رسد که گویی کار [[قلب]] به پایان رسیده است. چنین [[قلبی]] هیچ معروف و منکری را نمی‌شناسد<ref> تفسیر ابن کثیر، ج۷، ص۱۳۰.</ref> و هیچ [[برهان]] قاطعی را نمی‌فهمد و به هیچ [[دلیل]] قانع کننده‌ای [[اعتماد]] نمی‌کند<ref>المیزان، ج۱۷، ص۳۳۱.</ref> و در نتیجه، [[قدرت]] [[شناخت حق]] را از دست می‌دهد: {{متن قرآن|وَطُبِعَ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَفْقَهُونَ}}<ref>«بر دل‌هایشان مهر نهاده شده است از این رو در نمی‌یابند» سوره توبه، آیه ۸۷.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّمَا السَّبِيلُ عَلَى الَّذِينَ يَسْتَأْذِنُونَكَ وَهُمْ أَغْنِيَاءُ رَضُوا بِأَنْ يَكُونُوا مَعَ الْخَوَالِفِ وَطَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«ایراد تنها بر کسانی است که با آنکه توانگرند، از تو اجازه (ی ترک جهاد) می‌خواهند؛ به این خشنودند که با واپس‌ماندگان (جهاد، از زنان و کودکان) همراه باشند و خداوند بر دل‌های آنان مهر نهاده است از این رو (چیزی) نمی‌دانند» سوره توبه، آیه ۹۳.</ref>؛ {{متن قرآن|أَوَلَمْ يَهْدِ لِلَّذِينَ يَرِثُونَ الْأَرْضَ مِنْ بَعْدِ أَهْلِهَا أَنْ لَوْ نَشَاءُ أَصَبْنَاهُمْ بِذُنُوبِهِمْ وَنَطْبَعُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَسْمَعُونَ}}<ref>«و آیا برای آنان که زمین را پس از (نابودی) مردمش به ارث می‌برند پدیدار نکرده است که اگر بخواهیم آنان را برای گناهانشان فرو می‌گیریم و بر دل‌هایشان مهر می‌نهیم و آنان (چیزی) نمی‌شنوند؟» سوره اعراف، آیه ۱۰۰.</ref>؛ {{متن قرآن|خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«خداوند بر دل‌ها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بینایی‌های آنها پرده‌ای است و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۷.</ref>؛ {{متن قرآن|فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِيثَاقَهُمْ وَكُفْرِهِمْ بِآيَاتِ اللَّهِ وَقَتْلِهِمُ الْأَنْبِيَاءَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَيْهَا بِكُفْرِهِمْ فَلَا يُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref>«آنگاه برای پیمان‌شکنی آنان و کفر ورزیدنشان به آیات خداوند و کشتن پیامبران به ناحق (لعنتشان کردیم) و (نیز برای این) گفتارشان که: دل‌های ما در پوشش‌هایی است- (در حالی که چنین نیست) بلکه برای کفرشان خداوند بر آن (دل) ها مهر نهاد، پس جز اندکی ایمان نمی‌آو» سوره نساء، آیه ۱۵۵.</ref> از این رو [[کافران]] به سبب مُهری که بر قلبشان زده شده، در [[باطن]] راهی برای [[شناخت]] ذوقی کشفی ندارند و به سبب مهری که بر چشم و گوششان زده شده، در ظاهر نیز راهی برای [[شناخت]] تعلمی و کسبی ندارند: {{متن قرآن|خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«خداوند بر دل‌ها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بینایی‌های آنها پرده‌ای است و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۷.</ref><ref>تفسیر ابن عربی، ج۱، ص۱۵.</ref>.
#'''قفل شدن:''' قفل به معنای مانعی است که [[انسان]] را از کاری باز می‌دارد<ref>مفردات، ص۶۷۹، «قفل».</ref>. قفل شدن [[دل]] به معنای [[ناتوانی]] آن از [[شناخت حق]] است؛ مانند اینکه از [[تدبّر]] در [[آیات]] [[حق]] [[ناتوان]] باشد: {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}<ref>«آیا در قرآن نیک نمی‌اندیشند یا بر دل‌ها، کلون زده‌اند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref> قفل شدن [[قلب]] از {{متن قرآن|رِينَ}} و {{متن قرآن|طَبَعَ}} [[قلب]] نیز سخت‌تر است<ref>فتح القدیر، ج۵، ص۴۸۵.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
# '''قفل شدن:''' قفل به معنای مانعی است که [[انسان]] را از کاری باز می‌دارد<ref>مفردات، ص۶۷۹، «قفل».</ref>. قفل شدن [[دل]] به معنای [[ناتوانی]] آن از [[شناخت حق]] است؛ مانند اینکه از [[تدبّر]] در [[آیات]] [[حق]] [[ناتوان]] باشد: {{متن قرآن|أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا}}<ref>«آیا در قرآن نیک نمی‌اندیشند یا بر دل‌ها، کلون زده‌اند؟» سوره محمد، آیه ۲۴.</ref> قفل شدن [[قلب]] از {{متن قرآن|رِينَ}} و {{متن قرآن|طَبَعَ}} [[قلب]] نیز سخت‌تر است<ref>فتح القدیر، ج۵، ص۴۸۵.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
====[[فطرت]]====
==== [[فطرت]] ====
*دسته‌ای از معلومات به وسیله [[فطرت]] شناخته می‌شوند، چنان‌که همه [[انسان‌ها]] با [[فطرت]] خود با [[علم]] بسیط [[خدا]] را می‌شناسند {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref><ref>نک: اسفار، ج ۱، ص ۱۱۸.</ref>، یا می‌دانند که برخی [[کارها]] خوب و سزاوار و دسته‌ای ناسزایند. منشأ این [[شناخت]]، [[الهامات]] الهی‌است، بی آنکه [[حس]] یا [[عقل نظری]] در آن نقش داشته باشند. [[فطرت]] میان همه [[انسان‌ها]] مشترک است {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref><ref>نک: شناخت از دیدگاه قرآن، ص۳۸۵ - ۳۸۷.</ref> البته تحقق [[شناخت فطری]] در صورتی است که [[انسان]] دچار [[انحراف]] نشده باشد، زیرا در صورت [[انحراف]]، [[فطرت]] کارایی ندارد: {{متن قرآن|ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«سپس سرانجام آنان که بدی کردند بدی بود، برای آنکه آیات خداوند را دروغ شمردند و آن را به ریشخند می‌گرفتند» سوره روم، آیه ۱۰.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* دسته‌ای از معلومات به وسیله [[فطرت]] شناخته می‌شوند، چنان‌که همه [[انسان‌ها]] با [[فطرت]] خود با [[علم]] بسیط [[خدا]] را می‌شناسند {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref><ref>نک: اسفار، ج ۱، ص ۱۱۸.</ref>، یا می‌دانند که برخی [[کارها]] خوب و سزاوار و دسته‌ای ناسزایند. منشأ این [[شناخت]]، [[الهامات]] الهی‌است، بی آنکه [[حس]] یا [[عقل نظری]] در آن نقش داشته باشند. [[فطرت]] میان همه [[انسان‌ها]] مشترک است {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref><ref>نک: شناخت از دیدگاه قرآن، ص۳۸۵ - ۳۸۷.</ref> البته تحقق [[شناخت فطری]] در صورتی است که [[انسان]] دچار [[انحراف]] نشده باشد، زیرا در صورت [[انحراف]]، [[فطرت]] کارایی ندارد: {{متن قرآن|ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«سپس سرانجام آنان که بدی کردند بدی بود، برای آنکه آیات خداوند را دروغ شمردند و آن را به ریشخند می‌گرفتند» سوره روم، آیه ۱۰.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.


==[[اقسام شناخت]]==
== [[اقسام شناخت]] ==
* [[شناخت]] از منظرهای گوناگون تقسیماتی دارد؛ مانند اینکه [[شناخت]] از چه راهی به دست می‌آید و آیا از راه [[حس]]، [[عقل]]، [[کشف]] یا [[وحی]] حاصل می‌شود؟ براساس این ملاک، [[شناخت]] به اقسام چهارگانه ذیل قسمت می‌شود<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
* [[شناخت]] از منظرهای گوناگون تقسیماتی دارد؛ مانند اینکه [[شناخت]] از چه راهی به دست می‌آید و آیا از راه [[حس]]، [[عقل]]، [[کشف]] یا [[وحی]] حاصل می‌شود؟ براساس این ملاک، [[شناخت]] به اقسام چهارگانه ذیل قسمت می‌شود<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
===[[شناخت حسی]]===
=== [[شناخت حسی]] ===
* [[شناخت]] حسّی از راه به‌کارگیری ابزار حسّی در [[امور مادی]] و [[محسوسات]] به دست می‌آید و به [[تنهایی]] یقین‌آور نیست، زیرا آنچه را [[حس]] [[ادراک]] می‌کند، تنها در طرف [[اثبات]] است نه جانب [[نفی]]؛ برای مثال، با ابزار حسّی می‌فهمیم [[نور]] موجود است؛ ولی این مقدار [[شناخت]] که با دیدن [[نور]] حاصل می‌شود، سبب [[یقین]] به وجود [[نور]] نمی‌شود. [[یقین]] به وجود [[نور]] هنگامی حاصل می‌شود که قاعده عقلیِ [[امتناع]] [[اجتماع]] نقیضین را شناخته و بر اساس آن قیاسی استثنایی تشکیل داده و از آن نتیجه قطعی و [[یقینی]] به دست آوریم؛ بدین گونه که گفته شود [[نور]] با [[حس]] [[مشاهده]] می‌شود. پس موجود است و هر شی‌ء یا موجود است یا معدوم و [[اجتماع]] وجود و عدم یک شی‌ء در آنِ واحد محال است. پس عدم آن [[نور]] مستحیل است، در نتیجه وجود آن ضروری و [[یقینی]] است<ref>شناخت‌شناسی در قرآن، ص۲۱۲.</ref>.
* [[شناخت]] حسّی از راه به‌کارگیری ابزار حسّی در [[امور مادی]] و [[محسوسات]] به دست می‌آید و به [[تنهایی]] یقین‌آور نیست، زیرا آنچه را [[حس]] [[ادراک]] می‌کند، تنها در طرف [[اثبات]] است نه جانب [[نفی]]؛ برای مثال، با ابزار حسّی می‌فهمیم [[نور]] موجود است؛ ولی این مقدار [[شناخت]] که با دیدن [[نور]] حاصل می‌شود، سبب [[یقین]] به وجود [[نور]] نمی‌شود. [[یقین]] به وجود [[نور]] هنگامی حاصل می‌شود که قاعده عقلیِ [[امتناع]] [[اجتماع]] نقیضین را شناخته و بر اساس آن قیاسی استثنایی تشکیل داده و از آن نتیجه قطعی و [[یقینی]] به دست آوریم؛ بدین گونه که گفته شود [[نور]] با [[حس]] [[مشاهده]] می‌شود. پس موجود است و هر شی‌ء یا موجود است یا معدوم و [[اجتماع]] وجود و عدم یک شی‌ء در آنِ واحد محال است. پس عدم آن [[نور]] مستحیل است، در نتیجه وجود آن ضروری و [[یقینی]] است<ref>شناخت‌شناسی در قرآن، ص۲۱۲.</ref>.
*در باره قلمرو کارکرد حواس در [[شناخت]]، برخی راه [[افراط]] را پیموده و تنها راه [[شناخت]] را [[ابزار حسی]] می‌دانند؛ ولی [[حکمای اسلامی]] تفاوتی میان [[ادراکات]] [[حسی]] و [[عقلی]] نگذاشته و هر دو را معتبر دانسته‌اند<ref> شناخت در قرآن، ص۳۳ - ۳۴.</ref>.
* در باره قلمرو کارکرد حواس در [[شناخت]]، برخی راه [[افراط]] را پیموده و تنها راه [[شناخت]] را [[ابزار حسی]] می‌دانند؛ ولی [[حکمای اسلامی]] تفاوتی میان [[ادراکات]] [[حسی]] و [[عقلی]] نگذاشته و هر دو را معتبر دانسته‌اند<ref> شناخت در قرآن، ص۳۳ - ۳۴.</ref>.
* [[قرآن]] [[اعتماد]] کامل بر [[شناخت]] حسّی و [[تجربی]] را مردود می‌داند، زیرا [[عقل]] و [[الهام]] و [[فطرت]] نیز از ابزار و منابع شناخت‌اند. اموری مانند [[توحید]] و [[معاد]] و [[غیب]] و امور [[اخلاقی]] و [[عبادی]] [[دین]] با [[حس]] ثابت نمی‌شوند، بلکه این [[معارف]] بر [[فطرت]] {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref> و [[استدلال]] و [[برهان عقلی]]: {{متن قرآن|ْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}}<ref>«آیا درباره خداوند- آفریننده آسمان‌ها و زمین- تردیدی هست؟» سوره ابراهیم، آیه ۱۰.</ref> استوارند.
* [[قرآن]] [[اعتماد]] کامل بر [[شناخت]] حسّی و [[تجربی]] را مردود می‌داند، زیرا [[عقل]] و [[الهام]] و [[فطرت]] نیز از ابزار و منابع شناخت‌اند. اموری مانند [[توحید]] و [[معاد]] و [[غیب]] و امور [[اخلاقی]] و [[عبادی]] [[دین]] با [[حس]] ثابت نمی‌شوند، بلکه این [[معارف]] بر [[فطرت]] {{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}}<ref>«بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰.</ref> و [[استدلال]] و [[برهان عقلی]]: {{متن قرآن|ْ أَفِي اللَّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ}}<ref>«آیا درباره خداوند- آفریننده آسمان‌ها و زمین- تردیدی هست؟» سوره ابراهیم، آیه ۱۰.</ref> استوارند.
* [[قرآن]] کسانی را که [[حس‌گرایی]] و [[اعتماد]] کامل بر [[حس]] را اساس [[پذیرش]] باورهای خود قرار داده و [[انتظار]] داشتند [[خدا]] را با چشم ببینند به شدّت [[نکوهش]] کرده و آنان را [[مستکبر]] و [[سرکش]] دانسته است: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْ عُتُوًّا كَبِيرًا }}<ref>«و آنان که به لقای ما امیدوار نیستند می‌گویند: چرا بر ما فرشتگان را فرو نفرستاده‌اند یا پروردگارمان را نمی‌بینیم؟ به راستی خود را بزرگ شمردند و سرکشی بزرگی ورزیدند» سوره فرقان، آیه ۲۱.</ref>[[بنی‌اسرائیل]] از این دسته بودند، زیرا خواستار دیدن حسّی [[خداوند]] بودند {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمی‌آوریم و در حالی که خود می‌نگریستید آذرخش شما را فرا گرفت» سوره بقره، آیه ۵۵.</ref>. [[اعتماد]] آنان بر حسّ چنان شدید بود که از همین راه، [[سامری]] با ساختن مجسمه گوساله‌ای آنان را از [[توحید]] [[منحرف]] کرد و به [[شرک]] و گوساله‌پرستی واداشت {{متن قرآن|وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ أَلَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لَا يُكَلِّمُهُمْ وَلَا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا اتَّخَذُوهُ وَكَانُوا ظَالِمِينَ}}<ref>«و قوم موسی در نبود او، از زیورهای (زراندود) خود گوساله‌ای ساختند، پیکری که بانگی داشت، آیا ندیدند که با آنان سخن نمی‌گوید و راهی به آنان نمی‌نماید؟ آن را (به پرستش) گرفتند و ستمکار بودند» سوره اعراف، آیه ۱۴۸.</ref><ref>التبیان، ج ۴، ص ۵۴۵؛ معرفت‌شناسی در قرآن، ص ۲۴۶.</ref>
* [[قرآن]] کسانی را که [[حس‌گرایی]] و [[اعتماد]] کامل بر [[حس]] را اساس [[پذیرش]] باورهای خود قرار داده و [[انتظار]] داشتند [[خدا]] را با چشم ببینند به شدّت [[نکوهش]] کرده و آنان را [[مستکبر]] و [[سرکش]] دانسته است: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْنَا الْمَلائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْ عُتُوًّا كَبِيرًا }}<ref>«و آنان که به لقای ما امیدوار نیستند می‌گویند: چرا بر ما فرشتگان را فرو نفرستاده‌اند یا پروردگارمان را نمی‌بینیم؟ به راستی خود را بزرگ شمردند و سرکشی بزرگی ورزیدند» سوره فرقان، آیه ۲۱.</ref>[[بنی‌اسرائیل]] از این دسته بودند، زیرا خواستار دیدن حسّی [[خداوند]] بودند {{متن قرآن|وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَى لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که گفتید: ای موسی! ما تا خداوند را آشکارا نبینیم، به تو ایمان نمی‌آوریم و در حالی که خود می‌نگریستید آذرخش شما را فرا گرفت» سوره بقره، آیه ۵۵.</ref>. [[اعتماد]] آنان بر حسّ چنان شدید بود که از همین راه، [[سامری]] با ساختن مجسمه گوساله‌ای آنان را از [[توحید]] [[منحرف]] کرد و به [[شرک]] و گوساله‌پرستی واداشت {{متن قرآن|وَاتَّخَذَ قَوْمُ مُوسَى مِنْ بَعْدِهِ مِنْ حُلِيِّهِمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ أَلَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لَا يُكَلِّمُهُمْ وَلَا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا اتَّخَذُوهُ وَكَانُوا ظَالِمِينَ}}<ref>«و قوم موسی در نبود او، از زیورهای (زراندود) خود گوساله‌ای ساختند، پیکری که بانگی داشت، آیا ندیدند که با آنان سخن نمی‌گوید و راهی به آنان نمی‌نماید؟ آن را (به پرستش) گرفتند و ستمکار بودند» سوره اعراف، آیه ۱۴۸.</ref><ref>التبیان، ج ۴، ص ۵۴۵؛ معرفت‌شناسی در قرآن، ص ۲۴۶.</ref>
*ویژگی [[شناخت]] حسّی، [[خطاپذیری]] آن است، زیرا دیگران می‌توانند در آن [[تصرف]] کنند؛ مانند تصرفی که ساحران دارند: {{متن قرآن|قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ}}<ref>«گفت: شما بیفکنید! و چون (ریسمان‌های خود را) افکندند مردم را چشم‌بندی کردند و به هراس افکندند و جادویی سترگ (در میان) آوردند» سوره اعراف، آیه ۱۱۶.</ref> ساحران یا با استفاده از سرعت حرکات دست و مهارت جابه‌جایی اشیاء، یا با تلقین‌های مؤثر و جملات هول‌انگیز، مطالب را برای مخاطبانْ [[خارق‌العاده]] جلوه می‌دهند<ref>نمونه، ج۶، ص۲۹۲؛ من وحی القرآن، ج۱۰، ص۲۰۸.</ref> [[فرعون]] نیز که به حسگرایی [[بنی‌اسرائیل]] در [[شناخت]] [[آگاه]] بود، [[دستور]] داد رصدخانه‌ای بسازند تا بگوید ما در [[آسمان‌ها]] نیز [[سیر]] [[علمی]] و رصد نجومی کردیم؛ ولی خدای ادعایی [[موسی]] را ندیدیم: {{متن قرآن|وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«و فرعون گفت: ای سرکردگان! من خدایی جز خویشتن برای شما نمی‌شناسم پس ای هامان! برای من آجر بساز و کاخی (بلند) برایم برآور شاید من به خدای موسی آگاهی یابم و من او را از دروغگویان می‌پندارم» سوره قصص، آیه ۳۸.</ref><ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۵۱.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* ویژگی [[شناخت]] حسّی، [[خطاپذیری]] آن است، زیرا دیگران می‌توانند در آن [[تصرف]] کنند؛ مانند تصرفی که ساحران دارند: {{متن قرآن|قَالَ أَلْقُوا فَلَمَّا أَلْقَوْا سَحَرُوا أَعْيُنَ النَّاسِ وَاسْتَرْهَبُوهُمْ وَجَاءُوا بِسِحْرٍ عَظِيمٍ}}<ref>«گفت: شما بیفکنید! و چون (ریسمان‌های خود را) افکندند مردم را چشم‌بندی کردند و به هراس افکندند و جادویی سترگ (در میان) آوردند» سوره اعراف، آیه ۱۱۶.</ref> ساحران یا با استفاده از سرعت حرکات دست و مهارت جابه‌جایی اشیاء، یا با تلقین‌های مؤثر و جملات هول‌انگیز، مطالب را برای مخاطبانْ [[خارق‌العاده]] جلوه می‌دهند<ref>نمونه، ج۶، ص۲۹۲؛ من وحی القرآن، ج۱۰، ص۲۰۸.</ref> [[فرعون]] نیز که به حسگرایی [[بنی‌اسرائیل]] در [[شناخت]] [[آگاه]] بود، [[دستور]] داد رصدخانه‌ای بسازند تا بگوید ما در [[آسمان‌ها]] نیز [[سیر]] [[علمی]] و رصد نجومی کردیم؛ ولی خدای ادعایی [[موسی]] را ندیدیم: {{متن قرآن|وَقَالَ فِرْعَوْنُ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ مَا عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرِي فَأَوْقِدْ لِي يَا هَامَانُ عَلَى الطِّينِ فَاجْعَلْ لِي صَرْحًا لَعَلِّي أَطَّلِعُ إِلَى إِلَهِ مُوسَى وَإِنِّي لَأَظُنُّهُ مِنَ الْكَاذِبِينَ}}<ref>«و فرعون گفت: ای سرکردگان! من خدایی جز خویشتن برای شما نمی‌شناسم پس ای هامان! برای من آجر بساز و کاخی (بلند) برایم برآور شاید من به خدای موسی آگاهی یابم و من او را از دروغگویان می‌پندارم» سوره قصص، آیه ۳۸.</ref><ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۵۱.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
===[[شناخت عقلی]]===
=== [[شناخت عقلی]] ===
* [[شناخت عقلی]] با نیروی [[عقل]] و [[تفکر]] حاصل می‌شود و یقین‌آور است. [[یقین]]، [[علم]] پیراسته از هرگونه [[شکّ]]<ref>المیزان، ج۷، ص۱۷۲؛ التحقیق، ج۱۴، ص۵۲، «یقن».</ref> و جزم به ثبوت محمول برای موضوع و جزم به [[امتناع]] سلب محمول از موضوع و زوال‌ناپذیر بودن این دو جزم است<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۵۵.</ref>.
* [[شناخت عقلی]] با نیروی [[عقل]] و [[تفکر]] حاصل می‌شود و یقین‌آور است. [[یقین]]، [[علم]] پیراسته از هرگونه [[شکّ]]<ref>المیزان، ج۷، ص۱۷۲؛ التحقیق، ج۱۴، ص۵۲، «یقن».</ref> و جزم به ثبوت محمول برای موضوع و جزم به [[امتناع]] سلب محمول از موضوع و زوال‌ناپذیر بودن این دو جزم است<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۵۵.</ref>.
*توجه به [[آفرینش]] [[آسمان‌ها]] و [[خورشید و ماه]] و حرکت هریک تا سرآمدی معین و [[تدبیر]] [[جهان]]، به [[شناخت]] [[یقینی]] به [[ملاقات]] [[پروردگار]] و [[معاد]] می‌رسد: {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ}}<ref>«خداوند همان است که آسمان‌ها را بی‌ستون‌هایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت و خورشید و ماه را رام کرد؛ هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ امر (آفرینش) را کارسازی می‌کند، آیات را آشکار می‌دارد باشد که شما به لقای پرورد» سوره رعد، آیه ۲.</ref> از این [[آیه]] به دست می‌آید نظر و تفکری که به [[شناخت خدا]] بینجامد، [[واجب]] است. در غیر این صورت تفصیل [[آیات]] از سوی [[خدا]] بی‌معناست<ref>نک: مجمع البیان، ج۶، ص۴۲۱.</ref>.
* توجه به [[آفرینش]] [[آسمان‌ها]] و [[خورشید و ماه]] و حرکت هریک تا سرآمدی معین و [[تدبیر]] [[جهان]]، به [[شناخت]] [[یقینی]] به [[ملاقات]] [[پروردگار]] و [[معاد]] می‌رسد: {{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي رَفَعَ السَّمَاوَاتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَهَا ثُمَّ اسْتَوَى عَلَى الْعَرْشِ وَسَخَّرَ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ كُلٌّ يَجْرِي لِأَجَلٍ مُسَمًّى يُدَبِّرُ الْأَمْرَ يُفَصِّلُ الْآيَاتِ لَعَلَّكُمْ بِلِقَاءِ رَبِّكُمْ تُوقِنُونَ}}<ref>«خداوند همان است که آسمان‌ها را بی‌ستون‌هایی که آنها را ببینید برافراخت سپس بر اورنگ (فرمانفرمایی جهان) استیلا یافت و خورشید و ماه را رام کرد؛ هر یک تا زمانی معیّن روان است؛ امر (آفرینش) را کارسازی می‌کند، آیات را آشکار می‌دارد باشد که شما به لقای پرورد» سوره رعد، آیه ۲.</ref> از این [[آیه]] به دست می‌آید نظر و تفکری که به [[شناخت خدا]] بینجامد، [[واجب]] است. در غیر این صورت تفصیل [[آیات]] از سوی [[خدا]] بی‌معناست<ref>نک: مجمع البیان، ج۶، ص۴۲۱.</ref>.
* [[شناخت]] [[یقینی]] از عوامل رسیدن به [[منصب امامت]] و عهده‌داری [[هدایت مردم]] است: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref> مراد از ارائه [[ملکوت]] به [[ابراهیم]]{{ع}} نیز ارائه نیرویی است که با آن از [[شک]] به [[یقین]] و [[توحید]] رسید: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref><ref>من هدی القرآن، ج۳، ص۱۱۱؛ نک: مجمع البیان، ج۴، ص۴۹۸.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* [[شناخت]] [[یقینی]] از عوامل رسیدن به [[منصب امامت]] و عهده‌داری [[هدایت مردم]] است: {{متن قرآن|وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ}}<ref>«و چون شکیب ورزیدند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی گماردیم که به فرمان ما (مردم را) رهنمایی می‌کردند» سوره سجده، آیه ۲۴.</ref> مراد از ارائه [[ملکوت]] به [[ابراهیم]] {{ع}} نیز ارائه نیرویی است که با آن از [[شک]] به [[یقین]] و [[توحید]] رسید: {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref><ref>من هدی القرآن، ج۳، ص۱۱۱؛ نک: مجمع البیان، ج۴، ص۴۹۸.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
===[[شناخت]] [[شهودی]]===
=== [[شناخت]] [[شهودی]] ===
* [[شناخت]] [[شهودی]] از راه دیدن حقایق با چشم درونی و شنیدن آنها با گوش نهانی حاصل می‌شود؛ حقایقی که دیگران از دیدن و شنیدن آنها محروم‌اند. [[رؤیاهای صادق]] از جمله شناخت‌های شهودی‌اند که در آنها حقایق گذشته، حال یا [[آینده]] [[مشاهده]] می‌شوند؛ مانند رؤیای [[حضرت ابراهیم]]{{ع}} درباره [[لزوم]] [[ذبح]] فرزندش: {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.</ref>. [[شناخت]] [[شهودی]] در [[بیداری]] نیز مانند استشمام بوی [[یوسف]]{{ع}} از راه دور توسط [[یعقوب]]{{ع}}: {{متن قرآن|وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلَا أَنْ تُفَنِّدُونِ}}<ref>«و چون کاروان (از شهر مصر) بیرون رفت پدرشان (در کنعان) گفت: اگر مرا گول و خرف ندانید من بوی یوسف را می‌شنوم» سوره یوسف، آیه ۹۴.</ref> این گونه [[شناخت]] در پی [[تزکیه نفس]] و [[تربیت الهی]] به دست می‌آید <ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۳۳۲ - ۳۳۳.</ref>. به گفته برخی، [[شناخت]] [[شهودی]]، مرتبه بالای [[علم الیقین]] است: {{متن قرآن|كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ}}<ref>«هرگز! اگر به «دانش بی‌گمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید، سپس آن را به «دیدار بی‌گمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۵-۷.</ref><ref>تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۳۳۴.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* [[شناخت]] [[شهودی]] از راه دیدن حقایق با چشم درونی و شنیدن آنها با گوش نهانی حاصل می‌شود؛ حقایقی که دیگران از دیدن و شنیدن آنها محروم‌اند. [[رؤیاهای صادق]] از جمله شناخت‌های شهودی‌اند که در آنها حقایق گذشته، حال یا [[آینده]] [[مشاهده]] می‌شوند؛ مانند رؤیای [[حضرت ابراهیم]] {{ع}} درباره [[لزوم]] [[ذبح]] فرزندش: {{متن قرآن|فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِنْ شَاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ}}<ref>«و چون در تلاش، همپای او گشت (ابراهیم) گفت: پسرکم! من در خواب می‌بینم که تو را سر می‌برم پس بنگر که چه می‌بینی؟ گفت: ای پدر! آنچه فرمان می‌یابی انجام ده که- اگر خداوند بخواهد- مرا از شکیبایان خواهی یافت» سوره صافات، آیه ۱۰۲.</ref>. [[شناخت]] [[شهودی]] در [[بیداری]] نیز مانند استشمام بوی [[یوسف]] {{ع}} از راه دور توسط [[یعقوب]] {{ع}}: {{متن قرآن|وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلَا أَنْ تُفَنِّدُونِ}}<ref>«و چون کاروان (از شهر مصر) بیرون رفت پدرشان (در کنعان) گفت: اگر مرا گول و خرف ندانید من بوی یوسف را می‌شنوم» سوره یوسف، آیه ۹۴.</ref> این گونه [[شناخت]] در پی [[تزکیه نفس]] و [[تربیت الهی]] به دست می‌آید <ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۳۳۲ - ۳۳۳.</ref>. به گفته برخی، [[شناخت]] [[شهودی]]، مرتبه بالای [[علم الیقین]] است: {{متن قرآن|كَلاَّ لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْيَقِينِ لَتَرَوُنَّ الْجَحِيمَ ثُمَّ لَتَرَوُنَّهَا عَيْنَ الْيَقِينِ}}<ref>«هرگز! اگر به «دانش بی‌گمان» بدانید، به راستی دوزخ را خواهید دید، سپس آن را به «دیدار بی‌گمان» خواهید دید» سوره تکاثر، آیه ۵-۷.</ref><ref>تفسیر بیضاوی، ج۵، ص۳۳۴.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
===[[شناخت]] [[وحیانی]]===
=== [[شناخت]] [[وحیانی]] ===
* [[وحی]] به معنای القای حقایق به گونه مستقیم یا به وسیله [[فرشته]] [[مأمور]] [[وحی]] از [[مقام الهی]] به کسی است که [[شایستگی]] دریافت آن را دارد<ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۱۹۵.</ref>؛ مانند القای [[قرآن]] بر [[قلب]] [[پیامبر اکرم]]{{صل}}: {{متن قرآن|وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ}}<ref>«و آنچه از کتاب (آسمانی قرآن) به تو وحی کردیم راستین است و چیزی را که پیش از آن بوده است راست می‌شمارد، بی‌گمان خداوند به بندگان خویش، آگاهی بیناست» سوره فاطر، آیه ۳۱.</ref>؛ {{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ}}<ref>«که روح الامین آن را فرود آورده است» سوره شعراء، آیه ۱۹۳.</ref> شناختی که از [[وحی]] حاصل می‌شود، درست، روشن و [[پاک‌ترین]] [[شناخت]] است و هیچ‌گونه [[شک]] و شبهه‌ای در آن نیست. گیرنده [[وحی]] موظف است آنچه را به او [[وحی]] می‌شود عرضه کند تا منبع [[شناخت]] دیگران شود: {{متن قرآن|وَاتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتَابِ رَبِّكَ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا}}<ref>«و آنچه به تو از کتاب پروردگارت وحی شده است بخوان! برای کلمات او هیچ دگرگون‌کننده‌ای نیست و هرگز جز وی پناهگاهی نخواهی یافت» سوره کهف، آیه ۲۷.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* [[وحی]] به معنای القای حقایق به گونه مستقیم یا به وسیله [[فرشته]] [[مأمور]] [[وحی]] از [[مقام الهی]] به کسی است که [[شایستگی]] دریافت آن را دارد<ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۱۹۵.</ref>؛ مانند القای [[قرآن]] بر [[قلب]] [[پیامبر اکرم]] {{صل}}: {{متن قرآن|وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ هُوَ الْحَقُّ مُصَدِّقًا لِمَا بَيْنَ يَدَيْهِ إِنَّ اللَّهَ بِعِبَادِهِ لَخَبِيرٌ بَصِيرٌ}}<ref>«و آنچه از کتاب (آسمانی قرآن) به تو وحی کردیم راستین است و چیزی را که پیش از آن بوده است راست می‌شمارد، بی‌گمان خداوند به بندگان خویش، آگاهی بیناست» سوره فاطر، آیه ۳۱.</ref>؛ {{متن قرآن|نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ}}<ref>«که روح الامین آن را فرود آورده است» سوره شعراء، آیه ۱۹۳.</ref> شناختی که از [[وحی]] حاصل می‌شود، درست، روشن و [[پاک‌ترین]] [[شناخت]] است و هیچ‌گونه [[شک]] و شبهه‌ای در آن نیست. گیرنده [[وحی]] موظف است آنچه را به او [[وحی]] می‌شود عرضه کند تا منبع [[شناخت]] دیگران شود: {{متن قرآن|وَاتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنْ كِتَابِ رَبِّكَ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَلَنْ تَجِدَ مِنْ دُونِهِ مُلْتَحَدًا}}<ref>«و آنچه به تو از کتاب پروردگارت وحی شده است بخوان! برای کلمات او هیچ دگرگون‌کننده‌ای نیست و هرگز جز وی پناهگاهی نخواهی یافت» سوره کهف، آیه ۲۷.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.


==شناخت‌های بی اعتبار==
== شناخت‌های بی اعتبار ==
*برخی شناخت‌ها از نگاه [[قرآن]] بی‌اعتبارند<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
* برخی شناخت‌ها از نگاه [[قرآن]] بی‌اعتبارند<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
===[[شناخت]] ظنی===
=== [[شناخت]] ظنی ===
* [[ظن|ظنّ]]، [[اعتقاد]] ضعیفِ غیر جزمی است که در آن یقینِ مستند به [[دلیل قطعی]] وجود ندارد <ref>التحقیق، ج۷، ص۲۱۷، «ظن».</ref>. [[ظن]]، [[ارتباط]] [[انسان]] با [[حقیقت]] را تضمین نمی‌کند؛ به ویژه هنگامی که [[هواهای نفسانی]] در مقدمات ظنّ نقش داشته باشند: {{متن قرآن|إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى}}<ref>«آنها جز نام‌هایی که شما و پدرانتان نامیده‌اید نیستند، خداوند بر (پرستش) آنها هیچ حجّتی نفرستاده است؛ آنها جز از گمان و هوس‌هایی که در دل دارند پیروی نمی‌کنند در حالی که به راستی از سوی پروردگارشان برای آنان رهنمود آمده است» سوره نجم، آیه ۲۳.</ref><ref>نک: من هدی القرآن، ج۳، ص۱۷۱.</ref> وقتی ثبوت قضیه‌ای بر اساس [[ظن]] ترجیح یافت، این ترجیح به [[دلیل]] و [[برهان]] قطعی مستند نیست و گرنه موجب [[قطع]] و [[یقین]] می‌شد، از این رو برای [[کشف]] واقعیات نمی‌توان بر [[ظن]] تکیه کرد<ref>نک: شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۳۱۸.</ref>. [[انسان]] برخوردار از [[سلامت]] [[فطرت]]، هرگز برای [[کشف]] واقع به ظنّ بسنده نمی‌کند<ref>المیزان، ج۱۳، ص۹۲.</ref>. [[قرآن کریم]] شناخت‌های بیشتر [[مردم]] را بر پایه [[ظن]] می‌داند و [[پیامبر]] را از [[پیروی]] آنان برحذر می‌دارد {{متن قرآن|وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ}}<ref>«و اگر از بیشتر کسان روی زمین پیروی کنی تو را از راه خداوند به گمراهی می‌کشانند؛ جز پندار را پی نمی‌گیرند و آنان جز نادرست برآورد نمی‌کنند» سوره انعام، آیه ۱۱۶.</ref>، چنان‌که دیدگاه و [[شناخت]] گروهی را از [[آفرینش]] و [[هدف]] آن [[مادّی]]، غیر [[علمی]] و بر اساس ظنّ می‌داند: {{متن قرآن|وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ}}<ref>«و گفتند: آن (حقیقت زندگی) جز زندگانی ما در این جهان نیست: (دسته‌ای) می‌میریم و (دسته‌ای) زنده می‌شویم و جز روزگار ما را نابود نمی‌کند؛ و آنان را بدان دانشی نیست، آنها جز به پندار نمی‌گرایند» سوره جاثیه، آیه ۲۴.</ref> و به صراحت [[پیروی]] از [[ظن]] و [[شناخت]] براساس آن را مردود و آن را برای [[اثبات حق]] ناکافی می‌داند: {{متن قرآن|وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}<ref>«و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمی‌کنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* [[ظن|ظنّ]]، [[اعتقاد]] ضعیفِ غیر جزمی است که در آن یقینِ مستند به [[دلیل قطعی]] وجود ندارد <ref>التحقیق، ج۷، ص۲۱۷، «ظن».</ref>. [[ظن]]، [[ارتباط]] [[انسان]] با [[حقیقت]] را تضمین نمی‌کند؛ به ویژه هنگامی که [[هواهای نفسانی]] در مقدمات ظنّ نقش داشته باشند: {{متن قرآن|إِنْ هِيَ إِلَّا أَسْمَاءٌ سَمَّيْتُمُوهَا أَنْتُمْ وَآبَاؤُكُمْ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ بِهَا مِنْ سُلْطَانٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَمَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ وَلَقَدْ جَاءَهُمْ مِنْ رَبِّهِمُ الْهُدَى}}<ref>«آنها جز نام‌هایی که شما و پدرانتان نامیده‌اید نیستند، خداوند بر (پرستش) آنها هیچ حجّتی نفرستاده است؛ آنها جز از گمان و هوس‌هایی که در دل دارند پیروی نمی‌کنند در حالی که به راستی از سوی پروردگارشان برای آنان رهنمود آمده است» سوره نجم، آیه ۲۳.</ref><ref>نک: من هدی القرآن، ج۳، ص۱۷۱.</ref> وقتی ثبوت قضیه‌ای بر اساس [[ظن]] ترجیح یافت، این ترجیح به [[دلیل]] و [[برهان]] قطعی مستند نیست و گرنه موجب [[قطع]] و [[یقین]] می‌شد، از این رو برای [[کشف]] واقعیات نمی‌توان بر [[ظن]] تکیه کرد<ref>نک: شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۳۱۸.</ref>. [[انسان]] برخوردار از [[سلامت]] [[فطرت]]، هرگز برای [[کشف]] واقع به ظنّ بسنده نمی‌کند<ref>المیزان، ج۱۳، ص۹۲.</ref>. [[قرآن کریم]] شناخت‌های بیشتر [[مردم]] را بر پایه [[ظن]] می‌داند و [[پیامبر]] را از [[پیروی]] آنان برحذر می‌دارد {{متن قرآن|وَإِنْ تُطِعْ أَكْثَرَ مَنْ فِي الْأَرْضِ يُضِلُّوكَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ}}<ref>«و اگر از بیشتر کسان روی زمین پیروی کنی تو را از راه خداوند به گمراهی می‌کشانند؛ جز پندار را پی نمی‌گیرند و آنان جز نادرست برآورد نمی‌کنند» سوره انعام، آیه ۱۱۶.</ref>، چنان‌که دیدگاه و [[شناخت]] گروهی را از [[آفرینش]] و [[هدف]] آن [[مادّی]]، غیر [[علمی]] و بر اساس ظنّ می‌داند: {{متن قرآن|وَقَالُوا مَا هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا يُهْلِكُنَا إِلَّا الدَّهْرُ وَمَا لَهُمْ بِذَلِكَ مِنْ عِلْمٍ إِنْ هُمْ إِلَّا يَظُنُّونَ}}<ref>«و گفتند: آن (حقیقت زندگی) جز زندگانی ما در این جهان نیست: (دسته‌ای) می‌میریم و (دسته‌ای) زنده می‌شویم و جز روزگار ما را نابود نمی‌کند؛ و آنان را بدان دانشی نیست، آنها جز به پندار نمی‌گرایند» سوره جاثیه، آیه ۲۴.</ref> و به صراحت [[پیروی]] از [[ظن]] و [[شناخت]] براساس آن را مردود و آن را برای [[اثبات حق]] ناکافی می‌داند: {{متن قرآن|وَمَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَإِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا}}<ref>«و آنان را بدان دانشی نیست؛ جز از گمان پیروی نمی‌کنند و گمان برای (رسیدن به) حق، بسنده نیست» سوره نجم، آیه ۲۸.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
===[[شناخت]] تخیلی===
=== [[شناخت]] تخیلی ===
* [[قوه]] متخیله از [[قوای ادراکی]] تحریکی است و به [[تصرف]] در [[صور خیالی]] می‌پردازد. متخیله اگر تحت [[رهبری]] قوای [[برتر]] [[عقل]] حصولی و [[قلب]] [[شهودی]] قرار گیرد، وسیله خوبی برای [[تفکر]] و یافتن [[حد وسط]] و واسطه‌ای [[نیکو]] برای تصویر یافته‌های [[عقلی]] و [[قلبی]] است و از این‌رو آن را "متفکره" می‌نامند و اگر در [[اختیار]] واهمه قرار گیرد "متخیله" نامیده می‌شود<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۹۹.</ref>. برخی از آنچه [[شناخت]] نامیده می‌شود، از هر جهت [[مطابق واقع]] نیست، بلکه آمیخته‌ای از [[شناخت]] واقعی و واقع‌نمای [[فریبنده]] است؛ مانند [[شناخت]] برخی [[شاعران]]<ref>من هدی القرآن، ج۹، ص۱۳۶ - ۱۳۷؛ المنیر، ج۱۹، ص۲۴۵؛ فی ظلال القرآن، ج۵، ص۲۶۲۱.</ref> از [[زندگی]] که براساس [[خیال‌پردازی]] است، زیرا [[شاعران]] همواره [[حقیقت]] را بیان نمی‌کنند، بلکه حقایق را وارونه و اموری غیر [[حقیقی]] مانند [[دروغ]] و لغو را مطرح می‌کنند: {{متن قرآن|وَالشُّعَرَاء يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لا يَفْعَلُونَ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ}}<ref>و از شاعران، گمراهان پیروی می‌کنند. آیا نمی‌بینی که آنان در هر درّه‌ای سرگردانند؟ و چیزهایی می‌گویند که خود نمی‌کنند؟ جز آنان که ایمان دارند و کارهای شایسته انجام می‌دهند و خداوند را بسیار یاد می‌کنند و پس از آنکه ستم دیده باشند داد می‌ستانند و آنان که ستم ورزیده‌اند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت؛ سوره شعراء، آیه: ۲۲۴ - ۲۲۷</ref><ref>من هدی القرآن، ج۳، ص۱۷۱؛ بیان المعانی، ج۲، ص ۳۰۳.</ref> شناخت‌های غیرحقیقی مانند سراب‌اند، زیرا صاحبان آنها دچار [[غرور]] شده و [[گمان]] می‌کنند کارشان نیکوست: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالأَخْسَرِينَ أَعْمَالا الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا}}<ref>«بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟ آنان که کوشش‌هایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان می‌برند که نیکوکارند» سوره کهف، آیه ۱۰۳-۱۰۴.</ref> آنان در غفلت‌اند و کار [[زشت]] خود را [[زیبا]] می‌پندارند: {{متن قرآن|أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ}}<ref>«آیا آنانکه از سوی پروردگارشان برهانی دارند با آن کسانی که کردار ناپسندشان را (در چشم آنها) آراسته‌اند و از هوا و هوس‌های خود پیروی کرده‌اند، برابرند؟» سوره محمد، آیه ۱۴.</ref>؛ {{متن قرآن|أَفَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَصْنَعُونَ}}<ref>«پس آیا کسی که بدی کردارش در چشم وی آرایش یافته است و آن را نیکو می‌بیند (چون کسی است که رهیافته است)؟ آری، خداوند هر کس را بخواهد بی‌راه می‌نهد و هر کس را بخواهد راهنمایی می‌کند بنابراین مبادا جانت از دریغ خوردن بر آنان بفرساید که خداوند به آنچه انجام» سوره فاطر، آیه ۸.</ref><ref>فی ظلال القرآن، ج۴، ص۲۲۹۵.</ref>، زیرا بر اثر [[پیروی]] از [[شیطان]]، [[گمراه]] شده و به [[شناخت]] [[حقیقی]] نرسیده‌اند و با وجود آن می‌پندارند که هدایت ‌یافته حقیقی‌اند و شناختشان درست است: {{متن قرآن|فَرِيقًا هَدَى وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلَالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ}}<ref>«دسته‌ای را رهنمایی کرده است و بر دسته‌ای، گمراهی سزاوار است. بی‌گمان آنها به جای خداوند شیطان‌ها را سرپرستان خویش گزیدند و می‌پندارند که رهیافته‌اند» سوره اعراف، آیه ۳۰.</ref><ref>نمونه، ج۶، ص۱۴۶؛ المیزان، ج۸، ص۷۶ - ۷۷؛ نک: التفسیر الکبیر، ج۱۴، ص۲۲۸.</ref>. [[شیطان]] با مغالطه چیزهایی را در نظر [[انسان]] [[زینت]] می‌دهد که [[زینت]] [[زمین]] است، نه [[زیور]] [[قلب]] و [[جان انسان]]: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«گفت: پروردگارا! برای آنکه مرا بیراه نهادی، در زمین (بدی‌ها را) در دید آنها خواهم آراست و همگان را از راه به در خواهم برد» سوره حجر، آیه ۳۹.</ref><ref>تسنیم، ج۳، ص۳۹۴.</ref>[[خیال]] و [[وهم]] اگر با [[ریاضت]] [[تربیت]] و کنترل نشوند، ابزار وسوسه‌های [[شیطانی]] خواهند شد و آفات بزرگ [[معرفتی]] در پی دارند و وسیله بیشتر بدبختی‌هایند<ref>آداب الصلاة، امام خمینی، ص۴۴.</ref>.
* [[قوه]] متخیله از [[قوای ادراکی]] تحریکی است و به [[تصرف]] در [[صور خیالی]] می‌پردازد. متخیله اگر تحت [[رهبری]] قوای [[برتر]] [[عقل]] حصولی و [[قلب]] [[شهودی]] قرار گیرد، وسیله خوبی برای [[تفکر]] و یافتن [[حد وسط]] و واسطه‌ای [[نیکو]] برای تصویر یافته‌های [[عقلی]] و [[قلبی]] است و از این‌رو آن را "متفکره" می‌نامند و اگر در [[اختیار]] واهمه قرار گیرد "متخیله" نامیده می‌شود<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۹۹.</ref>. برخی از آنچه [[شناخت]] نامیده می‌شود، از هر جهت [[مطابق واقع]] نیست، بلکه آمیخته‌ای از [[شناخت]] واقعی و واقع‌نمای [[فریبنده]] است؛ مانند [[شناخت]] برخی [[شاعران]]<ref>من هدی القرآن، ج۹، ص۱۳۶ - ۱۳۷؛ المنیر، ج۱۹، ص۲۴۵؛ فی ظلال القرآن، ج۵، ص۲۶۲۱.</ref> از [[زندگی]] که براساس [[خیال‌پردازی]] است، زیرا [[شاعران]] همواره [[حقیقت]] را بیان نمی‌کنند، بلکه حقایق را وارونه و اموری غیر [[حقیقی]] مانند [[دروغ]] و لغو را مطرح می‌کنند: {{متن قرآن|وَالشُّعَرَاء يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُونَ أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وَادٍ يَهِيمُونَ وَأَنَّهُمْ يَقُولُونَ مَا لا يَفْعَلُونَ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثِيرًا وَانتَصَرُوا مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُوا وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبُونَ}}<ref>و از شاعران، گمراهان پیروی می‌کنند. آیا نمی‌بینی که آنان در هر درّه‌ای سرگردانند؟ و چیزهایی می‌گویند که خود نمی‌کنند؟ جز آنان که ایمان دارند و کارهای شایسته انجام می‌دهند و خداوند را بسیار یاد می‌کنند و پس از آنکه ستم دیده باشند داد می‌ستانند و آنان که ستم ورزیده‌اند به زودی خواهند دانست که به کدام بازگشتگاه باز خواهند گشت؛ سوره شعراء، آیه: ۲۲۴ - ۲۲۷</ref><ref>من هدی القرآن، ج۳، ص۱۷۱؛ بیان المعانی، ج۲، ص ۳۰۳.</ref> شناخت‌های غیرحقیقی مانند سراب‌اند، زیرا صاحبان آنها دچار [[غرور]] شده و [[گمان]] می‌کنند کارشان نیکوست: {{متن قرآن|قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالأَخْسَرِينَ أَعْمَالا الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا}}<ref>«بگو: آیا شما را از کسان زیانکارتر آگاه کنیم؟ آنان که کوشش‌هایشان در زندگانی دنیا تباه شده است ولی خود گمان می‌برند که نیکوکارند» سوره کهف، آیه ۱۰۳-۱۰۴.</ref> آنان در غفلت‌اند و کار [[زشت]] خود را [[زیبا]] می‌پندارند: {{متن قرآن|أَفَمَنْ كَانَ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّهِ كَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ}}<ref>«آیا آنانکه از سوی پروردگارشان برهانی دارند با آن کسانی که کردار ناپسندشان را (در چشم آنها) آراسته‌اند و از هوا و هوس‌های خود پیروی کرده‌اند، برابرند؟» سوره محمد، آیه ۱۴.</ref>؛ {{متن قرآن|أَفَمَنْ زُيِّنَ لَهُ سُوءُ عَمَلِهِ فَرَآهُ حَسَنًا فَإِنَّ اللَّهَ يُضِلُّ مَنْ يَشَاءُ وَيَهْدِي مَنْ يَشَاءُ فَلَا تَذْهَبْ نَفْسُكَ عَلَيْهِمْ حَسَرَاتٍ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَصْنَعُونَ}}<ref>«پس آیا کسی که بدی کردارش در چشم وی آرایش یافته است و آن را نیکو می‌بیند (چون کسی است که رهیافته است)؟ آری، خداوند هر کس را بخواهد بی‌راه می‌نهد و هر کس را بخواهد راهنمایی می‌کند بنابراین مبادا جانت از دریغ خوردن بر آنان بفرساید که خداوند به آنچه انجام» سوره فاطر، آیه ۸.</ref><ref>فی ظلال القرآن، ج۴، ص۲۲۹۵.</ref>، زیرا بر اثر [[پیروی]] از [[شیطان]]، [[گمراه]] شده و به [[شناخت]] [[حقیقی]] نرسیده‌اند و با وجود آن می‌پندارند که هدایت ‌یافته حقیقی‌اند و شناختشان درست است: {{متن قرآن|فَرِيقًا هَدَى وَفَرِيقًا حَقَّ عَلَيْهِمُ الضَّلَالَةُ إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاءَ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ}}<ref>«دسته‌ای را رهنمایی کرده است و بر دسته‌ای، گمراهی سزاوار است. بی‌گمان آنها به جای خداوند شیطان‌ها را سرپرستان خویش گزیدند و می‌پندارند که رهیافته‌اند» سوره اعراف، آیه ۳۰.</ref><ref>نمونه، ج۶، ص۱۴۶؛ المیزان، ج۸، ص۷۶ - ۷۷؛ نک: التفسیر الکبیر، ج۱۴، ص۲۲۸.</ref>. [[شیطان]] با مغالطه چیزهایی را در نظر [[انسان]] [[زینت]] می‌دهد که [[زینت]] [[زمین]] است، نه [[زیور]] [[قلب]] و [[جان انسان]]: {{متن قرآن|قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ}}<ref>«گفت: پروردگارا! برای آنکه مرا بیراه نهادی، در زمین (بدی‌ها را) در دید آنها خواهم آراست و همگان را از راه به در خواهم برد» سوره حجر، آیه ۳۹.</ref><ref>تسنیم، ج۳، ص۳۹۴.</ref>[[خیال]] و [[وهم]] اگر با [[ریاضت]] [[تربیت]] و کنترل نشوند، ابزار وسوسه‌های [[شیطانی]] خواهند شد و آفات بزرگ [[معرفتی]] در پی دارند و وسیله بیشتر بدبختی‌هایند<ref>آداب الصلاة، امام خمینی، ص۴۴.</ref>.
* [[فریبکاران]]، مانند [[سامری]] از [[خیال]] [[مردم]] [[سوء]] استفاده می‌کنند و [[باطل]] و [[دروغ]] را با [[زیور]] [[حق]] و [[حقیقت]] می‌آرایند: {{متن قرآن|قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي}}<ref>«(سامری) گفت: من چیزی دیدم که دیگران آن را ندیدند؛ مشتی از جای پای آن فرستاده برداشتم و آن را (در کار تندیس در آتش) افکندم و بدین‌گونه، نفس من (کارم را) در نظرم آراست» سوره طه، آیه ۹۶.</ref><ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۲۹۹ - ۳۰۳.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* [[فریبکاران]]، مانند [[سامری]] از [[خیال]] [[مردم]] [[سوء]] استفاده می‌کنند و [[باطل]] و [[دروغ]] را با [[زیور]] [[حق]] و [[حقیقت]] می‌آرایند: {{متن قرآن|قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي}}<ref>«(سامری) گفت: من چیزی دیدم که دیگران آن را ندیدند؛ مشتی از جای پای آن فرستاده برداشتم و آن را (در کار تندیس در آتش) افکندم و بدین‌گونه، نفس من (کارم را) در نظرم آراست» سوره طه، آیه ۹۶.</ref><ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۲۹۹ - ۳۰۳.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
===[[شناخت]] [[تقلیدی]]===
=== [[شناخت]] [[تقلیدی]] ===
* [[قرآن کریم]] اساس [[حیات]] فردی و [[اجتماعی]] [[انسان]] را بر [[شناخت]] و [[آگاهی]] او قرار داده و [[تقلید]] را جز در برخی از [[فروع]] متکی بر تحقیق و [[شناخت]] [[نفی]] می‌کند <ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۰۹.</ref>. [[شناخت]] [[تقلیدی]] [[پذیرش]] گفتار، [[کردار]] و [[رفتار]] و [[فکر]] دیگران است، بی‌آنکه شخص [[دلیل]] آن را بداند<ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۱۲۷.</ref>.
* [[قرآن کریم]] اساس [[حیات]] فردی و [[اجتماعی]] [[انسان]] را بر [[شناخت]] و [[آگاهی]] او قرار داده و [[تقلید]] را جز در برخی از [[فروع]] متکی بر تحقیق و [[شناخت]] [[نفی]] می‌کند <ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۲۰۹.</ref>. [[شناخت]] [[تقلیدی]] [[پذیرش]] گفتار، [[کردار]] و [[رفتار]] و [[فکر]] دیگران است، بی‌آنکه شخص [[دلیل]] آن را بداند<ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۱۲۷.</ref>.
*بی‌تردید [[تقلید]] در [[جهان‌بینی]] ناصواب و نزد [[دانشمندان]] [[علوم]] [[الهی]]<ref>الذخیره، ص۱۶۴ - ۱۶۵.</ref> مردود و نظر و بررسی و [[تفکر]] لازم است<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۳۱.</ref>. [[مشرکان]] در [[بت‌پرستی]]، بی‌دلیل از [[پدران]] خود [[پیروی]] می‌کردند: {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید می‌گویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمی‌یافته و راه به جایی نمی‌برده‌اند، (باز از پدرانشان پیروی می‌کنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>، چنان‌که دسته‌ای از [[مردم]] بدون [[شناخت]] و [[آگاهی]] درباره [[خدا]] [[جدل]] و ستیزه و از [[شیطان]] [[پیروی]] می‌کنند و در نتیجه گرفتار [[گمراهی]] و [[عذاب الهی]] می‌شوند. {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَّرِيدٍ كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ}}<ref>«و از مردم کسی است که بی‌هیچ دانشی درباره خداوند چالش می‌ورزد و از هر شیطان گردنکشی پیروی می‌کند بر او مقرّر است که هر کس او را دوست گیرد وی، گمراهش می‌کند و او را به عذاب آتش رهنمون می‌شود» سوره حج، آیه ۳-۴.</ref> شناختی که در مراجعه [[جاهل]] به عالم، در [[امور دینی]] به دست می‌آید، به یکی از ادلّه [[قرآن]]، [[سنت]]، [[عقل]] و [[اجماع]] مستند است. اصل [[تقلید]] و [[پیروی]] را با در نظر گرفتن امکانات و استعدادها باید ضرورتی اجتناب‌ناپذیر دانست؛ ولی تعمیم [[تقلید]] درباره همه مسائل و موضوعات و نیز [[تقلید]] [[جاهل]] از [[جاهل]] مردود است، در حالی که [[تقلید]] [[جاهل]] از عالم سرانجام او را به [[دانش]] و [[هدایت]] می‌رساند<ref>المیزان، ج۶، ص۱۵۹.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* بی‌تردید [[تقلید]] در [[جهان‌بینی]] ناصواب و نزد [[دانشمندان]] [[علوم]] [[الهی]]<ref>الذخیره، ص۱۶۴ - ۱۶۵.</ref> مردود و نظر و بررسی و [[تفکر]] لازم است<ref>معرفت‌شناسی در قرآن، ص۳۱.</ref>. [[مشرکان]] در [[بت‌پرستی]]، بی‌دلیل از [[پدران]] خود [[پیروی]] می‌کردند: {{متن قرآن|وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنْزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ}}<ref>«و چون به آنان گفته شود از آنچه خداوند فرو فرستاده است پیروی کنید می‌گویند: (نه) بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافته‌ایم پیروی می‌کنیم؛ آیا حتی اگر پدرانشان چیزی را در نمی‌یافته و راه به جایی نمی‌برده‌اند، (باز از پدرانشان پیروی می‌کنند؟)» سوره بقره، آیه ۱۷۰.</ref>، چنان‌که دسته‌ای از [[مردم]] بدون [[شناخت]] و [[آگاهی]] درباره [[خدا]] [[جدل]] و ستیزه و از [[شیطان]] [[پیروی]] می‌کنند و در نتیجه گرفتار [[گمراهی]] و [[عذاب الهی]] می‌شوند. {{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَن يُجَادِلُ فِي اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَيَتَّبِعُ كُلَّ شَيْطَانٍ مَّرِيدٍ كُتِبَ عَلَيْهِ أَنَّهُ مَن تَوَلاَّهُ فَأَنَّهُ يُضِلُّهُ وَيَهْدِيهِ إِلَى عَذَابِ السَّعِيرِ}}<ref>«و از مردم کسی است که بی‌هیچ دانشی درباره خداوند چالش می‌ورزد و از هر شیطان گردنکشی پیروی می‌کند بر او مقرّر است که هر کس او را دوست گیرد وی، گمراهش می‌کند و او را به عذاب آتش رهنمون می‌شود» سوره حج، آیه ۳-۴.</ref> شناختی که در مراجعه [[جاهل]] به عالم، در [[امور دینی]] به دست می‌آید، به یکی از ادلّه [[قرآن]]، [[سنت]]، [[عقل]] و [[اجماع]] مستند است. اصل [[تقلید]] و [[پیروی]] را با در نظر گرفتن امکانات و استعدادها باید ضرورتی اجتناب‌ناپذیر دانست؛ ولی تعمیم [[تقلید]] درباره همه مسائل و موضوعات و نیز [[تقلید]] [[جاهل]] از [[جاهل]] مردود است، در حالی که [[تقلید]] [[جاهل]] از عالم سرانجام او را به [[دانش]] و [[هدایت]] می‌رساند<ref>المیزان، ج۶، ص۱۵۹.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.


==شرایط [[شناخت]]==
== شرایط [[شناخت]] ==
*برای دستیابی به [[معرفت حقیقی]]، شرایط و زمینه‌هایی لازم‌اند؛ مانند<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
* برای دستیابی به [[معرفت حقیقی]]، شرایط و زمینه‌هایی لازم‌اند؛ مانند<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
===[[ایمان]]===
=== [[ایمان]] ===
*گرچه [[شناخت]] خود مقدمه [[ایمان]] است، از سویی [[ایمان کامل]] نیز شرط [[شناخت]] [[حقیقی]] و درست است. [[انسان]] با [[ایمان]] تحت [[ولایت الهی]] قرار گرفته و از تاریکی‌های [[جهل]] و [[گمراهی]] به [[نور]] [[معرفت]] و [[هدایت]] می‌رسد: {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد اما سروران کافران، طاغوت‌هایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگی‌ها بیرون می‌کشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷.</ref> و دری از [[ملکوت]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] بر روی او گشوده می‌شود تا حقایقی را ببیند که دیگران توان دیدن آن را ندارند، چنان‌که [[ابراهیم]]{{ع}} به این مرحله رسیده بود. {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref>. [[ایمان]] و [[قیام]] [[اصحاب کهف]] برای [[خدا]] نیز زمینه‌ساز [[بصیرت]]<ref>کشف الاسرار، ج۵، ص۶۵۷؛ تفسیر سمرقندی، ج۲، ص ۳۳۹.</ref> و [[شناخت]] [[حقیقی]] و [[هدایت]] افزون‌تر آنان شد: {{متن قرآن|نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى}}<ref>«ما داستان آنان را برای تو راستین باز می‌گوییم: آنان جوانانی بودند که به پروردگارشان (پنهانی) ایمان آوردند و ما بر رهنمود آنان افزودیم» سوره کهف، آیه ۱۳.</ref>. [[قرآن کریم]]، گمراهانی را که با [[پذیرش حق]] و [[ایمان]] به [[معرفت]]<ref>تفسیر سمرقندی، ج۱، ص۴۷۹.</ref> رسیده و [[تغییر]] مسیر داده‌اند، به مرده‌ای [[تشبیه]] می‌کند که به [[اراده]] و [[فرمان خدا]] زنده شده است: {{متن قرآن|أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود، چون داستان کسی است در تیرگی‌ها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟ بدین‌گونه آنچه کافران می‌کردند، در نظرشان آراسته شده است» سوره انعام، آیه ۱۲۲.</ref><ref>نمونه، ج۵، ص۴۲۵.</ref>، چنان‌که [[مسلمانان]]، پیش از [[اسلام]] دچار [[گمراهی]] و سردرگمی بودند و با [[گرایش]] به [[اسلام]]، [[نور ایمان]] [[قلب]] آنان را روشن کرد؛ به گونه‌ای که هم افق دید خودشان روشن شد، هم با [[نور ایمان]] راه دیگران را روشن کردند<ref>فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۲۰۱.</ref>. در مقابل [[مشرکان]] که از سر [[لجاجت]] بر [[شرک]] و [[انکار حق]] [[اصرار]] می‌ورزند و آن را نمی‌پذیرند، [[قدرت]] [[شناخت]] حقایق را از دست داده‌اند. این درحالی است که [[قرآن]] را می‌شنوند و این [[محرومیت]] از [[فهم]] تا آنجاست که توان [[شناخت]] هیچ [[آیه]] و نشانه‌ای [[الهی]] را ندارند: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا حَتَّى إِذَا جَاءُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«و برخی از آنان کسانی هستند که به تو گوش می‌دهند در حالی که بر دل‌هایشان پوشش‌هایی افکنده‌ایم تا درنیابند و در گوش‌هایشان سنگینی‌یی (نهاده‌ایم) و اگر هر نشانه‌ای ببینند به آن ایمان نمی‌آورند تا آنجا که چون نزد تو آیند با تو چالش می‌ورزند؛کافران می‌گویند این (چیزی) جز افسانه‌های پیشینیان نیست» سوره انعام، آیه ۲۵.</ref> و از این‌رو [[ایمان کامل]] شرط اصلی [[شناخت]] [[حقیقی]] و [[بی‌ایمانی]] با کوری و [[گمراهی]] مساوی دانسته شده است: {{متن قرآن|وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ}}<ref>«و تو رهنمون کوردلان از گمراهیشان نیستی؛ (تو پیام خود را) جز به کسانی که به آیات ما ایمان آورده‌اند و (به فرمان ما) گردن نهاده‌اند، نمی‌شنوانی» سوره روم، آیه ۵۳.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* گرچه [[شناخت]] خود مقدمه [[ایمان]] است، از سویی [[ایمان کامل]] نیز شرط [[شناخت]] [[حقیقی]] و درست است. [[انسان]] با [[ایمان]] تحت [[ولایت الهی]] قرار گرفته و از تاریکی‌های [[جهل]] و [[گمراهی]] به [[نور]] [[معرفت]] و [[هدایت]] می‌رسد: {{متن قرآن|اللَّهُ وَلِيُّ الَّذِينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَوْلِيَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُمَاتِ أُولَئِكَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ}}<ref>«خداوند سرور مؤمنان است که آنان را به سوی روشنایی از تیرگی‌ها بیرون می‌برد اما سروران کافران، طاغوت‌هایند که آنها را از روشنایی به سوی تیرگی‌ها بیرون می‌کشانند؛ آنان دمساز آتشند، آنها در آن جاودانند» سوره بقره، آیه ۲۵۷.</ref> و دری از [[ملکوت]] [[آسمان‌ها]] و [[زمین]] بر روی او گشوده می‌شود تا حقایقی را ببیند که دیگران توان دیدن آن را ندارند، چنان‌که [[ابراهیم]] {{ع}} به این مرحله رسیده بود. {{متن قرآن|وَكَذَلِكَ نُرِي إِبْرَاهِيمَ مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ}}<ref>«و این‌گونه ما گستره آسمان‌ها و زمین را به ابراهیم می‌نمایانیم و (چنین می‌کنیم) تا از باورداران گردد» سوره انعام، آیه ۷۵.</ref>. [[ایمان]] و [[قیام]] [[اصحاب کهف]] برای [[خدا]] نیز زمینه‌ساز [[بصیرت]]<ref>کشف الاسرار، ج۵، ص۶۵۷؛ تفسیر سمرقندی، ج۲، ص ۳۳۹.</ref> و [[شناخت]] [[حقیقی]] و [[هدایت]] افزون‌تر آنان شد: {{متن قرآن|نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى}}<ref>«ما داستان آنان را برای تو راستین باز می‌گوییم: آنان جوانانی بودند که به پروردگارشان (پنهانی) ایمان آوردند و ما بر رهنمود آنان افزودیم» سوره کهف، آیه ۱۳.</ref>. [[قرآن کریم]]، گمراهانی را که با [[پذیرش حق]] و [[ایمان]] به [[معرفت]]<ref>تفسیر سمرقندی، ج۱، ص۴۷۹.</ref> رسیده و [[تغییر]] مسیر داده‌اند، به مرده‌ای [[تشبیه]] می‌کند که به [[اراده]] و [[فرمان خدا]] زنده شده است: {{متن قرآن|أَوَمَنْ كَانَ مَيْتًا فَأَحْيَيْنَاهُ وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا يَمْشِي بِهِ فِي النَّاسِ كَمَنْ مَثَلُهُ فِي الظُّلُمَاتِ لَيْسَ بِخَارِجٍ مِنْهَا كَذَلِكَ زُيِّنَ لِلْكَافِرِينَ مَا كَانُوا يَعْمَلُونَ}}<ref>«و آیا (داستان) آن کس که (به دل) مرده بود و زنده‌اش کردیم و برای او فروغی پدید آوردیم که با آن در میان مردم راه می‌رود، چون داستان کسی است در تیرگی‌ها که از آنها بیرون آمدنی نیست؟ بدین‌گونه آنچه کافران می‌کردند، در نظرشان آراسته شده است» سوره انعام، آیه ۱۲۲.</ref><ref>نمونه، ج۵، ص۴۲۵.</ref>، چنان‌که [[مسلمانان]]، پیش از [[اسلام]] دچار [[گمراهی]] و سردرگمی بودند و با [[گرایش]] به [[اسلام]]، [[نور ایمان]] [[قلب]] آنان را روشن کرد؛ به گونه‌ای که هم افق دید خودشان روشن شد، هم با [[نور ایمان]] راه دیگران را روشن کردند<ref>فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۲۰۱.</ref>. در مقابل [[مشرکان]] که از سر [[لجاجت]] بر [[شرک]] و [[انکار حق]] [[اصرار]] می‌ورزند و آن را نمی‌پذیرند، [[قدرت]] [[شناخت]] حقایق را از دست داده‌اند. این درحالی است که [[قرآن]] را می‌شنوند و این [[محرومیت]] از [[فهم]] تا آنجاست که توان [[شناخت]] هیچ [[آیه]] و نشانه‌ای [[الهی]] را ندارند: {{متن قرآن|وَمِنْهُمْ مَنْ يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا حَتَّى إِذَا جَاءُوكَ يُجَادِلُونَكَ يَقُولُ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ}}<ref>«و برخی از آنان کسانی هستند که به تو گوش می‌دهند در حالی که بر دل‌هایشان پوشش‌هایی افکنده‌ایم تا درنیابند و در گوش‌هایشان سنگینی‌یی (نهاده‌ایم) و اگر هر نشانه‌ای ببینند به آن ایمان نمی‌آورند تا آنجا که چون نزد تو آیند با تو چالش می‌ورزند؛ کافران می‌گویند این (چیزی) جز افسانه‌های پیشینیان نیست» سوره انعام، آیه ۲۵.</ref> و از این‌رو [[ایمان کامل]] شرط اصلی [[شناخت]] [[حقیقی]] و [[بی‌ایمانی]] با کوری و [[گمراهی]] مساوی دانسته شده است: {{متن قرآن|وَمَا أَنْتَ بِهَادِي الْعُمْيِ عَنْ ضَلَالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ يُؤْمِنُ بِآيَاتِنَا فَهُمْ مُسْلِمُونَ}}<ref>«و تو رهنمون کوردلان از گمراهیشان نیستی؛ (تو پیام خود را) جز به کسانی که به آیات ما ایمان آورده‌اند و (به فرمان ما) گردن نهاده‌اند، نمی‌شنوانی» سوره روم، آیه ۵۳.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
===[[عمل صالح]]===
=== [[عمل صالح]] ===
*در [[آیات]] فراوانی به رابطه عمیق میان [[معرفت حقیقی]] با [[عمل صالح]] اشاره شده است: {{متن قرآن|رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا}}<ref>«پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را می‌خواند تا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند به سوی روشنایی، از تیرگی‌ها بیرون آورد و هر کس به خداوند ایمان ورزد و کاری شایسته کند، او را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آن جاودانند، خداوند برای او روزی نیکویی فراهم کرده است» سوره طلاق، آیه ۱۱.</ref> مراد از "[[ظلمات]]"، [[تاریکی]] [[کفر]] و [[جهل]] و مقصود از "[[نور]]"، [[ایمان و علم]] و [[معرفت]] است<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۸، ص۱۷۷.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* در [[آیات]] فراوانی به رابطه عمیق میان [[معرفت حقیقی]] با [[عمل صالح]] اشاره شده است: {{متن قرآن|رَسُولًا يَتْلُو عَلَيْكُمْ آيَاتِ اللَّهِ مُبَيِّنَاتٍ لِيُخْرِجَ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَمَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَيَعْمَلْ صَالِحًا يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدًا قَدْ أَحْسَنَ اللَّهُ لَهُ رِزْقًا}}<ref>«پیامبری که بر شما آیات روشنگر خداوند را می‌خواند تا کسانی را که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند به سوی روشنایی، از تیرگی‌ها بیرون آورد و هر کس به خداوند ایمان ورزد و کاری شایسته کند، او را به بوستان‌هایی درمی‌آورد که از بن آنها جویباران روان است، هماره در آن جاودانند، خداوند برای او روزی نیکویی فراهم کرده است» سوره طلاق، آیه ۱۱.</ref> مراد از "[[ظلمات]]"، [[تاریکی]] [[کفر]] و [[جهل]] و مقصود از "[[نور]]"، [[ایمان و علم]] و [[معرفت]] است<ref>تفسیر ابن کثیر، ج۸، ص۱۷۷.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
===[[تقوا]]===
=== [[تقوا]] ===
*از شرایط مهم [[شناخت]]، تقواست. [[شناخت]] درست که مساوی [[نور]] است، برای کسی حاصل نمی‌شود، جز آنکه [[رفتار]] خود را [[اصلاح]] کند. [[قرآن کریم]] از [[اصلاح]] [[رفتار]] با واژه [[تقوا]] یاد کرده: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به پیامبرش ایمان آورید تا از بخشایش خویش دو بهره به شما ارزانی دارد و در شما فروغی نهد که با آن راه بسپارید و شما را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حدید، آیه ۲۸.</ref> و [[تقوا]] را وسیله [[هوشیاری]] و بازشناسی خیر از [[شرّ]] و [[حق]] از [[باطل]] دانسته است: {{متن قرآن| إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا }}<ref>«اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد» سوره انفال، آیه ۲۹.</ref>؛ {{متن قرآن|فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا}}<ref>«پس، چون به سر آمد عدّه خویش رسیدند یا به شایستگی نگاهشان دارید یا به شایستگی از آنان جدا شوید و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده می‌شود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید» سوره طلاق، آیه ۲.</ref><ref>نک: المیزان، ج۹، ص۵۶.</ref>. این [[آیه]] به صورت عام [[تقوا]] را شرط [[معرفت]] [[عرفانی]] و [[شناخت]] برهانی دانسته است؛ یعنی [[تقوا]] در فهمِ [[عقل]] و نیز در [[شهود]] مؤثر است و [[ادراک]] مفاهیم [[ذهنی]] و دیدن حقایق [[عینی]] در پرتو [[تقوا]] حاصل می‌شود<ref>شناخت‌شناسی در قرآن، جوادی آملی، ص۴۴۰.</ref>. [[تقوا]] سبب [[شرح صدر]] و از میان رفتن تیرگی‌ها از [[قلب]] می‌شود و در پی آن [[ظلمت]] از میان می‌رود و [[نور]] ظاهر می‌شود<ref>فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۴۹۹.</ref>. [[انسان]] باتقوا، [[حق]] را از [[باطل]] تشخیص می‌دهد: {{متن قرآن| وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا}}<ref>«هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید» سوره طلاق، آیه ۲.</ref><ref>الفواتح الالهیه، ج۲، ص۴۲۲؛ روح البیان، ج۳، ص۳۳۷؛ المیزان، ج۹، ص۵۶.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* از شرایط مهم [[شناخت]]، تقواست. [[شناخت]] درست که مساوی [[نور]] است، برای کسی حاصل نمی‌شود، جز آنکه [[رفتار]] خود را [[اصلاح]] کند. [[قرآن کریم]] از [[اصلاح]] [[رفتار]] با واژه [[تقوا]] یاد کرده: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ يُؤْتِكُمْ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِهِ وَيَجْعَلْ لَكُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَيَغْفِرْ لَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و به پیامبرش ایمان آورید تا از بخشایش خویش دو بهره به شما ارزانی دارد و در شما فروغی نهد که با آن راه بسپارید و شما را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حدید، آیه ۲۸.</ref> و [[تقوا]] را وسیله [[هوشیاری]] و بازشناسی خیر از [[شرّ]] و [[حق]] از [[باطل]] دانسته است: {{متن قرآن| إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ يَجْعَلْ لَكُمْ فُرْقَانًا }}<ref>«اگر از خداوند پروا کنید در شما نیروی شناخت درستی از نادرستی می‌نهد» سوره انفال، آیه ۲۹.</ref>؛ {{متن قرآن|فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِكُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَيْ عَدْلٍ مِنْكُمْ وَأَقِيمُوا الشَّهَادَةَ لِلَّهِ ذَلِكُمْ يُوعَظُ بِهِ مَنْ كَانَ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا}}<ref>«پس، چون به سر آمد عدّه خویش رسیدند یا به شایستگی نگاهشان دارید یا به شایستگی از آنان جدا شوید و دو تن دادگر از (میان) خود گواه بگیرید و گواهی را برای خداوند برپا دارید؛ این است که با آن، به کسی که به خداوند و روز بازپسین ایمان دارد اندرز داده می‌شود و هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید» سوره طلاق، آیه ۲.</ref><ref>نک: المیزان، ج۹، ص۵۶.</ref>. این [[آیه]] به صورت عام [[تقوا]] را شرط [[معرفت]] [[عرفانی]] و [[شناخت]] برهانی دانسته است؛ یعنی [[تقوا]] در فهمِ [[عقل]] و نیز در [[شهود]] مؤثر است و [[ادراک]] مفاهیم [[ذهنی]] و دیدن حقایق [[عینی]] در پرتو [[تقوا]] حاصل می‌شود<ref>شناخت‌شناسی در قرآن، جوادی آملی، ص۴۴۰.</ref>. [[تقوا]] سبب [[شرح صدر]] و از میان رفتن تیرگی‌ها از [[قلب]] می‌شود و در پی آن [[ظلمت]] از میان می‌رود و [[نور]] ظاهر می‌شود<ref>فی ظلال القرآن، ج۳، ص۱۴۹۹.</ref>. [[انسان]] باتقوا، [[حق]] را از [[باطل]] تشخیص می‌دهد: {{متن قرآن| وَمَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا}}<ref>«هر کس از خداوند پروا کند (خداوند) برای او دری می‌گشاید» سوره طلاق، آیه ۲.</ref><ref>الفواتح الالهیه، ج۲، ص۴۲۲؛ روح البیان، ج۳، ص۳۳۷؛ المیزان، ج۹، ص۵۶.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.


==موانع و آفات [[شناخت]]==
== موانع و آفات [[شناخت]] ==
* [[شناخت]]، آفات و موانعی دارد که با وجود آنها به کمال نمی‌رسد یا بی‌نتیجه می‌ماند. [[قرآن کریم]] در [[آیات]] فراوانی این موضوع را با تعبیرها و تمثیل‌های گوناگون بیان می‌کند و [[متعصبان]] و دنباله‌روان بی‌فکر را به کسانی [[تشبیه]] می‌کند که در [[غل و زنجیر]] و در محاصره دو سدّ نیرومند گرفتار شده و چشمانشان بسته است و نابینایند: {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلالاً فَهِيَ إِلَى الأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ}}<ref>«ما غل‌هایی بر گردن‌هایشان تا (زیر) چانه نهاده‌ایم چنان که سرشان بالا مانده است و ما پیش رویشان سدّی و پشت سرشان سدّی نهاده‌ایم و (دیدگان) آنان را فرو پوشانده‌ایم چنان که (چیزی) نمی‌بینند» سوره یس، آیه ۸-۹.</ref>. آنان از نظر به [[آیات]] انفسی محروم‌اند و از این جهت به کسی [[تشبیه]] شده‌اند که بر گردنش غل زده شده و نمی‌تواند [[بدن]] خود را ببیند و از این‌رو که از نظر در [[آیات]] آفاقی بی‌بهره‌اند، به کسی [[تشبیه]] شده‌اند که در برابرش سدّی است که [[مانع]] دیدن آفاق است<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۲۵۵.</ref>. چه بسا انسان‌هایی که با وجود [[شناخت]]، بر اثر موانع و آفات، به سوی [[تباهی]] رفته‌اند: [[فرعونیان]] می‌دانستند [[موسی]]{{ع}}از سوی [[خداوند]] [[مبعوث]] شده است؛ ولی به سبب [[استکبار]] و تعصّبْ او را [[تکذیب]] کرده و نپذیرفتند. بنابراین شناختشان بی‌نتیجه بود: {{متن قرآن| فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ آيَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و چون نشانه‌های ما روشنگرانه نزد آنان رسید گفتند: این جادویی آشکار است و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند پس بنگر که سرانجام (کار) تبهکاران چگونه بود» سوره نمل، آیه ۱۳-۱۴.</ref><ref>نک: تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۵۷۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۱۶۳ - ۱۶۴.</ref> موانع و آسیب‌های [[معرفت]] عبارت‌اند از<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
* [[شناخت]]، آفات و موانعی دارد که با وجود آنها به کمال نمی‌رسد یا بی‌نتیجه می‌ماند. [[قرآن کریم]] در [[آیات]] فراوانی این موضوع را با تعبیرها و تمثیل‌های گوناگون بیان می‌کند و [[متعصبان]] و دنباله‌روان بی‌فکر را به کسانی [[تشبیه]] می‌کند که در [[غل و زنجیر]] و در محاصره دو سدّ نیرومند گرفتار شده و چشمانشان بسته است و نابینایند: {{متن قرآن|إِنَّا جَعَلْنَا فِي أَعْنَاقِهِمْ أَغْلالاً فَهِيَ إِلَى الأَذْقَانِ فَهُم مُّقْمَحُونَ وَجَعَلْنَا مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ سَدًّا وَمِنْ خَلْفِهِمْ سَدًّا فَأَغْشَيْنَاهُمْ فَهُمْ لاَ يُبْصِرُونَ}}<ref>«ما غل‌هایی بر گردن‌هایشان تا (زیر) چانه نهاده‌ایم چنان که سرشان بالا مانده است و ما پیش رویشان سدّی و پشت سرشان سدّی نهاده‌ایم و (دیدگان) آنان را فرو پوشانده‌ایم چنان که (چیزی) نمی‌بینند» سوره یس، آیه ۸-۹.</ref>. آنان از نظر به [[آیات]] انفسی محروم‌اند و از این جهت به کسی [[تشبیه]] شده‌اند که بر گردنش غل زده شده و نمی‌تواند [[بدن]] خود را ببیند و از این‌رو که از نظر در [[آیات]] آفاقی بی‌بهره‌اند، به کسی [[تشبیه]] شده‌اند که در برابرش سدّی است که [[مانع]] دیدن آفاق است<ref>التفسیر الکبیر، ج۲۶، ص۲۵۵.</ref>. چه بسا انسان‌هایی که با وجود [[شناخت]]، بر اثر موانع و آفات، به سوی [[تباهی]] رفته‌اند: [[فرعونیان]] می‌دانستند [[موسی]] {{ع}}از سوی [[خداوند]] [[مبعوث]] شده است؛ ولی به سبب [[استکبار]] و تعصّبْ او را [[تکذیب]] کرده و نپذیرفتند. بنابراین شناختشان بی‌نتیجه بود: {{متن قرآن| فَلَمَّا جَاءَتْهُمْ آيَاتُنَا مُبْصِرَةً قَالُوا هَذَا سِحْرٌ مُّبِينٌ وَجَحَدُوا بِهَا وَاسْتَيْقَنَتْهَا أَنفُسُهُمْ ظُلْمًا وَعُلُوًّا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ}}<ref>«و چون نشانه‌های ما روشنگرانه نزد آنان رسید گفتند: این جادویی آشکار است و از سر ستم و گردنکشی، با آنکه در دل باور داشتند آن را انکار کردند پس بنگر که سرانجام (کار) تبهکاران چگونه بود» سوره نمل، آیه ۱۳-۱۴.</ref><ref>نک: تفسیر سمرقندی، ج۲، ص۵۷۵؛ تفسیر ابن کثیر، ج۶، ص۱۶۳ - ۱۶۴.</ref> موانع و آسیب‌های [[معرفت]] عبارت‌اند از<ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>:
===[[کفر]]===
=== [[کفر]] ===
* [[کافر]] به سبب [[چشم‌پوشی]] از [[آیات الهی]] و نادیده گرفتن برهان‌ها و زیرپا گذاشتن [[حقیقت]]، خود را از هرگونه [[ادراک]] و [[شناخت]] درست [[محروم]] ساخته و در نتیجه، [[خداوند]] بر [[دل]] او مهر زده و بر گوش و چشم‌هایش پرده افکنده است: {{متن قرآن|خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«خداوند بر دل‌ها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بینایی‌های آنها پرده‌ای است و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۷.</ref>. [[کافران]] ابتدا خود به سبب [[کفر]] بر چشم و گوش خود پرده می‌افکنند و از شنیدن و دیدن [[حق]] باز می‌مانند. سپس [[خداوند]] برای [[کیفر]] بر [[قلب]] آنان پرده می‌افکند و از همین‌رو مهر کردن و ختم [[قلب]] به [[خدا]] استناد یافته، ولی غشاوه به [[سمع]] و [[بصر]] خود آنان نسبت داده شده است، چنان‌که درباره [[منافقان]] نیز [[مرض]] را در قلب‌های خودشان دانسته و ازدیاد آن را به [[خدا]] اسناد داده است: {{متن قرآن|فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ}}<ref>«به دل بیماری‌یی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود ؛ و برای دروغی که می‌گفتند عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۰.</ref>. در [[حقیقت]] آنان با شیوه‌ای که در برابر [[حق]] در پیش گرفته‌اند، به جایی رسیده‌اند که گوش و چشم و قلبشان از [[شناخت]] بازمانده و [[قدرت]] اندیشیدن و توان شنیدن سخن متفکران را ندارند: {{متن قرآن| وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ }}<ref>«بر دل‌هایشان پوشش‌هایی افکنده‌ایم تا درنیابند» سوره انعام، آیه ۲۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِنْ مَكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا وَأَبْصَارًا وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و به راستی ما به آنان در چیزهایی توانمندی دادیم که به شما در آنها توانمندی نداده‌ایم و برای آنان گوش و دیدگان و دل‌هایی نهادیم، اما گوش و دیدگان و دل‌های آنان هیچ به کارشان نیامد زیرا آیات خداوند را انکار می‌کردند و (کیفر) آنچه به ریشخند می‌گرفتند آنها را فرا گرفت» سوره احقاف، آیه ۲۶.</ref><ref>من هدی القرآن، ج۱، ص۱۰۵.</ref>، در نتیجه [[خداوند]] راه به سوی [[شناخت حق]] و [[حقیقت]] را بر روی آنان می‌بندد {{متن قرآن|وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا}}<ref>«و چون قرآن بخوانی میان تو و آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند پرده‌ای فراپوشیده می‌نهیم» سوره اسراء، آیه ۴۵.</ref> و [[مانع]] [[شناخت]] و [[فهم]] و [[تفکر]] آنان نسبت به [[آیات]] و ادلّه [[الهی]] می‌شود: {{متن قرآن|وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«و دل‌ها و دیدگان آنان را دگرگون می‌گردانیم- چنان که بار نخست (هم) به آن ایمان نیاوردند- و آنان را در سرکشی‌شان سرگردان وا می‌نهیم» سوره انعام، آیه ۱۱۰.</ref><ref>نک: تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۲۸۴؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۵، ص۱۵۶۷؛ تفسیر مراغی، ج۹، ص۶۵ - ۶۶.</ref> آنان نه تنها از [[شناخت]] راه درست رویگردان‌اند، بلکه راه [[باطل]] را می‌پیمایند. {{متن قرآن|سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ}}<ref>«به زودی کسانی را که در زمین ناحق گردنفرازی می‌ورزند از نشانه‌های خود روگردان خواهم کرد و هر نشانه‌ای ببینند بدان ایمان نخواهند آورد؛ و اگر راه درست را ببینند آن را راه (خویش) نخواهند گزید و چون کژراهه را ببینند آن را راه (خود) برخواهند گزید؛ این از آن روست که آنان نشانه‌های ما را دروغ شمردند و از آن غافل بودند» سوره اعراف، آیه ۱۴۶.</ref> آنان دچار [[حیرت]] و [[سرگردانی]] می‌شوند و شناختشان غیر واقعی و سراب‌گونه است و از این‌رو می‌پندارند اعمالشان [[صالح]] است<ref>تفسیر مراغی، ج۱۸، ص۱۱۳.</ref>. [[زشتی‌ها]] و آلودگی‌ها در نظرشان [[پاکی]] و [[زیبایی]] و [[بدبختی‌ها]] [[سعادت]] جلوه می‌کنند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ}}<ref>«و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب می‌پندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و (کافر) خداوند را نزد آن (کارهای خویش) فرا می‌یابد که به حسابش تمام می‌رسد و خداوند حسابرسی سریع است» سوره نور، آیه ۳۹.</ref>.
* [[کافر]] به سبب [[چشم‌پوشی]] از [[آیات الهی]] و نادیده گرفتن برهان‌ها و زیرپا گذاشتن [[حقیقت]]، خود را از هرگونه [[ادراک]] و [[شناخت]] درست [[محروم]] ساخته و در نتیجه، [[خداوند]] بر [[دل]] او مهر زده و بر گوش و چشم‌هایش پرده افکنده است: {{متن قرآن|خَتَمَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ وَعَلَى سَمْعِهِمْ وَعَلَى أَبْصَارِهِمْ غِشَاوَةٌ وَلَهُمْ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«خداوند بر دل‌ها و بر شنوایی آنان مهر نهاده و بر بینایی‌های آنها پرده‌ای است و عذابی سترگ خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۷.</ref>. [[کافران]] ابتدا خود به سبب [[کفر]] بر چشم و گوش خود پرده می‌افکنند و از شنیدن و دیدن [[حق]] باز می‌مانند. سپس [[خداوند]] برای [[کیفر]] بر [[قلب]] آنان پرده می‌افکند و از همین‌رو مهر کردن و ختم [[قلب]] به [[خدا]] استناد یافته، ولی غشاوه به [[سمع]] و [[بصر]] خود آنان نسبت داده شده است، چنان‌که درباره [[منافقان]] نیز [[مرض]] را در قلب‌های خودشان دانسته و ازدیاد آن را به [[خدا]] اسناد داده است: {{متن قرآن|فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضًا وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ}}<ref>«به دل بیماری‌یی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود؛ و برای دروغی که می‌گفتند عذابی دردناک خواهند داشت» سوره بقره، آیه ۱۰.</ref>. در [[حقیقت]] آنان با شیوه‌ای که در برابر [[حق]] در پیش گرفته‌اند، به جایی رسیده‌اند که گوش و چشم و قلبشان از [[شناخت]] بازمانده و [[قدرت]] اندیشیدن و توان شنیدن سخن متفکران را ندارند: {{متن قرآن| وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ }}<ref>«بر دل‌هایشان پوشش‌هایی افکنده‌ایم تا درنیابند» سوره انعام، آیه ۲۵.</ref>؛ {{متن قرآن|وَلَقَدْ مَكَّنَّاهُمْ فِيمَا إِنْ مَكَّنَّاكُمْ فِيهِ وَجَعَلْنَا لَهُمْ سَمْعًا وَأَبْصَارًا وَأَفْئِدَةً فَمَا أَغْنَى عَنْهُمْ سَمْعُهُمْ وَلَا أَبْصَارُهُمْ وَلَا أَفْئِدَتُهُمْ مِنْ شَيْءٍ إِذْ كَانُوا يَجْحَدُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَحَاقَ بِهِمْ مَا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«و به راستی ما به آنان در چیزهایی توانمندی دادیم که به شما در آنها توانمندی نداده‌ایم و برای آنان گوش و دیدگان و دل‌هایی نهادیم، اما گوش و دیدگان و دل‌های آنان هیچ به کارشان نیامد زیرا آیات خداوند را انکار می‌کردند و (کیفر) آنچه به ریشخند می‌گرفتند آنها را فرا گرفت» سوره احقاف، آیه ۲۶.</ref><ref>من هدی القرآن، ج۱، ص۱۰۵.</ref>، در نتیجه [[خداوند]] راه به سوی [[شناخت حق]] و [[حقیقت]] را بر روی آنان می‌بندد {{متن قرآن|وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا}}<ref>«و چون قرآن بخوانی میان تو و آنان که به جهان واپسین ایمان ندارند پرده‌ای فراپوشیده می‌نهیم» سوره اسراء، آیه ۴۵.</ref> و [[مانع]] [[شناخت]] و [[فهم]] و [[تفکر]] آنان نسبت به [[آیات]] و ادلّه [[الهی]] می‌شود: {{متن قرآن|وَنُقَلِّبُ أَفْئِدَتَهُمْ وَأَبْصَارَهُمْ كَمَا لَمْ يُؤْمِنُوا بِهِ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَنَذَرُهُمْ فِي طُغْيَانِهِمْ يَعْمَهُونَ}}<ref>«و دل‌ها و دیدگان آنان را دگرگون می‌گردانیم- چنان که بار نخست (هم) به آن ایمان نیاوردند- و آنان را در سرکشی‌شان سرگردان وا می‌نهیم» سوره انعام، آیه ۱۱۰.</ref><ref>نک: تفسیر ابن کثیر، ج۳، ص۲۸۴؛ تفسیر ابن ابی حاتم، ج ۵، ص۱۵۶۷؛ تفسیر مراغی، ج۹، ص۶۵ - ۶۶.</ref> آنان نه تنها از [[شناخت]] راه درست رویگردان‌اند، بلکه راه [[باطل]] را می‌پیمایند. {{متن قرآن|سَأَصْرِفُ عَنْ آيَاتِيَ الَّذِينَ يَتَكَبَّرُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَإِنْ يَرَوْا كُلَّ آيَةٍ لَا يُؤْمِنُوا بِهَا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الرُّشْدِ لَا يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا وَإِنْ يَرَوْا سَبِيلَ الْغَيِّ يَتَّخِذُوهُ سَبِيلًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا وَكَانُوا عَنْهَا غَافِلِينَ}}<ref>«به زودی کسانی را که در زمین ناحق گردنفرازی می‌ورزند از نشانه‌های خود روگردان خواهم کرد و هر نشانه‌ای ببینند بدان ایمان نخواهند آورد؛ و اگر راه درست را ببینند آن را راه (خویش) نخواهند گزید و چون کژراهه را ببینند آن را راه (خود) برخواهند گزید؛ این از آن روست که آنان نشانه‌های ما را دروغ شمردند و از آن غافل بودند» سوره اعراف، آیه ۱۴۶.</ref> آنان دچار [[حیرت]] و [[سرگردانی]] می‌شوند و شناختشان غیر واقعی و سراب‌گونه است و از این‌رو می‌پندارند اعمالشان [[صالح]] است<ref>تفسیر مراغی، ج۱۸، ص۱۱۳.</ref>. [[زشتی‌ها]] و آلودگی‌ها در نظرشان [[پاکی]] و [[زیبایی]] و [[بدبختی‌ها]] [[سعادت]] جلوه می‌کنند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَفَرُوا أَعْمَالُهُمْ كَسَرَابٍ بِقِيعَةٍ يَحْسَبُهُ الظَّمْآنُ مَاءً حَتَّى إِذَا جَاءَهُ لَمْ يَجِدْهُ شَيْئًا وَوَجَدَ اللَّهَ عِنْدَهُ فَوَفَّاهُ حِسَابَهُ وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ}}<ref>«و کردارهای کافران چون سرابی است در بیابانی خشک که تشنه آن را آب می‌پندارد تا چون بدان رسد آن را چیزی نیابد و (کافر) خداوند را نزد آن (کارهای خویش) فرا می‌یابد که به حسابش تمام می‌رسد و خداوند حسابرسی سریع است» سوره نور، آیه ۳۹.</ref>.
* [[قرآن کریم]]، [[بی‌ایمانی]] را [[ظلمت]] و سبب [[تکذیب]] [[ادله]] روشن و قطعی [[توحید]] را [[فرورفتن]] در [[تاریکی]] می‌داند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا صُمٌّ وَبُكْمٌ فِي الظُّلُمَاتِ مَنْ يَشَإِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَمَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و دروغ انگاران آیات ما، کران و لالانی در تاریکی‌هایند؛ هر کس را خداوند بخواهد، در بیراهی وا می‌نهد و هر کس را بخواهد، بر راهی راست می‌دارد» سوره انعام، آیه ۳۹.</ref> و کسانی را که در [[تاریکی]] [[عقلی]] و نبود [[ایمان]] به سرمی‌برند و از [[روشنایی]] [[معنوی]] محروم‌اند به کسی [[تشبیه]] کرده که در کشتی نشسته و کشتی در شبی بسیار تاریک در اقیانوسی ژرف و موّاج در حرکت است و امواج خروشان [[تعادل]] کشتی را برهم زده و هر لحظه [[بیم]] آن می‌رود که کشتی و سرنشینان آن [[غرق]] شوند. افزون بر آن [[تاریکی]]، ابرهای تیره بر فراز دریا گسترده شده و [[مانع]] تابش [[نور]] ماه و ستارگان‌اند و [[ظلمت]] چنان گسترده شده که چون دست خود را جلو چشمانشان می‌گیرند، آن را نمی‌بینند: {{متن قرآن|أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ}}<ref>«یا چون تاریکی‌هایی است در دریایی ژرف که موجی فرا موجی، فراز آن ابری آن را فرو می‌پوشد، تاریکی‌هایی است پشت بر پشت که اگر کسی دست خویش را بر آورد دشوار آن را ببیند، و آنکه خداوند برای او فروغی ننهاده است فروغی نخواهد داشت» سوره نور، آیه ۴۰.</ref><ref>مبانی شناخت، ص۴۰۱ - ۴۰۲.</ref>. براساس این [[آیه]]، [[کفر]]، [[حجاب]] متراکم و [[تاریکی]] بر روی [[دل]] است که نمی‌گذارد [[نور]] [[معرفت]] به آن [[نفوذ]] کند<ref>المیزان، ج۱۵، ص۱۳۲.</ref>. [[نور]] [[حقیقی]] در [[زندگی]] فقط [[نور ایمان]] است و این [[نور]] تنها از سوی خداست: {{متن قرآن| وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ}}<ref>«و آنکه خداوند برای او فروغی ننهاده است فروغی نخواهد داشت» سوره نور، آیه ۴۰.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* [[قرآن کریم]]، [[بی‌ایمانی]] را [[ظلمت]] و سبب [[تکذیب]] [[ادله]] روشن و قطعی [[توحید]] را [[فرورفتن]] در [[تاریکی]] می‌داند: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا صُمٌّ وَبُكْمٌ فِي الظُّلُمَاتِ مَنْ يَشَإِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَمَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِيمٍ}}<ref>«و دروغ انگاران آیات ما، کران و لالانی در تاریکی‌هایند؛ هر کس را خداوند بخواهد، در بیراهی وا می‌نهد و هر کس را بخواهد، بر راهی راست می‌دارد» سوره انعام، آیه ۳۹.</ref> و کسانی را که در [[تاریکی]] [[عقلی]] و نبود [[ایمان]] به سرمی‌برند و از [[روشنایی]] [[معنوی]] محروم‌اند به کسی [[تشبیه]] کرده که در کشتی نشسته و کشتی در شبی بسیار تاریک در اقیانوسی ژرف و موّاج در حرکت است و امواج خروشان [[تعادل]] کشتی را برهم زده و هر لحظه [[بیم]] آن می‌رود که کشتی و سرنشینان آن [[غرق]] شوند. افزون بر آن [[تاریکی]]، ابرهای تیره بر فراز دریا گسترده شده و [[مانع]] تابش [[نور]] ماه و ستارگان‌اند و [[ظلمت]] چنان گسترده شده که چون دست خود را جلو چشمانشان می‌گیرند، آن را نمی‌بینند: {{متن قرآن|أَوْ كَظُلُمَاتٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ يَغْشَاهُ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ مَوْجٌ مِنْ فَوْقِهِ سَحَابٌ ظُلُمَاتٌ بَعْضُهَا فَوْقَ بَعْضٍ إِذَا أَخْرَجَ يَدَهُ لَمْ يَكَدْ يَرَاهَا وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ}}<ref>«یا چون تاریکی‌هایی است در دریایی ژرف که موجی فرا موجی، فراز آن ابری آن را فرو می‌پوشد، تاریکی‌هایی است پشت بر پشت که اگر کسی دست خویش را بر آورد دشوار آن را ببیند، و آنکه خداوند برای او فروغی ننهاده است فروغی نخواهد داشت» سوره نور، آیه ۴۰.</ref><ref>مبانی شناخت، ص۴۰۱ - ۴۰۲.</ref>. براساس این [[آیه]]، [[کفر]]، [[حجاب]] متراکم و [[تاریکی]] بر روی [[دل]] است که نمی‌گذارد [[نور]] [[معرفت]] به آن [[نفوذ]] کند<ref>المیزان، ج۱۵، ص۱۳۲.</ref>. [[نور]] [[حقیقی]] در [[زندگی]] فقط [[نور ایمان]] است و این [[نور]] تنها از سوی خداست: {{متن قرآن| وَمَنْ لَمْ يَجْعَلِ اللَّهُ لَهُ نُورًا فَمَا لَهُ مِنْ نُورٍ}}<ref>«و آنکه خداوند برای او فروغی ننهاده است فروغی نخواهد داشت» سوره نور، آیه ۴۰.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
=== [[گناه]]===
=== [[گناه]] ===
* [[گناه]]، زنگار آیینه [[عقل]] و [[قلب]] [[انسان]] است و چهره [[فطری]] آن را [[تغییر]] می‌دهد و [[مانع]] [[شناخت]] اصیل می‌شود.
* [[گناه]]، زنگار آیینه [[عقل]] و [[قلب]] [[انسان]] است و چهره [[فطری]] آن را [[تغییر]] می‌دهد و [[مانع]] [[شناخت]] اصیل می‌شود.
* [[آیات]] {{متن قرآن|وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ وَمَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الأَوَّلِينَ}}<ref>در این روز، وای بر دروغ‌انگاران! آنان که روز پاداش و کیفر را دروغ می‌شمرند، و جز تجاوزگر بزهکار، آن را دروغ نمی‌شمرد، همان که چون بر او آیات ما را بخوانند گوید: (اینها) افسانه‌های پیشینیان است؛ سوره مطفّفین، آیه: ۱۰ - ۱۳.</ref> و نیز [[آیه]] {{متن قرآن|ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«سپس سرانجام آنان که بدی کردند بدی بود، برای آنکه آیات خداوند را دروغ شمردند و آن را به ریشخند می‌گرفتند» سوره روم، آیه ۱۰.</ref> شرح حال انسان‌های گناه‌پیشه‌ای هستند که گناهشان [[مانع]] [[شناخت]] حقایق هستی و [[جهان آخرت]] شده است. [[گناهان]] مانند زنگ و غبار، روشنی [[دل]] را می‌گیرند و آن را از بازشناسی خیر از [[شر]] و [[حقّ]] از [[باطل]] کور می‌کنند<ref>المیزان، ج۲۰، ص۲۳۴؛ المنیر، ج۳۰، ص۱۲۱.</ref>. گناهِ بسیار، [[انسان]] را از حقایق جاوید دور می‌کند و سبب [[انکار]] آن می‌شود<ref>نک: روح البیان، ج۱۰، ص۳۶۷ - ۳۶۸.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* [[آیات]] {{متن قرآن|وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِّلْمُكَذِّبِينَ الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ وَمَا يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الأَوَّلِينَ}}<ref>در این روز، وای بر دروغ‌انگاران! آنان که روز پاداش و کیفر را دروغ می‌شمرند، و جز تجاوزگر بزهکار، آن را دروغ نمی‌شمرد، همان که چون بر او آیات ما را بخوانند گوید: (اینها) افسانه‌های پیشینیان است؛ سوره مطفّفین، آیه: ۱۰ - ۱۳.</ref> و نیز [[آیه]] {{متن قرآن|ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ}}<ref>«سپس سرانجام آنان که بدی کردند بدی بود، برای آنکه آیات خداوند را دروغ شمردند و آن را به ریشخند می‌گرفتند» سوره روم، آیه ۱۰.</ref> شرح حال انسان‌های گناه‌پیشه‌ای هستند که گناهشان [[مانع]] [[شناخت]] حقایق هستی و [[جهان آخرت]] شده است. [[گناهان]] مانند زنگ و غبار، روشنی [[دل]] را می‌گیرند و آن را از بازشناسی خیر از [[شر]] و [[حقّ]] از [[باطل]] کور می‌کنند<ref>المیزان، ج۲۰، ص۲۳۴؛ المنیر، ج۳۰، ص۱۲۱.</ref>. گناهِ بسیار، [[انسان]] را از حقایق جاوید دور می‌کند و سبب [[انکار]] آن می‌شود<ref>نک: روح البیان، ج۱۰، ص۳۶۷ - ۳۶۸.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
===[[فسق]]===
=== [[فسق]] ===
* [[فسق]]، خارج شدن از مقررات [[دینی]]، [[عقلی]] و [[اخلاقی]] و اعم از [[کفر]] است<ref>مفردات، ص۶۳۶؛ التحقیق، ج۹، ص۹۷، «فسق».</ref>. کسی که از راه [[حق]] خارج می‌شود و [[رفتار]] خلاف دارد، با [[انتخاب]] خود و [[پیروی]] از [[هوا و هوس]] [[فاسق]] شده و [[قدرت]] [[شناخت حق]] را از دست می‌دهد و [[گمراه]] می‌شود: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ}}<ref>«خداوند پروا ندارد که به پشه یا فراتر از آن مثلی بزند، پس آنان که ایمان دارند می‌دانند این از سوی پروردگار آنها درست است اما کسانی که کافرند می‌گویند: خداوند از این مثل، چه می‌خواهد؟»؛ با آن بسیاری را بیراه و بسیاری (دیگر) را رهیاب می‌کند. و جز نافرمانان را با آن بیراه نمی‌گرداند» سوره بقره، آیه ۲۶.</ref><ref>مبانی شناخت، ص۳۴۰ - ۳۴۱.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* [[فسق]]، خارج شدن از مقررات [[دینی]]، [[عقلی]] و [[اخلاقی]] و اعم از [[کفر]] است<ref>مفردات، ص۶۳۶؛ التحقیق، ج۹، ص۹۷، «فسق».</ref>. کسی که از راه [[حق]] خارج می‌شود و [[رفتار]] خلاف دارد، با [[انتخاب]] خود و [[پیروی]] از [[هوا و هوس]] [[فاسق]] شده و [[قدرت]] [[شناخت حق]] را از دست می‌دهد و [[گمراه]] می‌شود: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ}}<ref>«خداوند پروا ندارد که به پشه یا فراتر از آن مثلی بزند، پس آنان که ایمان دارند می‌دانند این از سوی پروردگار آنها درست است اما کسانی که کافرند می‌گویند: خداوند از این مثل، چه می‌خواهد؟»؛ با آن بسیاری را بیراه و بسیاری (دیگر) را رهیاب می‌کند. و جز نافرمانان را با آن بیراه نمی‌گرداند» سوره بقره، آیه ۲۶.</ref><ref>مبانی شناخت، ص۳۴۰ - ۳۴۱.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
===[[هوای نفس]]===
=== [[هوای نفس]] ===
* [[قرآن]] [[هوای نفس]] را از ریشه‌های [[گمراهی]] و عدم [[شناخت]] می‌داند: {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پرده‌ای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره جاثیه، آیه ۲۳.</ref>. هوا به معنای میل نفس به [[شهوت]] است<ref>التحقیق، ج۱۱، ص۳۲۸، «هوی».</ref>. [[هوس]] در واقع ریشه [[کفر]] و [[فسق]] است که در بندهای پیشین از موانع [[شناخت]] دانسته شدند. چنانچه کسی بخواهد موانع [[شناخت]] را بزداید، باید [[هوس]] را از خود دور کند. [[هوس]] [[مانع]] فعالیت [[عقل]] است<ref>مبانی شناخت، ص۳۵۲.</ref>. کسی که از [[عقل]] [[پیروی]] کند، به [[ایمان]] رهنمون می‌شود و بهره‌مندی از [[ایمان]] نشان [[به‌کارگیری عقل]] است؛ ولی پیرو [[هوای نفس]]، [[عقل]] را معطل کرده و به [[ایمان]] نمی‌رسد. او مانند کسی است که درهای قلبش را بسته تا به [[حقیقت]] نرسد <ref>من هدی القرآن، ج۱۳، ص۹۵ - ۹۶.</ref>. [[آیه]] به کسی اشاره می‌کند که با وجود [[شناخت حق]]، بر اثر [[پیروی]] از [[هوای نفس]] [[گمراه]] شده است. بنابراین چنان نیست که [[شناخت]] همیشه با [[هدایت]] همراه باشد، بلکه شناختِ همراه با [[تعهد]] و عمل به مقتضای آن هدایت‌آور است؛ نه با [[پیروی]] از هوا.
* [[قرآن]] [[هوای نفس]] را از ریشه‌های [[گمراهی]] و عدم [[شناخت]] می‌داند: {{متن قرآن|أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ وَأَضَلَّهُ اللَّهُ عَلَى عِلْمٍ وَخَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَقَلْبِهِ وَجَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشَاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللَّهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ}}<ref>«آیا آن کس را دیدی که هوای (نفس) خود را، خدای خویش گرفته است و خداوند او را از روی آگاهی به حال وی در گمراهی واگذاشته و بر گوش و دل او مهر نهاده و بر چشم او پرده‌ای کشیده است؟ پس چه کسی پس از خداوند او را رهنمون خواهد شد؟ آیا پند نمی‌گیرید؟» سوره جاثیه، آیه ۲۳.</ref>. هوا به معنای میل نفس به [[شهوت]] است<ref>التحقیق، ج۱۱، ص۳۲۸، «هوی».</ref>. [[هوس]] در واقع ریشه [[کفر]] و [[فسق]] است که در بندهای پیشین از موانع [[شناخت]] دانسته شدند. چنانچه کسی بخواهد موانع [[شناخت]] را بزداید، باید [[هوس]] را از خود دور کند. [[هوس]] [[مانع]] فعالیت [[عقل]] است<ref>مبانی شناخت، ص۳۵۲.</ref>. کسی که از [[عقل]] [[پیروی]] کند، به [[ایمان]] رهنمون می‌شود و بهره‌مندی از [[ایمان]] نشان [[به‌کارگیری عقل]] است؛ ولی پیرو [[هوای نفس]]، [[عقل]] را معطل کرده و به [[ایمان]] نمی‌رسد. او مانند کسی است که درهای قلبش را بسته تا به [[حقیقت]] نرسد <ref>من هدی القرآن، ج۱۳، ص۹۵ - ۹۶.</ref>. [[آیه]] به کسی اشاره می‌کند که با وجود [[شناخت حق]]، بر اثر [[پیروی]] از [[هوای نفس]] [[گمراه]] شده است. بنابراین چنان نیست که [[شناخت]] همیشه با [[هدایت]] همراه باشد، بلکه شناختِ همراه با [[تعهد]] و عمل به مقتضای آن هدایت‌آور است؛ نه با [[پیروی]] از هوا.
* [[خداوند]] [[پیروان]] [[هوای نفس]] را گمراه‌ترین [[انسان‌ها]] می‌داند: {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«پس اگر پاسخت را ندهند بدان که از خواهش‌ها (ی نفس) شان پیروی می‌کنند و گمراه‌تر از آنکه بی‌رهنمودی از خداوند، از خواهش (نفس) خویش پیروی کند کیست؟» سوره قصص، آیه ۵۰.</ref> در [[حقیقت]]، کسی که [[ادله]] [[شناخت]] را رها و از [[هوای نفس]] [[پیروی]] کند، از همه گمراه‌تر است.
* [[خداوند]] [[پیروان]] [[هوای نفس]] را گمراه‌ترین [[انسان‌ها]] می‌داند: {{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ يَسْتَجِيبُوا لَكَ فَاعْلَمْ أَنَّمَا يَتَّبِعُونَ أَهْوَاءَهُمْ وَمَنْ أَضَلُّ مِمَّنِ اتَّبَعَ هَوَاهُ بِغَيْرِ هُدًى مِنَ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«پس اگر پاسخت را ندهند بدان که از خواهش‌ها (ی نفس) شان پیروی می‌کنند و گمراه‌تر از آنکه بی‌رهنمودی از خداوند، از خواهش (نفس) خویش پیروی کند کیست؟» سوره قصص، آیه ۵۰.</ref> در [[حقیقت]]، کسی که [[ادله]] [[شناخت]] را رها و از [[هوای نفس]] [[پیروی]] کند، از همه گمراه‌تر است.
* [[هوس]] گاهی در صورت [[عشق]] و [[محبت]] و گاه به شکل [[کینه]] و [[خشم]] بروز می‌کند. در ماجرای [[عشق]] [[زلیخا]] به [[یوسف]]{{ع}}، [[زلیخا]] بر اثر [[عشق]] شدید به [[یوسف]]، [[ادراک]] عقلی‌اش را از دست داد. {{متن قرآن|وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«و آن زن که یوسف در خانه‌اش بود از او، کام خواست و درها را بست و گفت: پیش آی که از آن توام ! (یوسف) گفت: پناه بر خداوند! او پرورنده من است، جایگاه مرا نیکو داشته است، بی‌گمان ستمکاران رستگار نمی‌گردند و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۳-۲۴.</ref>.[[زنان]] [[مصر]] نیز با دیدن [[یوسف]] چنان مجذوب او شدند که عقلشان از کار افتاد و به جای میوه، [[دست]] خود را بریدند و در نتیجه، درباره [[یوسف]] و [[زلیخا]] به [[شناخت]] [[حقیقت]] نرسیدند: {{متن قرآن|فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِكِّينًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ}}<ref>«و چون (همسر عزیز مصر، ملامت) فریب (آمیز) آنان را شنید (کسی را) نزدشان فرستاد و برای آنها تکیه‌گاهی آماده ساخت و به هر یک از ایشان کاردی داد و (به یوسف) گفت: خود را به آنان نشان ده! چون او را دیدند بزرگش یافتند و دست خویش را (از خودباختگی) بریدند و گفتند: پاکاکه خداوند است! این، نه آدمیزاد که جز فرشته‌ای ارجمند نیست» سوره یوسف، آیه ۳۱.</ref><ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۴۹ - ۱۵۰.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* [[هوس]] گاهی در صورت [[عشق]] و [[محبت]] و گاه به شکل [[کینه]] و [[خشم]] بروز می‌کند. در ماجرای [[عشق]] [[زلیخا]] به [[یوسف]] {{ع}}، [[زلیخا]] بر اثر [[عشق]] شدید به [[یوسف]]، [[ادراک]] عقلی‌اش را از دست داد. {{متن قرآن|وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ}}<ref>«و آن زن که یوسف در خانه‌اش بود از او، کام خواست و درها را بست و گفت: پیش آی که از آن توام! (یوسف) گفت: پناه بر خداوند! او پرورنده من است، جایگاه مرا نیکو داشته است، بی‌گمان ستمکاران رستگار نمی‌گردند و بی‌گمان آن زن آهنگ وی کرد و وی نیز اگر برهان پروردگار خویش را نمی‌دید آهنگ او می‌کرد بدین گونه (بر آن بودیم) تا از او زشتی و پلیدکاری را بگردانیم که او از بندگان ناب ما بود» سوره یوسف، آیه ۲۳-۲۴.</ref>.[[زنان]] [[مصر]] نیز با دیدن [[یوسف]] چنان مجذوب او شدند که عقلشان از کار افتاد و به جای میوه، [[دست]] خود را بریدند و در نتیجه، درباره [[یوسف]] و [[زلیخا]] به [[شناخت]] [[حقیقت]] نرسیدند: {{متن قرآن|فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ سِكِّينًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلَّهِ مَا هَذَا بَشَرًا إِنْ هَذَا إِلَّا مَلَكٌ كَرِيمٌ}}<ref>«و چون (همسر عزیز مصر، ملامت) فریب (آمیز) آنان را شنید (کسی را) نزدشان فرستاد و برای آنها تکیه‌گاهی آماده ساخت و به هر یک از ایشان کاردی داد و (به یوسف) گفت: خود را به آنان نشان ده! چون او را دیدند بزرگش یافتند و دست خویش را (از خودباختگی) بریدند و گفتند: پاکاکه خداوند است! این، نه آدمیزاد که جز فرشته‌ای ارجمند نیست» سوره یوسف، آیه ۳۱.</ref><ref>المیزان، ج۱۱، ص۱۴۹ - ۱۵۰.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
===[[کبر]]===
=== [[کبر]] ===
*خودبزرگ‌ انگاری، [[حجاب]] و [[مانع]] [[شناخت]] [[جهان]] و [[آیات]] نازل شده از سوی [[خداوند]] و به طور کلی [[مانع]] [[تفکر]] و [[شناخت]] [[حقیقت]] است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ مَا هُمْ بِبَالِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«آنان که در آیات خداوند بی‌آنکه برهانی نزد آنان آمده باشد چالش می‌ورزند؛ در درونشان جز خویش‌بینی نیست که به آن (هم) نمی‌رسند؛ از این روی به خداوند پناه جو که اوست که شنوای بیناست» سوره غافر، آیه ۵۶.</ref><ref>نک: التفسیر الکبیر، ج۲۷، ص۵۲۶؛ کنز الدقائق، ج۱۱، ص۳۹۹.</ref>. [[متکبران]] به هیچ حقیقتی اعتراف نمی‌کنند، جز آنچه مطابق هوای نفسشان باشد. [[استکبار]] در برابر [[شناخت حق]] به جایی می‌رسد که [[انسان]] با دست خود قوا و ابزار [[شناخت]] خود را از کار می‌اندازد، چنان‌که [[قوم نوح]] نه تنها از [[دعوت]] به [[حق]] بهره نبردند، زیرا بر [[انکار]] و [[کفر]] خود [[اصرار]] می‌ورزیدند، [[دعوت]] آن [[حضرت]] موجب فرار بیشتر آنان می‌شد و هرچه بیشتر میان آنان و [[حق]] فاصله می‌انداخت: {{متن قرآن|وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارًا}}<ref>«و من هرگاه آنان را فرا خواندم تا بیامرزیشان، انگشت در گوش نهادند و جامه بر سر کشیدند و (در کفر) پای فشردند و سخت گردنفرازی ورزیدند» سوره نوح، آیه ۷.</ref><ref>نک: من هدی القرآن، ج۱۶، ص۴۰۵ - ۴۰۶.</ref>. [[خودبرتربینی]] بر چشم و [[گوش]] [[بنی‌اسرائیل]] نیز پرده‌ای افکند و به سبب آن از دیدن [[آیات]] [[خدا]] و شنیدن کلمات [[حق]] [[محروم]] شدند: {{متن قرآن|وَحَسِبُوا أَلَّا تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَصَمُّوا }}<ref>«و گمان بردند که آزمونی در کار نخواهد بود پس کور و کر شدند» سوره مائده، آیه ۷۱.</ref><ref>نمونه، ج۵، ص۳۰ - ۳۱.</ref> در مقابل، با [[تفکر]] در [[جهان هستی]] همراه با [[عبودیت]] و [[خشوع]] می‌توان به شناختی رسید که با تمام وجود به [[حاکمیت]] و [[ربوبیت خدا]] بر [[عالم هستی]] [[اقرار]] کرد: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریده‌ای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* خودبزرگ‌ انگاری، [[حجاب]] و [[مانع]] [[شناخت]] [[جهان]] و [[آیات]] نازل شده از سوی [[خداوند]] و به طور کلی [[مانع]] [[تفکر]] و [[شناخت]] [[حقیقت]] است: {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يُجَادِلُونَ فِي آيَاتِ اللَّهِ بِغَيْرِ سُلْطَانٍ أَتَاهُمْ إِنْ فِي صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ مَا هُمْ بِبَالِغِيهِ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ}}<ref>«آنان که در آیات خداوند بی‌آنکه برهانی نزد آنان آمده باشد چالش می‌ورزند؛ در درونشان جز خویش‌بینی نیست که به آن (هم) نمی‌رسند؛ از این روی به خداوند پناه جو که اوست که شنوای بیناست» سوره غافر، آیه ۵۶.</ref><ref>نک: التفسیر الکبیر، ج۲۷، ص۵۲۶؛ کنز الدقائق، ج۱۱، ص۳۹۹.</ref>. [[متکبران]] به هیچ حقیقتی اعتراف نمی‌کنند، جز آنچه مطابق هوای نفسشان باشد. [[استکبار]] در برابر [[شناخت حق]] به جایی می‌رسد که [[انسان]] با دست خود قوا و ابزار [[شناخت]] خود را از کار می‌اندازد، چنان‌که [[قوم نوح]] نه تنها از [[دعوت]] به [[حق]] بهره نبردند، زیرا بر [[انکار]] و [[کفر]] خود [[اصرار]] می‌ورزیدند، [[دعوت]] آن [[حضرت]] موجب فرار بیشتر آنان می‌شد و هرچه بیشتر میان آنان و [[حق]] فاصله می‌انداخت: {{متن قرآن|وَإِنِّي كُلَّمَا دَعَوْتُهُمْ لِتَغْفِرَ لَهُمْ جَعَلُوا أَصَابِعَهُمْ فِي آذَانِهِمْ وَاسْتَغْشَوْا ثِيَابَهُمْ وَأَصَرُّوا وَاسْتَكْبَرُوا اسْتِكْبَارًا}}<ref>«و من هرگاه آنان را فرا خواندم تا بیامرزیشان، انگشت در گوش نهادند و جامه بر سر کشیدند و (در کفر) پای فشردند و سخت گردنفرازی ورزیدند» سوره نوح، آیه ۷.</ref><ref>نک: من هدی القرآن، ج۱۶، ص۴۰۵ - ۴۰۶.</ref>. [[خودبرتربینی]] بر چشم و [[گوش]] [[بنی‌اسرائیل]] نیز پرده‌ای افکند و به سبب آن از دیدن [[آیات]] [[خدا]] و شنیدن کلمات [[حق]] [[محروم]] شدند: {{متن قرآن|وَحَسِبُوا أَلَّا تَكُونَ فِتْنَةٌ فَعَمُوا وَصَمُّوا }}<ref>«و گمان بردند که آزمونی در کار نخواهد بود پس کور و کر شدند» سوره مائده، آیه ۷۱.</ref><ref>نمونه، ج۵، ص۳۰ - ۳۱.</ref> در مقابل، با [[تفکر]] در [[جهان هستی]] همراه با [[عبودیت]] و [[خشوع]] می‌توان به شناختی رسید که با تمام وجود به [[حاکمیت]] و [[ربوبیت خدا]] بر [[عالم هستی]] [[اقرار]] کرد: {{متن قرآن|الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَى جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ}}<ref>«(همان) کسان که خداوند را ایستاده و نشسته و آرمیده بر پهلو یاد می‌کنند و در آفرینش آسمان‌ها و زمین می‌اندیشند: پروردگارا! این (ها) را بیهوده نیافریده‌ای، پاکا که تویی! ما را از عذاب آتش (دوزخ) باز دار» سوره آل عمران، آیه ۱۹۱.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
=== [[لجاجت]] و بهانه جویی===
=== [[لجاجت]] و بهانه جویی ===
*برخی از [[مردم]] برای توجیه خودخواهی‌های نابجای خود و نیز رها نکردن اصول و [[باورهای نادرست]] پیش‌ساخته که در روانشان رسوب ایجاد کرده، در برابر واقعیت‌های شناخته شده [[لجاجت]] و [[بهانه‌جویی]] می‌کنند: {{متن قرآن|وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ}}<ref>«اگر بر تو کتابی (نگاشته) بر کاغذی فرو می‌فرستادیم که (همگان) آن را به دست خود لمس می‌کردند، باز کافران می‌گفتند: این جز جادویی آشکار نیست» سوره انعام، آیه ۷.</ref> [[لجاجت]] آنها به اندازه‌ای است که روشن‌ترین [[محسوسات]] را دیده و لمس؛ ولی به بهانه‌ای آنها را [[انکار]] می‌کنند<ref>نمونه، ج۵، ص۱۵۸؛ المیزان، ج۷، ص۱۸.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* برخی از [[مردم]] برای توجیه خودخواهی‌های نابجای خود و نیز رها نکردن اصول و [[باورهای نادرست]] پیش‌ساخته که در روانشان رسوب ایجاد کرده، در برابر واقعیت‌های شناخته شده [[لجاجت]] و [[بهانه‌جویی]] می‌کنند: {{متن قرآن|وَلَوْ نَزَّلْنَا عَلَيْكَ كِتَابًا فِي قِرْطَاسٍ فَلَمَسُوهُ بِأَيْدِيهِمْ لَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِنْ هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُبِينٌ}}<ref>«اگر بر تو کتابی (نگاشته) بر کاغذی فرو می‌فرستادیم که (همگان) آن را به دست خود لمس می‌کردند، باز کافران می‌گفتند: این جز جادویی آشکار نیست» سوره انعام، آیه ۷.</ref> [[لجاجت]] آنها به اندازه‌ای است که روشن‌ترین [[محسوسات]] را دیده و لمس؛ ولی به بهانه‌ای آنها را [[انکار]] می‌کنند<ref>نمونه، ج۵، ص۱۵۸؛ المیزان، ج۷، ص۱۸.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.


===[[غفلت]]===
=== [[غفلت]] ===
* [[قرآن کریم]] غافلان را از حیوانات [[پست‌تر]] می‌داند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}}<ref>«و بی‌گمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریده‌ایم؛ (زیرا) دل‌هایی دارند که با آن درنمی‌یابند و دیدگانی که با آن نمی‌نگرند و گوش‌هایی که با آن نمی‌شنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند ؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref> روشن است که مقصود از بازماندن [[دل]] از [[فهم]] و چشم و گوش از دیدن و شنیدن، از کار افتادن طبیعی این اعضا نیست، بلکه مقصود، به کار نبستن رهنمود [[عقل]] است که در نتیجه، [[قلب]] [[حق]] را نمی‌شناسد و چشم راه راست را نمی‌بیند و [[گوش]] [[موعظه]] [[الهی]] را نمی‌شنود<ref>المیزان، ج۸، ص۳۳۵؛ مواهب علیه، ج۱، ص۳۶۷.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* [[قرآن کریم]] غافلان را از حیوانات [[پست‌تر]] می‌داند: {{متن قرآن|وَلَقَدْ ذَرَأْنَا لِجَهَنَّمَ كَثِيرًا مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لَا يَفْقَهُونَ بِهَا وَلَهُمْ أَعْيُنٌ لَا يُبْصِرُونَ بِهَا وَلَهُمْ آذَانٌ لَا يَسْمَعُونَ بِهَا أُولَئِكَ كَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ}}<ref>«و بی‌گمان بسیاری از پریان و آدمیان را برای دوزخ آفریده‌ایم؛ (زیرا) دل‌هایی دارند که با آن درنمی‌یابند و دیدگانی که با آن نمی‌نگرند و گوش‌هایی که با آن نمی‌شنوند؛ آنان چون چارپایانند بلکه گمراه‌ترند؛ آنانند که ناآگاهند» سوره اعراف، آیه ۱۷۹.</ref> روشن است که مقصود از بازماندن [[دل]] از [[فهم]] و چشم و گوش از دیدن و شنیدن، از کار افتادن طبیعی این اعضا نیست، بلکه مقصود، به کار نبستن رهنمود [[عقل]] است که در نتیجه، [[قلب]] [[حق]] را نمی‌شناسد و چشم راه راست را نمی‌بیند و [[گوش]] [[موعظه]] [[الهی]] را نمی‌شنود<ref>المیزان، ج۸، ص۳۳۵؛ مواهب علیه، ج۱، ص۳۶۷.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.


=== وسوسه‌های درونی===
=== وسوسه‌های درونی ===
*از آفات و موانع [[شناخت]]، وسوسه‌های درونی است. [[وسوسه]]، [[افکار]] بد و نامطلوب است که [[شیطان]] و انسان‌های شیطان‌صفت در [[دل]] و [[جان]] ایجاد می‌کنند. آنان به گونه‌ای [[حق و باطل]] را به هم می‌آمیزند و در گوش و [[جان انسان]] می‌دمند که [[باور]] کند خیر است و بدین وسیله، راه [[شناخت]] [[حقیقی]] را می‌بندند <ref>نمونه، ج۲۷، ص۴۷۳.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* از آفات و موانع [[شناخت]]، وسوسه‌های درونی است. [[وسوسه]]، [[افکار]] بد و نامطلوب است که [[شیطان]] و انسان‌های شیطان‌صفت در [[دل]] و [[جان]] ایجاد می‌کنند. آنان به گونه‌ای [[حق و باطل]] را به هم می‌آمیزند و در گوش و [[جان انسان]] می‌دمند که [[باور]] کند خیر است و بدین وسیله، راه [[شناخت]] [[حقیقی]] را می‌بندند <ref>نمونه، ج۲۷، ص۴۷۳.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
===ماندن در [[شک]]===
=== ماندن در [[شک]] ===
* [[شک]] مقابل [[یقین]] و [[قطع]]<ref>التحقیق، ج۶، ص۱۲۷، «شک».</ref>و گاهی مقدمه [[شناخت]] [[حقیقت]] است؛ مشروط به اینکه [[ذهن]] به احراز [[شناخت]] [[حقیقت]] بی‌اعتنا نباشد و گرنه [[شکّ]] نوعی [[بیماری]] و ضدّ [[شناخت]] است<ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۳۱۰.</ref>، چنان که [[مشرکان]] عصر [[نزول]] گرفتار چنین شکّی بودند و با وجود [[نشانه‌ها]] و [[ادله]] بر [[حقانیت]] [[توحید]] و [[معاد]] و... در [[شکّ]] غوطه‌ور بودند و [[شکّ]] آنان در مسیر راهیابی به [[حقیقت]] نبود: {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ }}<ref>«هیچ خدایی جز او نیست که زنده می‌دارد و می‌میراند؛ پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست بلکه آنان در تردیدی سرگرمند» سوره دخان، آیه ۸-۹.</ref> <ref>التفسیر الکاشف، ج۷، ص۷؛ تفسیر مراغی، ج۲۵، ص۱۲۱؛ من وحی القرآن، ج۲۰، ص۲۸۱.</ref> این گونه افراد همه استعداد [[شناخت]] را صرف [[امور دنیوی]] کرده و در نتیجه درباره امور [[آخرت]] در [[جهل]] و تردید و [[نابینایی]] هستند: {{متن قرآن|بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْهَا بَلْ هُمْ مِنْهَا عَمُونَ}}<ref>«بلکه دانش آنان درباره جهان واپسین پایان یافته است ؛ یا در آن تردید دارند یا در (دریافتن) آن کوردلند» سوره نمل، آیه ۶۶.</ref><ref>المیزان، ج۱۵، ص۳۸۶.</ref> کسانی در برابر [[ادله]] روشن و [[حق]] صریح [[شک و تردید]] می‌کنند که لجباز و بیماردل‌اند و [[طاقت]] شنیدن [[حق]] را ندارند و به عمد خود را از [[شناخت]] آن [[محروم]] می‌کنند: {{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ}}<ref>«آیا خبر کسان پیش از شما چون قوم نوح و عاد و ثمود و کسان پس از ایشان که جز خداوند کسی آنان را نمی‌شناسد به شما نرسیده است؟ پیامبران آنان برهان‌ها برای آنها آوردند اما آنان (از خشم) دست بر دهان بردند و گفتند: هر چه را که شما برای آن فرستاده شده‌اید انکار می‌کنیم و بی‌گمان به آنچه ما را بدان فرا می‌خوانید در دودلی گمان‌انگیزی هستیم» سوره ابراهیم، آیه ۹.</ref><ref>المیزان، ج۱۲، ص۲۴.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* [[شک]] مقابل [[یقین]] و [[قطع]]<ref>التحقیق، ج۶، ص۱۲۷، «شک».</ref>و گاهی مقدمه [[شناخت]] [[حقیقت]] است؛ مشروط به اینکه [[ذهن]] به احراز [[شناخت]] [[حقیقت]] بی‌اعتنا نباشد و گرنه [[شکّ]] نوعی [[بیماری]] و ضدّ [[شناخت]] است<ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۳۱۰.</ref>، چنان که [[مشرکان]] عصر [[نزول]] گرفتار چنین شکّی بودند و با وجود [[نشانه‌ها]] و [[ادله]] بر [[حقانیت]] [[توحید]] و [[معاد]] و... در [[شکّ]] غوطه‌ور بودند و [[شکّ]] آنان در مسیر راهیابی به [[حقیقت]] نبود: {{متن قرآن|لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ يُحْيِي وَيُمِيتُ رَبُّكُمْ وَرَبُّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ يَلْعَبُونَ }}<ref>«هیچ خدایی جز او نیست که زنده می‌دارد و می‌میراند؛ پروردگار شما و پروردگار نیاکان شماست بلکه آنان در تردیدی سرگرمند» سوره دخان، آیه ۸-۹.</ref> <ref>التفسیر الکاشف، ج۷، ص۷؛ تفسیر مراغی، ج۲۵، ص۱۲۱؛ من وحی القرآن، ج۲۰، ص۲۸۱.</ref> این گونه افراد همه استعداد [[شناخت]] را صرف [[امور دنیوی]] کرده و در نتیجه درباره امور [[آخرت]] در [[جهل]] و تردید و [[نابینایی]] هستند: {{متن قرآن|بَلِ ادَّارَكَ عِلْمُهُمْ فِي الْآخِرَةِ بَلْ هُمْ فِي شَكٍّ مِنْهَا بَلْ هُمْ مِنْهَا عَمُونَ}}<ref>«بلکه دانش آنان درباره جهان واپسین پایان یافته است؛ یا در آن تردید دارند یا در (دریافتن) آن کوردلند» سوره نمل، آیه ۶۶.</ref><ref>المیزان، ج۱۵، ص۳۸۶.</ref> کسانی در برابر [[ادله]] روشن و [[حق]] صریح [[شک و تردید]] می‌کنند که لجباز و بیماردل‌اند و [[طاقت]] شنیدن [[حق]] را ندارند و به عمد خود را از [[شناخت]] آن [[محروم]] می‌کنند: {{متن قرآن|أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا اللَّهُ جَاءَتْهُمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُوا إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ}}<ref>«آیا خبر کسان پیش از شما چون قوم نوح و عاد و ثمود و کسان پس از ایشان که جز خداوند کسی آنان را نمی‌شناسد به شما نرسیده است؟ پیامبران آنان برهان‌ها برای آنها آوردند اما آنان (از خشم) دست بر دهان بردند و گفتند: هر چه را که شما برای آن فرستاده شده‌اید انکار می‌کنیم و بی‌گمان به آنچه ما را بدان فرا می‌خوانید در دودلی گمان‌انگیزی هستیم» سوره ابراهیم، آیه ۹.</ref><ref>المیزان، ج۱۲، ص۲۴.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
===عمل نکردن به رهاورد [[شناخت]]===
=== عمل نکردن به رهاورد [[شناخت]] ===
*از موانع تأثیر [[شناخت]]، عمل نکردن به رهاورد آن است. [[قرآن]] عالمانی را که به [[علم]] خود عمل نکرده‌اند<ref>المیزان، ج۱۹، ص۲۶۶؛ فتح القدیر، ج۵، ص۲۶۸.</ref>، به الاغی [[تشبیه]] می‌کند که لوح‌ها و کتاب‌هایی را حمل می‌کند: {{متن قرآن|مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«داستان آنان که (عمل به) تورات بر دوش آنها نهاده شد اما زیر بار آن نرفتند همچون داستان درازگوشی است بر او کتابی چند؛ داستان آن گروه که آیات خداوند را دروغ شمردند بد (داستانی) است و خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمی‌کند» سوره جمعه، آیه ۵.</ref>. از [[آیه]] پیش‌گفته به دست می‌آید که میان حیوانِ فاقد [[عقل]] و [[تفکر]] و [[انسان]] بی‌عمل تفاوتی نیست و [[آدمی]] آن‌گاه می‌تواند از مرز حیوانیت بگذرد و به قلمرو [[انسانیت]] برسد که به اقتضای [[دانش]] و شناختی که به او داده شده عمل کند <ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۲۸۸؛ نک: من وحی القرآن، ج۲۲، ص۲۱۱؛ نک: مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۳۰.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.
* از موانع تأثیر [[شناخت]]، عمل نکردن به رهاورد آن است. [[قرآن]] عالمانی را که به [[علم]] خود عمل نکرده‌اند<ref>المیزان، ج۱۹، ص۲۶۶؛ فتح القدیر، ج۵، ص۲۶۸.</ref>، به الاغی [[تشبیه]] می‌کند که لوح‌ها و کتاب‌هایی را حمل می‌کند: {{متن قرآن|مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ}}<ref>«داستان آنان که (عمل به) تورات بر دوش آنها نهاده شد اما زیر بار آن نرفتند همچون داستان درازگوشی است بر او کتابی چند؛ داستان آن گروه که آیات خداوند را دروغ شمردند بد (داستانی) است و خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمی‌کند» سوره جمعه، آیه ۵.</ref>. از [[آیه]] پیش‌گفته به دست می‌آید که میان حیوانِ فاقد [[عقل]] و [[تفکر]] و [[انسان]] بی‌عمل تفاوتی نیست و [[آدمی]] آن‌گاه می‌تواند از مرز حیوانیت بگذرد و به قلمرو [[انسانیت]] برسد که به اقتضای [[دانش]] و شناختی که به او داده شده عمل کند <ref>شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن، ص۲۸۸؛ نک: من وحی القرآن، ج۲۲، ص۲۱۱؛ نک: مجمع البیان، ج۱۰، ص۴۳۰.</ref><ref>[[مرتضی اورعی|اورعی، مرتضی]]، [[شناخت (مقاله)|شناخت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۱۶ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۱۶.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۸٬۲۸۱

ویرایش